این مترجم در گفتوگو با ایسنا، درباره وضعیت ترجمه آثار ادبی کلاسیک و معاصر فارسی به زبانهای دیگر اظهار کرد: من بیشتر درباره زبان روسی و کشورهای روسزبان میتوانم اظهارنظر کنم. آثار کلاسیک معروف اکثرا به زبان روسی ترجمه شدهاند، گرچه هنوز هم گاهی ترجمههای جدیدی از آنها به بازار میآید، اما درباره آثار ادبیات معاصر، متاسفانه به علت کمبود مترجم خوب، خیلی کم به زبانهای دیگر ترجمه میشوند.
او با بیان اینکه یکی از اشتباهاتی که ما در ایران خیلی مرتکب شدهایم این بوده که انتظار داشتهایم مترجمان ایرانی آثار فارسی را به زبان روسی ترجمه کنند، گفت: روند ترجمه آثار فارسی به زبانهای دیگر توسط مترجمان ایرانی به نظر من نادرست و نشدنی است. عملا همه تلاشهایی که در این روند شده به شکست انجامیده و وقت، انرژی و پول زیادی صرف آن شده است.
گلکار با اشاره به اینکه ترجمه آثار ادبی باید توسط مترجمی انجام شود که زبان مقصد زبان مادریاش باشد، بیان کرد: ما در ایران هیچ مترجم روسی را نمیشناسیم که آثار روسی را به فارسی ترجمه کرده باشد. در واقع اصولا هیچ مترجم خارجی از زبان مادریاش به زبان دیگر ترجمه نمیکند، من چنین مترجمی نمیشناسم و اگر هم باشد نمونههای استثنایی انگشتشمار است. یک ایرانی هم نمیتواند یک اثر ادبی را به زبان خارجی از جمله روسی ترجمه کند. به همین علت اگر دولت و نهادهای ذیربط میخواهند حمایت کنند باید بگردند و مترجمان حرفهای کشورهای دیگر را شناسایی و از آنها حمایت کنند و آنها را به سمت ترجمه آثار روز ادبیات فارسی سوق دهند.
او در ادامه متذکر شد: البته در سالهای اخیر که متوجه شدهاند با نیروی ایرانی نمیشود این کار را انجام داد، مدتی است روند ترجمه توسط مترجمان خارجی در حال انجام است، اما باز هم مشکل بزرگترمان این است که حمایتهای انجامشده برای یکسری آثار خاص است و این آثار عموما آثار بیارزش و نازلی هستند که بیشتر بار تبلیغی دارند و ارزش ادبی زیادی ندارند. به جز چند نمونه نادر، بقیه کارهایی که در سالهای اخیر ترجمه شده، آثار خوبی نیستند و خوب انتخاب نشدهاند و به همین علت حادثه و تغییری در بازار کتاب روسیه و کشورهای روسزبان ایجاد نکردهاند. خیلی از این آثار ترجمهشده مدت زیادی در انبار میمانند و پس از مدتی خیلی از آنها خمیر میشوند و عملا خوانندگان روس با این آثار آشنا نمیشوند.
این مترجم همچنین رعایت نکردن کپیرایت را جزء آسیبهای فعلی متوجه بازار ادبیات ترجمه دانست و گفت: اگر کپیرایت رعایت شود، برای ادبیات ما خیلی خوب است. تا زمانی که ما به قانون کپیرایت نپیوندیم نمیتوانیم وارد بازار جهانی کتاب شویم. حتی حمایت از ترجمه آثار فارسی به زبانهای دیگر هم وابسته به همین است و تا زمانی که عضو کپیرایت نشویم این امکانپذیر نیست، چون انگار داریم در زمینی بازی میکنیم که قواعدش را قبول نداریم. تا زمانی که عضو کپیرایت نشویم ما را در جهان جدی نمیگیرند.
آبتین گلکار افزود: خیلی از فرآیندهای ترجمه فارسی به زبانهای دیگر از همین تعاملهای دوطرفه به وجود میآید یعنی ناشر ایرانی با یک ناشر خارجی تماس میگیرد تا کپیرایت یک کتاب را بخرد و خیلی وقتها تبادلی انجام میشود که کپیرایت یک نویسنده ایرانی را هم به آنها میدهند و این روند در بازار جهانی کتاب خیلی معمول است که ما از آن محرومیم. در این صورت ترجمه آثار فارسی خیلی طبیعی جای خودش را باز میکند و کتابی که به این نحو وارد بازار کتاب جهانی شود، چون ناشر خارجی برایش سرمایهگذاری کرده و پولی بابت آن داده، قطعا کاری میکند تا توزیع و خوانده شود و به دست مخاطب برسد، اما وقتی حمایت دولتی پشت کتاب ترجمه باشد، ناشر برایش مهم نیست که آن کتاب فروش برود یا نرود، چون از سرمایه خودش صرف نشده که نگران بازگشت آن باشد.
او سپس در پاسخ به سوالی درباره ترجمه مجدد کتابها بیان کرد: آثار مجدد ترجمهشده چند دسته هستند؛ برخی باید ترجمه شوند چون ترجمه قبلی خوب نبوده یا قدیمی شده یا ترجمه خوبی از آنها در بازار نیست پس اینها باید دوباره ترجمه شوند، اما برخی ترجمههای مجدد دیگر را هم شاهد هستیم که فقط به قصد سودجویی انجام میشوند، یعنی ناشر وقتی میبیند یک کتاب پرفروش شده درحالی که ترجمه قبلی هم ترجمه خوبی است، به قصد سودجویی نسخه دیگر آن را منتشر میکند، این خیلی کار اخلاقیای نیست و بعضی وقتها از آن بدتر این است که همان ترجمه را عینا با اسم مترجم دیگر منتشر میکنند و دزدی خیلی آشکارتر اتفاق میافتد که برای این قطعا باید سازوکاری اندیشید.
آبتین گلکار که معتقد است سلیقه مخاطبان بازار ترجمه ایران تقریبا همان سلیقه 20 سال پیش است درباره انتخاب کتاب برای ترجمه از میان برگزیدگان جایزههای ادبی گفت: مسئله این است که هر جایزه بهخصوص در کشورهایی که شناخت نداریم میتواند موثر باشد. یعنی من جوایز ادبی روسیه را دنبال میکنم چون آنجا نیستم و نمیتوانم تمام نویسندهها را بشناسم و تا جای ممکن سعی میکنم خودم را بهروز نگه دارم اما وقتی در کشور دیگری زندگی میکنم طبیعتا نمیتوانم خیلی از همه جریانهای ادبی و نویسندههای مختلف شناخت داشته باشم، برای همین جوایز به این شناخت کمک میکند. اما گرفتاریای که برای جایزههای معتبر پیش میآید این است که مسابقه ترجمه بر سر اینکه چه ناشر و مترجمی این آثار را زودتر ترجمه کند شروع میشود. این مساله گاهی خیلی نتایج بدی دارد و سبب میشود ترجمههای بدی به بازار بیاید و این جنبه منفی قضیه است.