مقدمه
ابوریحان محمد بن احمد بیرونی از دانشمندان پرآوازه ایران و اسلام در قرن پنجم هجری می باشد. در روزگاری که همه اطرافیان او شهرها و معابد هند را به صورت غنایمی پربهاء می دیدند و در شرایطی که دیگران هندوان را مردمی بت پرست می پنداشتند وی در جستجوی گنجینه های حکمت و معرفت هندوان به سرزمین هند عزیمت نمود و با آموختن زبان سانسکریت و رجوع به منابع اصیل هندی و مشاهده در زندگی روزمره مردم کوشید تا چشمان مسلمانان را به میراثهای فرهنگی و دستاوردهای علمی هندوان بگشاید. چرا که آنچه که در کتابهای پیشین در باب عقاید و مذاهب هندوان آمده بود. از نظر بیرونی به دلیل ناتوانی و عدم شناخت مؤلفین ساختگی و ناقص می نمود. حاصل تلاش بیرونی در این مهم نگارش کتاب «تحقیق ماللهند» بود که مهمترین اثر دانشمندان اسلامی آن عصردر هندشناسی به شمار می آید.
بیرونی در کتاب تحقیق ماللهند به دفعات به اشتباهاتی که دانشمندان پیشگام در مطالعه علوم هندی نظیر «الفزاری» و «یعقوببن طارق» مرتکب شده اند اشاره می کند. [1]
پس از بیرونی نیز در جهان اسلام هیچ کس روشهای علمی وی را در هندشناسی دنبال نکرد و کسانی که در دوره های بعد در ادیان و مذاهب، تاریخ و جغرافیای ملل دیگر کتاب نوشتند جز اشاراتی مختصر و مغلوط که از نوشته های مؤلفین پیشین گرفته شده است، مطلب تازهای به دست نمی دهند. ابوالمعالی محمدبن عبیداله در «بیان ادیان» قطعه کوتاهی از کتاب «پاتنجل» را به نقل از بیرونی در «تحقیق ماللهند» به فارسی ترجمه کرده، رشیدالدین فضل الله در «جوامع التواریخ» و ابوالفضل علامی نیز از تحقیقات بیرونی در جغرافیا و تقویم هندی بهره بردهاند. در دوره سلاطین بابری «محمد دارالشکوه» به یاری دانشمندان هند، برخی از کتابهای دینی و فلسفی هندوان را ترجمه کرد لیکن هیچ یک از این آثار از لحاظ عمق نظر و دقت علمی و جامعیت با اثر بیرونی هم سنگ نمی باشند.[2]
کتاب «تحقیق ماللهند» برای اولین بار به تصحیح ادوارد زاخاو و مقدمه وی در ٨-١٨٨٧ میلادی در لندن تحت عنوان «کتاب الهند» به چاپ رسید و ١٩٢٥ جدید چاپ گردید. زاخاو در سال ١٩١٠ میلادی ترجمه انگلیسی این کتاب را همراه با مقدمه ای جامع تحت عنوان «هند بیرونی» چاپ نمود و سپس آن را به آلمانی ترجمه کرد. نظامالدین نیز در سال ١٩٥٨ میلادی این اثر را در حیدرآباد دکن تصحیح و چاپ نمود. اکبر داناسرشت (تهران، ١٣٥٢ش) و منوچهر صدوقی سها (تهران ١٣٦٢ش) بخش هایی از این کتاب را به فارسی ترجمه نمودند.
غلامرضا اعوانی (تهران ١٣٥٧ش) دو بخش اول آن را ترجمه کرده و در «حکمت و هنر معنوی» آورده است. کتاب ماللهند تاکنون به زبانهای انگلیسی، آلمانی، روسی - هندی، اردو، مالایی و بنگالی ترجمه شده است. از آنجا که تاکنون ترجمه کاملی از کتاب تحقیق اللهند به زبان فارسی صورت نگرفته است در پژوهش حاضر سعی شده ضمن معرفی ابواب مختلف کتاب به صورت خلاصه، موضوعاتی همچون سیمای علمی اخلاقی مؤلف، روششناسی و هدف وی ازنگارش اهمیت اثرو نواقص آن و... مورد بررسی قرار گیرد.
مرجع مورد استفاده در این پژوهش کتاب تحقیق ماللهند، طبع دایره المعارف عثمانیه حیدرآباد دکن، سال ١٩٥٨ میلادی می باشد. علاوه بر آن از منابع مختلف دیگر برای معرفی جامع تر اثر مذکور و مؤلف آن استفاده شده است.
سیمای علمی و اخلاقی ابوریحان بیرونی
ابوریحان محمدبن احمد خوارزمی از بزرگترین دانشمندان ایران و اسلام ذیحجه سال ٣٦٢ ه. ق در خوارزم دیده به جهان گشود و در رجب سال ٤٤٠ ه. ش در گذشت.[3] او در طی زندگانی خود آثار پرارزش و فراوانی را به جهان علم و دانش تقدیم نمود که این آثار گرانبار و پرشمار بسیاری از ابعاد معرفت آن روزگار را در برگرفته است. وی در معارف عقلی به ویژه علوم اثباتی و انسانی صاحب نظر و اثر می باشد. شمار تآلیفات بیرونی اعم از مقاله، رساله و کتاب بنابر گفته خود وی تا سال ٤٢٧ ه. ق که ٦٥ سال از عمرش گذشته ١١٣ عنوان می باشد[4] که این تعداد تا پایان عمر به ١٦٠ عنوان رسیده است[5] ردهبندی موضوعی آثار مرقوم بیرونی نشان از تخصص های علمی مختلف و تنوع معرفتی و فرهنگی وی می باشد. برخی از تألیفات وی در زمینه های گوناگون به شرح ذیل می باشند:
١- ریاضیات: چگونگی رسوم هند در آموختن حساب، منصوبات ضرب. ٢-نجوم:قانون مسعودی، التفهیم فی الصناعتها الاتنجیم، کلیدهای علم هیئت. ٣ -فیزیک: کتابی در سایه ها، تجرید الشعاعات و الانوارعن الفضائح المدونه فی الافسار. ٤- زمین شناسی: الجماهیر فی معرفته الجواهر. ٥- داروشناسی و پزشکی : الصیدنه، ترجمه کتاب یاره در طب هندی.٦- جغرافیا: فی تحدید نهایات الاماکن و تسطیح مسافات المساکن. ٧-ادبیات: داستان وامق و عذرا، داستان دو بت بامیان.٨- تاریخ و گاهشماری: المسامره فی الاخبار خوارزم، آثار الباقیه عن القرون الخالیه ٩-فلسفه، ادیان و جامعه شناسی: ترجمه کتاب پاتنجل، ترجمه کتابی درموجودات محسوس و معقول، تحقیق ماللهند.[6]
بیرونی پژوهشگری حقیقت جوست که گرفتار فروبستگی فکری نشده و از صفات برجسته ای نظیر اراده قوی، شجاعت اخلاقی و صراحت بیان و اشتیاق به کسب علم و دانش بهرهمند بوده است.[7]
زاخاو دراین باره می گوید:
«بیرونی اندیشه ای روشن ومشخص داشت و با جرأت و صداقت هرجا که حقیقت را سراغ می کرد به جستجوی آن برمی خاست... وی نسبت به شخص خویش و هم نسبت به دیگران داوری سخت گیراست. هرجا که موضوعی را به درستی نفهمیده است یا تنها جزئی از آن را فهمیده، خواننده را از این مطلب آگاه می کند و یا ازخواننده می خواهدکه نادانی او را ببخشد و یا با وجود عمر پنجاه و هشت ساله ای که دارد وعده می دهد که دنبال مطلب را بگیرد و تو گویی خود را در مقابل مردمان مسئول اخلاقی می دانسته است».[8]
وی همچنین از مناعت طبع و غنای روحی بالایی برخوردار بوده به طوری که مدح و ثنای شاعران را در حق خود هیچ شمرده و آنان را به حضور نمی پذیرفت.[9] بیرونی در گفتار تا حدودی دریدهگو و در رفتار و کردار پرهیزگار بوده است. از دیگر ویژگی های بارز اخلاقی بیرونی ظلم ستیزی می باشد. این صفت وی به ویژه به هنگام تعرض و تخریب و نابودسازی سلطان محمود غزنوی در هندوستان آشکار می شود. آنجا که می گوید:
«کسی که تبهکارانه زمین را به نابودی می کشاند همانا او بر ضد خداست نه «ظل خدا» حاشا که نماینده او بر روی زمین با چنین رفتاری نسبت به آفریدگانش باشد»[10]
از نظر ابوریحان «دروغ» و «دروغگو» عامل رواج بی عدالتی و نابودی عالم می باشد و کسی را که جز راست سخن نگوید در خور ستایش و قابل تمجید می داند[11] حسین نصر معتقد است هیچ کس درجهان اسلام صفت دانشمندی برجسته را همراه با خصلت محقق و منصف و مورخ دقیق، به اندازه ابوریحان بیرونی در خود جمع نداشته است. [12]
روششناسی بیرونی
روششناسی بیرونی به طور اساسی در ساختار کتاب تحقیق ماللهند بازتاب یافته و آغاز کتاب متضمن تعریف کاملی از مشاهده به عنوان رکن اصلی روش استقرایی در پژوهش های طبیعی و انسانی می باشد.
«از این سبب گفتار گوینده که شنیدن کی بود مانند دیدن مطلبی درست و سخنی راست می باشد که دیدن عبارت است از اینکه بیننده هر چیز دیدنی را در زمان وجود آنجایی که واقع است احاطه کند... خبر قابل صدق و کذب است و خبردهندگان هم برای تفاوت اغراض، حب و غلبه بر دیگران و منازعاتی که بین امم و فرق است صادق یا کاذب خواهند بود»[13]
ابوریحان در کنار تجربه و مطالعه عینی به استدلالهای عقلانی توجه شایانی داشت و تعقل را ممیزه بین خواص و عوام می دانست.
«علت اختلاف خواص و عوام در همه ملل این است که اذهان خواص همواره متوجه معقولات است و اشتیاق به اصول عقلی دارد ولی عوام به محسوسات قناعت می کنند و به مسائل کوچک و فرعی رضایت داده از دقت گریزانند»[14]
وی آنچه را نتیجه برهان قاطع عقلی و استقراء و تجربه حسی خود او بود را مدار رد و قبول و مناط حکم امکان و امتناع قرار می داد خواه با افکار دیگران موافق یا مخالف افتاده باشد[15]
روش بیرونی برای رسیدن به یقین پیوسته با نقد و تحلیل همراه بوده است. نقد موضوعی در نزد او ملازم با شک دستوری بوده است و آن را مایه جدا کردن حق از باطل می داند و نه پایه قیل و قال، جدال لفظی در نظرش برای رسیدن به حقیقت سود نمی دهد.
«ستیزش در مواردی مانند اختلاف لفظی چیزی است که ما از آن کناره می جوییم»[16]
نقد اسناد و منابع مکتوب برای رسیدن به حقیقت توسط بیرونی به شیوهای امروزی صورت گرفته است. وی رونوشت نسخه های خطی را به مانند زبانشناسان عصر حاضر مورد نقادی قرار می دهد و ضمن خرده گرفتن بر کاتبان ترجمه ها و قرائت های نادرست متون را ذکر و نهایتا اصلاح می نماید.[17]
بیرونی علاوه بر استفاده از منابع مکتوب در کسب معلومات از مصاحبت با رجال، رؤسای مذاهب و علما و حکمای امت های مختلف بهره جسته است. به طوری که اکثر معلوماتش در باب تاریخ و تقویم زرتشتیان از هم نشینی با رجال بوده تا منقولات کتبی.[18] لیکن این بهرهمندی جدای از عقلانیت نبود چراکه وی معتقد بود:
«هر چه را شنیدی در بوته ی انکار بگذار تا مگر خلاف آن با دلیل و برهان اثبات گردد»[19]
بیرونی از دانشمندانی است که از آگاهی به چند زبان سود جسته است و علاوه بر زبان فارسی، خوارزمی، سغدی، عربی، سریانی و آشنایی با عبری زبان «سانسکریت» را برای تحقیق عینی و سندی درمورد هند آموخت. روش دقیق بیرونی در نقد متون ترجمه شده و سنت نسخه نویسی و تلاش وی در استناد به کتابهای معتبر و دقت در حفظ اصالت اخبار را می توان از ویژگی های بارز روش علمی و تحقیقی وی در «تحقیق ماللهند» دانست. به طور کلی روش بیرونی در هندشناسی آن نیست که خود سخن بگوید بلکه اجازه می دهد تا هندوها خود سخن بگویند و تصویری را که از تمدن هند ارائه می کند همان گونه می باشد که خود هندوان ترسیم کرده اند.[20]
هدف بیرونی از نگارش کتاب ماللهند
نخستین آشنایی بیرونی با سرزمین هند و تمدن آن از زمانی آغاز گردید که وی در سال ٤٠٨ ه و در پی تصرف خوارزم توسط سلطان محمود غزنوی از دربار ابوالعباس مأمون حاکم خوارزم به دربار غزنه فرستاده شد وی قبل از ورود به غزنه اطلاعات اندکی از نوشته های افرادی نظیرالفزازی و خوارزمی و... کسب نموده بود اما در کتاب تحقیق ماللهند خود بیان می کند که انچه از این دانشمندان درباره علوم هندی فرا گرفته ناقص و نادرست بوده است.[21]
از نظر بیرونی: آنچه در کتابهای پیشین در باب عقاید و مذاهب هندوها آمده ساختگی و دروغ می باشد و از میان نویسندگان کتب ملل و نحل تنها ابوالعباس ایرانشهری را به دلیل تسامح مذهبی صادق می داند اما معتقد است وی نیز به دلیل ناتوانی در شناخت هندوها از راه حق بیرون رفته است.[22]
همچنین بیرونی در اثر معروفش آثار الباقیه آشکارا به ناآگاهی خود از تاریخ و وقایع نگاری هندوها و دیگر اقوام کهن اعتراف می کند[23] از مطالب فوق آشکار می گردد که بیرونی همواره به دنبال فرصتی بوده تا به کسب علوم هندی بپردازد تا هم خود وی و هم دیگر مسلمانان به آگاهی کامل و مطمئنی از آن علوم دست یابند. وی خود می گوید وقتی استادش «ابوسهل عبدالمنعم بن علی بن نوح تفلیسی» انحرافات کتب ملل و نحل را دیده که از راه حق بیرون رفته اند.
«مرا تحریص کرد که معلوماتی که درمورد هندیان دارم به کاغذ آورم تا برای کسی که می خواهد به نقض عقاید آنان بپردازد کمک باشد و برای کسی که می خواهد با آنان معاشرت کند این کتاب ذخیرهای باشد»[24]
ساختار و محتوای کتاب «تحقیق ماللهند»
بیرونی سیزده سال (٤٢١ - ٤٠٨ ه) از عمر خود ا در خدمت و مصاحبت با سلطان محمود گذارند و در لشکرکشی های محمود به هند حضور داشت. در نتیجه این توفیق برای ابوریحان حاصل شد که چند سال در هند بماند و زبان سانسکریت را بیاموزد و با علوم و ادبیات و فرهنگ و تاریخ و جغرافیای هند آشنا شود. نتیجه مجاهدت بیرونی در فراگرفتن علوم، آراء، عقاید و فرهنگ مردمان هند در کتابی مندرج گشت که عنوانش در یک بیت شعر بیان گردید:
« تحقیق ماللهند من مقوله / مقبوله فی العقل او مرذوله»
که بدین معنی می باشد: پژوهش آنچه مربوط به هند است از پذیرفته و نپذیرفته از نظر عقل[25]
این کتاب که طی یک دوره ٥ ماهه در غزنه نگاشته شد و مهمترین اثر بیرونی در هندشناسی است شامل یک مقدمه و ٨٠ باب می باشد که اغلب این ابواب دارای مقدمه کوتاهی درباره کلیات مطالب است و هر باب ٣ بخش را شامل می شود که در بخش اول طرح مسأله، بخش دوم آراء هندیان درباره آن مسئله و اقوال مختلف و در بخش سوم مقایسه آراء هندوان با آراء یونانیان و موضوعات مشابه آوده شده است[26]
مقدمه کتاب شامل شرحی درباره اهمیت اخبار، علل پیدایش روایت های نادرست، نقد آراء مسلمانان درباره دیگر ادیان، اشاره به آراء ابوالعباس ایرانشهری درباره ادیان هند، سبب تألیف کتاب و در نهایت ذکر ابواب مختلف کتاب می باشد[27]
باب اول به ناآگاهی متفکرین مسلمان از فلسفه هند و مشکلات نویسنده در طی مطالعاتش و نیز تفاوت میان دیدگاههای علمی یونانیان و هندوان اشاره دارد. همچنین علل ناشناخته ماندن هندوستان برای مسلمین و وسعت علمی هندوان و پیچیدگی های آن ذکر می شود.
بیرونی لشکرکشی های سلاطین غزنوی را سبب مهاجرت دانشمندان هندو به مناطق دوردست کشمیر و بنارس و سخت شدن دسترسی به علوم هندی می داند. بیان بی طرفانه و استدلال جامع بیرونی در این باب که ناظر بر تفاوتهای چشمگیر فرهنگ و زبان و دین مردم هند با مسلمانان است به روش جامعه شناسان نوین نزدیک است[28]
در باب دوم تصور هندوها از پروردگار و اختلاف عقیدتی میان خواص و توده مردم هند در این باره مورد بحث قرار گرفته است[29]
بابهای سوم و چهارم دیدگاه هندوها را درباره موجودات محسوس و معقول شرح داده و آن ها را با دیدگاههای متفاوت یونانیان، صوفیان، مانویان، یهودیان و مسیحیان مقایسه می کند.
بیرونی در بحث اندیشه های توحیدی هندوها استدلالهای خود را براساس دیدگاههای سانکیهه مطرح می سازد.[30]
باب پنجم درمورد تناسخ و چگونگی کارکرد آن و چیستی روح و مقصد نهایی آن است.
در این فصل بیرونی اساس کار خود را بر نقل قول از منابع هندی قرار داده و دیدگاه هندوان را با دیدگاههای پیروان مانی و صوفیان مقایسه می کند.[31]
باب ششم به شرح زندگی آخرت، جدا شدن روح و ذکر انواع مختلف دوزخها و مراتب چهار گانه تناسخ می پردازد و در ادامه دیدگاه پیروان مکتب سانکهیه درباره رهایی فرجامین آورده می شود و به دیدگاههای سقراط، افلاطون، فیثاغورس و ابویعقوب سگزی درباره تناسخ روح و زندگی پس از مرگ اشاره شده است.[32]
باب هفتم به بحث از ماهیت رهایی از دنیا (موکشه) اسباب و موانع آن می پردازد. این بخش عمدتا برگرفته از پاتنجل، بهگودگیتا و ویشنوپورانه است و در نهایت اندیشه های هندوان با اندیشه های یونانی و صوفیان مقایسه شده است.[33]
در باب هشتم به توصیف گروههای مختلف موجودات پرداخته شده و اسامی آنها ذکر شده همچنین بیرونی تثلیث موجود در آیین هندو را با دیدگاه یونانیان درمورد زئوس و تثلیث مسیحی مقایسه می کند.[34]
در باب نهم طبقات چهار گانه هندو وظایف هر طبقه ذکر شده است و نظام طبقاتی هند را با نظام طبقاتی ایران قبل از ورود اسلام مقایسه شده است.
در باب دهم چگونگی پیدایش قوانین دینی و مدنی هندوئی منشأ قانون در یونان و تکامل در یونان شرح داده شده و در ادامه نظر افلاطون درباره منشأ قدرت و نظریان هندوان در این زمینه آورده شده است. در ادامه انواع ازدواجهای رایج در هند و مقایسه آن با آداب رسوم اجتماعی - دینی اعراب اصل جهالت، یهودیان و ایرانیان ذکر گردیده است. در این باب ابوریحان از مهابارته و ویشنوپورانه به عنوان منبع اصلی استفاده نموده است.[35]
در باب یازدهم بت های مشهور هند توسط بیرونی توضیح داده می شوند و دلایل بت پرستی در هند تشریح می گردد. بیرونی براساس کتاب بهگودگیا اثبات می کند که گونه های برتر آیین هندو بت پرستی را تائید نمی کنند. در ادامه از منشأ بت پرستی و عقاید یونانی که بت ها را بین انسان و افریدگار واسطه می دانستند، نامه نگاریهای ارسطو به برهمن های هند پیرامون بت پرستی و دیدگاه های افلاطون و جالینوس در این زمینه سخن می رود.[36]
در باب دوازدهم گزارشی از چهار «ودا»، «هیجده پورانه»، «بیست سهویتی» و توضیحی از «هجده پروه از مهابهارته» ارائه شده است.[37]
باب سیزدهم به ذکر کتابهای هندوها در نحو و شعر و بررسی عروض سانسکریت و مقایسه آن با عروض یونانی و عربی می پردازد.[38]
باب چهاردهم کتب هندی در سائر علوم را نام می برد و مقدمه ای بر نجوم، طالع بینی و طب هندی می باشد. در ادامه نظریات بیرونی پیرامون کتاب کلیله و دمنه آمده است.[39]
باب پانزدهم مربوط به معارف اوزان و سنجش هندی و مقایسه آن با این امور در میان مسلمانان می باشد.[40]
باب شانزدهم ارقام و اعداد و الفبای سانسکریت و انواع نوشتن، چگونگی بازی نرد و شطرنج را شرح می دهد و در ادامه برخی اداب و رسوم مردم هند توضیح داده می شود.[41]
باب هجدهم شامل گزارش جغرافیایی و اقلیم شناسی از هند، رودها و کوههای آن، فواصل میان شهرها شرایط آب و هوایی، گیاهان و جانوران و آداب و رسوم ساکنان این شهرها می باشد. اطلاعات این فصل از کتاب بیرونی بیشتر بر مبنای مشاهدات مستقیم وی می باشد و به خوبی بیانگر استحکام روش علمی و ژرفای مشاهدات و تجربیات وی می باشد.[42]
باب نوزدهم تقویم هندی، نام روزها و ماههای دوازده گانه به همراه سیارهها و قمرها و همچنین نقشه منطقه البروج و نام برج های دوازده گانه را معرفی می کند.[43]
باب بیستم پیرامون افرینش جهان در نظر هندوان و مقایسه آن با نظرات افلاطون و ارسطو بحث می کند.[44]
باب بیست و یکم شکل زمین، آسمانها و مرتبه آنها را تشریح می کند و جزیرهها، دریاها و اقیانوس ها را همراه با جداول مربوطه توضیح می دهد.[45]
باب بیست و دوم گزارشی از قطب و اخبار آن است و در ادامه به بیان نظریات عوام و تفاوت آن با دیدگاه منجمان پیرامون قطب می پردازد.[46]
باب بیست و سوم توصیفی از کوه «مرو» و نقش مرکزی آن برحسب روایات پورانه ای می باشد و در ادامه دیدگاههی هندی درباره این کوه با دیدگاه زردتشتیان و مسلمانان درباره کوه اردیا و قاف مقایسه می شود.[47]
بابهای بیست و چهارم و بیست و پنجم هفت جزیره افسانه ای جهان و رودهای هند را بر اساس منابع هندی توصیف می کند.[48]
در باب بیستم و ششم از شکل آسمان و زمین براساس دیدگاه ستارهشناسان هندی، شکل کروی زمین، نیرویی که شهرها را بر روی زمین نگه می دارد (اثقال) و حرکت دورانی زمین و محور آن سخن می راند.[49]
در باب بیست و هفتم دو حرکت اولیه جهان مطابق نظریه اصحاب «پران» و منجمان هندی توضیح داده شده است.[50]
باب بیست و هشتم جهات ده گانه جهان را مشخص می کند.[51]
باب بیست و نهم گزارشی از مناطق مسکونی جهان مطابق دیدگاه هندوان ارائه می دهد.[52]
باب سی ام به توصیف جزیره (لنکا) به عنوان قبه الارض می پردازد[53]
باب سی و یکم از میانه ممالک سخن می راند.[54]
باب سی و دوم در ذکر مدت و زمان بالاطلاق و خلق عالم و فنای آن.[55]
باب سی و سوم و سی و چهارم در ذکر و اصناف شب و روز و آنچه از روزها کم می شود.[56]
باب سی و پنج در اصناف ماه ها و سالها[57]
باب سی و ششم در مقادیر چهار گانه که «مان» نامیده می شود[58]
باب سی و هفتم در ابعاض ماه و سال[59]
باب سی و هشتم و سی و نهم پیرامون عمر «براهم» و ویژگی های آن است[60]
باب چهل در ذکر سند و فصل مشترک میان زمانه ها می باشد[61]
باب چهل و یکم در آشکار کردن «کلپ» و «چتروک» و تعریف یکی به دیگری[62]
باب چهل و دوم و چهل و سوم درباره تقسیم چتروک به جوکات چهارگانه و ذکر اختلاف بین و خواص آنها و ذکر کل منتظر در پایان چهارمین جوک[63]
بابهای چهل و چهار تا چهل و نهم به مسائل جهانشناختی و آراء هندوان در این زمینه و تاریخ می پردازد[64]
از باب پنجاه تا باب شصت و دوم از علم نجوم هندوها و پدیدههای نجومی همانند جزر و مد، کسوف و خسوف ترتیب ستارگان، اعیاد و قربانهای مربوط به ستارگان و زمانهای شرعی و... سخن رانده می شود[65]
از باب شصت و سوم تا باب هفتاد و هفتم به تفصیل آداب و رسوم طبقات چهارگانه هندو مانند آداب ایشان به هنگام قربانی دادن، زیارت، صدقه، ازدواج، فرزند آوردن شرح داده شده است و در ادامه به بیان خوراکی ها و نوشیدنی های اعیاد و ایام مقدس، پارهای از اصول شرعی و فقهی و اجتماعی مردم هند در باب دعاوی، عقوبت و کفارات، مسئله ارث و مسائل اموات شرح شده است[66]
از باب هفتاد و هشت تا هشتاد به نجوم هندی اختصاص دارد.[67]
لازم به ذکر است که علیرغم حجیم بودن کتاب ماللهند و تنوع محتوی انسجام و یکپارچگی در سراسر کتاب حفظ شده است و ترتیبی منطقی در بخش های هر کدام از فصول آن وجود دارد[68]
منابع تحقیق بیرونی
بیرونی، اکثر کتبی که مسلمانان پیش از وی درباره هند نوشته بودند مورد مطالعه قرار داده و صحت آنان را رد می کند.[69] در نتیجه وی از اتکا به گزارشهای پیشین پرهیز می کند. در نتیجه برای استناد به کتب معتبر زبان سانسکریت آموخت و دو کتاب از هندیان را به زبان عربی ترجمه نمود. یکی از این دو کتاب در مبادی و اوصاف موجودات و نام آن کتاب «سانگ» می باشد و کتاب دیگر پیرامون راههای نجات و رهایی نفس از قید تن می باشد و «پاتنجل».[70] بیشتر اصول عقاید و فروع مسائل شرعی هندوها در این کتاب موجود بوده و به گفته بیرونی مخاطب را از مراجعه به اصل آن دو کتاب بی نیاز می کند.[71] گذشته از این وی در سراسر کتاب تحقیق ماللهند به منابع مهم و معتبر سانسکریت که منابع بابهای مربوط به الهیات و فلسفه اند استشهاد می کند از جمله «سانکهیه سوتره»، «بهگودگیتا» و همچنین «پورانه ها» که بیرونی مطالب بابهای مهم تحقیق ماللهند درباره ادبیات، جشن ها، جغرافیا و تقویم هندوها را از این منابع فراهم کرده است[72]
از آنجا که بیرونی در ماللهند اقدام به یک مطالعه تطبیقی نموده علاوه بر منابع هندی از منابع زرتشتی، مسیحی، یهودی، مانوی و در مواردی از آثار صوفیه استفاده نموده است. بیرونی علاوه بر کتاب ماللهند آثاری دیگری را در حوزه هندشناسی به رشته تحریر درآورد. وی در فهرستی که از آثار خود ارائه کرد از ٢١ تألیف مرتبط با موضوعات هندشناسی یاد می کند[73] اما این گزارش درباره آثار بیرونی پیرامون هند کامل نمی باشد چراکه بیرونی در کتاب ماللهند به آثار دیگری از خود اشاره می کند که در فهرست بالا وجود ندارد که اکثرا مربوط به نجوم هندی هستند[74]
از آنجا که قطعا برخی از این آثار قبل از تألیف کتاب تحقیق ماللهند به رشته تحریر درآمدهاند می توانند از منابع مورد استفاده بیرونی در نگارش کتاب مذکور باشند. آنچنان که در پیش آمد مشاهده عینی و مصاحبت با بزرگان علوم و دین و مطالعه زندگی و آداب و رسوم طبقات مختلف هندو از نزدیک از روشهای مهم ابوریحان در جمع آوری اطلاعات جهت تألیف کتاب تحقیق ماللهند بوده که این ویژگی به اثر او ارزشی دو چندان می بخشد.
اهمیت کتاب تحقیق ماللهند
همانطور که گفته آمد در سدههای اولیه اسلام نه تنها توده مردم بلکه دانشمندان و متفکران اسلامی نیز نسبت به تمدن و جامعه هند در بی خبری به سر می بردند و اطلاعات اندکی هم که درباره آن وجود داشت غالبا شایعات نادرست و بی اساس بود. «مسعودی» در «مروج الذهب»، «ابوبکر باقلانی» متکلم اشعری در «التمهید» و «ابن ندیم» مطالبی درباره عقاید هندوان نگاشته اند که نامعقول و بدون اساس است.[75]
بیرونی در این زمینه می گوید:
«... آنچه در کتب ما در این باره آمده است منحول است و مؤلفان نوشته های یکدیگر را نقل کرده و مطالب پراکنده و نامربوط را از هر جا برگرفته و در کتب خود به هم آمیخته اند و اقوال آنان بر وقف آراء آن قوم ترتیب و نظام نیافته است..[76]
در چنین شرایطی بیرونی خود را وقف یافتن دستاورد فکری هندوان کرد تا ارزشهای فرهنگی و اندیشه های فلسفی آنان را به جهان اسلام معرفی نماید و بدین سان فضایی مفاهمه آمیز میان دو ملت ایجاد نماید و این امر در دورهای صورت می گرفت که بیرونی در جامعه ای به شدت متعصب و در میان مردمی می زیست که سلطان محمود را می ستودند و به ویرانگری هایش در هند به عنوان جهاد می نگریستند. بیرونی در کتاب ماللهند کوشیده است تا بی طرف و بدون تعصب باشد و به گرایش های دینی و باورهای خود اجازه ندهد بر داوریهایش تأثیر گذارند.
در این کتاب سعی شده تا به جهان اسلام تصویری درست از ارزشهای معنوی و دستاوردهای فلسفی هندوان و سهم و مشارکت آنان در شاخه های مختلف دانش بشری عرضه دارد و بدین طریق راه را برای فهم متقابل و ارتباط ذهنی میان این دو بگشاید. به عنوان نمونه در حالی که در جهان اسلام هندوان مشرک خوانده می شدند. بیرونی تأکید می کند که بزرگان هندو یکتاپرست و موحد بوده و برای تایید این مطالب از نوشته های آنها در کتب پاتنجل، گیتا و سانک نقل می کند. وی اعتقاد طبقه عامه در هند را جدای از طبقه خواص دانسته و آن را همراه با خرافات ناپسند و خلاف عقل می داند و عقاید مذکور را با باورهای عمومی و رفتارهای عوام مسلمان مقایسه می کند و به خوانندهاش یادآور می شود که در این جنبه مسلمانان بهتر از هندوان نیستند.[77]
کتاب ماللهند تنها توصیفی از عقاید دینی، علمی، اخلاقیات، عادات و ساختار اجتماعی هندوان نیست. بیرونی کوشیده است تا این امور را به طور مقایسه ای مورد بحث قرار دهد و در این راستا دیدگاههای هندویی را با اندیشه فیلسوفان یونانی، مسلمان، مانوی و گاهی صوفیان مقایسه می کند. در نتیجه علاوه بر آشنایی مخاطب با عقاید هندو می توان در زمینه دیگر عقاید ذکر شده توسط بیرونی اطلاعات سودمندی کسب نمود. به علاوه بهرهگیری از روش مقایسه ای، درک، تبیین و توضیح مشکلات فرهنگی، فلسفی و دینی مورد بحث را هم برای مؤلف و هم برای مخاطب آسانتر کرده[78]
اگرچه کتاب ماللهند بیرونی بیشتر در مقوله اجتماعیات می باشد اما بنیان تاریخی و ماده اولیه تاریخ نگاری هندوستان اساس جامعه شناسی قدیم و مردمشناسی مذهبی آن دیار شده است. کتاب ماللهند شامل شرح اساطیر، دین شناسی، علوم طبیعی، اشکال اجتماعی، احکام و حقوق، طب، نجوم، جغرافیای هند، قومشناسی، زبانشناسی و ادبیات و... می باشد که در واقع بررسی هر کدام از این موضوعات به یک متخصص نیاز دارد. اما بیرونی همه انها را به تنهایی مورد مطالعه قرار داده است. مطالعه روشمندانه بیرونی در زمینه مردمشناسی هندوستان بسیار مشابه با روشی است که مردم شناسان معاصر انجام می دهند[79]
از ویژگی ها و امتیازات مهم کتاب ماللهند استفاده بیرونی از منابع اصیل هندی می باشد که وی در هندوستان مورد مطالعه قرار داده است و ممکن است این کتب امروزه موجود نباشند در حالی که برای شناخت فرهنگ هندوستان از اهمیت فراوانی برخوردار باشند و بیرونی از این طریق خدمت شایانی را به فرهنگ و تمدن هندوستان نموده است. بعلاوه کتاب ماللهند گذشته از اطلاعات و تحقیقات دقیق متضمن صدها لغت و اصطلاح و تعابیر هندی به زبان اصلی سانسکریت می باشد. این زبان نه تنها زبان مقدس هندوها می باشد از انجا که یکی از قدیمی ترین زبانها و مادر زبانهای هندو اروپایی محسوب می شود برای زبانشناسان بسیار حائز اهمیت است.
G-Buhler از بزرگترین محققان زبان سانسکریت درباره اهمیت کار بیرونی آورده است: «آن اندازه از نوشته ها و یادداشت های یونانیان و جهانگردان چینی که به ما رسیده در قبال کتاب ماللهند به کتابهای اطفال و نوشته های عامیانی شبیه است که به عالمی پر از عجایب گام نهاده باشند و از مشاهدات خود مبهوت شده باشند و نتوانسته باشند جز اندکی را درک نمایند[80]
نواقص و کاستی های کتاب تحقیق ماللهند
علیرغم مطابی که در اهمیت کتاب تحقیق ماللهند بیرونی آمد نمی توان مطالعات هندشناسی بیرونی را بدون نقص دانست. بیرونی به هنگام بحث از نجوم، ریاضیات، جغرافیا، تاریخ اساطیری هند از آثار دانشمندان بزرگ هندی مانند کتب «پولیسه» مهابهاراته، رامسایانه، مانوسهریتی و برخی پورانه های مهم که از ارزشمندی بالایی برخوردار بوده استفاده کرده است.
اما وی در همه عرصه های هندشناختی بدین سان نبوده و دانشش درباره مکاتب دینی و فلسفه هندی به نحو چشمگیری محدود است. آنچه در کتاب ماللهند درباره دین هندوان آمده تقریبا به صورت کامل محدود به فرقه ویشنویی است و اطلاعات درمورد آیین ها و عقاید شیوایی و بودا بسیار مختصر بوده چراکه او نتوانسته بود آثار بودایی را بدست اورد و یا دانشمندبودایی مذهبی را ملاقات کند تا او را نسبت به این موضوع آگاه سازد.[81] همچنین ایین های جاینی و شاکته نادیده گرفته می شوند. در میان مکاتب مختلف هندی تنها از مکتب سانکهیه و یوگا آگاهی دارد و درمورد بقیه مکاتب اطلاعات چندی بدست نمی دهد و حتی از مکتب و دانته هیچ گونه نامی نمی برد و از هیچکدام از اوپنیشدها و مفسران آنها یاد نمی کند.[82] بیرونی خود از محدودیت هایش آگاه بود و می گوید: کتابها به جمیع فنون فراوان باشد کیست که نامهای آن جمع کند خاصه آن که غریب از اهل آن باشد.[83] لازم به ذکر است که این کمبودها و اقرارها چیزی از ارزش کتاب ماللهند و یا شخصیت علمی بیرونی نمی کاهد بلکه نشان دهنده شخصیت والا و تواضع علمی وی می باشد.
نتیجه
در حالی که اکثر علمای قرن سوم و چهارم هجری فضیلت را در کسب علوم یونانی می دانستند و تنها اختلاف در شاخه های این علوم بود و جز یونان کشوری با علم و دانش شکوفا تصور نمی شد و در روزگاری که محمود غزنوی بنام جهاد و غزا در راه خدا هندوستان را تاراج می نمود و به اسم دین گروه گروه مردم هند را از دم تیغ می گذارند و دین و معارف هندوان در معرض نابودی قرار گرفته بود. بیرونی تلاش نمود تا دین و مذهب هندوان را مورد مطالعه قرار دهد، آداب و رسوم و فرهنگ آنان را به طور صحیح به جهان اسلام بشناساند و مسلمانان را معطوف و متوجه عوالم فکری و علمی و حیات روحی و معنوی آن مردم نماید.
حاصل تلاش بیرونی در این راستا در کتاب «تحقیق ماللهند» متبلور گشت. بزرگی بیرونی و اثرش در این است که وی علاوه بر حفظ میراث هندوان در شاخه های مختلف معرفت توانست تصور کند که جز یونانیان ملت دیگری هم در جهان وجود داشته که دارای فرهنگ اصیل می باشد و فرشته علم در آنجا نزول کرده است.[84]
بیرونی همانطور که خودش ذکر می کند نه تنها ازجهت هندشناسی از یگانه عالمان عصر خویش است[85] بلکه به لحاظ شجاعت اخلاقی، عدم تعصب، بیزاری از دروغ، دقت و وسعت نظر و روش علمی در تألیف کتاب «تحقیق ماللهند» از نوادر زمانه می باشد.[86]
روش علمی بیرونی در این تألیف با روشی که امروزه در مطالعات علمی ادیان پیشنهاد می شود و مشروط بر ٤ شرط: ١- آگاهی از زبان آن مردم ٢- وجود زمینه عاطفی مناسب ٣- وجود شوق و اراده برای فهمیدن حیات دینی آن مردم ٤- برخورداری از تجربه می باشد فاصله چندانی نداد که این امر ارزش و اعتبار کتاب «ماللهند» را در مقایسه با سایر کتبی که پیرامون هندشناسی نگاشته شده اند دو چندان می نماید.
کتابنامه
اذکایی، پرویز.١٣٧٤. ابوریحان بیرونی «افکار و آراء»، تهران: طرح نو.
بیرونی، ابوریحان. ١٨٧٦ آثار الباقیه. ویرایش زاخائو. لایپزیک. ١٨٧٦.
بیرونی، ابوریحان. ١٣٥٢. تهدیدالنهایات الاماکن. ترجمه احمد آرام. تهران: انتشارات دانشگاه تهران.
بیرونی، ابوریحان. ١٣٧٩. تنجل. تصحیح منوچهر صدوقی سما. تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.
بیرونی، ابوریحان. ١٣٥٢. ماللهند. ترجمه اکبر دانا سرشت. تهران: انتشارات ابن سینا.
بیرونی، ابوریحان. بی تا. تحقیق ماللهند. ترجمه منوچهر صدوقی سما. تهران: مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی.
بیرونی، ابوریحان. ١٩٥٨. تحقیق ماللهند. طبع دایره المعارف. عثمانیه حیدرآباد رکن.
بیرونی، ابوریحان. ١٣٦٦. فهرست کتابهای رازی و نام کتابهای بیرونی. ترجمه مهدی محقق.
تهران: انتشارات دانشگاه تهران.
حکیمیان، ابوالفتح. ١٣٥٢. زندگینامه ابوریحان بیرونی. تهران: نشر آفتاب.
مجتبایی، فتح الله. ١٣٨٩. پیوندهای فرهنگی ایران و هند در دوره اسلامی. ترجمه ابوالفضل محمودی.
تهران: مؤسسه پژوهش حکمت و فلسفه ایران.
مینوی، مجتبی. ١٣٥٢. بررسی هایی درباره ابوریحان بیرونی. تهران: شورای عالی فرهنگ و هنر.
نجفی، محمدعلی. ١٣٥٢. اندیشمند و انسان». تهران: نشر اندیشه.
نصر، حسین. ١٣٨٦. علم و تمدن در اسلام. ترجمه احمد آرام. تهران: انتشارات علمی و فرهنگی.
همایی، جلال الدین. ١٣٥٣. اختراعات و اکتشافات ابوریحان بیرونی. تهران: کتابخانه طهوری.
پی نوشت ها
[1] بیرونی، ابوریحان. ١٩٥٨. تحقیق ماللهند. طبع دایره المعارف. عثمانیه حیدرآباد رکن، صص ٣٥٢ - 370.
[2] مجتبایی، فتح الله. ١٣٨٩. پیوندهای فرهنگی ایران و هند در دوره اسلامی. ترجمه ابوالفضل محمودی. تهران: مؤسسه پژوهش حکمت و فلسفه ایران، صص ٥٢ - ٥٣.
[3] اذکایی، پرویز.١٣٧٤. ابوریحان بیرونی «افکار و آراء»، تهران: طرح نو، ص ١٧.
[4] بیرونی، ابوریحان. ١٣٦٦. فهرست کتابهای رازی و نام کتابهای بیرونی. ترجمه مهدی محقق. تهران: انتشارات دانشگاه تهران، ص٢٤.
[5] اذکایی، پرویز. همان، ص ٢٤.
[6] بیرونی، ابوریحان. همان، صص ٦٣- ٧١.
[8] به نقل از: نصر، حسین. ١٣٨٦. علم و تمدن در اسلام. ترجمه احمد آرام. تهران: انتشارات علمی و فرهنگی، ص ٢٨٤.
[9] اذکایی، پرویز. همان، ص ٤٤.
[10] به نقل از: نجفی، محمدعلی. ١٣٥٢. اندیشمند و انسان». تهران: نشر اندیشه، ص ١٢٧.
[11] بیرونی، ابوریحان. ١٣٥٢. ماللهند. ترجمه اکبر دانا سرشت. تهران: انتشارات ابن سینا، ص ٢.
[12] نصر، حسین. همان، ص ٣٥.
[13] بیرونی، ابوریحان.١٣٥٢. تهدیدالنهایات الاماکن. ترجمه احمد آرام. تهران: انتشارات دانشگاه تهران، ص ١.
[14] بیرونی، ابوریحان. همان، ص ١٤.
[15] اذکایی، پرویز. همان، ص ٥٣.
[16] بیرونی، ابوریحان. همان، ص ٥.
[18] حکیمیان، ابوالفتح. ١٣٥٢. زندگینامه ابوریحان بیرونی. تهران: نشر آفتاب، ص ٢٠.
[19] همایی، جلال الدین. ١٣٥٣. اختراعات و اکتشافات ابوریحان بیرونی. تهران: کتابخانه طهوری، ص١١.
[20] اذکایی، پرویز. همان، ص ٢٢٠.
[21] بیرونی، ابوریحان. ١٩٥٨. تحقیق ماللهند. ترجمه منوچهر صدوقی سما. تهران: مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، صص ٣٥٢- ٣٧٠.
[22] بیرونی، ابوریحان. ١٣٥٢. «تحقیق ماللهند». همان، ص ٥.
[23] بیرونی، ابوریحان. ١٣٨٦. آثار الباقیه. ویرایش زاخائو. لایپزیک، صص ٧٦- ٦٨.
[24] همان. ١٩٥٨. تحقیق ماللهند همان، ص ٥.
[25] مینوی، مجتبی. ١٣٥٢. بررسی هایی درباره ابوریحان بیرونی. تهران: شورای عالی فرهنگ و هنر، ص ١٥.
[26] بیرونی، ابوریحان. همان، ص ٥.
[31] بیرونی، ابوریحان.همان، صص ٣٨- ٤٤.
[36] بیرونی، ابوریحان.همان، صص ٨٤- ٩٦.
[42] بیرونی، ابوریحان.همان، صص ١٧٠ - ١٥٥.
[50] بیرونی، ابوریحان.همان، صص ٢٤٠- ٢٣٢.
[62] بیرونی، ابوریحان.همان، صص ٣٠٩- ٣١٢.
[68] مینوی، مجتبی. همان، ص ٣٠.
[69] بیرونی، ابوریحان. همان، ص٤.
[70] همان. ١٣٧٩. پاتنجل. تصحیح منوچهر صدوقی سما. تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.
[71] همان. ١٩٥٨. تحقیق ماللهند. همان، ص٥.
[73] همان. ١٣٦٦. فهرست کتابهای رازی و نام کتابهای بیرونی. ترجمه مهدی محقق. تهران: انتشارات دانشگاه تهران، صص ٦٤- ٧٤.
[74] مجتبایی، فتح الله. همان، ص٢١.
[76] بیرونی، ابوریحان. همان، ص ٤.
[77] بیرونی، ابوریحان. همان، ص ٢٣.
[78] مجتبایی، فتح الله. همان، ص٣٢.
[79] اذکایی، پرویز. همان، ٢٠٢.
[80] بیرونی، ابوریحان. ١٣٥٢. تهدیدالنهایات الاماکن. ترجمه احمد آرام. تهران: انتشارات دانشگاه تهران.١٣٥٢،ص ٥٨.
[81] بیرونی، ابوریحان. ١٩٥٨. تحقیق ماللهند. همان، ص٢٠٦.
[82] مجتبایی، فتح الله. همان، صص ٥٥- ٥٦.
[83] بیرونی، ابوریحان.همان، ص١٠٢.
[84] بیرونی، ابوریحان. بی تا. «تحقیق ماللهند». ترجمه اکبر دانا سرشت. تهران: انتشارات ابن سینا. ١٣٥٢، ص ٣.
[85] بیرونی، ابوریحان. بی تا. «تحقیق ماللهند». طبع دایره المعارف. عثمانیه حیدرآباد رکن. ١٩٥٨، ص١٨.
[86] مینوی، مجتبی. همان، ص٢٩١.