مقدمه
شباهت ها و تمایزهای میان دیدگاه های دانشمندان و متخصصان حوزه های گوناگون علوم بر سرمفاهیمی به ظاهر مشترک، موجبات نزدیکی یا جدایی آن ها را از یکدیگر در حوزه های کار و تحقیق به -همراه دارد. یکی از این مفاهیم چگونگی ارتباط دو فرهنگ متفاوت با یکدیگراست؛ چراکه فرهنگ و ارتباطات هر دو فراگیرند و ضرورتی انسانی به شمار می روند،یعنی هر دو به نوعی پویا هستند و هیچ جامعۀ انسانی را بدون این دو پدیده نمی توان تصور کرد. بنابراین، آنچه در واقعیت بیرونی و در زندگی اجتماعی انسان مشاهده می شود، به صورتی به هم پیوسته و درهم تنیده بوده که هدف از آن، دستیابی به اقدام هماهنگ بین پیام دهنده و گیرنده پیام است.
از این رو در ارتباطات میان فرهنگی که به عنوان فرایند مبادلۀ اندیشه ها، معانی و کالاهای فرهنگی میان مردمانی از فرهنگ های مختلف، تعریف شده است(رضی،35:1377) توسل به الگویی، ضروری می نماید که بتواند زندگی اجتماعی انسان ها را برای رسیدن به مفاهیم مشترک و زندگیمسالمت آمیز همراه با احترام متقابل معرفی کند.
لذا در دنیای امروز که به عصر اطلاعات و ارتباطات شهرت یافته است و با عنایت به لزوم ارتباط ادیان توحیدی برای انسجام بخشی و وحدت هرچه بیشتر در مقابل دنیای سکولاریسم، شناخت و تبیین الگوی ارتباطی از منبع وحیانی(قرآن) می تواند در تعالی و ارتقاء روابط مومنین(اسلام) با سایر ادیان الهی حائز اهمیت باشد. دین اسلام هم به عنوان دینی اجتماعی، دستورات و توصیه هایی مبنی بر چگونگی ارتباط و تعامل مومنین با یگدیگر و دیگر جوامع انسانی اعم از توحیدی و غیرتوحیدی بیان نموده است.
از این رو با توجه به فاصله فرهنگی اسلام و مسیحیت در دنیای امروز و در عین وجود اشتراکات بسیار زیاد، بین این دو دین ابراهیمی، در این جستار به دنبال بررسی و تبیین الگوی ارتباطی میان فرهنگی اسلام و مسیحیت با رویکرد قرآنی هستیم. این تحقیق می تواند به عنوان رویکردی نوین و علمی، برای چگونگی ارتباط میان فرهنگی اسلام با سایر ادیان مورد توجه قرار گیرد.
1- مفهوم شناسی
1-1. الگو:
الگو (Pattern) در یک معنای کلی به عنوان مدل، انگاره، شکل و نمونه، قالب، طرح، منوال و نقش تعریف شده است(شایان مهر، 79: 1377؛ بریجانیان، 419:1385). در حقیقت، الگو یا مدل، نمایش نظری و ساده شده از جهان واقعی است(سورین و ورنر، 65:1386). از این رو الگو مدل، طرح و نمونه ای خواهد بود که از آن الهام گرفته و پیروی شده و یا نسخه ای از آن برداشته می شود.(روشه، 44: 1379)
1-2. ارتباطات میان فرهنگی:
برای رسیدن به تعریفی جامع از ارتباطات میان فرهنگی، می بایست تعریفی از فرهنگ و ارتباطات داشت و در ادامه رابطه این دو مقوله را بیان نمود.( رضی، 39:1377)
شاید جامع ترین تعریف از فرهنگ، ویژه تایلر باشد. وی به سال 1871م در کتاب خود با نام فرهنگ ابتدایی، بر این باور بود که فرهنگ «مجموعه پیچیده ای است که شامل: معارف، معتقدات، هنرها، صنایع، فنون، اخلاق، قوانین، سنن و بالاخره تمام عادات و رفتار و ضوابطی است که فرد به عنوان عضو، از جامعه خود فرا می گیرد، و در برابر آن جامعه وظایف و تعهداتی را برعهده دارد »(روح الامینی، 17:1372)
در زمینه ارتباطات نیز تعریف های گوناگونی ارائه شده است. برای این مفهوم نیز تعاریف متعددی ارائه شده است. برخی محققان ارتباطات را « عبارت از فراگرد انتقال پیام از سوی فرستنده برای گیرنده، مشروط بر آن که در گیرنده پیام، مشابهت معنا با معنای مورد نظر فرستنده پیام ایجاد شود »(محسنیان راد، 38:1369)، تعریف کرده اند.
با توجه به این تعریف، ارتباطات میان فرهنگی، شامل کنش متقابل واقعی افراد از فرهنگ های گوناگون می باشد. از این رو، این گونه ارتباطات می تواند به عنوان فرایند مبادلۀ اندیشه ها، معانی و کالاهای فرهنگی میان مردمانی از فرهنگ های مختلف(رضی، 42:1377)، تعریف شود.
1-3. مسیحیت
مسیحیت از بزرگترین ادیان زنده جهان است که در یک نوع تقسیم بندی در شاخه ادیان غربی یا ادیان سامی می گنجد. این دین با دو دین هم خانواده اش (یهودیت و اسلام) به واسطه این که اصل خود را به ابراهیم خلیل برمی گردانند، ادیان ابراهیمی خوانده می شوند. با این که مسیحیت در بسیاری از اصول با دو دین دیگر شباهت دارد، اما اختلافش با آن دو بسیار بیشتر از تفاوت آن دو دین با همدیگر است. مسیحیت دارای اصولی است که با دو دین دیگر به طور ریشه ای متفاوت است. با این حال در مورد برخی اصول از جمله؛ دو اصل اساسی مبدا و معاد اختلاف اندکی بین سه دین دیده می شود و بر خلاف اصول دیگر تنها همین دو اصل است که در تاریخ مسیحیت مورد مناقشه فرقه ای قرار نگرفته است. نظام عقیدتی این آیین در طی قرن های گذشته به شکل کنونی درآمده و در پی همین مناقشات فرقه های متعددی با اندیشه ها واعمال متنوع پدید آمده است.(کاکس، 78:1378)
2- جایگاه قرآن در تولید الگو
در هر یک از ادیان توحیدی (اسلام، مسیحیّت، یهودیّت و زرتشت) متون الهیاتی موجود است که پیروان آن ادیان ضمن قداست ربوبی که برای آن(و آورنده اش) قائل اند، تمامی پیشینه، اعتقادات، آداب و رسوم و احکام دین خود را منسوب و مأخوذ از آن متون دانسته، اوامر و نواهی آن را ملزم بوده و آن را ضامن هدایت و سعادت بشر در جمیع شوون دنیوی و اخروی می دانند.
در دین مبین اسلام نیز «قرآن» اوّلین متن الهیاتی، منبع وحیانی و ثقل اکبر است.
واژه قرآن، در اصل مصدر است و به معنای هر چیز خواندنی(راغب اصفهانی، 1426: 668)، اما ارباب لغت قائل اند که این واژه اسم علم بوده و به کتابی که بر حضرت محمدبن عبدالله(ص) آخرین فرستاده خدا نازل شده، اطلاق می گردد و وجه تسمیه آن از این جهت می باشد که این کتاب خواندنی است و باید خواند و در معانی اش تدبّر نمود. ( قرشی، 262:1384) قرآن(علاوه بر نزول دفعی در شب قدر بر قلب پیامبر(ص)، در طول بیست و سه سال(از بعثت تا رحلت) به صورت تدریجی و به مقتضای احوال و نیازها، از جانب خدا فرود آمده است(حسینی دشتی، 275: 1379) که شاملیک صد و چهارده بخش(سوره) می باشد که هربخش تعدادی از آیات قرآن را در برگرفته و مجموعاً شامل 6236 آیه و321250 حرف می باشد( قرشی، 291:1384). از شاخصه ها و تفاوت های اساسی این کتاب با دیگر کتب آسمانی(چون تورات و انجیل) این است که مسلمانان، ویژگی هایی برای آن قائل اند که پیروان دیگر ادیان، مدّعی چنین اوصافی برای کتب آسمانی خویش نمی باشند. مسلمان معتقدند «تمامی کلمات و حروف این کتاب، وحی الهی است که از جانب خدا و لوح محفوظ، از طریق فرشته امین الهی بر قلب پیامبر نازل شده و ایشان مستقیماً آن را برای مردم تلاوت کرده اند. «مصطفوی، 245: 1385). در حالی که پیروان دیگر ادیان، کتب آسمانی خویش را نقل به معنا دانسته و تنها مفاهیم و مضامین آن را الهی می دانند، نه خود الفاظ را. همچنین مسلمانان معتقدند این کتاب معجزه جاوید رسول خدا (ص) می باشد و با داشتن جنبه های مختلف اعجازی چون؛ فصاحت و بلاغت، اخبار غیبی، عدم تناقض و تعارض...، هیچ کس نتوانسته و نمی تواند مانند آن را بیاورد.(قرشی، 263:1384) و دیگر آن که جمهور مسلمین معتقدند که قرآن به هیچ وجه تحریف(به زیادت و نقصان) نشده و تمامی کلمات آن، هم زمان با نزول، توسط کتّاب وحی و با نظارت رسول الله(ص) به ثبت رسیده است. که این عدم تحریف، با دلایل مختلف عقلی و نقلی قابل اثبات است(همان: 263) و این در حالی است که دیگر کتب آسمانی چون تورات و انجیل، سال ها پس از حضرت موسی و عیسی(ع)، توسط شاگردان و با بیان و برداشت شخصی آن ها تدوین گردیده که مسلماً تغییراتی در آن ها صورت گرفته است. مسلمانان برای قرآن، مرتبه و منزلت والائی قائل بوده: حسن تلاوت آیات آن، مسّ همراه با طهارت، فضیلت استماع و نگاه به آیات آن و... از دیگر معتقدات منحصر به فرد مسلمین نسبت به این کتاب آسمانی است.(حسینی، 282:1379)
3- مواجهه قرآن با فرهنگ مسیحیت
مطابق دیدگاه رایج، قرآن به لحاظ لفظ و معنا عین کلام خداوند است. اما در عین حال همین کلام به شرایط نزول خود نیز نظر دارد. اگر تنها یک تفسیر از این کلام در اختیار آدمیان قرار می گرفت، در عصر نزول وحی که همانا شرایط فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی شبه جزیره عربستان است، محبوس ماند؛ چرا که تفسیر هر کلامی رنگی از اقتضائات زمان و مکان خود را دارد؛ اما شارع، مهر خاتمیت بر این کلام نهاده و آن احتباس را روا نداشته است. این امر مسئولیت فهم این کلام را در هر عصر بر دوش دین داران می نهد.
مواجهه قرآن با شرایط فرهنگی عصر خود نماد مواجهه آن با شرایط فرهنگی عصرهای دیگر است. هیچ دینی از ادیان در سرزمین لم یزرع فرهنگی نازل نشد و بر لوحی سفید پیام خویش ننگاشت، بلکه، همیشه در میان محصولات فرهنگی سرزمین نزول خود فرود آمد. این محصولات با نتیجه تعقل و تفکر آدمیان است که همانا حجت باطنی آن هاست و یا نتیجه باورهای دینی پیشین و یا هر دو.
پرسش مهم و حیاتییک دین دار در شناخت آن این است که مواجهه ی قرآن با فرهنگ های عصر خویش چگونه بوده است؟ و دین چه نقشی در میان این محصولات فرهنگی داشته است؟ آیا دین با نزولش ندای ویرانی این محصولات و بنای کاخ نوین فرهنگی بر آن ویرانه ها را در داده است و یا ندای اصلاح؟ این نوشتار در پی آن است که به نحوی به این پرسش ها پاسخ گوید.
فرهنگ شبه جزیره عربستان که مسیحیت یکی از آن هاست مهبط وحی شد و ادبیات، فرهنگ واژگان و شیوه های زندگی اجتماعی و اقتصادی آنان در رویارویی و تعامل با فرهنگ قرآنی قرار گرفت. قرآن، روحی بود که در پاره ای عناصر این فرهنگ ها تجسّد یافت و از همان آغاز به تفرج در این فرهنگ ها پرداخت؛ هر جا لازم می دید به بسط یا تضییق آن ها دست می زد و یا با سکوت خویش آن ها را به عقول و ذائقه ها می سپرد. قرآن بسیاری از قالب های فرهنگی شبه جزیره را دست نخورده باقی گذاشت؛ اما، مفاهیم و محتویات آن ها را گاه حفظ کرد و گاه دگرگون، گاهی هم آن ها را تصعید بخشید.
اما آنچه در این نوشتار در پی اثبات آن هستیم این است که، مواجهه قرآن با فرهنگ های زمان خویش مواجهه ای بنیان کن نبود، بلکه مواجهه ای از نوع تعاطی فرهنگی بوده است. ( پویا، 10:1385)
از آن جایی که قرآن دین خاتم است، بی شک مواجه آن با فرهنگ های مختلف مواجهه ای مستمر خواهد بود و لذا بررسی مواجهه قرآن با فرهنگ های زمان نزولش اصول مواجهه آن با فرهنگ های عصرهای دیگر را به دست می دهد.
همچنین اصول کلی زیر برای ارتباط موثر و کارآمد با دیگر فرهنگ ها بیان شده و در قران کریم به این اصول توجه شده است.(گودیکانست، 14:1388)
جدول 1: اصول کلی برای ارتباط موثر و کارآمد با دیگر فرهنگ ها
4- شیوه های ارتباطی قرآن کریم با مسیحیان
در این بخش مجموعه ای از آیات گردآوری شده که به نوعی مربوط به آیین مسیحیت و شیوه های ارتباطی قرآن با مسیحیان می باشد. روش استخراج آیات براساس جستار موضوعی و جستجوی واژگان کلیدی مربوط به مسیحیت (مانند عیسی، مریم، نصاری، اهل کتاب و...) نبوده، بلکه در این مجموعه، قرآن به طور کامل مورد بررسی و مطالعه قرار گرفته است. ضرورت این روش گردآوری از آن جهت بوده که بسا در قرآن آیات زیادی وجود دارد که امکان دارد در غالب یکی از واژهای فوق نبوده، ولی به نوعی مرتبط با بحث مسیحیت باشد و لذا عدم عنایت به چنین آیاتی، محقق را از رسیدن به نتایج صحیح و بر حق دور نگه می دارد.
در قرآن کریم به طور کلی 257 آیه در مورد اهل کتاب آمده است که از میان آن در حدود 157 آیه مختص به مسیحیان است که عمده آیات ناظر به موضوع پژوهش در سوره های بقره، آل عمران و مریم به شرح ذیل می باشد.
جدول شماره2: آیات ناظر به اهل کتاب در قرآن
5- محور های آیات مرتبط با مسیحیت
پس از بررسی دقیق می توان آیات مرتبط با مسیحیت را در هفت محور کلی تقسیم نمود:
5-1. تأیید برخی از مبانی مسیحیان(کتاب انجیل، حضرت عیسی(ع)، حضرت مریم (س) و حواریون)
اولین شیوه ارتباط کار آمد با دیگران، تأیید و احترام به فرهنگ، مقدسات، آداب و رسوم ایشان می باشد.
قرآن کریم نیز به دنبال ایجاد همدلی و وفاق در ذیل سایه توحید و امت واحده می باشد، در مواجهه با فرهنگ مسیحیت این اصل را بیان کرده است که می توان آن را در چهار محور مورد بررسی قرار داد.
5-1-1. آیات مربوط به تأییدحضرت عیسی (ع) به همراه ویژگی های ایشان
- تأیید رسالت حضرت عیسی(ع) در قران کریم به همراه دلائل روشن، توانایی وی به وسیله روح القدوس(بقره: 87 و 253).
- تأیید حضرت عیسی(ع) در قرآن به این که ایشان آبرو و مقبولیت در دنیا و آخرت دارند ( آل عمران: 45).
- تأیید حضرت عیسی(ع) در قرآن به این که نعمت های خدا به ایشان شامل سخن گفتن در گهواره، تکلم به زبان وحی، شایسته بودن، رسالت حضرت عیسی(ع) می باشد.(مائده: 110).
- تأیید حضرت عیسی (ع) در قرآن به این که برخی از معجزات ایشان شامل ساختن مجسمه پرنده و زنده کردن آن به اذن خدا، شفای بیماران(کور نابینا- مبتلا به پیسی) زنده کردن مردگان به اذن خدا، خبر از احوال مردم می باشد.(همان: 49).
- تأیید حضرت عیسی(ع) در قرآن به این خصوصیت که ایشان تعلیم داده شده به کتاب(تعلیم خط و کتابت)، تورات، حکمت، انجیل شدند(همان: 48).
- تأیید حضرت عیسی(ع) در قرآن به این ویژگی خاص که ایشان به آسمان عروج کرده است(همان: 48).
- تأیید بعضی از ویژگی های حضرت عیسی(ع) در قرآن کریم به ایشان از جمله این که تصدیق کتاب تورات را داشتند، دارای کتاب آسمانی انجیل و هدایت و نور و همچنین برای پرهیزکاران مایه هدایت و موعظه می باشند (همان: 48)
- تأیید حضرت مسیح(ع) به این که ایشان رسول خدا و مادرش راستگو و درستکار است (همان: 75)
- تأیید ایشان در قرآن کریم به این ویژگی که حضرت عیسی(ع) از صالحان است(همان: 75)
- تأیید حضرت عیسی(ع) در قرآن به این ویژگی که ایشان خبر از رسالت خویش در گهواره دادند.(انعام: 85)
- حضرت عیسی(ع) قول حق خدا در قرآن معرفی شده است.(همان: 85)
- تأیید حضرت عیسی (ع) در قرآن به اینکه ایشان از نشانه های خدا هستند (همان /85).
- تایید حضرت عیسی(ع) در قرآن به این خصوصیت که ایشان با معجزاتش سبب یقین به قیامت است.(همان: 85).
و مراد از این که می فرماید: عیسی(ع) علم به قیامت می باشد، این است که وسیله علم به قیامت است. معنای آیه این چنین است که عیسی وسیله ای است که با آن می توان به قیامت علم یافت، برای این که هم خودش بدون پدر خلق شده، و هم مرده را زنده می کند، پس برای خدا کاری ندارد که قیامت را بپا کند، و موجودات مرده را زنده کند، پس در مساله معاد شک نکنید، و به هیچ وجه تردید نداشته باشید(مریم: 30).
- ویژگی دیگر حضرت عیسی(ع) در قرآن به این که ایشان همراه با حکمت و دلایل روشن می باشند(همان: 63)
- تأیید ویژگی حضرت عیسی(ع) در قرآن که ایشان رسول خداست و مژده به پیامبر خاتم داده و تصدیق کننده تورات است.(صف: 6)
5-1-2. آیات مربوط به حضرت مریم(س)
یکی از موضوعات بحث برانگیز در دین مسیحیت، ویژگی های حضرت مریم(س) و پاکدامنی اوست. قرآن کریم با بیان ویژگی ها و مختصات مادر حضرت مسیح(س) به عنوان زنی پاکدامن، راستگو و خداپرست اشاره دارد و در قرآن از او به عنوان یکی از زنان بهشتی و سرور زنان عالم یاد می شود.
در این بخش آیات مرتبط با حضرت مریم(س) که می تواند در ارتباط میان فرهنگی با مسیحیان مورد توجه قرار گیرد، را بیان خواهیم نمود:
- تأیید برخی از ویژگی های حضرت مریم(س) در قرآن به این که ایشان قداست و پاکی در زمان تولد داشته، دعا در حق حضرت مریم(س)، داشتن صورت زیبا، رشد نیکو، کفالت زکریا از حضرت مریم(س)، داشتن مائده و رزق آسمانی، خداپرستی وی، خدمت گذاری خانه خدا(آل عمران: 35 تا37).
- برخی دیگر از ویژگی ایشان به: پاک بودن حضرت مریم(س) و برتری ایشان بر زنان جهان، اهل عبادت، ارتباط با وحی که در قرآن کریم ذکر شده است.(آل عمران: 47 و 42 و43).
- مژده خدا به حضرت مریم(س) در مورد حضرت عیسی(ع)(آل عمران: 45).
- تأیید حضرت مریم (س) در قرآن به راستگو و درست کار بودن(مائده: 75؛ انبیاء: 91).
- چگونگی بچه دار شدن حضرت مریم(س)، از کنار گیری تا وضع حمل و خوردن خرما و جاری شدن نهر و دستور به سکوت تا تکلم حضرت عیسی (ع) در گهواره که به طور خاص در قرآن کریم ذکر شده است(مریم: 17 تا33).
- تأیید حضرت مریم(س) در قرآن به این که ایشان از نشانه های خداوند متعال است.(مومنون: 50 و زخرف: 59).
- تأیید برخی از خصوصیات حضرت مریم(س) در قرآن به پاک دامنی، روح در او دمیده شده و کلمات پرودگارش و کتاب او را تصدیق کرد و از اطاعت کنندگان فرمان خدا بود.(تحریم: 12)
5-1-3. آیات مربوط به کتاب انجیل
یکی دیگر از مبانی فکری مسیحیت، کتاب انجیل و استناد به آن در امور اعتقادی و فکری و همچنین نظام اجتماعی مسیحیان می باشد. از این رو در قرآن ضمن تأیید اصل وجود کتاب انجیل به عنوان معجزه حضرت مسیح، خاطر نشان می کند که به لحاظ اعتقادی براییک مسلمان احترام و اعتقاد به کتاب انجیل بدون تحریف از ملزومات و جزء مراتب اعتقادی به شمار می آید. این نگاه قرآنی می تواند براییک ارتباط سازنده با مسیحیان مورد توجه قرارگیرد.
- تأیید کتاب انجیل به وسیله قرآن کریم(بقره:97؛ آل عمران:3؛ نساء:47؛ مائده:17و48؛ انعام:92؛ یونس:27، یوسف:111؛ فاطر:31)
- توصیه قرآن کریم به مسلمانان در مورد ایمان به کتاب های قبل از قرآن که یکی از آن ها انجیل است.(نساء: 136)
- تأیید کتاب انجیل به این که در آن اوصاف رسول خدا(ص) آمده است(نساء: 136)
- تأیید قرآن نسبت به کتاب های پیشین که یکی از آن ها، کتاب انجیل است(همان: 136)
- اطلاع دانشمندان بنی اسرائیل از قرآن، که از کتاب انجیل درباره آن آگاهی پیدا کرده بودند(همان)
5-1-4. آیات مربوط به مؤمنان و حواریون
آخرین بخشی که به عنوان ارتباط با مسیحیان براساس احترام به شخصیت ها و مقدسات ایشان می باشد، بیان خصوصیات یاران حضرت عیسی(ع) از نگاه قرآن می باشد. در مکتب اسلام(شیعه) نگاهی که به یاران حضرت مسیح(ع) وجود دارد، نگاه ارزشی و والایی می باشد. در تفسیر المیزان روایتی از کتاب عیون اخبار الرضا از حضرت رضا (ع) نقل شده است که شخصی از آن جناب پرسید: چرا یاران عیسی را حواری نامیدند، فرمود: اما از نظر مرد(یعنی علمای اهل سنت) بدین جهت بوده که یاران آن جناب شغل لباسشوئی داشتند، جامه های مردم را از آلودگی پاک می کردند و این لفظ، از کلمه حوار در خبز الحوار، یعنی نان سفید گرفته شده. و اما از نظر ما اهل بیت وجه نامگذاری این بوده که یاران مسیح(ع) هم نفس خود را خالص کرده بودند و هم دیگران را با پند و اندرز از آلودگی گناهان پاک می کردند.(طباطبایی، 1386: 3، 340).
در این بخش به ویژگی ها و نگاه قرآن به یاران حضرت مسیح(ع) می پردازیم:
- تأیید حواریون در قرآن به این خصوصیت که مومن و در برابر فرمان خداوند، تسلیم بودند(آل عمران:52؛ مائده: 111؛ صف: 14)
- تأیید ایمان داشتن حواریون در قرآن به این که درخواست طعام برای اطمینان قلبی از حضرت عیسی (ع) داشتند.(مائده: 112-114)
5-2. دعوت به وحدت مسیحیان و مسلمانان
در این قسمت بعد از این که آیاتی مشتمل بر احترام به اعتقادات مسیحیت و تأیید آن و همچنین استفاده از کلمات ارزشی نسبت به حضرت عیسی(ع) و حضرت مریم(س) بیان شد، آیاتی در زمینه دعوت مسیحیان به اتحاد و هم دلی در سایه توحید، عبودیت و بندگی بیان می شود.
1. وحدت براساس پیروی از ملت ابراهیم (ع) که دینی میانه است و خود او هم از مشرکین نبود(بقره: 135) چگونگی برداشت وحدت و اشتراک مسلمانان و مسیحیاندر این موضوع به این معنا است که هم مسلمانان و هم مسیحیان به پیامبری حضرت (ع) ایمان داشتند. از این رو با توجه به این که هر دو مکتب( اسلام و مسیحیت) حضرت ابراهیم(ع) را پیامبر آسمانی می دانستند با بررسی ویژگی های ایشان می توان به وحدت و رفع سوء تفاهم ها دست یافت.
2. وحدت براساس توحید و آنچه که بر پیامبران و انبیاء نازل شده (کتب ایشان) که می توان براساس این دو موضوع، یعنییگانگی خدا و دستورات کتاب های آسمانی به اشتراکاتی نزدیک شد(همان: 136؛ عنکبوت: 46)
3. وحدت براساس تسلیم بودن برای خدا که یکی از نشانه های اعتقاد به یگانگی خداوند متعال می باشد(آل عمران: 20)
4. وحدت براساس اعتقاد به یگانگی خداوند و شریک نگرفتن برای خدا، و اینکه بعضی را برای خود ارباب نگریم (همان: 64)
5. وحدت براساس ایمان پیامبراسلام (ص) به حضرت عیسی (ع) و کتاب انجیل تحریف نشده بر محوریت توحید و عدم اختلاف در مکتب انبیا.(آل عمران: 84)
6. وحدت براساس مساوی بودن مسلمانان و اهل کتاب در مورد گناه، که هر که گناه کند، کیفر می بیند.(نساء: 123)
7. وحدت براساس وحی، که از جانب خدا از حضرت نوح(ع) تا رسول خدا(ص) وحی می شده است(نساء: 163؛ عنکبوت: 8) که وحییکی از موضوعاتی خواهد بود که در فضای گفتگو و منطق می توان به وحدت با مسحیان کمک نماید.
8. وحدت در مورد این که می توان با زنان پاکدامن اهل کتاب، ازدواج کرد.(مائده: 5)
9. وحدت براساس توصیه دوستی مسلمانان با مسیحیان بدلیل وجود دانشمندان عابد و خدا ترس و پیروی ایشان از حق.(همان: 5)
این توجه اسلام به مسیحیت می توان مدخلی برای رسیدن به وحدت و رفع سوء تفاهمات باشد.
10. وحدت براساس این که محوریت دعوت حضرت ابراهیم (ع)، حضرت موسی (ع) و حضرت عیسی(ع) بر این بوده است که دین را به پا دارید و فرقه فرقه نشوید.(شوری: 13)
11. وحدت براساس کلام حضرت عیسی (ع) بر محوریت توحید و تقوی الهی و اطاعت از خداونداست.(زخرف: 63 و64) این ویژگی که دستورات تمامی انبیاء الهی می باشد، می تواند به عنوان موضوعی برای نزدیکی اسلام و مسیحیت مورد توجه قرار گیرد.
12. وحدت بر موضوع تعداد مأموران دوزخ(19نفر) با آنچه در قرآن آمده تا اهل کتاب یقین به حقانیت قرآن کنند(مدثر: 31).
به طور کلی در هر 12 موردی که از آیات قرآن بدست آمد، ظرفیت این را دارد که به عنوان یک موضوع قابل طرح در مقام گفتگو مورد بررسی قرار گیرد و در ادامه بتوان به وحدت دو دین نزدیک شد.
5-3. بشارت به مسیحیان مومن وتابع حق(هدایت شده)
در این جا آیات قرآن اشاره ای به خصوصیت مسیحیان حقیقی و مومن که تابع حق هستند، می کند. این مرحله مخاطب قراردادن مسیحیان از این روست که بعد از این که قرآن در ابتداء با احترام به مکتب مسیحیت و تأیید شخصیت های طراز اول آن، مسیحیان را به وحدت و همگرایی دعوت کرد، نتیجه آن عده ای از اهل کتاب به ندای حق لبیک گفته و با ایمان و عمل صالح مورد لطف و مغفرت الهی قرار گرفتند:
1. بشارت به مسیحیان مومن وتابع حق که دارای ایمان به خدا، ایمان به قیامت و انجام عمل صالح و نتیجهآن اجر و پادش نزد خداوند و حزن و ترسی نخواهند داشت.(بقره:62؛ مائده: 69).
2. بشارت به مسیحیان مؤمن و پیروان حضرت عیسی (ع) که از کافران برترند.(آل عمران: 55)
3. یکی از ویژگی های مسیحیان مومن و تابع حق، امانت دار بودن ایشان است.(همان: 75)
4.یکی دیگر از خصوصیات مسیحیان مؤمن و تابع حق، شب زنده دار و تلاوت آیات خدا در لحظه لحظه های شب داشتند و سجده می کردند.(همان: 113).
5. مسیحیان مؤمن و تابع حق اهل عبادت و بندگی، ایمان به خدا و قیامت داشتند، اهل امر به معروف و نهی از منکر، شتابان در کار خیر و از صالحان اند.(همان: 114)
6. مسیحیان تابع حق، مومن به خدا و کتاب قرآن، فروتن و خاشع که آیات خدا را به بهای اندک نمی فروشند و نزد خدا پاداش شایسته ای دارند.(همان: 199)
7. بشارت به مسیحیان مومن که در صورت ایمان راستین و تقوی الهی، گناهان ایشان محو و بهشت جایگاهشان خواهد بود.(همان: 65)
8. مسیحیان مومن با این ویژگی از ایشان در قرآن کریمیاد می شود: اهل میانه روی و اعتدال، عمل کننده احکام و دستورات انجیل به همراه بهرمندی از برکات آسمانی هستند.(همان: 66)
9. دارای ایمان به خدا و رسول، با شنیدن آیات الهی گریه می کنند، به خاطر عقاید صادق ایشان وعده بهشت داده شده اند و از نیکوکارانند.(مائده: 83-85)
10. بشارت به مسیحیان مومن به وعده بهشت برای این که اهل جهاد در راه خداوند هستند.(توبه: 111)
11. مسیحیان مومن و عالم با شنیدن آیات الهی سجده می کنند.(اسرا: 107)
12. مسیحیان مومن علیه کفار بی رحمند و در بین خود رحیم و دلسوزند، ایشان را می بینی که همواره در رکوع و سجودند و در طلب فضل و رضوان خدایند. علامتشان در رخسارشان از اثر سجده نمایان است، مثل ایشان در انجیل مانند زراعتی که جوانه های خود را رویانده و ضخیم و زیاد شده و دارای اجر عظیم و مغفرت از جانب خداوند متعال خواهند بود.(فتح: 29). آیه به این نکته اشاره می کند که خدای تعالی به مؤمنین برکت داده، و روز به روز به عده و نیروی آنان اضافه می شود.
13. یکی دیگر از خصوصیات مسیحیان مؤمن وتابع حق این است که کسانی که قبل از قرآن کتاب به ایشان دادیم به قرآن ایمان می آورند و چون قرآن برایشان خوانده می شود می گویند بدان ایمان آوردیم و آن حق و از ناحیه پروردگار ماست و ما قبلا اسلام آورده بودیم.(قصص: 52 - 53)
14. از دیگر ویژگی های مسیحیان مومن و تابع حق این بود که به خاطر صبری که داشتند و بدی مردم را با خوبی خود دفع کردنند و اهل انفاق هستند دوبار پاداش می بینند.(همان: 54)
15. ویژگی دیگر ایشان، مؤمنان اهل کتاب از سخن بیهوده رو برمی گردانند.(همان: 55)
16. یکی دیگر از خصوصیات مسیحیان مومن و تابع حق، ایمان ایشان به اسلام هنگام دیدن حضرت عیسی (ع) به هنگام مرگ. (نساء: 159)
5-4. هشدار و سؤال از مسیحیان
بعد از آن که قرآن با شیوه رحمانی با مسیحیان ارتباط برقرار نمود و آن ها را به وحدت دعوت کرد، عده ای از اهل کتاب آن را اجابت کردند و مورد رضوان الهی قرار گرفتند، ولی عده ای از اهل کتاب با کتمان حق و علمی که به آیات حق داشتند، راه ضلالت و گمراهی را پیش گرفتند و قرآن کریم با لحن هشدار دهنده که در آن لطف و رحمتی خفی می باشد، مسیحیان را مورد خطاب قرار می دهند که شاید متنبه شوند.
1. هشدار به این که اهل کتاب در آن اختلاف نکردند، مگر بعد از آن که به حقانیت آن یقین داشتند و خصومتی که در بین خود داشتند وادار به اختلافشان کرد و کسی که به آیات خداکفر بورزد باید بداند که خدا سریع الحساب است.(آل عمران: 19)
2. هشدار به این نکته که بعضی از اهل کتاب بدنبال گمراه کردن مومنان هستند در حالی که هدایت فقط از جانب خداست. (بقره: 120)
3. هشدار و توجه به این موضوع که بعضی از اهل کتاب هدایت را فقط در یهود و نصاری می دانند، اما مومنان، ملت ابراهیم(ع) را پیروی می کنند که دینی میانه است و خود او هم از مشرکین نبود.(همان: 135)
4. هشدار و سوال از آن ها که چرا کتمان واقعیت(این که حضرت ابراهیم(ع) یهودی و نصرانی نیست) می کنند(همان: 140).
5. هشدار و سوال از آن ها که چرا پیامبر اسلام(ص) را که همانند پسرانتان می شناختید، ولی حق را کتمان می کنید.(همان: 146؛ انعام:20)
6. هشدار و سوال از آن ها که چرا جدل درباره دین حضرت ابراهیم(ع) (که بعضی می گفتندیهودی است و بعضی دیگر می گفتند مسیحی است) می کنید در حالی که واقعیت را نمی دانید و او خدا پرست و مشرک نبود.(آل عمران: 67)
7. چرا اهل کتاب حقایق را کتمان و حق و باطل را مشتبه می کنید. (مائده: 70- 71)
8. هشدار به این که تقوی داشته باشید که اگر کفر ورزید ضرری به خدا نمی زند. (نساء: 131)
9. هشدار و آگاهی به این نکته که مسیح از این که بنده خداست ابایی ندارد(چرا او را خدا می دانید).(همان: 172)
10. هشدار و سوال از آن ها که چرا دانشمندان اهل کتاب این که قرآن کتاب آسمانی است، کتمان واقعیت می کردند.(انعام: 114)
11. هشدار به این که اوصاف پیامبراسلام (ص) در تورات و انجیل آمده است(چرا کتمان می کنید)( اعراف: 157)
12.چرا به آیات خدا کفر می ورزید، با این که خدای تعالی بر آنچه می کنید ناظر و شاهد است.(آل عمران: 98)
13. چرا درباره آیات خدا کفر می ورزید و کتمان می کنید و مانع هدایت دیگران می شود در حالی که علم به حقانیت آیات الهی دارید.( همان: 99)
14. هشدار و توجه به این نکته که قبل از این که چهره های شما(اهل کتاب) را از شکل و صورت محو کنیم و مانند اصحاب سبت لعنت شوید، ایمان بیاورید. (نساء: 47 و52)
5-5. دعوت مسیحیان به تفکر
بعد از آن که قرآن کریم اهل کتاب را نسبت به کتمان حقایق هشدار داد، آن ها را دعوت می کند با تفکر و نگاه عقلانی به بعضی از معتقدات (که صرف ادعا و بی دلیل می باشد) توجه کنند، چرا که نگاه عقلانی، آن ها را به وحدانیت خداوند و رسیدن به هم دلی و همگرایی با اسلام هدایت می کند. در این بخش با طرح10 موضوع مسیحیان را نسبت به تفکری که دارند، مورد نقد قرار داده و آن ها را به تفکر فرا می خواند:
1. دعوت به تفکر به این که مثل عیسی(ع) مثل حضرت آدم(ع) است که از خاک آفریده شده است.(آل عمران: 59)
2. این که بهشت فقط برای یهودیان یا نصاری می باشد، دروغی بیش نیست، که باید برای ادعای خود دلیل بیاورند.(بقره: 111) این آیه مسیحیان را دعوت به تعقل و آوردن منطق برای ادعای خود می کند.
3. دعوت به تعقل و این که اعتقاد باطلی است که می گویند: خداوند برای خود فرزندی گرفته، در هرحالی که هر چه در آسمان و زمین است، مملوک خداست.( همان: 116)
4. چرا درباره حضرت ابراهیم(ع) جدل می کنید، درحالی که تورات و انجیل بعد از او آمده، چرا تعقل نمی کنید.(آل عمران: 65)
5. در دین غلو نکنید و جز حق نگویید و نگویید خدا ترکیبی از اب، ابن و روح القدس است، پاک و منزه است خدا از این که فرزندی داشته باشد.( نساء: 171) چنین اعتقادی که خدا ترکیبی از سه موجود باشد به دلایل عقلی باطل بوده، از این رو ایشان را به تعقل دعوت می کند.
6. اهل کتاب معتقدند ما پسران خداییم و دوست او، پس چرا خدا شما را به خاطر گناهانتان عذاب می کند، بلکه شما هم بشر هستید و مالکیت و فرمانروایی از آن خداست.(مائده: 18)
7. حضرت مریم(س) و فرزند وی(مسیح) غذا می خورند و نیازمند خوراک بودند، آیا به جای خدا چیزی را می پرستید که دفع هیچ زیان و جلب سودی را ندارد(همان: 75 -76)
8. حضرت مسیح(ع) خدا بودن خود را رد کرده و خود را بنده ای از بندگان خدا می داند.(مائده: 116 - 117)
9. این که مسیح پسر خداست، سخن بی دلیل است.(توبه:30 -31) از این رو باید مسیحیان در اعتقادات با تعقل و منطق عمل کنند.
10. خدا را سزاورا نیست فرزندی بگیرد، بلکه پدید آمدن چیزی را اراده کند، پس موجود می شود.(مریم: 35).
5-6. بیان ویژگی های مسیحیان کافر و وعده عذاب
آیات این بخش ناظر به این است که اهل کتاب بعد از آن که ایشان را به وحدت و سپس هشدار از اشتباه ایشان در عدم پذیرش حق و دعوت به تفکر فراخواند، باز عده ای از اهل کتاب به سبب گناه، حسادت، هوس های دنیا، نفاق و تجاوز از حدود الهی، در مقابل آیات روشن استنکاف کردند. از این رو قرآن کریم با عنوان کافران اهل کتاب به معنای این که حق را پوشاندند، چهره واقعی آن ها را بیان می نماید و در بعضی آیات علت مخالفت و عدم پذیرش حق را بیان می کند و به ایشان وعده عذاب می دهد:
1. کافران اهل کتاب مایل نیستند خیری به مومنان برسد، در حالی که فضل خدا به اراده آن ها نیست.(بقره: 105)
2. کافران اهل کتاب به دلیل حسد مایل هستند شما از ایمانتان دست بکشید.(همان: 109؛ نساء: 54)
3. علت عدم قبول آیات الهی اهل کتاب به دلیل هوا و هوس است.(بقره: 145)
4.نتیجه کتمان حق(کافران اهل کتاب) و نشانه های خدا، لعنت خدا و لعنت کنندگان است. (همان: 159) این آیه علت مستحق شدن عذاب الهی برای کافران اهل کتاب را بیان می کند.
5. کافران اهل کتاب حلال و حرام خدا را مشتبه و پنهان می کنند که نتیجه این کارشان، آتش عذاب در شکمشان و این که خدا با آن ها در روز قیامت سخن نمی گوید و از زشتی پاک نمی شوند و عذاب دردناکی خواهند داشت(همان: 174).
6. کتمان حق اهل کتاب به دلیل حسد و تجاوز میان خودشان بود و خداوند سریع الحساب است (آل عمران: 19؛ شوری: 14)
7. علما و دانشمندان ناخلف اهل کتاب در بین مومنین ایجاد تردید، می کنند.(همان: 72) این آیه نوع فعالیت عالم نماهای اهل کتاب را بیان می دارد.
8. کافران اهل کتاب به دلیل انکار آیات خدا، کشتن پیامبران و نافرمانی خدا و تجاوز از حدود الهی دچار ذلت و خواری و خشم خدا خواهند بود.(همان: 112)
9. اهل کتاب به دلیل نفاق، هنگامی که به مومنین خیری می رسد ناراحت می شوند و زمانی که بلایی به آن ها می رسد خوشحال می شوند.(آل عمران: 120) این آیه با مقابله صریح، رفتار نادرست اهل کتاب با مسلمان را بیان می کند.
10.دوستی نکردن با اهل کتاب به دلیل کفر و انکار حق ایشان است.(مائده: 51) این آیه نوعی مقابله صریح با کسانی هستند که کافر به حق شده اند.
11.دوستی نکردن با یهود و نصاری به دلیل مسخره کردن عبادات (نماز) مومنان است.(مائده: 57 -58)
12.عیب جویی اهل کتاب از مسلمانان به دلیل فاسق بودنشان است.(همان: 59)
13.کسانی که گفتند مسیح خداست، کافرند و بهشت برآنان حرام و جایگاهشان آتش است.(همان: 72)
14. کسانی که گفتند خدا(پدر، پسر، روح) کافرند و عذاب دردناکی دارند(همان: 73)
15. کسی که بگوید مسیح فرزند خداست، کافر است؛ زیرا خداوند می تواند مسیح و مادر وی و تمام کسانی که در روی زمین هستند را هلاک کند. مالکیت در اختیار و تحت سیطره خداست و کسی در برابر اراده و قدرت او نمی تواند باشد.(مائده: 17)
16. مقابله صریح با اهل کتاب که به دلیل سرگرمی در امور دنیا و مشغول شدن به آرزوها دور و دراز دلشان سخت و نافرمانی خدا را کردند.(حدید: 16)
17. خدا بر دل هاشان مهر زده بود به دلیل کفر به نبوت حضرت عیسی(ع) و افتراء به حضرت مریم(س)(نساء: 155 و 156)
18. کسانی که کافرند و از مومنان عیب جویی می کنند لعنت و خشم خدا بر ایشان است.(مائده: 59 - 60)
19. لعنت حضرت عیسی(ع) بر پیروان گمراه به دلیل نافرمانی خدا، تجاوز از حدود الهی و این که نهی از منکر نمی کردند. (همان: 78)
20. کافران اهل کتاب متفرق و پراکنده نشدند، جز بعد از بیان دلایل روشن و داخل دوزخ خواهند شد و بد مخلوقاتی هستند. (بینه: 6)
آنچه از آیات فوق بدست می آید، این که قرآن کریم با بیان علت مخالفت اهل کتاب در پذیرش حق، نتیجه این مخالفت را عذاب و قطع ارتباط و دوستی مومنین با ایشان می داند.
5-7. مباهله و دستور به جنگ با مسیحیان
در این مرحله، آخرین شیوه برخورد قرآن کریم با اهل کتاب و مسیحیان است که دستور قطع رابطه و جنگ با معاندان و منکران حقایق روشن الهی را می دهد. شاید این تصور پدید آید که چرا قرآن کریم چنین شیوه ای را ارائه می نماید؟ در پاسخ چنین باید گفت: نگاه قرآن کریم به انسان بر مبنای فطرت پاک او که بر محوریت خداجویی و وحدانیت خداست، می باشد و در این راه به دنبال هدایت انسان از فتنه ها و گمراهی های زمینیان است. از این رو کسانی که به مقابله و عناد در مسیر هدایت انسان ها گام بردارد، در ابتدا با هشدار و دعوت به تفکر به دنبال متنبه کردن آن ها می باشد، ولی در صورت ادامه و عدم قبول هدایت و واقعیت دستور به نابودی آن ها می دهد، چرا که بنا برآیه شریفه 179 سوره اعراف که می فرماید: «وَلَقَدْ ذَرَأْنا لِجهَنَّمَ کَثِیرًا مِّنَ الْجِنِّ وَالإِنسِ لَهمْ قلُوبٌ لاَّ یفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعیُنٌ لاَّ یبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لاَّ یسْمَعُونَ بهَا أُوْلَئِکَ کَالأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُوْلَئِکَ هُمُ الْغَافِلُونَ»(اعراف: 179) آن ها از مرتبه انسانیت خارج شده و از بهائم هم پس ترند و جایگاه شان دوزخ خواهد بود.
آیات این بخش شدیدترین نوع برخورد با کافران اهل کتاب را بیان می نماید که عبارتند از:
1. در صورتی(اهل کتاب) که آیات حق را شناختند و باز مجادله کردند با آن ها مباهله (نفرین) کن.(ال عمران: 61)
2. علت جنگ با ایشان(اهل کتاب) عدم ایمان به خدا و قیامت و حلال دانستن حرام الهی و نپذیرفتن دین حق بود.(توبه: 29)
6- الگوی قرآن کریم در ارتباطات فرهنگی مسلمانان با مسیحیان
قرآن که آخرین متن مقدس فرستاده شده از طرف خداوند است، ارتباط هفت مرحله ای مسلمانان با مسیحیان را توصیه می نماید. نکته اساسی در این هفت مرحله آن است هر مرحله در صورتی که مرحله قبل از آن تحقق نیافته باشند، محقق خواهد شد. این هفت مرحله عبارتند از:
1. تأیید برخی از مبانی مسیحیان مانند کتاب انجیل، حضرت عیسی(ع)، حضرت مریم(س) و حواریون؛ زمینه سازی گفتگویی سازنده را فراهم می سازد. وجود گفت وگوی سازنده و وحدت ساز در رفع بسیاری از معضلات جهان تأثیر مستقیم دارد؛ اما این امر مهم نیازمند بسترهای مناسبی است که یکی از آنان، گفت وگو بر محور امور مشترک است و با مفاهمه روی بسیاری از مشترکات مثبت مانند؛ اعتقادات، ایده ها، آرمان ها، دردها و احساس های مشترک، می توان به تحقق دیالوگ جهانی دست یافت.
2. در مرحله دوم قرآن کریم پس از تأیید برخی از مفاهیم اعتقادی مسیحیان، آن ها را دعوت به وحدت می کند تا با محور توحید و نفی شرک و طاغوت بتوان به احساس و فهم مشترکی در ارتباط با یکدیگر رسید.
3. پس از آن که یک مسیحی با تأییداتی که از سوی اسلام برای آرمان های دینی خود به دست آورد و بر محوریت توحید، حاضر به وحدت با مسلمانان شد، مرحله بعدی از نگاه قرآن بیان می شود و آن بشارتی از رحمت الهی و مغفرت برای ایشان است.
4. در این مرحله در صورتی که به دلیل تعصب، حسادت یا جهالت، مسیحیان انکار حقانیت اسلام کنند قرآن با کلام هشدار و تهدید از آن ها می خواهد طبق واقعیت هایی که از دین خود می دانند، عمل کنند و بر محوریت توحید با اسلام وحدت ایجاد نمایند.
5. در صورتی که هشدار فایده ای نداشته باشد، قرآن کریم با ادبیات منطقی مسیحیان را دعوت به تفکر در مبانی اعتقادی خود می نماید و از آن ها می خواهد با عقل سلیم به موضوعاتی که به آن علم ندارند یا دچار خرافه گری شده اند، دوباره فکر کنند و در مسیر الهی گام بردارند.
6. در این مرحله از ارتباط، در صورتی که مسیحیان بر اعتقادات و جهالت های خود اصرار ورزند، قرآن کریم با لحن صریح به آن ها وعدۀ عذاب و خسران را بشارت می دهد.
7. در پایان در صورتی که مسیحیان دست از اعتقادات خود برنداشته و با ایجاد تفرقه و شبهه در میان مسلمانان نفوذ پیدا کنند، قرآن دستور به جنگ و نفرین آن ها و تقاضای عذاب در همین سرای دنیا را می دهد.
نتیجه
هدف در این پژوهش بررسی و ارائه الگو از آن دسته آیات قرآن کریم بود که به رابطه مسلمانان با مسیحیان پرداخته اند. براساس فراوانی آیات ارتباط مسلمانان با مسیحیان در هفت مرحله و با محوریت توحید، قابل استخراج و قالب الگویی ارائه شد. تأیید برخی از مبانی مسیحیان درباره انجیل، حضرت عیسی(ع)، حضرت مریم(س) و حواریون، دعوت به وحدت، بشارت به مسیحیان حقیقی، هشدار و تهدید، دعوت به تفکر، بیان ویژگی های مسیحیان کافر و وعده عذاب و در نهایت دستور به مباهله و جنگ هفت مرحله ای است که قرآن کریم در ارتباط با مسیحیان به آن اشاره کرده است. قرآن کریم در ابتدا با تأیید برخی از مبانی مسیحیان مانند کتاب انجیل، حضرت عیسی(ع)، حضرت مریم(س) و حواریون زمینه گفتگویی سازنده را فراهم می کند. مرحله دوم، پس از تأیید برخی از مفاهیم اعتقادی مسیحیان آن ها را دعوت به وحدت می کند تا با محور قراردادن توحید و نفی شرک و مبارزه با طاغوت خودشان را به یک بلوغ، احساس و فهم مشترکی در ارتباط با دیگری نزدیک تر کنند. در مرحله سوم، فرد مسیحی با تأییداتی که از سوی اسلام برای آرمان های دینی خود به دست می آورد و بر محوریت توحید حاضر به وحدت با مسلمانان می شود، بشارتی از رحمت الهی و مغفرت دریافت می کند. در مرحله چهارم، در صورتی که مسیحیان به دلیل تعصب، حسادت یا جهالت، انکار حقانیت اسلام کنند، قرآن با کلام هشدار و تهدید از آن ها می خواهد طبق واقعیت هایی که از دین خود می دانند، عمل کنند. در صورت عدم توجه مسیحیان به هشدار با ادبیات منطقی، دعوت به تفکر در مبانی اعتقادی دین خودشان شده و از آن ها خواسته می شود که با عقل سلیم به موضوعاتی که به آن علم ندارند یا دچار خرافه گری شده اند، نگریسته و در مسیر الهی گام بردارند. در این مرحله از ارتباط، در صورتی که مسیحیان بر اعتقادات و جهالت های خود اصرار ورزند، قرآن کریم با لحن صریح به آن ها وعدۀ عذاب و خسران می دهد. در آخرین مرحله، اگر مسیحیان دست از اعتقادات خود برنداشته و بخواهند با ایجاد تفرقه و شبهه در میان مسلمانان نفوذ پیدا کنند، قرآن کریم بر جنگ با آن ها تأکید کرده و آن ها را مشمول نفرین ابدی قرار داده و خواستار عذاب در سرای دنیا است. الگوی زیر به خوبی روند ارتباط هفت مرحله را نشان می دهد.
شکل شماره 1: فرایند الگوی ارتباطات میان فرهنگی اسلام و مسیحیت از منظر قرآن
قرآن کریم در ارتباطات میان فرهنگی با بیان الگوی توحید محور 7 شیوه مواجهه با مسیحیان را که ابتدا با تایید برخی از مبانی، سپس دعوت به وحدت، بشارت، سوال، توصیه به تفکر، وعده عذاب و در پایان جنگ برای رسیدن به سرمنزل توحیدی بیان می دارد.
منابع
- قرآن کریم.
- اصفهانی، راغب(1426)، مفرداتُ الفاظ القرآن، بی جا، منشورات طلیعة النور، طبع الاولی.
- بریجانیان، ماری(1381)، فرهنگ فلسفه و علوم اجتماعی، مترجم: بهاءالدین خرمشاهی، تهران، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.
- پویا، اعظم(1385)، مواجهه قرآن با فرهنگ مسیحیت، تهران، انتشارات هستی نما.
- دشتی حسینی، مصطفی (1379)، معارف و معاریف(دایره المعارف جامع اسلامی)، تهران، مؤسسه فرهنگی آرایه، چاپ سوم.
- رضی، حسین (1377)، ارتباطات میان فرهنگی(تاریخ، مفاهیم و جایگاه)، مجله «دین و ارتباطات »، تهران، دانشگاه امام صادق(ع)، تابستان و پاییز، شماره 6 - 7، صص 135 تا 166.
- روح الامینی، محمود(1372)، زمینه فرهنگ شناسی، تألیفی در انسان شناسی فرهنگی و مردم شناسی، تهران، انتشارات عطار.
- روشه، گی(1379)، کنش اجتماعی، مترجم: هما زنجانی زاده، مشهد، انتشارات دانشگاه فردوسی.
- سورین، ورنر و تانکار، جیمز(1386)، نظریه های ارتباطات، مترجم: علیرضا دهقان، تهران، انتشارات دانشگاه تهران.
- شایان مهر، علی رضا(1377)، دایرة المعارف تطبیقی علوم اجتماعی، تهران، انتشارات کیهان.
- طباطبایی، محمدحسین(1386)، تفسیر المیزان، مترجم: سید محمد باقر موسوی همدانی، قم، چاپ خانه دفتر انتشارات اسلامی، چاپ نهم.
- قرشی، علی اکبر(1384)، قاموس قرآن، تهران، انتشارات دارالکتب الإسلامیه، چاپ چهاردهم.
- کاکس، هاروی(1387)، مسیحیت، مترجم عبدالرحیم سلیمانی اردستانی، قم، انتشارات دانشگاه ادیان و مذاهب، چاپ اول.
- گودیکانست بی. ویلیام(1383)، پیوند تفاوت ها؛ راهنمای ارتباط کارآمد بین گروهی، مترجمان: علی کریمی و مسعود هاشمی، تهران، انتشارات تمدن ایرانی، چاپ اول.
- محسنیان راد، مهدی (1369)، ارتباط شناسی، ارتباطات انسانی(میان گروهی، جمعی)، تهران، انتشارات سروش.
- مصطفوی، حسن(1385)، التحقیق فی کلمات القرآن، تهران، تمرکز نشر آثار علامه مصطفوی، چاپ اول.
- مطهری، مرتضی (1383)، وحی و نبوت، تهران، انتشارات صدرا.