مکاتب حدیثی قم

مشهورترین دار العلم های صاحب نام آن دوره، عبارت بودند از: مدارس خراسان در نیشابور و طوس جز آن، که مذاهب فقهی و کلامی رایج در آنها شافعی و حنفی و کرّامی و ماتریدیه و شیعیان امامی و اسماعیلی بود

نماد ومکاتب قم

مشهورترین دار العلم های صاحب نام آن دوره، عبارت بودند از: مدارس خراسان در نیشابور و طوس جز آن، که مذاهب فقهی و کلامی رایج در آنها شافعی و حنفی و کرّامی و ماتریدیه و شیعیان امامی و اسماعیلی بود. و مدرسه ری که در آن حنفیان و شافعیان و امامیه به فعالیت مشغول بودند. و مدرسه اصفهان که بیشتر از آن حنبلیان و اهل حدیث بود. اما شهر بغداد که مشهورترین و پر آوازه ترین مدارس جهان اسلام را در خود جای داده بود، مخلوط غریب و ناهمگونی از مذاهب و نحله ها و عقاید و دینها را در خود جای داده بود، لیکن در میان تمام این دار العلم ها، قم توانست یکپارچگی خود را حفظ نماید، و پیروان مذهب شیعه امامی توانستند در آن مدرسه ای انحصاری، که بدور از دیگر مذاهب باشد به وجود آورند، و چندین قرن بدور از کشمکشهای سیاسی و مذهبی حاکم بر جهان اسلام، در آن دوران، به فعالیت بپردازد، و از آسیب هایی که گریبانگر مدارس و دار العلم های، فوق الذکر شده بود بدور بماند. این وضعیت بگونه ای با نام مکتب قم در آمیخته است، که لقب قمّی با شیعی تقارن و تلازم دارد، و جز آن نیاز به توضیح دارد.

جنبه دیگر در مکتب قم عربیت آن است، در برابر دیگر دار العلم ها، که بطور عموم سردمداران علمی آن ایرانی و موالی بوده اند. این خصیصه در مکتب قم، عاملی جز أشعریان قم نداشته است. این خاندان مبارک که از خاندان های اصیل و ریشه دار عرب عاربه یمن بشمار می رود، خاستگاه نخستین آنان یمن و سپس کوفه بوده است، و هنگامی که به قم هجرت نمودند، تمامی ویژگی ها و خصوصیات عربی خود را به آنجا منتقل کردند، و درفلات مرکز ایران، شهری با تمام ویژگی های یک شهر عربی- اسلامی (که سمبل آن کوفه بود) تأسیس نمودند. از این رو در روایات تاریخی، شهر قم در آن دوره را با صفت (الکوفه الصغیرة) توصیف نموده اند. و گر چه بعدها افرادی از خانواده های شیعی ایرانی- همچون خاندان بابویه- از موفقیتهای علمی برجسته ای برخوردار شدند، لیکن به نظر می رسد همچنان غلبه و سیطره از آن خاندان أشعری بوده است، و چند ایرانی نتوانسته اند چهره عربی شهر را دگرگون کنند. و شاید عنایت و توجه فراوان مکتب قم به حدیث و فقه، و دوری گزیدن از کلام و بحث های عقلی و فلسفی، نشأت گرفته از همان روحیه و فطرت عربی بوده است. علاوه بر أشعریان عرب تبارکه پایه گذار مدرسه قم بودند، گروههای زیادی از اهل علم، به ویژه از تیره های متنوع علویان، که دارای گرایشهای نقلی بودند، از کوفه و مدینه و بغداد و سامراء و خراسان و ری رو به سوی قم آوردند، و تأثیر نیکوئی در تنوع بخشیدن به مدرسه قم داشتند.

از دیگر نمادهای بارز قم، که همواره قمیان بر آن تأکید داشته اند، همانا داعیه شیعه گری و تشیع امامی، و پیروی از اهل بیت علیهم السلام می باشد. داعیه تشیع آشکار گر چه در دوره های میانی و پایانی خلافت بنی العباس امری رایج و متداول بود، و جز قم چندین شهر و منطقه دیگر، همچون شهر حلّه، بخش هایی از خراسان، و طبرستان و گیلان، و حلب، و محله کرخ در غرب بغداد، به تشیع آشکار پایبند بودند، لیکن چنین داعیه آشکاری، در سالهای قرن دوم هجری، و دوره نخست خلافت بنی العباس، عواقب سهمگین و خطرناکی می توانست در پی داشته باشد. لیکن چندین عامل سبب گردید، که قم به عنوان یکی از مراکز اصلی و آشکار تشیع، در میان دریایی از شهرهای سنی نشین قد علم کند، و بر تشیع خود پافشاری نماید، تا جایی که چند تن از عاملان و والیان منصوب از سوی دار الخلافة در قم، جز مدت کوتاهی در محل امارت خود دوام نیاورده، و مردم قم سر به مخالفت و شورش با آنان برداشته، و از اطاعت آنان سرپیچی نموده، و از پرداخت مالیات و خراج خودداری کردند. و در نهایت والی را از شهر بیرون راندند، رفتاری که پی آمدهای سختی را برای مردم قم به ارمغان آورد، و چندین لشکر و سپاه برای در هم کوبیدن این مقاومت گسیل گردید، لیکن در نهایت خواسته مردمان قم برآورده شد، و والیانی بر آنان حاکم گردیدند، که از گرایش های مذهبی همسویی با آنان برخوردار بودند.

 در کتاب ارزشمند تاریخ قم سیر این حوادث و وقایع به تفصیل آمده است. شاید یکی از عوامل مهم پذیرش خواسته مردم قم، از سوی دار الخلافه بغداد، همانا عربهای أشعری قم بودند، که روابط گسترده ای با بسیاری از خاندان های با نفوذ و صاحب اختیار در دیوان خلافت، و دیوان لشکر داشتند. روابط سببی و نسبی و تیره مشترک، و زبان و فرهنگ، و تمایلات یکسان میان مردم قم، و فرستادگان بغداد، عامل مهمی بود که توانست در نهایت راه حل میانه ای را فرا روی طرفین قرار دهد. البته خضوع مردمان قم- که از شیعیان معتدل به شمار می آمدند- به خلافت بنی العباس امری پوشیده نبود، بدین معنی که قمیان هرگز داعیه استقلال طلبی، یا نافرمانی و سرپیچی و عدم بیعت، و مبارزه و قیام مسلحانه بر علیه خلیفه عباسی را نداشتند، بلکه در عین بیعت با خلیفه بغداد، خواسته های مشروع محلی داشتند، از این رو دربار خلافت به آنان به دیده یاغیان یا شورشگران نمی نگریست، و تا حدّ امکان سعی در برآورده شدن خواسته های آنان داشت. توانایی قمیان بر ایستادگی در برابر اراده دار الخلافه و در پایان به دست آوردن نسبی خواسته های آنان، سبب گردید که شهر قم پناهگاه جمع زیادی از علویان حسنی و حسینی و موسوی و رضوی و جعفری و دیگر شیعیان گردد.

 احترام و پذیرایی مردم قم از سادات علوی بگونه ای شهره آفاق گردید، که صدها تن از آنان، که عموما در فشار و سختی و تنگدستی روزگار خود را می گذرانیدند؛ شهر و دیار و اقوام خود را رها نموده، و برای بدست آوردن آرامش خاطر، و جایگاه متناسب با شأن و موقعیت خود، رو به سوی قم آوردند، و در آن سکونت گزیده، و به زاد و ولد پرداختند، و بعدها فرزندان و نوادگان آنان در سر تا سر جهان اسلام، به ویژه در شهرهای مشرق جهان اسلام و هند و ماوراء النهر پراکنده شدند.

گردهمایی راویان و محدثین درقم

و احتمالا از سالهای آغازین قرن سوم هجری، کم کم راویان و محدّثین و مفسرین، که بیشتر در کوفه و مدینه و بغداد درسهای علوم اسلامی را آموخته بودند، در قم گرد آمده، و به تدریج مقدمات تشکیل حوزه دینی قم را فراهم نمودند.

در تأیید این نظر می توان به گفتار دکتر عبد اللّه فیاض، در کتاب ارزشمند تاریخ الإمامیة و أسلافهم من الشیعة منذ نشأة التشیع حتی مطلع القرن الرابع الهجری اشاره کرد، او در ص 64 هنگام تشریح وضعیت شیعیان در سالهای نخستین قیام دولت عباسی، می گوید: (و أما الشّیعة؛ أسلاف الإمامیة، فیبدوا أنّ عددهم کان ضئیلا جدا فی الأقسام الشرقیه فی البلاد الاسلامیه فی الفترة موضوع البحث. و لم یجد مذهبهم حینذاک تربة خصبة فی البلاد الایرانیة. و قد وفد المذهب المذکور من الکوفة، علی ید جماعة من العرب سکنوا فی مدینة اسمها (قم). و قد تکلّم الحسن بن محمّد القمّی (ت: 378 ه) عن تأسیس قم علی ید جماعة من عرب الکوفة، یعرفون بالأشعریین، و عن جهودهم فی ادخال المذهب الشیعی، الذی عرف فیما بعد بالمذهب الجعفری الی ایران، فی کتابه الموسوم ب تاریخ قم. و قد أورد یاقوت الحموی تفصیلات عن قم، و قال إنّها: (. . . مدینة مستحدثة اسلامیة، لا أثر للأعاجم فیها، و أوّل من مصّرها طلحة بن الأحوص الأشعری. . . و أهلها کلّهم شیعة)، و قد نفی الصادق علیه السلام، و هو امام الشیعة أسلاف الإمامیة، وجود شیعة له فی خراسان بعد نجاح الدعوة العباسیة بقلیل. . . ).

وی در ادامه در ص 69، می گوید: (. . . و ترکز التشیع المعتدل فی القترة موضوع البحث، فی مدینة قم- کما أسلفنا- و سبق أن بینا أنّ الامام الصادق علیه السلام أنکر وجود شیعة له فی ایران عند قیام الدولة العبّاسیة. . . ).

علاوه بر این، نویسنده تاریخ قم در فصل دوم کتاب خود، با عنوان: (در ذکر طالبیه که به قم آمدند) تفصیل وقایع سفر فاطمة بنت موسی بن جعفر علیهم السلام در سال 201 ه از مدینه به ساوه از آنجا به قم، و سپس بیماری هفده روزه ایشان، و در نهایت درگذشت این بانوی بزرگوار را آورده، می گوید: (. . . که چون فاطمه را وفات رسید، و بعد از غسل و تکفین، او را به مقبره بابلان، در کنار سردابی که از برای او ترتیب کرده بودند حاضر آوردند. آل سعد با یکدیگر خلاف کردند، در باب آنک که سزاوار آن است که در سرداب رود، و فاطمه را بر زمین بنهد و دفن کند. پس از آن اتفاق کردند که بر آنک خادمی به غایت پیر، از آن یکی از ایشان قادر نام را حاضر کردانند، تا فاطمه را در کور نهد، و کس را به طلب او فرستادند. . . )

این متن تاریخی تا اندازه زیادی گویا و روشن است، و نشان می دهد که تا سال 201 ه شهر قم در تیول و قبضه قدرت و نفوذ آل سعد أشعری بوده، و آنان زمامداران حقیقی شهر بوده اند، بگونه ای که جنازه حضرت فاطمه علیها السلام را تنها افراد این خاندان تشییع و همراهی نموده، و او را در میان یکی از باغهای خود دفن نمودند. و بی تردید در این هنگام در قم فقیه یا محدّث و راوی برجسته صاحب حوزه و حلقه درسی نبوده است، و گرنه از حضور او یادی می شد، و یا لا اقل از او برای دفن حضرت دعوت می گردید، نه آن که برای رفع اختلاف میان خود به خادمی پیر قادر نام قناعت نمایند!!

این شواهد و قرائن تاریخی همگی نشان دهنده این حقیقت است، که حوزه دینی پر آوازه قم، پس از دهه های نخستین قرن، سوم هجری شکل گرفت، لیکن با شتاب رشد نمود، بگونه ای که در مدت کمتر از یک قرن، به حوزه ای تبدیل گردید که در آن تعداد زیادی محدّث و فقیه و مفسّر- اعم از قمی و مهاجر- گرد آمده، و به فعالیت های متداول در این گونه حوزه ها مشغول گردیدند. و آوازه آن سبب گردید که جمع کثیری از مدینه و کوفه و خراسان شدّ رحال نموده، و بدانجا روی آورده، و به افاده و استفاده بپردازند. [1]

پی نوشت:

[1] قمی، حسن بن محمد، تاریخ قم، 1جلد، کتابخانه عمومی حضرت آیت الله العظمی مرعشی نجفی (ره) - ایران - قم، چاپ: 1، 1385 ه. ش.

 

 

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان