میلیونها نفر در ایالات متحده و سراسر جهان از عدم حس بویایی یا اختلال در عملکرد حس بویایی خود، رنج میبرند. همانطور که یک مطالعه جدید نشان میدهد، این میتواند تأثیر شدیدی بر رفاه و تندرستی افراد داشته باشد.
براساس دادههای موسسه ملی ناشنوایی و سایر اختلالات ارتباطی، تقریباً از هر 4 نفر بالای 40 سال در ایالات متحده، تقریباً 1 نفر تغییر در حس بویایی خود را تجربه میکنند.
این تغییر میتواند از دست دادن جزئی یا کلی حس بویایی، اعوجاج بویایی (تغییر و تحریف بو) یا یک احساس خیالی باشد و این موارد میتوانند ناشی از طیف وسیعی از عوامل باشند.
پروفسور کارل فیلپات، از دانشکده پزشکی دانشگاه آنجلیای شرقی در انگلستان، میگوید: “دلایل زیادی وجود دارد – از عفونت و آسیبها گرفته تا بیماریهای عصبی مانند آلزایمر و یا عارضه جانبی برخی از داروها، همه اینها میتوانند باعث اختلال در حس بویایی فرد شوند.
به تازگی، پروفسور فیلپات و همکارانش به دنبال درک چگونگی تغییرات زندگی پس از از دست دادن حس بویایی هستند. همانطور که مطالعه تیم نشان داد، چنین تغییری میتواند تأثیر عمیقی بر رفاه افراد بگذارد.
“ما میخواستیم بیشتر بدانیم“
معروفترین تاثیر از بین رفتن حس بویایی، تأثیر آن بر چگونگی توانایی چشیدن فرد است، زیرا حس بویایی و حس چشایی بسیار ارتباط نزدیکی با هم دارند و به نوعی در هم تنیده شدهاند.
پروفسور فیلپات میگوید: “بیشتر بیماران از عدم ادراک طعم غذاها رنج میبرند، که این امر میتواند اشتها را تحت تأثیر قرار دهد و اگر همچنان مشکل اعوجاج یا تحریف حس چشایی داشته باشند، برای آنها سختتر نیز خواهد بود.
اما نداشتن حس بویایی یا چشایی، میتواند منجر به مشکلات دیگری شود که ممکن است زندگی فرد را تحت تأثیر قرار دهد.
پروفسور فیلیپات خاطرنشان میکند: “تحقیقات قبلی نشان داده است افرادی که حس بویایی خود را از دست دادهاند، همچنین میزان بالایی از افسردگی، اضطراب، انزوا و مشکلات در رابطه را تجربه میکنند.”
“ما میخواستیم اطلاعات بیشتری در مورد چگونگی تاثیر از بین رفتن بویایی بر زندگی افراد را بفهمیم.”
برای انجام این کار، تیم تحقیق 71 داوطلب در سنین 31 تا 80 ساله را مورد بررسی قرار داد که تحت تأثیر اختلالات بویایی بودند و از کلینیک بو و طعم در بیمارستان دانشگاه جیمز پیج حمایت و پشتیبانی میشدند.
شرکت کنندگان تجربیات خود را توصیف کردند. محققان پس از خواندن و تجزیه و تحلیل این گزارشها دریافتند که افراد مبتلا به اختلالات بویایی میتوانند طیف وسیعی از موضوعات و مشکلات که بر زندگی روزمره از جمله روابط آنها تأثیر می گذارد را تجربه کنند.
این تأثیرات شامل تأثیرات منفی بر سلامت روانی و عاطفی، انزوای اجتماعی و افزایش خطرات در سایر جنبههای سلامت جسمی و همچنین مشکلات مالی مرتبط با دریافت حمایتهای لازم است.
پروفسور فیلیپات میگوید: “یک مشکل واقعا بزرگ [که داوطلبان گزارش دادند] حول ادراک خطر بود – بدین معنی که آنها قادر به بو کردن غذایی که در حال سوختن بود و یا قادر به بوی گاز و دود نبودند. این مسئله باعث شده است که این دسته از افراد از خطرات نزدیک به خود غافل باشند.”
این محقق همچنین از کیفیات و خصوصیات “تقویت زندگی” این حس سخن گفت، به این معنی که وقتی حس بو مختل میشود، از لذت کلی زندگی یک فرد کاسته میشود.
پروفسور فیلیپات میگوید: “تعداد زیادی از شرکت کنندگان، دیگر از خوردن غذا لذت نمیبردند، و برخی از آنها اشتها و وزن خود را از دست داده بودند.”
همچنین این تیم دریافتند که از بین رفتن حس بویایی میتواند بر محتوای رژیم تأثیر بگذارد. این محقق میافزاید: “برخی از شرکت کنندگان بیشتر در حال خوردن غذاهای با ارزش غذایی کم بودند، که حاوی چربی، نمک و قند بالایی بودند – و به همین دلیل وزن آنها بالا رفته بود.”
“تأثیر منفی بر روابط“
بسیاری از شرکت کنندگان در مطالعه گزارش دادند که از دست دادن حس بویایی آنها به معنای این است که آنها دیگر نمیتوانند در فعالیتهای اجتماعی مانند آشپزی برای دوستان و خانواده شرکت کنند و همین امر باعث میشود احساس انزوا کنند.
پروفسور فیلیپات توضیح میدهد: “شرکت کنندگان علاقه به تهیه غذا را از دست داده بودند و برخی گفتند که آنها برای پذیرایی غذاها به خانواده و دوستان بسیار شرمنده هستند و این امر تأثیرات منفی در زندگی اجتماعی آنها میگذارد.”
و از آنجا که افراد از برخی بوهای مختلف خاطره دارند – به عنوان مثال بوی عطر مرتبط با یک دوست عزیز یا بوی چمن تازه هرس شده در باغچه خانه کودکی – از این رو برخی از شرکت کنندگان احساس کردند که ارتباطات مهم با مردم و مکانها را از دست داده اند.
وی ادامه داد: “عدم امکان پیوند بو با خاطرات شاد نیز یک مشکل بود. بوی آتش بازی در چهارشنبه سوری، بوی شکوفهها در عید، بو و عطر مردم – همه از بین رفته است. بوها ما را به افراد، مکانها و تجربیات عاطفی پیوند میدهد. و افرادی که حس بویایی خود را از دست دادهاند، تمام خاطراتی را که بوییدن میتواند آنها را زنده کند، از دست میدهند.”
از بین رفتن حس بویایی همچنین به احساس اضطراب منجر شده است، زیرا بسیاری از شرکت کنندگان نگران این بودند که بدنشان بوی بد ندهد.
پروفسور فیلیپات میگوید: “ما فهمیدیم که بهداشت شخصی یکی از عوامل اصلی اضطراب و خجالت است زیرا شرکت کنندگان نمیتوانند بوی خود را حس کنند.”
علاوه بر این، محققان خاطرنشان میکنند: “والدین نمیتوانند بفهمند که چه زمانی پوشک فرزند خردسال آنها نیاز به تعویض دارد و این منجر به احساس ناکامی در آنها میشود.”
آنها میافزایند: “یک مادر، ارتباط و پیوند با نوزاد جدید خود را دشوار یافته است زیرا نمیتواند بوی او را حس کند.”
شاید با کمال تعجب برای بسیاری از افراد، این موانع منجر به مشکلاتی در حفظ کیفیت روابط شود.
“بسیاری از شرکت کنندگان تأثیر منفی در روابط خود را توصیف کردند – از لذت نبردن در خوردن غذا در کنار هم تا تأثیر در روابط جنسی.”
-پروفسور کارل فیلپات-
عدم ارتباط با پزشکان
محققان تأکید میکنند که مشکلات مرتبط با از بین رفتن حس بویایی، به طور معناداری بر سلامت روانی و عاطفی شرکت کنندگان تأثیر گذاشته و منجر به عصبانیت، افسردگی، اضطراب، سرخوردگی و کاهش اعتماد به نفس آنها میشود.
افرادی که در این مطالعه شرکت کرده بودند نیز از این واقعیت که بسیاری از پزشکان مراقبتهای بهداشتی تاثیر کامل اختلالات بویایی را درک نمیکنند، اظهار ناامیدی کردند.
پروفسور فیلیپات میگوید: “شرکت کنندگان بسیاری از تعاملات منفی و غیر مفید را به متخصصان مراقبتهای بهداشتی خود گزارش دادند.”
وی در آخر خاطرنشان میکند: “کسانی که موفق به کمک و پشتیبانی شدند بسیار خوشحال بودند – حتی اگر هیچ کاری در مورد وضعیت آنها صورت نگرفت، آنها از مشاوره و درک درست برخی پزشکان بسیار سپاسگزار بودند.”