«لطفا یه لحظه خودت رو بگذار جای من. اگه همسرت سه چهارم وقت تو خونه بودنش رو سرگرم لپتاپش باشه، اگه نصف شب بیدار بشی، ببینی انگشتش مرتب داره روی تبلتش سُر میخوره، اگه هفتهای یه بار رمزهای گوشی و ایمیل و فیسبوک و چیز میزای دیگهش رو عوض کنه، اگه تو صد تا گروه اجتماعی عضو باشه که شما نصفشون رو اصلا نمیشناسی، اگه موقع کانکت شدن و کامنت و پست گذاشتن و لایک کردن کارای تعجب برانگیزی بکنه، اگه ببینی تو پروفایلش اطلاعات شخصیش رو قر و قاطی نوشته و عکس چند سال پیش خودش رو گذاشته، اگه ببینی برای یه کسانی پیام خصوصی فرستاده، انصافا شما باشی حساس نمیشی؟» ما انسانها حس در ارتباط بودن با بقیه را دوست داریم. خوشمان میآید وقتی احساس میکنیم دیگران به ما توجه دارند و خوشحال میشویم وقتی میبینیم از ما حمایت می کنند، به همین دلایل است که عضو شبکههای اجتماعی میشویم و برای ماندگار شدن در آنها وقت میگذاریم و هزینه میکنیم. تا اینجای قضیه اشکال ندارد که هیچ، خوب هم هست چراکه ما نیازمند ارتباط با جهان و دیگرانیم، اما وقتی پای افراط وسط میآید و سر و کله غفلت از همسر، زندگی مشترک و اهمهای دیگر پیدا میشود، مسئلهای جان میگیرد که اگر به موقع حل نشود میتواند آنقدر پیچیده شود که رابطه را پلهپله تا اضمحلال بکشاند. فرآیندی که از حساسیت شروع میشود و بعد از گذر از شکهایی قویتر به بدبینی، بیاعتمادی و طلاق عاطفی یا شناسنامهای منجر میشود. بنابراین چگونه می توانیم از حساسیتهای همسرمان نسبت به ارتباطاتمان در فضای مجازی پیشگیری کنیم؟
شاید اگر طرف افراط کننده آشنایمان باشد و یا این شخص خود ما باشیم به دلیل شناخت و آگاهیای که از عدم سوءنیت او یا خود داریم، بیدرنگ حس مقصریاب ذهنمان را به سمت طرف دیگر که حساس شده، گسیل کنیم و به سرزنشش بپردازیم؛ چراکه به نظرمان او بیدلیل و مدرک همسرش (ما) را قربانی حساسیتهای خودکرده و علیه او برنامههای نظارتی تدارک دیده است؛ اما اگر از فاصلهای دورتر و کمی واقعبینانهتر بهکل قضیه نگاه کنیم، متوجه میشویم که در تشکیل و تقویت این مسئله، رفتار حساسیتبرانگیز یکطرف (که پیشفرض ما این است که ناآگاهانه است) بهاندازه حساس شدن طرف دیگر مؤثر و مقصر بوده است. بنابراین اگر میخواهیم، برای رفع حساسیتهای همسرمان نسبت به ارتباطات مجازی خود، اقدامی بکنیم، باید یک گام به عقبتر برگردیم؛ یعنی از زمان و مکانی شروع کنیم که مناطق حساس روانی و عاطفی او تحریک و بیدار شدند. بعد از کسب شناخت کافی از این مناطق، خواهیم آموخت که چه طور میتوانیم بیش از آنکه برانگیزاننده حساسیت در او باشیم، با وی همدلی کنیم. در ادامه چند راهکار ساده و کاربردی پیشنهاد میشود:
- روشن کردن برداشت ذهنی خود و همسرمان از ارتباط در فضای مجازی
عضو شدن در شبکههای اجتماعی برای ما چه معنایی دارد؟ برای همسرمان چه معنایی دارد؟ آیا معنای پست گذاشتن و لایک کردن برای هردوی ما یکسان است؟ یا شاید هم خیلی متفاوت؟ همسر ما به کدام بخش این قضایا بیشتر حساس است؟ چه چیزهایی حساسیتهای او را بیشتر میکند؟ عادات رفتاری ما در فضای مجازی کدام است؟ عادات همسرمان کدام است؟ چه مقدار ارتباط مجازی برای هرکدام از ما لازم و خوب است؟ اینها برخی از سؤالاتی است که برای شناخت حساسیتهای همسر از او میپرسیم و نظرات او را به خاطر میسپاریم.
- تأمین احساس امنیت در همسر
یکی از دلایل مهم حساس شدن همسران نسبت به روابط متفرقه یکدیگر، احساس عدم امنیت روانی و عاطفی کافی است. هرقدر میزان این احساس ناامنی در همسر ما بیشتر باشد، به همان نسبت او دربارهی ارتباطات مجازی ما حساسیت بیشتری نشان خواهد داد. بنابراین در گام دوم سعی میکنیم با ابراز عشق نامشروطمان احساس امنیت را در او تقویت کنیم.
- وضع قوانین ارتباطی برای خود
قانونگذار خود باشیم، آنهم بر مبنای شفافیت و صداقت.
- قانون اول: برای صرف وقت در شبکههای مجازی، برای خود برنامهریزی کنیم؛ نیازهای واقعیمان را اساس کار قرار دهیم، برای مثال حتی اگر شغلمان طوری است که لازم است آنلاین باشیم، طوری ترتیب کارها را بدهیم که بعد از ساعات کار نیازمان به فضای مجازی به حداقل برسد. میتوانیم در این زمینه با همکارانمان صحبت کنیم و از آنها بخواهیم در ساعات اداری با ما ارتباط برقرار کنند. به خاطر داشته باشیم برای صرف وقت در فضای غیرواقعی، کم هم زیاد است. برای عملی کردن این کار میتوانیم از یادداشت کردن مقدار دقایق یا ساعاتی که صرف آن میکنیم، شروع کنیم و بعد آن را به مقدار ضرورت تقلیل دهیم.
- قانون دوم: در انتخاب گروههایی که میخواهیم عضو شویم با دقت عمل کنیم. ببینیم اگر کسی یا عاملی در آن گروه حضور دارد که همسر ما به آن حساس است، در ارزش رد کردن آن شک نکنیم.
- قانون سوم: در تعداد گروههایی که عضو میشویم، معتدل رفتار کنیم.
- قانون چهارم: افراد ناشناس را تأیید نکنیم.
- قانون پنجم: بیش از آنکه وقت صرف دیگران کنیم با همسرمان حرف بزنیم.
- قانون ششم: در هنگام استفاده از شبکههای اجتماعی کنار همسرمان باشیم، سعی نکنیم چیزی را از او مخفی کنیم.
- قانون هفتم: سر سفره، در رختخواب، سفر و گفتوگوهای دونفره وسایل ارتباطی را از خود دور کنیم. بگذاریم همسرمان ببیند برای ما بیش از هر چیز اهمیت دارد.
- ارائه اطلاعات واقعی از وضعیت تأهل خود در پروفایل
کسی که متأهل است و در پروفایلش مجرد را علامت میزند، بدون شک کار حساسیتبرانگیزی انجام داده است. برخلاف این فرد مثالی، یکی از دوستان واقعی ما در توضیح پروفایلش اضافه کرده بود، متأهل خوشبخت. فکر میکنید اضافه کردن این کلمه چه قدر در کاهش حساسیت همسر او مؤثر بوده باشد؟
- رفتارهای حساسیتبرانگیز نکنیم
فرض کنیم آنچه در شبکه اجتماعی مینویسیم، میخوانیم و یا عکسی که برای دیگران میفرستیم، همه قرار است در یک مجله پرتیراژ چاپ شود. آیا بازهم آن رفتارها را انجام میدهیم؟
- رازدار باشیم
زندگی مشترک فراز و نشیبهای زیادی دارد. بیان کردن مشکلات زندگی در فضاهای مجازی، حتی اگر در چنان لفافهای باشد که جز خود و همسرمان کسی معنای آنها را متوجه نشود، عامل مهمی در تخریب آرامش همسر و ایجاد حساسیت در او خواهد بود. بهجای ابراز احساسات در ارتباطات غیرواقعی، سعی کنیم به ارتباط واقعیمان با همسر سروسامانی بدهیم.
- همسر، عضوی از گروه اجتماعی ما
اگر شرایطی برای تشکیل گروههای خانوادگی مهیاست، همسر را عضو گروه خود کنیم.
- از لایکهای حساسیتبرانگیز پرهیز کنیم
حواسمان باشد که چه مطالب، عکسها یا خبرهایی را لایک میکنیم. بدیهی است اگر این موارد جزء حساسیتهای همسرمان باشند، ماییم که برانگیزاننده آن بودهایم.
- با همسرمان همدل شویم
در مورد تأثیر ارتباطات مجازی بر رابطه با همسر، با خود خلوت کنیم. سعی کنیم احساس او را بفهمیم. بفهمیم در رقابت بودن با یک جسم بیجان که چیزی بهجز شخصیتپردازیهای مطلوب صاحبانشان نیستند، چه طعمی دارد؟ احساس عدم امنیت عاطفی را لمس کنیم. در یککلام بهجای اینکه او را حساس کنیم، سعی کنیم احساساتش را احساس کنیم.