در ادامه پیشنهادهای نماوایی برای گذراندن تعطیلات نوروز در قرنطینه، این بار هم چند پیشنهاد برای شما داریم. از جدیدترین فیلمهای سینمای ایران تا خاطره بازی با آثار برجسته، از جریان هنر و تجربه تا فیلمهای گیشهای جذاب. بهقرار قبلی، چیدن تنقلات و آماده شدن برای دیدن فیلم با شما، فیلم با ما.
همچنین بخوانید:
قرنطینه نوروزی با نماوا – 1
1- مطرب – مصطفی کیایی
«مطرب» آخرین فیلم مصطفی کیایی قبل از تعطیلی سینماها، هنوز روی پرده بود و با اختلاف کمی، «هزارپا» را پشت سر گذاشته بود تا لقب پرفروشترین فیلم تاریخ سینمای ایران را از آن خود کند. درحالیکه انتظار میرفت، بعد از مشخص شدن تکلیف اکران، «مطرب» به اکران خود ادامه دهد، حالا در این روزهای کسلی و بیقراری روانه شبکه نمایش خانگی شده است. «مطرب» مانند بقیه آثار کیایی، لحنی کمدی دارد و سعی میکند، از منظر تحولات اجتماعی روایتی متفاوت عرضه کند.
کیایی با قصهای درباره یک خواننده کابارهای قبل از انقلاب و خانواده او که همگی به موسیقی علاقه دارند، موسیقی عامهپسند و تنگناهای فعالیت در چنین فضایی را منعکس میکند. حضور پرویز پرستویی در یک نقش متفاوت و سفر به استانبول و نیمنگاهی به خوانندگی زنان هم از دیگر نکات مثبت «مطرب» است.
2- آنها – احسان سلطانیان
اولین فیلم بلند سینمایی احسان سلطانیان که در جریان هنر و تجربه به اکران درآمد، فیلمی است سراسر زنانه. «آنها» در سه اپیزود، سه زن، از خاستگاههای اجتماعی متفاوت در فصول مختلفی از زندگی را در برابر جامعه قرار میدهد. هر زن، با مشکلی ویژه روبرو است، مشکلی که بیش از آنکه به شخصیت و کاراکتر هر زن مربوط باشد، ریشه در اجتماعی دارد که این زنها در آن زیست میکنند. اجتماعی با پیشداوریها و نگاه سنتی به زن، خواستهها و نیازهایش و زنانی که با پیشزمینه ذهنی و اجتماعی خود، جایی میان این زندگی مدرن و آن سنتهای قدیمی سرگردان ماندهاند، اما همچنان نسبت به ریشههای زنانگیشان وفادار هستند.
شبنم مقدمی، سمیرا حسنپور و هدی زینالعابدین، به ترتیب قهرمان زن این سه اپیزود هستند.
3- پارادایس – علی عطشانی
از «دموکراسی تو روز روشن» تا فیلمی با بازیگران هالیوودی، نشان میدهند که سینمای عطشانی، سینمای خوش و آب و رنگ و لوکسی است که همه عناصر وسوسه کردن مخاطب را در خود دارد. «پارادایس» هم از این موضوع مستثنا نیست. داستان سفر سه روحانی به آلمان، قطعاً کنجکاوی برانگیز و جنجالی است و همین خط داستانی کافی است تا مخاطب را به سالن سینما بکشاند. اما توقیف «پارادایس» و به روی پرده رفتن آن با تأخیری چندساله، هیجان تماشای یک اثر جنجالی که از خط قرمزها عبور میکند را تحت تأثیر قرار داد و این فیلم در گیشه چندان موفق نبود.
بااینحال، «پارادایس» یک کمدی سیاسی است که با قرار دادن چند روحانی در محیطی متفاوت، تناقضات و لحظههای کمدی جالبی میآفریند. جواد عزتی هم که مثل همیشه در ایفای نقشش موفق است و به وزنهای مهم برای این فیلم تبدیل میشود.
4- غلامرضا تختی – بهرام توکلی
بهرام توکلی در آخرین اثرش به سراغ زندگی غلامرضا تختی میرود و روایتی از دوران کودکی تا آخرین روز زندگی این پهلوان را عرضه میکند. حقیقت این است که توکلی با آن سبک آرام و نگاه فلسفیاش، و مهمتر از همه دقت او در واکاوی درونیات کاراکترهایش، بهترین انتخاب برای آوردن زندگی غلامرضا تختی به سینما است. توکلی موفق میشود در این اثر، تختی را پیش چشم مخاطب به جهانپهلوان تبدیل کند. او یک پهلوان حاضر و آماده تحویل مخاطب نمیدهد بلکه با ورود به دنیای سخت کودکی تختی، ترسیم تنهایی روزهای جوانیاش، شور و حالش برای پیروزی و طرد شدنش در روزهای آخر عمر، مخاطبش را در این مسیر پرفرازونشیب با قهرمانش همراه میکند.
5- جهانپهلوان تختی – بهروز افخمی
علی حاتمی در روزهای آخر عمرش، در حال کارگردانی «جهانپهلوان تختی» بود که بیماری سرطان امانش نداد. بعد از فوت حاتمی، تهیهکننده این اثر، بهروز افخمی را جانشین او میکند. افخمی فیلمنامه را از نو مینویسد و راشهای علی حاتمی را هم به کار میگیرد و اثری میآفریند که زمین تا آسمان با دنیای سینمایی حاتمی فرق دارد. به نظر میرسد که افخمی «جهانپهلوان تختی» را حدیث نفس خودکرده است و بهجای آنکه به روش توکلی، به سراغ اثری زندگینامهای برود، اثری معمایی میآفریند که سعی میکند علت حقیقی مرگ تختی را کشف کند. «جهانپهلوان تختی» ریتم خوبی دارد و با موسیقی پرتنش بابک بیات، به اثری جذاب تبدیلشده است. البته با صرفنظر از موضوعات حاشیهای!
6- شبح کژدم – کیانوش عیاری
سینمای پیشرو ایران، چند سالی است که ضدقهرمانهایی را نشان میدهد که میلی به نابودی و ویرانی از درون خسته و تنهایشان زبانه میکشد. آدمهایی که با خود بودنشان در این دنیا جایی ندارند و انگار یک روز از این تعلق نداشتن خسته میشوند و میخواهند همهچیز را در آتش بسوزانند. از این حیث، کیانوش عیاری پیشروترین فیلمساز ایرانی است که بیش از سی سال پیش با «شبح کژدم» چنین کاراکتری خلق میکند و با ساختاری شبیه فیلم در فیلم، نظم طبیعی زندگی را بهوسیله کاراکترش به هم میریزد و دنیایی سینما گونه از ویرانی پدید میآورد. «شبح کژدم» در زمان خودش چندان مورد اقبال قرار نگرفت، اما اگر امروز این فیلم را تماشا کنید، نبوغ عیاری جوان شگفتزدهتان میکند. فیلمی ساده که در بطن خود آشوبی از ذهن انسانی نهفته دارد.
7- آی آدمها – رخشان بنی اعتماد
«آی آدمها» یک مستند تبلیغاتی ساخته رخشان بنی اعتماد است که شاید انتخاب عجیبی برای این روزها باشد. «آی آدمها» از کودکان بیمار و هزینههای درمانی آنها میگوید و مبارزه این کودکان با فقر و بیماری را به تصویر میکشد . از این حیث، بنی اعتماد با جزئیاتی دردناک مخاطبش را تحت تأثیر قرار میدهد، اما به رسالت فیلمسازی در بستر اجتماعش وفادار میماند. «آی آدمها» همانقدر که درد و رنج دارد، امید هم دارد، پر از شور است و میتواند انتخابی متفاوت اما جذاب برای این روزها باشد.
کپی برداری و نقل این مطلب به هر شکل از جمله برای همه نشریهها، وبلاگها و سایت های اینترنتی بدون ذکر دقیق کلمات “منبع: بلاگ نماوا” ممنوع است و شامل پیگرد قضایی می شود.
Post Views:
5