شناسه : ۱۹۵۶۸۲۱ - سه شنبه ۱۹ فروردین ۱۳۹۹ ساعت ۱۰:۵۳
افتادن نقاب از چهره سرمایه داری آمریکایی
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از فارس، در میان انبوه اخبار ناراحت کننده مربوط به همه گیری بیماری کووید-19 طی ماه گذشته، خبرهای دلگرم کننده ای نیز وجود دارد که انعکاس دهنده این پیام هستند که در بحبوحه این بحران تاریخی، انسان ها با همبستگی می توانند به یکدیگر کمک کنند. بسیاری از این «خبرهای خوب» بر تلاشی ملی از سوی برندهای صنعت مد، تولیدکنندگان داخلی پوشاک و خیاطان آماتور برای تولید انبوه ماسک که بیشترین وسیله مورد نیاز و دچار کمبود است تمرکز داشته اند. اما آنچه در اکثر این خبرها مفقود است یک چهارچوب نظام مند است که این دیدگاه انتقادی را به مخاطبان انتقال دهند که اصولا چرا باید به چنین اقداماتی نیاز باشد.
طی چند هفته گذشته قرنطینه، در اوقات اضافه ام من هم مهارت های دوزندگی آماتورم را به کار گرفته ام و آن را صرف دوختن چند ده ماسک کتانی برای دوستان و همسایگان سالمند و باردارم یا تحویل دهندگان ارزاق و غذا، کارکنان فروشگاه ها، داوطلبان بانک غذا و از این قبیل کرده ام. دوخت این ماسک ها با کمی پارچه کتانی، سیم و پلاستیک کار ساده ای است و هرچند به کارآمدی ماسک های حرفه ای نیستند، ولی استفاده از آن کمک می کند که قطرات آب دهان خودمان یا دیگران جذب آن شود. تلاش های من از جمله بی شمار تلاش های مشابهی است که جرقه آن را پیشنهاد مرکز کنترل و پیشگیری از بیماری ها در وبسایت خود زده است. این مرکز در وبسایت خود نوشته بود که ارائه دهندگان مراقبت های درمانی «به عنوان آخرین راه چاره، می توانند از ماسک های دست ساز (از قبیل تکه ای باند یا روسری) برای مراقبت از خود در برابر بیماران مبتلا به کووید-19 استفاده کنند.»
آمریکا بر اساس یک احساس اسطوره ای از اخلاقیات کاری ای بنا شده که انگاره های رمانتیک ما نسبت به استقلال و خودکفایی را تغذیه می کند. ما پذیرای وجود نوعی شایسته سالاری هستیم که به کار سختکوشی و ثبات قدم پاداش می دهد. همچنین به ما آموزش داده شده که به خاطر اجتناب کردن از دریافت کمک های دولت به خودمان تبریک بگوییم. مثلا یکی از مواردی که چنین احساسی را به نمایش گذاشت، زمانی بود که رئیس یک بخش از «امریکن سیوینگ گیلد» در کالیفرنیای جنوبی با افتخار به نیویورک تایمز گفت: «دوزندگان، ما همیشه پا پیش گذاشته ایم و این کار را انجام داده ایم...این بار نیز این کار را کرده ایم. ما از اینکه در خانه می مانیم و دوخت و دوز می کنیم شادمانیم و در خانه همه ما چند تکه پارچه پیدا می شود.»
اما آمریکا ثروتمندترین کشور جهان نیز هست. گذشته از احساس متورم غرور و تفرعن ملی مان، اندیشیدن به این موضوع باید تک تک ما را انباشته از خشم کند که چرا پزشکان و پرستارانمان از نظر ماسک و دیگر اقلام پزشکی در مضیقه شدید قرار دارند؛ چرا یک سازمان دولتی مثل مرکز کنترل و پیشگیری از بیماری ها مردم را توصیه به دوخت ماسک های غیر استاندارد می کند؟ کمبود اقلام پزشکی نتیجه مستقیم وجود یک سیستم سرمایه داری به شدت مقررات زدایی شده است که در اصل برای آن طراحی شده که تنها به طرف های ذینفع خود سود برساند نه جوامع.
چندین ایالت در آمریکا و بسیاری از کشورها در سراسر جهان اکنون با استیصال در حال رقابت با یکدیگر برای خرید لوازمی هستند که بیشترین نیاز را به آنها دارند. واشنگتن پست با مقامات ایالتی و مدیران بیمارستانی مصاحبه کرده و دریافته است که «یک سیستم به شدت فاقد کارآیی در سطح ایالات متحده حاکم است که در آن، بیمارستان ها و مقامات بهداشتی گزینه های اندکی در اختیار دارند جز تکیه کردن بر واسطه های عمدتا ناشناخته ای که به نظر می رسد اولین اولویت آنها به جیب زدن سود باشد، با این حال وعده می دهند که به سرعت موجودی تحلیل رفته اقلام پزشکی کشور را از نو جایگزین خواهند کرد.» کریستین میچل معاون فرماندار ایلی نویز این وضعیت را در بهترین عبارت ممکن خلاصه می کند: «آن بیرون دنیای گرگ، گرگ را می درد حاکم است.»
چندین هفته طول کشید تا پرزیدنت دونالد ترامپ بتواند تمام قدرت «قانون تولید دفاعی» را به کار ببندد. این قانون به دولت فدرال اختیار می دهد تا در صورت حاکم شدن یک وضعیت اضطراری ملی، تمرکز تولید صنایع خصوصی را تغییر دهد. ترامپ نسبت به این کار بی میل بود چون به قول خودش «ما کشوری هستیم که کارهایمان بر اساس ملی کردن کسب و کارها نیست. به یک نفر توی ونزوئلا زنگ بزنید. از او بپرسید ملی کردن کسب و کارهایشان چه نتیجه ای داشته؟ خیلی خوب نیست.» البته او به این نکته اشاره ای نکرد که سیستم سرمایه داری آمریکا دقیقا به خاطر همان نوع کمبودهایی بالیده و شکوفا شده که ونزوئلایی ها از آنها رنج می برند؛ کمبودهایی که رسانه های غربی با شادمانی تقصیر آن را بر گردن سیاست های سوسیالیستی می اندازند.
هفته گذشته یک زن که هیچ گاه او را ندیده بودم از طریق شبکه های اجتماعی به من دسترسی پیدا کرد و پرسید که آیا می توانم تعدادی ماسک برای خودش و همکارانش درست کنم. او یک درمانگر حرفه ای در یک تاسیسات پرستاری و بازیابی در نیوجرسی است که از ته کشیدن موجودی ماسک های محل کارش و اینکه نتواند به موقع به مقدار کافی از آنها تامین کند به وحشت افتاده بود. قطعا از اینکه می توانستم پا پیش بگذارم و کمکی کنم باید به من احساس رضایت دست می داد، اما به جای آن احساس خشم و اندوهی عمیق به من دست داد؛ این احساس که این کشور سرشار از ثروت و منابع است، اما غریبه ای از طرف دیگر کشور احساس کرده که برای ایمن نگه داشتن خودش و همکارانش و بیمارانش در برابر این بیماری کشنده، مجبور به کمک خواستن از من شده است.
علاوه بر این آمریکاییان کارزارهای متعدد جمع آوری پول را هم برای تامین نیازهای کارکنان مراقبت های درمانی که به حفاظت ضروری نیاز دارند راه اندازی کرده اند. در یکی از این دست تلاش ها تاکنون بیش از 60 هزار دلار ظرف سه روز گردآوری شده تا از آن برای تامین هزینه خرید انبوه ماسک های ان-95 استفاده شود که در سراسر کشور به شدت مورد نیاز پزشکان و پرستاران است. هدف 250 هزار دلاری حرکت «ماسک برای آمریکا» تاکنون از سوی اهداکنندگان کوچکی از سراسر کشور دنبال شده که احتمالا افراد عادی هستند که قطعا تاکنون باید در نتیجه این همه گیری، فشار اقتصادی شدیدی را احساس کرده باشند. در زمان بیکاری رکوردگذار در سطح کشور، ما یک بار دیگر برای حفاظت از یکدیگر مجبور به اتکا به خودمان شده ایم.
اما این هدف تامین 250 هزار دلاری می تواند بدون هیچ زحمتی از سوی یکی از آن میلیاردرهایی برآورده شود که به شکل بی تناسبی از دهه ها اعمال سیاست هایی که به نفع ثروتمندان بوده منتفع شده اند. نخبگانی چون دیوید گفن که بدون هیچ شرمی در این باره توئیت می کند که چگونه در ملک 400 میلیون دلاری خود در کارائیب مجبور به «خودانزوایی شده»، می تواند ذره ای از ثروتش را برای کمک به چنین اقداماتی هزینه کنند، بی آنکه اصلا فشاری را احساس کند. پول، وقت و تلاشی که مردم برای تجهیز خودشان و یکدیگر با ماسک های حفاظتی و دیگر وسایل صرف می کنند، شبیه یک مالیات افزوده است. با این حال بیشتر ما بین تلاش های عظیمی که برای زنده نگه داشتن خودمان می کنیم با توده های انبوه پول نقدی که گفن و همپالگی هایش روی آن نشسته اند خطی ترسیم کرده ایم. به جای آن از اینکه می توانیم در بحران ها گامی در راستای کمک به یکدیگر برداریم راضی و خشنودیم.
زمانی هم که نخبگان ثروتمند مقداری از پول نقدشان را صرف نیازهای شدید موجود در جامعه ما می کنند، انتظار تعریف و تمجید دیگران را دارند. پنجمین مرد ثروتمند جهان، موسس فیس بوک مارک زاکربرگ صاحب ثروت گیج کننده 82 میلیارد دلاری است و با این حال تنها به خاطر اهدای 30 میلیون دلار بابت کمک در انجام تحقیقات جاری پیرامون یافتن درمانی برای کووید-19 – یعنی چیزی معادل سه دهم یک درصد از ارزش خالص ثروت او – سر و صدا به راه انداخته است.
اقتصاد جهانی شده ما که به جای ترمیم صنایع، برای به حداکثر رساندن سود تولید را به خارج از کشور منتقل کرده، همچنین اشتغال ذهنی ما به فرهنگ سلبرتی مدار و خیریه به عنوان جایگزینی برای بودجه های دولتی، ما را به سمت مخمصه ای که در آن گرفتار شده ایم سوق داده است. چنین سیستمی در برابر این نوع از زلزله سیاسی و اقتصادی که این همه گیری باعث شده، عمیقا آسیب پذیر است و به خرده نان هایی وابسته است که میلیونرها تصمیم می گیرند برای ما بریزند.
در چنین بستری از اینکه جزئی از یک تلاش ملی جمعی برای دوخت ماسک های دست ساز باشم، مرا لبریز از خشم می کند نه رضایت. و من تنها نیستم. یک گروه از فعالان اجتماعی در جکسون می سی سی پی با تاریخچه ای از سازماندهی «کمک دوجانبه» در مواجهه با بی عملی دولت، در حال متصل کردن نقطه ها به هم هستند. «کوپریشن جکسون» که به عنوان یک عملیات ماسک ساز کوچک آغاز به کار کرد، همچنین فرصت های اشتغالی را نیز برای کسانی فراهم می آورد که به تازگی شغل خود را از دست داده اند. یک وبسایت تلاش آنها را اینگونه توضیح می دهد: «ما در جکسون طی چند دهه گذشته به اندازه سهم خود سختی و مصیبت چشیده ایم، از صنعتی زدایی شدن تا فروپاشی بازار مسکن تا توفان کاترینا و افول شدید زیرساخت های شهری مان.» این گروه نتیجه می گیرد که «غیرمنطقی بودن سرمایه داری واقع در مراحل واپسین خود، تهدیدات دراز مدتی را متوجه اجتماع ما و بشریت می کند.» کورپوریشن جکسون چیزی را بنا کرده که «یک برنامه کمک دوجانبه» نامیده می شود، «ما این کار را بر اساس درس هایی که از عواقب توفان کاترینا آموخته ایم انجام داده ایم که بر«تولید ماسک هم برای تامین بخشی از نیاز مبرم موجود به آنها و هم برای در کنار هم قرار دادن مجموعه ای بی مانند از مهارت ها و ابزارهایی که در خدمت بشریت قرار بگیرند» تمرکز دارد.
ما در وانفسای این بحران بی سابقه، می توانیم و باید به اقدامات جمعی برای مراقبت از یکدیگر ملحق شویم. اما اگر در کنار تلاش های خود با نگاهی انتقادی نسبت به بی عدالتی هایی که سرمایه داری آمریکایی بر سر ما آورده آگاهی رسانی نکنیم، محکوم به آن هستیم که در بحران های آتی، ما نیز طعمه آنها شویم.