به گزارش ایسنا، مدیر مسئول مجله بخارا در این پیام نوشته است:
به یاد دوست
از ملک ادب حکمگذاران همه رفتند
شو بار سفر بند که یاران همه رفتند
آن گرد شتابنده که در دامن صحراست
گوید چه نشینی! که سوران همه رفتند
ساعتی را در انتظار تکذیب خبر نشستم. پیامهای بعدی از مراکز فرهنگی معتبر حکایت از تأیید خبر میداد. هرگز تصور نمیکردم روزی بیاید که او نباشد و بخواهی دریغاگویش باشی. این روزها تألمات روحی کم نیست؛ اما فقدان حسن انوشه بسیار ناگوار است.
هر زمان که صحبت از شرافت، پر کاری، وسعت نظر و بیادعایی پیش میآمد، از اولین نامهایی که در ذهنم به شایستگی مینشست نام گرامی انوشه بود. آن چهره محجوب و لبخند صمیمی دعوتکننده به مهر و دوستی را چگونه میشود فراموش کرد.
آنان که امروز از خوشنامان فرهنگنامهنگاری هستند باید بنویسند که در دهه شصت او چگونه الفبای کار را به آنان آموخت. هنوز آن اتاق طبقه چهارم ساختمان قدیمی، پشت چهارراه خیابان آبسردار را بهیاد دارم. هرگز فراموش نمیکنم که در گرمای تابستان میان انبوه کاغذها و کتابها و فیشها نشسته بود؛ با کولری که نالهکنان باد گرم پشتبام را به داخل کتابخانه میآورد؛ و او میزبان اهل قلمی بود که مدخلهای سفارشی او را نوشته و با خود آورده بودند. بسیاری را آنجا دیده بودم؛ محمدعلی سپانلو، حسن میرعابدینی و...
بیتردید نام بلند و پر افتخار او در کنار بزرگان فرهنگنامهنویس ما جاودان خواهد ماند.
این چند جمله را به یاد او و با دردی که از فقدانش پیدا کردم نوشتم. اهمیت و وسعت کار او بیش از این حرفهاست.
و سرانجام تسلیت میگویم خدمت سرکار خانم اختر رسولی همسر و همکار همیشگی او
و همچنین فرزندان برومندش دکتر مزدک انوشه و مهندس هورکد انوشه.
یادش گرامی باد.»