ماهان شبکه ایرانیان

وبلاگ مشرق

"ایرانِ پساکرونا" به روایت پیشگوی کشتی تایتانیک! / "۲۴۶" گردن‌کلفتی که مردم باید بشناسند

یک فعال اصلاح طلب گفته است مردم در سال ۵۷ برای "نان" انقلاب کرده‌اند...

سرویس سیاست مشرق - «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابه‌لای اخبار و مطالب رسانه‌های کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیل‌ها و پیشینه‌هایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم می‌گذاریم. هر روز 07:30 با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.

*** 

"ایرانِ پساکرونا" به روایت سوراخ‌کننده کشتی تایتانیک!

محمدرضا تاجیک، فعال اصلاح‌طلب و از تئوریسین‌های جریان سیاسی خاص که چندی قبل ایران اسلامی را به کشتی تایتانیک اسیر گرداب! تشبیه کرده بود [1] به تازگی طی یادداشتی در یک وبگاه اصلاح‌طلب به تشریح پیش‌بینی خود درباره ایران پساکرونا پرداخت.

او در این باره می‌نویسد: ایرانِ پساکرونایی به‌طور عجیبی شکل پیشاکرونایی خودش است: با همان صورت و سیرت و خویگان و منش و گفتار و رفتار. فردایش شبیه امروز و دیروزش است، از این‌رو، حوالت فردا و پس‌فردا و پسین‌فردایش چندان با حوالت امروز و دیروز و پس‌پریروزش تفاوت نخواهد داشت. کرونا می‌آید و می‌رود، بیمار می‌کند، می‌کشد، اقتصاد را به‌هم می‌ریزد، انبوهی را بیکار می‌کند، بحران‌های اجتماعی و سیاسی موضعی و متوالی و متراکم بسیاری را ایجاد می‌کند، و متعاقبا سبک‌های زندگی، منش و خویگان و شخصیت آدمیان را، و شیوه‌های مدیریتی آنان را، تغییر می‌دهد، اما در مورد ایران و ایرانیان این «متعاقبا» دفعتا غیبش می‌زند و دولت و ملت ایرانی هم‌چنان کپی برابر اصل و دست‌نخورده باقی خواهند ماند.

تاجیک می‌افزاید: انسانِ ایرانی ممکن است با کرونا به جهان دیگر پرتاب شود، اما از زیست‌جهان ایرانی‌اش هرگز. کرونا ممکن است زورش به جسم او برسد، اما چون به فرهنگ و عادت‌واره‌ها و حال و احوال و… او برسد، کُلَه بر زمین می‌نهد و دو پا داره، دو پا هم قرض می‌کند و فرار را بر قرار ترجیح می‌دهد. در فردای بعد از رفتن کرونا بسیاری از ایرانیان، کماکان هر کدام یک رسانه برای انتقال شایعه باقی خواهند ماند، کماکان عشق سفر درون‌شهری و برون‌شهری خواهند بود، کماکان رغبتی به کتاب‌خواندن نخواهند داشت، کماکان در مصرف آب و برق اول جهان باقی خواهند ماند، کماکان موبایل به‌دست در حال چت‌کردن با دوستان و اهل فامیل و سرک‌کشیدن به این سایت و آن سایت، و گاهی هم ترول‌بازی خواهند بود، ‌کماکان آخرِ تحلیل و تخمین و تجویز خواهند ماند و از هیچ‌چیز چیزی می‌سازند و رنگ می‌کنند و به‌جای واقعیت و حقیقت به خورد دیگران و خودشان می‌دهند، کماکان میان زن‌ها و مردهای‌ خانواده‌شان دوری و دوستی، کماکان از یک بحران از ملالش بیش‌تر نصیب می‌برند تا از پندش.

در ادامه این یادداشت می‌خوانیم: سیاست‌شان همین سیاست، حکومت‌شان همین حکومت، سیاست‌پیشگان‌شان همین سیاست‌پیشگان، مدیریت‌ جامعه‌شان همین مدیریت، باقی خواهد ماند، کماکان بسیاری از آنان دست دولت می‌نالند و دولت از دست این بسیاران، دولت به حرف آنان گوش نمی‌کند و آنان به حرف دولت، کماکان تدبیرگران منزل‌شان وقتی به منزل درمی‌آیند، قبلا دیر شده و خانه را آب برده، کماکان پس از ویران‌شدن منزل همه انگشت اشاره را به‌طرف دیگری می‌گیرند و در این «ویرانه»، عمارت‌های سیاسی و جناحی خود را برپا خواهند کرد، کماکان برخی از مدیران و نهادها و شخصیت‌ها خواهند گفت: «گفتیم، گوش ندادند»، و دیگرانی خواهند گفت: «کسی نگفت و ما بی‌اطلاع بودیم»، کماکان امر اجتماعی تابع امر سیاسی (با سویه‌ی زیست‌سیاست) باقی خواهد ماند، کماکان بسیاری از مردم با دست (با زبان) دولت را به عقب می‌کشند، و با پا (در عمل) آن را به پیش می‌کشند و مدیریت مشکلات و تقاضاها و نیازهای ریز و درشت‌شان را از آن طلب می‌کنند، کماکان مثل کیسه‌گردو نق می‌زنند و همه‌چیز را اسیر رنگ سیاسی می‌کنند و نسبت به آن‌ها «آخر تحلیل‌ها و تجویزها» -البته بدون «داده» و استدلال عقلی و علمی- را ارائه می‌دهند، و در یک کلام، جامعه‌ی ایرانی، کماکان یک موزه باقی خواهد ماند -که در آن مومیایی‌شده‌ی همه‌چیز و همه‌کس به نمایش گذارده شده است- حتی تماشاگران مومیایی. +

*ما یادداشت آقای تاجیک را از باب اقتراح منتشر می‌کنیم و آنرا به قضاوت مخاطبان محترم می‌گذاریم.

مع‌الوصف در باب این پیش‌بینی تاجیک بیان 2 نکته ضروریست:

یکم: همانطور که ملاحظه می‌شود، تاجیک نیز همچون سایر اعضای ستاد اصلاحات با نوشتن جمله "-کرونا- بحران‌های اجتماعی و سیاسی موضعی و متوالی و متراکم بسیاری را ایجاد می‌کند"؛ بر گزینه "اغتشاش در پساکرونا" تأکید دارد و حتی در پیش‌بینی خود نیز از این رسالت ستادی دست برنمی‌دارد.

اصرار اصلاح‌طلبان بر گذاشتن گزینه اغتشاش در پیش پای مردم که در مقابل رفتار مدنی "امید دادن و بیان راه‌های رفع مشکلات" قرار دارد، مقوله‌ای است که حتماً نیازمند تأملات امنیتی است و گرنه شاهد تکرار وقایعی مثل "آبان 98" خواهیم بود!

دوم: اگرچه عمده تئوریسن‌های اصلاح‌طلب اصرار دارند که ژن ایرانی حقیر و خشن و حرّاف و غیره است! اما بیش از این مسئله "ژن ضدّ مردم اصلاح‌طلبان" است که فی‌المثل در یادداشت آقای تاجیک هم به رأی‌العین دیده می‌شود.

ما تأکید داریم که این مقوله در ژنتیک اصلاح‌طلبان نهفته است زیرا نگاهی در کتب مرجع آنها و در آرای بزرگان آنها نشان می‌دهد که در مانیفست چپ ایرانی؛ مردم هرگز گزینه قابل احترامی نیستند، نمی‌فهمند و اساساً به قول آقای بازرگان، سرّ بقای ایرانی‌ها در پفیوزی آنهاست!

اینکه تئوریسین‌های چپ چرا قصد ژن درمانی ندارند و چرا پیشرفت‌های بزرگ جامعه ایرانی مثل انقلاب اسلامی، پیروزی در جنگ تحمیلی، مقاومت در برابر تحریم‌های آمریکا و قدرت منطقه‌ای شدن نظام جمهوری اسلامی با اتکای به مردم را نمی‌بینند؛ سؤالیست که اندیشمندان و متفکرین بایستی درباره آن به بحث بنشینند...
 

گفتنیست، تاجیک در قبل از شیوع ویروس کرونا هم در اظهاراتی گفته بود: دلیلی برای صبر مردم ایران نمی‌بینیم! [2]

***

اسلام یا نان؛ مردم برای کدامیک انقلاب کردند؟

محمدتقی فاضل میبدی، از فعالان اصلاح‌طلب طی یادداشتی در شماره سه‌شنبه گذشته روزنامه آرمان ملی نوشته است: مردم انقلاب کردند تا چرخه‌های اقتصادی در کشور به کار افتند!

او همچنین می‌نویسد: معنویت منهای سعادت در اقتصاد معنا ندارد.[3]

*کلمه "نان" یا "اقتصاد" در هیچیک از شعارهای مهم مردم در جریان انقلاب 57 وجود ندارد.

از طرفی به گواه تمام اقتصاددانان و مورّخین، دهه 50 شمسی یکی از بهترین دوران‌های اقتصادی برای دربار پهلوی بوده است و شاخص‌های اقتصادی آن دوره از دهه‌های پیشین این حکومت، در رتبه بهتری قرار داشته.

رهبر مردمی انقلاب ایران یعنی "امام خمینی" هم در سخنرانی‌ها و اعلامیه‌های خود؛ بیش از هرچیزی بر گزینه "اسلام" تأکید داشتند.

یعنی ما 3 اماره و استدلال داریم که نشان می‌دهد میبدی دروغ می‌گوید و سخنی که می‌گوید مردم ایران صرفا برای نان و اقتصاد قیام کردند؛ تحریف تاریخ است.

اما...

اما باید دانست که اسلامی که مردم ایران در انقلاب خود به دنبال آن بودند؛ همانطور که آقای میبدی نیز تصریح دارد قرین سعادت بوده و در یک کلام مردم به دنبال "اسلام ناب" بود که انقلاب کردند. نه یک اسلام خانقاهی و بدون دستاورد اقتصادی!

همان اسلام نابی که حضرت روح‌ا... بعنوان بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی نیز بر آن تأکید داشت.

و یقینا اگر اسلام ناب، فاقد دستاوردهای مختلف و از جمله در حوزه اقتصاد نباشد؛ اساساً نمی‌توان به آن اسلام ناب اطلاق کرد!

کما اینکه در تاریخ نیز شاهدیم حکومت پیامبر(ص)، حکومت امیرالمؤمنین(ع) و حکومت امام مجتبی(ع) نیز بعنوان جلوه‌های حکومت اسلام ناب؛ حاوی دستاوردهای بزرگ اقتصادی، امنیتی و اجتماعی برای مردم بود.

اکنون این سؤال وجود دارد که پس نسبت اسلام نابی که در انقلاب 57 به دنبال آن بودیم با مشکلات اقتصادی امروز چیست!؟

برای پاسخ بایستی عینک سیاه‌نما و انکار کننده اصلاح‌طلبان و فرماندهان فتنه اقتصادی را از چشم برداشت و با واقع‌بینی به کارنامه انقلاب اسلامی نگاه کرد.

یعنی اگرچه ما نیز همچون تمام کشورهای جهان با مشکلاتی از جمله در حوزه اقتصاد مواجه هستیم اما این به معنی ندیدن مثبتات، واقعیت‌ها و نیمه پُر لیوان نیست.

انقلاب اسلامی ایران با وقوع خود توانست شرایط هم‌طبقگی مردم و مسئولان را فراهم بیاورد، ساده‌زیستی اقتصادی را به یک ارزش و مطالبه عمومی تبدیل کند، میزان فقر مطلق 6 درصدی در ایران ابتدای انقلاب را به کمتر از یک درصد کنونی برساند و در روزگاری که کشورهایی مثل انگلیس و آمریکا با مشکل گرسنگی دست به گریبان هستند؛ ایران را در زمره سیرترین کشورهای جهان قرار دهد [4]، ضریب جینی ایران را بهبود بخشد، از وسوسه دریافت مالیات بیشتر از مردم چشم‌پوشی کند، مقولاتی مثل مسافرت و خودرو را بر خلاف دوران ستمشاهی به یک امکان عمومی تبدیل کند، در ابتدای انقلاب، حقوق کارگران را نسبت به پیشاانقلاب افزایش دهد و هزاران دستاورد دیگر.

فی‌الجمله اگر انقلاب اسلامی و "اسلام ناب" حضرت روح‌ا... نبود؛ هیچکدام از این دستاوردها و شرایط رو به پیشرفت کشور نیز وجود نداشت و شرایط عصر ستمشاهی ادامه داشت.

***

"246" گردن‌کلفتی که مردم باید در جریان پرونده آنها باشند

رئیس دیوان محاسبات کشور به تازگی از وجود مدیری در کشور خبر داد که حقوق 53 میلیون تومانی می‌گرفته است!

طبق اعلام آقای عادل‌آذر، این فرد البته یک تن از مجموعه 241 نفری مدیران نجومی‌بگیرِ شناسایی شده است. [5]

چندی قبل نیز رئیس اتحادیه بارفروشان از انحصار توزیع میوه لیمو توسط 5 نفر خبر داد که با هر قیمتی که دوست داشته باشند اقدام به توزیع این محصول در بازار می‌کنند. [6]

بدیهیست که رفتار "این 246 نفر" در توزیع دلبخواه یک محصول مورد نیاز مردم و دریافت حقوق نجومی، هرگز یک رفتار دفعتاً یا فوق سرّی نبوده است.

این حقیقت موجب بروز سؤالات زیادی از دستگاه‌های ناظر دولتی و قضایی می‌شود...

*اگرچه این حق افکار عمومی است که بدانند تضییع‌کنندگان حقوق آنها چه کسانی هستند و مطالبه معرفی "این 246 نفر" به مردم نیز چندان غیر منطقی به نظر نمی‌رسد اما مع‌الوصف این دستگاه متولی (اعم از دولتی یا قضایی) که باید صلاح به تشهیر بداند و امر کند که این افراد بایستی معرفی عمومی بشوند یا خیر!؟

جدای از این مطالبه اما سؤالاتی نیز وجود دارد نظیر اینکه این افراد با کدام حاشیه امن اقدام به چنین اقداماتی کرده‌اند و چرا جامعه در فهم جریان برخورد با همه آنها دچار ابهام است؟

آیا این بدیهی نیست که اگر مردم بدانند با آن 241 مدیر نجومی‌بگیر دقیقا چه برخوردی شده است یا آن 5 توزیع کننده گران فروش، تحت کدامین پیگردها قرار دارند؛ اعتمادشان به فرایندها و به نظام اسلامی افزایش خواهد یافت؟

دستگاه‌های دولتی و قضایی کشور در قبال این تخلّفات بیّن وظایفی دارند که انجام به‌موقع و اطلاع‌رسانی پیرامون آنها، فضای عمومی بهتری را در کشور سبب خواهد شد. خاصّه اینکه بهتر بود، قبل از یک سخنرانی یا یک مصاحبه؛ این دستگاه متولی قضایی و دولتی باشد که درباره اقدامات و پیگیری‌های خود در قبال این پرونده‌ها به ساحت مردم گزارش می‌دهد.

***

1_ mshrgh.ir/923539

2_ mshrgh.ir/948908

3_ http://www.armanmeli.ir/fa/print/main/285869

4_ mshrgh.ir/944980

5_ khabaronline.ir/news/1376659

6_ http://fna.ir/ewkpt9

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان