سرویس جهان مشرق - نقش «سید مصطفی بدرالدین» معروف به سید ذوالفقار فرمانده بزرگ مقاومت در جنگ خونین 16 روزه رژیم صهیونیستی موسوم به «عملیات خوشههای خشم» علیه لبنان که هدف اصلی آن از بین بردن حمایت و محبوبیت مردمی حزبالله بود بسیار بارز و راهبردی بود. او پس از این جنگ در یک روز بهاری در یک اتاق کوچکی که مسئولان و فرماندهان مقاومت همگی در آنجا جمع شده بودند در روایت خود از جنگ 16 روزه با مسئولان و نیروهای مقاومت لبنان درباره حوادث آن صحبت کرد.
محورهای سخنان او درباره این جنگ شوم به این شرح بود:
1-چرا دشمن این جنگ را آغاز کرد؟
2-تاکتیک مقاومت در شلیک موشکها.
3-امدادرسانی.
4-جنگ روانی.
5-نتایج جنگ نظامی و سیاسی.
«شمون پرز» رئیس وقت رژیم صهیونیستی در آن روزها گمان میکرد که با راهاندازی کشتار خونین موسوم به عملیات خوشههای خشم علیه لبنان میتواند مجددا در انتخابات صهیونیستها پیروز شده و از این تجاوز به دنبال تحقق اهداف زیر بود:
-آسیب زدن به زیرساختهای سازمانی حزبالله و تجزیه نهادها و از بین بردن نمادهای اصلی آن.
-تخریب زیرساختهای نظامی مقاومت و ضربه زدن به پایگاهها و حذف فرماندهان نظامی نامدار آن به اضافه نابودی مراکز لجستیک و سکوهای پرتاب موشک کاتیوشا.
-شکست تفاهم جولای که بعد از جنگ هفتروزه موسوم به عملیات «تسویه حساب» در سال 1993 انجام شده بود.
-جدا کردن مسیر لبنان و سوریه به منظور به عزلت کشاندن لبنان و تحت فشار قرار دادن آن برای امضای توافق سیاسی-امنیتی با دشمن در امتداد توافق 17 مه.
-ایجاد شکاف میان مقاومت با ملت و دولت لبنان از طریق تفرقه انگیزیهای فرقهای و مذهبی به نفع طرفهای رابط رژیم صهیونیستی.
-ضربه زدن به زیرساختهای اقتصادی و بشری در لبنان و خالی کردن روستاهای جنوب برای ایجاد یک بحران داخلی که افکار عمومی را علیه حزبالله تحریک کند.
سید ذوالفقار همچنان که برای مسئولان مقاومت صحبت میکرد گفت: دشمن در 11 آوریل با انجام 34 حمله هوایی در یک روز جنگ را آغاز کرد و ما واقعا از این ضربه علیه آن استفاده کردیم. تصمیم ما بر این بود که هر افسر یا مسئول ویژه و یا مامور هر بخش و منطقهای باید یک مقر پشتیبانی مجهز داشته باشد. زمانی که دشمن اقدام به وارد کردن اولین ضربه خود کرد میدانست که هریک از این مقرها مجهز به بیسیم است؛ بنابراین ما بلافاصله شروع به جابجا کردن مراکز امنیتی و نظامی کرده و همه آنها تبدیل به مراکز سری شدند. ما تنها دو مقر را رها کردیم تا دشمن آنها را مورد هدف قرار دهد و همه حملات آن درواقع بیهوده بود.
فرمانده بزرگ مقاومت ادامه داد: به این ترتیب ما در حالت اضطراب و آشفتگی ناشی از اولین ضربه قرار نگرفته و با آمادگی کامل به یک مکان دیگر منتقل شدیم و تنها در عرض نیم ساعت برنامه بعدی خود را شروع کردیم. دایره تماسها از خلال مرکز ارتباطات محرمانه با همه مراکز حیاتی و طرفها و مسئولان مربوطه در فرماندهی و میدان جنگ برقرار بود.
پس از آن ادامه جنایتهای دشمن اشغالگر علیه غیرنظامیان بیگناه آغاز و البته پاسخ های قاطع موشکی حزبالله ضد جبهه صهیونیستها آغاز شد.
سید ذوالفقار هنگام صحبت کردن درباره حوادث و صحنههای این جنگ شوم در روزهای بعد نفس عمیقی کشید و رو به حاضران گفت: تصور کنید که برخی از برادران ما در معرض بیش از 10 حمله متوالی بودند و همچنان در تیررس موشکهای دشمن قرار داشتند اما خستگیناپذیر ادامه میدادند. بسیاری از آنها زیر یک ساختمان تخریب شده در اثر بمباران دشمن دفن شدند و ناگهان یک چکش برای کنار زدن آوارها و بیرون آمدن از آن پیدا کردند، آیا این لطف الهی برای رزمندگان نیست؟
مصطفی بدرالدین بار دیگر نفس عمیقی کشید و ادامه داد: هیچ منطقه امنی در جنوب باقی نمانده بود و تاکتیک مقاومت در پرتاب موشکها بر اساس اصل بازدارندگی بود. در این میان دیگر موضوع تنها پرتاب موشک نبود بلکه بر تغییر معادله توازن بازدارندگی به نفع مقاومت و ایجاد وحشت واقعی در دل دشمن از پاسخهای موشکی حزبالله تاکید میشد.
سید مقاومت در ادامه به روز هشتم جنگ اشاره و تصریح کرد: در این روز دشمن اشغالگر دو جنایت بزرگ مرتکب شد، اول کشتار 118 غیرنظامی در «قانا» که برای فرار از دست دشمن به مقر نیروهای بینالمللی پناه برده بودند و دوم مسدود کردن راه بیروت به جنوب که مانع از رسیدن کمک به رزمندگان شده و 18 تن از آنها در پی آن شهید شدند.
در روز دوازدهم دشمن همه افقهای روبه رو را بسته دید و بدون تحقق هچ یک از اهدافش اقرار کرد که از نظر نظامی اوضاعشان وخیم بوده و همه چیز به نفع مقاومت پیش میرود.
سید مصطفی بدرالدین در ادامه تاکید کرد که دشمن جرات نداشت دایره تجاوزات خود را گسترش دهد؛ چرا که طی روزهای جنگ متوجه شد نمیتواند نیروهای مقاومت را وادار به عقبنشینی کند و حتی برعکس تصورات آن٬ حزبالله سطح پاسخها و حملات متقابل خود را بالا برده و تل آویو قادر به جلوگیری از موشکباران جبهه صهیونیستها با موشکهای حزبالله نیست.
سرانجام دشمن صهیونیستی ساعت 4 سپیدهدم روز شانزدهم جنگ در اثر پاسخهای موشکی مقاومت که تبدیل به کابوس شهرکنشینان صهیونیست شده بود، تجاوزات خود را متوقف کرد؛ درحالی که همه چیز از نظر آماری به نفع مقاومت لبنان بود.
در طول این جنگ 16 روزه دشمن 883 حمله هوایی٬ 881 تجاوز زمینی و 65 عملیات دریایی انجام داد که حزبالله در پاسخ به آن 47 شهرک صهیونیستنشین را مورد هدف قرار داد٬ 696 گزوه موشکی به سمت جبهه دشمن پرتاب کرد که شامل 1000 تا 1100 موشک بود و 54 عملیات نظامی در زمینههای مختلف نیز به انجام رساند.
همچنین 146 شهید و 300 زخمی در میان غیرنظامیان٬ 4 شهید و 8 زخمی در ارتش لبنان٬ 2 شهید و 5 زخمی در ارتش سوریه و 14 شهید در مقاومت اسلامی نتیجه این جنگ بود.
«سید مصطفی بدرالدین» در اوایل دهه 90 میلادی که «سید حسن نصرالله» دبیر کل حزبالله او را به عنوان معاون امنیتی و نظامی مقاومت اسلامی منصوب کرد، یک سری اصلاحات اساسی در زیرساختهای نظامی و تشکیلات سازمانی مقاومت انجام داده و سیاستهای جدیدی در کار جهادی اتخاذ کرده و فعالیتهای میدانی وی تنها منحصر به بخش نظامی و امنیتی نبوده و در زمینه لجستیکی و فنی و تکنیکی نیز تلاش میکرد.
سید ذوالفقار همواره تاکید داشت که نتیجه عملیات نظامی در جنگ روانی در مقابله با دشمن نیز تاثیرگذار بوده و شکست آنها تنها در زمینه نظامی و سیاسی متوقف نمیشود و ما باید همزمان با حمله و پرتاب موشک روحیه دشمن را نیز بشکنیم.
در همین راستا در روز سوم جنگِ آوریل 1996 رژیم صهیونیستی علیه لبنان موسوم به «عملیات خوشههای خشم»، سید حسن نصرالله در صفوف حزبالله اعلام حالت بسیج عمومی کرده بود تا دوربینهای رسانهها نیز در کنار شهدا برای مقاومت به میدان بیایند. سید ذوالفقار در این زمینه میگفت فیلمی که از مبارزان مقاومت و لحظات سوگند خوردن آنها در برابر سرورشان برای شهادت تهیه شد در معرض دید میلیونها تن در سراسر جهان قرار گرفت و نه تنها تاثیر عمیقی بر سطح نظامی و امنیتی و سیاسی دشمن صهیونیستی گذاشت؛ بلکه موجب ایجاد رعب و وحشت در اتاق تصمیمگیریهای همپیمانان دشمن اشغالگر نیز شده و همه آنها فهمیدند که فرزندان مقاومت با همه وجود آماده جنگ بوده و تنها دو گزینه را در مقابله با دشمن پیش روی خود میبینند: یا پیروزی یا شهادت!