سرویس سیاست مشرق - روزانه میتوان از لابهلای گزارشها و عناوین خبری رسانههای مکتوب و حتی غیر مکتوب، نکات قابلتوجهی استخراج کرد؛ موضوعاتی که میتواند برای مخاطبین قابلاستفاده و محوری برای تحلیل باشد، در گزارش روزانه "ویژههای مشرق" نکات و تأملات قابلاستخراج از رسانهها برای مخاطبین عرضه خواهد شد؛ با «ویژههای مشرق» همراه شوید.
*******
** پیشنهاد یک اصلاح طلب برای آموزش و جذب اغتشاشگر
«علیرضا علوی تبار» از فعالین تندروی اصلاح طلب در مصاحبه با روزنامه اعتماد در پاسخ به این سوال که «اگر هدف از اصلاحات، اصلاح ساختار قدرت باشد، اصلاحطلبی جامعهمحور نوعی فراغت از مساله اصلی نیست؟» گفت:«اصلاحطلبی جامعهمحور اگر بخواهد به عنوان یک راهبرد سیاسی تفسیر شود، باید مرز خود را با «فعالیتهای خیریهای» و «ارایه خدمات اجتماعی» مشخص کند...تکیه اصلاح طلبی جامعه محور بر «فرودستان» جامعه است و میکوشد از طریق ایجاد و تقویتهای «جنبشهای اجتماعی» و «سازماندهی نیروهای اجتماعی» به هدف اصلاح ساختار سیاسی دست یابد».
علوی تبار در ادامه گفت:«این راهبرد میکوشد تا با آموزش همراه با فعالیت سیاسی، نگرش مردم را تغییر داده و با ایجاد سازمانهای مناسب و ایجاد قدرت همسنگ، نیرویی در جامعه ایجاد کند که بتواند «با قدرت، قدرت را مهار کند.» اعتراض و اشکال گوناگون اعتراض اجتماعی، ابزار جنبشهای اجتماعی برای پیشبرد برنامههای خود است. در واقع این راهبرد «جنبش اجتماعی» و «سازماندهی فرودستان جامعه» را با هدف نهایی اصلاح ساختار سیاسی دنبال میکند.»
این فعال سیاسی اصلاح طلب در ادامه تاکید کرد:«فعالیت سیاسی منتقدانه و با رعایت اصول، در ایران امروز کاری بسیار فرساینده و خستهکننده است...در حال حاضر...جامعه شکنندهتر، کمحوصلهتر و خشمگینتر(از قبل) است. نیروهای تعدیلکننده نیز اعتبار خود را از دست دادهاند».
طیف تندروی اصلاح طلب، مردم و به خصوص قشر ضعیف جامعه را صرفا به عنوان یک طعمه برای «سیاهی لشکرِ آشوب های خیابانی» می بیند.
برای همین است که علوی تبار دقیقا در مقطعی که جوانان بسیجی و طلاب انقلابی و هیات های مذهبی و مساجد، شبانه روز مشغول تأمین اقلام ضروری خانواده های نیازمند هستند، صراحتا اعلام می کند که جریان اصلاحات در مواجهه با جامعه باید مرز خود را با فعالیت های خیریه ای و ارائه خدمات اجتماعی مشخص کند.
این فعال اصلاح طلب در روزهای گذشته نیز در اظهارنظری تأمل برانگیز، مردم ایران را جماعتی منفی باف، خودخواه و سرشار از خشم و نفرت معرفی کرده بود!
علوی تبار پیش از این نیز با خط دهی به اوباش و اغتشاشگران، تأکید کرده بود که آنها پس از به خیابان آمدن بایستی مراکز حساس نظام را اشغال کنند!
این فعال تندروی اصلاح طلب- مهر 98- نیز گفته بود:«اصلاحطلبان باید از فرصت انتخابات برای به راهانداختن تظاهرات خیابانی علیه نظام اسلامی استفاده کنند»!
طیف اصلاح طلب که خود بانی اصلی وضع موجود اقتصادی در کشور است، مردم شریف و عزیز ایران را جماعتی خشمگین و کم حوصله و شکننده جا می زند. این طیف با عملکرد تأسف بار خود در دولت، مجلس، شورای شهر و شهرداری، مردم را ناراضی و صبر آنان را لبریز کرده و سپس آشوب های خیابانی را به عنوان راه حل و درمان جا می زند!
** آلسعود سایه جنگ را از سر ایران دور کرد
روزنامه شرق در مطلبی نوشت:«اینک روابط ایران و عربستان بدترین دوره خود را در این سالها و شاید دهههای اخیر میگذراند. اعدام نابخردانه شیخ نمر و واکنش خارج از عرف و نامعقول به آن و از همه بدتر حمله به سفارت ریاض در تهران و آتشزدن آن، گویای گویش آن دو نفر است که یکی خلافی مرتکب میشود و طرف دیگر هم با این توجیه که «هرچه عوض دارد، گله ندارد»، فرایند گفتوگو را مغلوبه میکند و راه را برای هر اقدامی منطقی میبندد».
این روزنامه اصلاح طلب در ادامه نوشت:«پاککردن صفحه سیاه در روابط تهران و ریاض و پیشقدمی در انجام تدابیر اعتمادزا،اقداماتی است هنجار که باید سراغش رفت و به استقبالش شتافت. تا وقتی که بهطور مستقیم و چهرهبهچهره مذاکره و گفتوگو صورت نگیرد، هودهای در کار نخواهد بود و خونریزی در یمن، یکهتازی اسرائیل در منطقه و تداوم گرفتاری کشورهایی مانند سوریه و تا حدودی عراق در جنگهای نیابتی و یکهتازی تروریسم و گرفتاری دیگر کشورها از تبعات و ترکش این سیهروزیها پابرجا خواهد ماند »
شرق در ادامه نوشت:«انفجار در پایگاه نیروهای آمریکایی در شهر خبر (khobor)عربستان در سال 1996 به کشته و زخمی شدن چندصد آمریکایی انجامید...عربستان با مردوددانستن هرگونه دخالت ایران در آن انفجار، کشورمان را از اتهام وارده مبرا و در عمل آمریکاییها را از حمله نظامی به ایران منصرف کرد».
جالب اینجاست که اصلاح طلبان هیچگاه در بررسی کارنامه روابط ایران و عربستان به مسئله فاجعه منا اشاره ای نمی کنند.
در سال 94 فاجعه بزرگ منا رخ داد و حدود 600 زائر ایرانی در این حادثه تلخ به شهادت رسیدند. انفعال وزارت خارجه دولت روحانی و بی توجهی ظریف به غرور ملی ایرانیان موجب شد تا رژیم آل سعود در جایگاه طلبکار نشسته و گستاخی کند. زانو زدن وزیر امور خارجه در مقابل امیر کویت برای صدور وزیرا برای سفر هیات ایرانی به عربستان و عدم صدور ویزا برای وزیر فرهنگ دولت یازدهم از جمله ااتفاقات تأسف برانگیز در آن مقطع بود. سعودیها حتی به ظریف در مورد فاجعه منا اجازه ملاقات هم ندادند.
ظریف-بهمن 94- به فاصله کوتاهی از فاجعه منا در اظهارنظری تأمل برانگیز گفت: «خبر خوب این بود که دوست من عادل الجبیر (وزیر خارجه آلسعود) با حضور ایران، به مذاکرات وین بیاید...500 زائر ما در مراسم حج کشته شدند اما ما روابط خود را قطع نکردیم حتی روابط خود با عربستان را کاهش هم ندادیم»!
متاسفانه مقامات ارشد دولت روحانی از جمله ظریف در مقابل آمریکا، اروپا و حتی آل سعود از موضع ضعف و حقارت برخورد می کنند. برای نمونه، ظریف- بهمن 98- گفت:«عربستان پیامی برای مذاکره فرستاد، اما به پاسخ ما جواب نداد». پس از این اظهارنظر منفعلانه، وزیر خارجه عربستان در واکنشی گستاخانه گفت:«ما به هیچ عنوان به ایران پیام خصوصی نداده ایم».
آنچه که سایه جنگ را از سر کشور دور کرده، اقتدار و قدرت دفاعی جمهوری اسلامی ایران بوده است. اما اصلاح طلبان در رویکردی تحقیرآمیز، دورشدن سایه جنگ را ناشی از لطف و عنایت آل سعود جا می زنند!
**جنجال سازان نمیگذارند نجفی به خانه برگردد
«حمیدرضا گودرزی» وکیل محمدعلی نجفی در مصاحبه با روزنامه آرمان گفت:«واقعیت این است که زندگی آقای نجفی به دلیل تشنجات زیادی که در محیط منزل با خانم استاد داشته ویران شده است. آقای نجفی نیز با نیت قبلی اقدام به قتل نکرده است. ایشان عنوان میکند قصد من این بوده که ایشان را بترسانم که یا دست از رفتارهای مخرب خود بردارند یا اینکه به صورت دوستانه جدا شود. در نتیجه قتل کاملا به صورت غیرقابل پیشبینی صورت گرفته است».
گودرزی در ادامه گفت:« آقای نجفی اصرار داشت برای اینکه آینده فرزند خانم استاد با چالش مواجه نشود مبلغی برای تأمین آینده فرزند ایشان اختصاص داده شود. متأسفانه جنجالهای رسانهای سبب بازگشت آقای نجفی به زندان شد. هنگامی که رضایت اولیایدم گرفته شد آقای نجفی آزاد شد. با این وجود به محض آزادی ایشان یک فضای سنگین رسانهای علیه ایشان صورت گرفت که منجر به این تصمیم شد که 48 ساعت بعد ایشان دوباره به زندان منتقل شود. تا امروز نیز ما تمام مراحل قانونی آزادی ایشان را انجام دادهایم؛ اما به دلیل حساسیتهایی که روی این پرونده وجود دارد اجازه آزادی ایشان داده نمیشود».
پرونده قتل همسر دوم نجفی، دو جنبه داشت؛ جنبه خصوصی جرم و جنبه عمومی جرم. فعالین اصلاح طلب به لیدری محمد خاتمی، 10 میلیاردتومان به خانواده مقتول داده و رضایت آنان را کسب کردند.
اصلاح طلبان که به شدت به رفتار قبیله ای آلوده هستند، با قهرمان سازی از «قاتلِ یک زن» و اتهام زنی ناجوانمردانه به مقتول تلاش کردند تا مسئله جنبه عمومی جرم را نیز حل کنند. این طیف، قاتل را فردی خوشنام، اسطوره علم و اخلاق، جنتلمن، محبوب، نابغه، نخبه و...معرفی کرده و مقتول را مهدورالدم! و پرستو! نامیدند.
فعالین طیف اصلاح طلب صراحتا اعلام کردند که قتل همسر دوم نجفی به هیچ عنوان افکارعمومی را جریحه دار نکرده و این مسئله، صرفا موضوعی شخصی بوده و به مردم ربطی ندارند که حالا بخواهند ناراحت شوند!
پیش از این، «عبدالله مؤمنی» فعال سیاسی اصلاح طلب با اشاره به بی اخلاقی اصلاح طلبان در پرونده نجفی نوشته بود:«امروز کالبد بی روح و خسته جریان اصلاحات بیش از همیشه در معرض سؤال است و این موضوع نشان دهنده این است که جریان اصلاحات بیش از کاهش و زوال سرمایه سیاسیاشو کاسته شدن از حضور موثرش در جامعه، با سقوط و زوال و انحطاط اخلاقینیز مواجه شده است».
چندی پیش یکی از فعالین رسانه ای با اشاره به بی اخلاقی اصلاح طلبان در ماجرای نجفی نوشته بود:«لیبرال-اصلاح طلبان دو آتشه، موجودات عجیبی هستند. هرهری مسلکهای لاقیدی که از یک طرف حکم به برداشتن حجاب، عفاف و آزادی بی محابای روابط زن و مرد میدهند؛ از طرف دیگر، وقتی همین نسخه به بولهوسی و جنایت منتهی شد، طومار«زن قربانی» و«فمینیسم» را یک جا میپیچند و قربانی بیچاره و بی دفاع را فاسد، هرزه و مهدور الدم میخوانند و میگویند خونش هدر است؛ همسر سیاستمدارش، او را کشت که کشت! کار خوبی هم کرد!».
یکی از فعالین رسانه ای چندی پیش نوشت:«امروز که شهردار «محبوب» دیروز و وزیر «روشنفکر» پریروز و «اسطوره» علم و اخلاق نزد اصلاحطلبان، روز روشن دست به اسلحه بدون مجوز برده، 5 تیر شلیک کرده و همسر خود را به قتل رسانده،این طیف منادی «اخلاقمداری» و «تقوا» و «پرهیزگاری» شدهاند و انتظار دارند که هیچکس، جز وابستگان این جریان، درباره این ماجرا حرف نزند و همگان با درک شرایط «استاد» نجفی، برای عاقبت به خیری خود دعا کنند!».