پس از شیوع کرونا در استان هوبی چین، شهرهای فراوانی برای جلوگیری از گسترش ویروس کرونا در قرنطینه قرار گرفتند. کشورهای غربی از مسافرانی که از ووهان برمیگشتند میخواستند به مدت حداکثر دو هفته در خانه بمانند و با محیط بیرون تماس نداشته باشند.
قرنطینه تاریخی طولانی در جلوگیری از گسترش بیماریها دارد. ریشه کلمه قرنطینه از اولین تجربه ثبتشده از جداسازی بیماران برای کنترل بیماری میآید.
فاصله اجتماعی و قرنطینه در دوران قرون وسطی برای مبارزه با مرگ سیاه استفاده میشد. در قرن 14 مقامات بهداشت عمومی، ویروسها را درک نکردند؛ اما آنها اهمیت حفظ فاصله و ضد عفونی را درک کردند.
وقتی در قرن چهاردهم طاعون سیاه سراسر اروپا را فرا گرفته بود، شهر ونیز قانونی وضع کرد که طبق آن خدمه و مسافران هیچ کشتی حق خروج و قدم گذاشتن به شهر را نداشتند مگر آنکه کشتی به مدت 40 روز لنگر انداخته بود. این دوره انتظار را «کوارنتینو» مینامیدند که از کلمه ایتالیایی به معنی عدد چهل ریشه گرفته است.
مشخص نیست ایده 40 روزه بودن قرنطینه از کجا آمده است، اما آنطور که پروفسور مارک هریسون، متخصص تاریخ پزشکی در دانشگاه آکسفورد توضیح میدهد امکان دارد عدد 40 با داستانهای انجیلی مرتبط باشد مانند 40 روز و 40 شبی که مسیح به تنهایی در صحرا گذراند.
در طول تاریخ، مدتزمان قرنطینهها کوتاهتر شد، اما این روش همچنان یکی از شیوههای کارآمد در کنترل گسترش بیماریهای واگیردار محسوب میشود.
در بریتانیا یکی از مشهورترین نمونههای قرنطینه، قرنطینه خودخواسته دهکده اییام در دوران همهگیری طاعون خیارکی بود. در فاصله سپتامبر تا دسامبر 1665، 42 شهروند منطقه دربیشایر به علت این بیماری مردند. در ماه ژوئن 1666 کشیش تازه منصوبشده ناحیه، به نام ویلیام مامپسون تصمیم گرفت که این دهکده قرنطینه شود.
او به مردم دهکده که همه عضو کلیسایش بودند، گفت: مسیرهای منتهی به دهکده باید بسته شوند و هیچ کس حق ورود یا خروج نخواهد داشت. او گفت: اسقف دونشایر قول داده که اگر مردم با قرنطینه موافقت کنند مواد غذایی و سایر اجناس مورد نیازشان را تامین میکند. کشیش گفت: هر چه در توانش باشد برای کمک به درد و رنج مردم انجام خواهد داد و در کنارشان خواهد ماند.
دو ماه بعد، در ماه آگوست دهکده به وضعیتی بحرانی رسید که در آن روزی پنج یا شش نفر میمردند با این وجود هیچ کس تلاش نکرد از قرنطینه فرار کند. بهتدریج تا سه ماه بعد در ماه نوامبر بیماری از بین رفته بود. قرنطینه مفید بود.
امروزه بیشتر قرنطینهها توسط دولتها و وزارتخانههای بهداشت در جوامع اجرا میشوند.
پروفسور هریسون میگوید: «تصمیم دولتها برای برقراری قرنطینه، فقط متکی بر تحقیقات پزشکی و اطمینان از اینکه قرنطینه میتواند در کنترل و توقف بیماری واگیردار موفق باشد نیست. گاهی دولتها برای برآوردن توقع دیگر کشورها و همچنین اطمینان خاطر دادن به شهروندانشان قرنطینه اعلام میکنند.»
در سال 1900 در سانفرانسیسکو، بعد از آنکه یک مهاجر چینی در هتلی فوت کرد همه مهاجران چینی قرنطینه شدند. کمی بعد معلوم شد که این فرد در اثر طاعون مرده است. با ایجاد فضای نگرانی، پلیس دور قسمتی از محله چینیها را طناب و سیمخاردار کشید. ساکنان اجازه ورود یا خروج از این منطقه را نداشتند. فقط پلیس و کادر پزشکی میتوانستند از مرز عبور و مرور کنند.
در طول جنگ جهانی اول، حدود سی هزار کارگر جنسی به علت نگرانی از فراگیر شدن بیماریهای واگیر جنسی قرنطینه شدند. وقتی جواب آزمایش نشان میداد که آنها ناقل بیماری مقاربتی نیستند، اجازه خروج از قرنطینه داده میشد.
پروفسور هریسون میگوید اپیدمی ویروس سارس در سال 2002- 2003 فصل جدیدی در شیوههای کنترل بیماریهای عفونی آغاز کرد. در دوران اوج همهگیری، کسانی که در معرض ویروس قرار گرفته بودند قرنطینه شدند. حکومت چین هرکسی را که خلاف مقررات قرنطینه و جلوگیری از گسترش بیماری عمل کند، به اعدام و زندانی شدن تهدید کرد.
این بیماری درس جدیدی بود در اهمیت همکاری بین کشورها در مبارزه با بحرانهای بیماریهای همگانی. وقتی بیماری از چین به شهر تورنتو کانادا رسید، 44 نفر مردند و صدها نفر به ویروس مبتلا شدند. حدود هفت هزار نفر در کانادا قرنطینه شدند تا از گسترش بیماری جلوگیری شود.
هریسون ادامه میدهد: «در بحبوحه همهگیری ویروس سارس در سال 2003 وقتی بیماری به کشورهای مختلف گسترش پیدا کرد، انواع قرنطینه مورد استفاده قرار گرفت. استفاده از روشهای قرنطینه و جداسازی در متوقف کردن گسترش و بدتر شدن همهگیری نقش مهمی داشت.»
«یکی از درسهایی که مردم از این تجربهها گرفتند این بود؛ شیوههای قدیمی کنترل بهداشت و سلامت عمومی همچنان پیروز میدان هستند.»