هوا نفس کشید و خیابانها برای مدت کوتاهی از شر خودروها راحت بودند. هوا عاری از دود بود و تنها آواز خیابانها سکوت بود. در آپارتمان من که نزدیک نیل بود، اتاق خوابم که به سختی قابلاستفاده بود، حالا به محلی از آرامش و سکون تبدیل شده بود. هنگام غروب خانواده من در بالکن جمع میشدند و با دیدن منظره زیبای محو شدن آرام خورشید به وجد میآمدند. نرمافزار رصد آلودگی هوای شهر در گوشیام، هر روز سبز بود. هوا صاف و تمیز بود. البته که این سکون و آرامش هزینه داشت. در سپیدهدم، در خیابانهای متروکه و خلوت شهر، عبور مضطرب آدمهایی را میدیدم که با ماسک در حال پیدا کردن مسیر بیمارستانها هستند. ورودیهای بیمارستانها شلوغتر از همیشه بود. اما قرنطینه به شکل ناگهانی تمام شد. حول و حوش اواخر ماه ژوئن، حکومت اعلام کرد که به مساجد، رستورانها و قهوهخانهها اجازه بازگشایی داده است. در آخرین روز ممنوعیت عبور و مرور، من راهی خیابانها شدم تا برای آخرین بار از این مناظر زیبا و دلپذیر عکس بگیرم. متوجه شدم که صدها مصری دیگر نیز با همین نیت از خانه بیرون زدهاند. آنها هنگام غروب روی پل جمع شده بودند و به تماشای بادبادکهایی نشسته بودند که با نسیم گرم تابستانی در آسمان نیل به رقص درآمده بودند. مردان جوان لاغر با شلوارهای جین تنگ، رشته بادبادکها را به دست گرفته بودند. دختران و زنان محجبه نیز پس از چند روز تعطیلی دوباره به خیابانها آمده بودند و سعی داشتند تا گلهای رز را به زوجها بفروشند. با این حال یکی از سرگرمیهای همیشگی حاکمان مصر کنترل و رصد تجمعات عمومی است. یک قانونگذار مصری هشدار داده بود که شلوغی آسمان نیل با بادبادکها یک خطر محسوب میشود، چراکه دشمنان مصر میتوانند دوربینهای نظارتی روی آنها نصب کنند. اما روی پل هیچ کس به این قبیل هشدارها توجهی نداشت و هر کس بادبادک خود را به پرواز درآورده بود. آنها میخواستند بین دو حال متغیر آرامش و خشم، ساعاتی را دور از هیاهو سپری کنند، بهویژه آنکه ویروس آنها را عصبیتر نیز کرده بود.
من با دو برادر که یک بادبادک غولپیکر را به پرواز درآورده بودند، به گپ و گفت پرداختم. روی بادبادک تصویر ستاره فوقالعاده مصری یعنی محمد صلاح، بازیکن فوتبال لیورپول کشیده شده بود. نزدیک آنها سمیح منعیم، 62 ساله روی یک صندلی وارفته پلاستیکی نشسته بود. دور و بر او را 15 تن از اعضای خانوادهاش گرفته بودند و در حال تناول غذای سنتی مصریها که شبیه عدسی است بودند. برخی از آنها نیز برنج و ماکارونی میخوردند. پس از دو ماه خانهنشینی خانواده منعیم به پیکنیک آمده بودند. همسر منعیم که یک پرستار بازنشسته است و بهدلیل سرطان سینه مجبور به مراقبت از خود در دوران قرنطینه بود، میگوید: «دیگر باید از خانه بیرون میزدیم.»
او ویروس کرونا را پیغامی از سوی خدا میداند. او میافزاید: «خدا میخواهد ما زندگی را بهگونهای دیگر ببینیم.» بیشتر تاریخ مصر تحتتاثیر رود نیل بوده است. پل موسوم به بادبادکها به جزیره رودا منتهی میشود؛ جایی که بهعنوان کاخ قصههای هزار و یک شب توصیف شده است اما اکنون دیگر خبری از آن بهشت نیست و با بلوکهای آپارتمانی و گرد و غبار شکل کریهی پیدا کرده است. با وجود این در قسمت جنوبی نیل، هنوز یک «نیلومتر» از قرن نهم وجود دارد که از توفان حوادث جان سالم به در برده است. نیلومتر وسیلهای است که از آن برای اندازهگیری سیل و پیشبینی خشکسالیهای سالانه استفاده میشده است.
اینک اما این بیماری کرونا است که شیوه زندگی را به این شهر دیکته میکند. وقتی که شب فرا میرسد و عملا مقررات منع آمد و شد برقرار میشد من به مرکز شهر میرفتم؛ جایی که کاخها قرار داشتند و یک منطقه توریستی بهحساب میآمد اما بهدلیل شلوغی بی حد و حصر کمتر دیده میشد. توصیه دوست نشنال جئوگرافیکم این بود که دنبال افراد محلی باشید و به گروه آنها بپیوندید.» آن شب معجزهای رخ داد. ولگردها نزدیک بود بلایی سرم بیاورند؛ ولگردهایی که در خیابانهای خلوت شهر دوره افتادهاند تا دست به دزدی بزنند. سینمامترو، با آن رنگ و بوی قدیمی که در سال 1940 با فیلم برباد رفته افتتاح شد، در این منطقه وجود دارد. این سینما هنوز نفس میکشد و تا پیش از ماه مارس فیلمهایی همچون «دزد بغداد» را در اکران داشت.
در قرن نوزدهم، حاکم مصر، خدیوی اسماعیل، این منطقه از شهر را با ظرافتهای شهر پاریس تزئین کرد اما دههها است که ساختمانهای این منطقه فروریخته و کهنه شدهاند. حالا اما در خلوتی قاهره، بهنظر میرسد که قصد دارند سرپا بایستند و خودی نشان دهند، آنگونه که پیشتر با افتخار قامت راست کرده بودند.
آن شیرهای غولپیکر برنزی که نگهبانان قصر نیل هستند، بهخوبی از پل این شهر محافظت میکنند و بهنظر میرسد در شب هیچ دشمنی یارای مبارزه با آنها را نداشته باشد. جادوی این منطقه در واقع ترکیبی از ویرانیها و شکوه فروخفته است و برای لحظهای یاد فیلم «شبی در موزه» افتادم که آن شیرها در تاریکی شب جان میگرفتند، اما من در این شب تنها فرد این منطقه نبودم. نوجوانان و جوانان به شکل تودهای در مقابل منزل یکدیگر تجمع کرده بودند. پیکهای غذا نیز در اطراف میچرخیدند و سفارشها را به در منازل میرساندند. کسب و کارها هنوز نفس میکشیدند. محمود عبدل فتاح که وزن خود را روی فرمان موتورش انداخته است، میگوید: «اگر اوضاع همین گونه ادامه داشته باشد من به اندازه نجیب انسی ساویرس (میلیاردر مصری) پولدار خواهم شد. البته این میلیاردر مصری خود جزو منتقدان قرنطینه بهشمار میرفت. با این حال فتاح میگوید که بابت هر تحویل غذایی 28 سنت میگیرد. او میگوید شاید پس از تحویل یک میلیون پیتزا به آرزوی خود برسد. خلوتی این شهر موجب میشد که موتوریها به سرعت خود را به در منازل برسانند. اما واقعا شهر بدون سر و صدا و آلودگی را میتوان اصلا قاهره خواند؟
بیماری کشنده در قاهره چیز تازهای نیست. در قرن چهاردهم این شهر با 500 هزار سکنه یکی از بزرگترین شهرهای دنیا بهحساب میآمد و ابن بطوطه از یک بیماری سخن میگوید که جان 20 هزار مصری را گرفت. همین شهر در قرن نوزدهم بارها و بارها توسط وبا زمینگیر شد. اما اینبار این بیماری در کشوری ظهور کرده است که در ماه فوریه جمعیتش از 100 میلیون نفر عبور کرد.
اگر در داخل شهر تراکم جمعیت در خیابانها بهدلیل قرنطینه کاهش پیدا کرده بود اما در خارج از شهر خبری از این حرفها نبود. قرنطینهای مشاهده نشد و فاصله اجتماعی نیز حرف خندهداری بهنظر میرسید.
بسیاری از مصریها از ماسک استفاده میکنند اما گویا این ماسک محافظ چانهشان بهحساب میآید. این در حالی است که مصریها نسبت به خواسته عبدالفتاح سیسی، مبتنیبر حفظ تناسب بدنی در دوران قرنطینه بیتوجه بودهاند. او در پیام خود در ماه مه گفته بود: «ورزش را از یاد نبرید. ورزش موجب افزایش ایمنی بدنتان میشود.» البته این سخنان در حد حرف باقی ماند و سیسی رقاصان جوانی را که فیلمهای رقص خود را به اشتراک میگذاشتند، دستگیر و راهی زندان کرد. ویروس نیز نشان داد حالا حالاها با مردم مصر کار دارد و به این آسانی «برو» نیست.
مصر اعلام کرده است بیش از 77 هزار مورد از افراد مبتلا را شناسایی کرده و برخی روزها نیز به 1400 نفر ثبت جدید میرسید. مصر مدعی است که تلفات این بیماری تاکنون افزون بر 3 هزار و 400 نفر بوده است که به این منوال در دنیای اعراب رکورددار تلفات انسانی بهحساب میآید. به منظور مبارزه با ویروس کرونا، سیسی هفته گذشته یک بیمارستان صحرایی 4 هزار تختخوابی را افتتاح کرد.
پس از فرو نشستن گرد و غبارها، حالا دردهای مزمن مصر بیش از گذشته آشکار میشود. خسارت اقتصادی نرمنرمک در حال خودنمایی است. میلیونها کارگر درآمد خود را از دست دادهاند و در سفره بیشتر خانوادهها، گوشت حذف شده است و برخی از اقلام را دیگر نمیتوانند تهیه کنند. صندوق بینالمللی پول 8 میلیارد دلار برای عبور از این بحران به مصر وام داده است اما این رقم کم بهنظر میرسد.
درست یک روز پس از اینکه قرنطینه برچیده شد، من از همان مسیرهایی گذشتم که در ایام قرنطینه طی کرده بودم. ترافیک بازگشته بود. از برخی رستورانها بوی غذا میآمد. اما بیشتر آنها تعطیل بودند. ابو طارق آشپز سلبریتی شهر که غذای سنتی مصریها را تحویل مشتریانش میدهد، بر این باور است که هنوز بازگشایی نمیارزد و احتمال دارد برخی محدودیتها حالا حالاها باقی بماند. قوانین جدید میگوید قهوهخانهها باید ساعت10 تعطیل شوند. یک سخنگوی دولت گفت: تاز مانی که ویروس هست، این قوانین نیز پابرجا است. این در حالی است که قاهره با تعطیلی شبانگاه، دیگر آن قاهره سابق نیست. این شهر به شبزندهداریهایش شهره است. مقامات مصری میگویند شبانگاه باید سمزدایی کنند. این رسمی است که در گذشته نیز در این شهر مشاهده شده بود. این بار نخست نیست که شهر به بهانه سمزدایی زندگی شبانهاش را تعطیل میکند، اما هر بار با فشار مردم حاکمان عقبنشینی کردهاند. آنچه اما فعلا محرز است، اینکه مردم در خانههایشان ماندهاند و برای بازگشت به شرایط عادی تمایلی وجود ندارد و مردم از ترس در خانهها محصور شدهاند، درست مثل سایر نقاط دنیا.