مقدمه
زمانی که صفویه (حک: 1148 - 907ق) در ایران قدرت را به دست گرفتند، بیش از دو قرن از حکومت عثمانی می گذشت. اما آنان با تسلط دولت ممالیک (حک: 923- 647 ق)، بر حرمین شریفین سیادت نداشتند. حکومت عثمانی پس از پیروزی بر صفویان در نبرد چالدران (سال920ق)، با دولت ممالیک در مصر و شام در افتادند که نتیجة آن، انقراض این دولت در سال 923 قمری، و به دنبال آن چیرگی عثمانیان بر حرمین شریفین بود. از این زمان به بعد، دو دولت صفوی و عثمانی که به لحاظ مذهبی نیز همخوانی نداشتند، در رقابت با یکدیگر بودند و روابط خصمانه ای داشتند که بر حج گزاری ایرانیان و برخی مردمان ممالک شرقی نیز تأثیرگذار بود و گاه موجب تعطیلی حج آنان می شد. چنین چالشی با شدت کمتر در ادوار بعد؛ یعنی در عصر حکومت های افشاریه، زندیه، قاجاریه و پهلوی، میان ایران، عثمانی و بعد با آل سعود وجود داشت.
در این مقاله، به اجمال از علل و عوامل تعطیلی حج سخن گفته ایم و پس از آن به صورت کرونولوژی و تاریخ مند، سال هایی را که حج ایرانیان یا برخی دیگر از ملل به تعطیلی کشیده شد، آورده ایم. به جاست پیش از پرداختن به اصل موضوع، اشاره ایبه دولت های تأثیرگذار در تعطیلی حج داشته باشیم:
صفویه؛ آنان نخستین دولت فراگیر شیعه مذهب را در ایران تأسیس کردند که از سال 907 تا 1148ق، تقریباً بر تمام ایران قدیم؛ از جمله در برهه هایی بر عتبات عالیات و برخی مناطق دیگر عراق حکومت داشتند. در عصر این دولت، بارها حج ایرانیان تعطیل شد. دولت عثمانی که دولتی با گرایش شیعی را در همسایگی خود بر نمی تافت، به بهانه ها و انگیزه های مختلف آن را مورد حمله قرار داد و مناطقی از قلمرو آن را اشغال کرد. مناسبات خصمانة این دولت در امر حج نیز نمودار شد و بارها عثمانی ها از حج گزاری ایرانیان ممانعت کردند و با اتهام زنی ترکان مستقر در حرمین به ایرانیانو تحریک مردم و حاکمان حرمین، مشکلات عدیده ای را برای آنان به وجودآوردند. این سیاست در عصر دیگر حکومت های ایران (افشاریه، زندیه، قاجاریه و پهلوی) تا انقلاب اسلامی (1357ش) نیز با شدت کمتر ادامه یافت.
عثمانی ؛ این دولت دیرپا در سال 699 قمری تأسیس شد و تا سال 1343قمری، بیش از شش قرن حیات داشت. از این مدت، حدود چهار قرن؛ یعنی از سال 923 ق، عثمانی ها بر حرمین شریفین مسلط بودند و امارت آنها را که غالباً در اختیار اشراف (سادات) حسنی بود، تأیید و تفویض می کردند. عثمانی ها در مناسبات ایرانیانو دیگر ملل با حاکمان حرمین، ضلع سوم محسوب می شدند و در امر حج گزاری، به ویژه حج گزاری ایرانیان، تأثیرگذار بودند.
آل سعود؛ این دولت نخستین بار در نیمة اول قرن دوازدهم هجری (1223- 1139ق)، در نجد عربستان شکل گرفت و پس از سال ها توانست برای چند سال سیطرة خود را بر حرمین شریفین بگستراند و در امر حج خلل ایجاد کند. دولت آل سعود در این مرحله از حکومت خود، با حملات مصریان مواجه شد که بنا به توصیه و پشتیبانی عثمانی انجام گرفته بود. نتیجة این حمله نابودی دولت اول آل سعود بود. آنان برای بار دوم موفق به تشکیل دولت شدند و از سال 1240 تا 1309 قمری، حکومت کردند؛ اما نتوانستند بر حرمین مسلط شوند؛ هرچند سیطرة آنان بر نجد و برخی مناطق پیرامونی، مشکلاتی را بر حجاج درپی داشت.
به رغم نابودی حکومت آنان در این مرحله که به دست آل رشید صورت گرفت، آل سعود برای بار سوم از سال 1319قمری توانستند دولت نیرومندی را تشکیل دهند که تا کنون به حیات خود ادامه داده است. آنان که از سال 1343قمری بر حرمین شریفین تسلط یافته اند، بارها موجب تعطیلی حج شده اند.
علل تعطیلی حج
1- نبود امنیت
از عصر صفویه به بعد، یکی از علل تعطیلی حج، فقدان امنیت بوده است. در این دوره، حج گزاران قلمرو صفویه گاه از راه شمال عراق خود را به کاروان شام می رساندند و از آنجا راهی حج می شدند. اما بیشتر ایرانیان در این دوران نیز از راه قدیم عراق یا راه جبل استفاده می کردند که از سرزمین های داخلی جزیرة ا لعرب می گذشت. راه عراق، به دلیل وجود مزارهای امامان شیعه در عتبات، برای ایرانیان اهمیت زیادی داشت. در واقع مشکل اصلی در این میان عدم امنیت بود؛ زیرا سفر حاجیان در این راه با حمایت نیروهای نظامی عثمانی همراه نبود و امنیت راه در دست حکام محلی بود که خود از سفر حج کسب درآمد می کردند و از حاجیان مالیات های سنگین می گرفتند و با بدرفتاری خود، گاه موجب کشتار مردم یا عقب افتادن حج می شدند.
2- نبود قدرت مرکزی
در مسیر های منتهی به حرمین شریفین در شبه جزیرة عربستان، قدرت مرکزی وجود نداشت و این موجب بالا گرفتن آزادی قبایل عرب راهزن می شد که راه مردم را می بستند و آنان را غارت و گاه کشتار می کردند. با این حال این راه برای ایرانیان بسیار کوتاه تر از راه شام بود و از سوی دیگر به دلیل وجود عتبات در عراق و امکان زیارت آنان در راه رفت یا برگشت، ایرانیان عبور از این راه را ترجیح می دادند. یکی از عوامل تعطیلی حج در برخی از سال ها هم همین ناامنی راه حج بود و گاه دولت صفوی مردم را از سفر از طریق راه جبل منع می کرد. در نامه ای که شاه عباس دوم به شریف مکه نوشت، به منع حاجیان برای عبور از راه بصره اشاره کرده و بازگشایی راه حج را منوط به تعهد حاکم بصره و شریف مکه به برقراری امنیت در طول مسیر شده است (شاردن، 1374ش، ج2، ص616؛ احیاء الملوک، ص479؛ مقالات تاریخی، دفتر11، صص 68- 62).
3- رقابت و دشمنی میان صفویان و عثمانی
رقابت و دشمنی میان دو دولت عثمانی و صفوی در عرصة سیاسی، به مخاطراتی برای حج ایرانیان تبدیل شد؛ زیرا چنین شکافی بین آنها باعث افزایش احساسات ضد شیعی و ضد ایرانی در حرمین شریفین و دیگر مناطق تحت قلمرو عثمانی شد. احساس ضدیت با ایرانیان در میان مردم و دانشوران حجاز در آن دوران بیشتر بود و همین دید منفی به کشته شدن برخی ایرانیان در مکة مکرمه انجامید. میزان تعصبات دینی در این شهر مقدس به اندازه ای بود که شایعاتی همچون اعتقاد شیعیان به نجس کردن کعبه (تلویث) در میان مردم رواج یافته بود (السباعی، 1404ق، ص422). این اتهام چندین بار دستاویز کشتار شیعیان قرار گرفت؛ برای نمونه در سال 1088 قمری پیدا شدن آلودگی ای همانند نجاست بر دیوار کعبه، بهانه ای به دست متعصبان داد تا برخی شیعیان حاضر در مسجدالحرام را به گونه ای دردناک با سنگ و چوب به قتل برسانند ( السنجاری، 1419ق، ج4، ص488) در این رخداد، یکی از دانشوران ایرانی مجاور مکه به نام محمد مؤمن استرآبادی نیز کشته شد (خاتون آبادی، 1352ش، ص534؛ محمد المحبی، بی تا، ج3، ص433-432؛ جعفریان، 1379ش، ج2، ص839) از دیگر دانشوران ایرانی که در این دوران کشته شدند، زین العابدین فرزند نورالدین بود (عبدالله الافندی، 1401ق، ج2، ص399). یک بار نیز یکی از دانشوران ایرانی تبار ساکن مکه به جرم دفاع از تشیع در مجلس درس، با اینکه قاضی به برائت او حکم داده بود، به دست متعصبان به قتل رسید (نیل المنی، ج2، صص764 - 763).
گفتنی است که مسیر حج ایرانیان از سرزمین های زیر نظر دولت عثمانی می گذشت و سفر آنان به قلمرو دشمن، به ویژه هنگامی که آتش نبرد میان ایران و عثمانی شعله ور بود، با موانع و مشکلاتی روبه رو می شد. گزارش ها حاکی از تعطیلی حج به دلایل سیاسی در برخی سال ها بوده است.
بر اساس برخی اخبار، شاه عباس صفوی (حک: 1038- 995ق)، سفر حج را مدتی ممنوع کرد؛ زیرا از نظر وی حج گزاری ایرانیان عامل سرازیر شدن پول بسیار از کشور می شد (دنبلی مفتون، 1363ش، ص25؛ اعتماد السلطنه، 1367ش، ج2، ص1037) و دشمن ایران؛ یعنی عثمانی نیز از آن بهره مند می گردید.
کرونولوژی تعطیلی حج
1- تعطیلی حج در عصر صفوی
1047 قمری: در این سال میان شاه صفی با سلطان مراد چهارم عثمانی (حک: 1049 -1032ق)، نبرد جریان داشت که ایرانیان به فرمان سلطان عثمانی از مکه اخراج، و برای چند سال از حج گزاری بازداشته شدند (السنجاری، 1419ق، ج4، ص182-181).
1116 قمری: در این سال می توان گفت عملاً حج برای مردمان عراق و ایران تعطیل بوده است؛ زیرا از عراق فقط چهل نفر موفق به ادای حج شدند (مکی سعودی، بی تا، ص192).
1143 قمری: در این سال شیعیان ایرانی دیرتر از موسم به مکه رسیدند و ناگزیر شدند تا سال آینده در مکه بمانند. البته اقامت آنان دردسرساز شد و برخی مردم مکه با همکاری نیروهای مستقر در شهر، به بهانة آلوده ساختن حرم از سوی ایرانیان، بر آنان شوریدندو آنها را از شهر بیرون راندند (السباعی، 1404 ق، ص422).
با این حال، جز این موارد، گزارش های مشخصی دربارة قطع شدن حج ایرانیاندر دوران صفویه در دست نیست. دولت عثمانی برای حفظ وجهة دینی خود به عنوان خادم حرمین، از ممنوع کردن حج ایرانیان پرهیز می کرد. اما با توجه به روابط ایرانو عثمانی در این دوران، می توان حدس زد که حج گزاری ایرانیان در زمانی که دو دولت در نبرد بوده اند، متوقف یا سخت محدود بوده است (دانشنامه حج و حرمین شریفین، ج4، ایران، ص643).
توقف حج ایرانیان و مشکلات آنان را از نامه های دو دولت عثمانی و صفوی می توان دریافت. در این نامه ها به مشکلات حج ایرانیان و بسته بودن راه آنان اشاره شدهو رسیدن به صلح برای آسایش حاجیان ضروری دانسته شده است (محقق، 1379ش، ص29؛ نوایی، 1368ش، ص237-203؛ از شیخ صفی تا شاه صفی، ص213). هنگامی که دولت ایران و عثمانی در صلح به سر می بردند، حج گزاری ایرانیان با آزادی و گستردگی بیشتر انجام می شده است. گزارش هایی از سفرهای پرشمار ایرانیان در برخی سال ها و نیز سفر افراد، به ویژه بزرگان دولت صفوی و علمای شیعی، و سکونت شماری از آنان در مکه و مدینه، در دوران صفوی در دست است (السنجاری، 1419ق، ج5، صص256 و 265؛ خاتون آبادی، 1352ش، ص553؛ جعفریان، 1379ش، ج2، صص850 844؛ آل بسام، 1419ق، ج1، صص313، 440 و 811 ؛ صفوی، ص33).
2- تعطیلی حج ازبکان در دورة صفویه
افزون بر حج ایرانیان که بنا به عوامل مختلف در این دوره تعطیل می شد، حج ازبکان نیز که به یک معنا به حج ایرانیان گره خورده بود، انجام نمی شد؛ زیرا آنان می بایست از ایران عبور می کردند و این در حالی بود که ازبکان به دلایل سیاسی و مذهبیو تحریک عثمانی بارها با صفویه رویارو شدند و شمال شرقی ایران را مورد تاخت و تاز قرار دادند. ازاین رو، عبور آنان از قلمرو صفویه برای حج، دچار مشکل می شد و تعطیلی حج را به دنبال داشت. راه جایگزین برای آنان، شمال دریای خزر و پیوستن به کاروان عثمانی بود.
گفتنی است که در جنگ های عثمانی و دولت ممالیک، مدتی حج شامیان تعطیل شد؛ چنان که در سال 923 ق، پس از آنکه سلطان سلیم مصر را تصرف کرد و چراکسه از میان رفتند، بر خلاف محمل رومی که برای حج به راه افتاد، محمل شامی از حج بازماند (مکی سعودی، بی تا، صص74- 73).
3- تعطیلی حج در دورة افشاریه (حک: 1163 1148ق)
رفتارهای ناپسند عثمانی ها در اتهام به ایرانیان و حج گزاران مقیم حرمین در دوران حکومت نادرشاه افشار نیز تکرار شد؛ چنان که ماجرای سیدنصرالله حائری (م. 1158ق) از آن جمله است. حائری، مدرس و خطیب توانای حرم امام حسین(ع)، برای پیگیری مصوبات همایش نجف به سال 1157قمری از سوی نادر، راهی مکه شد. وی در مسجدالحرام به روش شیعیان نماز گزارد و پس از نماز، مبلغ فراوانی را به نام نادر میان دانشوران قسمت کرد. وی مورد استقبال شریف مسعود بن سعید بن سعد حسنی، حکمران مکه قرار گرفت و نامه های نادر برای توافق دانشوران فریقین در رسمی شمردن مذهب جعفری، برپایی نماز به شیوة شیعیان در مسجدالحرام و مسجدالنبی و درگیر نشدن فریقین با یکدیگر، همراه هدایای نفیس نادر به شریف مکه و حکمران مدینه تقدیم کرد. شریف مسعود، نامه و هدایا را برای کسب تکلیف به دربار عثمانی فرستاد و سیدنصرالله را نزد خود نگاه داشت. امیر جده، ابوبکر پاشا، در همان سال نامه ای از خواهرزادة خود، احمد پاشا، که در مرز ارز روم مستقر بود، با فرمان نقض سازش میان عثمانی و نادر دریافت کرد و بر همین اساس، از شریف مسعود خواست که سیدنصرالله را به او بسپارد تا به قتل برساند. شریف در برابر این خواستة او مقاومت کرد، ولی برای رفع اتهام تمایل به تشیع، دستور داد تا پس از هر نماز در مسجدالحرام شیعیان را لعن کنند. شریف پس از یک سال سیدنصرالله را همراه امیرالحاج شام، اسعد پاشا، راهی استانبول کرد و سرانجام سیدنصرالله در نهم رجب سال 1158قمری در میدان باب السرایای استانبول به اتهام فساد مذهب گردن زده شد (الموسوی العاملی، 1431 ق، ج2، صص398-377).
از وضعیت حج گزاری ایرانیان در اواخر حکومت نادر و جانشینانش اطلاعی در دست نیست.
در دورة زندیه (حک: 209-163ق) نیز مشکلات سابق برای حج گزاران ایرانی کم و بیش وجود داشت؛ چنان که در سال 1188 قمری چند ایرانی در مکة مکرمه به بهانة نجس کردن کعبه به قتل رسیدند (مکی سعودی، بی تا، ص132).
4- تعطیلی حج در دورة قاجاریه
اختلافات سیاسی و مذهبی میان ایران و عثمانی در دوران قاجاریه نیز کم و بیش ادامه یافت. این اختلاف ها جز در سال های آغازین استقرار قاجاریه، باعث محدودیت حج ایرانیان نشد (مقالات تاریخی، دفتر 8، ص180). در مذاکرات دولت قاجار با دولت عثمانی، موضوع حج ایرانیان یاد شده بود؛ از جمله در برخی عهدنامه هایی که در دوران فتحعلی شاه میان دو دولت بسته شد، تأمین امنیت حاجیان، رفتار مناسب و نگرفتن مالیات راه از حاجیان ایرانی، جزو تعهدات مقام های عثمانی بود (اعتماد السلطنه، 1362ش، ج3، صص1561-1560 و 1682؛ درباره جنگ های ایران و عثمانی در دوران قاجار، ر. ک: شمیم، 1387 ش، صص 114 - 105).
نبود امنیت جانی و مالی در راه حج و دریافت اخوه و باج خواهی فزایندة بادیه نشینان و شیوخ محلی که معروف ترین ایشان امیر جبل بود موجب تعطیل حج می شد. از همین رو فقیهان، برخی از این راه ها را تحریم کردند. میرزای قمی (1231-1151ق)، که به سال 1212 قمری به حج رفته بود، سال ها بعد با دریافت گزارش رفتار وهابیان در مسیر حج با شیعیان، در پاسخ به استفتای یکی از دانشوران معاصر خود، امنیت را از شروط حج دانست و هر چند وجود امنیت را از موضوعات وابسته به تشخیص مکلف می دانست، تصریح کرد که در آن وضعیت، نه خود به حج می رود و نه به دیگری اجازة سفر می دهد (قمی، 1413 ق، ج1، صص331-326).
همچنین شیخ فضل الله نوری به سال 1319قمری سفر از راه جبل را تحریم کرد. وی که خود از این مسیر به حج رفته بود، در بازگشت، نه تنها خود او سفر حج از این راه را حرام دانست، بلکه مراجع تقلید شیعه را نیز قانع کرد که سفر از این راه را تحریم کنند. این فتاوا در کتاب «فتاوی العلماء فی حرمة السفر إلی الحج من طریق الجبل» گرد آمده است (الذریعه، ج16، ص102؛ مقالات تاریخی، ج9، صص38، 42، «تیر اجل در صدمات راه جبل»).
5- ظهور آل سعود و تعطیلی حج
ظهور وهابیت و درگیری های دامنه دار آنان برای تسلط بر حرمین، به طور متناوب موجب تعطیلی حج مناطق گوناگون شد. تصرف شهرهای طائف و مکه و مدینه به سال 1217ق، در دورة اول آل سعود (1223- 1219ق)، مخالفت و واکنش کشورهای اسلامی، از جمله ایران و تعطیلی حج را در پی داشت (دوغان، 1389 ش، صص226 -221).
6- تعطیلی حج در دوره آل سعود
1142 قمری: از این سال تا 1205قمری به سبب حکم دانشمندان مکه به فساد عقیدة محمد بن عبدالوهاب و پیروان وی، از حج گزاری ایشان جلوگیری شد (دحلان، 1305ق، ص338؛ البقونی، 1381 ش، ص196).
1219قمری: در این سال وهابیان به مکة مکرمه حمله کردند و مانع عزیمت بسیاری از افراد به حج شدند (دوغان، 1389 ش، صص 222-221)؛ از جمله اهل حجاز به جهت سلطة وهابیان بر راه حج، نتوانستند حج به جا آورند (الأمین، 1382ق، ص31).
1223قمری: در این سال حج گزاران مصر و شام از حج باز ماندند؛ زیرا وهابیون که بر مکه مسلط شده بودند، در مورد حج گزاری مسلمانان به شکل مرسوم و همراه آوردن محمل سختگیری می کردند که نتیجه آن تعطیلی حج برای مردم برخی سرزمین ها بود (الجبرلی، ج4، ص141؛ العاملی، 1418 ق، ج6، ص435).
استمرار تعطیلی حج: از این زمان به بعد، به گفتة برخی، تعطیلی حج دو یا سه سال (العاملی، 1418ق، ج6، ص435) و حتی ده سال به درازا انجامید (الاهرام، 3 اکتبر 2009م، «انقطاع الحج»).
تعطیلی حج کاروان عراقی به مدت چهار سال (العاملی، 1418ق، ج6، ص435).
1228قمری: در این سال امیر مکه، از اشراف حسنی، از حج گزاری نجدیان، به دلیل نگرانی از جنجال وهابیت پیشگیری کردند (مکی سعودی، بی تا، ص282).
1338قمری: در این سال نیز از حج گزاری نجدیان جلوگیری شد (عبدالغنی، 1423ق، ص819؛ مختار، 1390ق، ج2، ص291).
1339قمری: در این سال نیز از حج گزاری نجدیان جلوگیری شد (السباعی، 1404ق، ص721).
1256قمری: در این سال حج شامیان به سبب آنچه بین ابراهیم پاشا، پسر محمدعلی پاشا صاحب مصر و سلطان عبد المجید عثمانی رخ داد، تعطیل بود (الصباغ، 1424ق، ج2، ص847).
پس از استقرار حکومت آل سعود برای بار سوم (1319ق)، به رغم تلاش های ایشان برای جلب اعتماد حج گزاران و کشورهای اسلامی، بارها به دلیل های گوناگون، حج گزاری تعطیل بوده است.
1343قمری: در این سال به علت نبرد میان آل سعود و شریف علی، امیر مکة مکرمه که در جده مستقر بود، مراسم حج تعطیل شد.
1344 قمری: در این سال نیز مردم همة سرزمین های تابع عثمانی، از رفتن به حجمنع شدند و تنها مردم مناطق زیر سلطة سعودی ها در سرزمین های جزیرة العربو شماری اندک از حاجیان مغربی حج به جا آوردند (السباعی، 1404ق، ص593؛ فرقه ای برای تفرقه، ص108).
1336-1333 قمری: در این سال ها که دولت قاجار آخرین سال های عمر خود را در ایران سپری می کرد، به دلیل وقوع جنگ جهانی اول و درگیر شدن خاور میانه در این نبردها، به ویژه گسترش دامنة نبرد به عراق، حج گزاری ایرانیان و دیگر کشورهای منطقه به مدت پنج سال تعطیل شد. تنها در سال 1334قمری، انگلیسی ها که کنترل عراق را در آن مقطع به دست گرفته بودند، برای فراهم کردن امکان حج اعلان آمادگی کردندو گروهی از ایرانیان نیز به حج رفتند (هدایتی، 1343ش، ص49). اما باز شدن راه حج چندان دیری نپایید و مرحلة جدیدی از تعطیلی در حج ایرانیان، با تصرف حجاز برای بار دوم به دست آل سعود، آغاز شد.
7- تعطیلی حج مسلمانان روسیه
از مسائل مشکل آفرین در حج مردم روسیه، به ویژه اهالی قفقاز، حساسیت دولت روسیه به بیماری های فراگیر در حجاز بود. امین الدوله که در سال 1316قمری در مسیر سفر حج از باکو و تفلیس گذشته، با اشاره به وسواس دولت روسیه دربارة رواج بیماری در مکه و مدینه و جده، از تعطیلی حج مردم روسیه در دو سال اخیر خبر داده است (سفرنامه های حج قاجار، ج6، ص358). به گفته او، مقام های روسی به مجرد رواج شایعة وجود بیماری در حجاز، حج شهروندان مسلمان روسیه را ممنوع می کردند (همان.).
با انقلاب کمونیستی در روسیه و در پی سیاست های ضد دینی دولت شوروی، حج گزاری مسلمانان روسیه تعطیل شد (دولتشین، 1414ق، ص3029).
8- تعطیلی حج مصری ها
به سال 1346قمری/ 1928میلادی به دلیل ممانعت وهابیون از ورود محمل مصر، حج مصری ها تعطیل شد (الاهرام، 3 اکتبر 2009 م. ، «انقطاع الحج»).
9- تعطیلی حج در دورة پهلوی
تصرف مکه و مدینه به دست عبدالعزیز سعودی (1344ق)، مؤسس دولت جدید آل سعود و تشکیل پادشاهی حجاز و نجد، با شکل گیری سلطنت پهلوی و آغاز پادشاهی رضا پهلوی در ایران (1344ق/1304ش)، هم زمان بود (کلیفورد با سورث، 1381ش، صص231 و 543). با حاکمیت آل سعود در حجاز و ناآرامی اوضاع آن دیار و پخش خبر ویران سازی مکان های مقدس در مکه و مدینه، بسیاری از کشورهای مسلمان سفر حج شهروندان خود را ممنوع کردند (محقق، 1379ش، ص60).
1304شمسی: در این سال دولت ایران، سفر حج ایرانیان را به دلیل نگرانی دربارة تأمین امنیت آنان ممنوع کرد و کنسولگری های خود در کشورهای عراق، سوریه و مصر را مأمور کرد از سفر ایرانیان به مکه ممانعت کنند (روابط سیاسی ایران و عربستان، ص54). دولت ایران همچنین در این سال، ویران سازی بقاع متبرکة بقیع را رسماً محکوم کرد (محقق، 1379ش، ص67).
ممنوعیت حج هم زمان با سایر کشورها اجرا شد؛ برای نمونه مفتی مصر در همان سال (1304ش) صدور گذرنامه حج را ممنوع اعلام کرد و این موضوع حتی باعث شد که دولت انگلیس نیز از اعزام مسلمانان هند به حج جلوگیری کند.
با تصویب مجلس شورای ملی به سال 1305شمسی کمیسیونی از نمایندگان مجلس با نام «کمیسیون حرمین شریفین » تشکیل شد تا با همکاری دولت به بررسی اوضاع حرمین و تعیین تکلیف در این زمینه بپردازد (روزنامه اطلاعات، سال اول، شماره 44؛ تخریبو بازسازی بقیع، ص63).
در 14 شهریور 1304شمسی، دولت تعطیل عمومی اعلام کرد و مردم تهران در محکومیت ویران سازی قبور بقیع راهپیمایی کردند (مجله خواندنی ها، سال 4، شماره 27، «تظاهرات مردم تهران»، صص1715؛ خلیلی عراقی، 1340ش، صص114- 109).
ممنوعیت سفر حج از سوی کشورهای اسلامی، هم به مشروعیت آل سعود لطمه وارد می کرد و هم موجب ضرر مالی برای این کشور بود (محقق، 1379ش، ص21). آل سعود با ارسال نامه هایی به کشورهای گوناگون از جمله ایران، بر امنیت کامل حجاز تأکید کرد و مسئولیت حفظ امنیت حاجیان را بر عهده گرفت و از همة کشورهای اسلامی خواست تا نمایندگانی برای بررسی اوضاع حجاز و امنیت آن به آنجا بفرستند. ایران از نخستین کشورهایی بود که به این درخواست پاسخ داد و هیئتی را با مأموریت بررسی اوضاع حجاز و دیدار از بقاع متبرکة مکه و مدینه به حجاز فرستاد (همان، 1379ش، صص26، 61 و 65؛ بادیب، 1994م، ص103؛ روابط سیاسی ایران و عربستان، ص55).
ممنوعیت حج از سوی دولت ایران تا سال 1307شمسی ادامه یافت. در این مدت، حکومت ایران هنوز دولت سعودی را به رسمیت نشناخته بود. با وجود این، برخی ایرانیان از راه های غیر رسمی به حج می رفتند و دولت ایران نیز در برخی سال ها سفر ایرانیان را از راه هایی جز راه عراق، آزاد گذاشته بود. در برخی از این سال ها، شمار حاجیان به حدود سه هزار تن نیز می رسید (روابط سیاسی ایران و عربستان، ص59 - 58).
در سال 1308ش، مذاکراتی میان دولت ایران و عربستان صورت گرفت که سرانجام به بهبود روابط آن دو انجامید. با ورود نمایندگان سعودی به ایران، دولت ایران در 21 مرداد 1308 ش (1348ق)، دولت حجاز را به رسمیت شناخت و عهدنامة مودت میان ایران و عربستان بسته شد. از بندهای این عهدنامه، تعهد عربستان برای تأمین امنیتو فراهم ساختن وسایل آسایش حاجیان ایرانی بود (روزنامه اطلاعات، سال چهار، شماره های 753، 810، 831 و 841؛ محقق، 1379ش، ص75).
از آن پس، روابط ایران و عربستان شتابان بهبود یافت. در سال 1311ش، شاهزاده فیصل بن سعود به ایران آمد و با رضاشاه دیدار کرد. در همین سال، شش ناو جنگی ایران در رزمایشی دوستانه وارد بندر جده شدند و مورد استقبال مقام های سعودی قرار گرفتند (محقق، 1379 ش، صص 33 و 95؛ روابط سیاسی ایران و عربستان، ص69).
1321 شمسی: در این سال که با آغاز حکومت محمدرضا پهلوی همزمان شده بود وضعیت منطقه به دلیل جنگ جهانی دوم سخت رو به وخامت رفت و سفر حج به ویژه از راه عراق، بسیار خطرناک شد. ازاین رو، مقام های ایران صدور گذرنامه حج را ممنوع کردند. با این حال، سفر حاجیان ایرانی به مکه و مدینه قطع نشد و در این سال حدود 1600 تن و سال بعد از آن (1322ش.) حدود چهار هزار تن از حاجیان ایرانی از راه کویت و راه های دیگر به صورت غیر قانونی به حج رفتند، البته به دلیل نبود امکانات و درگیر بودن منطقه در نبرد، بسیاری از مسافران در میانة راه ناچار به بازگشت می شدند. در این سال ها، به دلیل مشکلات مالی ناشی از جنگ جهانی، دولت ایران کنسولگری خود را در جده تعطیل کرد و دولت عربستان نیز به دلیل همین مشکلات، امکانات سازما ن دهی حاجیان را نداشت (محقق، 1379ش، صص100- 99؛ عین السلطنه، 1374ش، ج10، صص8029- 8017).
1323شمسی: در حج سال قبل از این تاریخ، زائری ایرانی از مردم یزد به اتهام اهانت به کعبه، دستگیر و اعدام شد. این زائر که ابوطالب یزدی نام داشت، به دلیل گرمی هوای درون مسجدالحرام، دچار تهوع شد و مأموران حرم که می پنداشتند وی قصد آلوده ساختن حرم را داشته، او را دستگیر و پس از محاکمه اعدام کردند (مجلة خواندنی ها، سال 4، شماره 26، «از تهران تا مکه»، صص5 3؛ محقق، 1379ش، ص104؛ قاضی عسکر، 1384ش، ص13). دولت ایران به اجرای این حکم سخت اعتراض کرد و خواستار عذرخواهی عربستان سعودی شد. در نامه نگاری های میان دو دولت، مقام های سعودی صدور حکم اعدام را صحیح، و پشتوانه آن را گواهی شاهدان و اعترافات مقتول دانستند.
نامه نگاری ها و نیز میانجیگری مصر برای حل اختلاف سودی نبخشید و دولت ایران به سال 1323شمسی در اعتراض به این رخداد، با کشور سعودی قطع رابطه و حج ایرانیان را ممنوع کرد (عین السلطنه، 1374ش، ج10، ص8017؛ محقق، 1379ش، صص124-107؛ روابط سیاسی ایران و عربستان، ص85- 84).
تعطیلی حج تا سال 1327شمسی ادامه یافت و در پی نامه عبدالعزیز سعودی، روابط ایران و عربستان از سر گرفته شد (محقق، 1379ش، صص39 و 131-130). سپس روابط سیاسی ایران و عربستان رو به بهبود نهاد و مسائل سیاسی در امور حج ایرانیان دخالتی نداشت.
نتیجه گیری
از بررسی تعطیلی حج ایرانیان در بازة زمانی حکومت صفویه (907 - 1148ق) تا انقلاب اسلامی در ایران می توان نتیجه گرفت که تعطیلی حج در برخی سال ها به دلایل سیاسی؛ از جمله فقدان امنیت در برخی مسیرهای حج در قلمرو عثمانی، نبود دولت متمرکز در جزیرة العرب برای تأمین امنیت حجاج، رقابت های عثمانی با دولت های شیعه در ایران، به ویژه حکومت صفویه و در برخی برهه ها به دلیل مشکلات مالی بوده است. باج خواهی فزایندة بادیه نشینان و شیوخ محلی در مسیرهای منتهی به حج نیز گاهی موجب تعطیلی حج می شد.
تحریم سفر حج از راه جبل توسط فقها و مراجع، در پی برخورد خشن وهابیان با شیعیان، از دیگر علل تعطیلی حج بود.
اتهام زنی به شیعیان در مکه؛ مانند تلویث کعبة معظمه و قتل برخی ایرانیان و عذرخواهی نکردن دولت عربستان از علل قطع حج گزاری ایرانیان در چند سال پیاپی، در عصر پهلوی دوم بود. البته با وجود گسست در ادای فریضة حج در برخی سال ها، این تکلیف حتی الامکان، ولو با مشکلات زیاد، انجام می شد.
منابع
1- احمدی، حمید (1386ش)، روابط ایران و عربستان در سده بیستم، تهران، وزارت امور خارجه، روزنامه اطلاعات، سال4، شماره های 753، 810، 831، 841.
2- ارمسترونع (2009م)، سید الجزیرة عبدالعزیز آل سعود، ترجمه رافد خیشان الاسدی، بیروت، دار الوراق.
3- اعتماد السلطنه، محمدحسن خان (1367ش)، تاریخ منتظم ناصری، به کوشش محمداسماعیل رضوانی، تهران، دنیای کتاب.
4- الافندی، عبدالله (1401ق)، ریاض العلماء، به کوشش سیداحمد حسینی اشکوری، قم، خیام.
5- افندی، میرزا موسی (1392ق)، رسائل فی تاریخ المدینة المنوره (وصف المدینه)، به کوشش حمد الجاسر، ریاض، دار الیمامه.
6- آل بسام، عبدالله بن عبدالرحمان بن صالح (1419ق)، خزانه التواریخ النجدیه.
7- الامین، سیدمحسن (1382ق)، کشف الارتیاب، به کوشش امین، مکتبة الحریس.
8- بادیب، سعید محمد (1994 م)، علاقات السعودیة الایرانیه 1982-1922، لندن، دار الساقی.
9- البتونی، محمدلبیب (1381ش)، سفرنامه حجاز (الرحلة الحجازیه)، ترجمه هادی انصاری، تهران، مشعر.
10- الجبرولی، عبدالرحمان بن حسن، عجائب الآثار فی التراجم و الاخبار، بیروت، دارالجیل.
11- جعفریان، رسول (1379ش)، صفویه در عرصه دین، فرهنگ و سیاست، قم، پژوهشکدة حوزه و دانشگاه.
12- جعفریان، رسول (به کوشش) (1389ش)، سفرنامه امین الدوله حاج میرزا علی خان صدر اعظم، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.
13- جعفریان، رسول (1389ش)، پنجاه سفرنامه حج قاجاری، تهران، علم.
14- حسام السلطنه، سلطان مراد (1374ش)، سفرنامه مکه، دلیل الانام فی سبیل زیارة بیت الله الحرام و القدس الشریف و مدینة السلام، به کوشش رسول جعفریان، تهران، مشعر.
15- خاتون آبادی، سیدعبدالحسین الحسینی (1352ش)، وقایع السنین و الاعوام، به کوشش محمدباقر بهبودی، تهران، اسلامیه.
16- خلیلی عراقی، محمدرضا (1345ش)، با من به خانه خدا بیایید، تهران، شرکت طبع کتاب، 1340ش.
17- دحلان، احمد بن زینی (1305ق)، خلاصة الکلام فی بیان امراء البلد الحرام، مصر، المطبعة الخیریه.
18- دحلان، احمدبن زینی (1396ق)، الدرر السنیة فی الرد علی الوهابیه، استانبول، دارالشفقه.
19- دنبلی، عبدالرزاق (مترجم) (1363 ش)، سفرنامه کروسینسکی یادداشت های کشیش لهستانی عصر صفوی، به کوشش میراحمدی، تهران.
20- دوغان، اسرا (1389 ش)، حج گزاری ایرانیان، تهران، مشعر.
21- دولتشین، عبدالعزیز (1414ق)، الحج قبل مئة سنة: الرحلة السریة للضابط الروسی ، به کوشش یفیم یزفان، بیروت، دار التقریب بین المذاهب الاسلامیه.
22- السباعی، احمد (1404 ق)، تاریخ مکه، نادی مکة الثقافی.
23- السنجاری، علی بن تاج الدین (1419 ق)، منائح الکرم فی اخبار مکة و البیت و ولاة الحرم، تحقیق جمیل عبدالله محمد المصری، مکه، جامعة امّ القری.
24- شاردن، شوالیه (1374 ش)، سفرنامه شاردن، ترجمة اقبال یغمایی، تهران، توس.
25- شمیم، علی اصغر (1387ش)، ایران در دوره سلطنت قاجار قرن سیزدهم و نیمه اول قرن چهاردهم، تهران، بهزاد.
26- الصباغ، محمد بن احمد (1424 ق)، تحصیل المرام، به کوشش ابن دهیش.
27- صفوی، سام میرزا، تذکرة تحفة سامی، به کوشش همایون فرخ، کتب ایران.
28- العاملی، سیدمحمدجواد (1418ق)، مفتاح الکرامة، به کوشش مروارید، بیروت، فقه الشیعه.
29- عبدالغنی، عارف (1423ق)، تاریخ امراء مکة المکرمه، دار البشائر.
30. عین السلطنه، قهرمان میرزا سالور (1374ش)، روزنامه خاطرات عین السلطنه، به کوشش منوچهر سالور و ایرج افشار، تهران، اساطیر.
31- الغازی، عبدالله بن محمد (1430ق)، افادة الانام، به کوشش ابن دهیش، مکه، مکتبة الاسدی، 1430ق.
32- الفاسی، محمد (1421ق)، شفاء الغرام بأخبار البلد الحرام، به کوشش گروهی از علما، بیروت، دار الکتب العلمیه.
33- فهد، عمر بن محمد (1408)، اتحاف الوری، به کوشش عبدالکریم، مکه، جامعة امّ القری.
34- فورد، سرهارد (1386ش)، خاطرات سر هارد فورد، ترجمه مانی صالحی، تهران، نشر ثالث.
35- قاضی عسکر، سیدعلی (1384ش)، ابوطالب یزدی شهید مروه، تهران، مشعر، 1384ش.
36- قاضی عسکر، سیدعلی(1386ش)، تخریب و بازسازی بقیع به روایت اسناد، تهران، مشعر.
37- قمی، ابوالقاسم (1413ق)، جامع الشتات، به کوشش مرتضی رضوی، تهران، کیهان.
38- کربلایی، محمد عبدالحسین (1386 ش)، تذکرة الطریق فی مصائب حجاج بیت الله العتیق، به کوشش رسول جعفریان و اسرا دوغان، قم، مورخ.
39- کلیفورد باسورث، ادموند (1381ش)، سلسله های اسلامی جدید راهنمای گاه شماری و تبارشناسی، ترجمه فریدون بدره ای، تهران، مرکز باستان شناسی اسلام و ایران.
40. لیسی، رابرت (1365ش)، سرزمین سلاطین، ترجمه فیروزه خلعتبری، تهران، شباویز.
41- مجله خواندنی ها، سال4، شماره 26 و 27
42- محبوبی اردکان، حسین (1374ش)، چهل سال تاریخ ایران، به کوشش ایرج افشار، تهران، اساطیر.
43- المحبی، محمد (بی تا)، خلاصة الأثر فی أعیان القرن الحادی عشر، بیروت، دار صادر.
44- محقق، علی (1379ش)، اسناد روابط ایران و عربستان سعودی (1357-1304 ش)، تهران، وزارت امور خارجه.
45- مختار، صلاح الدین (1390ق)، تاریخ المملکة العربیة السعودیه، دار مکتبة الحیاة.
46- معتمدالدوله، فرهادمیرزا (1366 ش)، سفرنامه فرهادمیرزا (هدایة السبیل و کفایة الدلیل)، تصحیح غلام رضا طباطبایی، تهران، علمی.
47- مکی سعودی، عبدالفتاح حسین (بی تا)، امراء البلد الحرام عبر عصور الاسلام: عصر النبی صلی الله علیه وسلم حتی عصرنا الحاضر، الطائف، مکتبة المعارف.
48- الموسوی العاملی، رضی الدین بن محمد (1431ق)، تنضید العقود السنیه، به کوشش سیدمهدی رجایی، قم، نشر الانساب.
49- ناصر سعید (1404ق)، تاریخ آل سعود، دار مکة المکرمه.
50. نوایی، عبد الحسین (1368ش)، شاه طهماسب صفوی، تهران، ارغوان.
51- نوایی، عبدالحسین (به کوشش) (1360ش)، اسناد و مکاتبات سیاسی ایران از سال 1038 تا 1105ق: تهران، بنیاد فرهنگ ایران.
52- هدایتی، احمد و محمدعلی (1343ش)، خاطرات سفر مکه، تهران، حیدری.
53- وهبه، حافظ (1375ق)، جزیرة العرب فی القرن العشرین، قاهره.
54- یارشاطر، احسان (1360 ش)، دانشنامه ایران و اسلام، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب.