تحریریه زندگی آنلاین : فضای مجازی پر است از نسخه های ریز و درشت درباره لاغری و چاقی اما آیا واقعا با این نسخه ها می توان به وزی ایده آل رسید زندگی آنلاین در گفت و گو دکتر لادن گیاهی به رمز و رازهای چاقی و لاغری و راست و دروغ نسخه های مجازی می پردازد.
نظر شما در مورد مطالب فضای مجازی برای چاقی یا لاغری چیست؟
چند سال پیش من ترجیح میدادم زیاد به سراغ فضای مجازی مخصوصاً اینستاگرام نروم، زیرا یک آشفتگی و بههمریختگی در فضای مجازی وجود دارد که عدهای برای به دست آوردن پول، به یک سری مطالب و تبلیغات اشتباه دامن میزنند؛ اما بعد از مدتی متوجه شدم که اگر افراد متخصص و آگاه به فضای مجازی وارد نشوند، افراد فرصتطلب کار خودشان را میکنند، بنابراین بهتر است که در این فضا حضور فعالتری داشته باشم، درنتیجه یک سال است وارد فضای اینستاگرام شدم و با #خرد تغذیه، اطلاعات علمی تغذیه را در اختیار مردم میگذارم.
آیا تعریف درستی از چاقی و نحوه درمان چاقی وجود دارد؟
نگاه ما به چاقی باید مانند نگاه به یک بیماری باشد. مردم باید بدانند که چاقی نیز مانند فشارخون، دیابت، بیماری قلبی و عروقی و بسیاری موارد دیگر یک بیماری است. آیا وقتی فردی فشارخون دارد، سراغ برادرش یا اینترنت میرود و از او میخواهد دارویی که برای فشارخون خودش مصرف میکند، به او نیز بدهد؟ هرگز اینطور نیست، بلکه هر فرد برای درمان فشارخون یا دیابت، به سراغ پزشک میرود و تحت درمان مستقیم قرار میگیرد. چاقی نیز یک بیماری است که درنتیجه مخلوط شدن عوامل متابولیکی و ژنتیکی، رفتاری، خاطرهای و حافظهای به وجود میآید؛ به عبارتی فرد چاق یکطرف عوامل متابولیکی و ژنتیکی دارد و یکطرف دیگر خاطرات، عواطف و احساسات را دارد. وقتی در فکر و مغز ما میل به خوردن و اشتها تقویت میشود، همه ناشی از واکنشهای فیزیولوژیک نیست، بلکه آنچه در قالب باورها، اعتقادات، فرهنگ و سنن نیز اتفاق افتاده، با شرایط متابولیک و فیزیولوژیک ترکیب میشود و نهایتاً چاقی ایجاد میشود. آنچه روی ترازو مشخص میشود، نوک کوه یخ است و بخش بزرگی از عوامل، زیر این کوه یخ وجود دارد که دیده نمیشود. تغذیه دوره جنینی، ژنتیک، عوامل هورمونی، عوامل رفتاری، باورها و شناختها و عوامل روحی روانی همه زیر کوه یخ هستند. وقتی یک مراجع وارد مطب میشود، او را بهصورت یک توده انباشته چربی نمیبینیم که قرار است خالی بشود و صرفاً عقریه ترازو عدد پایینتری را نشان دهد. باید بدانیم که آنچه خوراک قلب و فکر است، بر آنچه از دهان خورده میشود، تأثیر میگذارد. در واقع شرایط فکری و روحی افراد بهشدت در غذا خوردن و حتی روی اثر شفابخشی غذا تأثیر میگذارد.
بیشتر بخوانید:
با توضیحات شما به نظر میرسد غذا روح دارد، آیا اینطور است؟
شرایط غذا خوردن مهم است. وقتی یک نفر غذا میخورد و همزمان با تلفن صبحت میکند، تلویزیون میبیند و استرس اخبار بد یا هیجان یک فیلم اکشن را هم زمان تجربه میکند، اگر بهترین غذا را هم میل کند، اثر شفابخشی آن غذا بر بدن او پدیدار نمیشود. مشکل مردم در ارتباط با چاقی این است که آن را بسیار آسان فرض میکنند. امروزه بیشتر افراد گمان میکنند اگر فقط غذای چرب یا پرکالری مصرف نکنند لاغر میشوند، درحالیکه اینطور نیست و لاغر شدن نتیجه مستقیم نخوردن صرف نیست. به عبارت دیگرگرسنگی کشیدن باعث لاغر شدن نمیشود. اگر یک نفر 15 کیلو اضافهوزن دارد، با گرسنگی کشیدن و غذا نخوردن نمیتواند این 15 کیلو را حذف کند، زیرا وقتی یک نفر سلول چربی دارد و این سلول چربی بزرگ میشود و میزان چربی در آن سلول بالا میرود، از این سلول چربی هورمون ترشح میشود، این هورمون وارد سیستم هورمونی فرد میشود و سیستم هورمونی فرد را تغییر میدهد. آن چیزی که در بین افرادی که مشکل مدیریت وزن دارند، بسیار شایع است، بیموقع غذا خوردن، ترکیب ناصحیح و مقدار ناصحیح خوردن است. اگر این سهپایه را درست رعایت کنیم، مشکل حل میشود و اگر یکی از این موارد را رعایت نکنیم، پایههای دیگر میریزد؛ یعنی زمان، ترکیب و مقدار خوردن هر سه با هم مهم است و هیچکدام نسبت به دیگری اولویت ندارد. یکی از مشکلات در زنان باردار و کسانی که تخمدان پلی کیستیک دارند، چاقی است و هنگامیکه برنامه غذایی آنان را سؤال میکنیم، میبینیم که افراد پرخوری نیستند. این افراد تا 4 بعدازظهر غذا نمیخورند، اما از این ساعت تا 7 بعدازظهر غذا میخورند و مشکل اینجا است که در این سه ساعت همهچیز را باهم میخورند. اگر افراد زمان خوردن را رعایت کنند، مقدار خوردن را خیلی راحتتر میتوانند رعایت کنند.
امروزه مردم دائم بحث کالری را مطرح میکنند. چقدر کالری شمردن مهم است؟
کالری بخشی از علم تغذیه و دانش مواد غذایی است و دانستن کالری به تنهایی کافی نیست. ببینید وقتی شما میخواهید برای دیوار اتاقتان یک تابلو بخرید آیا فقط به ابعاد تابلو توجه میکنید!! و کاری به سوژه تابلو و رنگ و موضوعیت آن ندارید! قطعاً چنین نیست. همانطور که ابعاد تابلو فقط یکی از شاخصهای انتخاب شما است کالری شماری هم فقط یک ابزار است و به تنهایی نه تنها کافی نیست، بلکه بسیاری از افراد را به اشتباه نیز میاندازد. متأسفانه افرادی که دنبال کالری شماری هستند، میخواهند یک چهارچوب داشته باشند و این چهارچوب انسانها را به خطر میاندازد. از طرفی یککاسه آش میتواند از 70 کالری تا 270 کالری باشد، بخصوص در غذاهای ایرانی که چندین ماده باهم مخلوط میشود. با کالری شماری نمیتوان نتیجه خوبی به دست آورد. یک متخصص تغذیه هم نمیتواند دائم برای فرد چاق کالری بشمارد، البته اگر افراد اطلاعات کلی در مورد کالری غذاها داشته باشند، خوب است، اما وسواس گونه خوردن و کالریشماری تاکنون تأثیر مناسبی در کاهش وزن نداشته است. نکته مهمتر این است که شفای ما در غذای مناسب است. افراد چاق غذا را دشمن خود میدانند.. چنین فردی هر قاشق غذایی که میخورد، به آن غذا نفرین میکند و این روش هرگز به کنترل وزن منجر نمیشود، کسانی که مشکل چاقی دارند، خود گویی منفی دارند و خود گویی منفی باعث چاقی میشود. این افراد هر غذایی میخورند، راضی نیستند و اصولاً با غذا خوردن لج میکنند و درنهایت متسفانه به خودشان لقب بی ارداه و ... هم میدهند. این افراد دائم به دنبال راههای کوتاه و رسیدن به لاغری سریع بودهاند و چون در بازه زمانی که برای خودشان در نظر گرفتهاند، به لاغری نرسیدهاند، به زمین و زمان ناسزا میگویند. این افراد دست به هر کاری میزنند بدون اینکه از عواقب آن مطلع باشند.
من برای خود وظزیفه سنگینی نسبت به این افراد احساس میکنم، چون رفتارهای غلط آنها مسری است و به دیگر افراد نیز سرایت میکند.
این قبیل درمانها را تأیید یا رد میکنید؟
برخی از اقدامات درمان کاهش وزن نیستند فقط جنبه زیبایی دارند. بهعنوانمثال اندازه بالاتنه فردی 40 و پایینتنه 4 4 است. این افراد تناسب سایز ندارند و کار زیبایی به درد چنین افرادی میخورد که آن هم در محدوده توده بدنی 25 تا 30 جوابگو است. کسی که نمایه توده بدنیاش یا همان BMI بالای 36 است کار زیبایی به دردش نمیخورد؛ بنابراین روشی که برای درمان چاقی در نظر میگیریم، بسیار مهم است و باید شخصی سازی بشود.
برای هر نوع خاص از درمان چاقی چه چیزی ملاک است؟
باید باور داشته باشیم که بین شرایط متابولیک و رفتاری تفاوت وجود دارد. وقتی میخواهیم چاقی فردی را درمان کنیم، باید شرححال جامعی داشته باشیم. اندازهگیری وزن و قد، یک کار اولیه است. جلسه مشاوره تغذیه گاه 40 دقیقه زمان میبرد و بیشتر سؤالات ما، راجع به چیزهایی است که ربطی به قد یا وزن فرد مراجعهکننده ندارد. امروزه افرادی که به فضای مجازی مراجعه میکنند، با چند سؤال ثابت و محدود قد، وزن، سن درخواست دریافت رژیم غذایی دارند. درحالیکه باید از فرد چاق شرححال جامعی گرفته شود. باید مشخص باشد این فرد کمترین و بیشترین وزنش در 10 سال گذشته چطور بوده است. باید مشخص شود چاقی این فرد اکتسابی است یا در شرایط بخصوص یا سن مشخصی چاق شده است؟ سوابق رژیم درمانی، داروهای مصرفی، رفتارها و انتخابهای غذایی و دهها سؤال دیگر برای تنظیم رژیم ضروری است.
یک مشاوره تغذیه صحیح این است که وقتی یک فرد چاق به سراغ متخصص تغذیه میرود، متخصص اول باید ارتباط چشمی و کلامی خوبی با مراجعه کننده داشته باشد. باید ببیند که آیا این فرد افسرده است یا خیر، تعادل روحی روانی او میزان اضطراب و ... چگونه است دارد. باید بررسی شود که در چهره او تا چه اندازه اضطراب دیده میشود. باید بررسی شود که با چه بیماریهایی دستبهگریبان بوده است. باید مشخص شود که در خانواده این فرد بیماری قلبی، دیابت، فشارخون، سرطان، بیماریهای التهابی و مواردی ازایندست وجود دارد یا خیر. باید آزمایشهای او بررسی شود. آیا ورزش میکند؟ چه وقع میخوابد و چه موقع بیدار میشود؟ اوضاع گوارشی او بررسی شود. با چه کسانی زندگی میکند؟ خانواده دارد؟ شاغل یا خانهدار است؟ و پس از همه این موارد، باید ارتباط خودش را با متخصص تغذیه حفظ کند. فردی که به متخصص تغذیه مراجعه میکند، باید با متخصص رابطه برقرار کند و به او علاقه پیدا کند و البته او را باور داشته باشد. نکته مهمتر این است که فرد چاق باید با دستورات متخصص ارتباط برقرار کند، زیرا دستورات تغذیه با دستورات دارویی که پزشک میدهد و فرد باید رأس یک ساعت آن را مصرف کند، فرق میکند؛ بنابراین مراجعهکننده باید ابتدا باور کند تا بتواند بهموقع و درست اجرا کند.
امروزه داروهای چاقی بسیار است و بهوفور تبلیغ میشود. آیا دارودرمانی برای کاهش وزن را تأیید میکنید؟
در دنیا 5 دارو برای کاهش وزن داریم که سه مورد آن در ایران وجود دارد. اورلیستات، زنیکال یا ونوستات از شایعترین این داروها است. کار این داروها افزایش دفع است؛ یعنی فرد غذا میخورد که دفع کند. آیا این منطق درستی برای درمان چاقی است؟ مشکل فرد چاق این گونه در بلند مدت حل نمیشود. شاید در یک برهه داروی اورلیستات تجویز شود، اما هرگز درمان چاقی بر مبنای مصرف یک دارو استوار نیست. اگر خانمی قصد دارد باردار بشود، هرگز نباید اورلیستات را مصرف کند، چون انواع ویتامینهای بدن این خانم به دلیل مصرف این دارو دفع میشود و جنین را با مشکل روبهرو میکند. تعجبآور اینکه در کنار این داروی لاغری، باید مولتیویتامین تجویز میشود که کار بسیار خندهداری است. به این روشها نسخه پر کردن میگویند. علم تغذیه بهاندازهای کامل است که بدون نیاز به دارو میتواند مشکل بیشتر مراجعین را حل کرد
اکنون برخی درمانها شعار کاهش 10 کیلو وزن در یک ماه را میدهند که انجام هم میشود، نظر شما در مورد اینگونه کم کردنهای سریع چیست؟
این موارد درست نیست و نباید گول این افراد را خورد. اگر یک نفر با 35 سال سن به متخصص تغذیه مراجعه میکند، باید بهنوعی مدیریت وزن بشود که عوارض آن رژیم چند سال بعد فرد را در وضعیت سلامت بدتری قرار ندهد. فردی که در سن 35 سالگی دوماهه 20 کیلو کم میکند، وقتی به سن 45 سالگی میرسد، از نظر سلامتی بیش از سن شناسنامهایاش خواهد بود، زیرا اینگونه رژیمها علاوه برا اینکه آسیبهای کبدی، کلیوی و... دارد و باعث افسردگی میشود. این کاهشهای سریع ماندگار نیست و پس از مدت کوتاهی برمیگردد. علم تغذیه بههیچعنوان کاهش وزن بیش از 3 تا 4 کیلو در ماه را مناسب نمیداند. حتی افرادی بنابر وضعیت بیماری جسمی یا روحیشان باید کمتر از این مقدار کاهش وزن در ماه داشته باشند.
نظام سرمایهداری و تفکر کسب درآمد کجای کاهش وزن سریع و دارودرمانی است؟
نظام سرمایهداری، کاهش وزن سریع را مدیریت میکند. BMI یک ابزار و شاخص است. من و همکاران اندیشمندم هرگز مراجعین را با یک شاخص ارزیابی نمیکنیم. ما با انسان مواجهیم پس ارزیابی تک بعدی بسیار غیر تخصصی است. امروزه مواجهه اساتید تغذیه با سودجویان کار پیچیدهای است. بازاری که مملو از داروهای گرانقیمتی است که ادعای لاغری دارند باید بتواند مردم را متقاعد کند. مردم اگر به سودای لاغری به سراغ این داروها میروید بدانید پس از مدت کوتاهی بازگشت دارد و عوارض جبرانناپذیری برایتان به وجود میآورد.
متاسفانه از سوی دیگر با افرادی روبهرو هستیم که صبور نیستند و میخواهند یکماهه 20 کیلو وزن کم کنند.
بهراستی اگر یک فردی 10 کیلو کاهش وزن داشته باشد، اما از بار روانی او چندین برابر این 10 کیلو کم نشود، آن وزن بازمیگردد. وقتی یک نفر 15 کیلو وزن کم کرده، اما شاد و توانمند نشده و در تعاملات و حضورش در جمع هیچ تغییری اتفاق نیفتاده، شک نکنید که در مدت کوتاهی وزنش باز میگردد.
آیا درست است که عدهای از افراد چاق میگویند من حرص میخورم و چاق میشوم؟
تا حدی درست است، زیرا کورتیزول بدن او بالا میرود و هنگامیکه کورتیزول بالا میرود، غذای مصرفی بیشتر بهصورت چربی ذخیره میشود. افرادی که حرص میخورند، به پرخوری عصبی مبتلا هستند و خودکنترلی نسبت به خوردن را رعایت نمیکنند. یک نفر با خوردن یک یا دو شیرینی یا مقداری چیپس دچار هیچ مشکلی نمیشود، اما وقتی دچار مشکل میشود که با سر وارد جعبه شیرینی یا ظرف چیپس میشود.
بسیاری از افراد به هنگام عصبانیت، خشم، ناخشنودی دیرتر احساس سیری میکنند. احساس میل به خوردن رهایشان نمیکند. فرد عصبی نمیداند گرسنه است یا سیرشده است. فرد عصبی نمیداند چقدر خورده و حتی در بسیاری از موارد ترشی، تندی، تلخی و میزان شیرینی را درک نمیکند، بلکه فقط میخورد، به دلیل اینکه ساقه مغز فرد عصبی میخواهد کمبودها را جبران کند. به عبارت بهتر امروزه بسیاری از افراد وقتی عصبی هستند، میخورند، وقتی شاد هستند، میخورند، استرس کاری، شغلی و اجتماعی دارند، میخورند، احساس تنهایی هم میکنند، میخورند. خلاصه اینکه چون یاد نگرفتهایم که پاسخ مشکلات و کمبودها را چگونه بدهیم، میخواهیم با خوردن آنها را جبران کنیم. خوردن برای این افراد اولین چیزی است که به فکرشان میرسد. با این شرایط فرض کنیم که این فرد 15 کیلو کاهش وزن داشته، اما چون یاد نگرفته با مشکلاتش چگونه برخورد کند، بهمحض بروز اولین مشکل، دست به پرخوری میزند.
آیا این فرد تنها نمیشود، استرس اجتماعی، شغلی، خانوادگی و... گریبانش را نمیگیرد؟ همه این موارد دوباره برایش اتفاق میافتد و چون به او آموزش ندادهایم که با آنها چه کند، به سراغ خوردن میرود. لاغری سریع فرجام خوبی نخواهد با اینکه 10 کیلو وزن کم کرده، اما چون مشکلاتش ریشهای حلنشده، دوباره بهروز اول بازمیگردد. مبارزه با چاقی نیاز به کار گروهی دارد. داشتن علم تغذیه بسیار مهم است و باید جامع به این قضیه نگاه کرد.
نظر شما در مورد جایگاه متخصصان تغذیه چیست و افراد غیرمتخصص مانند آرایشگاهها و باشگاههای ورزشی که در بخش تغذیه ورود میکنند، چه لطمهای به تخصص تغذیه میزنند؟
بهترین راهکار این است که برای استفاده از هر علمی، به متخصصان و دانشمندان آن علم مراجعه کنیم. باید بپذیریم که ورود افراد غیرمتخصص به رشته تغذیه فرجام خوبی ندارد. متأسفانه امروزه بحثهای سرمایهداری به تغذیه و کنترل وزن ورود کرده است.
نکته مهم در هر بخشی عرضه و تقاضا است. عدهای خواهان لاغر شدن و برخی فرصتطلبان به دنبال کسب درآمد از این افراد هستند. اشکال این است که صبر برای لاغر شدن وجود ندارد و افراد به دنبال راههای میانبر هستند.
اگر من در برنامههای تلویزیونی حاضر میشوم یا با رسانهها همکاری میکنم، به دلیل آن است که از هر روزنهای برای بالا بردن اطلاعات تغذیهای مردم باید استفاده کرد. نگرانی من از این بابت است که جذابیت تبلیغات سوء، مبنی بر کاهش وزن سریع بسیار زیاد است و متأسفانه مردم از تبعات این روش خبر ندارند.
مشکل زنان در سنین باروری از نظر تغذیه چیست؟
جامعه ما به سمتی میرود که سن چاقی بهشدت رو به کاهش است و یکی از جدیترین مشکلات زنان در دوران بارداری، همین چاقی است که البته بهشدت روی باروری زنان تأثیر میگذارد. این یک واقعیت است که وزن بالا شانس باروری را بهشدت پایین میآورد و اگر در خانمی ناباروری تشخیص داده شود و چاق باشد، به او میگوییم که 10 درصد کاهش وزن امید به باروری و درمان را در او 50 درصد بالا میبرد. برخی زنان به شدت نگران افزایش وزن در بارداریاند و برای خودشان محدودیتهای دریافت غذایی در دوران باردای میگذارند. یکی از مشکلات دوران بارداری برای زنان همین است که همهچیز را با وزن میسنجند، درحالیکه این امر صحیح نیست. امکان دارد خانمی وزنش در دوران بارداری متناسب باشد، اما گرسنگی سلولی داشته باشد. به عبارت بهتر یکی از جدیترین مشکلات خانمها در دوران باروری، حساسیت بیش از اندازه به لاغر ماندن است. این خانمها از ترس چاق نشدن، بهاندازه کافی غذا مصرف نمیکنند، درنتیجه مواد مغذی یا ویتامینها بهاندازه کافی به آنها نمیرسد؛ بنابراین مشکلات تغذیه در دوران باروری از یکسو چاقی و از سوی دیگر گرسنگی سلولی ناشی از غذا نخوردن بهاندازه کافی است که هر دو این موارد، روی کیفیت باروری اثر منفی میگذارد.
خانمها روی لاغر شدن بعد از زایمان بسیار حساس هستند که این تفکر برای شیردهی مشکل ایجاد میکند. برای این مسئله چه باید کرد؟
یک خانم باردار بر اساس وزن شروع بارداری، میزان وزنگیری مطلوب در دوران بارداری برایش مشخص میشود؛ یعنی خانمی که با وزن طبیعی باردار شده با خانمی که با چاقی باردار میشود، وزن گیری متفاوتی دارند. تعداد جنین نیز مهم است؛ یعنی اینکه در بارداری چند قلویی محدوده افزایش وزن طبیعی طبعاً متفاوت است. نکته بعدی اینکه وقتی خانمی زایمان میکند تا یکسالگی بچهاش، فرصت دارد که وزن خودش را به وزن قبل از زایمان بازگرداند. اگر خانمی که زایمان میکند، شیردهی خوبی داشته باشد که البته اینیک آرزوی قلبی من است که تمامی مادران بتوانند شیردهی خوبی داشته باشند، تا 6 ماهگی که بچه به دو برابر وزن تولد برسد، به مادر رژیم کاهش وزن نمیدهیم، زیرا بهترین روش کاهش وزن، شیردهی مناسب در مادران است؛ اما اگر مادری همزمان که به بچهاش شیر میدهد، وزنش بالا برود، یعنی بدغذا میخورد و زیادهروی میکند. تأکید بر این است که اگر مادر تا سن 6 ماهگی نوزاد، شیردهی خوبی داشته باشد، نیازی به رژیم ندارد، زیرا در این مدت بهصورت معمول وزن کم میکند و اگر این روال ادامه داشته باشد، مادر تا سن یکسالگی بچه، بهسادگی به وزن مطلوب قبل از زایمان و بدون آنکه نیاز به مراقبت داشته باشد، باز میگردد.
اهمیت مراجعه مادران به پزشک تغذیه در دوران شیردهی تا چه اندازه اهمیت دارد؟
همواره وقتی ما با مقوله تغذیه و مشاوره تغذیه برخورد عددی و صرفاً وزنی و عقربه ترازویی داریم موضوعیت تغذیه را خیلی محدود کردهایم. اینکه مادر به متخصص تغذیه مراجعه کند، اطلاعات به موقع بگیرد، غربالگری تغذیه بشود و بداند که آیا نیازهای تغذیهای را به درستی تأمین میکند، خیلی بهتر از این است که مادر پس از اضافه کردن زیاد از حد وزن یا کم کردن زیاد وزن به متخصص تغذیه مراجعه کند. باید بدانیم که مواجهههای روزانه جنین با شرایط داخل رحمی، تعیینکننده تعداد سلول کلیوی او است که در آینده روی فشارخون تأثیر میگذارد، تعیینکننده تراکم استخوان است، سلولهای عصبی و ... است.
از آنجا که در دوران بارداری، دوران جنینی و کلاً هزار روز اول زندگی، سریعترین رشد، تقسیم و تکثیر سلول را داریم و اساس برنامه ریزی سلامت این انسان در این دوران اتفاق میافتد، تغذیه هزار روز اول زنگی بسیار اهمیت دارد. دو ماه قبل از شروع دوران بارداری بهترین زمان برای مراجعه به متخصص تغذیه است. باید بدانیم که وقتی وزن بالا و پایین میشود (گاهی زیاد بالا میرود و گاهی زیاد پایین میآید) بیشک تأثیرات خودش را گذاشته است؛ بنابراین بهتر است قبل از بارداری به متخصص تغذیه مراجعه شود.
مهمترین عامل در موفقیت ادامه رژیم درمانی را در افراد چاق چه میدانید؟
ذهن آگاهی یا خودکنترلی را عامل بسیار مهمی میدانم. رابطه فرد با خودش و میزان صلح درون او با خودش بسیار مهم است. وقتی یک فردی خسته میشود یا آزادیهایی را از دست میدهد، این فشار و تنش فرد را به سمت پرخوری یا کم خوری میبرد. در این شرایط وقتی ابزارهای خودآگاهی یا ذهن کنترلی را آموزش میدهیم و افراد در کارگاههای ذهن آگاهی مهارتهای خوبی را یادمی گیرند و تمرین میکنند به مراتب بهتر میتوانند در مسیر بازگشت سلامت و تعادل وزن خود باقی بمانند. در کارگاه ذهن آگاهی فرد یاد میگیرد با خوردن یک خرما بهاندازهای خوردن 5 خرما لذت ببرد. ذهن آگاهی یاد گرفتنی و تمرین کردنی است. وقتی فردی یاد میگیرد نیازهای خود را بشناسند، پاسخ دادن به این نیازها را نیز در شرایط مختلف یاد بگیرند و ابزارهای خودکنترلی را داشته باشند در تله پر خوری عصبی کمتر گرفتار میشود.
من با مراجعینم کمتر از نخورها میگویم بیشتر از نوش جانها میگویم. نوش جانهایی که توام است با ذهن آگاهی و مهارتهای خود کنترلی.