نقش حضرت رقیه (س) پس از حادثه کربلا و قیام عاشورا
نقلی که در قدیمی ترین منبع در ارتباط با شهادت ایشان آمده از «کامل بهائی» نوشته عمادالدین طبری شیعی است که ایشان در قرن هفتم بوده و با سیدبن طاووس هم عصر بوده است. البته ایشان از کتابی به نام «حاویه» که به گفته مرحوم شیخ عباس قمی از کتاب هایی بوده که صاحب «کامل بهائی» در اختیار داشته و بعدها از بین رفته، داستان شهادت آن حضرت را آورده است. در این کتاب آمده حضرت رقیه(س) در هنگام اسارت در شام، بهانه پدر را گرفتند و به سبب سن کم ایشان بزرگترها شهادت امام را از او پنهان کرده بودند و وقتی یزید متوجه این ماجرا می شود، برای آرام کردن ایشان دستور می دهد که سر مطهر امام حسین(ع) را مقابل او قرار دهند که ایشان با دیدن سر مقدس پدر، جان به جان آفرین تسلیم می کنند.
تاثیر شهادت حضرت رقیه(س) بر فضای شهر شام
اگر این داستان را بپذیریم باید گفت که این موضوع در عزاداری های اهل بیت(ع) در هنگام اسارت در شهر شام تاثیر گذار بوده، چرا که در ایامی که این شخصیت های بزرگوار اسیر در شام بودند مجلس عزای امام حسین(ع) برپا شده و برپایی چنین مجلسی در مرکز حکومت بنی امیه آنقدر تاثیرگذار بوده که حتی زنان دربار و زن خود یزید هم در آن حضور داشتند و قطعا در شهادت حضرت رقیه(س) نیز جلوه گر بوده که نشان دهنده مظلومیت اهل بیت(ع) است. اینکه برای آرام نمودن فرزندی سر مطهر پدرش را مقابل او قرار می دهند خود این موضوع جنایت بسیار بزرگی است و شهادت حضرت رقیه(س) باعث افشای عمق جنایت یزید شد چراکه دیگر نمی توانست از برگزاری مراسم عزای اهل بیت اسیر در شام جلوگیری کند.
مدت حضور اهل بیت(ع) در شهر شام
از همان روز اول استقرار اسرا در شهر شام، مجلس عزا برپا شد و برگزاری این مجلس باعث بی آبرویی بیشتر یزید شده و شهادت دختر خردسال امام حسین(ع) هم عاملی بوده که احساسات اهل بیت بیشتر جریحه دار شود و سایرین هم با حضور در آن مجالس با اهل بیت همدردی کنند. با وجود اینکه قدرت در دست یزید بوده و خیلی راحت می توانسته مانع برگزاری این مجالس شود اما شهادت حضرت رقیه(س) موجب شد که نتواند جلوی برپایی این مجالس را بگیرد و قطعا این موضوع در مجالس عزاداری که برای امام حسین(ع) در شهر شام برگزار می شده تاثیر گذار بوده و باعث افشای بیشتر جنایات یزید و بی آبرویی او در آنجا شده است. برخلاف تصورات و برخی نقل های غلط که گفته می شود اسرا مدت زیادی در شام بودند، بنده به اعتبار برخی شواهد و قرائن معتقدم که شاید بیش از یک هفته یزید نتوانسته این بزرگواران را در شام نگه دارد چرا که هر روز مجلس عزایی برپا می شده و این باعث بی اعتباری یزید بوده است.
توهین و جسارت به خاندان اهل بیت (ع)
هنگام ورود اهل بیت به شهر شام از دروازه ورودی شهر تا میدان مرکزی شهر به این بزرگواران جسارت ها شد و آل الله اسیر را در جایی قرار دادند که بردگان را به نمایش می گذاشتند و حتی هنگام ورود به مجلس یزید، سر مقدس امام حسین(ع) را مقابل یزید قرار داده بودند و به آن سر مطهر جسارت می کرد. اینها صحنه های بسیار درد آور و حزن انگیز برای اهل بیت بوده اما با سخنرانی توپنده و کوبنده حضرت زینب(س) و بعد امام سجاد(ع)، یزید مجبور می شود که برای حفظ ظاهر هم که شده این بزرگواران را از آن حالت دربند و اسارت بیرون آورده و به ظاهر یک ملاطفت هایی را داشته باشد. البته آن قول منسوب به امام سجاد(ع) که وقتی از حضرت پرسیدند در سفر کربلا، سخت ترین مصیبت های شما کجا بود، سه بار فرمودند: «الشام، الشام، الشام» از اعتبار تحقیقی برخوردار نیست و بنده معتقدم که بدترین دوره ای که به اهل بیت در اسارت گذشت در کوفه و مقابل ابن زیاد بوده است.
یزید در عین اینکه بالاترین مقام غاصب در حکومت مسلمانان بود به سبب مهمان هایی که از کشورهای اطراف دعوت کرده بود و به خاطر وجهه ای که برای خودش در شهر شام به هم زده بود وقتی با افشاگری های امام سجاد (ع) و حضرت زینب (س) مواجه شد به دلیل اینکه اعتبار خود را به شدت در خطر می دید مجبور شد از فشارها بر اهل بیت (ع) بکاهد.
تفضیل اثبات وجود بنت الحسین علیهاالسلام در منابع
مقتل منسوب به ابو مخنف، لوط بن یحیی بن سعید (متوفی 158 هجری قمری) از مورّخان مورد اعتماد و از اصحاب امام صادق علیه السلام است. او به احتمال فراوان شیعه و مقبول مورّخان فریقین است و از این رو تاریخ نگاران و سیره نویسان متعدد از کتاب او درباره قیام امام حسین علیه السلام نقل کرده اند.
1. طبق نقل مقتل منسوب به «ابومخنّف»
از این میان می توان به محمد بن عمر واقدی (م207) و محمد بن جریر طبری (م310) در تاریخش، ابن قتیبه (م322) در «الامامه والسیاسه»، ابن عبدربّه (م328) در «العقد الفرید»، علی بن حسین مسعودی (م345)، شیخ مفید (م 413) در «الارشاد» و نیز «النصره فی حرب البصره»، شهرستانی (م548) در «الملل والنحل»، خوارزمی (م 568) در «مقتل الحسین» و ابن عساکر (م571) در «تاریخ دمشق»، اشاره کرد.
2. طبق نقل «سیف بن عمیره» صحابی بزرگ امام صادق علیه السلام
از قدیم ترین مأخذی که در خیل فرزندان رنجدیده و ستم کشیده سالار شهیدان علیه السلام درکربلا از وجود دختری موسوم به رقیّه علیهاالسلام درکنارسکینه علیهاالسلام خبر می دهد، قصیده سوزناک سیف بن عَمیره، صحابی بزرگ امام صادق علیه السلام است.
3. طبق نقل علی بن ابی القاسم بیهقی«لباب الأنساب و الألقاب»
این کتاب تألیف ابوالحسن علی بن ابی القاسم بن زید بیهقی مشهور به ابن فندق است که متوفای سال 565 ق می باشد. وی در مورد فرزندان امام حسین علیه السلام می نویسد: الطبقه السابعه الحسینیه و… أما الحسینیه فهُم من أولاد الحسین بن علی و لم یبق من أولاده إلا زین العابدین و فاطمه و سکینه و رقیّه» از فرزندان امام حسین علیه السلام جز حضرت زین العابدین و فاطمه و سکینه و رقیه علیهم السلام باقی نمانده است.»
4. طبق نقل علاّمه سیّد بن طاووس در «کتاب لهوف»
مأخذکهنی که در آن، ضمن شرح جریانات عاشورا، نامی از حضرت رقیّه علیهاالسلام به میان آمده، کتاب مشهور لهوف نوشته محدّث و مورّخ جلیل القدر، علامه سیّدبن طاووس (متوفّای 664 ه.ق) است که اطلاع و احاطه بسیار او به متون حدیثی وتاریخی اسلام و شیعه، ممتاز و چشمگیر است.
5. طبق نقل مورّخ خبیر، عمادالدین طبری، در «کامل بهائی»
مورّخ خبیر و ناقد بصیر، عمادالدین حسن بن علی بن محمّد طبری، معاصر خواجه نصیرالدین طوسی، درکتاب پر ارجی که شش قرن پیش از این تألیف نموده با نام کامل بهائی و در آن این حادثه را از کتاب پر ارج «الحاویه فی مثالب المعاویه» که تألیف قاسم بن محمد بن احمد مأمزی می باشد.
6. طبق نقل از عبدالوهاب بن احمد شافعی مصری
علامه حائری در «معالی السبطین» از کتاب «المنن»، باب دهم از عبدالوهاب بن شافعی مصری (متوفای 973 قمری) نقل می کند که: نزدیک مسجد جامع دمشق، بقعه و مرقدی وجود دارد که به مرقد حضرت رقیه سلام الله علیها معروف است.
7. طبق نقل کمال الدین حسین بن علی واعظ کاشفی در کتاب «روضه الشهداء»
عالم بزرگوار واعظ کاشفی که متوفای 910 ه.ق است.
8. طبق نقل علاّمه طریحی در کتاب «المنتخب فی جمع المراثی والخطب»
محقق بزرگ فخرالدین بن محمد علی بن احمد طریحی ساکن نجف و طریح نام قبیله او بوده است. نسب شریفش به حبیب بن مظاهر اسدی برمی گردد. ایشان در علوم مختلف مانند فقه، اصول، رجال و درایه، لغت و ادب، حدیث، اخلاق، ریاضی و تفسیر و…صاحب تألیف است و آثار علمی متعدد دارد که از جمله مهمترین و برترین آثار او کتاب «مجمع البحرین» در علم لغت می باشد. این محقق بزرگ ازعلمای برجسته و از پارسایان وارسته قرن یازدهم بود، که به سال 1085 هـ ق در رماحیّه، واقع در عراق وفات یافت.
9. طبق نقل فاضل شهید رضی بن قزوینی در«تظلم الزهراء من احراق دماءآل العباء»
سید جلیل زبده الفقهاء فاضل قزوینی، رضی بن نبی، (متوفای سال 1118ق.) و از اعلام قرن 12 می باشد در کتاب نفیس «تظلم الزهراء من احراق دماء آل العباء» که به ترتیب لهوف سید بن طاووس می باشد، واقعه جانگداز حضرت رقیه سلام الله علیها را عیناً چون نقل «المنتخب» ذکر می کند.
10. طبق نقل عالم عارف ملا مهدی نراقی در کتاب «محرق القلوب»
عالم فاضل و فقیه وارسته ملامهدی نراقی (1128-1209 قمری) در کتاب «محرق القلوب» آورده است که: «امام حسین علیه السلام دختر سه ساله ای داشت و او همیشه سراغ پدر را می گرفت تا اینکه پدرش را در خواب دید و چون بیدار شد، گریه سر داد.»
11.طبق نقل حاج مولی جعفر روضه خوان تبریزی در«بحر المصائب و کنز الغرائب»
شیخ محمد جعفر بن سلطان احمد بن علی بن حسن کلیبری تبریزی مؤلف کتاب ارزشمند «بحر المصائب وکنزالغرائب» شهادت صغیره اباعبدالله علیه السلام در خرابه شام را بنا بر روایت صاحب «ابواب الجنان» و ابن نما و سید بن طاووس نقل می کند. تاریخ چاپ جلد چهارم، دهم رمضان سال 1295ق می باشد. ایشان در جلد چهارم از کتاب نقل می کند که: در هنگامی که صیادان جور و ستم غزالان محنت و غم و کبوتران حرم سید امم را مقید زنجیر الم در زندان خرابه محبوس کردند، طفلی صغیر و کودکی اسیری فاطمه نام در سن سه یا چهار سالگی وجود داشت که به جهت صغر سن گویه شهادت پدرش را نمی دانست…سر پدر را برای طفل آوردند پس از درد دل های فراوان «فوضعت فمها علی فمه الشریف و بکت بکاءا شدیداً» پس آن طفل بی دل چنان آه از دل برکشید که زمین و آسمان لرزید و جان به جان آفرین تسلیم کرد، پس جناب زینب سلام الله علیها بی اختیار دوید او را حرکت داد ولی متوجه شد روح از بدن طفل مفارقت کرده…»
12. طبق نقل «جنّات الخلود»
جنات الخلود اثر حسن بن خلیل، خویی، ابن محمد مومن محمدرضا الامامی می باشد. کتابی به فارسی است که بیشتر مطالب آن مربوط به زندگینامه پیامبران و تاریخ اسلام، خلفا و ائمه اطهار(علیهم السلام ) می شود. همچنین اسامی حضرت باریتعالی نیز در آن بطور مختصر توضیح و شرح داده شده اند. این کتاب بنام شاه سلطان حسین صفوی تالیف شده است. شروع تالیف کتاب در سال 1125ق. مطابق عبارت «جنات الخلود» و خاتمه آن به سال 1128ق. مطابق «باغ عدن» صورت پذیرفته است.
13. طبق نقل عماد الاعلام یزدی در کتاب «مصائب المعصومین»
عماد الاعلام حاج شیخ عبدالخالق بن عبدالرحیم یزدی تألیف این کتاب را در تاریخ اول شعبان 1241ق به پایان می رساند. وی در این کتاب، حضرت رقیه سلام الله علیها را در میان اسرا نام برده و ماجرای خرابه شام و شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها را نقل می کند.
14. طبق نقل مرحوم جوهری در کتاب «طوفان البکاء»
کتاب ارزشمند «طوفان البکاء» اثر محمد ابراهیم بن محمدباقر جوهری است که در سال1250 قمری آن را به اتمام رساند. در آن سرگذشت و مصائب معصومین علیهم السلام به نثر شیوا و نظم به دستور حاج محمدصالح و آقا صالح خانبان تألیف شده و به پادشاه وقت تقدیم شده است. مؤلف محترم در مورد حضرت رقیه سلام الله علیها می نویسد: به سند صحیح مروی است که زبیده، دختر سه ساله حسین از روزی که به کربلا به درد مفارقت پدر گرفتار و سیلی خورد، شب و روز می گریست و با هیئت ماتم زده می گفت:یاران! پدرم کجا رفته است..
15. طبق نقل ملاّ حسن بن محمد علی یزدی در کتاب ارزشمند «مهیج الاحزان»
نام کامل کتاب «مهیج الاحزان و موقد النیران فی قلوب اهل الایمان» است. در برخی از نسخ تاریخ اتمام کتاب را 1259ق ذکر شده است. نویسنده محترم در مجلس دهم از کتاب به نقل از حمید بن مسلم می نویسد: من با عسگر، پسر زیاد بودم و نظر می کردم به سوی آن طفل که بر روی دست سیدالشهداء شهید شد، ناگاه دیدم از خیمه، زنی بیرون آمد نورانی که نورش نور آفتاب را فرو می نشاند. پا بر دامن زنان گاهی می افتاد و گاهی بر می خاست و می گفت: واولداه! واقتیلاه! وامهجه قلباه! تا آمد به نزد آن طفل و خود را بر روی آن انداخت و دخترانی چند از خیمه بیرون دویدند و خود را بر روی نعش آن طفل شهید انداختند. سیدالشهداء با قوم در گفت و گو بود. چون این را دید به همان حال به سوی آن زن رفت و او را موعظه و نصیحت کرد و به مدارا و ملاطفت، او را به خیمه برگردانید. از کسانی که دورم بودند، پرسیدم: این زن کیست؟ گفتند: ام کلثوم و آن دختران، فاطمه و سکینه و رقیه می باشند.»
16. طبق نقل محمد ابراهیم اصفهانی در کتاب «کنزالمصائب»
مؤلف گرانقدر آن محمد ابراهیم اصفهانی متخلص به ساغر می باشد. ظاهراً شروع به تألیف آن در سال 1270ق بوده است. ایشان احوال حضرت رقیه سلام الله علیها را در خرابه شام در فراق بابا و گریه و ناله همراهان آن حضرت و شهادت آن بزرگوار را بیان می فرماید.
17. طبق نقل فاضل مدقق حاج محمدحسن قزوینی درکتاب «ریاض الشهاده»
کتاب «ریاض الشهاده فی مصائب الساده» تألیف فاضل مدقق و محقق، جامع علوم معقول و منقول، حاج محمد حسن قزوینی می باشد. این کتاب در سال 1273ق در سه جلد منتشر شد. ایشان در پایان جلد دوم می نویسند: (این کتاب) به احادیث مستوثقه و اسانید معتبره مشحون است. نویسنده در جلد دوم کتاب، در موارد متعددی با لفظ رقیه و فاطمه صغری، وقایعی را درباره شهادت آن حضرت بیان نموده اند. نیز در جلد دوم صفحه 254 در مصیبت آن حضرت اشعار سیف بن عمیره را آورده است.
18. طبق نقل فاضل بسطامی، در کتاب «تحفه الحسینیه»
مؤلف که کتاب را درسال1274جمادی الاول، موافق روایت منقول ازمنتخب در رابطه باشهادت حضرت رقیه سلام الله علیها روایت می کند و سپس در مورد نام حضرت رقیه سلام الله علیها می نویسد: در بعضی از کتب مراثی مثل لسان الذاکرین و غیره بیان شده است که این صغیره رقیه نام بود در بعضی کتب مراثی مسمی به زینب است. گویا حضرت سیدالشهداء به جهت زیادتی محبت خود به علیا جناب زینب آن دختر را مسمی به زینب نموده است.
19. طبق نقل آخوند ملا محمد حسین شهرابی اردستانی در کتاب «انوارالمجالس»
در کتاب گرانمایه «انوارالمجالس» که در تاریخ 1280ق تألیف آن پایان پذیرفته است. جریان شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها را چنین نقل می کند که: جناب سیدالشهداء علیه السلام را دختری است سه ساله و او پدر خود را به خواب دیده…تا اینکه سر پدر را برای او آوردند. پس از بسیاری شکایت بیهوش شد. چون به هوش آمد، آن سر مطهر را برداشت و به سینه چسبانید و آنقدر گریه کرد که ساکت گردید. چون او را حرکت دادند دیدند مرغ روحش از قفس تن بر شاخسار طوبی آشیان گرفت.
20. طبق نقل علامه فقیه حاج ملامحمد صالح برغانی در کتاب «مخزن البکاء»
مرحوم علامه فقیه حاج ملا محمد صالح برغانی برادر شهید ثالث، حاج محمد تقی برغانی می باشد وی در سال 1200 ق به دنیا آمد و در غروب روز جمعه 27 جمادی الثانی سال 1283ق هنگامی که کنار ضریح امام حسین علیه السلام در بالای سر مطهر ایستاده بود و دستانش به طرف آسمان بلند بود، رحلت نمود. ایشان را به منزل آوردند و پس از غسل و تشییع بی نظیری، پشت پنجره بالاسر دفن کردند. این فقیه بزرگوار بالغ بر بیست و نه تألیف دارد که قسم عمده آنها را در مقاتل و زیارت و اشک و احوال ائمه معصوم علیهم السلام است و مابقی کتب در باب تفسیر و فقه و…است.
بزرگان در ترجمه مرحوم ملا محمد صالح نوشته اند که آن بزرگوار در مراسم و مجالس بر ائمه به خصوص سیدالشهداء علیه السلام نوحه گری می کرد و می گریست و مقید به بیان روایات صحیحه بود.
برخی از کتب مرحوم فقیه برغانی عبارتند از: مفاتح الجنان فی حل رموز القرآن 8جلد، غنیمه المعاد در شرح ارشاد علامه حلی 14جلد، عقاید الدین 5جلد بزرگ، شرح قصیده الحمیری، کنزالبکاء، بحرالعرفان در تفسیر17جلد، کنزالواعظین فی احوال الأئمه الطاهرین علیهم السلام 4جلد، ملک الراشدین در فقه، منبع البکاء فی مقتل السید الشهداء علیه السلام، کنزالمصائب، کنزالمعاد، کنز المواعظ، مفتاح البکاء و…. مؤلف در صفحات متعددی از کتاب «مخزن البکاء» نام حضرت رقیه سلام الله علیها را نقل نموده است. همچنین شهادت حضرت در خرابه شام را ذکر نموده است.
21. طبق نقل مولی قربان رودباری در کتاب «ماتمکده»
حجه الاسلام مولی قربان رمضان بادشتی رودباری قزوینی متخلّص به بیدل در کتاب ماتمکده که در تاریخ 1282ق تأیف کرده است به نام شریف حضرت رقیه سلام الله علیها و اشاره نموده است. همچنین شهادت آن علیامخدره را را در خرابه شام تصریح کرده است و در جایی هم تذکر داده است که بعضی صغیره خرابه شام را زبیده گفته اند.
22. طبق نقل مرحوم مقدس زنجانی در کتاب «مفتاح الجنه للنار جنه»
مرحوم مقدس زنجانی این کتاب را در تاریخ 1285ق تألیف می کند. ایشان در انتهای مجلس یازدهم این کتاب، اشاره ای به دختر صغیره امام حسین علیه السلام دارر. همچنین در انتهای مجلس سی و سوم هم اشاره ای به دختر صغیره و داستان وداع او با امام حسین علیه السلام می کند. نیز در مجلس سی و ششم به تفصیل، مطالبی در ذکر مصائب دختر صغیره می آورد.
23. طبق نقل شیخ محمد حسین یزدی در کتاب «انوارالشهاده»
کتاب «انوار الشهاده» تألیف شیخ محمد حسین بن علی یزدی است که در سال 1285 تألیف شده است. ایشان صاحب کتاب های بسیاری همچون «میزان الحق» در رد عامه، «حقوق آل محمد»، «هدایه الأسماء»، «انوار الهدایه»، «رساله فی العصمه» و … می باشد. ایشان در رابطه با حضرت رقیه سلام الله علیها نوشته است:
در کتاب «عوالم العلوم» و برخی کتب دیگر روایت نموده است که در میان اسیران، دختر کوچکی از امام حسین علیه السلام باقی مانده بود و اسم او بنابرقولی رقیه بود و از عمر شریفش سه سال گذشته بود و آن حضرت او را بسیار دوست می داشت، آن دخترک بعد از پدرش در شب و روز بسیار گریه می کرد که از گریه او دل اهل بیت مجروح می شد.
24. طبق نقل علاّمه دربندی در کتاب «اکسیر العبادات فی اسرار الشهادات»
یکی از علمای برجسته ای که ماجرای شهادت حضرت رقیّه علیهاالسلام را مطابق نقل منتخب طریحی روایت کرده، مرحوم فاضل دربندی است. عالم خبیر که در سال 1208ق در دربند تهران متولد شد. ایشان در محضر بزرگانی چون ملامحمّدصالح برغانی و برادرایشان شهید ثالث و شیخ جعفر کاشف الغطاء بهره برد تا در علوم مختلف چون فقه و اصول و حدیث و رجال و… صاحبنظر شد. وی به کثرت اشک و تألم و لطمه زدن در عزای بر امام حسین علیه السلام معروف بود. محدّث قمی در مورد ایشان، چنین صفاتی برشمرده: «ملاّ آقا بن عابدرمضان علی بن زاهد شروانی حائری، استاد، فقیه، دانشنمدکلامی، محقّق و مدقّق، جامع معقول و منقول، عارف به فقه و اصول که دارای تألیفاتی است مانند: خزائن الاحکام شرح بر منظومه سید مهدی بحرالعلوم در فقه، المسائل التمرینیه که فن جدیدی در آموزش قواعد فقه و اصول است، خزائن الاصول در فنون ادله عقلیه و قواعد دینیه، رساله عملیه، العناوین فی الاصول، حجیه الاصول المثبته باقسامها، الفن الاعلی فی الاعتقادات، اسرارالشهاده، الجوهره فی الاسطرلاب، الاکسیر، سعادات ناصری و…،
آقا بزرگ تهرانی در مورد ایشان می فرماید: «کثیر الحب لسید الشهداء ابی عبدالله الحسین علیه السلام أثرت علیه وقعه الطف بشکل خاص … کثیر التوجع والبکاء واللطم والنوح.» این دانشمند در کتاب «اکسیر العبادات فی اسرار الشهادات» ماجرای شهادت حضرت رقیّه علیهاالسلام را مانند منتخب طریحی نقل کرده سپس می نویسد:
اینکه گفته شده یزید برای تسلّی خاطر حضرت رقیّه علیهاالسلام دستور داد: سر بریده پدرش را نزد او ببرید، درست نیست؛ زیرا منظور یزید، تسلّی خاطر نبود، بلکه می خواست دل اهل البیت علیهم السلام را بسوزاند و آنها را با دیدن سر بریده، بی تاب و هلاک شوند و عاشورای دیگری در شام به وجود آید. قصد او فقط این نبود که تنها حضرت رقیّه علیهاالسلام از شدّت مصیبت از دنیا برود، بلکه می خواست همه اهل البیت علیهم السلام جان بسپرند.آنها از یک سو شهادت حضرت رقیّه علیهاالسلام را از سوی دیگر سر بریده امام حسین علیه السلام را و از سوی سوّم غسل دادن وکفن کردن پیکر مطهّر حضرت رقیّه را، که با دیدن آن به یاد بدنهای پاره پاره و بی غسل و کفن شهیدان کربلا افتادند. به راستی عاشورای دیگری در آنجا پدید آمد: صدای گریه اهل البیت علیهم السلام آنچنان بلند شد که مردم شام واطراف آن فهمیدند، همگی نزدیک آمده و گریه را سردادند. موجب شد تا احساسات مردم بر ضدّ یزید به جوش آید؛ آنها علیه یزید سخن می گفتند. این ماجرا یزیدعلیه اللعنه را وحشت زده کرد. او در ظاهر خود را تبرئه می کرد و قتل امام حسین علیه السلام و شهدای کربلا را به گردن ابن زیاد می انداخت و به ناچار اهل بیت علیهم السلام را از آن زندان و بازداشتگاه آزاد کرد.
25. طبق نقل ملا آقا دربندی در «سرمایه ایمان و جواهر الایقان»
این کتاب نیز تألیف ملا آقادربندی حایری می باشد. وی هنگام شهادت حضرت علی اصغر و وداع امام حسین علیه السلام با اهل حرم، نام حضرت رقیه سلام الله علیها را آورده است.