درآمد
آگاهی از اسباب نزول آیات و همچنین اسباب ورود احادیث در فهم آیات و روایات دخالت مستقیم دارد و بدین جهت است که از دیرباز علما بدین امر همّت گماشتند و کتاب های مستقلی در اسباب نزول به رشته تحریر درآورده اند که از جمله آنهاست، اسباب النزول واحدی و اسباب النزول سیوطی. تفاسیر نقلی و غیرنقلی نیز به بحث از اسباب نزول پرداخته اند و از آن در تبیین پیام آیات بهره برده اند که از جمله این تفاسیر نیز می توان به الکشاف زمخشری و مجمع البیان طبرسی اشاره کرد.
برخی از اسباب نزول با فضیلت شخص و یا اشخاصی از اصحاب مرتبط است؛ که از جملة آنها آیاتی است که در فضیلت اهل بیت(ع) نازل شده است و نیز از جملة آنهاست: آیات ولایت، نجوی و اِطعام. در این نوشتار به بررسی روایات مرتبط با شأن نزول سورة انسان خواهیم پرداخت که عامه و خاصه نقل کرده اند و تقریباً به حد اجماع رسیده است و اختلاف در شاخ و برگ هایی است که در برخی روایات به اصل قضیه افزوده شده است.
مدنی بودن این سوره نیز از طریق بررسی کتبی که به زمان نزول سوره ها پرداخته اند، به دست می آید و مکی دانستن آن، تنها برای نشان دادن تعصب و دشمنی افراد با اهل بیت (ع) است.
پس از اثبات مدنی بودن سوره، به بحث در اصل داستان خواهیم پرداخت که به صورت کلی در کتب تفسیری و اسباب النزول بیان شده اند:
1. برخی تنها به این مطلب پرداخته اند که این سوره در شأن اهل بیت(ع) نازل شد که مسکین، یتیم و اسیر را بر خود مقدم داشتند و افطارشان را به آنها دادند.
2. دسته دوم روایات به این مطلب پرداخته اند که اهل بیت(ع) حلوایی که برای افطار خود مهیا کرده بودند، در یک شب، به مسکین، یتیم و اسیر بخشیدند.
3. دسته سوم نیز علاوه بر ذکر مطالب فوق، مطالبی را نیز اضافه کرده اند که آنها را به نقد خواهیم کشید؛ مطالبی مانند: قرض گرفتن علی(ع) از یهودی، نذر حسنین و روزه گرفتنشان (با این که بیش از چهار یا پنج سال نداشته اند) وقوع انفاق در سه شب، با آب افطار کردن و...
موارد فوق را با دو نقد سندی و متنی بررسی خواهیم کرد تا آنچه اتفاق افتاده است، به درستی نمایان گردد و چهره اهل بیت(ع) از زیاده گویی های غالیان و دشمنی های معاندان پاک گردد.
سورة انسان، مکی یا مدنی؟!
برخی تمام سوره انسان را مکی دانسته اند و گروهی مدنی و بعضی جز آیة (فاصبر لِحکمِ رَبِّک وَلا تُطِعْ مِنْهُمْ آثِماً اَوْ کفُوراً)[1] همه را مدنی دانسته اند. برخی دیگر هم از ابتدای سوره تا آیه 22 را مدنی و بقیه را مکی دانسته اند؛ ولی ما تمامی آن را مدنی می دانیم. برخی از دلایل مدنی بودن سوره عبارت اند از:
1. طبرسی روایات زیادی از طرق اهل سنت و اهل بیت(ع) گردآورده و تقریباً آنها را مورد اتفاق اهل تفسیر دانسته است. آن گاه، برای اثبات مدنی بودن تمام سوره، روایات ترتیب نزول را که سورة دهر جزء سوره های مدنی به شمار رفته با سندهای معتبر آورده است؛[2] ولی کسانی مانند عبدالله بن زبیر که مایل نبودند این فضیلت به اهل بیت(ع) اختصاص یابد اصرار داشتند که این سوره را کاملاً مکی معرفی کنند؛[3] غافل از آن که در مکه اسیری وجود نداشت. مجاهد و قتاده، از تابعان، تصریح کرده اند که تمام سورة دهر، مدنی است، ولی دیگران به تفصیل قایل شده اند.[4]
حافظ حسکانی می گوید:
برخی از نواصب، ادعا کرده اند که این سوره، به اتفاق همه مفسران، مکی است.
و در پاسخ آنها گفته است:
چگونه در این مطلب دعوی اجماع دارند، درحالی که بیشتر مفسران عقیده دارند که این سوره در مدینه نازل شده است.
وی سپس نصوص وارده از ائمه را که دربارة ترتیب نزول سوره هاست نقل می کند که در تمام آنها تصریح شده که این سوره در مدینه، پس از سورة الرحمان و قبل از سوره طلاق نازل شده است.[5]
نتیجة تحقیق طبرسی در مجمع البیان و دیگر مفسران محقق نیز به همین نحو است. مهم آن است که تمام روایات مربوط به ترتیب نزول قرآن، این سوره را مدنی دانسته اند و حتّی یک روایت هم بر خلاف این تصریح، نظر نداده است.[6]
سید شبر نیز گفته که مکی دانستن این سوره، در واقع، تکذیب نقل صحیح است.[7]
سیوطی نیز از بیهقی در کتاب دلائل النبوة، با سندش از عکرمه و حسین بن ابی الحسن، روایت کرده که سور مکی و مدنی را معرفی نموده است و سورة انسان در میان سور مدنی و بعد از سوره رحمن و قبل از سورة طلاق قرار دارد.[8] وی همین مطلب را از ابن ضریس در کتاب فضائل القرآن، با سندش از ابن عباس نیز نقل کرده است.[9]
صاحب المیزان نیز از الدرالمنثور از ابن ضریس و ابن مردویه و بیهقی از ابن عباس روایت کرده است که سورة انسان در مدینه نازل شده و ابن مردویه از ابن عباس روایت کرده که آیه[10] در شأن علی(ع) و فاطمه دختر رسول الله(ص) نازل شده است. علامه طباطبایی اضافه کرده است که با توجه به سیاق آیات قبل و بعد، همۀ سوره مدنی است.[11]
2. سیاق آیات سورة دهر، بویژه آیة (یوفُونَ بِالنَّذْرِ) و آیة (یطْعِمُونَ الطَّعَامَ) سیاق یک داستان واقعی است که در خارج اتفاق افتاده است و ذکر اسیر در میانه کسانی که به دست آن ابرار، اِطعام شده اند، بهترین شاهد است بر این که این آیات در مدینه نازل شده است؛ چون مسلمانان در مکه، قدرتی نداشتند تا اسیر داشته باشند.[12]
روایات شأن نزول
منقولات روایی در خصوص این سوره به صورت های مختلفی ذکر شده اند. خاصه و عامه روایت کرده اند که این آیات درخصوص علی، فاطمه، حسن و حسین(ع) نازل شده و آنها مسکین، یتیم و اسیر را بر خود در افطارشان مقدم داشتند و با هیچ طعامی افطار نکردند. و خداوند، با این آیات، به نیکی از آنان یاد کرد و این سوره را در مورد آنان نازل کرد. این، دلیل بر آن است که این سوره مدنی است.[13]
روایات بخشش اهل بیت(ع) در یک روز
دربارۀ کیفیت بخش و جنس افطار بخشیده شده، روایات متفاوتی نقل شده است.
نقل یکم
برخی از روایات حاکی از آن اند که علی(ع) و فاطمه(ع) حلوای خود را به مسکین، یتیم و اسیر بخشیدند، ولی اشاره به سه روز پی در پی نمی کنند.
از جملة این روایات، نقلی است که علی ابن ابراهیم قمی، از پدرش، از عبدالله بن میمون قداح، از ابی عبدالله(ع) آورده است که فرمود:
پیش حضرت زهرا(ع) مقداری جو بود که از آن «عصیده» (نوعی حلوا و شیرینی سفره که در فارسی به آن کاچی می گویند) درست کرد و وقتی مهیا شد، آن را در سفره افطار نهاد که در آن لحظه مسکینی آمد و گفت: خدا شما را رحمت کند! از آنچه خدا به شما روزی داده است، به ما اطعام کنید. علی(ع) برخاست و یک سوم آن را به او بخشید. مدتی نگذشت که یتیمی آمد و گفت: خدا شما را رحمت کند! از آنچه خدا به شما روزی داده است، به ما اطعام کنید. علی(ع) برخاست و یک سوم دیگر آن را به او بخشید. لحظه ای نگذشت که اسیری آمد و گفت: خدا شما را رحمت کند! ما را از آنچه خدا روزیتان کرده است، اطعام کنید. علی(ع) برخاست و یک سوم باقی مانده را به اسیر داد. و چیزی از آن عصیده (حلوا) نچشیدند. سپس خداوند در مورد ایشان این آیه را تا (وَکانَ سَعْیکم مَشْکوراً) درباره امیرالمؤمنین(ع) نازل کرد و آن در مورد هر مؤمنی که مثل آن را انجام دهد، جاری است.[14]
نقد و بررسی روایت
قدم اول در بررسی صحت یا سقم هر روایتی، بررسی سندی آن است. در روایت مذکور، هر سه راوی توثیق شده اند. علی بن ابراهیم را نجاشی توثیق کرده[15] و شیخ طوسی او را از اصحاب امام هادی (ع) برشمرده است.[16] نیز پدرش ابراهیم بن هاشم را نجاشی و شیخ از شاگردان یونس بن عبدالرحمن و از اصحاب امام رضا(ع) برشمرده اند.[17] علامة حلی نیز دربارۀ وی می گوید:
من به قول کسی از اصحابمان در قدح و یا تعدیل او دست نیافتم و روایات ایشان زیاد است و ارجح، قبول روایاتش است.[18]
دلایلی بر توثیق ایشان ذکر شده که عبارت اند از:
1. پسرش علی بن ابراهیم در تفسیر خود از او نقل کرده و در اول کتابش ملتزم شده که آنچه می آورد، از طریق ثقات به او رسیده است.[19]
2. سید بن طاووس او را درمیان رواتی که از آنها نقل می کند، قرار داده و گفته که همة روات این حدیث ثقه اند.[20]
3. او اولین کسی است که حدیث کوفیان را در قم منتشر ساخت و قمیان به روایاتش اعتماد کردند؛ درحالی که در میانشان افرادی بودند که در پذیرش حدیث سخت گیر بودند. لذا اگر در او شائبه ای از ضعف بود، از او اخذ روایت نمی کردند و روایتش را نمی پذیرفتند.[21]
4. ابراهیم بن هاشم در اسناد کامل الزیارات قرار دارد و ابن قولویه شهادت داده است که همه کسانی که در سندش تا به امام قرار گرفته اند، موثق اند.[22]
نفر بعدی در سند علی بن ابراهیم، عبدالله بن میمون قداح مکی است که شیخ طوسی او را از اصحاب امام صادق (ع) دانسته[23] و نجاشی توثیقش کرده است.[24] پس همه افراد این روایت ثقه اند.
از لحاظ متن نیز باید به چند مطلب اشاره شود:
1. نزد حضرت زهرا(ع) مقداری جو بود؛ نه این که علی (ع) از همسایه یهودی خود قرض کند و...؛
2. این روایت دلالت بر نذر و روزه حسنین نمی کند؛
3. حضرت زهرا(ع) از آن نوعی حلوا درست کرد، نه این که نان پخت؛ یعنی ممکن است اهل بیت (ع) حلوا را که بهترین غذایشان بوده در سه نوبت، ولی در یک روز به مسکین و یتیم و اسیر اطعام کرده باشند و خود، نان خالی بخورند. لذا در ادامه روایت آمده است که «چیزی از آن حلوا نچشیدند» و دلیلی بر این نیست که هیچ چیز نخورده باشند.
4. اصل شأن نزول آیه در مورد انفاق اهل بیت (ع) بود، ولی آن دربارۀ هر مؤمنی که مثل آن را انجام دهد، جاری است.
نقل دوم
فرات کوفی از محمد بن احمد بن علی همدانی، از جعفر بن محمد علوی، از محمد بن محمد بن عبدالله بن عبدالله، از کلبی از ابی صالح، از ابن عباس نقل می کند که: آیة (وَیطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَی حُبِّهِ مِسْکیناً وَیتِیماً وَأَسِیراً)[25] دربارۀ علی (ع) و فاطمه(ع) نازل شد که سه قرص نان داشتند و آنها را به مسکین، یتیم و اسیر اطعام کردند و خود گرسنه خوابیدند.[26]
نقد و بررسی روایت
از لحاظ سندی، همدانی و محمد بن محمد مجهول اند و علوی نیز از جانب شیخ طوسی، قلیل الروایه معرفی شده که تلعکبری از او نقل می کند.[27] بقیه راویان از عامه اند. و اما خود فرات از مشایخ علی بن بابویه است و صدوق زیاد از او روایت کرده است. علامه مامقانی می گوید:
ظاهر روایت شیخ در وسائل الشیعة و فاضل مجلسی در بحار الانوار و صدوق و دیگران از ایشان دلیل بر اعتمادشان بر فرات کوفی است و مجلسی در بحار الانوار گفته است که هر چند اصحاب، متعرض مدح و قدحی نسبت به ایشان نشده اند، لکن برای موافقت احادیثش با آنچه از احادیث معتبر به ما رسیده است و همچنین به دلیل حُسن ضبط ایشان در نقل روایات، ممکن است نسبت به ایشان توثیق و حسن ظن حاصل گردد.
علامه مامقانی در ادامه می گوید:
کمترین چیزی که می توان از موقعیت ایشان استفاده کرد، این است که او در درجات عالی حسن قرار دارد؛ زیرا:1. از مشایخ علی بن بابویه است؛ 2. صدوق، شیخ حر و مجلسی از ایشان روایت کرده اند.[28]
از این روایت نیز مطالب زیر به دست می آید:
1. در این روایت نیز به قرض و. .. اشاره نشده است.
2. اشاره ایی به انفاق در سه روز نشده است.
3. سه قرص نان به جای حلوا عنوان شده است؛ ولی به جهت قوّت سند روایت علی بن ابراهیم، انفاق حلوا ترجیح می یابد.
4. این روایت، برخلاف روایت علی بن ابراهیم، اشاره دارد که گرسنه خوابیدند، ولی باز به جهت ضعف سند این روایت، گرسنه خوابیدنشان ثابت نمی شود. تنها چیزی که ثابت می شود، نخوردن از آن طعام انفاقی است که بنا بر روایت علی بن ابراهیم، حلوا بود.
5. این روایت نیز اشاره ای به نذر و روزة حسنین ندارد.
نقل سوم
سمرقندی نیز می گوید که این آیه در شأن علی بن ابی طالب(ع) و فاطمه(ع) نازل شده که روزه بودند و سائلی پیش آمد و در حالی که تنها غذای آن روزشان را داشتند، مقداری از آن را به سائل دادند و سپس یتیمی آمد و مقداری از غذا را نیز به او دادند و سپس اسیری آمد و باقی غذا را نیز به او بخشیدند و خداوند مدحشان کرد و این آیه را فرستاد.
سمرقندی، نازل شدن این آیه را در مورد مردی از انصار به قول ضعیف نسبت داده است.[29]
نقد و بررسی روایت
این روایت، به صورت مرسل نقل شده است؛ ولی با توجه به این که منافاتی با روایت مسند و صحیح علی بن ابراهیم ندارد، مقبول واقع می شود.
فرات کوفی، در جایی دیگر، از جعفر بن محمد فزاری، به صورت معنعن، از ابن عباس نقل می کند که دربارۀ آیة (وَیطْعِمُونَ الطعَامَ علَی حُبِّهِ مِسْکیناً وَیتِیماً وَأَسِیراً) گفت:
این آیه دربارۀ علی بن ابی طالب(ع) و همسرش فاطمه(ع) و کنیزشان نازل شد؛ بدین گونه که آنها پیامبر(ص) را ملاقات کردند و حضرت به هر کدام از آنها صاعی از طعام عطا کرد. وقتی به منزل رسیدند، سائلی آمد و درخواست کمک کرد و علی(ع) غذای خود را به او بخشید. سپس یتیمی از همسایگان پیش ایشان آمد و فاطمه(ع) دختر محمد (ص) غذای خود را به او بخشید و علی(ع) به او گفت: پیامبر(ص) می گوید که خداوند فرموده است: «قسم به عزت و جلالم! کسی مانع گریه یتیم در این دنیا نمی شود؛ جز این که خداوند او را در بهشت در جایی که بخواهد مسکن دهد». سپس اسیری آمد و طعام طلبید و علی(ع) به سودا خادمشان دستور داد و او نیز غذای خود را بخشید و این آیه (وَیطعِمُونَ الطعَامَ عَلَی حُبِّهِ مِسْکیناً وَ یتِیماً وَ أَسِیراً * إِنَّمَا نُطْعِمُکمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لَا نُرِیدُ مِنکمْ جَزَاءً وَلَا شُکوراً) نازل شد.[30]
نقد و بررسی روایت
نجاشی، فزاری را ضعیف در حدیث دانسته است.[31] شیخ طوسی نیز، با این که توثیقش کرده، ولی متذکر شده که برخی او را تضعیف کرده اند و در مولد قائم(عج) چیزهای عجیبی نقل کرده است.[32]
همچنین، این روایت از لحاظ متن متفاوت از روایات سابق است و در این روایت، پیامبر(ص) به هر کدام از ایشان صاعی داده است. دوم، این که در این روایت، علی(ع) سهم خود را به سائل بخشیدند و فاطمه(ع) به یکی از یتیمان همسایه بخشید. سپس وقتی اسیری آمد، علی(ع) دستور داد که خادمشان، سهم خود را به اسیر ببخشد. بعید به نظر می رسد که علی (ع) دستور دهد خادمشان سهم خودش را ببخشد.
نقل چهارم
واحدی نیز از عطا، از ابن عباس نقل می کند که علی (ع) خودش را اجیر کرد تا یک شب نخلستانی را در مقابل مقداری جو آبیاری کند. صبح جو را گرفت و از آن چیزی به نام «حریره» (غذایی که با آرد، شیر و روغن تهیه می شود) درست کردند تا بخورند. پس از پختن، مسکینی آمد و غذا را به او دادند و سپس یک سوم دیگر را مهیا کردند و وقتی پخته شد، یتیمی آمد و درخواست غذا کرد و آن را نیز به او اطعام کردند. سپس با یک سوم دیگر غذا تهیه کرد. این بار، اسیری از مشرکان آمد و درخواست غذا کرد و آن را نیز به او اطعام کردند و خود، روزشان را با گرسنگی سپری کردند.[33] اربلی، همین مطلب را از واحدی نقل کرده، در ادامه می گوید:
خداوند، قصد نیک و نیات راستین آنها را دانست و در مورد ایشان آیاتی نازل کرد... و در عوضِ بخششان، باغ ها و حور قرار داد و فرمود: (وَیطْعِمُونَ الطَّعَامَ علَی حبِّهِ مِسْکیناً وَیتِیماً وَأَسِیراً.)[34]
نقد و بررسی روایت
این روایت نیز، هر چند مرسل است، ولی با آنچه علی بن ابراهیم به صورت صحیح و مسند نقل کرده بود، تطبیق می کند.
نتیجه، این که این دسته روایات، گویای اطعام در یک روز هستند و اَصلِ مطلب را علی بن ابراهیم مسنداً گفته که مورد قبول ماست ولی آنچه برخی به صورت مرسل و یا از طریق ضعیف و مجهول نقل کرده اند که از همسایه یهودی قرض گرفت و... و، یا حسنین نیز نذر کردند و روزه گرفتند و اعطاء کردند مورد قبول ما نیستند؛ چرا که قرض از یهودی برای شخصی مثل علی(ع) شایسته نیست و وجود یهودیان در داخل مدینه ثابت نیست. دوم این که حسنین در آن ایام بچه 5 - 6 ساله بودند و لذا نذر و روزه و سپس گرسنه گذاشتن ایشان جایز نیست. سوم این که اهل بیت(ع) از حلوای مخصوص نچشیدند؛ نه این که اصلاً چیزی نخورند.
روایات بخشش اهل بیت(ع) در سه روز
در برخی روایات آمده است که بخشش در سه روز بوده است.
نقل یکم
روایت صدوق، از محمد بن ابراهیم، بن اسحاق، از ابواحمد عبدالعزیز بن یحیی جلودی، از محمد بن زکریا، از شعیب بن واقد، از قاسم بن بهرام، از لیث، از مجاهد، از ابن عباس و همچنین محمد بن ابراهیم بن اسحاق، از ابواحمد عبدالعزیز بن یحیی جلودی، از حسن بن مهران، از مسلمه بن خالد، از صادق (ع)، از پدرش در تفسیر آیه (یوفُونَ بِالنَّذْرِ) که فرمود:
حسن و حسین(ع) که کودک بودند بیمار شدند. رسول خدا(ص) با دو مرد به عیادت آنها آمد. یکی از آنها گفت: ای ابوالحسن، اگر برای دو فرزندت نذر می کردی، خدا آنها را شفا می داد. فرمود: سه روز روزه می دارم و فاطمه(ع) هم چنین گفت و حسن و حسین(ع) هم گفتند: ما هم سه روز، روزه می داریم و کنیزشان فضّه هم چنین نذری کرد. خدا جامة عافیت به آنها نمود. صبح، نیت روزه داشتند و طعامی نداشتند. علی (ع) نزد همسایه یهودی خود شمعون که شغل پشم ریسی داشت رفت و فرمود: می توانی مقداری پشم به من بدهی تا دختر محمد(ص) برایت بریسد و سه صاع جو در عوض آن بدهی؟ گفت: آری. مقداری پشم با جو به آن حضرت داد و او به فاطمه(ع) خبر داد و قبول کرد و اطاعت نمود و یک سوم پشم را رَشت و یک صاع جو را آسیا کرد و خمیر نمود و پنج قرص نان از آن پُخت برای هر تن، قرصی.
علی(ع) نماز مغرب را با پیامبر(ص) خواند و به منزل آمد و سفره گستردند و نشستند تا افطار کنند. نخستین لقمه را که علی(ع) برداشت، مسکینی بر درِ خانه ایستاد و گفت: درود بر شما ای اهل بیت محمد(!. .. مرا از آنچه می خورید، اطعام کنید. خدا از طعام بهشت به شما بخوراند! علی(ع) لقمه را از دست نهاد.
و هرچه در سفره بود، برداشت و به مسکین داد و گرسنه خوابیدند و جز آب نچشیدند و سپس ثلث دوم پَشم را برداشت و رَشت و صاعی از جو برگرفت و آسیا کرد و خمیر نمود و پخت و پنج قرص نان فراهم کرد و برای هر سری قرصی و علی(ع) نماز مغرب را با پیامبر(ص) خواند و به منزل آمد و چون سفره گستردند و پنج تن نشستند و علی(ع) اول لقمه را برگرفت، یتیم مسلمانی بر در خانه ایستاد و گفت: درود بر شما خانواده محمد(! من یتیم مسلمانم. از آنچه می خورید، به من بدهید! خدا به شما از خوراک بهشت عطا کند! علی(ع) لقمه از دست نهاد.
سپس هرچه در سفره بود به آن یتیم داد. قسمت سوم پشم را رشت و آخرین صاع را آسیاب کرد و خمیر نمود و پنج قرص دیگر برای هر سری قرصی از آن پخت. علی(ع) نماز مغرب را با پیامبر (ص) خواند و به منزل آمد و سفره گستردند و اولین لقمه را که علی(ع) برگرفت، اسیری از مشرکان بر درِ خانه صدا زد: ای خاندان محمد! ما را اسیر کنید و در بند نمایید و خوراک ندهید!؟ علی(ع) لقمه را از دست بر زمین نهاد.
و هرچه را در سفره بود، به اسیر دادند و همه گرسنه خوابیدند و صبح را روزه نبودند و چیزی خوردنی هم نداشتند. شعیب در حدیث خود گوید: علی(ع)، حسن و حسین را نزد رسول خدا(ص) آورد و چون جوجه از گرسنگی می لرزیدند. چون پیامبر(ص) آنها را به این حال دید، فرمود: ای ابوالحسن، به سختی مرا بد آید، آنچه بر شما به نظر آید. همه نزد فاطمه(ع) آمدند و او در محراب بود و از گرسنگی شکمش به پشتش چسبیده بود و چشمانش به گودی رفته بود. چون رسول خدا(ص) او را دید، در آغوشش کشید و گفت: به خدا استغاثه کنم که شما سه روز به این حال هستید.
جبرئیل آمد و گفت: ای محمد، بگیر آنچه را خدا برای خاندانت آماده کرده است. فرمود: چه چیزی را بگیرم؟ گفت: (هلْ أَتَی عَلَی الْإِنسَانِ حِینٌ مِنَ الدَّهْرِ... إِنَّ هذَا کانَ لَکمْ جَزَاءً وَکانَ سَعْیکم مَشْکوراً...).
حسن بن مهران در حدیث خود گفته است: پیامبر(ص) از جا جَست و به منزل فاطمه(ع) رفت و فکاری آنها را دید و آنها را جمع کرد و گریست و فرمود: شما از سه روز در این وضع بودید و من متوجه نبودم. جبرئیل این آیات (هَلْ أَتَی...) را آورد. راستی خوش کرداران از جامی نوشند که ممزوج از کافور است؛ از چشمه هایی که بندگان خدا از آن نوشند و به خوبی آن را به جوش آرند، فرمود: این، چشمه ای است در خانه پیامبر(ص) که روان شود تا خانة انبیا و مؤمنان وفا کنند به نذر مقصود علی و فاطمه و حسن وحسین و کنیز آنهاست و بترسند از روزی که شرّ آن پران است (عبوس و زشت چهره) و بخورانند خوراک را با فرط نیاز بدان! ؛ یعنی با اشتهای به آن. آن را به مسکین و یتیم و اسیر ایثار کنند و چون به آنها بخورانند، بگویند: شما را برای خدا اطعام کنیم، (و از شما پاداش و قدردانی نخواهیم ). گفت: به خدا! این جمله را برای آنها به زبان نیاوردند، ولی در دل گفتند و خدا از آن خبر داد. گویند: عوض از شما نخواهیم و قدردانی به ذکر ثنا توقع نداریم؛ تنها برای خدا به شما اطعام کردیم و ثواب او را خواهیم. خدای تعالی فرمود: آنها را خدا از شرّ این روز بر کنار داشت و از خرمی چهره و شادی دل برخوردار کرد؛ برای شکیبایی آنان عوض بهشت داد که در آن ساکن شوند و فرش خرید که بگسترانند و بپوشند و بر تخت ها تکیه کنند؛ نه آفتاب سوزانی در آن ببینند و نه سرمان زمهریری. ...[35]
نقد و بررسی روایت
الف. بررسی سند حدیث
در سلسله سند این روایت افراد زیر قرار دارند که صدوق از آنها نقل کرده است:
1. محمد بن ابراهیم بن اسحاق [طالقانی]؛ ملا وحید گفته که صدوق زیاد از ایشان نقل کرده و بر او ترضّی و ترحّم کرده است که مامقانی از آن، حُسنِ حال، بلکه جلالت شأنش را استفاده کرده و گفته است که احتمالاً از مشایخ صدوق است. در ادامه گفته است که مفید نیز در طریق صدوق به احمد بن محمد بن سعید می گوید که او از حسین بن روح روایت دارد که دلالت بر این می کند که ایشان پیش او مقبول بوده است. مجلسی اول نیز او را از مشایخ صدوق دانسته است.
در نهایت، مامقانی او را ثقه دانسته و حدیثش را صحیح تلقّی کرده است و در توجیه آن گفته است که مشایخ اجازه نیازی به تنصیص بر توثیق ندارند؛ علاوه بر این که صدوق بر او ترضی کرده است. با این وجود، نجاشی و شیخ یادی از ایشان نکرده اند.[36]
2. عبدالعزیز بن یحیی جلودی بصری؛ شیخ طوسی او را در میان کسانی که مستقیماً از امام علی(ع) روایت نکرده اند، آورده، توفیقش می کند.[37] و او را امامی مذهب و دارای کتبی در فقه و. .. دانسته است.[38] نجاشی نیز او را از اصحاب ابی جعفر (امام جواد(ع)) دانسته است.[39]
3. محمدبن زکریا؛ شیخ، محمد بن زکریا بن جندب بجلی جریری کوفی را از اصحاب امام صادق(ع) برشمرده است،[40] ولی توثیقی برای ایشان ذکر نشده و مجهول است.
4. شعیب بن واقد؛ در کتب رجال، یادی از وی نشده، ولی در طریق صدوق در باب ذکر مناهی النبی(ص) در الفقیه و الامالی واقع شده است. مامقانی قرار گرفتن ایشان در طریق الفقیه را دلیل بر اعتماد صدوق بر او دانسته است.[41]
5. قاسم بن بهرام (ابوهمدان قاضی هیت)؛ شیخ او را از اصحاب صادق(ع) برشمرده[42] و ظاهراً امامی است؛ جز این که مجهول است.[43]
6. لیث؛ پنج فرد به نام لیث درکتب رجال ذکر شده است که اگر مقصود، «لیث بن بختری مرادی» باشد، مقبول است؛ هر چند مذهبش خوب نیست، ولی حدیثش مقبول است، چون امام صادق(ع) او را از بهشتیان دانسته و ابن غضایری گفته است که طعن در دینش، موجب طعن در حدیثش نمی شود.[44] بقیه توفیق نشده اند. پس به جهت این که معلوم نیست مقصود، کدام «لیث» است، مجهول می گردد و مشترک محسوب می شود.
7. مجاهد؛ او از رجال عامه است و کتب رجال شیعه متذکر او نشده اند.
8. ابن عباس؛ شیخ طوسی، ایشان را از راویان پیامبر (ص) و از اصحاب علی(ع) برشمرده است.[45]
9. حسن بن مهران؛ در کتب شیعه یادی از ایشان نشده است. در میان اهل سنّت نیز، تنها ابن ابی حاتم در الجرح و التعدیل از او نام برده که از فرقد، صاحب پیامبر(ص) روایت می کند و محمد بن سلام از ایشان روایت می کند و این مطلب را از پدرش شنیده است. در هر حال، وی مجهول است.[46]
10. مسلمة بن خالد؛ شیخ طوسی، مسلم بن خالد مکی مزنجی را از اصحاب امام صادق(ع) بر شمرده است؛ نه مسلمة بن خالد را.[47] در دیگر کتب رجال شیعه نیز یادی از وی نشده است. در اهل سنت نیز ابن ابی حاتم او را مجهول دانسته که از ابا امامة بن سهل استماع حدیث کرده است و ابن غسیل از او روایت کرده است.[48]
نتیجه، این که بیشتر رجال هر دو طریق این روایت یا مجهول و یا ضعیف و یا از عامه اند و لذا نمی توان بر سند آن صِحّه گذاشت.
ب. بررسی متن حدیث
در متن این حدیث، مواردی است که در آنها اضطراب ویا زبان حال و یا چیزی شبیه داستان گویی به نظر می رسد. برخی از آنها را یاد آور می شویم:
1. اضطراب در نقل روایت؛ در این روایت یکی از عیادت کنندگان پیشنهاد نذر کرد؛ ولی در روایات صفحات بعدی، خود رسول اکرم(ص) پیشنهاد نذر داده است.
2. تعبیر به «همسایه»، به احتمال زیاد، صحیح نیست؛ چون در خود مدینه مسلمین زندگی می کردند و یهود جداگانه در خیبر و جاهای دیگر در خارج از مدینه زندگی می کردند. بنابراین، علی(ع) همسایه یهودی نداشته است.
3. مشاعره علی (ع) و فاطمه (ع) که در متن عربی روایت نقل شده در آن موقعیت که سائل در پُشت در ایستاده است منطقی به نظر نمی رسد. از این رو، ممکن است آن را به عنوان زبان حال، آیندگان و سرایندگان اضافه کرده باشند. سرودن شعر علی و فاطمه و استفاده از تعابیری چون«مانند جوجه از گرسنگی می لرزیدند» و یا «از گرسنگی شکمش به پشتش چسبیده بود»، بیشتر برای برانگیختن عواطف انسانی عنوان شده است. به علاوه، با سه روز گرسنگی، آدم، بی حال می شود و بر خود می لرزد، ولی شکمش به پشت نمی چسبد.
4. نذر و روزه بر حسنین که در آن روز بیش از چهار یا پنج سال نداشته اند معقول به نظر نمی رسد، چون پدر آن یتیم در اُحُد شهید شده بود که در سال سه یا چهار هجری بوده است و حسنین در دو و سه هجری متولد شده اند.[49] و نذر روزه بر بچه چهار یا پنج ساله معقول نیست. به علاوه، این واقعه سال ها قبل از رحلت پیامبر(ص) واقع شده بود و پیامبر (ص) در سال دهم هجری وفات کرده اند.[50] از این رو، حسنین نمی توانند در این حادثه بیش از چهار یا پنج سال داشته باشند و نذر روزه بر چنین بچه ای معقول نیست.
5. مراجعه علی(ع) به یهودی، با آن متاعت نفسی که ایشان داشت، صحیح به نظر نمی رسد.
نقل دوم
مشابه روایت مذکور را ابن شهر آشوب از ابوصالح، مجاهد، ضحاک، حسن، عطاء، قتاده، لیث، ابن عباس، ابن مسعود، ابن جبیر، عمرو بن شعیب، حسن بن مهران، نقاش، قشیری، ثعلبی و واحدی در تفاسیر شان و صاحب اسباب النزول و خطیب مکی در الأربعین و ابوبکر شیرازی در نزول القرآن فی امیر المؤمنین (ع) و اشنهی در اعتقاد اهل السنة و ابوبکر محمد بن احمد بن فضل نحوی در العروس فی الزهد آورده است. او در ادامه می گوید:
اهل بیت(ع) از اَصبَغ بن نباته و دیگران از امام باقر(ع) در مورد (هَلْ أَتی علَی الْإِنسَانِ...) نقل کرد ه اند که مشابه نقل صدوق در الأمالی است و در این روایت نیز علی(ع)، فاطمه، فضه و حسنین(ع) نذر کرده اند و علی(ع) از شمعون یهودی جو گرفته است و علی(ع) و فاطمه (ع) در سه نوبت مشاعره کرده اند و انفاق در سه روز اتفاق افتاده است.
در ادامه روایتِ ابن شهر آشوب آمده است:
پیامبر (ص) آنها را گرسنه دید و جبرئیل با یک سینی طلاکاری شده و با دُرّ و یاقوت مزَین شده آمد که در آن، غذاها و نوشیدنی هایی بود که بوی مُشک و کافور از آن به مشام می رسید. اهل بیت (ع) از آن خوردند، ولی لقمه ای از آن کاسته نشد. امام حسین(ع) با لقمه ای از منزل خارج و یک زن یهودی گفت: ای خاندان گرسنه! این غذا از کجاست؟ مرا نیز از آن بده. امام حسین (ع) دستش را دراز کرد تا به او دهد که جبرئیل آمد و از دستش گرفته، سینی را به آسمان برد. پس پیامبر(ص) فرمود: اگر حسین(ع) نمی خواست آن تکه از غذا را به همسایه بدهد، این سینی پیش اهل بیتم می ماند تا از آن تا روز قیامت بخورند و چیزی از آن کاسته نشود. و آیة (یوفُونَ بِالنَّذْرِ)[51] نازل شد و صدقه در شب 25 ذی حجّه بود و (هَلْ أَتَی) در روز 25 همان ماه نازل شد.[52]
نقد و بررسی روایت
الف. بررسی سند حدیث
در قسمت اول، همه راویان از عامه اند و حدیث، سند کامل ندارد و به صورت مرسل نقل شده است. قسمت دوم را نیز اصبغ بن نباته از اهل بیت(ع) و دیگران از امام باقر(ع) نقل کرده اند، که باز به صورت مرسل نقل شده است.
شیخ، اصبغ بن نباته را از راویان امام علی(ع) و امام حسن(ع) برشمرده است[53] و در الفهرست، ایشان را از خواص علی(ع) برشمرده، بر او ترّحم کرده است که عهدنامه مالک اشتر و وصیت علی(ع) به محمد حنفیه را روایت کرده است.[54] و مامقانی با تعبیر ضبط از او یاد کرده است؛ ولی با این وجود، به جهت مرسل بودن، ضعیف است.
ب. بررسی متن حدیث
قسمت اول روایت، در روایت پیشین نقد شد. دربارۀ قسمت دوم روایت باید گفت: اولاً، اجمالاً می توان پذیرفت که در عوض بخشش خاندان نبوت، طعامی آسمانی برای آن خاندان آمده است، ولی این که سینی از طلا و یاقوت و امثال آن باشد، به احتمال زیاد افزودة قصه گوها و راویان قصه پرداز بوده باشد. ثانیاً، معقول به نظر می رسد که چون امام حسین(ع) خواست از آن طعام به زن یهودی بدهد، سینی طعام به عالم بالا رفت.
ثالثاً، اضطراب در روایت، در اینجا نیز مشهود است و آن، این که در روایات قبلی داشتیم که وقتی پیامبر(ص)، اهل بیت(ع) را در حال گرسنگی دید، جبرئیل سوره «هل اتی» را نازل کرد؛ ولی در این روایت، جبرئیل طعام آورده است.
نقل سوم
قطب راوندی نیز همین جریان را به همان صورت الأمالی صدوق ذکر کرده است و در آخر افزوده است که وقتی پیامبر(ص) از حال آنها مطلع شد، با علی(ع) داخل باغ مقداد شد؛ در حالی که در نخل هایش خرمایی باقی نمانده بود. پیامبر(ص) به علی(ع) فرمود: این سبد را بگیر و به سوی آن درخت خرما برو و بگو که پیامبر خدا(ص) می فرماید: به حقّ خدا، از تو می خواهم که ما را از میوه ات اطعام کنی! علی(ع) چنان کرد و میوه ها را پیش رسول الله(ص) آورد و همه خوردند و به مقداد و خانوادة مقداد نیز اطعام کرد و برای فاطمه (ع) و حسنین(ع) نیز آورد و کفایتشان کرد. وقتی به منزل رسیدند، حضرت فرمود: بشارت بده و صبر پیشه کن ای فاطمه(ع) که جز با صبر بدانچه پیش خداست، نمی رسی. پس جبرئیل سورة «هل اتی» را آورد.[55]
نقد و بررسی روایت
الف. بررسی سند روایت: این روایت مرسل و بدون سند ذکر شده است.
ب. بررسی متن روایت: در این روایت نیز، اضطراب وجود دارد و آن، جریان درخت خرمای مقداد است که در روایات قبلی طعام آسمانی و سوره «هل اتی» ذکر شده بود.
نقل چهارم
اربلی نیز از المناقب خوارزمی، از ابن عباس روایتی را آورده است که ثعلبی و دیگر مفسران قرآن در مورد آیۀ (یوفُونَ بِالنَّذْرِ) متذکر آن شده اند. او می گوید: حسنین مریض شدند و پیامبر(ص) با ابوبکر و عمر به عیادتشان رفتند و گفتند: ای اباالحسن، چه خوب است که بر دو فرزند خود نذری نمایی و. .. علی(ع) و فاطمه(ع) و فضه نذر کردند که اگر حسنین بهبود یابند، سه روز روزه بگیرند. حسنین(ع) شفا یافتند، در حالی که پیش آل محمد (ص) چیزی برای خوردن نبود. امیر المومنین(ع) پیش شمعون خیبری که یهودی بود رفت و سه صاع جو از او به قرض گرفت.
و در حدیث مزنی از ابن مهران باهلی آمده است که حضرت علی(ع) پیش یکی از همسایگانش که پشم ریسی می کرد و شمعون بن حانا نام داشت رفت و گفت: آیا برای تو ممکن است که جزه ای (آن مقدار از پشم گوسفند که در سال بریده شود) از پشم بدهی تا دختر محمد(ص) در مقابل سه صاع از جو بریسد؟ گفت: آری. پس پشمی به حضرت داد و ایشان پشم و جو را به منزل آورد و به فاطمه(ع) خبر داد و او اطاعت کرد... (بقیه داستان عین همان است که در الأمالی طوسی آمده است).
ابن مهران باهلی در ادامة حدیث می گوید که پیامبر(ص) وقتی داخل منزل فاطمه (ع) شد، و وضع آنها را دید، گریست و گفت شما سه روز بدین وضع بود ه اید و من از شما غافل بوده ام؟ پس جبرئیل این آیات را نازل کرد: (إِنَّ الْأَبْرَارَ یشْرَبُونَ مِن کأْسٍ کانَ مِزَاجُهَا کافُوراً). خطیب در این قضیه روایتی دیگر آورده و گفته که در مورد ایشان، آیه (وَیطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَی حُبِّهِ مِسْکیناً وَیتِیماً وَأَسِیراً...) نازل شد. و این سوره به اجماع امت در این قضیه نازل شده است و کسی با آن مخالفت نکرده است.[56]
نقد و بررسی روایت
الف. روایت به صورت مرسل نقل شده است.
ب. نقد متن روایت
1. اضطراب در متن این روایت نیز وجود دارد؛ چرا که آورده است که پیامبر(ص)، ابوبکر و عمر به علی(ع) گفتند که خوب است نذر کنی؛ در حالی که در برخی از روایات قبلی به پیامبر(ص) و در برخی به عمر نسبت داده شده است.
2. در این روایت، نذر و روزه حسنین مطرح نشده است.
3. در این روایت نیز علی (ع) از شمعون خیبری قرض می گیرد که نقد آن گذشت.
زمخشری و طبرسی مشابه این روایت را آورده اند که در آن به نذر علی(ع)، فاطمه(ع) و فضه و قرض علی(ع) از شمعون خیبری و اتفاق انفاق در سه روز متوالی اشاره شده است[57] که مرسل نقل شده و نقل آن گذشت.
نقل پنجم
ابن طاووس نیز در این خصوص می گوید:
از جمله روایاتی که دربارۀ صدقه مولایمان علی (ع) و فاطمه (ع) در شب 25 ذی حجّه بر مسکین، یتیم و اسیر ذکر می کنیم، روایتی است که جدّم ابوجعفر طوسی درکتاب المصباح متذکر آن شده است؛ هرچند این روایت را به طریق متعدد ذکر کرده ایم.
شیخ طوسی می گوید: در شب 25 ذی حجّه امیرالمؤمنین (ع) و فاطمه (ع) صدقه دادند و در روز 25 همان ماه سورة «هل اتی» در مورد آن دو بزرگوار و حسنین(ع) نازل شد.[58] ایشان در تبیین داستان می گوید:
وقتی حسنین مریض شدند، پیامبر(ص) به همراه ابوبکر، عمر و عامة عرب عیادتشان کردند و حضرت رسول خدا(ص) پیشنهاد نذر برای شفای حسنین(ع) داد و علی(ع) گفت: اگر فرزندانم شفا یابند، سه روز، روزه شکر به درگاه الهی می گیرم. حضرت فاطمه (ع) و کنیزشان فضه نیز چنان نذری کردند و حسنین شفا یافتند، ولی در منزل آل محمد(ص) طعام اندکی نیز نبود، پس علی(ع) پیش شمعون بن حاریا خیبری رفت و از ایشان سه صاع جو قرض گرفت.
سید بن طاووس در توضیح می گوید:
در بعضی از اسانیدم آمده است که صدقه علی(ع) و فاطمه(ع) بر مسکین و یتیم و اسیر در سه شب اتفاق افتاده است. پس ممکن است که اولین شب از آن سه شب، شب 25 ذی حجّه بوده باشد.
از روایات در این مورد است که گفت: علی(ع) به نزد یکی از همسایگانش که شمعون بن حاریا نام داشت و پشم ریسی می کرد، رفت و گفت: آیا ممکن است که مقداری پشم بدهی تا دختر پیامبر(ص) در مقابل سه صاع جو برای تو بریسد؟ گفت: آری... (مثل روایات پیشین). حضرت فاطمه(ع) پنج قرص نان پخت که برای هرکدام یک نان برسد. علی (ع) نماز را با پیامبر(ص) خواند... مسکینی آمد و درخواست غذا کرد. علی(ع) دستور داد که غذا را بدهند. همگی اطاعت کردند. روز و شبشان را بدون غذا سپری کردند و تنها آب خوردند. در روز دوم، فاطمه (ع) صاع دوم را آرد و نان کرد... این بار یتیمی آمد و گفت: سلام بر شما اهل بیت محمد (! من یتیمی از اولاد مهاجرین هستم که پدرم در روز عقبه شهید شد. مرا طعام دهید که خدا شما را از غذاهای بهشت اطعام کند. علی(ع) دستور داد نان را ببخشند. دو روز و شب را سپری کردند و جز آب چیزی نخوردند. در روز سوم نیز فاطمه (ع) صاع سوم را نان کرد و این بار اسیر آمد و علی(ع) دستور داد که نان را اعطاء کنند و سه روز و شب را جز آب چیزی نچشیدند.
روز چهارم، علی (ع) با حسنین پیش پیامبر(ص) رفتند که همانند جوجه از شدت گرسنگی بر خود می لرزیدند. وقتی پیامبر(ص) ایشان را دید، فرمود: یا اباالحسن، چه چیز سختی بر شما می بینم؟ سپس با هم به منزل فاطمه(ع) رفتند؛ درحالی که ایشان در محراب بود و از شدت گرسنگی شکمش به پشت چسبیده بود و چشمانش به گودی افتاده بود. وقتی پیامبر(ص) ایشان را دید، فرمود: واغوثاه یا الله! اهل بیت محمد(ص) از گرسنگی می میرند. پس جبرئیل(ع) آمد و (هَلْ أَتَی عَلَی الْإِنسَانِ حِینٌ مِنَ الدَّهرِ... إِنمَا نُطْعِمُکمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لَا نُرِیدُ مِنکمْ جَزَاءً وَلَا شُکوراً) تا آخر سوره را آورد.
ابن طاووس در ادامه می گوید که محمد بن غزالی، علاوه بر آنچه ثعلبی ذکر کرده، آورده است: بر اهل بیت پیامبر(ص) مائده ای از آسمان نازل شد و سه روز آن را خوردند. و بعد می گوید که نزول مائده را موفق احمد مکی خوارزمی نیز در المناقب[59] روایت کرده است.
زمخشری نیز متذکر نزول مائده شده است؛ ولی آن را در وقتی که ما متذکر شدیم، نگفته است.[60]
ابن طاووس در ادامه می گوید که حدیث نزول این آیات از سورة «هل اتی» را علی بن احمد واحدی نیشابوری در اسباب النزول[61] آورده و دیگران نیز متذکر آن شده اند.[62]
نقد و بررسی روایت
الف. نقد سند: هر چند ابن طاووس گفته که به طرق متعدد نقل می کنیم، ولی برای روایاتش سند ارائه نکرده و لذا مرسل است.
ب. نقد متن روایت: این روایت نیز شباهت زیادی به روایت صدوق دارد که برخی موارد را در بررسی آن روایت بیان داشتیم و حال چند مورد را نیز به نقد می کشیم:
1. در روایت آورده که در شب 25 ذی حجه، علی (ع) و فاطمه (ع) صدقه دادند و در روز 25 همان ماه سوره «هل اتی» در مورد آن دو بزرگوار و حسنین نازل شده. این نقل دلالت می کند که صدقه در یک شب واقع شده است؛ هر چند سید بن طاووس در ادامه گفته که بنابر بعضی اسانیدم، صدقه اهل بیت در سه شب واقع شده که ممکن است که اولین شب از آن سه شب، شب 25 ذی حجه باشد؛ ولی نازل شدن سوره، قبل از اکمال عمل با اعطای شب سوم، منطقی به نظر نمی رسد.
2. در این روایت نیز پیشنهاد نذر از جانب پیامبر(ص) انجام گرفته که متفاوت با برخی روایات پیشین است و لذا اضطراب در روایت وجود دارد.
3. در این روایت، نذر حسنین(ع) عنوان نشده است.
4. قرض گرفتن علی(ع) از شمعون بن حاریا خیبری مطرح است؛ هرچند اشاره دارد که در روایات دیگر پشم ریسی در مقابل جو مطرح شده است.
5. در این روایت آمده است که فاطمه(ع) پنج قرص نان تهیه کرد. حال، معقول این است که با آمدن فقیر، یک یا چند قرص نان به او بدهند؛ نه این که همه غذا را بدهند و فرزندان و همسر را که واجب النفقه هستند گرسنه نگه دارند.
6. در روایت آمده است که علی(ع)، در هر سه نوبت، دستور داد که غذا را به سائلان بدهند؛ درحالی که علی(ع) اختیار غذای خود را دارد، نه بچه های چهار یا پنج ساله را.
7. وظیفه رئیس خانواده است که ابتدا غذای خانواده خود را تأمین کند؛ نه این که سه روز جز آب نخورند.
نقل ششم
بار دیگر، فرات بن ابراهیم کوفی، از محمد بن ابراهیم بن زکریا غطفانی، از ابوالحسن هشام بن احمد بن معاویه در مصر، از محمد بن بحر از روح بن عبدالله، از جعفر بن محمد(ع)، از پدرش، از جدش نقل می کند که حسنین مریض شدند. .. (مثل نقل قبلی، علی(ع) فاطمه (ع) و فضه نذر کردند، ولی پیشنهاد نذر را عمر مطرح کرد) و علی(ع) از شمعون بن حارا پشم و جو می گیرد تا دختر پیامبر(ص) آن را بریسد... (بقیه داستان مثل قول صدوق در الأمالی است که انفاق در سه روز به همراه مشاعره علی(ع) و فاطمه(ع) اتفاق افتاده است).
ایشان در ادامه می گوید: علی(ع) دوباره به بیرون رفت و از اباجبله، دیناری قرض گرفت و در مسیر، آن را به مقداد داد؛ زیرا او را سزاوارتر به آن دانست و لذا گرسنه به منزل آمد و پیامبر(ص) با دیدن حالت آنها، دعایی کرد و غذای بهشتی عطا شد.[63]
نقد و بررسی روایت
الف. نقد سندی: در سند این روایت، غطفانی، ابوالحسن هشام بن احمد و روح بن عبدالله مجهول اند و محمد بن بحر نیز غالی است. او قایل به تفویض بوده است.[64]
ب. نقد متن روایت: در این روایت، عطای غذای بهشتی، پس از انفاق علی(ع) به مقداد مطرح شده است که با روایات پیشین همخوانی ندارد، لذا ممکن است، این انفاق داستانی دیگر باشد که با این روایت درآمیخته است.
بقاعی نیز آیات اول سورة انسان را در مورد امام علی(ع) و حسنین(ع) و فاطمه(ع) دانسته که سه روز، یتیم و اسیر و مسکین را بر خود مقدم داشتند و در روز چهارم، وقتی پیامبر(ص) آنها را دید، اندوهگین شد و جبرئیل این سوره را برای تهنیت ایشان نازل کرد.
ایشان در رفع استبعاد آن می گوید که صبر برگرسنگی بدین مدّت بعید نیست؛ چرا که چه بسا هیئتی قوی از استغراق در محبت خدای متعال یا چیز دیگر داشته باشد که بدن را مشغول خود سازد تا گرسنگی حاصل نشود؛ مثل آنچه انسان در مرض حاد، مدتی بدون خوردن چیزی باقی می ماند و بدنش چندان متأثر نمی شود. و چیز تازه ای نیست این که افعال طبیعی در حق بعضی از سالکان متوقف شود و این، یکی از اقوالی است که در مورد فرمایش پیامبر(ص) که فرمود: «انی ابیت عند ربی یطعمنی و یسقینی؛ من پیش پروردگارم مسکن می گزینم که او غذا و آب مرا می دهد»، گفته شده است.[65]
دیگران نیز متذکر این شده اند که آیات سورة «هل اتی» در مورد علی(ع) و فاطمه(ع) نازل شده که برای شفای حسنین نذر کرده بودند و در سه شب متوالی، غذایشان را به مسکین و یتیم و اسیر بخشیدند و جز با آب افطار نکردند.[66]
نقد و بررسی
آنچه بقاعی، ایجی و دیگران ذکر کرده اند نیز بدون سند است و نقد متن آن هم قبلاً ذکر شد. طبرسی در جوامع الجامع هر دوگونه روایات (علی بن ابراهیم و صدوق) را آورده است.[67]
نقل هشتم
فخر رازی نیز می گوید:
از بزرگان معتزله افرادی مثل ابی بکر اصم، ابی علی جبایی، ابی القاسم کعبی و ابو مسلم اصفهانی و قاضی عبدالجبار بن احمد در تفاسیرشان ذکر نکرده اند که این آیات در حق علی(ع) نازل شده است؛ ولی واحدی، از اصحاب ما در کتاب البسیط گفته است که آن در حق علی(ع) نازل شده است و صاحب الکشاف، از معتزله این قصه را از ابن عباس نقل کرده است.
فخر رازی، مطالبی را از زمخشری نقل می کند که قبلاً از خود الکشاف نقل شده و در آن به مریضی حسنین(ع) نذر علی(ع)، فاطمه(ع) و فضه و قرض علی (ع) از شمعون خیبری یهودی و اطعام در سه روز متوالی اشاره شده است. فخر رازی در ادامه می گوید:
دیگران می گویند: ابرار، جمع است و جمیع شاکران و ابرار را شامل می شود و نمی توان آن را به شخص واحد تخصیص زد؛ هرچند علی(ع) نیز داخل در جمیع آیات دال بر شرح احوال مطیعان است و دیگر صحابه و تابعان متقی نیز داخل در آن هستند. و جایی برای تخصیص نمی ماند؛ مگر این که سوره در پی صدور طاعت مخصوصی از جانب آنها نازل شده باشد؛ ولی در اصول فقه ثابت شده است که عبرت به عموم لفظ است؛ نه به خصوص سبب.[68]
نقد مطالب فخر رازی
1. درست است که «ابرار» جمع است و شامل همه مؤمنان می شود که تا قیامت چنین می کنند؛ ولی اهل بیت(ع) از مصادیق بارز آن هستند و منقولات و روایات عامه و خاصه مؤید آن است که پس از صدقۀ ایشان، این آیات نازل شد.
2. علی(ع) زهرا(ع) و فضه را می توان با لفظ «ابرار» به صورت جمع عنوان کرد.
3. در این که فخر رازی گفته است: «جایی برای تخصیص نمی ماند؛ مگر این که سوره در پی صدور طاعت مخصوصی از جانب اهل بیت(ع) نازل شده باشد»، می گوییم: بله، آیه در پی طاعت مخصوصی نازل شده است و روایات عامه و خاصه مؤید کلیت قضیه است؛ هرچند اختلافاتی در کم و کیف آن دارند.
نقل نهم
قرطبی نیز در این آیه ایراد کرده می گوید:
اهل تفسیر می گویند که این آیه در خصوص علی(ع) فاطمه(ع) و فضه نازل شده است؛ ولی سخن صحیح، آن است که آن، در مورد همة نیکوکاران نازل شده است و عام است. نقاش، ثعلبی، قشیری و کثیری از مفسران در قصة علی(ع) و فاطمه(ع) و فضه سخن گفته اند که صحیح و ثابت نیست.
ایشان در نقد داستان منقول می گوید:
1. خداوند، نفقة اهل و اولاد را واجب دانسته و شخص عاقل چنین نمی پندارد که علی(ع) بدین امر نادان بوده است که بچه های چهار و پنج ساله را سه شب و روز گرسنه نگه داشته باشد؛ بدان حدی که بدنشان به لرزه بیافتد و چشم هایشان گود شود و پیامبر(ص) به حالشان بگرید.
2. چه کسی این اشعار را از علی(ع) و فاطمه(ع) حفظ کرده است تا به دست این رُوات رسیده است.[69]
نقد و بررسی دیدگاه قرطبی
کلیت سخن قرطبی را می پذیریم، ولی خوانندگان را به مطالب زیر توجه می دهیم:
1. بدان صورتی که اکثریت نقل کرده اند که سه روز متوالی اهل بیت(ع) چیزی نخوردند، معقول به نظر نمی رسد و سخن قرطبی صحیح است؛ ولی باید بدین مطلب توجه داشت که اصل قضیه، آن است که علی بن ابراهیم در تفسیر خود، آن را در چند خط بیان داشته که در آن به اطعام مسکین، یتیم و اسیر اشاره شده است و به احتمال زیاد، در یک شب بوده و انفاقشان نیز از حلوایی بوده که حضرت فاطمه (ع) درست کرده بوده است؛ بدین گونه که اهل بیت(ع) بهترین غذایشان را انفاق کردند و خود با چیزهای دیگر افطار کردند؛ نه این که تنها با آب افطار کرده باشند.
پس بدان صورتی که بیان شد و علی بن ابراهیم به صورت مسند و صحیح نقل کرده است، هیچ استبعادی به نظر نمی رسد. آری، استبعاد در آن چیزهایی است که قصه گویان و راویان و زبان حال گویان بدان افزوده اند و به گمان خود گفته اند که هر چقدر عجیب تر باشد، کرامت اهل بیت (ع) بیشتر مبین می شود؛ و حال آن که این عجیب گویی ها مورد وهن نیز می شود.
ما نیز نمی پذیریم که علی(ع) بچه های چهار یا پنج ساله (نه پنج یا شش ) را سه روز گرسنه نگه داشته باشد.
2. اشعار نیز ظاهراً از خود علی(ع) و حضرت زهرا(ع) نیست، بلکه آیندگان به عنوان زبان حال متذکر آن شده اند؛ چرا که نه تنها حفظ آن بعید است، منتظر گذاشتن سائل و به مشاعره پرداختن، به هیچ وجه منطقی به نظر نمی رسد.
نتیجه
از مباحث مطرح شده چنین استفاده می شود که برخی از آیات قرآن در شأن اهل بیت(ع) نازل شده است؛ هرچند قابل تعمیم به دیگر مؤمنان نیز است که اگر چنان وضعی را کسب کنند، مخاطب آیات باشند.
از جمله آیاتی که در شأن نزول آن، داستان هایی از اهل بیت(ع) نقل شده است، آیات اول سوره انسان است که صاحبان اسباب نزول و کتب تفسیری بحث هایی در این خصوص بیان کرده اند که عبارت اند از:
الف. غالب صاحب نظران سورة انسان را مدنی می دانند بدان جهت که در مکه، اسیری وجود نداشته و تاریخ نگاران سوَر، این سوره را جزء سُوَر مدنی ذکر کرده اند و سخنانی غیر از این، مستند نیست و حاکی از تعصب است.
ب. اصل داستان را علی بن ابراهیم در تفسیر بیان داشته که حضرت زهرا(ع) حلوایی درست کرد و به هنگام غذا، در سه نوبت پی در پی، در یک شب آن را به مسکین و یتیم و اسیر انفاق کردند. دراین روایت آمده است که خود اهل بیت(ع) از آن حلوا نخوردند؛ نه این که هیچ غذایی نخوردند. سند این روایت صحیح و به طور مسند نقل شده است.
ج. برخی دیگر از روایات، مطالبی را بر اصل داستان افزوده اند که علاوه بر مرسل، ضعیف و مجهول بودن این روایات، مطالبی در آنها عنوان شده است که معقول به نظر نمی رسد، مثل: 1. نذر و روزه حسنین(ع) در حالی که بیش از چهار یا پنج سال نداشته اند؛ 2. دستور علی(ع) به خانواده اش برای انفاق؛ 3. عدم تأمین غذای اهل بیت از جانب علی(ع)؛ 4. مشاعره علی(ع) و فاطمه(ع) و به انتظار گذاشتن سائلان. 5. قرض گرفتن علی(ع) از یهودی با وجود این که یهودیان در خارج مدینه بودند و مناعت طبع حضرت علی(ع) نیز اجازه چنین کاری به او نمی دهد؛ 6. اضطراب بین برخی قسمت های روایت، مثل پیشنهاد پیامبر(ص) برای نذر یا پیشنهاد عمر؛ 7. اضطراب در این که گاهی مائده آسمانی بر اهل بیت(ع) نازل شده است و در برخی دیگر با درخواست پیامبر(ص)، درخت خرمای مقداد ثمر داده است.
کتابنامه
- مناقب آل ابی طالب، ابن شهرآشوب، تحقیق: یوسف بقاعی، بیروت: دارالأضواء، دوم، 1412ق.
- فلاح السائل، ابن طاووس، تحقیق: جواد قیومی، قم: انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، دوم، 1419ق.
- تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر، تحقیق: علی شیری، بیروت: دارالفکر، 1415ق.
- کامل الزیارات، جعفر بن محمد ابن قولویه، تحقیق: جواد قیومی، قم: نشر الفقاهه، 1417ق.
- کشف الغُمّه فی معرفة الأئمه، ابی الحسن علی بن عیسی ابن ابی الفتح اربلی، بیروت: دارالأضواء، دوم، 1405ق.
- جامع البیان فی تفسیر القرآن، محمد بن عبدالرحمن ایجی شیرازی شافعی، تحقیق: هنداوی، بیروت: دارالکتب العلمیه، اول، 1424ق.
- نظم الدرر، ابی الحسن ابراهیم بن عمر بقاعی، بیروت: دارالکتب العلمیه، اول، 1415ق.
- التفسیر الواضح، محمد محمود حجازی، قاهره: دارالتفسیر للطبع و النشر، دهم، 1412ق.
- شواهد التنزیل، عبیدالله بن عبدالله بن احمد حاکم حسکانی، تحقیق: محمدباقر بهبودی، تهران: انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، اول، 1411ق.
- خلاصة الاقوال فی معرفة الرجال، ابومنصور حسن بن یوسف بن مطهر اسدی حلی، تحقیق: جواد قیومی، قم: نشر القاهه، اول، 1417 ق.
- المناقب، محمد بکری مکی حنفی خوارزمی، ترجمه و شرح: سید ابوالحسن حقیقی، تهران: انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، دوم، 1375ش.
- معجم رجال الحدیث، سید ابوالقاسم خویی، قم: انتشارات آیة الله خویی، بی تا.
- الجرح و التعدیل، ابن ابی حاتم ابی محمد عبدالرحمن محمد بن ادریس تمیمی حنظلی رازی، تصحیح: مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت: دارالکتب العلمیه، اول، 1422ق.
- الخرائج و الجرائح، ابوالحسین سعید بن هبة الله راوندی، قم: المطبعة العلمیه، اول، 1409ق.
- الکشاف، جارالله ابی القاسم محمود بن عمر زمخشری، تحقیق: علی محمد معوَّض و. ..، ریاض: مکتبة العبکیان، اول، 1418ق.
- تفسیر السمرقندی (بَحْرُالعُلوم)، نصر بن محمد بن احمد سمرقندی، تحقیق: عمروی، بیروت: دارالفکر، اول، 1416ق.
- الاتقان فی علوم القرآن، جلال الدین سیوطی، ترجمه: سید مهدی حائری قزوینی، تهران: انتشارات امیرکبیر، اول، 1363ش.
- الدر المنثور فی التفسیر بالمأثور، جلال الدین سیوطی، تحقیق: عبدالله بن عبدالمحسن ترکی، بی جا، مرکز هجر للبحوث و الداراسات العربیة و الاسلامیه، اول، 1424ق.
- الدر المنثور فی التفسیر المأثور، جلال الدین سیوطی، بیروت: دارالفکر، 1414ق.
- تفسیر القرآن الکریم، عبدالله شبَّر، مقدمه: دکتر حفنی داود، قم: دارالهجرة، دوم، 1412ق.
- الأمالی، محمد بن علی صدوق، قم: مؤسسة بعثت، اول، 1417ق.
- تفسیر المیزان، محمد حسین طباطبایی، ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی، تهران: بنیاد علمی و فکری علامه طباطبایی، اول، 1363ش، ج2.
- جوامع الجامع، فضل بن حسن طبرسی، قم: انتشارات دانشگاه تهران، اول، 1378ش.
- مجمع البیان، فضل بن حسن طبرسی، تصحیح: رسولی محلاتی و...، بیروت: دارالمعرفة، دوم، 1407ق.
- التبیان، محمد بن حسن طوسی، تهران: مطبعة الاسلامیه، 1365ق.
- الرجال، محمد بن حسن طوسی، تحقیق: جواد قیومی، انتشارات اسلامی جامعه مدرسین، اول، 1415ق.
- الفهرست، محمد بن حسن طوسی، تحقیق: جواد قیومی، قم: نشر الفقاهة، دوم، 1422ق.
- فلاح السائل، علی بن موسی بن جعفر سید بن طاووس، تحقیق: مجیدی، قم: دفتر تبلیغات، 1419ق.
- التفسیر الکبیر، محمد فخر رازی، بیروت: داراحیاء التراث العربی، دوم، 1417 ق.
- تفسیر الفرات الکوفی، ابوالقاسم فرات بن ابراهیم کوفی، تحقیق: محمدکاظم، تهران: انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، اول، 1410 ق.
- الجامع لاحکام القرآن، ابی عبدالله محمد بن احمد انصاری قرطبی، بیروت: دار احیاء التراث العربی، 1405ق.
- اصول الکافی، محمد بن یعقوب کلینی، تصحیح: محمد جعفر شمس الدین، بیروت: دارالتعارف، 1411ق.
- تنقیح المقال، عبدالله مامقانی، نجف: مکتبة المرتضویه، 1350ق.
- بحارالانوار، محمدباقر مجلسی، بیروت: مؤسسة الوفاء، دوم، 1403 ق، ج35.
- آموزش علوم قرآن، محمدهادی معرفت، ترجمه: ابومحمد وکیلی، تهران: انتشارات سازمان تبلیغات اسلامی، اول، 1371 ش.
- علوم قرآنی، محمدهادی معرفت، قم: انتشارات التمهید، اول، 1378ش.
- رجال النجاشی، ابی العباس احمد بن علی نجاشی، تحقیق: محمدجواد نائینی، بیروت: دارالاضواء، اول، 1408 ق.
- اسباب النزول، علی بن احمد واحدی نیشابوری، تحقیق: ایمن صالح شعبان، قاهره: دارالحدیث، چهارم، 1419ق.
- الوسیط فی تفسیر القرآن المجید، علی بن احمد واحدی نیشابوری، تحقیق: علی محمد معوّض و. ..، بیروت: دارالکتب العلمیه، اول، 1415ق.
پی نوشت ها:
[1] سورۀ انسان، آیۀ 24.
[2] علوم قرآنی، ص80 از طبرسی، ج10، ص406؛ شواهد التنزیل، ج2، ص409 - 410.
[3] الدرالمنثور، ج8، ص365.
[5] شواهد التنزیل، ج2، ص409.
[6] آموزش علوم قرآن، ج1، ص185 از مجمع البیان، ج10، ص405.
[7] تفسیر القرآن الکریم، ص542.
[8] الاتقان فی علوم القرآن، ج1، ص49 - 50.
[10] (وَیطْعِمُونَ الطَّعَامَ علَی حبِّهِ).
[12] المیزان، ج20، ص368 - 369.
[13] التبیان، ج2، ص735؛ الدر المنثور، ج15، ص154؛ اسباب النزول، ص384.
[14] تفسیر القمی، ج2، ص422 - 423.
[15] رجال النجاشی، ج2، ص87 - 86.
[17] رجال النجاشی، ج1، ص89؛ الفهرست (طوسی) ص353.
[19] معجم رجال الحدیث، ج1، ص317.
[21] معجم رجال الحدیث، ج 1، ص317 - 318؛ خلاصة الاقوال، ج49، پاورقی قیومی.
[24] رجال النجاشی، ج2، ص8.
[26] تفسیر فرات الکوفی، ص528 - 529.
[28] تنقیح المقال، ج2، ص3 از ابواب فاء.
[29] تفسیر السمرقندی، ج3، ص526.
[30] تفسیر فرات الکوفی، ص528.
[31] رجال النجاشی، ج1، ص303.
[33] الوسیط فی تفسیر القرآن المجید، ج4، ص400 - 401.
[34] کشف الغمة، ج1، ص168 - 169.
[35] الامالی (صدوق)، ص333 - 339؛ با استفاده از ترجمه کمر ه ای، ص256 - 261؛ بحار الأنوار، ج35، ص237 - 241.
[36] تنقیح المقال، ج3، ص 55 از قسمت دوم کتاب.
[38] الفهرست (طوسی) ص191.
[39] رجال النجاشی، ج1، ص54.
[41] تنقیح المقال، ج2، ص88.
[43] تنقیح المقال، ج2، ص18 دوم.
[44] خلاصة الاقوال، ص234 - 235.
[46] الجرح و التعدیل، ج 3، ص42.
[48] الجرح و التعدیل، ج8، ص304.
[49] الکافی، ج1، ص533 و 536؛ تاریخ مدینة دمشق، ج13، ص167 و ج14، ص115.
[52] مناقب آل ابی طالب، ج3، ص424 - 426.
[53] رجال الطوسی، ص57 و93.
[54] الفهرست (طوسی)، ص85 - 86.
[55] الخرائج والجرائح، ج2، ص539 - 540؛ بحار الانوار، ج35، ص243 - 244.
[56] کشف الغمة، ج1، ص307 - 310؛ المناقب، ص269 - 277.
[57] الکشاف، ج6، ص278 - 279؛ مجمع البیان، ج10، ص612.
[58] مصباح المتهجد، ص767.
[59] المناقب (خوارزمی)، ج1، ص358.
[62] المناقب (ابن مغازلی)، ص272؛ شواهد التنزیل، ج1، ص303؛ کفایة الطالب، ص201؛ ینابیع المودة، ص93؛ بحار الانوار، ج3، ص248 - 255؛ الاقبال، ج2، ص374 - 377.
[63] تفسیر فرات الکوفی، ص519 - 526.
[64] رجال الطوسی، ص447؛ فهرست الطوسی، ص208.
[65] نظم الدرر، ج8، ص268.
[66] جامع البیان فی تفسیر القرآن، ج4، 419 - 420؛ التفسیر الواضح، ج3، ص796.
[67] جوامع الجامع، ج4، ص409.
[68] التفسیر الکبیر، ج10، ص746 - 747.
[69] الجامع لاحکام القرآن، ج19، ص130 - 134.