وضع این قانون انحصاری، با انتقادهای فراوانی همراه شد، اما به هر حال یک فصل دوام آورد. حالا فدراسیون جدید تحت شرایطی استخدام خارجیها را آزاد کرده است. یکی از شرایط اصلی آن است که باشگاه جذبکننده، پرونده مفتوح بدهی نداشته باشد. همین شرط به تنهایی شاید باشگاههایی همچون پرسپولیس، استقلال و تراکتور را از استخدام خارجیها محروم نگه دارد، اما با شناختی که از اجرای قوانین در ایران داریم، احتمالا آنها هم ماده و تبصرههایی برای پیچاندن این قانون و جذب بازیکن و مربی جدید پیدا خواهند کرد. به طور مثال در حال حاضر استقلال به دنبال جذب لوسیانو پریرا از فولاد و همکاری با گابریل پین، مربی ایتالیایی است. در این میان اما ذکر چند نکته خالی از لطف نیست.
عملکرد ناامیدکننده بازماندگان
با اجرای قانون منع حضور خارجیها، کمی بیش از 10 بازیکن غیرایرانی در لیگ بیستم باقی ماندند که عملکرد اغلب آنها هم چندان قابل قبول نبود. شاید مشهورترین نمونه شکستخورده از این دست، شیخ دیاباته بوده باشد. آقای گل فصل گذشته لیگ برتر، در فصل جدید نمایش اسفبار و کاملا غیرموثری داشت. او تنها در یک بازی لیگ برتری موفق به گلزنی شد. دیاباته در بقیه طول فصل یا مصدوم و ناآماده بود، یا در مرخصی به سر میبرد. همچنین ناتوانی باشگاه در پرداخت به موقع مطالبات این بازیکن باعث شد شیخ بارها تهدید به فسخ قرارداد کند. در نتیجه تنها ثمره حضور او در استقلال برای هواداران، استرس، نگرانی و حسرت بود. کموبیش همین شرایط درباره هروویه میلیچ هم وجود داشت و حالا به نظر میرسد هیچیک از این دو بازیکن فصل آینده در جمع آبیپوشان حضور نخواهند داشت. در سپاهان هم استنلی کیروش عملکرد بسیار ضعیفی داشت و تنها موفق به ثبت یک گل شد. شدت ناامیدی سپاهانیها از استنلی در حدی بود که بلافاصله بعد از پایان فصل با او تسویهحساب کردند. در پرسپولیس بوژیدار رادوشوویچ همان نقش همیشگی را بازی کرد؛ دلار گرفت و روی نیمکت نشست! هرچند افزایش سرسامآور قیمت دلار باعث شد این بار دریافتی بالای او بیشتر به چشم بیاید و حتی مورد اعتراض برخی بازیکنان خودی هم قرار بگیرد. در فولاد خوزستان عملکرد کولیبالی، پاتوسی و پریرا در مجموع متوسط بود و در گلگهر هم گادوین منشأ پرنوسان ظاهر شد؛ اوایل فصل عالی بود و به نظر میرسید مدعی اصلی کسب عنوان آقای گلی است، اما از یک جا به بعد بهشدت نزول کرد و حتی نیمکتنشین شد. به نظر میرسد انحصار، اطمینان از ادامه حضور تحت هر شرایطی و نیز افزوده نشدن رقبای جدید، حتی روی عملکرد خارجیهای موجود در لیگ ایران هم تاثیر منفی گذاشت.
قیمت ایرانیها سر به فلک کشید
دیگر تاثیر اجرای قانون منع جذب خارجیها این بود که قیمت بازیکنان ایرانی سر به فلک کشید. در این یکی، دو سال 10 میلیارد و 15 میلیارد تومان به اعداد رایج فصل نقلوانتقالات تبدیل شد و عجیب اینکه بعضا بازیکنان غیرملیپوش و کاملا معمولی چنین ارقامی طلب میکردند. این آفت «ماندگار» اجرای قانونی مزبور است؛ چرا که پایه رقم قراردادها در ایران بالا رفت و در این کشور هم چیزی که گران شد، دیگر ارزان نخواهد شد! اگر فرض کنیم در حال حاضر یک بازیکن برای یک فصل بازی 15 میلیارد تومان دستمزد بخواهد، این پول تقریبا معادل 550 هزار دلار خواهد بود. با چنین بودجهای (و حتی کمتر از آن) قطعا امکان جذب بازیکن خارجی موثر وجود خواهد داشت. پس در نتیجه کار به جایی کشیده که امروز شاید جذب بازیکن غیرایرانی صرفه بیشتری داشته باشد. هرچند باید محاسبه افزایش احتمالی و ادامهدار قیمت ارز را هم کرد. به هر حال امیدواریم در همین حد، رفع محدودیت حضور خارجیها منجر به کاهش توقعات مالی بازیکنان داخلی شود.
شمشیر دو لب
داستان مثل همیشه است. جذب مربی و بازیکن خارجی مثل شمشیر دو دم عمل میکند؛ اگر درست از این قانون استفاده شود و نفرات به درد بخوری جذب شوند، حتما به سود فوتبال ایران خواهد بود. اگر هم قرار باشد یک عده بنجل در اثر ناکارآمدی مدیریتی و فرصتطلبی دلالها وارد شوند، زیانش برای همه فوتبال ایران خواهد بود و موج جدیدی از پروندههای مالی را برای تیمهای گوناگون به ارمغان خواهد آورد. درست عین چاقو که میتوان از آن به خیر یا به شر استفاده کرد؛ امیدواریم این بار باشگاههای ایرانی چاقو را درست بردارند و در این وضعیت آشفته اقتصادی، ارز محدود موجود را آتش نزنند.