رضا اسدی هم دیگر خرید این روزهای پرسپولیس بود. جالب است که او رکورد طول مذاکره را شکست و چندین هفته سرخها را معطل توافق باقی گذاشت؛ به طوری که کمکم حوصله هواداران این تیم هم سر رفت و شروع کردند به انتقاد از رفتارهای او. با این حال اسدی بعد از امضای قراردادی که طول مدتش فقط یک فصل است، کلی به سرخها ابراز علاقه کرد و گفت هیچ شرط و شروطی نداشته است. پرسش اینجاست که چطور ممکن است یک بازیکن هیچ شرط خاصی نداشته باشد، اما مذاکره با او یک ماه طول بکشد؟ در استقلال هم شرایط مشابهی داریم. در این چند سال بسیاری از بازیکنان این تیم با طرح شایعه حضورشان در پرسپولیس موفق به جلب نظر استقلال برای عقد قرارداد با شرایط بهتر شدند؛ از محمدحسین مرادمند که فصل گذشته بین ساختمان دو باشگاه در رفتوآمد بود تا امین قاسمینژاد که در همین تابستان ابتدا با سرخها مذاکره کرد و سپس آبیپوش شد. همه اینها هم دم از عشق و علاقه میزنند و البته که آسانترین میانبر به قلب عامه هواداران نیز استفاده از کریهای سطح پایین و اعداد شش و چهار است.
نه لزوما در صددرصد موارد، اما در اغلب اوقات ادعای «عشق» در فوتبال ایران فقط یک افسانه است. میدانید فوتبالیست عاشق کیست؟ امثال جیجی بوفون و الکس دلپیرو که بعد از سقوط انضباطی یوونتوس به دسته دوم فوتبال ایتالیا، پیشنهاد بزرگترین باشگاههای دنیا، حتی امثال رئال مادرید را رد کردند تا در دسته پایینتر کنار تیم محبوبشان باقی بمانند. وفاداری به عمل است، نه حرف. البته که در فوتبال ایران هم بازیکن عاشق داریم، اما تنها عشقی که در بیپولی، در سختترین چالشها پابرجا باقی بماند ارزش ستایش دارد. عشقی که با دلارهای عربی یا پیشنهاد بالاتر تیم رقیب تاخت زده شود، تنها برای هواداران کمسال و پرهیجان قابل باور خواهد بود.