فساد اداری، فقر و نابرابری

فقر چیزی بیش از درآمد ناکافی است. فقر با دسترسی به خدمات عمومی ضروری مثل تحصیلات، سلامت، آب، بهداشت و نیز به کیفیت آنها در ارتباط است. فقر، فقدان فرصت و ترس از آزار دیدن است، همچنین نداشتن آزادی بیان، نداشتن حق انتقاد و عدم امکان دسترسی به جریان آزاد اطلاعات است.

فساد اداری، فقر و نابرابری

فقر چیزی بیش از درآمد ناکافی است. فقر با دسترسی به خدمات عمومی ضروری مثل تحصیلات، سلامت، آب، بهداشت و نیز به کیفیت آنها در ارتباط است. فقر، فقدان فرصت و ترس از آزار دیدن است، همچنین نداشتن آزادی بیان، نداشتن حق انتقاد و عدم امکان دسترسی به جریان آزاد اطلاعات است.

فساد ابعاد مختلفی دارد اما یک موضوع متداول آن این است که به طور نامتناسبی به فقرا آسیب میزند.

فساد به این دلیل مستقیماً بر فقرا تاثیر میگذارد که قیمت خدمات عمومی را افزایش میدهد، از کیفیت آن کاسته و معمولاً دسترسی افراد فقیر به  آب سالم، تحصیلات، مراقبتهای بهداشتی و سلامتی و بسیاری از خدمات مهم دیگر را محدود میکند. همچنین روابط فقرا با دولت، پلیس و مسئولان جامعه را خراب میکند و حس اعتماد نسبت به آنها را از بین می برد.

فساد در جامعه ای رشد مییابد که قدرت افراد جامعه با دسترسی آنها به افراد قدرتمند و منابع مالی سنجیده میشود. فقرا فاقد قدرت هستند و درنتیجه فرصت داشتن آن در چنین جامعه ای وجود ندارد. آنها دربرابر اجحاف آسیب پذیرتر هستند و نمیتوانند از فساد به سود خود استفاده کنند.

اما فساد به طور غیرمستقیم هم بر فقرا اثر میگذارد زیرا فساد مانع رشد اقتصادی به حساب می آید، نابرابری را افزایش داده و تخصیص هزینه های عمومی را از حالت طبیعی خارج میکند و از طریق بسیاری کانالهای دیگر مانع کاهش فقر خواهد بود.

تاثیرات مستقیم — فساد اجرایی و دولتی

فساد خُرد برای ارائه خدمات عمومی، همیشه در جریان است: پولی که برای صدور یک شناسنامه جدید به جیب دولت میریزد، پرداخت غیررسمی برای تامین داروهای خانواده که میبایست به صورت رایگان در بیمارستان توزیع شود، یا رشوه های گاه به گاه به پلیس برای جلوگیری از جریمه شدن.

بااینکه این نوع فساد به طور کل بر جامعه تاثیر میگذارد، این فقرا هستند که بیشترین آسیب را میبینند. فساد به بودجه های ناچیز رخنه کرده و هزینه های اضافی برای آنها یعنی قطع سایر نیازهای اصلی و پایه. تحلیلهای تجربی نشان داده است که فقرا سهم بیشتری از درآمدشان را صرف رشوه میکنند تا ثروتمندان. یک تحقیق درمورد فساد و دولت در کامبودیا نشان داد که خانوارهایی که درآمد پایین ندارند، به طور متوسط 2.3 درصد از درآمدشان را برای رشوه هزینه میکنند درحالیکه این آمار برای خانوارهای ثروتمند 0.9 درصد از  درآمدشان میباشد. فشاری که فساد بر فقرا وارد میکند با این واقعیت که بیشتر از ثروتمندان به خدمات عمومی وابسته هستند، تشدید میشود. فقرا استطاعت استفاده از بیمارستانهای خصوصی یا مدارس غیرانتفاعی را ندارند، ازاینرو دربرابر درخواست «زیر میزی» آسیب پذیرتر هستند.

در برخی موارد، فساد تاثیر پروژه های کمکی که در آن غذا یا سایر کمکهایی که مختص فقرا بوده است، به اشتباه به افراد غیرفقیر برسد، تنها دربرابر دریافت یک هزینه اضافی داده میشود و یا قبل از اینکه به فقرا برسد، ناپدید میشود. بعنوان مثال در افریقای جنوبی، حدود 10 درصد از بودجه امنیت اجتماعی به علت کلاهبرداری، دزدی و ناکارآمدی ناپدید شده است. کمبود و کاستیهای اصلی در حسابرسیهای غیرموجود یا ضعیف و کنترل مدیریت و روشهای پرداخت نهفته است. این عواقب حیاتی برای فقرا دارد زیرا به طور متوسط یک فرد بازنشسته، 7 تا 11 نفر  را با حقوق بازنشتگی خود حمایت میکند و این را به مهمترین پروژه کاهش فقر در افریقای جنوبی تبدیل میکند.

تاثیرات ابعاد مختلف فساد تنها مالی نیستند. میتوانند اقتصادی، اخلاقی و اجتماعی هم باشند. اگر برنج در پروژه کمک رسانی دولت ناپدید شود، رابطه افراد فقیر با رهبران جامعه خود و مسئولان دولت را از بین میبرد. اگر یک پلیس یا معلم از موقعیت خود برای گرفتن رشوه استفاده کند، اعتبار خود را خراب کرده، سرمایه اجتماعی را از بین برده و استانداردهای اخلاقی را پایین می آورد. همچنین راهی برای «انجام دادن کارها»تبدیل میشود و در آخر قانون را تخریب میکند.

رشوه کم کم به یک عادت تبدیل میشود و توسط سایر افراد جامعه نیز تقلید میشود. به مرور زمان، مردم برای اصلاح امور تنبل شده و همه کارها با رشوه حل و فصل میشوند.

تحلیل گروهی علل فساد در تامین برق، یوگیاکارتا، انرونزی

گاهی موقعیتهای فساد از اختلافات بین مقامات دولتی یا رهبران جامعه که کنترل یک محصول یا خدمات را در دست دارند و فقرا که فاقد تحصیلات، دانش، دسترسی به اطلاعات، منابع مالی و همچنین ارتباطات خوب هستند، ناشی میشود.

فقرا به مقامات دولتی وابسته هستند که این مسئله توضیح میدهد چرا برای صحبت کردن درمورد موارد فساد مردد می باشند.

قدرت نداشتن افراد فقیر همچنین از کمبود منابع قانونی ریشه میگیرد. حقوق مالکیت معمولاً به خوبی  برقرار نمیشود و دسترسی به دادگاه ها به قدرت مالی آنها بستگی دارد. نداشتن راه رشوه دادن به قاضی معمولاً منجر به شکست خوردن در یک پرونده میشود. در کشوری با دستگاه قضایی فاسد، قضاوت چانه زدن بر سر قیمت خواهد بود و این کاملاً به نفع ثروتمندانی خواهد بود که هیچ محدودیتی بر اعمالشان ندارند. فقرا نیز همین تجربه را در ارتباط خود با پلیس خواهند داشت.

تاثیرات غیرمستقیم فساد

فساد و فقر از کانالهای مختلفی به هم متصل هستند. در سطح کلان، فساد اشاراتی بر توانایی یک کشور برای جذب سرمایه ، اثربخشی نهادهای آن، تولید درآمد از طریق مالیات و درنتیجه رشد اقتصادی و کاهش فقر دارد. در یک تحقیق مشخص شد که افزایش 1٪ در تشدید رشد با افزایش 1.2٪ افزایش رشد درآمد فقرا در ارتباط است. درنتیجه ازآنجاکه فساد به طور منفی بر رشد اقتصادی تاثیر میگذارد، رشد بالاتر فساد با کاهش درآمد فقرا در ارتباط است.

فساد بر نحوه تخصیص پول در بودجه کشور نیز تاثیر دارد، هزینه ها را از بخشهای کمتر سودآور مثل سلامت و تحصیلات به بخشهای پرسودتر مثل ساخت و ساز منتقل میکند. خرج کردن روی عملیات و نگهداری نیز بخاطر پروژه های جدید بیرون گذاشته شده و راهها، بیمارستانها و سایر زیرساختهای عمومی رو به افول میروند. عدم دقت و قطعیت در برنامه ریزی هزینه های عمومی میتواند فرصت و موقعیتهایی برای تخریب و فاسد کردن سرمایه ایجاد میکند. درعین حال، هزینه هایی که به دقت تخصیص داده شده اند، ممکن است هیچگاه به دریافت کننده های موردنظر خود نرسند–یک منبع اصلی از محرومیت افراد فقیر. بااینکه این فساد به طور کل به جامعه آسیب میرساند، فقرا را بیشتر تحت تاثیر قرار میدهد زیرا آنها بیشتر به کیفیت حمایت و پشتیبانی دولتی وابسته هستند و نسبت به آن آسیب پذیرند.

فساد همچنین با نابرابری نیز در ارتباط است. درمقابل، تحلیلهای تجربی نشان میدهد که یک دولت خوب، فقر را کاهش میدهد.

ارتباط نابرابری و فساد، طرق مختلفی دارد:

در یک دستگاه قدرت فاسد، تا حد زیادی بر مبنای مالکیت دارایی استوار است. هرچه گفته یک گروه یا فرد در سیاستگذاری عظیمتر باشد، مالکیت داراییهای او بیشتر خواهد بود و برعکس. داراییها میتواند بعنوان وثیقه ای برای قرض گرفتن و سرمایه گذاری کردن استفاده شود که نابرابری درآمد را باز هم بیشتر خواهد کرد. نابرابری بالا رشد اقتصادی را کاهش داده که در مقابل موجب افزایش فقر خواهد شد.

فساد برای سرمایه گذاری بیشتر در پروژههای مبتنی بر سرمایه به جای صنایع مبتنی بر نیروی کار که از قدیم افراد فقیر را به کار میگرفته است، ایجاد انگیزه میکند. فساد هرچقدر ماندگارتر و سودهای مقرره تثبیت شده تر باشد، نتایج فساد توزیعی قویترخواهد شد.

و آخر اینکه سرمایه گذاریهای خرد و کوچک بیشتر از شرکتهای بزرگتر در نیاز به رشوه دهی  هستند. تحقیقی از 22 کشور در رابطه با محیط کسب وکار و عملکرد سرمایه گذاری نشان داده است که سرمایه گذاریهای کوچک به طور متوسط بیش از دو برابر عایدی سالانه خود را به رشوه اختصاص میدهند تا شرکتهای بزرگ. علاوه براین، سطح رشوه خواری در سطح خانگی قویاً با شرکت در سرمایه گذاریهای خرد مرتبط است.

یکی دیگر از معایب تجارتهای کوچک، توزیع نامتناسب خطر بین قشر فقیر درمقابل قشر غیرفقیر است که قشر فقیر با خطر حق العمل بیشتری برای تصمیمات سرمایه گذاری رو به رو هستند. این مسئله درصورتیکه به حقوق صاحبان سرمایه گذاریهای خرد درمقابل اختلاط ها نگاه کنیم، بیشتر مشخص خواهد شد. صاحبان سرمایه گذاریهای خرد بیشتر به تغییرات قوانین یا شوکهای اقتصادی آسیبپذیر هستند. همچنین با تردید بیشتری دست به گریبانند زیرا درمعرض قوانین درحال تغییر که تحت تاثیر فساد نخبگان است، میباشند و اغلب نمیتوانند از حفاظتها و قوانین قانونی بهره مند شوند.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان