ماهان شبکه ایرانیان

فلفل‌هایی که می‌سوزانند!!!

اکثر ما خاطره بد یک یا چند انتقاد مخرب را به دوش می‌کشیم. زمانی که جلوی همکلاسی‌ها یا فامیل، یا دوست و آشنا مورد انتقاد قرار گرفته‌ایم و به سختی به ما اعتراض شده یا حتی مورد تحقیر و سرزنش واقع شده‌ایم.

فلفل‌هایی که می‌سوزانند!!!

رکسانا خوشابی - کارشناس ارشد‌ مشاوره

 

تحریریه زندگی آنلاین : اکثر ما خاطره بد یک یا چند انتقاد مخرب را به دوش می‌کشیم. زمانی که جلوی همکلاسی‌ها یا فامیل، یا دوست و آشنا مورد انتقاد قرار گرفته‌ایم و به سختی به ما اعتراض شده یا حتی مورد تحقیر و سرزنش واقع شده‌ایم و احساس سرخوردگی، فشار و خجالت کرده‌ایم. ممکن است انتقاد کننده مادر، پدر، معلم یا هر بزرگسال یا حتی هم‌سن و سال‌های‌مان بوده باشند. فرقی نمی‌کند. به هر حال انتقاد‌های تند شبیه فلفل‌های تند هستند که به هر حال زبان و معده و حتی چشمان‌مان را می‌سوزانند. اگر والدین کمی دانایی را با حس همدلی بیامیزند، می‌توانند از سوزاندن فرزندان خود پیشگیری کنند. پس بیایید کمی بیشتر درباره انتقاد کردن بدانیم.

 

خالی کردن سطل آشغال!

بیشتر ما روش انتقاد کردن را بلد نیستیم و خیلی از اوقات تصور می‌کنیم که در حال انتقاد کردن هستیم، در حالی که در واقع در حال لطمه زدن به شخصیت، تحقیر و توهین، آسیب زدن به اعتماد به نفس، سرزنش و جریحه‌دار کردن احساسات طرف مقابل و... هستیم و انتظار داریم که او حرف ما را بپذیرد و در رفتار خود تغییر ایجاد کند، در صورتی که این برخوردِ مخرب بیشتر موجب ایجاد دلخوری، دلسردی و بی‌انگیزگی در فرد می‌شود تا تغییر رفتار. در واقع محرز است که چنین انتقادات و تنبیهاتی هیچ اثر مثبت و هیچ دستاورد موثری ندارند و این نوع انتقاد ویرانگر بیشتر شبیه به خالی کردن سطل آشغال بر سر کسی است! اگر شما وسط دلخوری یا ناراحتی که از کسی دارید یک سطل آشغال را روی سرش خالی کنید، ممکن است خودتان تخلیه هیجانی (البته از نوع مخرب) بشوید، اما در واقع تنها مسئله‌ای بر مسائل موجود افزوده‌اید. بوی آشغال‌ها و میکروب‌های آن، به زودی دامن خودتان را هم خواهد گرفت. همان‌طور که گفته شد بسیاری از ما در کودکی همواره مورد انتقاد مخرب دیگران قرار گرفته‌ایم؛ خاطره این رفتار از کودکی تا بزرگسالی به همراه ما بوده و آن را الگوی خود قرار داده‌ایم و این قسمت متاسفانه بدترین بخش ماجرا است، چون اگر اهل تفکر نباشیم، گمان می‌کنیم این الگو، الگوی درستی است و خود ما نیز همین روش را در مورد دیگران اعمال می‌کنیم و این چرخه همچنان ادامه پیدا می‌کند و اگر آگاهی و دانایی وجود نداشته باشد از نسلی به نسل بعدی منتقل خواهد شد.

 بیشتربخوانید:

تنبیه کودکان بله یا خیر

چه چیزهایی انتقاد نیستند؟

بیشتر آدم‌ها انتقاد را با خیلی چیزهای دیگر اشتباه می‌گیرند و هر گزاره منفی را انتقاد می‌نامند، در حالی که این‌طور نیست. بهتر است ببینیم انتقاد چه چیزهایی نیست:

 

 شرمنده کردن و خجالت دادن

تو آدم بیکاره و تنبلی هستی، هیچ وقت مثل آدم درست و حسابی حرف نمی‌زنی، چقدر با این لباس بدریخت شدی، و.... این جملات هیچ ارتباطی با انتقاد ندارند و هیچ هدف سازنده‌ای را دنبال نمی‌کنند. پریشان کردن، خجالت دادن و یا تحقیر کردن طرف مقابل، از هدف‌های انتقاد مخرب است.

 

سرزنش کردن

دیگر از دستت خسته شدم. چرا همیشه لباس‌هایت را این طوری کثیف می‌کنی؟ پس تو کی می‌خواهی بزرگ شوی؟!... در این نوع انتقاد فرد منتقد جملاتی را به کار می‌برد که به نظر می‌رسد فرد مقابل از روی عمد و قصد و غرض مرتکب اشتباه شده است. سرزنش کردن با این فرض صورت می‌گیرد که ما نیتِ شخصی را که از او انتقاد می‌کنیم می‌دانیم و هیچ توجیهی مثل سطح تجربه و آگاهی، سن، توانایی و اشتباهات اتفاقی را از او نمی‌پذیریم. در این نوع انتقاد یکی در حال اتهام زدن و دیگری در حال دفاع کردن است و هیچ سازندگی در آن وجود ندارد.

 

انتقاد بدون ارائه راه‌‌حل و عدم جایگزین درست

چرا دوباره نامه‌ها را اشتباه تایپ کردی؟ چرا لباس‌ها را این‌طوری اتو کردی؟ چرا همیشه غذاهایت بی‌مزه است؟ و.... فرد مورد انتقاد نمی‌داند چگونه باید عمل کند و این طور تصور می‌کند که هر کاری کند باز مورد انتقاد است و فرقی نمی‌کند، بنابراین اصلاح برایش بی‌تفاوت می‌شود. او فقط با یک سری چرا مواجه می‌شود! چراهایی که نمی‌داند چگونه باید برایشان پاسخ پیدا کند. از طرف دیگر ممکن است از انتقاد شونده انتظار راه‌حل داشته باشد، در حالی که هیچ‌گونه راه‌حلی پیشنهاد نمی‌شود، چنین انتقادی به جای اصلاح موجب تکرار ناخواسته اشتباه می‌شود. به طور مثال کارمندی که مورد انتقاد رئیسش قرار می‌گیرد، انتظار دارد در مورد کارآیی بیشتر خود یا برای بهتر شدن کارش راهنمایی بگیرد و یا جایگزین مناسبی پیشنهاد شود، اما معمولا این اتفاق نمی‌افتد. بدتر اینکه اگر انتقاد شونده کودک یا نوجوان و فرزند ما باشد، به هیچ عنوان نمی‌توانیم از او انتظار داشته باشیم به تنهایی و بدون راهنمایی صحیح علمی، راه‌حل پیدا کند و این ماییم که وظیفه داریم که راه‌حل جایگزین پیدا کرده و آن‌را به فرزندمان بیاموزیم و سپس او را تمرین داده و سرانجام انتظار داشته باشیم که درست عمل کند.

 بیشتربخوانید:

آثار تنبیه بدنی بر کودکان

داشتن احساسات گمراه‌کننده انتقاد کننده

انتقادی که با احساسات منفی چون بی‌حوصلگی، نومیدی، عصبانیت،‌ ترس، استهزاء و... همراه باشد، قطعا اثر تخریبی دارد، زیرا در چنین حالتی فرد نمی‌تواند بی‌غرض صحبت کند. معلمی که شاگردش را به دلیل اینکه نتوانسته به او پاسخ درستی بدهد به باد تمسخر می‌گیرد، نه تنها موجب تحقیر شاگرد می‌شود، بلکه هیچ اثر مفیدی بر رفتار وی نمی‌گذارد. مادر و پدری که فرزند خود را مسخره یا تحقیر می‌کنند هم همین‌طورند. همه ما از صبح تا شب در حال اشتباه کردن هستیم. کودکان و نوجوانان و فرزندان ما نیز همین‌طورند. این که به عنوان مادر و پدر با بی‌حوصلگی اشتباهات فرزندمان را به تمسخر بگیریم، هیچ کمکی در تغییر رفتار او نمی‌کند. کودک سرگشته می‌شود. نمی‌داند چه چیزی درست یا غلط است. فقط تمسخر را می‌بیند و سعی می‌کند اعمال و رفتار خود را پنهان کند و در واقع خاک جارو را زیر فرش بریزد.

ما به عنوان مادر و پدر وظیفه داریم با حوصله و بدون ایجاد ترس و وحشت، با فرزندمان درباره رفتار نادرست و اشتباهی که مرتکب شده، بدون ایجاد فشار گفتگو کنیم و رفتار درست را بر طبق توقعی که داریم به او آموزش بدهیم.

 

تکیه بر نکات منفی

تو آدم بی‌مسئولیتی هستی، تو ‌ترسو هستی، تو بداخلاق و بد زبانی و.... توجه کنید که انتقادی که تنها بر روی نکات منفی تاکید داشته باشد و به قول معروف نیمه خالی لیوان را ببیند، اثر تخریبی بالایی دارد، زیرا هم موجب جریحه‌دارشدن احساسات انتقاد شونده می‌شود و هم موجب می‌شود رفتار فرد که دارای نکات مثبت هم بوده به طور کامل خاموش شود. در مورد کودکان و حتی نوجوانان این نوع انتقاد مخرب‌تر هم هست. چون کلماتی مانند بی‌مسئولیت، بدزبان و... برای آنها تعریف نشده و گنگ است. یک کودک متوجه نمی‌شود که باید چه کار کند تا مسئولیت‌پذیر شناخته شود، حتی بزرگسالانی هستند که چون از ابتدا آموزش درست دریافت نکرده‌اند، نمی‌دانند مسئولیت‌پذیر بودن به چه معنا است و به همین دلیل ما مردان و زنان بزرگسالی را هر روزه مشاهده می‌کنیم که در زندگی نقش درست خود را ایفا نمی‌کنند و مانند کودکان رفتار می‌کنند. ما باید به فرزندان‌مان یاد بدهیم که مسئولیت‌پذیری به چه معنا است. می‌توانیم از وسایل خودش شروع کنیم و بگوییم مسئولیت وسایلت با تو است. اگر گلدانی در اتاق تو هست، مسئولیت آب دادن و نگهداری از آن با تو است، یعنی باید بپرسی در هفته چند بار و هر بار چه اندازه باید به آن آب بدهی و حواست باشد که بی‌آب نماند. ما باید قدم به قدم آموزش مسئولیت‌پذیر بودن را به فرزندمان بدهیم و آن‌را مانند نوعی همراهی و همکاری در اداره منزل به او معرفی کنیم تا مسئولیتش را با شوق و شادی انجام بدهد.

 

تهدید و وعده‌های ترسناک

من تو را تنبیه می‌کنم، می‌دانم چه بلایی سرت بیاورم، اخراجت می‌کنم، حالت را جا می‌آورم! و.... تذکرات تهدید‌آمیز به طور قطع از سازندگی انتقاد می‌کاهد، مثلا رئیسی که کارمندش را به خاطر اشتباهش تهدید به اخراج از محل کار می‌کند، ممکن است به طور مقطعی به نتیجه دلخواه برسد، اما این نتیجه سازنده نیست، زیرا تهدید فقط «شرایطی» را بر یک رابطه تحمیل می‌کند و انتقاد شونده فقط از روی خشم یا ‌ترس از پیامد احتمالی، در ظاهر تغییر رفتار می‌دهد. مادر یا پدری که فرزند خود را تهدید به تنبیه می‌کنند، در واقع مانند چاه‌کن هستند که دارد چاه بزرگی می‌کند که آخر سر خودش در آن می‌افتد.

 بیشتربخوانید:

قبل از تنبیه کردن فرزندتان این مطلب را بخوانید!

گفتن این 11 نکته به کودکان ممنوع!

تشویق کودک را از یاد نبرید!

چگونه انتقاد کنیم؟

انتقاد کردن و ریختن آشغال‌ها بر سر دیگران، کار راحتی است، اما چیزی که مشکل است، انتقاد سازنده است، یعنی نه تنها آشغال‌ها را بر سر کسی نریزیم، بلکه تفکر کنیم و گل‌هایی را بر سر دیگران بریزیم که او را شاد و هیجان‌زده کند تا رفتار بهتری را جایگزین رفتار اشتباه نماید. اینک توجه کنید. برای اینکه انتقادمان سازنده باشد، باید به چند سؤال کلیدی پاسخ دهیم:

  اطلاعاتی که می‌خواهیم به طرف مقابل بدهیم، چگونه به زبان آوریم که آن را بپذیرد؟ به طوری که هم از آن سود ببریم و هم به بهبود روابط خود کمک کنیم. تندی، تلخی، آزاردهندگی، طعنه و کنایه، تمسخر، تحقیر و سرزنش و ... در انتقاد نتیجه معکوس دارد.

طبیعی است که برای پاسخ دادن به این سوال باید کمی فکر کنیم. برای برخی کودکان بهتر است اطلاعات به صورت داستان و قصه به آنها منتقل شود و درباره نوجوانان لحن محبت‌آمیز همراه با توضیح و باز کردن مشکل و کمک گرفتن از خود نوجوان برای تحلیل موضوع می‌تواند مناسب باشد.

 باید ببینیم از چه رفتاری می‌خواهیم انتقاد کنیم؟ وقتی به این سؤال جواب دهیم رفتاری که موجب ناراحتی ما شده دقیقا مشخص می‌شود، این کار موجب می‌شود از کلی‌گویی و به کارگیری کلمات آزاردهنده مانند همیشه و هرگز جلوگیری شود و فرد مقابل بهتر می‌تواند پاسخگو باشد و علت را توضیح دهد و راه توجیه نیز بسته می‌شود. برای کودکان این موضوع حیاتی‌تر است. اگر حرف‌های کلی و مبهم بزنیم، کودک فقط دلش می‌خواهد از ما فرار کند! ما باید دقیقا رفتار نامناسب را توضیح دهیم و بعد جایگزین مناسب را ارائه دهیم. مثلا: پسرم، وقتی تو موقع بازی کردن خیلی داد و بیداد می‌کنی، همه ما در خانه اذیت می‌شویم و سر درد می‌گیریم. می‌دانم که در بازی هیجان‌زده می‌شوی، اما در زمان استراحت ما می‌توانی بازی‌های هیجانی انجام ندهی تا ما بتوانیم بدون سر و صدا کمی استراحت کنیم. نوجوانان هم باید رفتار نادرست و علت نادرستی رفتار را به طور روشن و دقیق بدانند، وگرنه نمی‌دانند چه چیزی را باید تغییر دهند.

  آیا رفتار مورد انتقاد را می‌توان تغییر داد؟ این سؤال را باید بعد از مشخص شدن رفتار خاصی که قصد انتقاد از آن را داریم از خود بپرسیم، مثلا از خود بپرسید آیا می‌شود کسی را که یک نقص مادرزادی دارد یا دانش‌آموزی که بهره هوشی متوسطی دارد و شاگرد ممتاز نشده مورد انتقاد قرار داد؟ در نظر گرفتن این نکته ضروری است که از رفتاری انتقاد کنیم که قابل تغییر باشد. در غیر این صورت انتقاد ما معنی عیبجویی پیدا می‌کند.

  اگر کسی نخواهد رفتار مورد انتقاد را تغییر دهد، آیا باید به این انتقاد ادامه داد؟ مسلما نه، انتقادی که منجر به تغییر رفتار طرف مقابل نشود، مانند عیبجویی بی‌فایده است و به سرعت مورد بی‌اعتنایی قرار می‌گیرد.

  آیا انتقاد من به بهتر شدن اوضاع کمکی خواهد کرد؟ در حین اینکه محتوای انتقادمان را بررسی می‌کنیم، بهتر است از خود بپرسیم انتقاد ما چه تأثیری در بهبود شرایط و روابط‌مان می‌تواند داشته باشد. انتقاد بدون ایجاد انگیزه مثبت و نیرومند در فرد انتقاد شونده مانند یک تهدید و دستور به گوش می‌رسد.

  از انتقاد خود چه انتظاری داریم؟ تأکید صرف بر روی «اشتباه» در بیشتر مواقع بی‌اثر است، باید دقیقا به فرد مقابل بگوییم از او چه می‌خواهیم، اگر به فرزندمان به گونه‌ای سرزنش‌آمیز بگوییم «لیوان را آن‌طور نگیر از دستت می‌افتد» کمکی به حال او نکرده‌ایم، چون راه درست را به او نگفته‌ایم. بهتر است به او بگوییم: «لیوانت را دو دستی بگیر» یا «اول لیوان را ببر بعد ظرف غذا را».

یک نویسنده انگلیسی می‌گوید: «انتقاد حقیقی بر محاسن نیز تکیه می‌کند، نه فقط بر معایب». اگر به جای تمرکز صرف بر خصوصیاتی که دوست نداریم و نمی‌خواهیم در طرف مقابل ببینیم، خواسته‌‌ها و نکات مورد علاقه‌مان را ابراز کنیم و نکات مثبت طرف مقابل را نیز یادآوری نماییم، نتیجه مثبت دریافت می‌کنیم. دیدن نیمه پر لیوان موجب قدرشناسی می‌شود و در کنار آن دیدن نیمه خالی و انتقاد سازنده در مورد آن می‌تواند در ایجاد تغییر رفتار ناخوشایند طرف مقابل مؤثر باشد. نتیجه اینکه انتقاد موضوع مهمی است و اگر بخواهیم از آن نتیجه درستی بگیریم، لازم است آن‌را یاد گرفته و به درستی انجام دهیم، وگرنه عاقبتی جز پشیمانی برایمان نخواهد داشت.

 

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان