سرویس سیاست مشرق - جریان اصلاحات اخیرا بیانیه ای 7 بندی تحت عنوان «نگرانی جبهه اصلاحات ایران از روند سیاست خارجی و دیپلماسی هسته ای» را منتشر کرده است.
در ابتدای این بیانیه آمده است: «بیش از پانزده سال از سیاستی که باعث شد پرونده ایران با شعارهای به ظاهر انقلابی به شورای امنیت سازمان ملل متحّد کشانده شود می گذرد؛ سیاستی که تحریمهای گسترده اقتصادی علیه ایران را به دنبال داشت و نتیجه ی آن مشکلات روزافزون اقتصادی کشور، و از دست رفتن فرصت های بزرگ توسعه ملّی و پیشرفت ایران یکی پس از دیگری بود».
در ادامه بیانیه مذکور آمده است: «موقعیّت دیپلماتیک ایران در نیل به توافق برجام در دولت های یازدهم و دوازدهم نیز از سوی مدعیان همان سیاست تخریب شد و به فرجام دلخواه ملّت و تیم تلاش گر مذاکرهکننده ایرانی دست نیافت».
جبهه اصلاحات در این بیانیه تاکید کرده است: «در شرایطی که ملّت ایران با مشکلات طاقتفرسای اقتصادی و معیشتی دست به گریبان است، هرگونه درنگ در بازگشت به برجام، جز خسارت برای کشور و ملّت به بار نخواهد آورد.
لذا، جبهه اصلاحات ایران، ضمن ابراز نگرانی جدّی نسبت به روند سیاست خارجی و دیپلماسی هسته ای، امیدوار است که حاکمیّت در مذاکرات پیش رو (هشتم آذر ماه در وین) مانع تخریب دوباره فرصتهای پایان دادن به تحریم های جهانی علیه ایران شده، اجازه ندهند که بیش از این ملّت ایران در مقایسه با توسعه شتابان کشورهای جهان، به ویژه کشورهای آسیایی و کشورهای همسایه، احساس یأس و سرخوردگی کند».
در بخش دیگری از بیانیه مذکور آمده است: «در حالی که کشورهای قدرتمندی در جهان در مسیر پیشرفت و توسعه ملی به اقتدار نظامی نیز دست یافتهاند، کشورهایی که اقتدار نظامی را به جای اقتدار اقتصادی سرلوحه کار خویش قرار دادهاند، به نتایج تلخ و زیانباری رسیدهاند. اقتدار ملی ایران همچون اقتدار ملی تمامی کشورهای قدرتمند جهان، باید بر محور توسعه و پیشرفت اقتصادی بنا نهاده شود و اقتدار نظامی و هستهای کشور، با تکیه بر اقتصاد قدرتمند ملی گسترش یابد».
در ادامه تصریح شده است: «همچنان که در مورد تجربیات تلخ مذاکرات هستهای توسط صاحب نظران اصولگرا نیز مطرح شده است، مذاکرات مقتدرانه ی هسته ای «نه خطابه انقلابی خواندن»، بلکه مذاکراتی است که به مقتدرانه ترین راه حلهای ممکن برای نیل به اهداف ملی، از جمله رفع هر چه سریعتر تحریم های اقتصادی منجر شود».
درباره این بیانیه گفتنی هایی است که در ادامه به اختصار به آن می پردازیم:
پروژه پاک کردن ردپا
هدف اصلی این بیانیه، پاک کردن ردپای بانیان وضع موجود و سرپوش گذاشتن بر کارنامه جریان اصلاحات در پرونده برجام است.
طیف اصلاح طلب در سال 94 در مقطعی که نهادهای تصمیم گیر و تصمیم ساز مشغول بررسی برجام بودند، با فضاسازی گسترده رسانه ای و با ادعای خسارت روزانه 400 میلیاردی در ازای تاخیر برجام، در مسیر بررسی دقیق این توافق سنگ اندازی کردند.
در نهایت برجام در مجلس و شورای عالی امنیت ملی بررسی شده و دولت ملزم به اجرای 28 شرط ابلاغی شد. اما مستندات منتشر شده حکایت از آن دارد که متاسفانه به این شروط ابلاغی عمل نکرد.
در حقیقت موافقت نظام با برجام به صورت مشروط بود و در همین زمینه، شروط 9 گانه رهبری درخصوص اجرای برجام در قالب یک نامه خطاب به رئیس جمهور اعلام شد.
همانطور که ذکر شد دولت روحانی در اجرای 28 شرط ابلاغی و از جمله 9 شرط ابلاغی از سوی رهبر معظم انقلاب، دچار قصور و تقصیرهای فراوان شده و این رویکرد، خسارت محض برجام را رقم زد.
عوض کردن جای طلبکار و بدهکار
جریان اصلاح طلب با انتشار بیانیه مذکور ضمن پاک کردن ردپای خود در پرونده برجام و وضع فعلی اقتصادی، در پی عوض کردن جای بدهکار و طلبکار است.
اصلاح طلبان اکنون درخصوص برجام و همچنین در قبال وضع موجود اقتصادی به مردم ایران بدهکار هستند، اما با شعبده بازی در پی آن هستند تا خود را طلبکار جا زده و با هشدارهای مثلا کارشناسی، به طرف مقابل که به زعم این طیف، بدهکار است، اولتیماتوم بدهند.
دولت قبل خطابه انقلابی خواند!؟
جریان اصلاح طلب در بیانیه مذکور تذکر داده که با خطابه انقلابی نمی توان تحریم ها را لغو کرده و گشایش اقتصادی ایجاد کرد! این طیف به گونه ای موضعگیری کرده که گویا اصلا دولت روحانی وجود خارجی نداشته است!
یک سوال؛ آیا در دولت روحانی در پرونده برجام «خطابه انقلابی» خوانده شد!؟ آیا اینکه رئیس جمهور سابق، همتای آمریکایی خود را مودب و باهوش نامید، خطابه انقلابی بود!؟
آیا اینکه معاون ظریف تاکید کرد که امضای وزیر خارجه آمریکا تضمین است، خطابه انقلابی بود!؟ آیا پیاده روی وزرای خارجه ایران و آمریکا و گفت و گوی تلفنی روسای جمهور دو کشور مصداق خطابه انقلابی بود!؟
آیا ارسال کارت تبریک کریسمس به عضو ارشد تیم مذاکره کننده آمریکایی توسط مقام ارشد ایرانی مصداق خطابه انقلابی بود!؟
اگر ادعای اصلاح طلبان صحیح بود باید به واسطه رویکرد دولت قبل در سیاست خارجی و برجام، همه تحریم ها به تاریخ پیوسته بود و مدت ها از صبح بدون برجام سپری شده و تحریم ها نیز فروپاشیده بود. آیا چنین اتفاقی رخ داد!؟
اگر ادعای اصلاح طلبان صحیح بود، باید بواسطه رویکرد دولت قبل، در سالهای گذشته و در پیابرجام آنچنان رونقی در کشور ایجاد می شد که مردم دیگر هیچ نیازی به پول یارانه نداشتند؛ آیا چنین اتفاقی رخ داد!؟
بانیان دلار 32 هزارتومانی شاکی شده اند!
جریان اصلاح طلب بانی اصلی دلار 32 هزارتومانی است. این طیف در پسابرجام قیمن دلار را به 10 برابر افزایش داد. به همین میزان ارزش پول ملی کشورمان کاهش یافت. حالا بانیان این خسارت بزرگ نسخه گشایش اقتصادی برای کشور پیچیده است!
طیفی که مرغ 4500 تومانی را به 40 هزارتومان رساند و مسکن متری 3 میلیونی را در عرض 8 سال به 30 میلیون تومان افزایش داد اصلا صلاحیت اعلام نظر درباره اقتصاد را ندارد.
و البته طیفی که در 8 سال گذشته تحریم ها را دوبرابر کرد از کمترین صلاحیت در اعلام نظر درباره سیاست خارجی نیز برخوردار نیست.
همصدایی با اسرائیل و کاخ سفید برای برجام موشکی و منطقه ای
افراطیون اصلاح طلب همصدا با اسرائیل و آمریکا با تخطئه توان دفاعی و قدرت منطقه ای ایران، در پی آن است تا این مولفه های قدرت را هزینه زا و بی فایده قلمداد کرده و چوب حراج زدن بر آن را طبیعی و عاقلانه جلوه دهد!
یک سوال؛ آیا آمریکا و انگیس و فرانسه و آلمان حاضر هستند تا در توان موشکی و قدرت نظامی خود بتن بریزند!؟
دوگانه دروغین «توان نظامی- پیشرفت اقتصادی»
جریان اصلاح طلب بارها دوگانه غلط و دروغین «توان نظامی- پیشرفت اقتصادی» را مطرح کرده است. این در حالی است که این دو به هیچ عنوان در نقطه مقابل همدیگر قرار ندارند. توان دفاعی و قدرت نظامی و منطقه ای، پیش نیاز قدرت اقتصادی و پیشرفت کشور است.
جالب اینجاست که طیف اصلاح طلب در حالی دوگانه غلط و دروغین «توان نظامی- پیشرفت اقتصادی» را مطرح می کند که خود در پرونده هایی از جمله فساد صندوق ذخیره فرهنگیان و خصوصی سازی هفت تپه و حقوق های نجومی یا بانی بوده و یا حامی.
حسین فریدون ها و شبنم نعمت زاده ها و مهدی آخوندی و هادی رضوی ها و محمد امامی ها و شهرام جزایری و بابک زنجانی ها و...همگی محصول همین جریان سیاسی است.
کاسبان تحریم و حامیان ترامپ
جریان اصلاح طلب هیچگاه آمریکا را به دلیل اعمال تحریم های ظالمانه علیه ملت ایران محکوم نکرده و مورد مواخذه قرار نمی دهد. این طیف می گوید مشکل از ماست که کم امتیاز دادیم و باید خیلی بیشتر این ها به آمریکا امتیاز بدهیم تا بلکه تغییری ایجاد شود. جریان اصلاح طلب راه حل گشایش اقتصادی را در امتیازدهی یکطرفه به آمریکا خلاصه کرده است.
بخش قابل توجهی از جریان اصلاح طلب در قالب «کاسبان تحریم» ضمن ارسال پالس به طرف غربی جهت زیاده خواهی و گستاخی، ایران را به عقب نشینی و امتیازدهی یکطرفه تشویق می کند.
«فائزه هاشمی» فعال سیاسی اصلاح طلب پیش از این گفته بود: «دوست داشتم آقای ترامپ انتخاب شود؛ به خاطر فشارهایی که ترامپ به ایران میآورد، بالاخره شاید یک تغییر سیاستی اتفاق بیفتد. شاید اگر فشارهای آقای ترامپ ادامه پیدا میکرد، بالاخره ما مجبور میشدیم یک تغییر سیاستهایی را داشته باشیم».
افراطیون اصلاح طلب در سال 88 با دروغ تقلب، فتنه را کلید زد و قطعنامه 1929 را به مردم ایران تحمیل کرد، همان طیفی که حامی درجه یک مفسدان گردن کلفت اقتصادی است و این افراد را کارآفرین و نابغه جا می زند.
افراطیون اصلاح طلب همان طیفی است که در سال 88 با آشوب و اغتشاش، سفره مردم را کوچک کرد، همان طیفی که تمام قد از مدیران نجومی بگیر دفاع کرده و آنان ذخایر نظام نامید.
نویسنده بیانیه مذکور همان طیفی است که در سال 92 با موج سواری بر تبعات اقتصادی فتنه 88، خود را منجی مردم ایران جا زد و وقتی کلید پاستور را در اختیار گرفت، به نساختن خانه برای مردم و نساختن پالایشگاه و واردات بنزین و عدم خودکفایی در کشاورزی و...افتخار کرده و مردم را متحمل خسارت های فراوان کرد.
جریان اصلاح طلب بجای اصرار بر شرطی سازی اقتصاد، بهتر است از تجربه عبرت آموز برجام درس گرفته و به گزیده شدن مجدد از یک سوراخ تاکید نکند.