پرداختی به بازیکنان پرسپولیس تنها 20 درصد بوده و یحیی خواسته است که ظرف 48 ساعت این نسبت به 50 درصد افزایش بیابد؛ آنچه انجامش برای مدیران تازهوارد باشگاه ساده نیست. همچنین سرمربی سرخها خواهان تعیین یک زمین تمرین مناسب و استاندارد برای قرمزها شده است که این هم خودش با توجه به شرایط سختافزاری فوتبال ایران شرط سادهای به شمار نمیآید. درخواست سوم گلمحمدی هم فراهم شدن بودجه برای نقلوانتقالات زمستانی است. طبیعتا خرید بازیکنان جدید برای تیمی که در پرداخت دستمزد بازیکنان فعلیاش هم وا مانده، کار راحتی نیست. با این حال یحیی فعلا تمرینات را تحریم کرده و گفته تا زمانی که توقعاتش برآورده نشود، به کار ادامه نخواهد داد. همین موضوع باعث نگرانی هواداران شده است. آنها در این چند روز چند تجمع اعتراضی تشکیل دادهاند که دیروز دامنهاش به مجلس و ساختمان خود باشگاه کشیده شد.
فارغ از اینکه حق با یحیی و پرسپولیسیها هست یا نه، این اتفاقات تلخ و گزنده را هم باید بخشی از سناریوی باشگاهداری دولتی دانست. به هر حال وقتی وزارت ورزش مالک و متمولی پرسپولیس و استقلال است، طبیعتا هواداران دو تیم هر اتفاقی را از چشم دولت میبینند. آنها موفقیت را به نام درایت و توانایی مربیان و بازیکنان خودشان مینویسند، اما شکست و ناکامی را ناشی از سوءمدیریت دولت میدانند. آش آنقدر شور شده که در حاشیه مسابقه تیم ملی با عراق، خبر پرخاش یک هوادار پرسپولیس به سجادی، وزیر ورزش منتشر میشود و حتی شایعه میکنند او برخورد فیزیکی با وزیر داشته است! انتصاب مدیران غالبا ناموفق، انباشت بدهیها، حذف پرسپولیس و استقلال از لیگ قهرمانان آسیا، عدم بهبود زیرساختهای دو باشگاه و ناتوانی در واگذاری آنها، به سیاهه مصائب دولت تبدیل شده است؛ مجموعهای که هم باید برای این دو تیم پول خرج کند و هم شاهد این رفتارهای تند و عصبی باشد. از هر طرف که به باشگاهداری دولتی نگاه کنیم، چیزی جز «باخت» نمیبینیم. کاش بالاخره روزی شاهد واگذاری واقعی این دو تیم به مردم باشیم؛ زمانی که خودشان برای خودشان تصمیم بگیرند و خودشان پاسخگوی تصمیمات خودشان باشند.