ماهان شبکه ایرانیان

فرهنگ تکبر چگونه سرایت می‌کند و چه پیامد‌هایی دارد؟

محققان می‌خواستند بدانند آیا تکبر و اعتماد‌به‌نفس کاذبِ یکی به دیگری سرایت کرده است یا خیر. مشارکت‌کنندگانِ فروتن وقتی در کنار مشارکت‌کنندگان متکبر و با اعتماد‌به‌نفس کاذب قرار می‌گرفتند، تواناییِ خود را با اعتماد‌به‌نفس بالاتری تخمین می‌زدند.

فرادید؛ در اواخر دهه 1980، یک روان‌شناس به نام جیمز ریزِن می‌خواست بداند که پشتِ تصادفات جاده‌ای چه تفکر نادرستی وجود دارد. او به پارکینگ‌های خیابان‌ها و سوپرمارکت‌های شهر منچستر در انگلستان رفت و از 590 راننده خواست به او بگویند به طور تخمینی چند بار قوانین راهنمایی و رانندگی را نقض کرده‌اند. برای مثال، آیا پیش‌آمده که آینه بغل را چک نکنند؟ یا آیا سر چهارراه به خیابان اشتباهی وارد شده‌اند؟ علاوه بر این خطا‌ها و نقض قوانین، از مشارکت‌کنندگان در این آزمایش درخواست شد که مهارت رانندگی خود را در مقایسه با سایر رانندگان نیز ارزیابی کنند. آیا آن‌ها به طور میانگین خودشان را بهتر از سایر رانندگان ارزیابی می‌کردند یا بدتر از آن‌ها؟

به گزارش فرادید به نقل از بی‌بی‌سی ورلد، با در نظر گرفتن مدت زمان زیادی که افراد پشت فرمان سپری می‌کنند، این امیدواری وجود دارد که بسیاری از رانندگان حداقل درباره توانایی‌های خود آگاهی داشته باشند. اما ریزن در پژوهش خود فهمید که آگاهی آن‌ها از توانایی‌های خود چندان به حقیقت نزدیک نیست. از 520 راننده فقط 5 نفر – کمتر از 1 درصد – گفتند که بدتر از میانگین رانندگی می‌کنند. مابقی – حتی آن رانندگانی که به طور پیوسته خطای رانندگی داشتند – رانندگی خودشان را حداقل به خوبی رانندگی نفر بعدی می‌دانستند و بسیاری فکر می‌کردند که از نفر بعدی بهتر هستند. درحقیقت، این یک توهم جمعی بود که آن‌ها را نسبت به نقاط ضعف خودشان کور کرده بود.

سه دهه بعد، روان‌شناسان سطوح مشابهی از اعتماد‌به‌نفس توهمی را برای بسیاری از ویژگی‌های شخصیتی و توانایی‌ها تشخیص دادند. اِتان زِل دانشیار رشته روان‌شناسی از دانشگاه کارولینای شمالی که اخیراً فراتحلیلی درباره این موضوع انجام داده است می‌گوید: «ما گرایش داریم که خودمان را باهوش‌تر، خلاق‌تر، ورزشکار‌تر، مستقل‌تر، مورد توجه‌تر، صادق‌تر و دوستانه‌تر از بسیاری از افراد نشان دهیم؛ پدیده‌ای که به اثر بهتر-از-میانگین معروف است.
 
زِل می‌گوید: «شواهدی که درباره این اثر وجود دارد – به طرز غیرمعمولی – قوی است. او می‌گوید: «اگر به افراد یک کلاس درس پرسشنامه‌ای را بدهید و بخواهید که خودشان را نسبت به میانگین افراد رتبه‌بندی کنند، تقریباً همه کلاس فکر می‌کنند در هر چیزی از میانگین افراد بهتر هستند.»
تفکر توهمی در تیم
پیامد‌های این توهم می‌تواند بسیار جدی باشد. همانطور که پروفسور ریزن به آن اشاره کرده است، اعتماد‌به‌نفس بیش‌از حد (کاذب) در مورد مهارت‌هایمان در رانندگی می‌تواند به رانندگی‌های خطرناک و تصادف‌های جدی منجر شود. اعتماد‌به‌نفس کاذب در پزشکی می‌تواند به خطا‌های تشخیصی مرگبار منجر شود، در قانون می‌تواند به اتهامات غلط و عدم اجرای عدالت منجر شود. در تجارت، تکبر مدیریتی از دو راه می‌تواند برای شرکت‌ها خطرناک باشد: یکی اینکه احتمال کلاهبرداری از سوی شرکت را بیشتر کند و دوم اینکه احتمال ورشکستگی شرکت را بالا ببرد.

دنیل کانمن دانشمند برنده نوبل در یکی از سخنان معروف خود گفته بود اگر چوب جادویی داشت که می‌توانست فقط یک چیز را در روان‌شناسی انسان تغییر دهد، آن یک چیز حذف عقده برتری‌طلبی بود. شگفت‌آور نیست که اعتماد‌به‌نفس کاذب اغلب به عنوان «مادر همه تعصب‌ها» شناخته می‌شود.

حالا، یکی از تحقیقاتی که اخیراً توسط دانشیار روان‌شناسی در دانشگاه یورک انجام شده است، نشان می‌دهد که اعتماد‌به‌نفس کاذب می‌تواند به شدت مسری باشد. جویی چِنگ می‌گوید: «اگر با فردی که اعتماد‌به‌نفس کاذب دارد معاشرت کنید، احتمال اینکه خودتان هم توانایی‌هایتان را بیشتر از واقعیت تخمین بزنید، بیشتر می‌شود. این گرایش می‌تواند تفکر توهمی را در یک تیم گسترش دهد.»
 
«اگر با فردی که اعتماد‌به‌نفس کاذب دارد معاشرت کنید، احتمال اینکه خودتان هم
 
توانایی‌هایتان را بیشتر از واقعیت تخمین بزنید، بیشتر می‌شود. این گرایش می‌تواند تفکر
 
توهمی را در یک تیم گسترش دهد.»

آبشار اعتماد‌به‌نفس

چنگ می‌خواست بداند که آیا گروه‌های خاصی از افراد نسبت به سایرین «من‌های بادکرده‌تری» دارند. برای مثال گزارش‌هایی که در روزنامه وال‌استریت ژورنال می‌خواند برایش جالب بود، زیرا نحوه‌ای که بانکداران در این روزنامه‌ها توصیف شده بودند با نحوه‌ای که یک معلم توصیف می‌شد، متفاوت بود. برخی تحقیقات پیشین به امکان‌پذیر بودن چنین چیزی اشاره کرده بودند و برای مثال نشان داده بودند که اعتماد‌به‌نفس بیش‌از‌حدِ بانکدار‌ها با افزایش مدت اشتغال آن‌ها به این حرفه بیشتر می‌شود که کاملاً معنی‌دار است اگر فکر کنیم آن‌ها این رفتار را از همکاران خود «می‌گیرند». اما چنگ می‌خواست این ایده را در آزمایشگاه به آزمون بگذارد.

نخستین آزمایش او دو مرحله داشت. در وهله نخست از مشارکت‌کنندگان درخواست شد به تصاویری که از چهره افراد گرفته شده بود نگاه کنند و از روی حالات چهره برخی از ویژگی‌های شخصیتی آن‌ها را حدس بزنند - کاری که بسیاری از افراد معمولاً با دقت بسیار زیاد قادر به انجامش هستند. بعد برای اندازه‌گیری میزان اعتماد‌به‌نفس افراد از آن‌ها خواسته شد بگویند در مقایسه با سایر اعضای گروه چه درکی از میزان توانمندی‌شان در انجام چنین کاری دارند.

بعد از افراد خواسته شد که همین کار را در گروه‌های دونفره انجام دهند. بعد از انجام این کار از آن‌ها خواسته شد یکبار دیگر توانایی‌شان را تخمین بزنند. محققان می‌خواستند بدانند آیا تکبر و اعتماد‌به‌نفس کاذبِ یکی به دیگری سرایت کرده است یا خیر. چنگ با اطمینان بالا نشان داد مشارکت‌کنندگانِ فروتن وقتی در کنار مشارکت‌کنندگان متکبر و با اعتماد‌به‌نفس کاذب قرار می‌گرفتند، تواناییِ خود را با اعتماد‌به‌نفس بالاتری تخمین می‌زدند. چنگ می‌گوید: «این وضعیت کاملاً قابل مشاهده بود.»
اعتماد به نفس کاذب
نتیجه دومین آزمایش قابل‌توجه‌تر بود. یکبار دیگر از آن‌ها درخواست شد که یک وظیفه ادراکی ساده انجام دهند که شامل حدس وزن افراد از روی عکس بود. این بار مشارکت‌کنندگان در گروه‌های واقعی تقسیم‌بندی نشدند بلکه مثال‌هایی از پاسخ سایر اعضا به آن‌ها داده شد. درحقیقت، این پاسخ‌ها غیرواقعی بودند که به چنگ اجازه می‌داد شخصیتی را خلق کند که به طور واضح دچار توهم اعتماد‌به‌نفس بود. برای مثال مشارکت‌کنندگان می‌توانستند شخصی را ببینند که جزو 10‌درصد پایین بود – بسیار پایین‌تر از حد متوسط – که ادعا می‌کرد که در میان یک‌چهارم برتر است.
 
«هر زمانی که درباره یکی از توانمندی‌های خودمان اغراق می‌کنیم در حال گسترش اعتماد‌به‌نفس
 
کاذب به شبکه اجتماعی و پایدار کردنِ توهم توده‌ای هستیم»

مشارکت‌کنندگان احتمالاً اعتماد‌به‌نفس کاذبِ مشارکت‌کنندگان دیگر را به مثابه هشدار درنظر می‌گیرند و در واکنش به آن، رفتار این مشارکت‌کنندگان را تقلید می‌کنند. محققان نشان دادند قرار گرفتن در معرض کسی که اعتماد‌به‌نفس کاذب داشت، ادراک شخص از اعتماد‌به‌نفس خودش را تا 17‌درصد افزایش داده بود. این دقیقاً عکس اتفاقی بود که در مواجه با افرادی با واقع‌بینی بالا رخ می‌داد. وقتی مشارکت‌کنندگان با پروفایل شخصی مواجه می‌شدند که اعتماد‌به‌نفس‌اش واقع‌گرایانه بود، میزان اعتماد‌به‌نفس خود را 11‌درصد کمتر از واقعیت تخمین می‌زدند.

چنگ در آزمایش‌های بعدی تأیید کرد که توهم برتری که از یکی از اعضای گروه آغاز می‌شود می‌تواند به سایر اعضای گروه منتقل شود؛ پدیده‌ای که چنگ آن را «آبشار» نامید. او همچنین «اثر سرزیر» را در سرایت اعتماد‌به‌نفس کاذب شناسایی کرد؛ به این معنی که فرد به محض احساس اعتماد‌به‌نفس کاذب در یک زمینه، احساس می‌کند در زمینه‌های دیگر نیز دارای توانمندی است؛ بنابراین احساس غرور و تکبر در یک زمینه به زمینه‌های دیگر نیز سرزیر می‌کند.

بدتر از این، آن است که پیامد‌های اعتماد‌به‌نفس کاذب می‌تواند مدت‌های طولانی بعد از تعامل با افرادی که اعتماد‌به‌نفس کاذب دارند در فرد باقی بماند. فقط چند دقیقه معاشرت و برخورد با فرد متکبر میزان قضاوت فرد نسبت به توانایی‌های خود را تا روز‌ها بعد تحت تأثیر قرار داده بود.
 
«فرد به محض احساس اعتماد‌به‌نفس کاذب در یک زمینه، احساس می‌کند در زمینه‌های دیگر نیز
 
 توانمند است؛ بنابراین احساس غرور و تکبر در یک زمینه به زمینه‌های دیگر نیز سرزیر
 
می‌کند.»
 
زل می‌گوید: «این یافته‌ها من را تحت تأثیر قرار داده است. فکر می‌کنم این تحقیق بسیار جالب است و به خوبی اجرا شده است و به ما کمک می‌کند بفهمیم سرچشمه اعتماد‌به‌نفس کاذب در برخی از گروه‌های بزرگ چیست.» او حدس می‌زند که اعتماد‌به‌نفس کاذب ناشی از هنجار‌های اجتماعی است. «دیدن افرادی که رفتار‌های حاکی از اعتماد‌به‌نفس کاذب را به نمایش می‌گذارند می‌تواند این کار را به لحاظ فرهنگی ارزشمند و مناسب جلوه دهد.»

مکانیزم‌های اسرارآمیز

یافته‌های چنگ با سایر مطالعات در زمینه سازگاری شامل خاطرات ما از یک رویداد مشترک، ادراک ما از زیبایی و عقاید سیاسی ما، همخوانی دارد. او می‌گوید: «قرار گرفتن در معرض دیگران احتمال کسب شیوه‌های رفتاری و فکری آن‌ها را افزایش می‌دهد.» او می‌افزاید: «کافی است تصور کنید که در محیط‌های کاری چگونه این اتفاق رخ می‌دهد.» «وقتی فرد در محیطی قرار می‌گیرد که در آن دیگران اظهارات فخرفروشانه دارند، میزان اعتماد‌به‌نفس‌شان در شیوه حرف زدن، ارتباط برقرار کردن و ارتباطات غیرکلامی آن‌ها واضح است، کم‌کم بخشی از این کلونی می‌شود.»
روش بالا بردن اعتماد به نفس
چنگ در مقاله خود به شرکت اِنرون به عنوان مثالی واضح از اثر اعتماد‌به‌نفس کاذب در ورشکستگی و فساد اشاره می‌کند. این شرکت زمانی هفتمین شرکت بزرگ در آمریکا بود، اما بعد از گزارش‌های گسترده کلاهبرداری و فساد در سال 2001 اعلام ورشکستگی کرد. «فرهنگ تکبر» ِ شرکت انرون امروز خوشنام نیست. این درحالیست که زمانی یکی از کارمندان سابق این شرکت گفته بود: «هیچ شکی نیست که کارکنان انرون مغرورانه تصور می‌کنند باهوش‌تر از آن‌ها وجود ندارد.»

چنگ می‌گوید: «یافته‌های ما نشان می‌دهد که اعتماد‌به‌نفس بیش‌ازحد در جامعه می‌تواند به دلیل مسری بودن آن باشد؛ و همین اعتماد‌به‌نفس کاذب است که منجر شده افراد عملکرد‌های سؤال‌برانگیزی را در پیش بگیرند که نهایتاً باعث سقوط‌شان شده است.»

چنگ با بیان این نتایج می‌گوید سازمان‌ها باید درباره رفتار‌هایی که کارمندان را مستحق پاداش می‌کند، تجدید نظر کنند. «رهبران و مدیران باید در مورد اثرات افراد خاص بر دیگران آگاه باشند، زیرا اعتماد‌به‌نفس بیش‌از‌اندازه آن‌ها می‌تواند به شکلی گسترده در شرکت‌ها و سازمان‌ها و گروه‌ها پخش شود.»

در سطح فردی باید به میزان ادراکی که از اعتماد‌به‌نفس خود داریم توجه کنیم. هر زمانی که درباره یکی از توانمندی‌های خودمان اغراق می‌کنیم در حال گسترش اعتماد‌به‌نفس کاذب به شبکه اجتماعی و پایدار کردنِ توهم توده‌ای هستیم؛ همان چیزی که جیمز ریزن تمام آن سال‌ها در حال مستندنگاری آن بود.

منبع: The BBC World
ترجمه: سایت فرادید
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان