ماهان شبکه ایرانیان

جریان شناسی سیاسی- فکری عصر امام هادی (علیه السلام)

جریان سیاسی هر کدام از معصومین دارای شرایط خاصی بوده است، از این رو اندیشه و عمل سیاسی ائمه (ع) باید ظرف زمانی خاصی مورد مطالعه قرار گیرد

جریان شناسی سیاسی- فکری عصر امام هادی (علیه السلام)

مقدمه

جریان سیاسی هر کدام از معصومین دارای شرایط خاصی بوده است، از این رو اندیشه و عمل سیاسی ائمه (ع) باید ظرف زمانی خاصی مورد مطالعه قرار گیرد. امام هادی (ع) در عصری می زیست که در آن زمان پایه های حکومت عباسیان استوار گشته بود و خلفای این سلسله به عنوان حاکمان اسلامی، حکومت می کردند. تمام نظام های سیاسی و جریان های مخالف چالش گر در این دوران به وجود آمده بود و هر کدام مدعی حکومت خاصی بوده اند و جریان فکریشان بیشتر مشروعیت سازی نیز خود بوده و جریان حاکمان عباسیان را غاصب حکومت دانستند. در مقاله ی محمد علی چونگر (1396 ) در مجله ی تاریخ اسلام، سیاست امام هادی (ع) در برخورد با مسئله ی خلق قرآن خلق بررسی شده است، ولی در تحقیق حاضر به قید فکری و جریان شناسی اشاره شده است. همچنین، در مقاله ی بازشناخت نقش های سیاسی بانو حدیث همسر امام هادی (ع) از ناهید طیبی (1396) در مجله ی تاریخ اسلام به بازشناخت ها و نقش سیاسی و اجتماعی پرداخته شده است و به جریان شناسی فکری و سیاسی امام هادی (ع) اشاره ای نشده است. همچنین، در مقاله ی سیره سیاسی امام هادی (ع) در مجله گنجینه ی معارف (1397 )؛ سیره ی سیاسی امام هادی (ع) بررسی شده ولی به جریانات فکری اصلا اشاره نشده است. به طور کلی می توان گفت قلمرو نوشتار این تحقیق بر جریان شناسی فکری و سیاسی متمرکز بوده و قید فکری- سیاسی جریاناتی وجود داردکه دارای فکر و اندیشه نظامند و درگیر بازی سیاست و قدرت شده بودند.

این مقاله، قلمرو موضوعیش در جریان شناسی فکری و سیاسی بوده است. قید (فکری و سیاسی) به معنای آن است که اولاً دارای اندیشه ی نظامی و ثانیاً در عرصه ی بازی سیاست و قدرت بوده است. در زمان امام هادی (ع)، گروهی از احزاب بعضی اوقات برای منافع شخصی خود بدون مبانی فکری خاص دست به شورش می زدند. به طور کلی شناخت جریان های سیاسی در هر عصری فضای سیاسی حاکمیت آن دوره را تا حدودی روشن می کند و محور این تحقیق نیز پاسخ به این سوال خواهد بود که در دوران امامت امام هادی (ع) چه جریان های فکری و سیاسی حضور داشته و آیا این جریان های فکری - سیاسی به معنای یک طیف گسترده ی کلامی- اعتقادی سیاسی بوده اند؟

1. مفهوم شناسی

1-1. جریان شناسی و جریان در اصطلاح

از نظر لغوی، جریان به معنای روان شدن، گردش و جاری گشتن جریانات به معنای وقایع روزمره است. (عمید، 1371: 811)

تشکل جمعیت و گروه اجتماعی معین بر مبانی فکری از نوع ویژه ی اجتماعی برخوردار بوده اما جریان شناسی به چگونگی شکل گیری، معرفی موسسان و چهره های علمی و اثرگذار در گروه های کلامی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی اطلاق شده است. (خسرو پناهی، 1385: 9)

2. جریانات فکری و سیاسی زمان امام هادی (ع)

امام هادی (ع) علاوه بر مبارزه با حاکمان عباسی با جریان های منحرف فکری نیز مبارزه می نمود. آن حضرت با شش تن از خلفای عباسی معاصر بود. آنان به شدت امام هادی (ع) را زیرنظر داشتند و به اجبار ایشان را از مدینه به سامرا احضار نمودند تا آن حضرت نتواند با شیعیانش ارتباط داشته باشد. خلفای دوران امام هادی (ع) افرادی خوش گذران و ظالم بودند و تا آن جا که توانستند آن حضرت را در محدودیت قرار دادند تا نتواند در میان جامعه باشد و با آن ها ارتباط برقرار کند. (مجلسی، 1388: 50/176) که البته این ظلم و ستم ها خود منشا نهضت ها و قیام هایی شد. امام هادی (ع) نیز علیرغم تمام محدودیت هایی که برای ایشان ایجاد نموده بودند، در هر فرصت مناسبی با استدلال های متین و مستند به قرآن و سنت به مقابله با عباسیان برخواست. علاوه بر این، در دوره ی امام هادی (ع) به سبب ارتباط با فرهنگ های بیگانه که از دوره های پیشین و نهضت ترجمه شروع شده بود، جامعه ی اسلامی شاهد بحران های فکری و عقیدتی بود که به اجمال به تبیین این جریان ها و شیوه ی صحیح برخورد امام هادی (ع) با آن ها که مبتنی بر استدلال به آیات قرآن و سنت معصومان است، پرداخته می شود.

در این عصر چندین جریان فکری و کلامی عمده همچون واقفیه، غلات، مفوضه، جبریه، صوفیه و مجسمیه، اشاعره و متتزله جامعه را بحران های فراوان عقیدتی- فکری مواجه ساخته بودند.

2-1. جریان های سیاسی

علیرغم کنترل مرکزیت سامرا و نظارت بر رفت و آمد و ارتباط با امام هادی (ع)، نهضت ها و شورش های اعتراض گونه به فساد و انحراف دستگاه خلافت در مناطق مختلف مشاهده شد، طوری که در فاصله ی سال های 219 هجری تا 270 هجری، 18 قیام و شورش علوی و غیر علوی ثبت شده است. اگر چه با کمی جمعیت انقلابیون و ضعف امکانات و ساز و برگ جنگی و قساوت دستگاه خلافت عباسی، تمامی این قیام ها با شکست مواجه شد.

امام هادی (ع) با شش تن از خلفای عباسی معاصر بود، متعصم در سال 218 هجری قمری با مرگ مامون به خلافت رسید و تا سال 227 هجری قمری حکمرانی کرد. معتصم بارها امام هادی (ع) را با سوال ها و مسائل بسیار مشکل و پیچیده آزمایش کرد ولی همیشه ائمه (ع) سربلند بودند و در مقابل هر سوالی به بهترین و کامل ترین شکل پاسخ می دادند. پس از درگذشت او، فرزندش «الواثق بالله هارون بن ابی اسحاق» به خلافت دست یافت. او در سنگدلی و بی رحمی روحیه ی مامون پدرش را پیش گرفته بود و جان افراد بسیاری را در مسئله ی حدوث یا قدم قرآن گرفت. در دوره ی واثق مسئله ی خلق قرآن مطرح شد و آن بهانه ای برای ریختن خون بسیاری از مخالفان حکومت شد. امام برای نجات شیعیان از افتادن در این فتنه نامه هایی به تعداد زیادی از بزرگان شیعه نوشت و ضمن اعلام نظر خود، دوستان و شیعیان خود را از داخل شدن در این فتنه بر حذر داشت. واثق سرانجام در سال 232 هجری قمری درگذشت. (ابن ابی یعقوب،1397:2/ 510)

تقریبا نصف دوره ی امام هادی (ع) با خلافت متوکل معاصر بود. اگر چه همه ی خلفای بنی عباس در آزار و صدمه زدن به شخص امام و سازمان تشیع سعی زیادی داشتند ولی در این میان «متوکل» در ظلم و ستم به حضرت و سنگدلی گوی سبقت را از دیگران ربود. متوکل بسیار تندخو و بی رحم بود که همگان را با تندی خود می راند تا اندازه ای که هرگز محبت او به کسی دیده نشد، از این رو همواره همگان از او به بدی و بدنامی یاد می کردند (همان: 2/513 ). در این دوره شیعیان زیادی مقتول، مسموم یا متواری شدند. از دیگر جنایت های متوکل تخریب مرقد شریف امام حسین (ع) و تبعید امام هادی (ع) از مدینه به سامرا بود تا هم امام و ارتباط شیعیان را تحت نظر بگیرد و هم پایگاه مهم و قوی شیعه در مدینه را تضعیف کند. از دیگر جنایت های متوکل این بودکه گاه به گاه به ماموران خود دستور می داد تا ناگهانی به خانه ی امام ریخته و بازرسی کنند به امید آن که سلاح یا مدرکی دال بر فعالیت ایشان علیه حکومت به دست آورند، لیکن در این حمله های شبانه جز کتاب های علمی و دعا چیز دیگری یافت نشد.

گاهی متوکل فرمان می داد تا امام را در هر حالتی که هست به دربار بیاورند. «در یکی از این احضارها امام در حالی وارد شد که متوکل مست و لایعقل در کنار جام های شراب و در میان گروه های خنیاگر و رقاصه افتاده بود. امام بی توجه به خطرات احتمالی او را سرزنش کرد و در ضمن خواندن اشعاری به نصیحت گویی و یادآوری قیامت پرداخت. متوکل برآشفت و دستور داد آن حضرت را محبوس کنند». سپس شخصی از آن حضرت شنید که می گفتند: من از ناقه ی صالحه نزد خدا محترم ترم و سپس آیه ی «تمتعوا فی دارکم ثلاثه ایام ذلکو عد غیر مکذوب» را خواندند. پیش از 3 روز نگذشت که متوکل به دست فرزندش منتصر به قتل رسید. پس از متوکل فرزندش منقصر به خلافت رسید اما او بر خلاف نیاکان خود به کارهای شایسته رغبت نشان می داد، هر چند دوران حکومت او به درازا نیانجامید و او را پس از شش ماه خلافت مسموم و به قتل رساندند (قمی، 1325: 2/325 ). پس از او «المستعین احمد بن محمد بن معتصم» روی کار آمد که سخت شهوت پرست و اسراف کار بود. (همان) دوران حکومت او نیز چندان به درازا نکشید و در سال 252 هجری قمری به دستور معتز در سامرا به قتل رسید. (مسعودی، 1985: 2/568) سرانجام حکومت به دست معتز افتاد. معتز در دشمنی با آل محمد (ص) و قتل دشمنان خلافت معروف بود. او وجود نورانی امام هادی (ع) را برنتابید و در زمان او حضرت مسموم شد و به جهان باقی شتافت. همچنین، در این زمان عده ی زیادی از شیعیان به قتل رسیده یا آن قدر در زندان ماندند تا وفات کردند.

3. شرایط سیاسی عصر امام هادی (ع)

شکل گیری جریان فکری- سیاسی شیعیان اثنی عشر را تا زمان امام هادی (ع) می توان پنج دره بر شمرد:

الف- دوره ای که با امام علی (ع) و نماد نهج اللاغه بود: این دوره به طور کلی اصل عقیدتی تشیع و نظام سیاسی و اخلاقی حقوقی در کلام امیرالمونین (ع) بحث شده است.

ب- دوره ای که با حرکت تاریخی امام حسین (ع) شکل گرفته و این حرکت ماهیت سیاسی داشته است.

ج- دوره ای که با امامت امام هادی (ع) آغاز شده و فضای سیاسی و مرکز خلافت دچار جنگ داخلی قدرت بوده و نهاد خلافت مخالفان را هر چه بیشتر تحت نظارت قرار داده و گفتمان استبداد در این دوره زیاد بود.

د- دوره ی امام رضا (ع) که این مقطع تاریخی به عنوان یک جریان سیاسی و کلامی پرقدرت ظاهر شده به گونه ای که خلافت وارد گفتگو، بحث و مصالحه با امام و شیعیان می شود تا بتوانند خود را از مشروعیت و خطری که او را تهدید کرده حفظ کنند تا جایی که قدرت سیاسی حاکم مجبور شده تشیع به عنوان یک جریان مذهبی به رسمیت بشناسد.

در حقیقت، جریان های سیاسی و فکری زمام امامت امام هادی (ع) مانند امامان پیش از ایشان حول دو محور قرار داد، محور نخست جریان های مخالف اهل بیت (ع) که عمده ترین و قدرتمند ترین جریان، عنوان خلافت اسلامی را به دوش کشید، محور دوم جریان فکری- سیاسی است که آن نیز توانمند و چالشگر عباسیان شده بود. عمده ترین جریان ها در جهت اهل بیت (ع) پدیدار شدند که این جریان مستقیم توسط ائمه (علیهم السلام) هدایت می شد.

4- تلاش های سیاسی امام هادی (ع)

4-1. شبکه بندی سازمان وکالت

امام هادی (ع) در دفاع از حقانیت شیعه و گسترش تشیع در مناطق اسلامی دست به اقدامات گسترده زد که شبکه ی ارتباطی «وکالت» نام داشت. در زمان امام هادی (ع) موانع و مشکلات سیاسی-اجتماعی، لزوم حفظ هویت تشیع و زنده نگه داشتن هسته های مرکزی مقاوم، انسجام و گسترش شبکه ی وکالت را ضروری نمود. دوران طولانی امامت امام هادی (ع) (220 تا 245 هجری قمری) با بروز وضعیت جدید یعنی انتقال آن حضرت از مدینه به سامرا همراه بود و امکان تماس بین امام و مردم و پیروانش نقش مذهبی- سیاسی وکالت را افزایش نهاد و وکلای آن حضرت مسئولیت بیشتری در مدیریت امور یافتند که توانست حقانیت امام جدید را تعیین و ثابت کند. زیر نظر بودن امام هادی (ع) تمام دوران زندگی ایشان را دربرگرفت و باعث ایجاد مشکل در برقراری رابطه با امام شد وباعث شد امام از طریق وکالت فعالیت های شیعه را مدیریت کند.

4-1-1. سازماندهی مبارزات

امام هادی (ع) با ظرافت بسیار شیعیان را سامان داد تا به جان و مالشان آسیب نرسد. زمانی که از قم و مناطق مختلف اموالی برای امام فرستاده بودند که شامل وجوهات شرعی، نذورات، هدایا و جواهرات بود امام دستور بازگشت آن را داد و پس از مدتی به حمل آن اموال بر شتران بی سوار و گسیلشان به سوی مبدا فرمان دادند. نمونه ی دیگر که امام هادی (ع) از همراهی آشکار یکی از یارانش برحذر بود تا با دوستی آل محمد (ص) و حضرت شناخته نشوند و جان و مال او از دست درازی دارالخلافه مصون بماند.

4-1-2. امام هادی (ع) راهنمایی گمراهان

امام هادی (ع) برای تبیین جایگاه امام و مشخص شدن منزلت پیشوایان معصوم (علیه السلام) آثر ماندگار خویش یعنی «جامعه کبیره» را که در امام شناسی کامل و جامع است به دوستداران اهل بیت (ع) عرضه کرد. امام هادی (ع) در زیارت این کتاب، رخداد غدیر و پیشوایی اهل بیت (ع) را در چشم مردم و حاکمان برجسته بازگو می کرد و زمان معتصم (خلیفه ی عباسی) زیارت ویژه را برای پیروان خویش عرضه کرد. (Hawzah. net /Fa/Article)

دوران امامت امام هادی (ع) سه جریان فکری و سیاسی را می توان رصد کرد:

جریان عباسی: عباسیان در دوران امامت امام هادی (ع) به عنوان جریان حاکم و نیرومدترین جریان محسوب می شد. این جریان که پس از سقوط خلافت امویان در سرزمین های اسلامی بود و از لحاظ مبانی کلامی، دشمنی آشکار با معتزله در پیش گرفته و در نتیجه ی آن عباسیان به اهل حدیث نزدیک شدند، چنان که متوکل عباسی به مبارزه ی مستقیم با مذهب معتزله پرداخت و فقیهان ضدمعتزلی را دعوت و آن ها را اکرام کرد. همچنین، به آن ها جایزه داد و خواست تا در مساجد بنشینند و احادیثی را در رد معتزله بیان کنند. در حقیقت آغاز امامت امام هادی (ع) با آغاز عصر دوم عباسی همزمان بود که این عصر در بسیاری از مظاهرش با دوران اول اختلاف دارد و مهم ترین ویژگی آن نیرومندی خلافت و متمرکز کردن قدرت در دست خلفا بود که به لحاظ مهارت سیاسی نیرومند بودندو توانستند روابط مستحکمشان را با کسانی که در فاصله ی آماده سازی انقلاب و پشتیان آن ها بودند حفظ کنند. همانطور که عناصر شورشی و کسانی که به نفوذ قدرت چشم داشتند به استثنای آن چه در اندلس و برخی از مناطق شمال آفریقا روی داد از خود نشان داده و توانستند نوعی توازن میان گرایش های سیاسی مختلف که بعد از برپایی حکومت پدیدار شد را به وجود آورند.

این پدیده در دوران دوم عباسی که با مرگ مامون و خلافت معتصم آغاز شد تغییر کرد و شرایط حکومت از مرکزیت به تمرکز نداشتن تبدیل شد و حکومت های جداگانه و مستقل که استقلال کامل یا شبه استقلال با اعتراف به قدرت معنوی سلطان داشتند به وجود آمدند. در این دوره، افرادی خارج از دایره ی اعراب به جامعه اسلامی وارد تا به حمکرانی برسند و خلفا زیر نفوذشان قدرت پیدا کنند. این مسئله با کاهش نقش سیاسی آنان پدید آمد. در حقیقت در دوران دوم عباسی هر چه پیش می آمد نماد خلافت، شخص خلیفه جایگاه و قدرت خود را از دست می داد و تبدیل به دستگاه عرفی شده بود. جربان عباسی در عصر دوم منجر به فروپاشی روابط خلافت و منابع تقویت کننده ی آن شد که موجب ضعف آن گشت و خلیفه سمتش را به عنوان راس هرم سازمانی برای آن نظامی که بر زندگی اسلامی در عصر اول عباسی سیطره داشت و در پی آن قدرتی که در بین مردم به دست آورده بود از دست داد و در نتیجه دستگاه خلافت توسط دست پروردگار خود از سرداران سپاه عرب ترک و ایرانی تحقیر شد. (طقوس، 1380: 163)

جریان علوی: در دوران امامت امام هادی (ع)، جریانی وجود داشت که با اصل کلامی امامت همراه و خود را شایسته ی رهبری سیاسی -دینی مسلمانان می دانست که جریان علوی نامیده شد. علویان در تاریخ اسلام جماعتی بودند که از اصول، آموزش و ریشه داری برخوردار بودند. بسیاری از فرزندان و وارثان علوی به خلافت چشم دوخته بودند و معتقد بودند که عباسیان این حق شرعی را برده اند که باید به علویان بازگردد. این جریان به تیره ها ی حسن بن علی (ع) و امام حسین (ع) نسب برده بودند. هدف آنان براندازی حکومت عباسیان و انتقال خلافت به اعضای علوی بود و این جنبش همگی در واقع نمودار عملی و عینی آموزه های فرقه های گوناگون شیعه بودند که در جوهر آرا و مبانی کلامی با یکدیگر مشترک بودند، اما در جزئیات و در عمل با هم اختلاف نظر داشتند. (الیثی، 1385: 416) در دوران امامت امام هادی (ع) به دلیل روحیه ی تسلیم ناپذیری علویان در برابر ستم عباسیان و همچنین فشار بیش از حد عباسیان بر شیعیان و نسل کشی آن ها، چهره های برجسته و ممتاز علوی برای احقاق حق فرزندان ائمه (ع) و با انگیزه ی براندازی نظام عباسی با شعار «الرضا من آل محمد» قیام خود را آغاز کردند. (قاضی نعمان، بی تا: 3/345) علت این شعار را زیر سوال بردن مشروعیت خلافت عباسیان و غضبانه بودن حکومت آن ها و در گام دوم حفظ جان امامشان بود که در آن زمان تحت مراقبت شدید نظامی قرار داشت، زیرا اگر آن ها نام شخص خاصی را به عنوان امام بر نهضتشان می گذاشتند بی شک آن شخص غیر از امام هادی (ع) کسی نمی توانست باشد و این امر موجب می شد دستگاه خلافت آن حضرت را به آسانی از بین ببرد. (هادی منش، 1383: 78) در دوران علویان، حرکت های بزرگ و کوچک زیادی که هر یک به نوعی به شخصیتی از خاندان علوی منتصب بود به وقوع پیوست. در میان آن ها حرکت هایی که دارای دو شرط مبنای فکری و هدف کسب قدرت بود بارزتر هستند که مهم ترین آن ها قیام «محمد بن قاسم»، قیام «یحیی بن عمر» و قیام «حسین بن محمد حمزه» بودند.

5. دلایل ناکام ماندن نهضت علویان

عوامل بسیاری برای ناکامی نهضت علویان وجود دارد که مهم ترین آن ها عبارتست از:

1- سرکوب شدید عباسیان: بهره گیری حکومت عباسیان از شیوه های سرکوب و مزید بر آن به کارگیری فرماندهان بی تجربه در امور نظامی عامل شکست قیام علویان بود.

2- یکی از مشکلات اصلی علویان در قیام، نداشتن تحلیل دقیق از شراط حاکم بر آن زمان و نبود همه جانبه نگری بود. فشار بیش از حد دستگاه آنان را به شدت برنگیخته بود که در مقابل حاکمیت قد علم کنند و به این فشارها پایان دهند.

3- کمبود نیروهای انقلابی و پایبند به اصول و مبانی ارزش های اسلامی یکی از مهم ترین عوامل ناکامی شکست نهضت های اسلامی بود.

4- ناهماهنگی اعتقادی عناصر انقلابی به فرقه های کلامی موجود در عصر امام هادی (ع) که برداشت های گوناگون از مسئله ی امامت داشتند سبب شد که در اهداف و راهبردهای آنان نوعی سردرگمی و ناسازگاری به وجود آید. (هادی منش، 1383: 83)

6. ویژگی های عصر امام هادی (ع)

برخی از ویژگی های عصر امام هادی (ع) عبارتست از:

6-1. ضعف اعتقادی و رهبری دستگاه خلافت: عناصر خودخواه و قدرت طلب عباسی با اعمال سیاست های چپاول گرانه و گسترش فساد در حکومت به تدریج اعتماد مردم را از حکومت سلب کردند و رواج خوش گذرانی، می گساری و آوزاخوانی در حکومت عباسی منجر به فراغ بال خلفا از امور اداری و سیاسی بود و به همین دلیل حکومتشان رنگ اسلامی نداشت.

6-2. رخدادهای طبیعی: در دوره ی عباسیان رخدادهای طبیعی پی در پی رخ می داد که در تاریخ وقایع به ثبت رسیده است. در شهر موهول بر اثر جاری شدن سیل عده ی زیادی از مردم جان خود را از دست دادند و در دامغان، نیشابور و اطراف آن، زمین لرزه های پی در پی رخ داد که هزار نفر به کام مرگ فرو رفتند.

6-3. محدوسازی فعالیت امام هادی (ع): امام (ع) در مدینه از چنان محبوبتی برخوردار بود که هیچ قدرتی توان موضع گیری علیه ایشان را نداشت. به همین دلیل، رفت و آمد مردم از نقاط مختلف به خانه ی ایشان از دید جاسوسان وکارگزاران حکومتی مخفی نبود اما این پیشوای دهم موضوع گیری علنی علیه حکومت عباسی را به صلاح ندانست و همان سیاست امام جواد (ع) و امام رضا (ع) را دنبال کرد. امام هادی (ع) به همراه «یحیی بن هرثمه» و حدود 300 نفر سرباز از مدینه به سامرا آمد و در آن جا تحت مراقبت جاسوسان متوکل قرار گرفت. با توجه به این که مشکلاتی برای آن امام ایجاد شده بود، فعالیت های اجتماعی و اعقتادی امام به طور کلی تعطیل نشد بلکه در قالب های دیگر ادامه یافت (معارف اسلامی، ش 74)

6-4. جریان ملی گرای ترکان: جریانی است که در واقع از دل جریان عباسی سر برآورد. (طقوش، 1380: 1656 ) این جریان مرز بندی مشخصی نداشت و تلاشش بر این بود که برنامه های ملی گرایانه ترکی اش را از متن دستگاه خلافت پیش ببرد. این جریان که از لحاظ مبانی کلامی با جریان عباسیان تا حدود زیادی هم سنگ و هم نظر و هم کلام اهل سنت نیز بود به دنبال آن بود که از سال های محکوم واقع شدن ترک ها در خلافت امویان و عباسیان اعاده حیثیت نموده و در واقع سهم از دست رفته ی ترکان را در خلافت عباسیان پس بگیرد. به همین دلیل، این جریان برخلاف جریان های دیگر با چالش هایی همرا بود. جریان ترک ها جریان ملی گرایی بود که از نقش شان در امورات نظامی عباسیان بیشترین استفاده بردند تا آنجا که در تعیین و تغییر خلفا نقش مهمی را ایفا کردند.

در نتیجه اقدامات سیاسی امام هادی (علیه السلام ) می توان چنین برداشت کرد.

1- تثبیت و تبیین امامت: امام هادی (ع) موضوع امامت را در قالب های مختلف در برابر دولتمردان و برای برابر مردم مطرح کرد.

2- غیر مشروع دانستن حکومت عباسی: امام هادی (ع) همکاری مردم با دولت عباسیان را ضروری نمی دانست و نامشروع بودن حکومت را اعلام کرد.

3- فراهم کردن زمینه ی غیبت امام زمان (عج): امام هادی (ع) با توجه به اطلاع و آگاهی که از تحولات زمان خویش و فرزندش امام حسن عسگری (ع) داشت می دانست نوه ی عزیزش در پشت پرده قرارخواهد گرفت. ایشان با دقت و احتیاط، مردم را از این موضوع و پذیرش وجود امام زمان (عج ) آماده می کرد

7. جریان های فکری

در دوران امام هادی (ع) به سبب ارتباط با فرهنگ های بیگانه که از دوره های پیشین و نهضت ترجمه شروع شده بود جامعه ی اسلامی شاهد بحران های فکری و عقیدتی بود که به اجمال به تبیین این جریان ها و شیوه ی صحیح برخورد امام هادی (ع) با آنان که مبتنی بر استدلال به قرآن کریم و سنت معصومان است پرداخته می شود. در این عصر چندین جریان فکری و کلامی عمده همچون واقفیه، غلات، مفوضه، جبریه، صوفیه و مجسمیه، اشاعره و معتزله جامعه را با بحران های فروان عقیدتی-فکری مواجه ساخته بودند.

امام هادی (ع) در برخورد با جریان های فکری و کلامی عصرشان با تکیه بر استدلال های قرآنی آنان را مجاب می نمود. در زیر به برخی از این جریان ها اشاره می شود.

7-1. اقدامات فکری امام هادی (علیه السلام)

7-1-1. واقفیه

یکی از جریان های فکری منحرف در دوران امامت امام هادی (ع) واقفیه بودند که معتقد بودند امام کاظم (ع) زنده است و آخرین امام نیز حضرت مهدی موعود (عج) است. امان هادی (ع) به شدت با آن ها مبارزه می کرد و حتی در جواب نامه ی یکی از شیعیان فرمود «نعم اقنت علیهم فی صلاتک»، آری (مجلسی، 1382: 2/203) در قنوت نماز آن ها را نفرین کن.

7-1-2. صوفیه

از دیگر جریان های فکری منحرف در جامعه ی اسلامی در عصر امام هادی (ع)، صوفیه است. آنان کسانی هستند که ظاهراً دل از دنیا کنده و از دنیا بدورند و لباس درویشی می پوشند. اگر غذایی یافتند می خورند و اگر نیافتند صبر می کنند، ولی حقیقت این است که آن ها ریاکارند و راه غلط را می پیمایند. امام هادی (ع) درباره ی آن ها فرمود «والصوفیع کلهم من مخالفینا و طریقتهم مغایره لطریقنا و ان هم الا نصاری و مجوس هذا الامه، اولئک الذین یجهدون فی اطفاء نورا و الله یتم نوره و لوکره الکافرون»(شاه عبدالعظیمی، 1362: 4 /256)،( همه ی صوفیان از مخالفان ما هستند و برنامه و روش آن ها با برنامه و روش ما مغایرت دارد. آن ها مطمئناً نصاری و مجوس این امت هستند، آن ها کسانی هستند که در خاموش نمودن نور خدا سعی می کنند...و خداوند نور خود را کامل می کند، گرچه کافران نپسندند.

7-1-3. غلات

غلات انسان های تندرو، افراطی و بی منطق بودند که درباره ی امامت مبالغه ی بیش از اندازه نموده و امام را تا سرحد الوهیت و پرستش بالا می بردند. آن ها با بهره گیری از عقاید انحرافی خویش، بسیاری از واجبات الهی را حرام و بسیاری از گناهان کبیره را بر خود حلال شمرده بودند. امام هادی (ع) تلاش نمود مردم را با تعالیم اسلام و مفاهیم بلند قرآن کریم آشنا سازد و آنان را از افراط و تفریط به دور نگاه دارد، لذا از غلات که اعمالشان با مبانی اسلام و قرآن همخوانی نداشت اعلام بیزاری جسته و مورد لعن قرار می دادند و از شیعیان نیز می خواستند که از آنان دوری گزینند. (رجال کشی، بی تا: 2/804)

سران این فرقه عبارت بودند از علی بن حسکه قمی، محمد بن نصیر نمیری، حسن بن محمد معروف به این بابا قمی، فارس بن حاتم قزوینی و قاسم بن یقطین قمی. علی بن حسکه معتقد به الوهیت و ربوبیت حضرت هادی (ع) و رسالت نبوت خود و سقوط همه ی واجبات و فرایض دینی بود.(همان) محمد بن نصیر نمیری نیز با ابن حسکه در مسایل فقه هم عقیده بود علاوه بر آن که قائل به تناسخ بود، ازدواج با محارم و همچین لواط را روا می شمرد. (همان)

پیشوای دهم در برابر افراد یاد شده و عقاید کفرآمیز آنان موضع گرفت و ضمن اظهار بیزاری از آنان، چهره ی پلید ایشان را برای همگان آشکار کرد و فرمود «فاهجروا هم لعنهما الله وا الجئوا هما لیضیقا لطریق فانوجدتمنا حد منهم خلوه فاخر شرا سیها لحجر»(مجلسی، 1388: 316)، از آنان دوری کنید، خدا آن ها را لعنت کند. اگر جایی خلوتی یکی از آن ها را یافتی با سنگ سر او را مجروح کن.

7-1-4. مفوضه

در کنار فرقه ی منحرفه ی غلات، گروهی دیگر به نام مفوضه بودند که به استناد به این آیه از قرآن کریم «لِمَنْ شاءَ مِنْکمْ أَنْ یسْتَقِیمَ»(تکویر/28) و امثال این آیات عوام را فریب می دادند و ادعا داشتند خداوند جهان و پدیده ها را آفریده و انسان را خلق کرده و به دنیا آورده، تکالیف و مقررات را معین کرده و و کار خلق را به خوشان واگذار نموده است و دیگر کاری به کار آن ها ندارد، در حالی که این اندیشه نوعی خلع خدا از قدرت می باشد.

7-1-5. جبریه

در عصر امام هادی (ع) بین مردم منطقه ی اهواز بر مسئله ی جبر و تفویض مجادله رخ داده بود. شیعیان نامه ای به امام هادی (ع) نوشتند و از ایشان تقاضا کردند که دیدگاه و موضع صوابی که تشیع باید بدان معتقد باشد را توضیح دهند. امام هادی (ع) هم در جواب آنان و رد دیدگاه جبریون نامه ای طولانی به مردم اهواز مرقوم داشتند و در ابتدا مسئله ی امامت را پیش کشیدند و با بیانی مستدل و قانع کننده مبحث امامت از دیدگاه شیعه را شرح و بسط دادند. سپس، با استناد به احادیث امام صادق (ع) و آیات متعدد قران کریم به بیان مسئله ی جبر و اختیار پرداختند. آیاتی مانند «وَ لا یظْلِمُ رَبُّک أَحَداً»(کهف/49)، پروردگارت بر هیچکس ستم نمی کند و «ذلِک بِما قَدَّمَتْ یداک وَ أَن اللَّه لَیسَ بِظَلَّامٍ لِلْعَبِیدِ»(حج /10 ) این کیفر به سزای چیزهایی است که دست های تو پیش فرستاده است و گرنه خدا به بندگان خود بیدادگر نیست، «اإِنَّ اللَّه لَا یظلِمُ الناسَ شیئًا وَلَٰکن الناسَ أَنْفُسَهُمْ یظْلِمُونَ»(یونس /44)، خدا به هیچ وجه به مردم ستم نمی کند لیکن مردم خود برخویشتن ستم می کنند.

7-1-6. مجسمیه

فرقه ی مجسمیه تفسیرهای نادرستی از آیات متشابه مانند «یدُ اللَّهِ فوقَ أَیدیهِم»(فتح /10 ) و «ثُمَّ اسْتَوی عَلَی الْعَرْشِ»(اعراف/54) داشتند. آنان خداوند سبحان را جسم می پنداشتند و از این رو به مجسمیه شهرت یافتند. این گروه بسیاری از حقایق غیرمادی را انکار می کردند، برخی از اصحاب امام هادی (ع) در مورد تعامل با این گروه و تحت تاثیر قرار گرفتن عده ای از شیعیان از آن حضرت سوال کردند. امام در پاسخ نوشتند: پاک و منزه است آن خدایی است که هیچ حد و مرزی ندارد. هرگز این گونه توصیف نمی شود، هیچ مثل و مانندی ندارد و او شنوای داناست. (صدوق،1387: 100)

7-1-7. اشاعره

اشاعره می پنداشتند خداوند را در روز رستاخیر می تواند دید. شیعیان در این باره به امام هادی (ع) نامه نوشتند، آن حضرت در جواب فرمود: پایبندی به این نظریه به هیچ وجه جایز نیست، مگر نه این است که باید بین چشم شما و شی انعکاسی صورت گیرد که حامل نور یاشد و سپس دیدن صورت پذیرد؟ حال اگر انعکاسی و نوری در میان نباشد و این ارتباط برقرار نشود چگونه امکان دیدن آن شی وجود دارد؟ در این نظریه اشتباهی بزرگ وجود دارد زیرا بیننده ی چیزی را می تواند با چشم خود ببیند که در جسم بودن با خود او مساوی باشد و صورت دیده شدن هر دو به سان هم جسم خواهند بود و لازمه ی آن، جسم دانستن خداست چرا که علت با معلول خود رابطه ی جدایی ناپذیر دارد. (طبرسی،1416: 2/482)

7-1-8. معتزله

معتزله قائل به تفویض و اشاعره قائل به جبرند. معتزله معتقدند خداوند اختیار کامل به انسان داده و امور را به او واگذار کرده است. امام هادی (ع) نیز ماند سایر امامان معصوم (علیهم السلام) قائل به امر بین الامرین بود و این نظر ایشان در نامه ای که به مردم اهواز در پاسخ پرسش آنان از جبر و اختیار نگاشته است به دست می آید. در آن نامه امام هادی ( ع) به آیات و روایات فراوانی استناد می کند و می فرماید «خداوند» به انسان توانایی عنایت فرموده انسان بدین وسیله به انجام امورش می پردازد نه جبر است و نه تفویض، بلکه امری است بین این دو. چنان چه معتقد به جبر شویم مانند این است که شخصی برده ی خود را به بازار بفرستد بدون اینکه پول در اختیار او بگذارد و از وی بخواهد برای او کالا خریداری کند. این عبد با دست خالی از بازار می گردد چون توانایی خرید نداشته است. آن گاه مولی او را مواخذه کند که چرا چیزی نخریدی؟ بدیهی است که این ظلم است. قائلین به جبر نیز می گویند: خدا به انسان هیچ توانایی عنایت نکرده و در عین حال از او انجام واجبات و ترک محرمات را خواسته و این ظلم است؛ «ولا لظلم ربک احداً» و چنانچه معتقد به تفویض شویم مانند این است که کسی برده بخرد و به او امر و نهی کند و او فرمان مولای خود را بپذیرد و اخرالامر مولی از دست او خسته شده و او را به حال خود واگذار کند و بگوید: هر چه می خواهی انجام ده و چون او را مواخده کند که چرا چنین کردی عبد در پاسخ بگوید: خودت امر را به من واگذار کردی و این عجز و ضعف مولا است. قائلین به تفویض همین مورد را در مورد خدا می گویند که خداوند هیچ چیز را از ما نخواسته و کار را به خودمان واگذار کرده و حال آن که خداوند می فرماید «وَلَا یرْضَیٰ لِعِبَادِهِ الْکفْرَ»(زمر/7)، او راضی به کفر بندگانش نیست. در پایان نامه، حضرت به این آیه استشهاد می فرماید «وَالَّذِین اجْتَنَبُوا الطَّاغُوتَ أَن یعْبُدُوهَا وَأَنَابُوا إِلَی اللَّه لَهمُ الْبشْرَی فَبَشِّرْ عِبَادِ الَّذِینَ یسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُوْلَئِک الَّذِینَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُوْلَئِک هُمْ أُوْلُوا الْأَلْبَابِ». (زمر/18-17)

8- فعالیت های قرآنی امام هادی (ع) در مقابله با جریان های نادرست سیاسی و فکری

امام هادی (ع) در مقابل حاکمان عباسی و نیز جریان های فکری باطل قیام نمود و بر اساس تعالیم والای قرآن کریم حقایق و معارف بلندی را ارائه نمود که به برخی از مطالب ارزشمند اشاره می شود.

8-1. ایجاد شبکه ی وکالتی

امام هادی (ع) با ایجاد شبکه های وکالتی به صورت مخفیانه با مردم در ارتباط بود. (مجلسی، 1388: 50/185) امام با تاسیس این شبکه به سوالات و شبهاتی که شیعیان آن حضرت داشتند پاسخ می داد. این شبکه بغداد، مدائن، کوفه، بصره، اهواز، قم، همدان، یمن و حجاز را فرا گرفته بود. (پیشوایی، بی تا: 570).

8-2. مبارزه با حاکمیت طاغوت

امام هادی (ع) در فرصت های مناسبی که به وجود می آمد با استناد به آیات قرآن کریم، حکومت عباسیان را نامشروع اعلام می کرد و همواره آن را گوشزد می نمود. شخصی به نام محمد بن علی بن عیسی که از دوستدارن امام هادی (ع) است در نامه ای به امام نظر ایشان درباره ی کار کردن برای بنی عباس جویا می شود، امام با توجه به آیه «لا یکلِّفُ اللَّهُ نفسًا إِلّا وُسعَها»(بقره/282) در پاسخ او می نویسد: آن مقدار از همکاری که به جبر و روز صورت گرفته اشکال ندارد و خداوند عذرپذیر است، ولی به جز آن ناروا و ناپسند است، ناگزیر اندکش بهتر از افردونش است. او دوباره برای روشن شدن مطلب به امام (ع) می نویسد که انگیزه ی او از همکاری با آنان فقط یافتن راهی برای ضربه زدن به آن ها و تشفی خاطر است، امام نیز پاسخ می دهد در چنین صورتی همکاری با آن ها نه تنها حرام نیست بلکه پاداش و ثواب نیز دارد. (عاملی، بی تا: 12/137)

8-3. مبارزه با فقیهان درباری

روزی فرد مسیحی را که با زنی مسلمان زنا کرده بود نزد متوکل آورده بودند، متوکل خواست حد شرعی را بر او جاری سازد که در همین لحظه مرد مسیحی اسلام آورد. حکم را به قاضی القضات «یحی بن اکثم» ارجاع دادند او گفت: مسلمان شدن او کفر و عملش را از میان برده و نباید بر او حد جاری شود. قضیه مورد اختلاف قرار گرفت و برخی دیگر از فقیهان گفتند: باید سه مرتبه حد بر او جاری شود. برخی دیگر نیز به گونه ای دیگر فتوی صادر کردند. پراکندگی نظرها، متوکل را بر آن داشت تا مسئله را با امام هادی (ع) در میان بگذارد. امام در پاسخ فرمود: «او باید آن قدر شلاغ زده شود تا بمیرد». این فتوای امام با انتقاد و مخالفت شدید فقهای درباری به ویژه یحیی بن اکثم رو به رو شد. از این رو از متوکل خواستند که از آن حضرت مدرک و مستندات این فتوی ایشان را بیان کند. امام در پاسخ فرمود: مستندش این آیات هستند «فَلَمَّا رَأَوْا بأْسَنا قالُوا آمَنَّا بِاللهِ وَحدَهُ وَ کفرْنا بِما کنَّا بِهِ مُشْرِکینَ»، «فلَمْ یک ینفَعُهُمْ إِیمَانُهُمْ لَمَّا رَأَوْا بَأْسَنَا سُنَّتَ اللَّهِ الَّتِی قَدْ خَلَتْ فِی عِبَادِهِ وَخَسِرَ هُنَالِک الْکافرُونَ»، (غافر/84- 85)«هنگامی که قهر و قدرت ما را دیدند گفتند به خدای یگانه ایمان آوردیم و به بت ها و عناصری که آن ها را شریک خدا قرا داده بودیم کافر شدیم، ولی ایمانشان هنگام دیدن قدرت ما سودی نخواهد بخشید و این سنت و حکم الهی است که در میان بندگان وی جاری است و پیروان باطل در چنین شرایطی زیانکار شدند». امام با این آیه به آنان فهماند که اسلام آوردن آن مسیحی حد را ساقط نمی کند. متوکل پاسخ امام را پذیرفت و حکم همانطور که امام فرموده بود اجرا شود. (عاملی، بی تا: 18/ 408)

8-4. مبارزه با غالیان

امام هادی (ع) در ادامه ی فعالیت امامان پبشین با غالیان درگیر شد، زیرا در میان اصحاب ایشان نیز افرادی از این گروه وجود داشند. احمد بن محمد بن عیسی یکی از شیعیان دانشمند و معتدل که سخت به ائمه ی طاهرین دل بسته بود و با هر گونه غلبه در دین مخالف بود نقل کرده است که طی نامه ای از امام هادی (ع) سوال شد: احادیثی را به شما و پدران گرامیتان نسبت می دهند که دل ها از شنیدن آن مشمئز است و بدان دلیل که آن احادیت از پدران بزرگوار شما نقل می شود، جرات رد آن را به خود نمی دهیم. آنگاه ادامه می دهد: علی بن حسکه و قاسم یقطینی که خود را از موالی و منصبان شما معرفی می کنند نقل می کنند که در آیه «ان الصلاه تنهی عن الفحشاء و المنکر»، اشاره به شخصی است که اهل رکوع و سجود نبوده است. همین طور منظور از «زکات» مردی مشخص است نه پرداخت مبلغی درهم و دینار و اموری از فرائض و سنن و معاصی را بر همین منوال تائید می کنند، اگر مصلحت می دانید این امر را برای ما روشن فرمایید و به پیروانتان منت گذاشته آن ها را از منجلاب این چنین تاویلات انحرف آمیز نجات دهید. آن حضرت در جواب نوشتند: این گونه تاویلات از دین ما نیست از آن بپرهیزید.

8-5. بیان معارف قرانی در قالب دعا

زیارت جامعه کبیره که از امام هادی (ع) به ما رسیده است برگرفته از آیات قرآن کریم است. در فرازی از آیات این زیارت می خوانیم «السَّلامُ عَلَی الأْئِمَّةِ الدُّعاةِ وَ الْقادَةِ الْهُداةِ وَ السّادَةِ الْوَلاةِ وَالذَّادَةِ الْحُمَاةِ وَ أَهْلِ الذِّکرِ وَ أُولِی الْأَمْرِ» که در این فراز به تفسیر عبارت «اهل الذکر و اولی الامر» است که مراد از آن ها ائمه معصومین (ع) است و نیز در این زیارت آمده است که «اِنَّ اللّهَ اشتَری مِنَ المُؤمِنینَ اَنفُسَهُم وَ اَموالَهُم بِاَنَّ لَهُمُ الجَنَّةَ یُقاتِلونَ فی سَبیلِ اللهِ فیَقتُلونَ وَ یقتَلون»؛ که در شان امام علی (ع) است و اشاره به جریان «لیله المبیت» دارد.

8-6. مناظره قرآنی مکتوب امام هادی (ع) با یحیی بن اکثم

پاسخ های مستدل قرآنی امام هادی (ع) به شبهات یحیی بن اکثم، قاضی القضات متوکل عباسی، مناظره ی مکتوبی است که بین آن حضرت با یحیی بن اکثم صورت گرفته است. یحیی بن اکثم 13 شبهه را ذکر نموده و بیشتر این شبهات و پاسخ هایی که امام دادند قرآنی است، مانند سوال از خروج آدم از بهشت، احتیاح سلیمان پیامبر (ع) به علم آصف برخیا، جواز سجده یعقوب در برابر حضرت یوسف (ع)، شکایت پیامبر (ص) نسبت به نزول وحی بر خود، مصداق «کلمات خدا»، چرا آدم از بهشت بیرون آمد؟ ممنوعیت در بهشت معنا ندارد، تمسک به ظاهر برخی آیات برای توجیه بزهکاری «أَوْ یزَوِّجُهُمْ ذُکراناً وَ إِناثاً»، (شوری/50) پذیرش گواهی یک زن به تنهایی در حالی در سوره ی طلاق از شهادت دو مرد سخن گفته است. (قمی، 1325: 1/129)

8-7. ارائه تفسیر صحیح آیات قرآن

گاهی برخی از اصحاب از امام هادی (ع) شبهات و سوالاتی در مورد برخی آیات داشتند که حضرت به آن سوالات و شبهات پاسخ می دادند و نیز گاهی تفسیرهای اشتباهی برای آیات بیان می شد که حضرت آن را اصلاح می نمود به برخی از این موارد اشاره می شود.

8-7-1. حادث یا قدیم بودن قران

دز زمان امام هادی (ع) معتزله معتقد به مخلوق بودن قرآن بودند، اما متوکل عباسی جانب اهل حدیث را گرفت و به این ترتیب به دوره «محنه القرآن» پایان داد ولی بحث همچنان رونق داشت و تا مدت ها در جامعه ی اسلامی مطرح بود. (سیوطی، 1425: 312) امام هادی (ع) مصلحت را سکوت در برابر این بحث و جدال فکری دید و مسلمانان را از چنین مباحث بیهوده ای بر حذر داشت. ایشان در پاسخ یکی از شیعیان بغداد توصیه نمودند که بحث و جدل درباره قرآن که آیا مخلوق است یا قدیم بدعتی است که سوال کننده و جواب دهنده در آن شریکند و فایده ای در این بحث نیست، زیرا پرسش کننده دنبال چیزی است و سزاوار او نیست و پاسخ دهنده نیز بی جهت خود را به زحمت و مشقت می افکند که بیرون از توان اوست. خالق، جز خدا نیست و به جز او همه مخلوق اند. قرآن کریم نیز کلام خداست و از پیش خود اسمی برای آن قرار مده که از گمراهان خواهی گشت. (صدوق، 1387: 224 )

8-7-2. تازه بودن قرآن در همه ی زمان ها

یعقوب بن سکیت نحوی می گوید امام هادی (ع) فرمودند «ان الله تعالی لم یجعله لزمان دون زمان و لناس دون الناس، فهو فی کل زمان جدید و عند کل قوم غض الی یوم القیامه»(طوسی، 1415: 580)، خدای سبحان قرآن کریم را برای زمان خاص بدون زمان دیگر و برای مردمی خاص بدون مردم دیگر قرار نداده است. از این روز قرآن تا قیامت در هر زمان نو و نزد هر ملتی تازه است.

8-7-3. نهی قرآن از درخواست بیجا از پیامبران

امام هادی (ع) در تفسیر آیه ی «أَمْ تُرِیدُونَ أَن تسْأَلُواْ رَسولَکمْ کما سُئِلَ مُوسَی مِن قَبْلُ وَمَن یتَبَدَّلِ الْکفْرَ بِالإِیمَانِ فَقَدْ ضَلَّ سَوَاء السبِیلِ»(بقره/1) فرمود: «ام تریدون»، یعنی بلکه ای کفار قریش و یهود شما از پیامبر خود همان معجزات پیشنهاد شده ای را که نمی دانید به صلاحتان است یا نه می خواهید که قبلا آن را از موسی (ع) خواستند و به ایشان پیشنهاد کردند و گفتند که «لَنْ نُؤْمِنَ لَک حَتَّیٰ نَرَی اللَّهَ جَهْرَةً فَأَخَذَتْکمُ»(بقره/55)، ما هرگز به تو ایمان نمی آوریم تا خدا را اشکار ببنیم پس صاعقه شما را فرا گرفت. (مجلسی، 1388: 17/47)

8-7-4. در حرمت میسر

ابراهیم بن عنبسه به امام هادی (ع) نوشت چنانچه سرور و مولایم مصلحت بداند بفرماید که مراد از «میسر» در ایه شریفه ی «یسئَلُونَک عنِ الْخَمْرِ وَ الْمَیسِرِ». (بقره/219) چیست؟ امام هادی (ع) در پاسخ نوشت هر آنچه با آن قمار شود میسر است و هر مست کننده ای حرام است. (عیاشی، 1/105 )

8-7-5. سرزنش تشبیه کنندگان

از امام هادی (ع) درباره آیه ی شریفه ی «والارض جمیعا قبضته و یوم القیامه و السماوات مطویات بیمینه». (زمر/67) پرسیدم، فرمودند: خدای سبحان سرزنش کرده کسی را که او را به خلقش تشبیه می کند، آیا نمی بینید که در صدر آیه می فرماید «وَ ما قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قدْرِهِ» و خدا را چنان که شایسته است نشناخته اند که می گویند «تمام زمین در روز قیامت، در قیضه ی اوست و آسمان ها پیچیده در دست راست او»، نظیر آنجا که خدای سبحان می فرماید: و خدا را آنچنان که شایسته است نشناختند که می گویند خدا چیزی را بر بشری نازل نکرده است. سپس خدای سبحان خود را از قبضه و یمین منزه می شمارد و می فرماید: خداوند پاک و برتر است از آنچه با وی شریک می گردانند. (صدوق، 1387: 160)

8-7-6. عصمت پیامبر (ص)

امام هادی (ع) درباره آیه ی «لِیغْفِرَ لَک اللَّهُ مَا تَقَدَّمَ»(فتح/2) تا خداوند از گناه گذشته و آینده ی تو درگذرد. پرسیدند، فرمودند: پیامبر خدا (ص) کدام گناه گذشته و آینده ای دارد؟ این گناهان گذشته و آینده ی شیعیان علی (ع) است که خدا آن را بر دوش پیامبر (ص) می نهد و از همه به خاطر او در می گذرد. (مجلسی، 1388: 24 /273 )

8-7-7. زکاوت امام

به متوکل عباسی خبر دادند که امام هادی (ع) آیه ی شریفه ی «وَیوْمَ یعَضُّ الظَّالِمُ عَلَی یدَیهِ یقُولُ یا لَیتَنِی...»(فرقان/27) را بر خلیفه ی اول و دوم تطبیق می کند، متوکل گفت با او چه کار کنیم؟ گفتند، مردم را جمع کن و از او در حضور مردم بپرس اگر همان پاسخ را داد مردم به حسابش می رسیدند و اگر غیر آن را گفت نزد یاران خود رسوا می شود. متوکل همه قضات و بنی هاشم و یاوران خود را فراخواند و در جمع آن ها از امام هادی (ع) پرسید ایشان فرمودند: اینان کسانی هستند که خداوند با کنایه با ایشان سخن گفته و بر ایشان منت نهاده و عیبشان را پوشانده است، آیا امیر می خواهد آن چه را خدا پوشانده، آشکار کند. متوکل گفت نه نمی خواهم. (مجلسی، 1388:50/214)

8-7-8. جواز خواندن کفار با کنیه

متوکل روی یک نویسنده ی نصرانی با نام ابا نوح را صدا زد و اطرافیان با کنیه خواندن اهل کتاب را جایز نشمردند. متوکل استفتا کرد و پاسخ های گوناگون را شنید از امام هادی (ع) نیز آن را پرسید. امام در پاسخ نوشت «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ تَبَّتْ یدَا أَبِی لَهَبٍ وَتَبَّ». (مسد/1) متوکل فهمید که جایز است، زیرا خدا کافر را با کنیه خوانده است.

8-7-9. خواص برخی آیات قرآن

شیخ طوسی نقل می کند که علی بن عمر عطار گفت در روز سه شنبه خدمت امام هادی (ع) رسیدم فرمودند تو را دیروز ندیدم عرض کردم: در روز دوشنبه حرکت به سوی مقصد را دوست ندارم. امام هادی (ع) فرمودند: ای علی! هر که می خواهد خدا او را از شر روز دوشنبه حفظ کند، در رکعت اول نماز صبح آن سوره ی «هل اتی» را بخواهد. سپس امام هادی (ع) آیه ی «فَوَقاهُمُ اللَّهُ شَرَّ ذلِک الْیوْمِ وَ لَقَّاهُمْ نضْرَةً وَ سرُوراً»(شیخ طوسی، بی تا: 389) را خواندند. (انسان/11 )

9. تعداد صحابه و شاگردان امام هادی (ع)

برخی از رجالیان تعداد شاگردان آن حضرت را در زمینه های مختلف علوم اسلامی، 185 نفر. (طوسی، بی تا: 396) و برخی آنان را 86 نفر (برخی: 1/58 )(برقی، 1433:1/58) دانسته اند( معجم الرجال الحدیث آنان را 218 و در کتاب مسند امام هادی (ع) 180 نفر دانسته اند.) برخی از از شاگردن امام هادی (ع) از جمله افرادی مانند «عبدالعظیم حسنی»، «حسن بن سعید اهوازی»، «ابن سکیت اهوازی»، «ابوهاشم جعفری»، «اسماعیل بن مهران متوکل روی یک نویسنده ی نصرانی با نام ابا نوح را صدا زد و اطرافیان با کنیه خواندن اهل کتاب را جایز نشمردند. متوکل استفتا کرد.

نتیجه گیری

دوران امام هادی (ع) از بدترین دوران هایی بود که شرایط و شیوه های فعالیت و مبارزه با حاکمان جور در آن دوران سخت و حساس بود. از ویژگی های اخلاقی و بارز امام هادی (ع) پایگاه مردمی است و چون دشمنان به اهمیت پایگاه امام هادی (ع) و نقش آن در تداوم حفظ امام واقف بودند، همواره سعی می کردند که مردم را از امام هادی (ع) دور نگه دارند و میان امت و امام جدایی بنیدازند. امام هادی (ع) برای حفظ اسلام و نیرومند کردن جبهه حق شیوه ی تقیه و فعالیت های خود را ببشر به صورت تقیه پیش بردند.

1- تثبیت و تبیین امامت: امام هادی (ع) موضوع امامت را در قالب های مختلف در برابر دولتمردان و در برابر مردم مطرح کرد.

2- غیر مشروع دانستن حکومت عباسی: امام هادی (ع) همکاری مردم با دولت عباسیان را ضروری نمی دانست و نامشروع بودن حکومت را اعلام کرد.

3- فراهم کردن زمینه ی غیبت امام زمان (عج): امام هادی (ع) با توجه به اطلاع و آگاهی که از تحولات زمان خویش و فرزندش امام حسن عسگری (ع) داشت می دانست نوه ی عزیزش در پشت پرده قرارخواهد گرفت و با دقت و احتیاط مردم را از این موضوع، مردم را برای پذیرش وجود امام زمان (عج) آماده می کرد.

منابع و ماخذ

* قرآن کریم

1- ابن ابی یعقوب، احمد، (1397)، تاریخ یعقوبی، چاپ سوم، ج 2، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب.

2- آقا بزرگ تهرانی، محمد محسن، (بی تا) الذریعه الی تصانیف شیعه، بی جا.

3- برقی، احمد بن محمد بن خالد، (1433)، علم رجال، جلد 1، قم، نشر امام صادق (ع).

4- خسرو پناه عبدالحسین، (1388)، جریان شناسی فکری ایران معاصر، تهران، تعلیم و تربیت اسلامی.

5- سیوطی، جلالالدین، (1425)، تاریخ الخلفا، قم، انتشارات دارالمعرفه.

6- طبرسی، احد بن علی بن ابیطالب، (1416 )، الاحتجاج، چاپ دوم، قم، انتشارات اسوه.

7- طقوش، محمد سهیل، (1380)، دولت عباسیان، قم، پژوهشگاه حوزه دانشگاه قم.

8- طوسی، محمد بن حسن، (1388)، امالی، چاپ اول، قم، نشر اندیشه هادی.

9- طوسی، محمد بن حسن، (1415)، رجال طوسی، قم، نشر منشور اسلامی.

10 - عاملی، محمد بن حسن، (بی تا)، وسایل اشیعه، ج 12، بیروت، دارالحیا التراث العربی.

11- عمید، حسن، (1371)، فرهنگ عمید، تهران، امیرکبیر.

12- عیاشی، محمد بن سعود، (بی تا)، تفسیر العیاشی، ج 1، قم، نشر مکتبه العلمیه السلمیه.

13- قمی، شیخ عیاش، (1325)، تنها المنتهی الی اوقایه الامام خلفا، ج 2، تهران، کتابخانه مرکزی.

14 - مجلسی، محمد باقر، (1388)، بحارالانوار، چاپ 5، قم، انتشارات اسلامیه.

15- شریفی، محمود، (1391 )، فرهنگ جامع سخنان امام هادی (ع)، قم، نشر سازمان تبلیغات اسلامی، نشر بین الملل.

16- مسعودی، علی بن حسین، (1985)، الشافعی، ج 2، مروج الذهب، نشر بیروت.

17- معارف اسلامی، (1387)، فعالیت فرهنگی و علمی امام هادی (ع)، ش 74.

18- هادی منش، ابوالفضل، (1383)، بررسی قیام ها و شورش های زمان امام هادی (ع)، پرتال علوم جامع انسانی، شماره 129.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان
تبلیغات متنی