ماهان شبکه ایرانیان

بررسی سلبریتی سازی در رسانه و بحران هویت نوجوان در جامعه

سرگرمیهای جمعی مانند تلویزیون، سینما، موسیقی، رادیو، بازیهای ویدیویی، نرم افزارهای کامیپوتری و فضای مجازی فرهنگ بزرگی را شکل میدهند که ما در آن زندگی میکنیم، اما ما آن را نساخته ایم

بررسی سلبریتی سازی در رسانه و بحران هویت نوجوان در جامعه

مقدمه

سرگرمیهای جمعی مانند تلویزیون، سینما، موسیقی، رادیو، بازیهای ویدیویی، نرم افزارهای کامیپوتری و فضای مجازی فرهنگ بزرگی را شکل میدهند که ما در آن زندگی میکنیم، اما ما آن را نساخته ایم. این فرهنگ که برای داد و ستد ساخته شده، در واقع یک صنعت بزرگ است که شرکت های تبلیغاتی، سرگرمیهای رسانه های چند ملیتی و بنگاه های جهانی را با هم ادغام میکند که این فرهنگ را فرهنگ برخواسته از صنعت مینامند (دی گاتانو، ١٣٩٤). کمتر کسی است که حداقل ساعتی از روز را با رادیو، تلویزیون، ماهواره، اینترنت، تلفن همراه و...

سپری نکنند. بنا بر آمارهای رسمی میزان مشاهده تلویزیون در میان ایرانیان نزدیک به چهار ساعت و نیم در روز است. این میزان بسیار زیاد است و میتواند به کاهش فضای گفت وگو میان اعضای خانواده بینجامد. نتیجه ادامه این روند، افزایش فردگرایی و کاهش جمع گرایی است که عامل مهمی در از هم گسستگی خانواده قلمداد میشود. خانواده ها باید به کاهش استفاده از ابزارهای رسانه ای و استفاده کنترل شده از آنها برای رسیدن به اهداف مورد نظر، روی آورند.

طبیعی است در این وضعیت فضای خانواده برای گفت وگو و هم کلامی آماده میشود.

میزان استفاده از اینترنت و اتاق های چت نیز در برخی کشورها بیشتر از این گزارش شده است. طوری که ورود مردان و زنان و به ویژه نوجوانان و جوانان در اتاق های چت به عنوان «زندگی دوم» مطرح که زندگی اول را به مخاطره انداخته است. طبیعی است که زندگی دوم (اتاق های چت) میزان زیادی از انرژی و وقت گفت وگو را به خود اختصاص میدهد. مک گایر ورود ابزارهای رسانه ای را به ورود بیگانه تعبیر کرده است و میگوید: «به طور متوسط شش روز در هفته، بیگانه ای درخانه شما حضوردارد. بیگانه ای که آزادانه درهمه جای خانه سرمیزند و تاثیر میگذارد. این امر باعث شده که ناخواسته متناسب با هیجان نوجوانان و جوانان افرادی به نام سلبریتی الگوی عده ای از نوجوانان و جوانان شوند که اثرات بد هویتی را برای آن ها رقم بزند.

تأثیر گسترده رسانه ها از آنجاست که افراد، وقت زیادی را در حالی که سراپا چشم و گوش هستند با این رسانه ها میگذرانند و از سوی دیگر، کوچک ترین عنصر صوتی یا تصویری در رسانه، دارای کارکرد بیانی ویژه ای است و تأثیر خاصی بر مخاطب میگذارد.

رفتار سلبریتیها میتواند جایگاهی برای ارائه کلیه رفتارهای خیلی ساده و پیش پا افتاده، ولی مهم در زندگی خانوادگی یا اجتماعی نوجوانان و جوانان باشد. مانند مدل مو و لباس.

تأثیر رفتار سلبریتیها را میتوان در چیدمان و رنگ آمیزی منزل، فرهنگ غذا خوردن ، مدل مو و آرایش صورت، نوع تفریحات و سرگرمی افراد، روابط عادی روزانه آنها و واژه گزینیشان دید. ولی جای سوال این است که آیا رفتار سلبریتیها متناسب با فرهنگ هر کشوری هست؟ آیا سلبریتیهای ایران متناسب با فرهنگ ایران برخورد میکنند؟ آیا الگوبرداری از سلبریتیها برای نوجوانان ایرانی خوب است؟ آیا سلبریتی تشدید کننده هویت ملی برای نوجوانان و جوانان هستند؟ در ادامه به بررسی این موارد پرداخته میشود. در آغاز به واژه شناسی سلبریتی پرداخته و پس از آن به بررسی نظریه یادگیری مشاهده ای و هویت پرداخته و در آخر به ارتباط این مفاهیم اشاره میشود. با توجه به کارکرد رسانه هایی که سلبریتیها امکان رشد در آن ها را دارند میتوانند حامل چه سطحی از مفاهیم باشند؟

چهره یا سلبریتی از لحاظ لغوی به شخصی اطلاق میشود که معمولا در زمینه هایی مانند موسیقی، ورزش، رسانه، رقص، سکس، مدلینگ، سیاست، ادبیات و مذهب در یک جامعه یا فرهنگ عامه دارای سرشناسی و معروفیت باشد. چنین شخصی به راحتی از طریق مردم به ویژه قشر جوان قابل شناسایی است و به رسمیت شناخته میشود. چهره ها اغلب از طریق رسانه های جمعی به ویژه تلویزیون، سینما، نشریات و شبکه های اجتماعی به سرشناسیشان افزوده میشود و علت آن پرداختن زیاد به موضوعات چهره ها در رسانه ها برای تغذیه مطالب نشریات و پایگاه های خبری است که منجر به درآمدزایی برای آن ها میشود.

به بیانی دیگر سلبریتی محل لبریز شدن کاریزما در جامعه معاصر است. با طبیعت واقعیای که دربرگیرنده افرادی با خصائص ویژه است. سلبریتیها، از بازیگران و ورزشکاران حقیقتا با استعداد تا یک سوپرمدل بیمانند زیبا، تا یک فرد ثروتمند هستند. آنها افراد مشهوری هستند که کاریزماتیک و جذاب اند، صفاتی که وبر به عنوان منبع بالقوه [اعمال ] قدرت بر دیگران شناسایی کرد (وبر، ١٩٦٨). این امر در نمایش سلبریتیها (به ویژه قهرمانان ورزشی) به عنوان مدل های نقش و در چهرهای تشریفاتی جنبش های تغییر اجتماعی مشهود است (فراسر و برن ، ٢٠٠٢). مای فیلد (٢٠٠٨) رسانه های اجتماعی را براساس پنج ویژگی آن ها تعریف میکند: امکان مشارکت کردن، باز بودن ، ارتباط دو سویه، شکل گیری جماعت های آنلاین و توانایی برقراری ارتباط. او همچنین به تغییر مفاهیم تولید و توزیع رسانه ای اشاره میکند.

در سال های اخیر در فضای مجازی مفاهیم تولید رسانه ای و توزیع رسانه ای دچار تغییراتی شده اند که متفاوت با مدل رسانه های سنتی است، این تغییرات هم تعریف رسانه های اجتماعی و هم تفاوت های آن با رسانه های قبلی را مشخص میکند، در چنین بستری با پنج ویژگی مطرح شده امکان گردش فرهنگ سلبریتی فراهم میشود، فرهنگ سلبریتی آنلاین برآمده از ویژگی چهارم رسانه های اجتماعی؛ یعنی شکل گیری جماعت های آنلاین است که در اینجا جماعت هایی حول علاقه به سلبریتیها در قالب هواداران به وجود میآیند، با ارجاع به چهار ویژگی دیگر رسانه های اجتماعی در چنین محیطی امکان ارتباط بین سلبریتیها با هواداران، هواداران با هواداران، سلبریتیها با سلبریتیها و هر دو با سایر شکل های رسانه ای فراهم می - شود. برخی مطالعات نیز نشان داده دنبال کردن اخبار سرگرمی و سلبریتیها از جمله اصلی - ترین پیش بینی کننده های استفاده کاربران از رسانه های اجتماعی است. [1]

از نگاه ( هارتلی، ٢٠٠٢؛ به نقل از مولایی، ١٣٩٥) سلبریتیها در جوامعی به وجود میآیند که در آن هویت یک مسئله اجتماعی فرهنگی و سیاسی است. این ویژگی اغلب جوامع امروزی است که در آن ها صنایع سرگرمی در دهه های اخیر رشد قابل توجهی داشته است. سلبریتیها میتوانند به حوزه های مختلفی از جمله ورزش، موسیقی، سینما، مد و حتی جنایت تعلق داشته باشند و همه آن ها به خاطر هویتشان در رسانه ها مورد توجه قرار میگیرند. فرهنگ سلبریتی در جوامع غربی آن چنان گسترش یافته که به بخشی از زندگی و فرهنگ روزمره تبدیل شده است. از سویی سلبریتیها به عنوان تصاویر در زندگی روزمره و حوزه عمومی به گردش در می - آیند و از سوی دیگر سلبریتیها در برابر پاسخ این تصاویر همچنان رشد پیدا میکنند. به عبارت دیگر فرهنگ سلبریتی فقط تولید رسانه ای نیست، بلکه مصرف مخاطبان از این تصاویر است که گردشی از فرهنگ سلبریتی را شکل میدهد. نایار (٢٠٠٩) فرهنگ سلبریتی را از اثرات رسانه های جمعی میداند و از نظر او نمیتوان آن را از انواع تکنولوژیهای بازنمایی شامل سینما، تلویزیون، وب سایت ها و سایر رسانه ها جدا کرد. از این روست که بایار در کتاب خود فرهنگ سلبریتی، تولید، مصرف و گردش سلبریتیها را مورد توجه قرار داده است.

تعریف ساده سلبرینی عبارت است از شخص یا چیزی که توسط تعداد زیادی از افراد شناخته میشود (نایار، ٢٠٠٩، به نقل از مولایی، ١٣٩٥)، اما فراتر از این تعریف ساده، سلبریتی در دل فرهنگ عمومی دنیای جدید تعریف میشود که تحت سلطه صنایع فرهنگی سرگرم کننده قرار دارد. سلبریتیها تنها از آن رو اهمیت ندارند که توسط تعداد زیادی از مردم شناخته میشوند، بلکه از آن رو دارای اهمیت میشوند که اقدامات سلبریتیها اثرات عاطفی قابل توجهی بر تعدادی از مردم به جای میگذارد. آن ها نقشی فرهنگی در نظام معنایی جوامع امروز بازی میکنند. آن ها به هوادارنشان لذت ، شادی، درد و رنج میدهند و در مقابل ستایش یا رسوایی دریافت میکنند (نایار، ٢٠٠٩؛ به نقل از مولایی، ١٣٩٥)، از این روست که سلبریتیها به کالاهایی قابل خرید و فروش در دنیای امروز تبدیل میشوند. صرف اینکه یک سلبریتی محصول سرمایه داری است آن را به یک گروه منزلتی تبدیل کرده است.

با تعمق در تحولات دو دهه اخیر ایران نظیر رشد فزاینده ضریب نفوذ شبکه های اجتماعی و از طرفی ایجاد بنگاه های بزرگ مالی و اقتصادی که حتی رسانه های رسمی را مجبور به مشارکت در برنامه سازی با انگیزه های مالی و رسانه ای کرده است میتوان نشانه های تمامی فرآیندهایی که زمینه ساز سلبریتیزه شدن هستند و همچنین شاخص های سلبریتیزه شدن را در جامعه امروز ایران مشاهده کرد. از این رو عجیب نیست که فرهنگ سلبریتی با سرعتی پرشتاب در حال در نوردیدن فضای فرهنگی اجتماعی ایران نیز باشد.

دریسنس به جنبه های جهانی فرهنگ سلبریتی اشاره دارد و در مطالعه فرهنگ سلبریتی در جوامع مختلف به نقش عوامل ملی محلی اشاره میکند. از نگاه نایار نیز ماهیت جهانی از ویژگیهای فرهنگ سلبریتی در دنیای امروز است که پس از گسترش و جهانی شدن رسانه - های جمعی نشانه های آن را میتوان در اغلب کلان شهرها مشاهده کرد. محبوبیت سلبریتی - های غربی مانند دیوید بکهام ، بازیکن فوتبال، مایکل شوماخر، راننده فرمول ١، بریتنی اسپیرز ستاره موسیقی پاپ نزد جوانان اغلب کلان شهرهای نقاط مختلف جهان از این منظر قابل توجه است، از سوی دیگر مسئله سلبریتیهای محلی نیز بخشی از فرهنگ سلبریتی در نقاط مختلف دنیاست (نایار، ٢٠٠٩؛ به نقل از مولایی، ١٣٩٥). به عبارتی میتوان تاثیرپذیری جامعه ایران از جوامع غربی در دریافت فرهنگ سلبریتی را بخشی از فرآیند جهانی شدن فرهنگ سلبریتی دانست.

شروع مساله سلبریتیها ازجهت دادن به بازار مصرف آغاز میشود. برندهای جهانی برای اینکه با مردم هر فرهنگ به زبان خود سخن بگوید از دروازه سلبریتیها وارد آن شهر میشوند تا از آشنایی و حس نزدیکی آن ها با مردم آن منطقه استفاده کرده و سلبریتیها را واسطه آشنایی خود قرار دهند. برندهای کوچک هم برای دیده شدن از تربیون آن ها استفاده میکنند.

سلبریتیها با بیان مسایلی مانند سخن از گروه های به حاشیه رفته که این موضوع در رسانه های رسمی کمتر مطرح میشود، از افراد بدون رسانه که کمتر در فضای رسمی دیده می شوند، سخن میگویند و به این ترتیب برای آنان که سهمی از دمکراسی نهادهای حاکم ندارند، سهمی قائل میشوند و در مردم حس نزدیکی بیشتری بوجود میآورند. در نتیجه هر چه فضای رسمی و غیررسمی از یکدیگر فاصله بگیرند، سلبریتیها نقش اجتماعی پررنگ تری میگیرند.

روش شناسی

در این مقاله تلاش پژوهشگران بر این بود تا به شیوه توصیفی خلاصه ای از مطالعات موجود و اصیل حوزه رسانه که مرتبط با عنوان پژوهش هستند را ارائه کرده، به بررسی مفاهیم رسانه، سلبریتی، نوجوانی، یادگیری مشاهده ای، الگوگیری و هویت بپردازند و در نهایت دانش و تجربیات خود را با مدل ها و فرضیه های استخراج شده ادغام کرده و با روش ترکیب کیفی یک نتیجه گیری کلی و نقد در مورد سلبریتی به عنوان محصولی رسانه ای که اثرات بدی در شکل - گیری هویت نوجوانان و جوانان ارائه دهند. همچنین در پایان پیشنهاداتی برای جهت دهی به پژوهش های آینده مطرح شده است. در ابتدا لیستی از کلیدواژه های مرتبط با عنوان کار برای جستجو در پایگاه های علمی تهیه شد. سپس این کلیدواژه ها در پایگاه های مرجع علمی ایران (SID، Irandoc، Ensani، ISC، Noormags) و جهان (PubMed،SCOPUS، Google Scholar،ProQuest، Elsevier، Springer) جستجو شدند. به علاوه در کتاب ها نیز در حیطه ذکر شده استفاده شد. محدوده زمانی در نظر گرفته شده برای جستجوی مقالات از سال ١٩٨٠ تا ٢٠١٩ بود. بعد از تکمیل جستجو و یافتن مقالات، تعدادی از آن ها به علت مرتبط نبودن با محتوا و اهداف پژوهش کنار گذاشته شدند. همچنین در حین انجام پژوهش از نخبگان علمی نظرخواهی شد و در انتها با ایجاد اتاق فکر به شیوه بارش ذهنی با کمک چند تن از متخصصین به بحث و بررسی پرداخته شد.

روش اندازه گیری سلبریتیها در اینترنت

اریک شولمن او برای کمی کردن شهرت، یک واحد اندازه گیری شناسایی میکند:

واحد لوینسکی یا Lw، که در آن ١ Lw مساوی تعداد صفحات تارنماهای اینترنتی است که به «مونیکا لوینسکی» کارآموز بدنام ریاست جمهوری اشاره دارد(شولمن، ١٩٩٩). از این رو  حضور سایر سلبریتیها در وب بر اساس تعداد معینی از واحدهای ال. دبلیو مشخص میشوند: برای مثال حضرت مسیح میشود ٧,٦ Lw، در حالی که ماریسا تومی بازیگر فقط ٨٠ μLw یا میکرو لویسنکی میشود. شولمن همچنین موتور جستجوی گوگل را به عنوان مبنای تعیین این مقیاس ها برمیگزیند (شولمن و بوزیر، ٢٠٠١) و لگاریتمی را توسعه می دهد که موقعیت یک سلبریتی را در فهرستی در سلسله مراتب هالیوود نشان میدهد (فریز، ٢٠٠٧).

هویت

هویت یا کیستی به مجموعه نگرش ها، ویژگیها و روحیات فرد و آنچه وی را از دیگران متمایز میکند، گفته می شود (فرهنگستان ادب). هویت عبارت است از مجموعه خصوصیات و مشخصات اساسی اجتماعی، روانی، فرهنگی، فلسفی، زیستی و تاریخی همسان که به رسایی و روایی بر ماهیت یا ذات گروه، به معنای یگانگی یا همانندی اعضای آن با یکدیگر دخالت کند و آنها را در یک ظرف مکانی و زمانی معین به طور مشخص و قابل قبول و آگاهانه از سایر گروه ها و افراد متعلق به آنها متمایز سازد (نجفی، ١٣٩٢).

هویت سازه روانی اجتماعی که شامل تمامی عقاید، طرز فکرها و عواطف است و مستلزم تعامل بعد روانی و اجتماعی فرد است و افراد برای اینکه سالم باشند باید بر جامعه رشد شخصیت وحدت عملکردها، تواناییهای خود و درک صحیح از جهان پیرامون داشته باشند (شولتز، ١٣٨٩).

اریک اریکسون (١٩٧٠) از روان شناسان هویت استدلال میکند جریان رشد از طریق مراحل مختلف به وسیله فرایندی کنترل میشود که او آن را اصل اپیژنتیک[2] رشد مینامد. منظور او از این اصل، آن است که گام ها یا مراحل رشد، به وسیله عوامل ارثی یا ژنتیک تعیین میشوند.

علاوه بر این، اریکسون بر نقش نیروهای محیطی و اجتماعی نیز تاکید میکرد. پس به طور کلی به نظر وی، رشد تحت تاثیر دو عامل فطری و اکتسابی یعنی متغیرهای فردی و موقعیتی قرار دارد (شولتز، ١٣٨٩).

اصل اپیژنتیک که محور اصلی نظریه اریکسون است ، اشاره به این دارد که رشد و تکامل تمام انسان ها در قالب سلسله مراحل مشخص و جهان شمولی صورت میگیرد.

اریکسون این اصل را به شکل زیر تعریف کرده است:

١. شخصیت انسان بر گام های از پیش تعیین شده و بالقوه ای استوار است. این گام ها او را برای آگاهی یافتن و ایجاد ارتباط متقابل با عوامل اجتماعی گسترده و مختلف تحریک میکنند.

٢. اجتماع به نحوی ساخته شده است که بتواند گنجایش ها و گرایش های بالقوه شخصیت را شکوفا سازد و از آن ها محافظت کند و ایجاد شرایط زمانی و مکانی لازم را تا حد ممکن سرعت بخشد. عامل اجتماع عاملی هست که اثر زیادی در شکل گیری هویت فرد داشته به نحوی که فرد متناسب با خواسته و نیاز خود هویتی پایدار یا هویتی ناپایدار درست میکند (کاپلان، ١٣٩١).

اریکسون مرحله ٥ رشد روانی-اجتماعی خود را هویت در برابر سردرگمی نقش (١١ سالگی تا اواخر نوجوانی) نامید در این دوره دوره ایی هست که نوجوان درگیر هویت بخشی و الگوسازی برای خود میشود (کاپلان، ١٣٩١). در دوران نوجوانی، کودکان به کشف استقلال خود میپردازند و به عبارت دیگر، خود را حس میکنند.

آن هایی که از طریق کاوش های شخصی، تشویق و پشتیبانی مناسبی دریافت کنند، این مرحله را با حس استقلال و کنترل و نیز حسی قوی نسبت به خود پشت سر میگذارند و کسانی که نسبت به باورها و تمایلات خود نامطمئن بمانند، درباره خود و آینده نیز نامطمئن و گم گشته خواهند بود. اریکسون معتقد بود تکلیف عمده نوجوان کسب هویت است. یعنی یافتن پاسخی به این دو سوال: «من که هستم؟» و «چه میکنم؟» اریکسون بحران این دوره را بحران هویت نامید و آن را بخش جداییناپذیر رشد سالم روانی–اجتماعی دانست. وی معتقد بود این دوره را باید دوره نقش آزمایی دانست، دوره ای که فرد ممکن است برای شکل دادن به مفهوم یکپارچه ای از خود، رفتارها، عقاید و علایق گوناگونی را امتحان کند (اتکینسون، ١٣٨٥).

لذا هویت از واژه های پر معنای ادبیات نوجوانی و جوانی است. معنای این عبارت همزمانی آغاز تأمل و تفکر در هویت خویش و شروع نوجوانی است. پدیده ای که بعدها و در سال های جوانی به صورت تکوین هویت یا بحران هویت ظاهر میشود. لذا مهم ترین سال های زندگی یعنی دوران نوجوانی و جوانی عرصه تجلی شکل گیری و یا از هم پاشیدگی هویت است ویا به - عبارتی زمان شکل گیری شخصیت اوست.

ریشه های تاریخی، ادبی و زبانی و قومی بر هویت فرد تاثیرگذار بوده و او را میتواند سرخورده یا سرافراز کند. نگاه به گذشته با چشم اندازی امیدوارانه به آینده میتواند در جوان شور و شوق بیپایانی ایجاد و آنرا به سوی شناخت هویتش یاری سازد. اگر گذشته و تاریخ و ادبیات و زبان و قومیت ها را از یک فرد بگیرید او دیگر هیچ چیز با ارزشی نخواهد داشت تا به آن ببالد و اگر اینچنین شد زمینه های پذیرش فرهنگ های دیگر را خواهد یافت. اینجاست که سرآغاز تحولات فرهنگی و سرگشتگی هویت ها آشکار خواهد شد.

هویت به شکل های زیر ظاهر میشود:

الف – هویت توفیق: براساس دیدی که او نسبت به خودش دارد و دیدی که دیگران نسبت به دارند و دیدی که او نسبت به دیگران در مورد خودش دارد حاصل میشود.

ب - هویت زودرس: تثبیت زودرس تصور یا دید فرد از خودش است.

ج - هویت دیررس: تثبیت دیررس تصور یا دید فرد از خودش است.

د- هویت انحرافی: هویتی مغایر با ارزش های جامعه که او در آن زندگی میکند.

و- آشفتگی نقش یا سردرگمی نقش: هرگاه نظرها و ارزش های والدین با ارزش ها و نظریه های همسالان مهم دیگر در زندگی فرد متفاوت باشد سردرگمی نقش بوجود میآید (شاملو، ١٣٩١).

بحران هویت

بحران هویت واژه ای است که اریکسون آن را برای توصیف ناتوانی نوجوان در قبول نقشی که جامعه از او انتظار دارد، به کار برده است. جدیترین بحرانی که یک شخص با آن مواجه می شود، در خلال شکل گیری هویت رخ میدهد. این بحران، از آن رو جدی است که توفیق نیافتن در رویارویی با آن، پیامدهای بسیاری دارد. فرد در خلال مرحله شکل گیری هویت، احتمال دارد شدیدتر از هر زمان دیگر از نوعی سردرگمی و آشفتگی نقش ها یا همان چیزی که اریکسون گم گشتگی مینامد، رنج ببرد. این حالت، سبب میشود وی احساس کند منزوی، تهی، مضطرب و مردد شده است و نسبت به وفاداریهای خود ترجیحات غیرمنطقی لحاظ کند.

بسیاری از افراد هنگامی که دچار بحران هویت میشوند، احساس پوچی، از خودبیگانگی، تنهایی و غربت میکردند. آثار بعدی بحران هویت را میتوان در پدیده هایی همچون مسئولیت گریزی، دل زدگی و بیتفاوتی جستجو کرد (فیست ، ١٣٩٧)

بحران هویت هم میتواند فردی و هم میتواند اجتماعی باشد. نظریه پردازان حوزه روان - شناسی معمولا به بحران هویت از منظر فرد توجه میکنند. اینکه چگونه یک فرد در تعارض با نقش هایی که به او واگذار میشود و توان پذیرش و اداره نقش را ندارد به بحران هویت کشیده میشود. لوسین پای نیز به بحث بحران هویت در اجتماع در جوامع در حال گذار توجه میکند.

به نظر وی، آدمیان برای معنا بخشیدن به زندگی خویش به تبیین روابط خود با دیگران و با محیط طبیعی به چارچوب و قالبی ارزشی نیازمندند. هر گاه دقایق و عناصر بنیادین نظام ارزشی سست شده و یکپارچگی خود را از دست بدهند هویت فرد یا گروه در معرض عدم تعادل و بحران قرار میگیرد (شاملو، ١٣٩١).

در سطح اجتماع نیز بحران هویت صورت میگیرد. گاهی یک ملت یا بخشی از یک ملت به دلیل تعارضات درونی - اجتماعی که در ساختار اجتماعی آن ملت وجود دارد ممکن است به بحران هویت ، دچار شوند. یک بحران اجتماعی زمانی حادث میشود که اختلالاتی در جامعه پدید آید که تعادل عمومی، عملکرد بهنجار و معمول حیات اجتماعی را به مخاطره افکند. یک بحران عمومی اجتماعی نشان از آن دارد که جامعه فاقد توانایی سامان یابی و تأمین و حفظ نظم اجتماعی است و استعداد و قابلیت درونی خود را برای حل مسایل مربوط به تطور و توسعه جامعه از دست داده است. نوعی از بحران های اجتماعی، بحران فرهنگی است. بحران های فرهنگی گاه در تضاد میان خرده فرهنگ ها و فرهنگ مسلط سکنی میگزینند و گاه نشان از یک نوع از خود بیگانگی فرهنگی و یا به تعبیر دیگر، اغتشاش و سردرگمی هویت فرهنگی دارند، زمانی نیز در هنگامه بازگشت به خود فرهنگی حادث میشود. انسداد و گره خوردگی فرهنگی میتواند بحران زا باشد. جوامعی که به انسجام اجتماعی رسیده اند و سهم هر کدام از عناصر هویتی در هویت آنها به خوبی لحاظ شده است به ندرت دچار بحران هویتی میشوند. در عوض چنانچه هر یک از عواملی که شکل دهنده هویت فردی و اجتماعی هستند دستخوش دگرگونی شوند یا از بدنه هویت جدا شوند، فرد یا جامعه با بحران مواجه میشود و همین بحران میتواند سبب فروپاشی شخصیت فردی یا نظام سیاسی - اجتماعی شود. در نتیجه ، مردم به جای وفاداری به دولت ملی و احساس تعلق به مجموعه ای یکپارچه به نام ملت، در دایره تعلقات قومی، نژادی و محلی دیگری قرار میگیرند. جامعه ایرانی، عناصر هویتی متعددی است که لایه های هویتی جامعه ایرانی را تشکیل داده اند و عدم توجه به هر کدام میتواند چه به لحاظ فردی و چه به لحاظ اجتماعی بحران هایی را پدید آورد که توجه به آنها لازم است (تاجیک ، ١٣٧٩ به نقل از درخشه و همکاران، ١٣٨٨).

بحران های هویتی در ایران

عناصر هویتی در ایران متعدد هستند و هر کدام از آن ها سهم متفاوتی در هویت ایرانیان دارند.

برخی از آنها تأثیر عمیقی بر رفتار و کردار ایرانیان دارند و برخی نیز به طور سطحی و مقطعی بر رفتار ایرانیان تأثیر دارند. همچنین برخی از آن ها در تقابل با هم قرار دارند. مهم ترین تقابل - هایی که میتوان در بین این عناصر مشاهده کرد عبارتند از: تقابل اسلامیت -ایرانیت ، تقابل ملیت -قومیت، تقابل زبان رسمی-زبان محلی، تقابل سنت -مدرنیته و تقابل فرهنگ رسمی و خرده فرهنگی. این تقابل ها درون ساختار فرهنگی-اجتماعی جامعه ایرانی وجود دارند و تا زمانی به عرصه عمل و کنش اجتماعی کشیده نشوند، بحران زا نخواهند بود، اما وقتی به کنش اجتماعی تبدیل شوند و تقابل ها به سطح جامعه کشیده شوند بحران زا خواهند بود، بحران هایی که در حقیقت منشأ هویتی دارند و با عنوان «بحران هویت» شناخته میشوند.

تأثیر رسانه های جمعی در زندگی روزانه شهروندان محدود به تقویت یا تغییر نگرش ها و رفتارها نیست، بلکه میتواند منجر به کسب ارزش ها و نگرش ها و الگوهای رفتاری شود که از آن به آثار اجتماعی رسانه ها تعبیر میکنند. یکی از نظریه های مربوط به آثار اجتماعی رسانه ها، نظریه یادگیری اجتماعی آلبرت بندورا (١٩٨٦) است که به طور ویژه با ارتباط جمعی در ارتباط است. بر اساس این نظریه، انسان ها بیشتر آن چه را که برای راهنمایی و عمل در زندگی نیاز دارند، صرفا از تجربه و مشاهده مستقیم یاد نمیگیرند، بلکه عمده آن ها به طور غیرمستقیم و به ویژه از طریق رسانه های جمعی آموخته میشود (مک کوایل، ٢٠٠٦؛ به نقل از مهدیزاده، ١٣٨٩). ادعای اصلی بندورا این است که بیشتر رفتارهای آدمی به صورت مشاهده رفتار دیگران و از طریق الگوبرداری یاد گرفته میشود.

نظریه یادگیری اجتماعی به طور گسترده ای برای مطالعه تأثیر رسانه ها بر خشونت مورد استفاده قرار میگیرد. در مقایسه با نظریه کاشت که مدعی تأثیرگذاری خشونت تلویزیونی بر نگرش هاست تا رفتارها؛ نظریه یادگیری اجتماعی پرخاشگری را نتیجه تماشای برنامه های خشونت آمیز میداند که به عنوان یک رفتار آموخته و عمل میشود (داینتون و زلی، ٢٠٠٥، به نقل از مهدیزاده، ١٣٨٩).

نظریه یادگیری اجتماعی معتقد است که فرد از طریق مطالعه و مشاهده نمونه های رسانه ای، رفتارهای مناسب را فرا میگیرد، یعنی در واقع می فهمد کدام دسته از رفتارها پاداش میگیرند و کدام یک تنبیه میشود. از این طریق، مخاطبان میکوشند در زندگی واقعی پاداش بگیرند و بنابراین به تقلید و الگوبرداری از نمونه های رسانه ای گرایش پیدا میکنند.

نقطه شروع یادگیری یک رویداد، مشاهده مستقیم یا غیرمستقیم است. «با درنظر گرفتن رویدادی که بتوان آن را مشاهده کرد و در نتیجه الگوبرداری کرد، اولین قدم در یادگیری اجتماعی، توجه به آن رویداد است. بدیهی است تا زمانی که ما به رویدادی توجه نداشته باشیم و نتوانیم بخش های مهم آن را درک کنیم، نمیتوانیم از آن رویداد چیزی بیاموزیم» (تن، ١٣٨٨؛ به نقل از مهدیزاده ١٣٨٩). ما به تو متون رسانه ای که با زندگی، نیازها و منافع شخصیمان ارتباط دارد، توجه میکنیم. پس آن چه را که آموختیم به خاطر میسپاریم و به ذخایر شناخت پیشین اضافه میکنیم تا در موقع لزوم آن را به یاد آوریم. اگر عمل مشاهده شده را به خاطر نداشته باشیم، اجرای الگوبرداری امکان پذیر نیست. فرایند تولید، یعنی کاربرد عملی آموخته ها که به پاداش و تنبیه منجر میشود؛ بازتولید صحیح نتیجه آزمون و خطاست.

در نهایت، انگیزه برای ادامه مسیر بیشتر یا کمتر میشود. انگیزه که برای انجام عمل مهم است ، بستگی به تشویق دارد.

خلاصه این که، رسانه های جمعی به خصوص رسانه های تصویری، منبع اصلی یادگیری اجتماعی هستند. بندورا مینویسد: رسانه ها اگر چه تنها منبع یادگیری اجتماعی نیستند و نفوذ و تأثیرشان به دیگر منابع یادگیری یعنی والدین، دوستان و معلمان وابسته است، ولی روی مردم تأثیر مستقیم دارند و این تأثیرگذاری به میانجی نفوذ شخصی یا شبکه های اجتماعی صورت نمیگیرد (بندورا، ٢٠٠٠؛ به نقل از مهدیزاده، ١٣٨٩).

نظریه یادگیری اجتماعی در مورد اثر جامعه پذیری رسانه ها و نیز اقتباس الگوهای متعدد کنش توسط مخاطبان کاربرد دارد. نقش جامعه پذیری رسانه ها به این معناست که رسانه ها ارزش ها و هنجارهای مقبول و جاافتاده اجتماعی را از رهگذر پاداش و تنبیه نمادین برای انواع متفاوت رفتار به مردم یاد میدهند. جامعه پذیری فرایندی است که طی آن فرد میآموزد تا عضو یک جامعه و فرهنگ خاص شود و به این ترتیب به موجودی واقعا اجتماعی و فرهنگی بدل شود. به عبارتی، جامعه پذیری فرایند توسعه احساس پیوستگی فرد با جهان بزرگ تر اجتماعی از طریق یادگیری و درونیسازی ارزش ها، باورها و هنجارهای فرهنگی و اجتماعی است. رسانه ها در کنار دیگر نهادهای جامعه پذیری مانند خانواده و مدرسه، مهم ترین نهاد جامعه پذیری در جهان رسانه ای شده امروز هستند (مهدیزاده، ١٣٨٩).

از نظر جامعه شناسان، جامعه پذیری غالبا در دو مرحله کلی رخ میدهد که هر یک شامل عوامل و کارگزاران متفاوت جامعه پذیری است. کارگزاران جامعه پذیری اولیه عبارتند از گروه یا زمینه های اجتماعی که فرایندهای مهم جامعه پذیری در آن ها به وقوع میپیوندد. جامعه - پذیری اولیه در طفولیت و کودکی رخ میدهد و فشرده ترین دوره یادگیری فرهنگی است. در همین ایام است که کودکان، زبان و الگوهای اساسی رفتار را میآموزند که پایه و اساس آموزش های بعدی قرار میگیرد. خانواده اصلیترین کارگزار جامعه پذیری در این مرحله است.

جامعه پذیری ثانویه در مراحل بعدی کودکی و تا بلوغ رخ میدهد. در این مرحله، سایر کارگزاران جامعه پذیری بخشی از مسئولیت های خانواده را برعهده میگیرند. مدارس، گروه های همسالان ، سازمان ها و رسانه ها از عوامل جامعه پذیری افراد به شمار میآیند. کنش های متقابل اجتماعی در این محیط ها به مردم کمک میکند تا ارزش ها، هنجارها و عقایدی را بیاموزند که الگوهای فرهنگ آن ها را تشکیل میدهد (گیدنز، ١٣٨٦؛ به نقل از مهدیزاده، ١٣٨٩).

رسانه ها بیشتر به عنوان پلی بین زندگی شخصی و جهان اجتماعی عمل میکنند و عاملی قدرتمند در جامعه پذیری ما هستند. ما خودمان و جایگاه مان در جامعه را از طریق رسانه ها فهم میکنیم و به همین علت ، برای ایفای وظایف و کارکردهای اجتماعیمان در جامعه، ناگزیر از توجه به رسانه ها و درک محتوای آن ها هستیم. یعنی همه ما نحوه رفتار در موقعیت های خاص اجتماعی و انتظارات نقش ها در جامعه را یاد میگیریم. بنابراین، رسانه ها به طور متناوب تصاویر و الگوهای رفتاری درباره زندگی را به مخاطبان عرضه میکنند.

ملوین دفلور و اورت دنیس، دو جنبه متفاوت جامعه پذیری رسانه ها اشاره میکنند: اولین آن ها نظریه ی الگوبرداری است که طی آن مخاطبان، الگوهای رفتاری به نمایش درآمده در رسانه ها را جالب و قابل تقلید تشخیص میدهند. دومین جنبه جامعه پذیری وسیع تر است و برخلاف الگوبرداری قبلی که متوجه رفتار فردی است، نوعی رفتار اجتماعی است و الگوهایی را برای رفتار فرد در یک گروه اجتماعی ارائه میدهد (دفلور و دنیس، ١٣٨٦).

به عقیده بندورا، یادگیرنده باید علاوه بر توجه و علاقه، توانایی تقلید و الگوبرداری را داشته باشد. یادگیری اجتماعی، بنا بر مشاهده و تقلید، به طور ناخودآگاه در بسیاری از افراد به صورت مثبت و منفی انجام میگیرد و پیامدهای ثمربخش، یا زیان بار خود را به دنبال خواهد داشت (پارسا، ١٣٨٣).

آیا میتوانیم با شرطیسازی کلاسیک یا فعال به یک پسر ١٥ساله، رانندگی یاد بدهیم؟ رانندگی رفتاری ارادی است که شرطیسازی کلاسیک آن واقعا غیرممکن است. درباره شرطیسازی فعال هم میتوانیم از او بخواهیم رانندگی کند و به رفتارهای مثبت او پاداش بدهیم ، ولی ما دوست نداریم هنگامی که اشتباه میکنیم، در جاده مشغول رانندگی باشیم.

بندورا معتقد است اگر فقط با آزمایش و خطا میخواسیتم یاد بگیریم، یادگیری خیلی کسل کننده و گاهی خطرناک میشد. او میگوید ولی بسیاری از رفتارهای یپیچیده ما حاصل مشاهده الگوهای قبلیاند که در حل مسایل و کنار آمدن با مسایل خوب عمل میکنند. ما با مشاهده دیگران دانش ها و مهارت ها، قوانین، راهبردها و عقاید و نگرش ها را فرا میگیریم (آقا یوسفی و همکاران، ١٣٨٦).

بندورا یادگیری مشاهده ای را شامل چهار فرایند اصلی میداند:

١. توجه: اولین فرایند لازم برای وقوع یادگیری مشاهده ای توجه است. برای بازتولید اعمال الگو باید به حرف ها و اعمال وی توجه کنید. اگر دستگاه پخش صوت خرخر کند نمیتوانید بشنوید دوست تان چه میگوید.

٢. یادداری: یادداری دومین فرایند ضروری برای وقوع یادگیری مشاهده ای است. شما برای بازتولید اعمال الگو باید اطلاعات را رمزگذاری کنید و در حافظه نگه دارید تا قابل بازیابی شوند.

٣. بازتولید حرکتی: تولید به تقلید کردن اعمال الگو اطلاق میشود. آدم ها گاهی به الگو توجه میکنند و دیده های خود را در حافظه رمزگردانی میکنند، ولی محدودیت های حرکتی آنان، جلوی بازتولید عمل الگو از سوی آنان را میگیرد. سیزده ساله ها اگرچه کوبیدن توپ بسکتبال داخل تور را میبینند، ولی نمیتوانند عمل بسکتبالیست های حرفه ای را بازتولید کنند.

تقلید، تلویحا به معنی محدود پاسخ طوطیوار است و نقطه مقابل آن همانندسازی است که به معنی یکیسازی همه الگوهای رفتاری با سرمشق است. الگوگیری، وسیع تر از تقلید و محدودتر از همانندسازی است.

٤. تقویت: تقویت یا مشوق آخرین مولفه یادگیری مشاهده ای است. خیلی پیش میآید که به حرف ها و اعمال الگو توجه میکنیم، اطلاعات را در حافظه نگاه میداریم و ظرفیت های حرکتی لازم برای عمل کردن را داریم، ولی به دلیل ناکافی بودن تقویت، رفتار مورد نظر را تکرار نمیکنیم. بندورا در مطالعاتش ، اهمیت این مرحله را نشان داده است. کودکی که شاهد تنبیه شدن الگو بابت پرخاشگریش بوده، فقط در ازای تشویق شدن الگو پرخاشگری الگو را بازتولید میکند (شولتز، ١٣٨٩).

عوامل مؤثر بر الگوگیری

اگرچه یادگیری مشاهده ای در نخستین نگاه، فرایند ساده ای به نظر میرسد، ولی در واقع این طور نیست. همه مشاهده گران، الگوهای رفتاری سرمشق را کسب نمیکنند. به نظر میرسد که خصوصیات سرمشق (یعنی وجهه و اعتبار وی) و ویژگیهای مشاهده گر (یعنی وابستگی وی به دیگران) در این امر مؤثر است. بنابراین، اگرچه یادگیری مشاهده ای ممکن است فرایند قدرتمندی باشد، نباید تصور شود که به طور خودکار اتفاق میافتد و یا اینکه یادگیرنده موظف است عینا از دیگران سرمشق بگیرد (شولتز، شولتز، ١٣٨٩).

بندورا و همکاران وی معتقدند سه عامل زیر میتواند بر سرمشق گیری تأثیر بگذارد.

١. ویژگیهای الگوها: ویژگیهای الگوها بر گرایش ما به تقلید کردن از آن ها تأثیر میگذارند. این ویژگیهای اثرگذار عبارت اند از:

- شباهت الگو و مشاهده گر: در زندگی عملی، بیشتر تحت تأثیر کسی قرار میگیریم که به نظر میرسد شبیه ماست تا کسی که با ما تفاوت زیادی دارد.بندورا دریافت که گرچه کودکان از رفتار کودک الگویی –کودک در همان اتاق، یا در فیلم و یا شخصیت کارتونی-تقلید کردند، ولی هنگامی که شباهت بین الگو و آزمودنی کاهش یافت، میزان سرمشق گیری نیز کاهش یافت. این کودکان از الگوی زنده بیشتر از شخصیت بیجان تقلید کردند.

- سن و جنسیت : ما از رفتار کسی که هم جنس ماست بیشتر از کسی که از جنس مخالف است سرمشق میگیریم. در ضمن، به احتمال بیشتری تحت تأثیر الگوهای هم سن قرار میگیریم.

- مقام و شهرت: معلوم شده است که وقتی عابران پیاده ببینند که فرد خوش لباسی هنگام روشن بودن چراغ قرمز از خیابان رد میشود در مقایسه با زمانی که ببینند فرد بدلباسی این کار را انجام میدهد، به احتمال بیشتری آن ها نیز با روشن بودن چراغ قرمز از خیابان رد میشوند. تبلیغات تلویزیونی از مدل های عالیرتبه و عالیمقام مانند ورزشکاران ، ستاره های راک، و ستاره های سینما که ادعا میکنند محصول خاصی را مصرف میکنند، نهایت استفاده را میبرند. انتظار این است که مصرف کنندگان از رفتار آن ها تقلید کرده و محصول تبلیغ شده را بخرند.

٢. ویژگیهای مشاهده گرها؛ ویژگیهای مشاهده گرها نیز اثربخشی یادگیری مشاهده ای را تعیین میکنند. افرادی که اعتماد به نفس پایینی دارند از افردای که اعتماد بالایی دارند به احتمال خیلی بیشتر از رفتار الگو تقلید میکنند.

٣. پیامدهای پاداش مرتبط با رفتارها؛ پیامدهای پاداش مرتبط با رفتاری خاص میتوانند بر میزان سرمشق گیری تأثیر بگذارند و حتی تأثیر ویژگیهای الگوها و مشاهده گرها را تحت الشعاع قرار دهند.الگویی که مقام بالایی دارد ممکن است باعث شود از رفتار خاصی تقلید کنیم ولی اگر پاداش ها برای ما معنیدار نباشند، آن رفتار را ادامه نخواهیم داد (شولتز، ١٣٨٩).

برخی از کاربردهای آموزشی نظریه ی یادگیری شناختی اجتماعی به عقیده گنجی (١٣٨٦) و لطف آبادی (١٣٨٤) به قرار زیر است:

١. آموزش رفتارها و مهارت های تازه: مانند انجام فعالیت های ورزشی و تلفظ لغات خارجی که عمدتا از طریق مشاهده رفتار دیگران آموخته میشود. این روش مبتنی بر اصول الگوبرداری، عملکرد، توجه ، به یادسپاری و بازخورد است.

٢. تشویق و ترغیب رفتارهای قبلا آموخته شده؛ مشاهده رفتار دیگران نه تنها موجب یادگیری رفتارهای تازه میشود بلکه یادگیریهای قبلا آموخته شده را که به دلیل نبودن مشوق های لازم ، دیگر از فرد سر نمیزند را نیز نیرومند میسازد. این تشویق و ترغیب به دو شیوه مستقیم و غیر مستقیم صورت میپذیرد؛ راه های تقویت مستقیم: استفاده از پاداش های ملموس ، تأیید و عدم تأیید اجتماعی، تخفیف یافتن شرایط آزارنده، راه های تقویت غیرمستقیم: مشاهده جانشینی عبرت آموزی، مشاهده دریافت پاداش با تنبیه به شخص دیگر به خاطر رفتاری شبیه رفتار خود، و تأثیر آن بر افزایش نرخ پاسخ دهی و تکرار رفتار الگو است.

٣. جلب توجه کردن استفاده از محرکهای جذاب توسط الگو و پیگیری جدی او برای انجام کاری مشخص موجب جلب نظر مشاهده گران میشود. با توجه به این مطلب معلمان و مربیان از محرکهای جذاب و پیگیریهای جدی برای انجام کار میتوانند برای جلب توجه مشاهده گران و یادگیرندگان استفاده کنند. این روش بر به کارگیری اصل توجه متمرکز شده است.

٤. به کارگیری پاسخ های هیجانی توسط مربیان و بهره گیری از نتایج مطلوب آن؛ ارائه پاسخ های هیجانی از طرف الگو به یادگیرندگان موجب به یادسپاری و بازتولیدهای بهتر و عمیق تر آن ها میشود. این کاربرد به طور مشخص بر اصول توجه، به یادسپاری، بازخورد و تقویت مبتنی است.

٥. استفاده از تقلید در موقعیت های ناآشنا؛ در چنین موقعیت هایی استفاده از تقلید برای تازه واردان موجب از بین رفتن ترس از شکست هنگام انجام کارهای جدید و بروز رفتارهای تازه میشود. این روش مبتنی بر اصل الگوبرداری است و همچنین چون اشاره ای به احساسات و هیجانات فردی دارد، از مفاهیم موجود در اصل خودکارآمدی نیز بیبهره نیست.

بحث و نتیجه گیری

به همین خاطر مردم به راحتی سوار بر موج ارزش ها و هنجارهای ساده شده آن ها، الگوی زندگی و رفتاریشان را تقلید میکنند تا بلکه در جزییترین نمودهای زندگی شبیه شان باشند.

این یکی از بزرگ ترین آسیب های جوامع امروز است. وابستگی و پیروی مردم از همین ارزش ها و هنجارهای کوتاه مدت، که بسته به هر شرایطی از سوی هر سلبریتی تغییر میکند، سبب میشود مردم پیوسته در حال گذار از ارزش هایی به ارزش های دیگر باشند و هویت مشخص و قابل اتکایی نداشته باشند. همانطور که در مقاله ذکر شد نوجوانان به خاطر شرایط سنی خود بیشتر از دیگران از سبریتی ها تاثیر میپذیرند و در نتیجه مهم ترین مساله دوران نوجوانی یعنی هویت یابی آن ها دچار اختلال میشود و الگویی به آن ها معرفی میشود که برای مصرف و لذت بیشتر مورد توجه است نه کار مفید بیشتر.

بنابراین ارزش کار کمتر و ارزش لذت بیشتر میشود و نوجوان به سوی مسخ شدگی پیش می رود و از خود بیگانه میشود در حالی که الگوهای تولیدگر در عرصه های علمی و صنعتی نوجوان را به سوی کسب مهارت سوق میدهند و همین کسب مهارت او را در به دست آوردن هویت مسقل و عدم پیروی در مسائل مختلف از دیگران و بالاخره از پوچی و بی معنایی در زندگی دور میکند.

بنابراین یکی از مهم ترین تاثیراتی که سلبریتیها به صورت غیرمستقیم بر جامعه خود میگذارند، ریشه در همان چیزی دارد که آنان را به عنوان سلبریتی در عرصه اجتماع مطرح کرده است. از آن جایی که شهرت و معروفیت خیل عظیمی از سلبریتیها در جامعه امروز وابسته به ویژگیهای انتسابی و ارزش های غالب رسانه ای- و نه استعداد لیاقت آن هاست - طرفداران و مخاطبان آنان نیز با گره زدن وضعیت خود به آنان این آرزو را در سر میپرورانند که بدون کار و تلاش روزی بتوانند به جایگاه آن ها دست پیدا کنند. به همین دلیل است که مردم شهرت را نه یک فرایند طولانی مدت، که اتفاقی معجزه آسا میدانند که ممکن است روزی زندگیشان را زیر و رو کنند. این جاست که نقش مهم سلبریتیها در بازتولید رویای جمعی جوامع آشکار میشود. جامعه و ساختاری که توان و ظرفیت های لازم برای برآورده شدن آرزوهای مردم را ندارد، دست به دامان نیروهای جایگزینی میشود که ذهن افراد را نشانه میگیرند. در خلا همین ایده آل های اجتماعی و سیاسی است که سلبریتیها، ستاره - های سینما و... در نقش یک مسکن مقطعی، تصویری از رویای دست نیافتنی مردم را به نمایش میگذارند و آنان را امیدوار میکنند که شاید روزی به آن چه میخواهند، برسند.

برای نوجوان و جوان وجود ساختاری که با تلاش در آن بتواند استعداد خود را شکوفا کند بهترین درمان به جای مسکن های رویاپردازانه است.

امروزه رسانه باید به جای ساخت واقعیت هایی مانند سلبریتیها که جای ارزش های حقیقی مانند کارآفرینی خدمتگذاران جامعه و نخبگان را گرفته اند به انعکاس این شخصیت ها در قالب هایی که برای نوجوانان و جوانان دارای جذابیت های بصری، هیجانی و سرگرم کنند باشند بپردازند.

منابع

- آقایوسفی، علیرضا و دیگران (١٣٨٦) روان شناسی عمومی، تهران: انتشارات دانشگاه پیام نور.

- اتکینسون، ریتال و همکاران (١٣٨٥). زمینه روان شناسی عمومی، ترجمه حسن رفیعی و همکاران، تهران: رشد.

- تاجیک، محمدرضا (١٣٨٤). مدیریت بحران؛ نقدی بر شیوه های تحلیل و تدبیر بحران در ایران، تهران: فرهنگ گفتمان.

- پارسا، محمد(١٣٨٣). زمینه نوین روان شناسی، تهران : بعثت.

- فیست ، گرگوری، فیست، جس (١٣٩٧). نظریه های شخصیت، ترجمه یحیی سید محمدی، تهران : نشر روان.

- دی گاتانو، گلوریا (١٣٩٤). فرزندپروری در عصر رسانه، ترجمه محمدرضا رستمی و فروغ ادریسی، تهران: همشهری.

- درخشه ، جلال و جعفرپور، رشید (١٣٨٨). مدیریت بحران های هویتی در ایران، فصلنامه خط اول رهیافت انقلاب اسلامی،سال سوم، شماره دهم ، صص ٥٥ -٧٥.

- شولتز، دوان پی. و شولتز، سیدنی الن (١٣٨٩). نظریه های شخصیت، ترجمه یحیی سیدمحمدی، تهران: رشد.

- شاملو، سعید (١٣٩١). روان شناسی شخصیت ، تهران: رشد.

- کاپلان، هارولد (١٣٩١). خلاصه روان پزشکی علوم رفتاری، ترجمه نصرت الله پورافکاری، تهران: شهر آب.

- گنجی، حمزه (١٣٨٦). روانشناسی عمومی، تهران: ساولان.

- گیدنز، آنتونی (١٣٨٦)؛ جامعه شناسی، ترجمه حسن چاوشیان، تهران: نشر نی.

- گروه واژه گزینی فارسی، دفتر پانزدهم ، فرهنگ واژه های مصوب فرهنگستان ، تهران : انتشارات فرهنگستان زبان و ادب فارسی.

- موسی نجفی (١٣٩٢). هویت شناسی، تهران: آرما.

- مهدیزاده ، سید محمد، (١٣٨٩)؛ نظریه های رسانه : اندیشه های رایج و دیدگاه های انتقادی، تهران: نشر همشهری.

- لطف آبادی، حسین (١٣٨٤). روان شناسی تربیتی، تهران: انتشارات سمت.

- Benson P. Fraser & William J. Brown (2002) Media , Celebrities , and Social Influence: Identification With Elvis Presley , Mass Communication and Society , 5:2, 183206, DOI: 10. 1207/S15327825MCS0502_5

- Ferris, K. O. (2007). The sociology of celebrity. Sociology compass, 1(1), 371-384.

- Nayar, Pramod K (2009) Seeing Stars: Spectacle, Society and Celebrity Culture , SAGE Publications India.

- Hartley , John (2002) Communication , Cultural and Media Studies: The Key Concepts, Routledge.

- Mayfield, Antony (2008) What is social media?, e-book available at this URL: http://www.icrossing.co.uk/fileadmin /uploads /eBooks /What _is _Social _Media_iCrossing _ebook.pdf

پی نوشت ها:

[1] برگرفته از سایت جامعه سینما به نشانی:

http://jameaecinema‌.ir‌/٢٤٥٧

[2] epigenetic‌ principle‌ of maturation

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان