سرویس سیاست مشرق - «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابهلای اخبار و اتفاقات کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیلها و پیشینههایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم میگذاریم. 7:30 هر روز با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.
***
هشدار آیتالله جوادیآملی به طلّاب و حوزویان
ایرنا گزارش داد: آیتالله جوادیآملی مفسّر شهیر قرآن کریم و از مراجع عظام تقلید در مراسم عمامه گذاری جمعی از طلاب که به مناسبت میلاد پیامبر اعظم و امام صادق علیهم السلام در بیت ایشان برگزار شد، طی سخنانی با تاکید بر لزوم پاسخگویی به شبهات گفته است:
"حوزویان باید نسبت به پاسخ به شبهات غرب اهتمام ورزند و توانایی پاسخ به شبهات جامعه را داشته باشند. اندلس سابق بزرگانی از فقه و علوم اسلامی داشت اما چیزی که دین را از اندلس گرفت جنگهای صلیبی نبود بلکه شبهات فکری بود. لذا نباید نسبت به شبهات مطرح در جامعه بی تفاوت بود و باید آنها را به وسیله روایاتی که مفسر قرآن هستند جواب داد."[1]
*مسئله اندلسیزه کردن ایران و نظام جمهوری اسلامی ایران پیش از این در بیانات رهبر معظم انقلاب نیز مورد اشاره قرار گرفته است.[2]
این هشدار راهبردی که ابواب و شعوب مختلفی دارد؛ بایستی در تمام حیطههای مفهومی خود مورد اقتراح کارشناسان و صاحبنظران قرار گیرد و البته در مقابل تمامی یمین و یسار این لشکر تا دندان مسلح؛ استفاده از سلاح کارآمد "جهاد تبیین" لازم است.
آنچه که علامه جوادیآملی در بحث پاسخ به شبهات خواستار شدهاند نیز رویهای دیگر از مفهوم جهاد تبیین است که خواص جامعه بویژه طلاب و حوزویان باید به آن توجه داشته باشند.
***
همپیمانی "بانیان آشوب" برای تکرار حادثه
عباس عبدی، تحلیلگر چپ در گفتوگو با ایلنا در پاسخ به این سوال که اخیرا برخی فعالان سیاسی اصولگرا در واکنش به حوادث اخیر پیش آمده، نسبت به وضعیت حکمرانی و نحوه مدیریت اجرایی در کشور هشدار دادهاند، نظر شما نسبت به این اظهارات چیست؟ گفت:
"برای اینکه این خطرات را کسی ببیند یا ابراز کند، نیاز به تحقیق و مطالعه عجیب و غریبی نیست. همه با صحبت کردن با اطرافیان، کسانی که در خیابانها تردد میکنند یا افراد فامیل؛ میتوانند از وضعیت کشور مطلع شوند. بعلاوه این نحوه حکمرانی، مورد حمایت کسی نیست و با این وضعیت امکان ندارد که کشور رو به بهبودی پیش رود. چه خطری از این بالاتر که مردم حکمرانی را نمیپسندند."[3]
*حکما اگر آقای عبدی در شام سال 40 هجری از چند عابر میشنیدند که علی(ع) نماز نمیخواند و دشمن امیرالمؤمنین است(!) متعبدانه میپذیرفتند و امروز باید نام عبدی را در زمره سرداران سپاه معاویه میشنیدیم!
این چه استدلال مزخرف و کممایهای است که برویم در خیابانها و هرچه شنیدیم را تعمیم عام بدهیم و نتیجه استراتژیک بگیریم؟!
اگر یک آدم نااهل در خیابان نظری غلط داد آیا ما به نسبت شرایط مکلف نیستیم این اظهارات را با نگاه نقادانه بنگریم و اگر توانستیم به آن پاسخ دهیم؟
تکلیف مراجع اجتماعی و خواصی از قبیل عباس عبدی که سالهای عمر خود را در نهادهای امنیتی و سیاسی و رسانهای سپری کردهاند چه میشود؟
آیا باید به مانند مصرع "کوری عصاکش کور دگر شود"؛ آقایان هرچه در کوی و برزن از اهل و ناهل شنیدند را مخلوط کنند و به عنوان نتیجه راهبردی در سیاست و استراتژی و... تکرار کنند؟
شأن رجل سیاسی و مرجع اجتماعی "زیست طوطیوار" نیست. که هرچه شنید را بدون هیچ تعقل یا نقد یا انصافی تکرار کند و بدتر آنکه به آن تعمیم عام هم بدهد.
جدای از این مسئله که رجل سیاسی باید شنیدهها را در فرایند "تحلیل معقول" قرار دهد اما فاجعه ذهنی آقای عبدی عمیقتر از این حرفهاست...
او بدون هیچ فکت عقلانیتپسندی میگوید: "این نحوه حکمرانی، مورد حمایت کسی نیست و با این وضعیت امکان ندارد که کشور رو به بهبودی پیش رود"!
اولا عبدی نمیداند حاکمیتی که مورد حمایت کسی نباشد بلافاصله فرو میپاشد و یا دیر یا زود با انقلاب اکثریت مردم مواجه میشود.
گزینهای که نه تنها در مورد حاکمیت نظام جمهوری اسلامی ایران رخ نداده بلکه در عمر 43 سال گذشته انقلاب اسلامی شاهد بودهایم که اتفاقا این حاکمیت با حمایت اکثریت مردم از تمام بحرانها و جنگها و تحریمها سر به سلامت عبور کرده است.
ثانیا عبدی با مثبتات و پیشرفتهای فعلی چه میکند هنگامی که میگوید امیدی به بهبود نیست!
آیا وضعیت امنیت و استقرار و اقتصاد امروز مردم و ایران با 100، 50 و حتی 20 سال پیش قابل مقایسه است؟
امروز در ایران دیگر کسی در صف نفت و کپسول گاز نمیایستد. (مقایسه شود با زمستان سخت اروپا)
امروز ایران میتواند تهدیدهای امنیتیاش را در هزاران کیلومتر دورتر از مرزهای خود از بین ببرد.
و امروز این ایران است که به الگویی جهانی برای مقابله با تحریمها بدل شده است و هیچ تحریمی نتوانست ایران را به زمین بکوبد.
پس حاکمیت فعلی ایران چیزهایی در چنته دارد که عبدی قصد انکار آنها را دارد و مزوّرانه اینکه این انکار بیمبنا را به مردم ربط میدهد!
باید دانست که از عوامل انحطاط یک جامعه –حتی اگر آن جامعه در حد اعلی دستاورد باشد_ "عوامزدگی خواص" و البته انزوای نخبگان است.
خواصی که باید بعنوان لنگر جامعه عمل کنند، پر و خالی لیوان را همزمان ببینند و از عقلانیت محض برخوردار باشند اما منزوی میشوند و عدهای از ماندگان به ناگاه تبدیل به کسانی میشوند که منعزل از عقل در مسیر همصدایی با دشمن قرار میگیرند و دانسته یا ندانسته جامعه را به سمت "آشوبهای خیابانی بر اساس انگارههای غلط ذهنی" پیش میبرند.
پیش از این نیز محمدجواد حقشناس، یکی دیگر از فعالان چپ در اظهاراتی عجیب گفته بود: "جوانان امروز هنگامی که مشاهده میکنند خواستههایشان شنوندهای ندارد، ترجیح میدهند برای بیانشان به کف خیابان بیایند و در میدانهای اصلی شهر فریاد بکشند."[4]
او توضیح نداده بود که چگونه به انگاره ذهنی "اکثریت جوانان امروز" پی برده است و البته چرا به همان چند جوان هم توضیح نمیدهد که خیابان جای مناسبی برای بیان مطالبات نیست؟!
به زعم ما این قبیل اظهارات منحرفکننده و سیاهنما و یا سخنانی مثل "سگ مسلکی" خطاب کردن تحلیلگران مخالف با اغتشاش؛ صرفا برای انهدام ذهنی مردم و باز کردن مسیر ادامه آشوبها در آینده صورت میگیرد.
در مسیر خطرناکی که آنرا توصیف کردیم، 3 عامل برای ترشح پادتن لازم است:
1_ جهاد تبیین
2_ عمل خواص دلسوز به وظایف خود در عرصههای مختلف
3_ برخورد قضایی و امنیتی روشنگرانه با مروّجان عوامزدگی مجرمانه.
لازم به تأکید است که خوانش اظهارات افرادی از قبیل عباس عبدی و محمدجواد حقشناس، آشکارا توضیح میدهد که "فرماندهان کت و شلواری" آشوب کیانند و چرا برخی محافل تحلیلی معتقدند ریشه اغتشاشات اخیر را باید در سیاهنماییها و آدرسهای خیابانی که همین افراد در ذهن فریبخوردگان و اوباش فرو کردند؛ جُست...
***
فانتزیهای یک حزب تکنفره!
رسول منتجبنیا، فعال چپ و دبیر حزبی موسوم به جمهوریت، به تازگی در بخشی از یک مصاحبه با ایسنا گفته است:
"اعلام میکنیم حزب جمهوریت این آمادگی را دارد که به همراهی سایر احزاب اصلاح طلب، تجمعی را با حضور صاحب نظران از هر گرایشی و همچنین مردم برگزار کنیم. وزارت کشور محلی را در اختیار ما بگذارد و ما هم تضمین می دهیم کسی به خیابان نرود و اقدام ضدّ امنیتی انجام نشود. اگر این شرایط فراهم شود، ناآرامی های اخیر هم پایان مییابد در غیر این صورت با بگیر و ببند و بستن فضای مجازی، مشکلی حل نمیشود."[5]
*درباره اظهارات منتجبنیا گفتنیست که اولا ناآرامیهای اخیر پایان یافته است و فضای فعلی صرفا در اماکنی مثل توییتر اندکی ملتهب است.
ثانیا آقای منتجبنیا قطعا میتوانند درخواست خود را پس از التهابات به وزارت کشور تسلیم کنند و نتیجه پیگیری خود و تصمیم وزارت کشور را هم به اطلاع مردم برسانند تا همه بدانند سیاسیونی هستند که هشتگمحور و جوّزده نیستند و جدای از درگذشت تصادفی خانم مهسا امینی هم به فکر "مطالبات اعتراضی" هستند!
ثالثا آقای منتجبنیا باید بدانند که اینترنت در هنگام آسیب دیدن امنیت؛ حتی در آمریکا هم قطع میشود و کسی از عبارت "بگیر و ببند" استفاده میکند که فهم چندانی از امنیت و لزوم حفظ دستهجمعی امنیت نداشته باشد.
و رابعا ما جهان فانتزی آقای منتجبنیا را به قضاوت مخاطبان محترم میگذاریم آنجا که از همراهی با سایر احزاب اصلاحطلب و پایان ناآرامیها (التهابات فعلی یا آینده) سخن میگویند!
چه اینکه حزب جمهوریت یک انشعاب از حزب اعتماد ملی است که پس از اختلاف آقای منتجبنیا و دوستانشان با سایرین ایجاد شد و در حال حاضر نیز عملا هیچ فعالیتی ندارد و بعید است سایر احزاب اصلاحطلب بخواهند کار مشترکی با جمهوریت انجام دهند.
ضمن اینکه ناآرامیهای سالهای اخیر هیچیک به دلیل نبود فضای اعتراضی رخ ندادهاند (زیرا امکان اعتراض مسالمتآمیز و دارای مجوز در ایران هست) بلکه جملگی پیشلرزههای فتنهای با مسمّای "فتنه اقتصادی" بودهاند که فرماندهان کت و شلواری آن در ستاد اصلاحات تدارک دیدهاند و البته تاکنون تیرشان به سنگ خورده است...
اینکه منتجبنیا با آنهمه سابقه سیاسی در مقابل این واقعیتهای محرز و قابل اثبات اما یک موضع فانتزی اخذ کرده است؛ از تأملات تأسفآور روزگار ماست.
***
1_ https://irna.ir/xjKLkL
2_ https://www.leader.ir/fa/speech/2391
3_ https://www.ilna.ir/fa/tiny/news-1287300
4_ mshrgh.ir/1426745
5_ isna.ir/xdMzPF