درواقع به این دلیل که تقریبا تمام ابزارهای مورداستفاده برای دورکاری از نوع دیجیتال هستند، امکان جمعآوری، پردازش و تحلیل دیتای کاری بهصورت سیستماتیک و تمام دیجیتال فراهم شده است و همین مساله موجب افزایش بهرهوری و بهبود عملکرد کارکنان و تیمهای دورکار شده است. با اینهمه، رهبران کسبوکارهای علاقهمند به دورکاری باید این نکته را مدنظر داشته باشند که در محیطهای کاری دیجیتال و غیرحضوری، بایستی درجات بالایی از عاملیت و انتخابگری را برای کارکنان و اعضای تیمهای دورکار قائل شد و به آنها این اجازه را داد تا خودشان درباره نحوه ردیابی و استفاده از اطلاعات و دیتایی که در اختیار دارند تصمیمگیری کنند. بهطورکلی، چهار عامل به هم مرتبط وجود دارد که تیمهای دورکار میتوانند با تمرکز کافی بر آنها و به کار بستن دیتای عظیم پدید آمده در جریان دورکاری به میزان قابلتوجهی بر کیفیت عملکردشان بیفزایند و دورکاری را به عنوان فرصتی ارزشمند برای کسب موفقیتهای کاری پرشمار مورد استفاده قرار دهند. در ادامه به تاثیر دیتا بر این چهار عامل درهمتنیده اشاره خواهد شد.
دیتا و شناسایی استعدادهای کارکنان
امروزه به لطف پیشرفتهای فناورانه درزمینه ثبت عملکرد کارکنان دورکار این امکان برای مدیران فراهم شده تا جزئیات دقیقی در ارتباط با الگوهای کارکردی کارکنان و کمیت و کیفیت عملکرد آنها به دست آورند و بر اساس همین دیتا هم قادر خواهند بود تا استعدادها و تواناییهای خاص کارکنانشان را مورد سنجش دقیق قرار دهند و نهایت استفاده را از پتانسیلهای نهفته در وجود آنها صورت دهند. وجود چنین دیتای دقیقی این امکان را به مدیران و رهبران تیمهای کاری میدهد تا مشخص کنند آیا اعضای تیم از مهارتها و تواناییها و استعداد کافی برای دستیابی به نتایج موردنظر برخوردارند یا خیر و اگر چنین مهارتها و تواناییهای در آنها وجود ندارد با ارائه کدام آموزشها و تقویت کدام جنبههای فردی و مهارتی میتوان شرایط را بهبود بخشید. بر این اساس، دیتای برآمده از عملکرد پیشین تیمهای دورکار میتواند مبنایی باشد برای رفع نواقص و بهبود عملکرد تیمها در آینده و چنین امکانی در دوران قبل از همهگیری کووید -19 و رواج یافتن دورکاری در سازمانها و شرکتها وجود نداشت.
دیتا و بهبود سیستمهای کاری
هنگامی که صحبت از طراحی و اجرای یک سیستم برنده به میان میآید، وجود دیتای کافی و دقیق یک غنیمت بزرگ و ارزشمند محسوب میشود چراکه میتوان با استفاده از این دیتا در جهت توسعه استراتژیها و همچنین تعیین شاخصهای کلیدی عملکرد که بیشترین تناسب را با ویژگیهای مهارتی و استعدادی تیمهای کاری دارند، گام برداشت. در این میان اگر شاخصهای کلیدی عملکرد برای هر تیم کاری بهگونهای تعیین شوند که برآمده از دیتای عظیم مرتبط با عملکردهای گذشته باشند خواهند توانست به محرک خوبی برای تشویق و تحریک کارکنان برای ارائه بهترین عملکرد ممکن تبدیل شوند و موجی از واقعبینی و انتظارات منطقی و معقول را در درون سازمان ایجاد کنند و از شکلگیری انتظارات و توقعات بیشازحد و نامتعارف از اعضای تیمهای کاری که فراتر از تواناییها و استعدادهای آنها باشد جلوگیری کنند و درنهایت، سیستمی را بر سازمان و تیمهای کاری حاکم میسازند که براساس واقعبینی و انتظارات معقول شکل گرفته است.
دیتا و بهبود فرهنگ سازمانی
در هر سازمانی یک فرهنگ و مجموعهای از ارزشها جریان دارد که رفتار پیشین کارکنان در قبال آنها میتواند مشخص کند نگرش کارکنان در برخورد با فرهنگ سازمانی و ارزشهای بنیادین حاکم بر آن چگونه است. امروزه و بهواسطه وجود دیتای قابلتوجه جمعآوریشده از دورکاران این امکان برای سازمانها به وجود آمده تا بفهمند کدام بخش از فرهنگ سازمانی و کدام ارزشها بیشتر مورداحترام و توجه کارکنان قرار داشته و کدام بخشها از فرهنگ سازمانی آنچنانکه بایدوشاید از سوی کارکنان محترم شمرده نشده است. در این میان و با تحلیل دقیق این دیتا میتوان دست به تغییرات لازم در عناصر تشکیلدهنده فرهنگ سازمانی زد و ارزشهایی را بیشتر موردتوجه قرار داد که ازنظر کارکنان دارای اهمیت و اولویت بیشتری بودهاند. اینیکی دیگر از موهبتهای ناشی از رواج فزاینده دورکاری در سازمانها و پلتفرمهای سنجش برخورد کارکنان با فرهنگ سازمانی است که استفاده بهینه از آن میتواند موجب تطبیقپذیری هر چه بیشتر فرهنگ سازمانی شود و مقاومت کارکنان در برابر پذیرش عناصر اصلی فرهنگسازمانی را به حداقل خواهد رساند.
دیتا و بهبود رهبری سازمانی
استعدادها، سیستمها و فرهنگهای سازمانی همگی از اهمیت زیادی برای تیمهای برنده برخوردار هستند اما اثربخشی فعالیتهای صورت گرفته در ارتباط با آنها بدون وجود یک رهبری کسبوکار منسجم و هدفمند در سطح سازمان به ثمر نخواهد نشست. درواقع، رهبران سازمان باید این توانایی را داشته باشند تا نهایت استفاده را از دیتای موجود ببرند که بهصورت منظم و سیستماتیک از عملکرد تیمهای دورکار جمعآوری شده است. وجود این دیتای عظیم باعث شده تا رهبران سازمانها و شرکتها از نقاط ضعف و کمبودها در سبک رهبریشان آگاه شده و بکوشند تا سبک مدیریت منسجمتری را پیاده کنند که تناسب بیشتری با خواستهها و ویژگیهای نیروی انسانی سازمان داشته باشد و درنهایت رهبری سازمانی باکیفیتتری را در آینده موجب شود و این امر نمیتوانست بدون جمعآوری و تحلیل بازخوردهای دریافت شده از کارکنان درزمینه سبک رهبری سازمان اتفاق بیفتد. بهطورکلی، میتوان این ادعا را مطرح کرد که در عصر دیجیتال فردا که دورکاری و الگوهای کاری هیبریدی در آن پدیدهای رایج و پذیرفتهشده خواهد بود، وجود دیتای کافی و بهروز میتواند تاثیر بسزایی در بهبود متغیرهای کلیدی سازمانها و شرکتها داشته باشد و بسیاری از رویکردهایی که تحقق آنها تا چند سال پیش غیرممکن به نظر میرسید را امکانپذیر سازد و به شکلگیری سازمانهایی باب میل کارکنان و منطبق با استعدادها و تواناییهای آنها کمک کند.