سرویس سیاست مشرق - «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابهلای اخبار و اتفاقات کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیلها و پیشینههایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم میگذاریم. 7:30 هر روز با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.
***
برای مخالفان قانون اساسی و انقلاب 57
محسن میردامادی، کنشگر چپ و از فعالان فتنه 88 اخیرا در گفتوگویی با سایت جماران اظهار کرده است: از جمعیت امروز کشور کسانی که زیر 60 سال سن دارند (حدود 90 درصد مردم) در تصویب قانون اساسی اولیه نقشی نداشته اند و در زمان آن رای گیری یا متولد نشده بودند یا به سن رأی دادن (18 سال در آن زمان) نرسیده بودند. این نسل در زندگی روزمره خود با قانونی مواجه است که در پیدایش آن نقشی نداشته و هر روز هم دایره اختیارات و نقش آفرینی شهروندان در آن تنگ تر می شود و از او خواسته می شود به چنین قانونی تمکین و عمل کند.
او میافزاید: طبعا نسل امروز آمال، آرزوها و خواست هائی متفاوت با نسل سال 57 دارد و شیوه و سبک زندگی و به تبع آن قانون متفاوتی را طلب میکند. با چه منطقی انتظار می رود این نسل بدون آنکه حقی یا راهی برای اصلاح یا تغییر این قانون داشته باشد با آن همدل باشد. این تعارض بین نسل امروز و پدران و یا پدر بزرگ های آنان که به قانون اساسی رای داده اند برای زنان جامعه به مراتب بیشتر است. امروز زنان از یک سو بیش از مردان به سطوح و مدارج بالای علمی و دانشگاهی دست یافته اند و از سوی دیگر با محدودیت های بعضا تحقیرآمیز بیشتری نسبت به مردان مواجه هستند. نقش برجسته زنان در اعتراضات جاری متاثر از این واقعیات است. به این اضافه کنید شرایط سخت و فزاینده معیشتی را که برای جوانان چشمانداز امید بخشی برای آینده ترسیم نمی کند و امیدی به آینده روشن برایشان متصور نیست.
میردامادی تصریح میکند:
"برای نسل ما که در انقلاب بود و به قانون اساسی نظام رأی داد امام استدلالی منطقی و دنیا پسند داشتند که در سخنرانی معروف بهشت زهرا بیان شد به این مضمون که «سرنوشت هر ملتی به دست خودش است. ما در زمان سابق ـ فرض بفرمایید که زمان اول قاجاریه ـ نبودیم؛ اگر فرض کنیم که سلطنت قاجاریه به واسطۀ یک رفراندمی تحقق پیدا کرد و همۀ ملت هم ـ ما فرض کنیم که ـ رأی مثبت دادند اما رأی مثبت دادند بر آغا محمد خان قَجَر و آن سلاطینی که بعدها می آیند؛ در زمانی که ما بودیم و زمان سلطنت احمد شاه بود، هیچ یک از ما زمان آغا محمد خان را ادراک نکرده؛ آن اجداد ما که رأی دادند برای سلطنت قاجاریه، به چه حقی رأی دادند که زمان ما احمد شاه سلطان باشد؟ سرنوشت هر ملت دست خودش است.».(صحیفه امام، ج6، ص11)
نسل ما از این اختیار برخوردار بود که نظام مورد نظرش را انتخاب کند(هر چند بخش قابل توجهی از همان کسانی که به قانون اساسی فعلی رأی دادند هم امروز جزء ناراضیان هستند و شباهتی بین آنچه در انقلاب وعده داده شده بود و آنچه امروز محقق شده نمی بینند). آیا نسل امروز هم حق ندارد چنین اختیاری را مطالبه کند و بخواهد قانون اساسی مطلوب خودش را داشته باشد؟ "[1]
*در پاسخ به شبهه میردامادی که پیش از این در کلام دیگرانی مثل حجاریان و علیرضا بهشتی نیز تکرار شده است باید دانست که:
1_ "حق انتخاب" هرگز راجع به اصل نظام و قانون اساسی نیست.
زیرا فرض نظامات بر این است که حدوث یا انقلاب اولیه بر مدار عقلانیت و مجاهدت بوده است و هرگز نمیتوان و نباید به این سابقه درخشان لگد زد.
2_ در جمله نقل شده از امام راحل که میردامادی به آن اشاره دارد؛ همانطور که مشاهده میشود میردامادی –در حالت خوشبینانه- متوجه نیست که منظور فیلسوف بزرگ انقلاب اسلامی یعنی امام خمینی(ره)؛ اشاره به "رأی بد" و نیز انقلاب غیر عقلانی کسانی در گذشته بوده که موجب ادامه یا روی کارآمدن ناکارآمدان و جبّارین شده است.
آشکار است که در این حالت نمیتوان به انتخاب اولیه گذشتگان وفادار ماند و باید آنرا ولو با انقلاب به مسیر صلاح و فلاح کشاند.
اما این گزینه درباره انقلاب اسلامی 57 و مسیری که امام راحل گشود صادق نیست چه اینکه آن حرکت، آن انقلاب و آن انتخاب جملگی عقلانی بودند و اکنون نیز صاحب کارنامه قابل اثباتاند.
پس نمیتوان هرگز به این انقلاب و قانون اساسی معهود آن پشت پا زد.
3_ در گام سوم شاید این گزاره القایی امثال میردامادی به ذهن بیاید که "کدامین دستاورد!؟ " و آیا فقط دستاوردهای امنیتی ملاک است؟
دقت شود که سیاهنمایی و انکار دستاوردها سکه رائج بازار فعلی است.
انقلاب اسلامی ایران و محوریت آن یعنی قانون اساسی؛ اگر و فقط اگر یک دستاورد اقتصادی یعنی "مالیات ارزان فعلی" را میداشت هم قابلیت پاسداشتی بیش از این داشت.
چه رسد به اینکه انقلاب اسلامی ایران، امروز و در آستانه 44 سالگی توانسته ارزانترین سوخت و ارزانترین نان جهان را نیز در اختیار شهروندانش قرار دهد، نرخ فقر مطلق خود را به کمتر از 1 درصد برساند و در این رتبه به جایگاهی بهتر از انگلیس برسد و ایضا توانسته نرخ بیکاری خود را نیز تک رقمی کند. (دقت شود که تقاضای کار تحصیلکردگان شامل کارهای پشت میزی است که کم هستند. به این پدیده "بیکاری شیک" گفته میشود)
پس انقلاب اسلامی دستاوردهای اقتصادی غیر قابل انکاری دارد و مادام که این دستاوردها هستند یا مسیری برای ایجاد آنها وجود دارد؛ پشت پا زدن به انقلاب 57 و قانون اساسی یک رفتار غیر عقلانی است.
اینکه چرا میردامادی و دوستان او از این دستاوردها سخنی نمیگویند؛ شاید به دلیل عزم آنها برای ایجاد "فتنه اقتصادی" و براندازی باشد و شاید برای قصدشان به منظور تغییر قانون اساسی از اسلامی به سکولار!
حالت سوم و البته بعیدی هم هست و آن ندانستن و سادهلوحی فرماندهان فتنه 88 و بانیان آشوب است!
4_ ممکن است کسی هیچیک از این استدلالها و تحلیلها را قبول نداشته باشد و بگوید: "من بعنوان یک شهروند ایرانی، اکنون با انقلاب 57 و قانون اساسی مخالفم، نظر اکثریت که در استقرار نظام متبلور است را نمیپذیرم و هرگز قانع نخواهم شد"!
فلسفه و عقلانیت البته در اینجا هم بنبست ندارد و پاسخ مشخص و غیر قابل خدشهای به این قلیل افراد میدهد.
کسی که حاضر به مباحثه استدلالی نیست، عقلانیت محرز را نیز انکار میکند و حاضر به پذیرش سازوکار فعلی حکومت جمهوری اسلامی ایران نیست؛ در یک 3 راهی قرار دارد:
_برود
_بماند و علیرغم مخالفت قلبی با نظام اسلامی اما مثل یک شهروند ملتزم به قانون اسلامی زندگی کند
_انقلاب کند
این 3 راه که گزینه چهارمی بر آنها ممکن نیست؛ البته بصورت همزمان نیز قابل انجام نیستند!
یعنی یک فرد نامعتقد به انقلاب اسلامی نمیتواند همزمان عزم انقلاب و خرابکاری داشته باشد اما کت شهروندی هم به تن کند و تا پیشامد فرصت خرابکاری از مواهب اقتصادی و امنیتی و اجتماعی نظام اسلامی استفاده کند.
و یا مثلا به قصد مهاجرت، بخشی از عمرش را در ایران سپری کند اما در طول مدت حضورش در ایران نیز به منظور فراهم آوردن زمینه مهاجرت؛ ژست اپوزسیونی بگیرد و یا هیچ دفاعی از نظام نداشته باشد.
چه اینکه این رفتارها تماما معنی تزویر میدهد و مخالف مزوّر انقلاب اسلامی هم قادر به هیچ انقلابی نیست. چون در بیرون بیعقل است و در درون مزوّر و یک بیعقلِ مزوّر هم قادر به هیچ انقلابی نیست.
***
انسانهای متمدن چگونه اعتراض میکنند؟
"اعتراض خیابانی"؛ نسخههای جنگل برای جامعه متمدن!
اشرف بروجردی، فعال چپ و از مقامات دولت روحانی در گفتوگو با ایسنا، درباره راهکار پایان یافتن اعتراضات و ناآرامی ها در کشور، اظهار کرده است: مردم وقتی دست به اعتراض میزنند که احساس کنند به حرف آنها توجهی نشده و به خواسته آنها پاسخی داده نمیشود. مساله حجاب نماد تراکم اعتراضات شد، اما این اعتراضات ریشههای فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی دارد. برای پایان دادن به اعتراضات باید مردم احساس کنند که تغییراتی ایجاد میشود.
او با اشاره به مشکلات اقتصادی و خواسته مردم برای حل این مشکلات، میافزاید: مردم الان احساس نمیکنند مسئولان گامی برای حل این مشکلات برداشتهاند؛ بنابراین اعتراض میکنند. از سویی مردم احساس میکردند که به تدریج نقش آنها کمرنگ شد و نادیده گرفته شدند، ولی چیزی نگفته و در مقابل نادیده گرفته شدن، سکوت کردند. از دیگر سو مردم منتظر کاهش مشکلات با تصویب برجام بودند. آنها منتظر ماندند کسانی که از ابتدا با این مساله مخالف بودند، حالا که به مسئولیت رسیدهاند این پرونده را به نتیجه برسانند، اما این مساله هم حل نشد و مردم دیگر خسته شدهاند که تغییری در زندگی و معیشت آنها ایجاد نشد.[2]
*صاحب این سخنان کأنه جامعه را با جنگل و مردم را با احشام اشتباه گرفته و در این تصور است که در فضای اجتماعی هم باید همانند جنگل؛ هنگامی که مشکلی در آب و علف و دما پدید آمد؛ انسانها یکدیگر را بدرّند، نعره بزنند و هرکس به ضعیفتر یا از دور چنگ و دندان نشان بدهد!
این در حالی است که انسان موجودی مدنیالطبع است و برای همین اجتماع را بوجود آورد و زیست قانونمند را در قالب سیاست پذیرفت.
فلذاست که انسان متمدن، حل مشکلات خود را از مسیر عقلانیت و سیاست و "رأی خوب" میجوید نه از مسیر اغتشاش و اعتراض بدون مجوز خیابانی.
میماند "چیستی روش اعتراض در اجتماع" که انتظار بود خانم بروجردی پس از اینهمه سال ارتزاق از بیتالمال و ماندن بر مساند سیاسی؛ به جای قانون جنگل؛ همانرا برای مردم توضیح میدادند. که ندادند...!
راه اعتراض در جوامع متمدن از دو طریق قوانین احزاب یا قوانین شهروندی ممکن است.
به این طریق که گروهی از شهروندان در صورتی که به موضوعی اعتراض عقلانی داشته باشند و نهادهای قانونی هم این عقلانیت را تأیید کنند؛ میتوانند از 2 طریق اعلام به احزاب و یا عزم گروهی نسبت به دریافت مجوز اعتراض از نهادهای قانونی اقدام کنند.
سپس تعهدات قانونی لازم در زمینه احترام به قانون، پلیس و حقوق دیگران را ارائه دهند و در نهایت در ساعت و مکان مقرر و طبق تعهدات مضبوط اقدام به "اعتراض قانونی" کنند.
***
روایت جانشین فرمانده فراجا از یک قدرت ملی
سردار قاسم رضایی، جانشین فرمانده نیروی انتظامی، اخیراً طی سخنانی در کرمان، حجاب و عفاف را یک قدرت ملی دانست و تاکید کرد: انقلاب اسلامی به خاطر حفظ همین ارزشها شکل گرفت اما اگر یک عده این ارزش را مورد هجمه قرار دادند باید بدانند مورد لعن و نفرین همگان هستند چرا که وقوع اغتشاشات بخش زیادی از توان عملیاتی انتظامی را به سمت کنترل این موارد پیش برد و متاسفانه در برخی زمینهها با افزایش جرائم روبه رو بودیم.
وی افزود: همه آن ها که باعث تهییج مردم شدند و همه آن ها که به ناحق اظهار نظرهای نادرست می کردند در وقوع این جرائم سهیم هستند.
به گزارش ایرنا، رضایی همچنین خاطرنشان کرد: بی توجهی به حجاب در واقع ستون امنیت خانواده ها را متزلزل می کند و راه را برای نفوذ به حریم خانوادهها هموار میسازد. پس لازم است به خانواده ها یادآور شویم به حرمت خون شهدای بی شمار میهن عزیزمان حافظ ارزش های دینی و اسلامی باشند و هیچ گاه راه را برای نفوذ دشمن هموار نسازند.[3]
* همچنانکه سردار رضایی بیان کرده است، باید برای افکار عمومی نیز شرح شود که اغتشاش یعنی حمام خون، یعنی ایجاد زمینه جرم و جنایت، یعنی شکسته شدن قانون، یعنی کسادی بازار و غیره. همانکه در اغتشاشات هفتههای اخیر دیدیم و مقامات رسمی هم میزان و چیستی آنها را اعلام کردهاند.
در این باره حتما نیاز است که "قشر فریبخورده" اعم از خواص یا مردم عادی نسبت به "توبه، اصلاح و تبیین" اقدام کنند تا زمینه مشکلات و تکرار اغتشاشات از ریشه برکنده شود. زیرا اگر خیابان شلوغ شود؛ فقط اراذل و اوباش مسئول نیستند و همه آنها که "به دمی یا درمی یا قلمی یا قدمی" موجب ازدحام خیابانی شدهاند؛ در دنیا و عقبی مسئولند.
***
1_ https://www.jamaran.news/fa/tiny/news-1572797
2_ isna.ir/xdMGHS
3_ isna.ir/xdMJ5p