ابر تنشها بر آسمان ایران و پایتختهای اروپایی سایه افکنده است. اتحادیه اروپا که در طول یک دهه گذشته نقش میانجی و تسهیلگری در روابط ایران و آمریکا منجر به شکلگیری توافق هستهای 2015 و مذاکرات احیای برجام در طول دو سال گذشته داشته است و در یک دوره بین این دو بازه زمانی با رویکرد تقابلی ترامپ در قبال تهران کاملا مخالفت کرد، در شرایط کنونی در عمل در مسیر تنش با تهران گام برمیدارد. تصویب دو قطعنامه سیاسی در آژانس و حقوقی در شورای حقوق بشر با محوریت تروئیکای اروپایی در یک هفته گذشته نشاندهنده این فضا پس از بنبست در مذاکرات برجام و بروز اعتراضات و ناآرامیها در ایران است.
در چنین فضایی که مطلوبیتهای توافق بین طرفین تا حد زیادی کمرنگ شده و اروپا مجددا مانند دوره 2012-2009 در حال قرار گرفتن در کنار ایالات متحده است، فعال شدن سایر بازیگران میانجی و تسهیلکننده از جمله دولتهای عرب خلیج فارس امر محتملی به نظر میرسد. این موضوع بهویژه با توجه به اولویت سیاست همسایگی دولت سیزدهم و بهبود روابط با امارات عربی متحده و همچنین مذاکرات در جریان ولی تعلیق شده ایران و عربستان سعودی میتواند مسیر ممکن و محتملی برای ارسال پیامهای دیپلماتیک باشد. ماموریتی که عمان از دههها قبل و قطر در طول چند سال گذشته آن را برعهده گرفتهاند و میتواند به سایر دولتهای شورای همکاری از جمله امارات نیز سرایت پیدا کند. با این حال این پرسش مطرح است که با توجه به دنبالهروی امنیتی این بازیگران از آمریکا که در برهههایی منجر به قرارگیری در کنار آمریکا و تصاعد تنش با ایران شده است، دولتهای عرب خلیج فارس تا چه میزان ظرفیت میانجیگری و تسهیلگری در میانه تنشهای ایران و آمریکا را دارند؟
ناامیدی از اروپا
اتحادیه اروپا و در راس آنها سه بازیگر اصلی یعنی فرانسه، آلمان و بریتانیا در طول دهههای گذشته همواره در تلاش بودهاند تا میان نیازهای امنیتی و دغدغههای حقوق بشری با ایران موازنه ایجاد کرده و رویکرد چندجانبهگرایانهای برای مواجهه با پروندههای مربوط به جمهوری اسلامی در پیش بگیرند. اگرچه در فراز و فرود روابط، زمینههای بروز تنش فراگیر به شکل فراخوانی سفرا در اوایل دهه 70 شمسی بین تهران و پایتختهای اروپایی هویدا شد، اما بهطور کلی دولتهای اروپایی در تلاش بودهاند تا روابط سیاسی و اقتصادی گستردهای را با جمهوری اسلامی داشته و از این مسیر زمینه را برای گفتوگوهای سطح بالا که حقوق بشر یکی از محورهای اصلی آن بوده است، فراهم کنند.
این روند اما پس از بنبست در مذاکرات احیای برجام که از قضا تروئیکای اروپایی نقش تسهیلگری در آن داشته و با بسته جوزپ بورل درصدد احیای مذاکرات برجام بودند، کاملا تغییر کرده و زمینه برای نقش فعال و مداخلهگرایانه اروپا پس از بروز اعتراضات در ایران فراهم شده است. تصویب قطعنامه شورای حقوق بشر با محوریت آلمان و ایسلند به خوبی نشاندهنده این فضای جدید در روابط تهران و پایتختهای اروپایی است. مضاف بر این دو متغیر، ادعای مداخله پهپادی ایران در جنگ اوکراین و کمکهای فنی و نظامی تهران به مسکو متغیر دیگری در ادراکات جدید اروپا از نقش جمهوری اسلامی در منطقه و فراتر از منطقه است که حساسیت ویژهای را در مرزهای امنیتی اروپا به وجود آورده است.
روز دوشنبه آلمان بزرگترین شریک تجاری ایران در اتحادیه اروپا بر تغییر نگرش اروپاییها درباره مذاکرات هستهای تاکید کرد. برلین اشاره کرد که با واشنگتن در تغییر تمرکز از احیای برجام بر توجه به اعتراضات در داخل ایران اتفاق نظر دارد. حال که برجام به بنبست رسیده و مداخله اروپا در ناآرامیهای داخلی ایران ملموستر شده است و از طرف سوم به ذهنیت جدید اروپا از مداخله امنیتی ایران در اوکراین شکل داده است، این احتمال مطرح است که آیا اروپاییها عطای توافق را به لقایش خواهند بخشید و در کنار ایالات متحده قرار خواهند گرفت؟ و اینکه بروز چنین زمینهای آیا منجر به نادیدهانگاری نقش اروپا در مذاکرات احیای برجام میشود و نقش عمان و قطر و همچنین امارات عربی متحده در این میان پررنگتر خواهد شد؟
تغییر مسیر میانجیگری؟
با سرد شدن روابط با اروپا، تهران و همسایگانش نزدیکی رابطه محتاطانه را دنبال میکنند. امارات و کویت بعد از یک دوره تنش در روابط هر دو سفیران خود را شهریور ماه در ایران منصوب کردند. مذاکرات ایران و عربستان سعودی نیز از فروردین 1400 تا اردیبهشت 1401 در پنج دور به میزبانی بغداد برگزار شد و قرار است دور بعدی آن نیز -اگر دو کشور بتوانند از تنشها بر سر مداخله تلویزیون ایران اینترنشنال نزدیک به عربستان در جهتدهی به ناآرامیها عبور کنند- برگزار شود. عمان و قطر نیز که از مدتها پیش روابط خوب و در حال ارتقا با ایران را محور سیاست خارجی خود قرار دادهاند.
تهران نیز از خرداد 1400 و با روی کار آمدن دولت سیزدهم اولویت سیاست همسایگی را محور روابط خارجی خود قرار داده که منجر به تغییر فضا در روابط با دولتهای عربی خلیج فارس شده است. از این زاویه است که جمهوری اسلامی به دنبال تفکیک روابط با دولتهای عربی خلیج فارس از برجام و روابط سیاسی و امنیتی با غرب است. بازیگران عربی خلیج فارس نیز پس از یک دوره تنش گسترده با ایران که منبعث از خیزشهای عربی 2011 و سقوط دومینووار دولتهای عرب متحد عربستان سعودی بود، به سمت تنشزدایی و مدیریت تنش با تهران حرکت کردهاند. انفجارها در آبهای خلیجفارس بهویژه انفجار تاسیسات نفت آرامکو در سپتامبر 2018 نقطه عطفی در ادراک بازیگران شورای همکاری از ورود به تصاعد بحران با ایران داشته است.
با وجود این روابط پیچیده و درهم تنیده دولتهای عرب خلیج فارس با ایالات متحده به ویژه همکاریهای نظامی و امنیتی بین این دو بلوک باعث شده تا این بازیگران با وجود تلاشهایی که در طول سالهای گذشته برای متنوعسازی سبد سیاست خارجی خود و تعادل در نیازهای نظامی به آمریکا با نزدیک شدن به فرانسه، روسیه و چین صورت دادهاند، همچنان آمریکا نقش پررنگی در ترتیبات امنیتی و محاسبات سیاسی آنها برای نزدیک شدن به ایران ایفا میکند. این مساله به ویژه در شرایط بروز تنش و ورود به فضای تصاعد بحران در روابط ایران و غرب، محدودیتهای بیشتری را بر پایتختهای عربی تحمیل میکند و ظرفیت میانجیگری و تسهیلگری این بازیگران را به میزان زیادی کاهش میدهد.
به ویژه که اگر این بازیگران مجبور به انتخابهای صریحتر در روابط تهران و واشنگتن شوند، الگوی رفتاری آنها در طول سالیان گذشته نشان میدهد که به سمت دنبالهروی از آمریکا حرکت میکنند. در همین خصوص الی گرانمایه معاون مدیر برنامه خاورمیانه و شمال آفریقا در شورای روابط خارجی اروپا به میدلایست آی میگوید: «تهران میپرسد آیا ما واقعا دیگر به اروپا نیاز داریم، زیرا امارات یا قطر ممکن است به عنوان تسهیلکننده مذاکرات با آمریکاییها مفیدتر باشند. با این حال معتقدم ایران در ارزیابی و محاسبات خود با آتش زدن پل روابط و فرصت با اروپا پل احیای فرصت احتمالی برجام را میسوزاند.»
در چنین فضایی ضمن اینکه باید روابط همسایگی با دولتهای عرب خلیج فارس به ویژه عربستان سعودی را در مسیر مشخصتری برای مدیریت تنشها و بازگشت از روابط تنشزا به سمت رقابت متعارف قرار داد، اما این واقعیت را باید مفروض گرفت که به دلیل روابط تاریخی این بازیگران با آمریکا و آسیبپذیریهای امنیتی این دولتها بهویژه ذهنیت همچنان حاکم بر تصمیمگیرندگان این کشورها از نقش در حال گسترش ایران در خاورمیانه، انتظار رفتار میانجیگری و تسهیلگر در شرایط بروز تنشها در روابط ایران و آمریکا بهعلاوه اروپا چندان معقول بهنظر نمیرسد.