سرویس جهان مشرق- اهداف توسعه پایدار یا «دستور کار 2030» سازمان ملل متحد و شرکای سازمان ملل در مجمع جهانی اقتصاد (WEF) مستقیماً با افزایش حمله نظارتی به تولیدکنندگان محصولات کشاورزی از هلند و ایالات متحده گرفته تا سریلانکا و فراتر از آن مرتبط هستند. در واقع، تعدادی از 17 هدف توسعه پایدار سازمان ملل متحد (SDGs) مستقیماً با اجرای قوانینی مرتبط است که کشاورزی، دامداری و منابع غذایی جهانی را تحت فشار قرار می دهد.
مقامات ارشد حزب کمونیست چین (CCP) در سیستم سازمان ملل متحد در پیشبرد سند اهداف توسعه پایدار فعالانه نقش ایفا می کنند و در حال حاضر در هدایت اجرای استراتژی جهانی توسط سازمان ملل مشارکت دارند.
به باور شماری از کارشناسان، اگر مقررات پایداری مورد حمایت سازمان ملل در زمینه کشاورزی و تولید مواد غذایی، متوقف نشود، باعث ویرانی اقتصادی، کمبود اقلام ضروری، گرسنگی گسترده و از دست دادن قابل توجه آزادی های شخصی خواهد شد. مقامات سیاسی کشورهای شمال، پیش بینی می کنند که با گذشت سال، کمبود مواد غذایی خطرناکی که میلیون ها نفر در حال حاضر با آن مواجه هستند، وخیمتر هم خواهد شد.
با بررسی اوراق رسمی سازمان ملل معلوم می شود که با دستکاری تولید جهانی غذا و اقتصاد جهانی برای تحقق اهداف پایداری جهانی، در واقع مالکیت خصوصی زمین در تیررس قرار دارد. همانطور که سازمان ملل در وب سایت «اهداف توسعه پایدار» خود توضیح می دهد، اهداف تعیین شده در سال 2015 "بر اساس دههها کار دولتها و سازمان ملل متحد است. "
کنفرانس ملل متحد در مورد سکونتگاه های انسانی در ونکوور کانادا(ژوئن 1976)، که اغلب به عنوان Habitat I شناخته می شود، بیانیه ونکوور را مصوب کرد، یکی از اولین کنفرانسهایی بود که دستور کار «پایداری» را تعریف کرد. بر اساس این قرارداد، مالکیت زمین خصوصی "ابزار اصلی انباشت و تمرکز ثروت است، بنابراین به بیعدالتی اجتماعی کمک می کند" و "زمین را نمی توان به عنوان یک دارایی عادی تحت کنترل افراد تلقی کرد."
قطعنامه سازمان ملل اعلام کرد که «کنترل عمومی استفاده از زمین ناگزیراست» و اینگونه راه را برای تحقق «پیشبینی» مجمع جهانی اقتصاد(که امروز با حجم و گسترهی عظیم تبلیغات رسانهای شهرت یافته است) را تنظیم کرد که تا سال 2030، «شما مالک چیزی نخواهید بود.»
ایدا آئوکن، نماینده پارلمان دانمارک، سوسیالیست، عضو مجمع رهبران جوان جهان، عضو مجمع جهانی اقتصاد و از نیروهای جوان تربیتشده توسط کلاوس شواب، در سخنرانی سال گذشته خود در پارلمان اروپا، عصارهی برنامه گلوبالیستی-کمونیستی نظام سلطه جهانی را به زبان آورد:
"به 2030 خوش آمدید. چیزی ندارم. حریم خصوصی ندارم و زندگی از این بهتر نخواهد بود! "
از آن زمان، تعدادی از سازمانها و نمایندگان سازمان ملل چشمانداز خود را از «پایداری» توصیف کردهاند که شامل تقاضا برای محدودیتهای قابل توجه در مصرف انرژی، کاهش مصرف گوشت، کاهش سفر، کاهش فضای زندگی و کاهش ثروت مادی است.
نکته بسیار جالب و قابلتامل این است که به باور پژوهشگران و کارشناسان مستقل، در تلاش برای متمرکزکردن کنترل بر تولید مواد غذایی و از بین بردن کشاورزی و دامداری مستقل و خصوصی، برخی از ثروتمندترین و با نفوذترین رهبران شرکتی در جهان(یعنی ابرسرمایهداران) با کمونیست ها در چین و سایر کشورها همکاری می کنند.
یک شریک استراتژیک سازمان ملل متحد در دستور کار 2030، «مجمع جهانی اقتصاد» (World Economic forum)است، شبکهای از شرکت های بین المللی مهم که از قضاء با با حزب کمونیست چین همکاری نزدیک دارد.
گزارشهای پیشین مشرق درباره شواب و هراری:
«یووال نوح هراری» کیست؟ / یهودی همجنسبازی که «پیشگوی آینده بشر» شد! +تصاویر و فیلم
از «فائوچی» و «شواب» تا «هانتر بایدن» و «ناتان ولف» / با شبکه مخوف کاسبان پاندمی آشنا شوید+عکس و سند
همانطور که مقامات سراسر جهان، از جمله جو بایدن، رئیس جمهور ایالات متحده و دیوید بیزلی، رئیس برنامه جهانی غذای سازمان ملل، نسبت به کمبود قریب الوقوع غذا در سراسر جهان هشدار می دهند، مقررات تولید مواد غذایی در حال سختتر شدن است و حتی تلاش هایی برای تعطیل کردن بخش بزرگی از مزارع کشاورزی و دامداری وجود دارد. کار به جایی رسیده که در کشورهای پیشتاز و اصطلاحا پایلوت در سختگیری روی تولیدات زراعی و دامی همچون هلند، نیوزیلند، استرالیا و کانادا مقررات عجیبی وضع و ابلاغ شده است. مثلا چند هفته پیش، در نیوزیلند، دولت لایحهای به مجلس برده که روی «باد معده» دام برای مزرعهداران مالیات وضع شود!
اما کشورهای غربی و بسیاری از کشورهای وابسته به کمک، مقررات را حتی بیشتر از این که آنها را کاهش داده و تولید را افزایش دهند، تشدید می کنند. در تابستان امسال، کشاورزان هلندی - که نزدیک به نقطه شکست و تسلیم بودند - با اعتراضات گسترده پاسخ دادند. به دنبال آن تحولات پرآشوب در سریلانکا به دلیل کمبود مواد غذایی ناشی از تصمیمات سیاسی صورت گرفت.
دولتها و سازمانهای بینالمللی از توجیهات مختلفی برای این سیاست استفاده کردهاند، مانند تقویت «عدالت اقتصادی»، حفاظت از گونههای مختلف گیاهی و جانوری، و حتی بازپرداخت زمین به مردم بومی. با این حال، مخالفان این سیاست ها ادعا می کنند که هدف به هیچ وجه حفاظت از محیط زیست یا متوقف کردن تغییرات آب و هوایی نیست. داستان «پایداری» و شعارهای اینچنینی، در واقع تاکتیکی برای به دست آوردن کنترل بر غذا، مزرعه و مردم است. به گفته کریگ راکر، رئیس «کمیته برای فردای سازنده» (CFACT)، یک سازمان سیاست عمومی که بر مسائل زیست محیطی و توسعه تمرکز دارد، "هدف نهایی این تلاش ها کاهش حاکمیت ملتهای مستقل است. "
هدف، تحکیم اقتدار در سطح ملی و حتی بین المللی است. راکر می گوید:
"هدف کسانی که این دستور کار را پیش می برند، آنطور که ادعا می کنند، نجات کره زمین نیست، بلکه افزایش کنترل بر مردم است. "
سازمان ملل متحد و کشورهای عضو آن «اهداف توسعه پایدار» را که اغلب به عنوان دستور کار 2030 شناخته می شود، در سال 2015 به عنوان نقشه راهی برای «تحول جهان ما» تصویب کردند. این 17 سرفصل شامل 169 هدف است که هر جنبه از اقتصاد و زندگی بشر را پوشش می دهد و توسط مقامات ارشد سازمان ملل به عنوان «طرح اصلی برای بشریت» و» اعلامیه جهانی وابستگی متقابل» اعلام شده است. در مقدمه این سند آمده است که "هیچ کس عقب نخواهد ماند" و تصریح دارد که "همه کشورها و همه ذینفعان با مشارکت مشترک، این طرح را اجرا خواهند کرد. "
هدف 10 از برنامه سازمان ملل، از جمله، شامل توزیع مجدد ثروت در مقیاس ملی و جهانی، علاوه بر "تغییرات اساسی در شیوه تولید و مصرف کالاها و خدمات جوامع ما" است.
اهداف توسعه پایدار بر استفاده از دولتها برای اصلاح کلیه فعالیتهای اقتصادی بشر تأکید میکنند، و هدف 12 مستلزم «الگوهای مصرف و تولید پایدار» است. تعدادی از اهداف خاص ذکر شده در هدف 12 ارتباط نزدیکی با شیوه های کشاورزی دارد که تولید مواد غذایی را به خطر می اندازد. اینها شامل «مدیریت پایدار و استفاده کارآمد از منابع طبیعی» است. این سند مستلزم «مدیریت صحیح زیستمحیطی مواد شیمیایی و تمام زبالهها در طول چرخه زندگی آنها، مطابق با چارچوبهای بینالمللی توافقشده» است، که شاید مهمتر باشد. در نتیجه، "به طور قابل توجهی انتشار آنها در هوا، آب و خاک را کاهش می دهد تا اثرات نامطلوب آنها بر سلامت انسان و محیط زیست، به ویژه برای کشاورزان به حداقل برسد. "
هدف 14، که"آلودگی دریایی از همه نوع، به ویژه از فعالیتهای زمینی، از جمله … آلودگی مواد مغذی" را پوشش میدهد، همان چیزی است که مستقیماً با آنچه مخالفان این سیاستها، «جنگ علیه کشاورزان» نامیدهاند مرتبط است. کشاورزی و تولید مواد غذایی اغلب در متن این سند توسط سازمان ملل به عنوان تهدیدی برای اقیانوس ذکر می شود.
نهاد پیشرو در ایجاد این تغییرات جهانی، سازمان خواربار و کشاورزی ملل متحد(فائو) است که توسط کو دونگیو، معاون سابق وزارت کشاورزی و امور روستایی حزب کمونیست چین، هدایت میشود.
این نهاد زیرمجموعهی سازمان ملل متحد در گزارش سال 2014 خود با عنوان «ساخت چشم انداز مشترک برای غذا و کشاورزی پایدار: اصول و رویکردها» خواستار محدودیت های شدید در استفاده از کودها، آفت کش ها، انتشار گازهای گلخانه ای و آب در بخش کشاورزی شده است. [1]
بر اساس این گزارش فائو، "استفاده بیش از حد از کود نیتروژن عامل اصلی آلودگی آب و انتشار گازهای گلخانه ای است. " این گزارش به عنوان الگویی از چگونگی تغییر کشاورزی، آنطور که توسط سازمان ملل متحد به عنوان پایدار به رسمیت شناخته شود، عمل می کند. این در حالی است که با اعمال این محدودیتها، عملا کشاورزی و دامداری در مقیاس بزرگ و تولید انبوه، برای بخش خصوصی و حتی بسیاری از دولتهای جهان، غیراقتصادی و غیرقابل تداوم می شود و این دقیقا همان مسالهای است که کشاورزان و دامداران هلندی و سریلانکایی را برای اعتراض به خیابان کشاند. ناگفته پیداست که ادامه این سیاستها، مساوی است با سر به فلک کشیدن قیمت محصولات کشاورزی و دامی(که همین حالا هم به بهانههای مختلف به طرز چشمگیری رشد قیمت داشته است).
همزمان با این تحرکات، شاهد هستیم که رسانههای وابسته به جریان گلوبالیسم و سلبریتیهای تحت امر آنها، هر روز بر دامنهی تبلیغات خود برای مفید و اقتصادی نشان دادن مصرف «حشرات» و «گوشت مصنوعی» به عنوان مواد غذایی جایگزین برای مردم زمین هستند. همزمان، زنجیرهی تلف شدن انبوه دامها و آتش گرفتن مداوم مزارع در آمریکا و اروپا و دیگر نقاط دنیا، کم کم افکار عمومی را به این نتیجه رسانده که این حجم از انهدام منابع حیاتی نمیتواند تصادفی باشد. آیا تقارن همه این تحولات، اتفاقی و غیرسازمانیافته است؟
در دنیای زرد و ژورنالیستی سیاست داغ و از منظر عوام، لیبرالسرمایهداری و کمونیسم، همچون کارد و پنیر و سیاه و سفید و مصداق اتم تضاد و تقابل هستند. اما اگر روندها و راهبردها را دقیقا بررسی کنیم، آنگاه روشن می شود که حاملان، هادیان و مجریان «نظم نوین جهانی»، به حکومت توتالیتری و سراسری کمونیستی، آنگونه که مطلوب کارل مارکس، لنین و استالین بود، به چشم یک ایدهآل نگاه می کنند.
حکومتی جهانی، که در آن حکومتهای ملی، مرزهای سرزمینی، پول ملی، اقتصاد ملی، سبک زیست بومی، مذاهب و هر چیزی که موجب تعدد و تکثر می شود، از بین می رود و یک سیستم واحد و متمرکز جهانی برای همه امور و اجزای زندگی ساکنان زمین تصمیم می گیرد. هویتها تبدیل به عدد و رقم می شوند، کشاورزی و دامداری خصوصی وجود ندارد و غذا تحت کنترل کامل یک دولت جهانی است، و حتی اموری چون جنسیت هم قابل دستکاری توسط حکومت واحد است. در عوض تودههای مردم مسخشده در جهان ساختگی و بازنماییشده(واقعیت مجازی) به آرزوهای خود می رسند و خوشحالند در حالی که در واقع، هیچ چیزی از خود و متعلق به خود ندارند.
بیجهت نیست که کلاس شواب، بنیانگذار و همهکاره «مجمع جهانی اقتصاد»، یکی از ذیتفوذترین افراد دولت پنهان جهانی که بسیاری از سران سیاسی دنیا پیش او تعظیم می کنند و بزرگترین منادی حال حاضر «نظم نوین جهانی» است، سردیس ولادیمیر ایلیچ اولیانوف(همان لنین) را در اتاق کار خودمی گذارد.
[1] https://www.fao.org/3/i3940e/i3940e.pdf