سرویس سیاست مشرق - «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابهلای اخبار و اتفاقات کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیلها و پیشینههایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم میگذاریم. 7:30 هر روز با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.
***
مشکل مردم کمبود کالا است یا "گرانی"؟!
رییس بازرسی و نظارت اتاق اصناف استان البرز با اشاره به افزایش خریدهای پایان سال گفته است: تیم های نظارت ویژه با دستور دادستان مرکز این استان برای رصد بازار فعال شده است.
مهدی سیاهوشی در مصاحبه با ایرنا همچنین افزود: براین اساس تیم های نظارت با محوریت اتاق اصناف، اداره کل صنعت، معدن و تجارت، تعزیرات حکومتی، جهاد کشاورزی و علوم پزشکی در سطح استان وضعیت بازار را رصد میکنند.
وی خاطرنشان کرد: بیشترین تمرکز روی کالاهای اساسی مانند گوشت قرمز ، مرغ، روغن ، برنج، ماکارونی و امثال آن صورت می گیرد.
رییس بازرسی و نظارت اتاق اصناف البرز گفت: اکنون هیچگونه کمبود کالایی در بازار وجود ندارد و مواد غذایی و کالاهای اساسی به وفور دیده می شود![1]
*متأسفانه گاهی در کلام مسئولان پیرامون مباحث بازار میبینیم که آقایان در اشاره به وظائف نظارتی خود تأکید دارند که هیچ کمبودی در بازار وجود ندارد!
این در حالی است که مشکل کالاها و اقلام در بازار فعلی ایران بحث کمبود یا قحطی نیست بلکه مشکل "گرانی بیقاعده" است که زندگی مردم را با چالش مواجه ساخته.
در واقع مسئولان امر به جای اینکه اعلام کنند برای مبارزه با گرانی بیقاعده چه کردهاند و فعالیتهای آنها به چه تأثیر ملموسی در زندگی مردم منتج شده است؛ دائما امری نامهم به نام "کمبود نداریم" را مورد اشاره قرار میدهند که عملا برای هیچکس هیچ اهمیتی ندارد.
زیرا مایحتاج مردم منطقا یا شامل کالاهای لوکس است که بود یا نبود آنها هیچ اهمیتی ندارد یا شامل کالاهای ضروری که دولتمردان مکلفاند از زیر سنگ هم که شده آنها را فراهم کنند. (بماند که در بحث کالاهای ضروری هم مشخص است انتخاب مردم کدام است؟! یک کالا وفور داشته باشد اما گران، یا اینکه کمبود داشته باشد ولی ارزان)
ضمن اینکه در جهان امروز به دلیل پیشرفتهای مختلف بشری اساسا در کمتر کشوری مسئله کمبود کالا وجود دارد (مگر در ساحت دولتهای ناکارآمد) و در هر کجا که قال و مقالی شکل میگیرد علیالاغلب بحث قیمتها را مورد اشاره دارد.
مردم همچنان منتظر عمل جهادی و فوری دولت برای کنترل قیمتها در ابعاد مختلف بازار از جمله در بخش مواد غذایی، مسکن، درمان و خودرو هستند...
***
"اجنّهی پیر" علیه مردم ایران
سعید حجاریان، از تئوریسینهای اصلاحطلب اخیراً یادداشتی را با عنوان "اجنّهی پیر" (به معنای جنینهای پیر) در وبسایت مشق نو منتشر کرد و در آن به توصیف خصلتها و ضررهای این جنینهای پیر در حکمرانی و جامعه ایران اشاره کرد.
حجاریان در این یادداشت 4 صفت را برای این جنینها برمیشمرد که به ترتیب عبارتند از: سختگیری، تعصب، خامی و عدم توجه به آینده، علاقه به مکیدن خون جامعه و رنگ عوض کردن.
او در پایان نیز 2 راه حل خروج جامعه از صغارت در مقابل اینان و اهمیت یافتن "خرد نقّاد" در مقابل اینان را توصیه میکند.[2]
*قبل از هرچیز باید دقت شود معنایی که حجاریان –با هر نیتی- به آن اشاره کرده در همه حکومتها و در همه زمانها وجود دارد و همواره کسانی هستند که با ریا و تدلیس بر ساحت حکمرانی یا بیتالمال تار میتنند و موجبات خلل را پدید میآورند. آدمهایی که جامعه و خواص موظف هستند با عقلانیت و بصیرت علیه آنها به مبارزه بپردازند.
لکن مسئله اصلیتری که با خوانش یادداشت حجاریان به ذهن متبادر میشود اینست که او صفاتی را برای "اجنّهی پیر" برشمرده که این صفتها بصورت علیالاطلاق در ستاد اصلاحات دیده میشوند...
1_ سختگیری: نخستین کسی که عبارت "هسته سخت" اصلاحات را بنیاد گذاشت شخص آقای حجاریان بود و منظورش هم این بود که یک هسته سخت از اصلاحطلبان پیر تشکیل شود که هیچ دیدگاه جدیدی نتواند به آنها نفوذ کند تا راهبردی جریان اصلاحات با تغییر مواجه نشود!
2_ تعصب: اصرار اصلاحطلبان ستادی بر اینکه در "فتنه 88" اشتباه نکردهاند آیا مصداق تعصبورزی نیست؟!
ایضا کینتوزی آنها علیه کارآمدی قالیباف و اینکه همواره بیشترین هجمههای خود را در حالی متوجه قالیباف میکنند چون نمیخواهند کارآمدی او را در ریاستجمهوری ببینند آیا مصداق عصبیّت نیست؟
همینطور در ماجرای عفو مقتدرانه مقام معظم رهبری نیز دیدیم که عطریانفر این اقدام را یک نگاه تسامحی دانست و مرعشی هم از این گفت که عفو وظیفه است!
چرا شاهد چنین عصبیتهایی در ستاد اصلاحات هستیم که بدیهیترین عقلانیتها را نیز انکار میکند؟!
3_ خامی و عدم توجه به آینده: رفتارهایی مثل فراخواندن مردم به خیابانها در سال 88 و یا تحریم انتخابات وقتی از جانب چند رجل سیاسی پیر و دنیادیده بروز مییابد یعنی با "خامسری" و بیتوجهی به آینده مواجهیم.
اینکه اصلاحطلبان ستادی در سالهای 88 و 1400 مرتکب این دو رفتار شدهاند و حاضر به عذرخواهی هم نیستند یعنی دچار جوانسری شدهاند و هیچ اهمیتی هم به آینده ایران، آینده مردم ایران و آینده نظام اسلامی نمیدهند.
و 4_ مکندگی و تلوّن: حجاریان در صفت خونآشامی اجنّهی پیر به انتقاد از مکندگی آنها از بیتالمال و منافع جامعه میپردازد و سپس مینویسد: "از طرفی برای بقاء صرفاً به یک الگوی خونخواری بسنده نمیکنند و مدام تغییر شکل میدهند. در یک مثال عینیتر میتوان عملکرد اینان را به جهش ویروسها تشبیه کرد؛ ویروسهایی که بدواً به بدنهای جامعه حمله میکنند و زمانیکه حساسیتهایی برانگیخته شد، خود را در قالبی دیگر، یا به تعبیر دقیقتر، جهش جدید بازتولید میکنند."
سلّمنا...
آیا این آقای حجاریان نبود که پس از آنهمه خون و خونریزی در سال 88 و مدعی تقلب به صحنه رسانه آمد و گفت آنچه رخ داد تقلب نبود بلکه تدلّس بود؟!
آیا به زعم حجاریان این "تغییر قالب در هنگامه برانگیختهشدن حساسیتها" نیست؟!
در صفت مکیدن از منافع ملت هم کیست که نداند که اصلاحطلبان ستادی تمام امنیت و سابقه و مال خود را مرهون نظام و انقلاب اسلامی هستند اما امروز علیه همین نظام تئوری تحریم انتخابات میدهند، از بام تا شام سمفونی خیابان مینوازند و به دنبال ایجاد فتنهای بزرگتر با محتوای "فتنه اقتصادی" هستند. (جالب است که شاهد بودیم حتی یکی از آنها هم از این گفت که اگر نظام اسلامی هم نباشد اما اصلاحات میماند!)
این تزویر آیا مصداق اتمّ مکیدن از منافع اجتماع و دشمنی علیه همان اجتماع نیست؟!
***
1_ https://irna.ir/xjLLjD
2_ https://mashghenow.com/?p=5820