ماهان شبکه ایرانیان

شیخ بهایی؛ فقیه عارف و دانشمند شاعر

القصه چنان که می نماییم، نه ایم

شیخ بهایی؛ فقیه عارف و دانشمند شاعر

گفتیم مگر که اولیاییم، نه ایم

یا صوفی صفه صفاییم، نه ایم

آراسته ظاهریم و باطن نه چنان

القصه چنان که می نماییم، نه ایم

بهاء الدین محمد بن عز الدین بن حسین بن عبد الصمد حارثی همدانی جبعی ملقب به شیخ بهایی در غروب روز چهارشنبه 17 ذیحجه به سال 953 در شهر بعلبک گام به دنیا نهاد. وی در خردسالی همراه پدرش شیخ عز الدین از جبل عامل به ایران آمد. سه سال در اصفهان بودند و سپس به دعوت طهماسب اول صفوی به قزوین رفتند و شیخ عزالدین، شیخ الاسلام پایتخت شد. سال ها بعد با حفظ سمت پدر به مشهد و هرات رفتند و عاقبت به قزوین باز آمدند. عربی و تفسیر و حدیث را از پدر، و حکمت و کلام و قسمتی از علوم منقول را از ملا عبد اللّه یزدی فراگرفت.

 وی ریاضیات را نزد ریاضیدان عصر خود، ملا محمد باقر بن زین العابدین یزدی، ملا علی مذهب و مولانا افضل قایینی و طب را در مجلس درس حکیم عماد الدین آموخت. دیگر استادان او که شیخ از آنان بهره کامل برد، یکی شیخ احمد گچایی کهدمی است که به پیراحمد قزوینی شهرت داشته و دیگر محمد بن ابی اللطیف مقدسی شافعی است که صحیح بخاری را از دست نامبرده خواند و اذان روایت از او گرفت. در اجازات بحار از شیخ تحت عنوان ابو الفضائل یاد می کنند. در 984 همراه پدرش به حج رفت. گویا از آن پس، سال های متمادی را به سیاحت گذراند و از جمله به هرات، آذربایجان، عراق، دمشق، فلسطین و مصر مسافرت کرد. بعد از فوت پدرزنش شیخ علی منشار، شاه عباس بزرگ منصب شیخ الاسلامی و تصدی امور شرعی را به او واگذار کرد. در 1008 همراه شاه عباس پیاده به مشهد رفت و تا پایان عمر از مقربان وی بود. اقوال فراوانی در تعیین تاریخ وفات شیخ بهایی موجود است. لیکن جمهور تذکره نویسان، قول نظام الدین ساوجی را که سال وفات وی را روز سه شنبه 12 شوال 1031 ق در اصفهان ثبت کرده است می پذیرند. قبر وی اکنون در سمت پایین ضریح امام رضا(ع)در جوار حرم رضوی است.

دیدگاه ها

اسکندر بیگ در «عالم آرای عباسی» می گوید: شیخ بهایی در علم ظاهر و باطن سرآمد روزگار به اعتقاد جمهور علما و فضلا رتبه عالی دارد. و «تنویر باطن با انوار جلی» تعبیری است که وی برای نشان دادن طریق دستیابی به حقیقت به کار می برد. وی هماره علوم ظاهری را به چشم قیل مقال می نگریسته و آنها را برای نیل به کمال ناقص می شمرده است. با این حال در کنار تمایل شدیدی که به عرفان داشت وظیفه شرعی خود را به عنوان یک مجتهد و شیخ الاسلام به نیکی ایفا می نمود و حوایج دینی مردم را به بهترین وجه سامان می بخشید. با این که از یکی از بالاترین مناصب دیوانی برخوردار بود لیکن ساده زیستی وی زبانزد بود و بیمی از انتقاد و توبیخ درباریان من جمله شاه به خود راه نمی داد. از این که عده ای ریاکار و دغل باز را که به نام صوفیه مردم را فریب می دادند، سرزنش کند، وحشتی نداشت.

شیخ بهایی یک شیعی متعادل و میانه رو بود. ویژگی تسامح دینی تنها مختص به وی نبود و حکومت صفویه نیز در دوره او، مشی مداراجویانه ای با فرق و مکاتب مختلف داشت. ازاین رو، وی نیز از نشست با پیروان مذاهب ابایی نداشت، تا جای که عده ای او راسنی مذهب خواندند و در جایی دیگر او را زردشتی معرفی کردند.

در دوره ای که متکلمان، فقها، حکما، مورخان طبیعی، دانشمندان، منطقیین و صوفیان، هریک فرقه مختص به خود را داشتند و گاه به معارضه با یکدیگر برمی خاستند، شیخ بهایی از احترام همه فرق، از درویشان خانه به دوش و قلندران گرفته تا علمای درباری، برخوردار بود. کار سترگ شیخ قطعا در این نکته نهفته است که بی اعتباری همه علوم را در برابر معارف حقیقی نشان داده است، آن هم درحالی که خود در همه علوم مرتبه استادی داشته و هریک از آثارش مرجع رسمی مربوط به موضوع خود بوده است. بخصوص در اشعار ادبی و مثنوی هاست که قریحه مخصوص شیخ بهایی در بیان والاترین حقایق به زبانی ساده و با لطایف ظریف خودنمایی می کند. شباهت اشعار شیخ به مثنوی جلال الدین بلخی زیاد است. در شعر بلندی به نام گربه و موش، گربه تمثیلی ایز علوم صوری و ظاهری و موش مظهری از علوم باطنی است. موضوع شعر، خطر غفلت و جهالت است که همواره در کمین بینش های ظاهربین نشسته است و نیز حاجت بنیان های مذهبی و اجتماعی به معرفت باطنی. شیخ بهایی همچنین در سراسر آثارش بر رجحان شهود عقلانی بر معرفت استدلالی تاکید ورزیده است. شیخ بهایی خود یکی از آن شاهین های کمیابی است که به هنگام پرواز بر فرازاین جهان، به سرزمین «ناکجا آباد» گریخته اند. او چون میرداماد با مسن فیض به معنای فنی کلمه آثار زیادی در باب حکمت تألیف نکرده است، اما به چنان درجه ای از کمال روحی ورای اصول و قواعد نظری واصل گشته که همه آثار او سرشار از ارزش های معنوی است. حتی از آثاری که درباره علوم مختلف دینی و طبیعی نگاشته، رایحه معنوی به مشام می رسد آثار او گواه توازنی است که میان علوم ظاهری و باطنی و مباحث ما بعد الطبیعی و جهان شناسی برقرار شده است. عمده آثار مهم او بدین شرح است:

از شعرهای فارسی شیخ بهایی، گذشته از چند غزل، قطعه، رباعی و ابیاتی پراکنده، سه مثنوی نیز بر جای مانده است. یکی مثنوی «طوطی نامه» به شیوه مثنوی معنوی مولوی در یکهزار و 432 بیت است. دیگری مثنوی «سوانح السفر الحجاز/نان و حلوا» به فارسی و عربی در وزن و سیاق مثنوی معنوی است که در آن شرح سفر حج شیخ آمده و به مضامینی چون مادیات دنیوی و تعلقات آن پرداخته شده است. نسخه کامل این مثنوی 408 بیت دارد و در «کلیات اشعار شیخ بهایی» به چاپ رسیده است (تهران، 1372 ش). مثنوی سوم، «شیر و شکر» نام دارد که در «کشکول» آن را آورده و در بحر جنب، از بحور متداول در میان شاعران عرب است و پیش از شیخ بهایی کسی در زبان فارسی به این وزن مثنوی نسروده است. ذوق شعری شیخ، وی را در عربی نیز رها نکرد و قصاید و مثنویاتی بدین زبان سرود که مهمترین هایش قصیده «الفوز و الامان فی مدح صاحب الزمان» و قصیده «غدیریه» است. همچنین اشعار عربی وی نیز، جمع آوری و جداگانه به چاپ رسیده است. با همه این تلاش ها هنوز استقضای کاملی از آثار منظوم شیخ بهایی به عمل نیامده است.

شیخ بهایی، چیزی حدود یکصد اثر از خود بر جای گذاشته که برخی از آنها هنوز در قالب نسخ خطی است و برخی دیگر، چاپ منقحی ندارد. شاید بتوان، آماری این گونه از آثارش ارائه کرد. فقه: 29 جلد، ادبیات عرب: 28 جلد، علوم قرآنی، 9 جلد، رجال و اجازات: 8 جلد، ادعیه و مناجات: 6 جلد، اعتقادات: 5 جلد و حدیث: 2 جلد. این آمار هرچند کامل نبوده و قابل استناد رسمی و علمی نیست؛ امامی تواند گویای مذاق فقیه و ادیب و مفسر عاملی یعنی شیخ بهایی باشد. از مکتوباتش: الانثی عشریات الخمس فی الطهارات و الصلوه و الزکوه و الصوم و الحج (تهران، 1307 و 1309 ق)؛ اسرار البلاغه به عربی(قاهره، 1317 ق)؛ الاربعین (تهران، 1274 ق؛ تبریز، 1378 ق)؛ الاسطرلاب /صحیفه که اثری مفصل است؛ اثبات الانوارالاهیه؛ بحر الحساب؛ خلاصه الحساب به عربی در علم حساب که در یک مقدمه و ده باب تدوین شده است. این اثر از کتاب هیدرسی در اصول جبر، حساب و هندسه است و بارها در ایران منتشرشده است؛ حاشیه بر خلاصه الحساب خودش؛ تحفه حاتمیه به فارسی در اسطرلاب در 70 باب که مؤلف آن را به نام حاتم بیگاردوبادی؛ وزیر شاه عباس یکم صفوی نوشته است. این اثر به همراه خلاصه الحساب چاپ سنگی شده است (تهران، 1319 ق)؛ التحفه فی تحریر الکروزنا و مساحتا به عربی (تهران، 1319 ق)؛ تشریح الافلاک (کلکته، 1300 ق؛ تهران، 1319 ق)؛ تضاریس الارض به عربی (تهران، 1311 ق)؛ توشیح المقاصد/توضیح المقاصد که درحوادث روزهای سال و درگذشت برخی از دانشمندان است (مصر، 1313؛ تبریز 1313؛ تهران، 1315 ق)؛ تهذیب البیان در نحو که درهند چاپ شده است؛ جامع عباسی به فارسی در فقه عملی که آن را به شاه عباس یکم صفوی نوشته است. این اثر در 37 باب که 22 باب از شیخ بهایی و 15 باب از نظام الدین قرشی ساوجی است، تدوین شده است (تهران، 1230 و 1363؛ لکهنو، 1305؛ تبریز، 1309، بمبئی 1319، نجف، 1346 ق)؛ جوانب ثلث مسائل عجیبه؛ جواب مسائل الشیخ صالح الجزائری؛ جواب المسائل المدنیات؛ جهه القبله؛ حاشیه اثنی عشریه صاحب معالم که درباره نماز است؛ حاشیه بر تشریح الافلاک خودش؛ حاشیه بر انوار التنزیل قاضی بیضاوی؛ حاشیه تکمیل خفری؛ حاشیه خلاصه الاقوال علامه حلی که در رجال است؛ حاشیه بر ذکرا نوشته شهید اول؛ حاشیه رجال نجاشی؛ زبده الاصول به عربی (1267 ق؛ تهران، 1302 و 1319ق؛ اصفهان 1306 ق)؛ حاشیه بر زبده الاصول خودش؛ حاشیه برشرح عنصری بر مختصر الاصول جامی؛ حاشیه بر فهرست شیخ منتخب الدین؛ حاشیه علمی قواعد الکلیه الاصولیه و الفروعیه (تهران، 1307-1308 ق)؛ حاشیه بر کشاف زمخشری؛ حاشیه بر مختلف علامه؛ حاشیه بر مطول تفتازانی؛ حاشیه بر معالم العلماء؛ حاشیه بر من لا یحضره الفقیه؛ الحبل المتین فی احکام الدین که در طهارت و نماز است؛ حدائق الهلالیه که شرح دعای رؤیت حلال صحیفه سجادیه است و در هامش نور الانوار نعمت اللّه جزایری منتشر شده است(تهران، 1317 ق)؛ رساله التحریریه که در حاشیه شرح رسائل آخوند خراسانی در تهران چاپ شده است، حواشی شرح التذکره؛ درایه الحدیث که بارها در پایان خلاصه الاقوال علامه حلی چاپ شده است؛ رساله احکام سجود التلاوه؛ شرح الاربعین /الاربعون حدیثا/اربعین بهایی. این اثر را ابن خاتون، از شاگردان شیخ بهایی، در زمان خود شیخ به فارسی برگردانیده است (تهران، 1274و 1310 ق، تبریز، 1378 ق)؛ شرح دعای صباح صحیفه سجادیه؛ شرح الفرائض النصیریه از خواجه نصیر طوسی؛ الفرائض البهائیه فی الارث؛ الصراط المستقیم؛ الفوائد الصمدیه در نحو که نخستین بار در 1266 ق در تهران و پس از آن بارها ضمن جامع المقدمات چاپ شده است؛ کشکول به عربی که بارها به چاپ رسیده است؛ الاعتقاد به عربی (تهران، 1326 ق)؛ رساله الذبیحه (تهران، 1315ق)؛ فریده الکافیه در شرح کافیه ابن حاجب (بمبئی، 1317 ق)؛ وحدة الوجودیه به عربی در فلسفه (مصر، 1328 ق)؛ وجیزه فی علم الدرایه به عربی که بارها به چاپ رسیده است؛ وسیله الفوز و الامان فی مدح صاحب الزمان (ع)به نظم عربی (قاهره، 1288 ق)؛ العروه الوثقی در تفسیر سوره حمد (تهران، 1319 ق)؛ مشرق الشمس و اکسیرالسعادتین که از کتاب های فقه استدلالی شیعه است مفتاح الفلاح (بمبئی، 1304 ق؛ تهران، 1317 ق).

در دعاهای شب و روز که ترجمه فارسی آن به قلم علی بن طیفور بسطامی به چاپ رسیده است(چاپ دوم، تهران، 1369 ش)؛ عین الحیاه در تفسیر؛ وسیله الفوز و الامان فی مدح صاحب الزمان (ع) که قصیده ای در 63 بیت است و در جلد سوم چاپ قاهره کشکول باشرح احمد منینی و در نجف با شرح منن الرحمن شیخ جعفر نقدی به چاپ رسیده است؛ مثنوی نان و پنیر در بحر رمل مسدس در 285 بیت که 51 بیت آن از مثنوی معنوی نقل شده و در نکوهش عالم نماها و سخنی درباره عقل است. این اثر بارها چاپ شده است؛ مثنوی رموز اعظم در 103 بیت در بحر رمل مسدس که به شیخ بهایی منسوب است. در مورد آشنایی وی با علوم غریبه داستان هایی نقل کرده منجمله پیشگویی و فال بینی هایش، مهارت او در علم جفر و کشف رموز اعداد و حروف الفباء جزء علوم غریبه ای است که وی در آنها استاد بوده است. درباره شیخ بهایی و آثارش چندین کتاب نوشته شده که احوال و اشعار فارسی شیخ بهایی و آثارش چندین کتاب نوشته شده که احوال و اشعار فارسی شیخ بهایی به کوشش سیعد نفیسی، بهاء الدین عاملی، ادیبا-شعارا عالما به کوشش محمدالتونجی، سیمایی از شیخ بهایی در آیینه آثار به اهتمام محمد قصری و کلیات شیخ بهاء الدین محمد العاملی مشهور به شیخ بهایی به همت غلامحسین جوهری از آن شمارند.

از آثار و زندگی شیخ بهایی چنین برمی آید که وی مأمور پیاده کردن اصول عملی مذهب در نهاد حکومت و سیاست بوده است. متعاقب روند شاه طهماسب اول مبنی بر تلفیق دین و سیاست در زمان شاه عباس اول نیز این جریان دنبال شد و نقش و عملکرد چشمگیر شیخ بهایی در پیشبرد این مقصد وی را تبدیل به حامل عالی ترین مقام دیوانی دینی در صفویان آن عصر ساخت. اسکندربیک وی را «دار السلطنه اصفهان» می خواند.

از سوی دیگر، مهارت و چیره دستی شیخ بهایی در استفاده از احادیث و اخبار جهت اثبات احکام دینی در حقیقت برآیند اصلی رویکرد عقل گرایانه عصر صفویان است.

معمار اصفهان

او در معماری نیز مهارت داشت و بناهایی که با طرح وی ساخته شده اند، نظم موسیقایی محسوسی را در خود جلوه گر ساخته اند. از آن شمار بنای، حمامی در اصفهان که تنها با یک شمع گرم می شد. معماری مسجد امام اصفهان و مهندسی حصار نجف را به او نسبت می دهند و نیز شاخصی برای تعیین اوقات شبانه روز از روی سایه آفتاب یا به اصطلاح فنی، ساعت آفتاب یا صفحه آفتابی و یا ساعت ظلی در مغرب مسجد امام (مسجد شاه سابق) در اصفهان هست که می گویند وی ساخته است. در احاطه وی در مهندسی مساحی تردید نیست و بهترین نمونه که هنوز در میان ماست، نخست تقسیم آب زاینده رود به محلات اصفهان و قرای مجاور و رودخانه است. طرح ریزی کاریز نجف آباد اصفهان را نیز از مرحوم بهایی می دانند که به نام قنات زرین کمر، یکی از بزرگترین کاریزهای ایران است و از مظهر قنات تا انتهای آبخور آن 9 فرسنگ است و به 11 جوی بسیاربزرگ تقسیم می شود. دیگر از کارهای وی، تعیین سمت قبله مسجدامام به مقیاس 40 درجه انحراف غربی از نقطه جنوب و خاتمه دادن به یک سلسله اختلاف نظر بود که مفتیان ابتدای عهد صفوی راجع به تشخیص قبله عراقین در مدت یک قرن و نیم اختلاف داشته اند.

شیخ بهایی را باید فقیهی زمانه شناس، سیاستمداری مردمی و دانشمندی رفیع المنزله در قلوب مردمان و نزد فحول زمامداران دانست که مؤمنانه کیاست ورزید و بری برای شیعه براندوزاند. حشرش با شهید مشهد!

این مقال موجز را با سروده ای از شیخ بهایی به پایان می بریم:

تا کی به تمنای وصال تو یگانه

اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه

خواهد به سرآید شب هجران تو یا نه؟

ای تیر غمت را دل عشاق نشانه

جمعی به تو مشغول و تو غایب ز میانه

منابع:

- تاریخ حکما و عرفا متأخرین صدر المتألهین، تألیف: منوچهر صدوقی سها، تهران، انجمن اسلامی حکمت و فلسفه ایران، 1359.

- تاریخ عالم آرای عباسی، اسکندر بیک منشی، تهران 1314.

- تذکره نصرآبادی، نوشته: محمد طاهر نصرآبادی، به تصحیح: احمد مدقق یزدی، 1378.

- دنباله جستجو در تصرف ایران، عبد الحسین زرین کوب، تهران امیر کبیر، 1362.

- رجال اصفهان، تألیف: سید محمد باقر کتابی، اصفهان، انتشارات گلها، 1375.

- ریاض العلماء و حیاض الفضال، تألیف: عبد اله افندی اصفهانی، ترجمه: محمد باقر مساعدی، مشهد، آستان قدس رضوی، بنیاد پژوهش های اسلامی، 1366.

- ریحانه الادب، تألیف: استاد علامه میرزا محمد علی مدرس، جلد سوم، چاپ دوم، تبریز، 1345.

- مفاخر اسلام، علی دوانی، تهران، امیر کبیر، 1363.

- نقد الرجال، مصطفی بن حسین حسینی تفرشی، تهران، 1318.

- وفیات العلماء، یا دانشمندان اسلامی، حسین جلالی شاهرودی، تهران.

- فهرست نسخه های خطی کتابخانه آیت اللّه مرعشی نجفی، 1/49، 54، 98؛ 2/284، 352؛ 13/256، 270.

- دون جی استوارت، «نکاتی درباره شرح حال شیخ بهاء الدین عاملی»، ترجمه: محمد کاظم رحمتی، آیینه پژوهش، سال هفتم، شماره یکم (شماره پیاپی 97 )، فروردین-اردیبهشت 1385.

- کیوان سمیعی، «سبک شناسی شیخ بهایی»، یادگار، سال دوم، شماره 2، 1324.

- ابراهیم همدانی، «شیخ بهاء الدین محمد»، ارمغان سال هفتم، شماره یکم، فروردین 1305.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان