متن های نوستالژی فوق العاده زیبا برای یادآوری روزهای شیرین گذشته

همانطور که می دانید متن های قدیمی دارای مفاهیم ناب و زیبایی هستند که اکثر افراد تمایل به استفاده از ان در شبکه های اجتماعی دارند به همین خاطر، در این مقاله مجموعه ای از متن نوستالژی را در اختیارتان شما دوستان عزیزخواهیم گذاشت.

متن های نوستالژی فوق العاده زیبا برای یادآوری روزهای شیرین گذشته

دوران کودکی یکی از قسمت های پرخاطره و تکرار نشدنی زندگی هر فردی می باشد که در مورد این دوران شیرین زندگی متن های زیبا با مفاهیم نابی وجود دارد بنابراین، اگر شما نیز به دنبال متن نوستالژی هستید به شما همراهان عزیز پیشنهاد می کنیم بهتر است تا پایان مطلب همراه ما باشید.

 مجموعه ای از متن نوستالژی

مجموعه ای از متن نوستالژی با مفاهیم ناب

امروزه استفاده از شبکه های اجتماعی در بین اکثر افراد طرفداران زیادی را به خود جذب کرده است و افراد به دنبال جملات ناب هستند که متن های قدیمی زیبا با مفاهیم نابی وجود دارد که در صورت تمایل می توانید در شبکه های اجتماعی نیز از آن ها استفاده کنید از این رو، در ادامه مطلب مجموعه ای از متن نوستالژی را گرد آوری کرده ایم و در اختیار شما همراهان عزیز قرار داده ایم تا بتوانید از بین آن ها جملات نابی را انتخاب کنید.

 متن نوستالژی با مفاهیم ناب

 متن نوستالژی با مفاهیم ناب

ما دهه شصتیا نسلی هستیم که در صورت بروز شیطنت بیش از حد با یک قاشق روی شعله ی اجاق گاز روبرو می شدیم !

******

اژدها :
حسنی کجا میری ؟
حسنی :
دارم میرم به مهمونی
خونه مادربزرگ
بخورم پفک نمکی
چاق بشم چله بشم
بعد میام تو منو بخور !
(تبلیغ قدیمی پفک نمکی در تلویزیون !)

******

یادش بخیر یه تفریح سالمی که داشتیم تو نوجوونی این بود که شبا با بچه های محل میشستیم راجب جن و روح صحبت میکردیم و هممون از ترس زهر ترک میشدیم …

******

یکی از بزرگترین دغدغه های دهه شصتی ها خفه کردن صدای مودم های دایل آپ بود !
فرستنده : بینام

******

یادتونه بچه که بودیم لواشک غیر بهداشتی میخریدیم میپیچیدیم دور انگشت سبابمون بعد هی انگشتمونو تا ته میکردیم تو حلقمون ؟ چه حالی میداد خدایی …

******

دهه شصت یعنی این جمله : پاهای پرتوان ، برسید به داد این ناتوان !

******

روزای اول که تلفن اومده بود خونمون تا زنگ میخورد 16نفر رو تلفن بودن ولی بیچاره الان تلفنمون باید بسوزه تا یکی برش داره !

******

یادش بخیر وقتی قارچ خور یا میوه خور بازی میکزدیم و کلی مرحله میرفتیم جلو ، سِیو که نمیشد لامصب ، بعدِ یه مدت دستگاه داغ میکرد و بازی گیر میکرد !
یعنی از شکست عشقی بدتر بود …

******

وقتی مدرسه میرفتیم ناظم میومد سر کلاس میگفت فردا 50تومن پول بیارید با کاسه و قاشق آش میدیم !

******

میدونید بهترین روز واسه ما ده شصتیا چه روزی بود ؟
روزی که مشق نمینوشتی بعد فردا معلمت مشقاتو نگاه نمیکرد …

******

“الان میرم به مامانت میگم”
یکی از ترسناک ترین جمله های دوران ما بود …

******

اون موقعها مچ دستمون رو گاز می گرفتیم بعد با خودکار بیک روی جای گازمون ساعت می کشیدیم ؛ مامانمونم واسه دلخوشیمون ازمون می پرسید ساعت چنده و مام ذوق مرگ می شدیم …

******

برای درس علوم لوبیا لای دستمال سبز میکردیم میبردیم سر کلاس پز میدادیم !

******

تکست خاص و نوستالژییک

متن قدیمی با مفاهیم زیبا

یادش بخیر هروقت تو کلاس هر اتفاقی میفتاد مینداختیم گردن شیفت مخالفی ها …

******

یادتونه این باطری قلمیا وقتی تموم میشد در مرحله اول با ضربه زدن شارژش میکردیم ، در مرحله دوم تو ظرف آب جوش 1ساعتی میذاشتیم بجوشه 6ماه دیگه کار میکرد ؛ در مرحله آخر با پیچ گوشتی یا چاقو می افتادیم به جونش که ببینیم توش چیه …

******

یادش بخیر چه هیجانی داشت روزی که قرار بود زنگ آخر به خاطر جلسه معلما زود تعطیل بشیم !

******

اون موقع ها شلوار باباها اندازه ی پرده ی خونمون چین داشت !

******

نوستالژی به فنا دهنده یعنی این جمله : بی سرو صدا وسایلتونو جمع کنید با صف بیاید برید تو حیاط ، معلمتون نیومده !!!

******

یه زمونایی برا امتحان باید از اون ورقه ها که بالاش آبیه میگرفتیم میبردیم مدرسه برای امتحان دیکته !

******

زمانى که ما مدرسه مى رفتیم یک نوع املا بود به نام “املا پاتخته اى” ، در نوع خودش عذابى بود براى کسى که پاى تخته مى رفت ، یه حسى داشت تو مایه هاى اعدام در ملا عام و براى همکلاسى هاى تماشاچى چیزى بود مصداق تفریح سالم …

******

یادتون میاد ، کلاسی که در داشتن خودکار استدلر بود در سوار شدن بی ام دبلیو نبود ؟؟؟

******

میز نیمکت های چوبی و میخ دار رو کی یادشه ؟ زیر میز 3تا جای کیف یا کتاب داشت … وقت امتحان یه نفر باید میرفت زیر میز و ورقه ش رو میزاشت رو نیمکت …

******

تو دبستان زنگ تفریح که تموم میشد مامورای آبخوری دیگه نمیذاشتن آب بخوریم !

******

متن های قدیمی ناب

جملات نوستالژی  در مورد دوران کودکی

یکی از سرگرمی های ما بالا رفتن از رختخواب ها بود ، خدا میدونه چند بار رختخوابها ریزش کردن و موندیم زیر !
لذت صعود از این رختخوابها برابری میکرد با صعود به قله دماوند ! چه کنیم تفریح نداشتیم که …

******

یادش بخیر ، حاشیه دور فرش جاده اتومبیل رانیمون بود !

******

گوشه پایین ورقه های دفتر مشقمون یا کتابمون نقاشی می کشیدیم بعد تند برگ میزدیم میشد انیمیشن …

******

زﻧﮓ آﺧﺮ ﮐﻪ میشد ﮐﯿﻒ و ﮐﻮﻟﻪ رو ﻣﯿﻨﺪاﺧﺘﯿﻢ رو دوﺷﻤﻮن و ﻣﻨﺘﻈﺮ ﺑﻮدﯾﻢ زﻧﮓ ﺑﺨﻮرﻩ ﺗﺎ اوﻟﯿﻦ ﻧﻔﺮی ﺑﺎﺷﯿﻢ ﮐﻪ از ﮐﻼس ﻣﯿﺪوﻩ ﺑﯿﺮون !

******

چند نفر می شدیم نفری یه چوب دستی بود و یه لاستیک موتور ، با هم مسابقه میدادیم !

******

مهیج ترین تفریح بعضیا مزاحمت تلفنی از نوع فوتی بود !

******

سلامتی دهه شصتی ها که ماشین کنترلی نداشتن ولی یه نخ دومتری به ماشین پلاستیکیشون میبستن و ذوق دنیارو میکردن که ماشینشون 2متر عقب تر از خودشون راه میره …

******

به افتخار اون نسلی که ظهرها به زور میخوابوندنشون تا خرابکاری نکنن اما حالا باید ظهر به زور بیدارشون کنن …

******

جملات نوستالژی با مفاهیم زیبا

متن نوستالژی با مفاهیم دلنشین

یکی از بازی محبوب بچگیمون کارت جمع کردن بود ، با عکس و اسم و مشخصات ماشین یا موتور یا فوتبالیستها یا ضرب المثل یا چیستان !

******

قدیما شبا تو بالا پشت بوم میخوابیدیم و ستاره ها رو می شمردیم و دلمون به وسعت یه آسمون بود.

******

این روزها چشم میندازیم به سقف محقر اطاقمون و گرفتاریامونو می شمریم!

******

قدیما یه تلویزیون سیاه و سفید داشتیم و یه دنیای رنگی،

******

این روزا تلویزیونای رنگی و سه بعدی و یه دنیای خاکستری!

******

جملات زیبا نوستالژی

در پایان به شما دوستان عزیز پیشنهاد می کنیم در صورت تمایل با کلیک بر روی متن زیبا می توانید جملات نابی را مطالعه کنید و همچنین می توانید در شبکه های اجتماعی نیز از آن ها استفاده نمایید.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان