تحفه جوادیه (زیارت جوادیه امام رضا علیهما السلام)

السَّلَامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الصِّدِّیقُ الشَّهِید؛

تحفه جوادیه (زیارت جوادیه امام رضا علیهما السلام)

السَّلَامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الصِّدِّیقُ الشَّهِید؛

یعنی سلام بر تو ای راستگوی شهید.

صدیق به کسر صاد و تشدید، دال از صیغه های مبالغه به معنی کثیر الصدق است؛ محمد و آل محمد همگی صدیق و صادق بودند، بنابراین هر یک از ایشان در عصر خود مظهر یک صفت ویژه گردیدند، در زمان حضرت صادق این صفت از ایشان بروز نمود که ملقب به صادق شدند با این که همگی صادق کاظم و، رضا باقر شهید جواد و بزرگ مؤمنان بودند پس همگی صادق بودند و جمیع موجودات مأمور شدند از جانب خداوند متعال که با صادقان همراه باشند: (کونوا مع الصادقین.)[1] یعنی با صادقان همراه باشید و صادقان کسانی هستند که در دین خدا به نیت گفتار و کردار راستگو باشند. گفته شده این همراهی جسمانی نیست زیرا در هر عصری آن بزرگواران دوستان و مخلصانی داشتند و ممکن نبود که با ایشان باشند، بلکه مقصود این است که با محبت و دوستی ایشان باشید و دشمن و مبغض مخالفان ایشان باشید و بالاخره حقیقت همراهی این است که قلب شخص با او باشد نه همراهی ظاهری داشته باشند.[2]

الشهید صفت صدیق است و گفته شده مقصود کشته شدن در راه خدا است و حضرت رضا را به سم شهید کردند و چون شهید در حقیقت نمرده است بلکه شاهد و حاضر است و کلمه شهید هرگاه برای پیغمبر یا امام به صورت وصف آورده شود مقصود دانش و آگاهی اوست بر برگزیدگان و فرض این است که محمد و آل محمد برگزیده اند بر خلایق زیرا که حجت خدا بر ما سوی الله هستند پس ایشان بر همه موجودات شهید و علیم و خبیرند و بر همه آنها حجت هستند.[3]

السَّلَامُ عَلَیْکَ مِنْ إِمَامٍ عَصِیبٍ وَ إِمَامٍ نَجِیبٍ وَ بَعِیدٍ قَرِیبٍ وَ مَسْمُومٍ غَرِیب

یعنی سلام و سلامتی برای تو است از جانب امام عصبب و امام نجیب و بعید قریب و زهر داده شده دور از وطن در برخی از نسخه ها (امام قصیب) آمده در نسخه هایی که عبارت امام عصیب آمده گفته شده، مراد سلام از جانب پدر بزرگوار او موسی بن جعفر باشد که آن بزرگوار امام عصیب بود زیرا که ایشان هفت سال در زندان هارون حبس بود و زندگی به دشواری میگذراند در قرآن نیز (یوم عصیب)[4] آمده یعنی روز دشواری بود و نجابت داشت که از روزگارش گله نمی برد به خداوند و دوستان او نزدیک بود و از دشمنان خود دور بود در دیار غربت دور از وطن خود به او زهر خورانیدند.

سلام کننده قصد دارد سلامی را از جانب پدر به سوی پسر برساند. از سوی دیگر احتمال دارد خطاب به خود حضرت امام رضا باشد

و (من امام) منادی باشد به حذف حرف ندا (امام) مجرور باشد به (من زائده) یعنی سلام از برای اوست ای که روزگار دشوار داشتی و نجابت به خرج دادی و گله از روزگار خویش نبردی و نیز عصیب بودن امام به خاطر پذیرش ولیعهدی مأمون ملعون نیز بود زیرا آن بزرگوار در میان خلق ولی و حجت خدا بود با این حال پذیرفت که ولیعهدی چنین ملعونی را داشته باشد که خود کمال صعوبت و دشواری است ولی به مقتضای حکمت و مسئلت قبول کرد زیرا که شخص حکیم آنچه را حکم میکند متضمن حکمتها و مصلحتهای بسیار است و محمد و آل محمد صلی الله علیه وسلم حکمت خدادادی داشتند و کردارشان از روی مصلحت و حکمت بود و آن بزرگوار بر پایه روایتها به دست مأمون با انگور زهرآگین مسموم شد.[5]

السَّلَامُ عَلَى مَنْ أَمَرَ أَوْلَادَهُ وَ عِیَالَهُ بِالنِّیَاحَةِ عَلَیْهِ قَبْلَ وُصُولِ الْقَتْلِ إِلَیْه

یعنی سلام بر کسی که فرزندان و عائله خود را به نوحه سرایی برای خویش دعوت کرد پیش از آنکه به شهادت برسد. گفته اند که آن حضرت شب پیش از آغاز هجرت در سال 190 هجری اهل بیت خود را جمع کرد و فرمود این شب را قدر بدانید که من از این سفر برنمیگردم حال بیایید و پیش از مرگ من شیون و زاری سر دهید تا خودم گریه شما را ببینم خانواده آن حضرت گریه کردند و بر غربت و تنهایی پدر نوحه سرودند. حضرت با آنها وداع کرد و به رسم و قاعده حکومت متخلف عباسی بسوی مرو آغاز کرد.

السَّلَامُ عَلَى غَوْثِ اللَّهْفَانِ وَ مَنْ صَارَتْ بِهِ أَرْضُ خُرَاسَانَ خُرَاسَان

یعنی سلام بر کسی که فریادرس درماندگان و دلسوختگان است و بر کسی که خراسان بخاطر او و وجود مرقد شریفش خراسان و کعبه آمال مؤمنان شد.

السَّلَامُ عَلَى قَلِیلِ الزَّائِرِینَ وَ قُرَّةِ عَیْنِ فَاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسَاءِ الْعَالَمِین

یعنی سلام بر کسی که زیارت کنندگان او کماند و بر کسی که روشنی چشم فاطمه سیده و بزرگ زنهای عالمیان است.[6]

در حدیث از امام محمد تقی نقل شده که فرمود: حضرت اباعبدالله را عده زیادی از مردمان زیارت میکنند ولی پدر مرا کسی جز خواص شیعه زیارت نمی کند.[7]

گفته اند خواص شیعه کنایه از امامیه اثناعشریه (شیعیان دوازده امامی) است. فرقه های مختلف واقفیه حنفیه.. که تا حضرت امام صادق را امام میدانند امام حسین را زیارت میکنند ولی امام رضا را زیارت نمیکنند.

و در حدیث دیگر از امام جواده پرسیدند که آیا زیارت قبر امام حسین الله بهتر است یا زیارت قبر پدرت امام رضا!؟ آن حضرت اشک از دیده روان کرد و فرمود زیارت پدرم بهتر است چه زوار حسین بسیارند و از پدرم اندک.[8]

بر پایه قاعده و مقتضای اصل همه ائمه نور واحدند پس پاداش زیارتشان هم مساوی است پس دلیل آنکه در اینجا بیان شده پاداش زیارت امام رضا بیشتر است، چیست؟

1- خواص شیعه آن بزرگوار را زیارت میکنند.

2- محل شهادت آن بزرگوار از شیعیان دور بوده است و دوستداران ایشان در زیارت آن بزرگوار به مشقت و سختی می افتند.

3- آن حضرت از زادگاه خود دور بوده و همواره دور از خانواده و در غربت به سر می برده است.

برای این سه وجه اشکالی وارد کرده اند:

نخست آنکه گاهی آن حضرت را غیر خواص زیارت میکنند،

دوم امروزه با فراهم شدن تسهیلات در رفت و آمدها مرقد و مشهد شریف آن بزرگوار نزدیک شده و مشقتی برای زیارت آن حضرت نیست.

سوم عده ای از امامان هم از زادگاه خود و از وطن و اهل خود غریب بودند.

پاسخ این اشکالها این است که نخست بیشتر زوار امام رضا له خواص شیعه بوده اند. بنابراین در سالهای پس از شهادتش زوار آن بزرگوار کم بوده اند و زوّار قبور ائمه به ایشان نزدیک بوده اند و ایشان برای زیارت حضرت امام رضا و راهشان دور بوده است. ولی اکنون غیر خواص شیعه هم به زیارت آن بزرگوار می روند و عده آنها نیز بسیار است و راهشان هم نزدیک است ولی این باعث به هم خوردن حکم افضیلت زیارت ایشان نمیشود. برای نمونه تشریح غسل جمعه رفع بوی بد اعراب که خدمت پیامبر مشرف می شدند بود و آن حضرت آزار می دیدند ولی اکنون آن دلیل بر طرف شده با این حال غسل جمعه با آن پاداشهای بسیار که گفته شده است و مسلمانان به آن تشویق شده اند پابرجاست. از سوی دیگر ممکن است سبب افضلیت زیارت امام رضا این باشد که مدفن آن بزرگوار از همه به زادگاه خود دورتر است و ایشان در غربت بود و امام دیگری با او نبود و شاید اینگونه امور موجب کوچک شدن قدر او با دیگر امامان شود؛ بنابراین حکمت الهی سبب تشویق و تحسین امام برای بیان این حدیث در بیشتر بودن پاداش زیارت علی بن موسی الرضا باشد.[9] در ادامه عبارت زیارت (و قرة عین فاطمه سیدة نساء العالمین) قره به معنی فرح و سرور است چنانچه در آیه شریفه (قره عین لی و لک)[10] نیز آمده است. پس حضرت امام رضا سرور دل حضرت فاطمه ای می باشد.

السَّلَامُ عَلَى الْإِمَامِ الرَّءُوفِ الَّذِی هَیَّجَ أَحْزَانَ یَوْمِ الطُّفُوف

یعنی سلام بر امام مهربانی که حزنهای روزهای طفوف را به هیجان و حرکت درآورد. مراد این است که شهادت حضرت امام رضا حزنهای روزهای عاشورا را که در صحرای کربلا واقع شد به هیجان درآورد. از حضرت امام رضا منقول است که فرمود: ماه محرم ماهی بود که کافران در این ماه جنگ کردن را حرام دانستند و منافقان این امت در این ماه خون ما را حلال دانستند و هتک حرمت ما کردند و زنان و فرزندان ما را اسیر کردند و آتش در خیمه های ما زدند و اموال و اسباب ما را غارت کردند و حرمت حضرت رسول صلی الله علیه وسلم را درباره ما رعایت نکردند. به درستی که مصیبت امام حسین چشمهای ما را مجروح کرد و آب دیده های ما را جاری ساخت و عزیز ما را ذلیل گردانید و واقعه کرب و بلا از برای ما مهیا کرد تا روز قیامت پس باید بر مصیبت آن حضرت گریه کنندگان بگریند بدرستی که گریه بر آن حضرت گناهان بزرگ را بر طرف میکند پس فرمود که پدرم امام موسی بن جعفر چون ماه محرم داخل می شد کی آن حضرت را خندان نمیدید و در روزهای نخست ماه اثر اندوه بر آن حضرت ظاهر میشد و چون روز دهم میشد روز مصیبت و گریه و اندوه بود و میگفت امروز روز شهادت امام حسین است.[11]

همچنین شیخ صدوق از حضرت امام رضا روایت کرده که فرمود: «هر کس در روز عاشورا سعی در حاجتهای خود را ترک کند حق تعالی حاجتهای دنیا و آخرت او را برآورد و هر کس روز عاشورا روز حزن و گریه او باشد حق تعالی روز قیامت را روز فرح و خوشحالی او گرداند و دیده اش در بهشت به ما روشن گردد و هر کس روز عاشورا را روز برکت نام نهد و در خانه خود چیزی ذخیره کند در آنچه که ذخیره کرده است برکت نیابد و روز قیامت با یزید و عبیدالله و عمر بن سعد (علیهم اللعنة) در پایین ترین طبقه آتش جهنم محشور شود.[12] و نیز شیخ صدوق از ریان بن شبیب روایت کرده که گفت: در روز نخست ماه محرم خدمت حضرت امام رضا شرفیاب شدم، آن حضرت فرمود:

ای پسر شبیب امروز روزه هستی؟

عرض کردم: نه.

فرمود این روز روزی است که حق تعالی دعای حضرت زکریا را در آن مستجاب فرمود و فرمایش خود را ادامه داد تا آنکه فرمود: ای پسر شبیب، اگر برای چیزی خواستی گریه کنی، برای حسین بن ا گریه کن که او را مانند گوسفند سر بریدند و با آن حضرت از اهل بیت او هجده تن که در زمین شبیه و نظیر نداشتند - کشته شدند و به تحقیق که آسمانهای هفتگانه و زمینها برای شهادت آن حضرت گریستند و به درستی که چهار هزار فرشته برای یاری آن حضرت به سوی زمین آمدند ولی زمانی رسیدند که آن حضرت شهید شده بودند پس ایشان نزد قبر آن حضرت ژولیده مو و گردآلوده اند تا آنکه قائم آل محمد (صلوات الله علیه ظاهر شود پس ایشان یاوران آن حضرت باشند و شعار ایشان در جنگ این کلمه است یا لثارات الحسین». ای پسر شبیب پدرم مرا از پدرش و او از جدش خبر داد که چون جدم حسین شهید شد آسمان خون و خاک سرخ بارید. ای پسر شبیب اگر بر حسین گریه کنی تا آب دیدگانت بر رویت جاری شود حق تعالی گناه صغیره و کبیره تو را بیامرزد ای پسر شبیب اگر خواهی در قیامت هیچ گناهی بر تو نباشد آن حضرت را زیارت کن ای پسر شبیب اگر خواهی که در غرفه های بهشت با رسول خدا و خاندانش ساکن شوی بر قاتلان آن حضرت لعنت کن. ای پسر شبیب اگر خواهی که مانند پاداش کسی داشته باشی که با آن حضرت شهید شده باشد هرگاه او را یاد کنی بگو «یا لیتنی کنت معهم فافوز فوزاً عظیماً»

ای پسر شبیب اگر خواهی که در درجات بالای بهشت با ما باشی برای اندوه ما محزون باش و از برای شادی ما شاد باش و بر تو باد به محبت و ولایت ما که اگر مردی سنگی را دوست بدارد خداوند او را در روز قیامت با آن محشور گرداند.[13]

چنانچه از ملاحظه آثار و معارف اهل بیت بر می آید وجود مقدس حضرت امام رضا ان در مناسبت های مختلف یادآوری بر مصائب امام حسین له و خاندانش در روز عاشورا و زنده و باقی نگه داشتن نهضت و مکتب آن، حضرت تأکید و تحریص می ورزید.

اعطای ده هزار سکه ولایتعهدی امام رضا به دعبل خزاعی

موضوع تشویق و تقدیر از افراد که به نوعی موجبات سرافرازی و و افتخار بودند در بین بزرگان و امرا و خلفا رایج بوده است و آنها افراد را با اهدای زر و سیم یا خرقه یا نشان ویژه مورد تفقد و تحسین قرار دادند.

مأمون از محبوبیتی که امام هشتم در بین مردم داشت، همواره بیمناک بود، بنابراین در یک اقدام جسورانه مقدمات سفر آن حضرت را از مدینه به مرو فراهم ساخت.

دعبل خزاعی پس از خالی شدن مدینه از نور وجود آن حضرت به یاد مظلومیت خاندان عصمت و طهارت در دو قرن گذشته افتاد و جفاها و ظلم ها و حق کشیهایی که بنی امیه و بنی عباس بر علیه و آل علی الله روا داشتند به یاد آورد و سوز درونی خود را با قصیده جاودانه مدارس آیات ظاهر کرد و چون از سرودن آن فراغت یافت با خود عهد کرد که قصیده اش را نخستین بار برای امام رضا بخواند پس آماده سفر خراسان شد. بر پایه گفته های برخی از مورخان دعبل خواندن قصیده اش را در پیشگاه امام رضا از این بیت آغاز کرد:

مَدارِسُ آیاتٍ خَلَتْ مِنْ تِلاوَة

مدارس آیات - خانه های اهل بیت و منزلگاه وی در خیف و مسجد الحرام و عرفات و جمرات از تلاوت آیات خالی و خاموش مانده است این ویرانه های خاموش و متروک خانه عبدالله پدر پیامبر در خیف است و خانه پیامبر آن سرور مردمان که مردم را به نماز فرامی خواند.

خانه های علی الله و سین ال و جعفر صادق الله و حمزه و امام سجاد خانه های عبدالله عباس و برادرش فضل که محرم راز رسول خدا بود.

حسن و حسین دو فرزند زاده پیامبر آن دو فرزند وصی پیامبر، علی ای که وارث علم خداوندی و صاحب همه خوبیها و زیباییها بودند این خانه های ویران و، متروک جایگاه نزول وحی الهی بر احمد نه موعود کتاب آسمانی بود.

اینها آثار خانه های متروک کسانی است که مردم با نور هدایتشان راه می یافتند و لغزش و کری از آنان دور بود خانه هایی که ستمگران سرکش ویرانشان کرده است نه گذر روزها و سالها بپرسم کجایند کسانی که دست بیدادگر، غربت آنان را پراکنده ساخته است.

کجایند شاخه های درخت نبوت که دستهای جفاکار آنها را شکسته و هر یک را به سویی افکنده است اگر در نمازهای خود خداوند را به نام آنان نخوانیم نمازمان را قبول نمی کند.

ای فاطمه اگر بخاطر می آوردی که روزی حسین تو در کنار شط جاری فرات لب تشنه جان خواهد داد، بی دریغ بر چهره میکوفتی و سیل اشک از دیده جاری می کردی.

فاطمه! برخیز و مویه کن بر گورهای غریبی که در کوفه مدینه و فخر است، درود و سلام بر آنها باد.

گریه کن بر مزار غریب آن پاک نهاد (امام موسی الکاظم) در بغداد که خداوند او را در غرفه های بهشتی جای داده است.

چون دعیل به این فراز قصیده رسید امام به به او فرمود:

آیا میخواهی در اینجا دو بیت به قصیده تو افزون کنم تا شعرت کامل گردد دعیل جواب داد آری ای فرزند رسول خدا حضرت این دو بیت را فرمود:

مویه کن بر قبر غریبی که در طوس است و از این مصیبت که تا صبح حشر دلها را در آتش اندوه میگدازد تا آنکه خداوند حضرت قائم (عج) را برانگیزد و او بار سنگین دردها و رنج ها را از دوش ما بردارد.

چون دعبل از خواند قصیده اش فارغ شد امام سه بار آفرین گفت.[14]

ابوالفرج اصفهانی در کتاب اغانی نقل کرده است: «هنگامی که دعیل اشعار خود را به پایان رسانید امام رضا ده هزار درهم از سکه هایی که نام مبارکش بر آنها نقش بسته بود به او مرحمت فرمود و یکی از جامه های خود را به او خلعت داد.»[15]

دعبل از خراسان به قم رفت و در مسجد جامع شهر برای مردم قصیده مدارس آیات را خواند مردم قم حاضر شدند در برابر آن جامه که حضرت به او داده بود سی هزار درهم به او بدهند و او نپذیرفت که آن را به آنها دهد اما بالاخره راضی شد که جامه را به آنها بدهد و آنها پاره ای از آستین را به او بدهند.

او به یاد سخن امام رضا افتاد که به او فرمود:

به شهر قم سفر کن از این سفر بهره ها خواهی برد. پیراهن را به تو داده ام خوب نگهداری کن زیرا هزار، شب هزار رکعت نماز در آن خوانده ام و هزار ختم قرآن کرده ام.

گفته شده دعبل قصیده مدارس آیات خود را بر جامه ای نوشت و با آن احرام کرد و پس از آن توصیه نمود که آن را در کفنش بگذارند.

[متن کامل زیارت]

پی نوشت ها:

[1] سوره توبه (9) آیه 119.

[2] اصفهانی ملا عبد الرحیم، درة الرضویة 1، ص 64.

[3] مأخذ سابق، ص 65.

[4] سوره هود (11) آیه 77.

[5] مأخذ سابق، ص 81.

[6] و شاید مراد از قلیل الزائرین آن باشد که کم است عده کسانی که او را شناخته و به حقش او را زیارت می کنند.

[7] ابن قولویه کامل الزیارات، ص 510.

[8] همان، ص 510.

[9] اصفهانی، ملا عبد الرحیم، درة الرضویه . ص 96.

[10] سوره قصص (28) آیه 9.

[11] قمی، عباس؛ هدیة الزائرین و بهجة الناظرین، ص 589.

[12] همان، ص 169.

[13] حر عاملی، وسائل الشیعه، ج 10، ص 324.

[14] ترجمه اشعار برگرفته از مصطفی قلی زاده، دعبل خزاعی، ص 63-82.

[15] اصفهانی، ابو الفرج، الاغانی، ج 1، ص 29.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر