حقیقت شکر، اظهار نعمت است، همچنانکه کفر، مقابل آن است یعنی پنهان کردن نعمت و سرپوش روی آن نهادن است، و اظهار نعمت به این معنا است که آن را در جای خود استعمال کنی، آن جائی که دهنده نعمت در نظر داشته و نیز اظهار نعمت به این است که آن را به زبان بیاوری، و منعم را در برابر دادن این نعمت، ثنا بگوئی، و مرحله دیگر اظهار نعمت این است که در قلب هم به یاد آن و به یاد منعمش باشی، و از یادش نبری.
پس شکر خدای تعالی در برابر نعمتی از نعمتهای او این است که در هنگام استعمال وبه کار بردنش به یاد او باشد، و وقتی به یاد او بود به یاد این مطلب هم می افتد که نعمت او رادر جائی که خود او خواسته استعمال کند، نه در جای دیگر، و معلوم است که هیچ موجودی نیست که نعمتی از نعمت های او نباشد، و هیچ نعمتی را خلق نکرده مگر برای اینکه در راه بندگیش استعمال شود، همچنان که خودش فرمود: "و اتیکم من کل ما سالتموه، و ان تعدوانعمت الله لا تحصوها، ان الانسان لظلوم کفار" (1).
پس شکر او در برابر نعمت هایش به این است که در آن نعمت ها اطاعت شود، و بیادمقام ربوبیتش باشند.
و بنابر این پس شکر مطلق خدای تعالی و بدون تقیید، همانا یاد خدا بدون نسیان، واطاعتش بدون معصیت است، پس معنای آیه:"و اشکروا لی و لا تکفرون" (2) این است که به یادمن باشید، یادی که آمیخته با نسیان نباشد، و امر مرا اطاعت
کنید، اطاعتی که آمیخته باعصیان نباشد. ............................................ (1)آنچه از او در خواست کرده اید(چه به زبان سر و چه به زبان حال)به شما داد، و اگر بخواهیدنعمت خدا را بشمارید به آخرش نمی رسید، راستی که انسان ستمگر و کفران پیشه است."ابراهیم: 34". (2)برای من شکر بگذارید و کفران نکنید"بقره: 152".