در لابلای تفسیر آیه ، اشاره ای به این موضوع داشتیم (1) که اراده در جمله انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس ، اراده تکوینی است نه تشریعی .
برای توضیح بیشتر باید یاد آور شویم که منظور از اراده تشریعی همان اوامر و نواهی الهی است ، فی المثل خداوند از ما نماز و روزه و حج و جهاد خواسته ، این اراده تشریعی است .
معلوم است که اراده تشریعی به افعال ما تعلق می گیرد نه افعال خداوند ، در حالی که در آیه فوق ، متعلق اراده افعال خدا است ، می گوید : خدا اراده کرده است که پلیدی را از شما ببرد ، بنابر این چنین اراده ای باید تکوینی باشد ، و مربوط به واست خداوند در عالم تکوین .
افزون بر این ، مساله اراده تشریعی نسبت به پاکی و تقوا ، انحصار به اهلبیت (علیهم السلام) ندارد چرا که خدا به همه دستور داده است پاک باشند و با تقوا ، و این مزیتی برای آنها نخواهد بود ، زیرا همه مکلفان مشمول این فرمانند .
.............................................
1- به مقاله «آیه تطهیر (1) تفسیر کلی آیه » مراجعه شود.
به هر حال این موضوع یعنی اراده تشریعی نه تنها با ظاهر آیه سازگار نیست که با احادیث گذشته به هیچوجه تناسبی ندارد ، زیرا همه این احادیث سخن از یک مزیت والا و ارزش مهم ویژه می کند که مخصوص اهلبیت (علیهم السلام) است .
این نیز مسلم است که رجس در اینجا به معنی پلیدی ظاهری نمی باشد ، بلکه اشاره به پلیدیهای باطنی است و اطلاق این کلمه ، هر گونه انحصار و محدودیت را در شرک و کفر و اعمال منافی عفت و مانند آن نفی می کند ، و همه گناهان و آلودگیهای عقیدتی و اخلاقی و عملی را شامل می شود . نکته دیگری که باید به دقت متوجه آن بود این است که اراده تکوینی که به معنی خلقت و آفرینش است در اینجا به معنی مقتضی است نه علت تامه ، تا موجب جبر و سلب اختیار گردد .
توضیح اینکه : مقام عصمت به معنی یک حالت تقوای الهی است که به امداد پروردگار در پیامبران و امامان ایجاد می شود اما با وجود این حالت ، چنان نیست که آنها نتوانند گناه کنند ، بلکه قدرت این کار را دارند ، و با اختیار خود از گناه چشم می پوشند .
درست همانند یک طبیب بسیار آگاه که هرگز یک ماده بسیار سمی را که خطرات جدی آن را می داند هرگز نمی خورد با اینکه قدرت بر این کار دارد ، اما آگاهیها و مبادی فکری و روحی او سبب می شود که با میل و اراده خود از این کار چشم بپوشد .
این نکته نیز لازم به یادآوری است که این تقوای الهی موهبت ویژه ای است که به پیغمبران داده شد نه به دیگران ، ولی باید توجه داشت که خداوند این امتیاز را به خاطر مسئولیت سنگین رهبری به آنها داده بنابر این امتیازی است که بهره آن عاید همگان می شود و این عین عدالت است ، درست مانند امتیاز خاصی است که خداوند به پرده های ظریف و بسیار حساس چشم داده که تمام بدن
از آن بهره می گیرد .
از این گذشته به همان نسبت که پیامبران امتیاز دارند و مشمول مواهب الهی هستند مسئولیتشان نیز سنگین است و یک ترک اولای آنها معادل یک گناه بزرگ افراد عادی است ، و این مشخص کننده خط عدالت است .
نتیجه اینکه : این اراده یک اراده تکوینی است در سر حد یک مقتضی (نه علت تامه ) و در عین حال نه موجب جبر است و نه سلب مزیت و افتخار .