هر که در مصیبت صبر کند، تا آن را به تسلّی خوبی جواب گوید، خداوند برایش سیصد درجه نویسد، که میان هر درجه تا درجه دیگر مانند میان آسمان تا زمین است.
موضوع صبر و شکیبایی گسترۀ وسیعی در متون اسلامی و به ویژه در روایات برجای مانده از ائمة معصومین(ع) دارد. جامعترین و کاملترین گفتار در باب صبر و شکیبایی، در کلام نبی مکرّم اسلام(ص) برترین اسوه صبر و شکیبایی آمده است. آنچنانکه حضرت فرمودند:
«الصَّبْرُ ثَلاثَةٌ: صَبْرٌ عِنْدَ الْمُصیبَةِ وَ صَبْرٌ عَلی الطّاعَةِ وَ صَبْرٌ عَنِ الْمَعْصِیةِ. فَمَنْ صَبَرَ عَلَی الْمُصیبَةِ حَتّی یرُدَّها بِحُسْنِ عَزائِها کتَبَ اللهُ لَهُ ثَلاثَمِائَةِ دَرَجَةٍ، ما بَینَ الدَّرَجَةِ إلَی الدَّرَجَةِ کما بَینَ السَّماءِ إلَی الأْرْضِ وَ مَنْ صَبَرَ عَلَی الطّاعَةِ کتَبَ اللهُ لَهُ سِتَّمِائَةِ دَرَجَةٍ ما بَینَ الدَّرَجَةِ إلَی الدَّرَجَةِ کما بَینَ تُخُومِ الأْرْضِ إلَی الْعَرْشِ وَ مَنْ صَبَرَ عَنِ الْمَعْصِیةِ کتَبَ اللهُ لَهُ تِسْعَمِائَةِ دَرَجَةٍ، ما بَینَ الدَّرَجَةِ إلَی الدَّرَجَةِ کما بَینَ تَخُومِ الأْرْضِ إلی مُنْتَهَی الْعَرْشِ»؛[1]
صبر سهگونه است: صبر بر مصیبت و صبر بر طاعت و صبر از معصیت. هر که در مصیبت صبر کند، تا آن را به تسلّی خوبی جواب گوید، خداوند برایش سیصد درجه نویسد، که میان هر درجه تا درجه دیگر مانند میان آسمان است تا زمین و هر که بر طاعت صبر کند، خداوند برایش ششصد درجه نویسد، که میان درجهای تا درجه دیگر از عمق زمین است تا عرش و هر که بر معصیت صبر کند، خدا برایش نهصد درجه نویسد، که میان هر درجه تا درجه دیگر از عمق زمین تا پایان عرش باشد.
رسول اکرم(ص) در کلام گهربار دیگری صبر و شکیبایی را بهترین و گستردهترین هدیه الهی به انسان معرفی نموده است:
«مَنْ یتَصَبَّرْ یصَبِّرْهُ اللهُ وَمَنْ یسْتَعْفِفْ یعِفَّهُ اللهُ وَمَنْ یسْتَغْنِ یغْنِهِ اللهُ وَما اعْطِی عَبْدٌ عَطاءً هُوَ خَیرٌ وَ اَوْسَعُ مِنَ الصَّبْرِ»[2]؛
کسی که خود را در گردونۀ شکیبایی قرار دهد، خداوند او را به شکیبایی وامیدارد و هر کس خود را به عرصهگاه عفت و پارسایی بکشد، خداوند او را به پارسایی بیندازد و هر کس از خدا بینیازی بخواهد، خداوند او را بینیاز کند و به عبد بهتر و گستردهتر از صبر چیزی عطا نشده است.
شکیبایی در کلام امیر صبر و سخن(ع)
در روایتی امام صادق(ع) میفرماید:
«سُئِلَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ(ع) عَنِ الْإِیمَانِ، فَقَالَ: إِنَّ اللهَ عَزَّ وَ جَلَّ جَعَلَ الْإِیمَانَ عَلی أَرْبَعِ دَعَائِم: عَلی الصَّبْرِ وَ الْیَقِینِ وَ الْعَدْلِ وَ الْجِهَادِ، فَالصَّبْرُ مِنْ ذَلِک عَلی أَرْبَعِ شُعَبٍ: عَلی الشَّوْقِ وَ الْإِشْفَاقِ وَ الزُّهْدِ وَ التَّرَقُّبِ، فَمَنِ اشْتَاقَ إِلی الْجَنَّةِ سَلَا عَنِ الشَّهَوَاتِ وَ مَنْ أَشْفَقَ مِنَ النَّارِ رَجَعَ عَنِ الْمُحَرَّمَاتِ وَ مَنْ زَهِدَ فِی الدُّنْیَا هَانَتْ عَلَیْهِ الْمُصِیبَاتُ وَ مَنْ رَاقَبَ الْمَوْتَ سَارَعَ إِلی الْخَیْرَات»[3]؛
از امیرمؤمنان علی(ع) درباره ایمان سؤال کردند، حضرت فرمود: خداوند عزوجل ایمان را بر چهار پایه قرار داده است: 1. صبر 2. یقین 3. عدالت 4. جهاد.
و صبر چهار شعبه دارد: اشتیاق و ترس و زهد و مراقبت (انتظار). پس هر که اشتیاق بهشت داشته باشد، هوسرانیها را کنارگذارد و هر که از دوزخ بیم دارد، از چیزهای حرام روی گرداند و هر که در دنیا زهد ورزد (و بیرغبت شود)، مصیبتها بر او آسان شود و هر که منتظر مرگ باشد، با انجام دادن نیکیها شتاب کند.
این فرمایش حضرت، حاکی از نگاهی جامع و همهجانبه به صبر و شکیبایی در حیات دینی و دنیوی انسان است. در حدیث ارزشمند دیگری از ایشان چنین آمده است:
«الْحَقُّ ثَقِیلٌ؛ وَقَدْ یخَفِّفُهُ اللهُ عَلی اقْوامٍ طَلَبُوا الْعاقِبَةَ فَصَبَرُوا نُفُوسَهُمْ وَ وَثِقُوا بِصِدْقِ مَوْعُودِ اللهِ لِمَنْ صَبَرُوا، احْتَسِبْ فَکنْ مِنْهُمْ وَاسْتَعِنْ بِاللهِ»[4]؛
حق سنگین است؛ اما خداوند آن را بر اقوامی که به دنبال عاقبت به خیری هستند و خود را به صبر و شکیبایی وامیدارند، سبک مینماید. آری، حق را برای آنان که اعتماد به درستی وعدۀ خدا برای صبرکنندگان دارند، خفیف و آسان میگرداند. برای خداوند کار نیک انجام بده . . . و در نتیجه از صابران باش و از خدا کمک بخواه.
جابربن عبداللَّه انصاری نیز از امیرمؤمنان علی(ع) چنین نقل میکند:
«مِنْ کنُوزِ الجَنَّةِ الْبَرُّ وَ إِخْفاءُ الْعَمَلِ وَ الصَّبْرُ عَلَی الرَّزایا وَ کتْمانُ الْمَصائِبِ»[5]؛
نیکی و پنهان داشتن عمل برای دوری از ریا و صبر بر ناراحتیها و کتمان مصیبتها از گنجهای بهشت است.
امیرمؤمنان علی(ع) ضمن دعای کمیل در مواجهه با مصایب و بلاها و صبر در مقابل تلخیها و ناگواریها میفرمایند:
«أَنَّ ذَلِک بَلاَءٌ وَ مَکرُوهٌ قَلیلٌ مَکثُه وَ یسیرٌ بَقائُه»[6]؛
غم و اندوه و ناگواری درنگش کم، بقایش اندک و مدتش کوتاه است.
و در فرازی دیگر از سخنان خود فرمودند:
«اصْبِرْ عَلی مَرارَةِ الْحَقِّ وَایاک انْ تَنْخَدِعَ بِحَلاوَةِ الْباطِلِ»[7]؛
بر تلخی حق صبر کن و بر حذر باش از اینکه تن به فریب شیرینی باطل دهی.
شاهد مطلب حدیث ارزشمندی از امام صادق(ع) درباره این مهم است:
«اصْبِرُوا عَلَی الدُّنْیا فَإِنَّمَا هِی سَاعَةٌ فَمَا مَضَی مِنْهُ فَلَا تَجِدُ لَهُ أَلَماً وَ لَا سُرُوراً وَ مَا لَمْ یجِئْ فَلَا تَدْرِی مَا هُوَ وَ إِنَّمَا هِی سَاعَتُک الَّتِی أَنْتَ فِیهَا فَاصْبِرْ فِیهَا عَلَی طَاعَةِ اللهِ وَ اصْبِرْ فِیهَا عَنْ مَعْصِیةِ اللهِ»[8]؛
در این مدت زمانی که در دنیا هستید، بر حوادث و بلاها و طوفانها و پیشآمدهایش صبر کنید، که دنیا ساعتی بیش نیست. زیرا از گذشته آن رنج و درد و سرور و خوشحالی نمییابی، چون گذشته و اکنون رابطهای با آن نداری، نیامده را هم از آن بیخبری. این تویی و ساعتی که در آن به سر میبری، در این ساعت بر انجام طاعات و ترک محرّمات صبر کن.
صبرِ صبرت گر دهد تلخی به کام کــام جان یابی از او شیرین مدام (جمالی دهلوی)
در کلام سایر انبیاء عظام و ائمة معصومین(ع) نیز از مقام و جایگاه نعمت صبر بر انسان بسیار سخن گفته شده و این فضیلت و موهبت الهی، همواره مورد توجه و تعمق قرار گرفته است؛ آنچنانکه امام محمد باقر(ع) فرمودند:
«الْجَنَّةُ مَحْفُوفَةٌ بِالْمَکارِهِ وَالصَّبْرِ فَمَنْ صَبَرَ عَلَی الْمَکارِهِ فِی الدُّنْیا دَخَلَ الْجَنَّةَ وَجَهَنَّمُ مَحْفوفَةٌ بِاللَّذّاتِ وَالشَّهَواتِ، فَمَنْ اعْطی نَفْسَهُ لَذَّتها وَشَهْوَتَها دَخَلَ النّار»[9]؛
بهشت محاصره به ناگواریها و صبر است. کسی که در دنیا بر ناگواریها شکیبایی ورزد، وارد بهشت میشود و جهنّم محاصره به خوشیها و شهوات حیوانی است. پس هر کس به دنبال لذات و شهوات باشد، وارد آتش میشود.
پاداش صابران در روایات
در مباحث گذشته به پاداش صابران و شکیبان از منظر قرآن و در این مجال به پاداش ایشان بنا بر متون روایی مکتوب پرداخته میشود. چنانکه درکلام ائمه معصومین(ع) نقل شده است:
«ثَوابُ الصَّبْرِ أَعْلَی الثَّوابِ»[10]؛
پاداش صبر و استقامت [بر طاعت و مصیبت و معصیت] برترین پاداش است.
در کلام نورانی دیگری میخوانیم:
«مَنِ ابْتُلِی مِنَ الْمُؤْمِنینَ بِبَلاءٍ فَصَبَرَ عَلَیهِ کانَ لَهُ مِثْلُ أجْرِ ألْفِ شَهیدٍ»[11]؛
هر مؤمنی که گرفتار شود و بر آن گرفتاری صبر کند، برای او مانند اجر هزار شهید است.
امام صادق(ع) درباره لطف و موهبت خداوند رحمان و پاداش حقتعالی به صابران، یوسف نبی(ع) را به عنوان نمونه بیان کرده و میفرماید:
«إِنَّ الْحُرَّ حُرٌّ عَلَی جَمِیعِ أَحْوَالِهِ إِنْ نَابَتْهُ نَائِبَةٌ صَبَرَ لَهَا. . . کمَا کانَ یوسُفُ الصِّدِّیقُ الْأَمِینُ لَمْ یضْرُرْ حُرِّیتَهُ أَنِ اسْتُعْبِدَ وَ قُهِرَ وَ أُسِرَ وَ لَمْ تَضْرُرْهُ ظُلْمَةُ الْجُبِّ وَ وَحْشَتُهُ وَ مَا نَالَهُ. . . وَ کذَلِک الصَّبْرُ یعَقِّبُ خَیراً فَاصْبِرُوا»[12]؛
به درستی که آزاد در تمام حالاتش آزاد است. اگر رنج و مشقّت و درد به او برسد، بر آن صابر است و اگر مصایب کوبنده سنگین بر او حملهور شوند، دچار شکست نمیشود. او در اسارت و در چنگال دشمن و به وقت افتادن در بند بردگی دیگران آزاد است؛ به آزادی یوسف صدّیق امین(ع)، بندگی عزیز مصر و اسارت و قهر و غلبه دشمن و تاریکی چاه و آنچه به او رسید، ضرر نزد. خداوند بزرگ از پی صبر یوسف(ع) بر او منّت نهاد، تا جایی که جبّار سرکش مصر، بنده او شد. پس از آنکه کوس مالکیت بر یوسف(ع) را مینواخت، خداوند او را به پیامبری انتخاب کرد و به سبب او بر امّتی رحمت آورد. اینچنین است استقامت و صبر که خیر و خوبی از پی دارد. ای شیعیان ما! صبر کنید و خویش را برای تحمل صبر آماده نمایید، تا به اجر و ثواب حضرت حق برسید.
دراینباره امام حسن مجتبی(ع) تعبیر لطیفی از قول رسول خدا (ص) نقل فرمودند:
«إِنَّ فِی الْجَنَّةِ شَجَرَةً یقَالُ لَهَا شَجَرَةُ الْبَلْوَی وَ تُؤْتَی لِأَهْلِ الْبَلَاءِ یوْمَ الْقِیامَةِ فَلَا یرْفَعُ لَهُمْ دِیوَانٌ وَ لَا ینْصَبُ لَهُمْ مِیزَانٌ یصَبُّ عَلَیهِمُ الْأَجْرُ صَبّاً وَ قَرَأَ : إِنَّما یوَفَّی الصَّابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَیرِ حِسابٍ»؛[13]
همانا در بهشت درختی است که به آن، درخت بلاها گفته میشود. روز قیامت اهل بلا را میآورند، پس هیچ دیوانی برای آنان برپا نمیشود و هیچ ترازویی نصب نمیگردد، فرو میریزد بر آنان اجر و پاداش بیحساب. آنگاه امام حسن(ع) به این آیه استدلال کردند: { إنَّما یُوَفَّی الصَّابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَیْـرِ حِسابٍ }[14] صابران پاداش خود را بیحساب و به تمام خواهند یافت.
حضرت داوود(ع) در مناجات و نیایش خود با وجود باری تعالی چنین فرموده است: «پروردگارا! چیست جزای آنکه صبر بر مصایب نماید به جهت خشنودی تو؟ خطاب رسید که او را به جامه امان میپوشانم و هرگز آن جامه را از او نستانم»[15] نیز آن حضرت فرمود: «صبر، گنجی است از گنجهای بهشت».
همچنین فرمود: «بالاترین اعمال، چیزی است که بر نفسها دشوار باشد»[16]
اهـل صبـر از جمـله عالم برترند صـابـران از اوج گـردون بـگذرند
هر که کارد تخم صبر اندر جهان بِـدرَوَد مـحـصول عیـش جاودان (مولوی)
شکیبایی در کلام سیدالساجدین(ع)
امام زینالعابدین(ع) ضمن مناجات و نیایش خود با پروردگار عالمیان چنین فرموده است:
«اللَّهُمَّ لَا طَاقَةَ لِی بِالْجَهْدِ وَ لَا صَبْرَ لِی عَلَی الْبَلَاءِ وَ لَا قُوَّةَ لِی عَلَی الْفَقْرِ فَلَا تَحْظُرْ عَلَی رِزْقِی وَ لَا تَکلْنِی إِلَی خَلْقِک بَلْ تَفَرَّدْ بِحَاجَتِی وَ تَوَلَّ کفَایتِی وَ انْظُرْ إِلَی وَ انْظُرْ لِی فِی جَمِیعِ أُمُورِی فَإِنَّک إِنْ وَکلْتَنِی إِلَی نَفْسِی عَجَزْتُ عَنْهَا وَ لَمْ أُقِمْ مَا فِیهِ مَصْلَحَتُهَا وَ إِنْ وَکلْتَنِی إِلَی خَلْقِک تَجَهَّمُونِی وَ إِنْ أَلْجَأْتَنِی إِلَی قَرَابَتِی حَرَمُونِی وَ إِنْ أَعْطَوْا أَعْطَوْا قَلِیلاً نَکداً وَ مَنُّوا عَلَی طَوِیلاً وَ ذَمُّوا کثِیراً»[17]؛
خدایا! مرا طاقت بر مشقّت و شکیبایی بر مصیبت و قدرت بر تنگدستی نیست. پس روزیم را منع مکن و مرا به بندگانت وامگذار؛ بلکه خود به تنهایی حاجتم را برآور و کارساز من باش و به من با نظر رحمت بنگر و در تمام امورم مصلحتم را در نظر گیر. زیرا اگر مرا به خود واگذاری، از تحقق دادن کارهایم عاجز شوم و به کاری که مصلحت من در آن است، برنخیزم و اگر مرا به بندگانت واگذاری، با ترشرویی به من بنگرند و اگر به پناه خویشانم فرستی، محرومم سازند و اگر عطا کنند، عطایی اندک و پردردسر دهند و بر من منّت بسیار گذارند و بیش از اندازه نکوهش کنند.
امام سجاد(ع) در فرازی دیگر از صحیفة سجادیه درمواجهه با مقدّرات و تقدیر الهی از خداوند متعال طلب صبر و شکیبایی میفرماید:
«آنچه را از مقدّراتت نمیپسندیم، محبوب ما قرار ده و آنچه را از حکم تو سخت میپنداریم، بر ما آسان ساز و گردن نهادن آنچه از مشیت و ارادهات بر ما وارد کردی، به ما الهام کن؛ تا عقب انداختن آنچه را پیش انداختی و پیش انداختن آنچه را عقب انداختی، دوست نداشته باشیم و هرآنچه را دوست داری، ناپسند نشماریم و آنچه را ناپسند داشتی، انتخاب نکنیم. و کار ما را به آنچه عاقبتش پسندیدهتر و فرجامش برای انسان گرامیتر است، پایان بخش. همانا تو عطای نفیس عنایت میکنی و نعمت بزرگ میبخشی و هرچه میخواهی انجام میدهی و تو بر هر کار توانایی».[18]
برمبنای آنچه گذشت، امام سجاد(ع) در مواجهه با مصایب و مشکلات از خداوند صبر و شکیبایی درخواست میفرماید. چراکه سربلند بیرون آمدن از امتحانات، در گرو صبر و شکیبایی است. ازاینرو حضرت میفرماید: خدایا! آنچنان قدرتی به من عطا کن که در برابر تمام ناملایمات صبر و تحمل و شکیبایی داشته باشم.
در این مجال با تکیه بر منابع روایی و عرفانی و داستانهایی کمنظیر در این حوزه به شناخت و معرفت هرچه بیشتر گونههای مختلف صبر و شکیبایی میپردازیم:
1. صبر بر مصیبت
مصیبت یا از جانب خداوند است و یا از جانب دشمنان، یا به واسطه گناه و معصیت حاصل میشود.
امام صادق(ع) فرمود:
«مصیبتها، هدایا و بخششهایی گرانبها از سوی خداوند و فقر و تنگدستی در خزانه خداوند نگهداری میشود و به بندگان خاص میرسد. همچنانکه مرد خانه با آوردن خوراک و یا هدیه از سفر خانواده خود را مینوازد، خداوند نیز مؤمن را به بلا و سختی نوازش میدهد وبا آنها تغذیه میکند؛ همچنانکه مادر نوزاد خود را شیر میدهد. زیرا بلایای خداوند و رنج و تلخیهایش آکنده از کرامتهای جاودانه اوست، گرچه پس از مدتی خشنودی و تقرب او را در پی دارد و بندهای نزد خداوند گرامی میشود که بلا و گرفتاری او را افزونتر یابد».[19]
امیرمؤمنان علی(ع) ضمن خطبه قاصعه به مصیبتهای در دنیا به عنوان امتحان و ابتلای الهی اشاره کرده و میفرماید:
«وَ کلَّما کانَتِ الْبَلْوی وَ الْاخْتِبارُ أَعْظَمَ کانَتِ الْمَثُوبَةُ وَ الْجَزاءُ أَجْزَلَ أَلا تَرَوْنَ أَنَّ اللهَ سُبْحانَهُ اخْتَبَرَ الْاوَّلینَ مِنْ لَدُنْ آدَمَ ـ صَلَوَاتُ اللهِ عَلَیهِ ـ إِلی الآخِرینَ مِنْ هذَا الْعَالَمِ، بِأَحْجارٍ لاتَضُرُّ وَ لاتَنْفَعُ وَ لاتُبْصِرُ وَ لاتَسْمَعُ فَجَعَلها بَیتَهُ الْحَرَامَ الَّذی جَعَلَهُ لِلنَّاسِ قِیاماً وَلکنَّ اللهَ یخْتَبِرُ عِبادَهُ بِأَنْواعِ الشَّدائِدِ وَ یتَعَبَّدُهُمْ بِأَنْواعِ الْمَجَاهِدِ وَ یبْتَلِیهِمْ بِضُرُوبِ الْمَکارِهِ، إِخْراجاً لِلتَّکبُّرِ مِنْ قُلُوبِهِمْ وَ إِسْکاناً لِلتَّذَلُّلِ فی نُفُوسِهِمْ وَ لِیجْعَلْ ذلِک أَبْواباً فُتُحاً إِلی فَضْلِهِ وَ أَسْبابًا ذُلُلاً لِعَفْوِهِ»[20]؛
هرچه آزمایش و امتحان بزرگتر، پاداش و جزایش فراوانتر است. آیا نمیبینید خداوند پاک گذشتگان را از زمان آدم ـ که درود خدا بر او باد ـ تا آخرین انسان این جهان به سنگهایی آزمایش نموده، که نه زیان میرساند و نه سود میدهد، نه میبیند و نه میشنود. آنجا را خانه حرمت خود و جایگاه قیام مردم به عبادت قرار داد. ولی خداوند بندگانش را به انواع سختیها امتحان میکند و با کوششهای گوناگون به عبادت وامیدارد و به امور ناخوشایند میآزماید، تا کبر را از دلهایشان بیرون کند و خواری و تواضع را در جانشان بنشاند، تا با اینگونه آزمایشها ابواب فضل و رحمتش را به رویشان بگشاید و اسباب عفو خود را به راحتی به آنان عنایت فرماید. چه باک از آزمایش با بیماری یا ثروتمندی یا فقیری و یا هزاران بلا و عافیت، آنگاه که بدانیم خداوند فرموده است من با مؤمن کاری نمیکنم، مگر که آن کار برایش بهتر و سودمندتر است.
امام صادق(ع) نیز در بیانی ارزشمند درباره ارزش سودمندی دچار شدن به گرفتاریها میفرماید:
«از وحی های خدا به موسی(ع)، اینکه آفریدهای نیافریدهام که نزد من محبوبتر از بنده مؤمنم باشد. پس او را مبتلا میسازم، چون برایش بهتر است؛ به او عافیت میبخشم، چون برایش بهتر است؛ از او میگیرم و محرومش میسازم، چون برایش بهتر است. من بهتر میدانم که چه چیز بنده مرا اصلاح میکند. پس باید که بر بلای من صبور باشد و از نعمتهایم سپاسگزاری نماید و از تقدیر و قضای من خشنود باشد، تا او را در شمار بندگان صدّیق خود بنویسم؛ هرگاه عمل او به رضایت من باشد و فرمانبری فرمانم کند».[21]
ازاینرو پیامبر اسلام(ص) فرمودند:
«إذا أَحَبَّ اللهُ عَبْداً ابْتَلاهُ فَإِنْ صَبَرَ اجْتَباهُ وَإِنْ رَضِی اصْطَفاهُ»[22]؛
هرگاه خداوند بندهای را دوست داشته باشد، او را دچار آزمایش میکند. اگر در برابر آزمایشهای ربّانی استقامت ورزد، او را بهعنوان بنده اختیار میکند و چون راضی به برنامههای الهی شد، او را مخصوص خود میگرداند.
در متون ارزشمند عرفان اسلامی این امر خطیر مورد اشاره و تعمّق قرار گرفته است.
«و هم آن جناب(ص) فرمود: هرگاه خدای تعالی به بندهای اراده خیر داشته باشد و بخواهد او را صاف و پاک گرداند، بلاهای سنگین را بر او فرو میریزد، پس چون آن بنده خدا را بخواند، ملائکه عرض نمایند که صدای آشنایی میشنویم. چون یا رب گوید، خداوند عزیز فرماید: ای بنده من! هیچ چیز از من نمیخواهی؛ مگر اینکه یا آن را به تو میدهم، یا از برای تو در نزد خود بهتر از آن ذخیره میسازم. پس چون روز قیامت شود، اهل عبادت را بیاورند و اعمال ایشان را به میزان بسنجند. بعد از آن، اهل بلا را آورند و از برای ایشان میزان نصب نمایند و نامه اعمال ایشان را بگشایند، بلکه ایشان را ثواب و مزد ریزند؛ همچنانکه در دنیا بر ایشان بلا ریخته میشد. پس اهل نعمت و عافیت از دنیا آرزو کنند که ای کاش در دنیا بدنهای ایشان را با مقراض (قیچی) پاره پاره میکردند، تا ثواب ایشان مثل ثواب اهل بلا میبود».[23]
از این حدیث نبوی چنین استفاده میشود که بلا و مصیبت، آدمی را در مرتبه عبودیت صاف و پاک میگرداند. خداوند تعالی به جهت تکمیل ایشان، آنها را مبتلا میسازد و در حقیقت غرض از خرابی ایشان، آباد کردن است.
به شام تیره محنت بساز و صبر نمـای که دم به دم سحر از پرده روی بنماید (مولوی)
لازم به ذکر است که ابتلائات الهی گونههای مختلفی دارد. گاه در امور مالی، گاه در جان آدمی و در برخی موارد منوط به مصایب و بلاهای وارده در عزیزان است، گاهی در امور ظاهری و گاه در امور باطنی واقع میشود. چنانکه در تفسیر شریف کشفالاسرار آمده است:
«میگوید بیازمائیم شما را گاه به ترس و گاه به بیم، گاه به درویشی و گاه به گرسنگی، گاه به مصیبت ظاهر و گاه به اندوه باطن. آن بلاء ظاهر و آن مصیبت آشکارا خود آسان کاری است، که گاه بود و گاه نه؛ چنانکه بلاء ابراهیم(ع) و بلاء ایوب(ع)، بلاء تمام اندوه باطن است؛ که یک چشمزخم پای از جای برنگیرد و هرکه او نزدیکتر و به دوستی سزاوارتر و وصال را شایستهتر، اندوه وی بیشتر. چنانکه اندوه مصطفی(ص) که نه بر افق اعلی طاقت داشت و نه بر بسیط زمین قرار، چنانکه پروانه در پیش چراغ، نه طاقت آنکه با چراغ بماند و نه چاره آنکه از چراغ دور ماند! به زبان حال گوید:
در هجـر همی بسازم از شرم خیال در وصل هـمی بسـوزم از بیم زوال
پـروانه شمع را همیـن باشـد حـال در هجـر نسوزد و بسوزد بـهوصـال[24]
1 ـ 1 . مرگ فرزند
یکی از امتحانات و آزمایشهای الهی، مرگ فرزند است. نقل شده یکی از فرزندان عثمانبنمظعون فوت شد و او پس از رحلت فرزندش آنچنان ناراحت و محزون بود، که گنج خانه عزلت اختیار کرده و دائم به عبادت میپرداخت. تا اینکه این خبر به رسول خدا(ص) رسید، پس حضرت او را به حضور طلبید و فرمود: «گوشهگیری برای ما نیست، رهبانیّت در دین من نمیباشد، رهبانیت امّت من جهاد در راه خداوند است. ای عثمان! برای بهشت هشت در و برای جهنم هفت در است. آیا نمیخواهی وقتی وارد قیامت میشوی، کنار دری از درهای بهشت فرزندت را ببینی، که دامنت را بگیرد و از تو نزد خدا شفاعت کند؟ در این میان برخی یاران و صحابه به رسول خدا(ص) عرضه داشتند: آیا ثوابی برای عثمانبنمظعون هست؟ برای ما چطور؟ آیا در مرگ فرزندانمان اجری خواهد بود؟ در این هنگام رسول مکرم اسلام(ص) فرمودند: آری، اگر در داغ فراق اولاد صبر کنید و آن را به حساب حق بگذارید، مشمول رحمت الهی خواهید بود».[25]
بیتالحمد، جایگاه صابران بر مصیبت فرزندان
وقتی پدر و مادری داغ فرزند میبینند، خداوند متعال رو به سوی فرشتگان خطاب میکند: «أَ قَبَضْتُمْ وَلَدَ عَبْدِی»؛ آیا شما جان فرزند بندهٔ من را از او گرفتید؟ ملائکه در جواب میگویند: آری. دوباره خطاب میشود: «قَبَضْتُمْ ثَمَرَةَ فُؤَادِهِ؟»؛ آیا میوهٔ قلب او را گرفتید؟ جواب میدهند: آری. خداوند متعال از فرشتگان سؤال میکند: «مَا ذَا قَالَ عَبْدِی»؛ این بندۀ من در این مصیبت چه گفت؟ فرشتگان جواب میدهند: «حَمِدَک وَ اسْتَرْجَع»؛ حمد تو را به جا آورده است. ذات باری تعالی خطاب میفرماید: برای این بنده داغ دیده خانهای در بهشت بنا کنید «وَسَمُّوهُ بَیتَ الْحَمْدِ» و این خانه را بیت الحمد[26]، یعنی خانه سپاس بنامید.[27]
غزالی درکتاب احیاء العلوم از شخصی چنین نقل میکند که در خواب دیدم قیامت برپا شده، تمام مخلوقات الهی در موقف هستند و همه از شدت تشنگی میسوزند. ناگهان اطفالی را دیدم که قندیلهایی از نور بر آنها است، به دستشان ظرفهائی از طلا و نقره است، که تعدادی را سیراب میکنند و از بقیه میگذرند. به سوی یکی از آنها دست دراز کردم و گفتم: مرا سیراب کن که تشنگی مرا از پای درآورد. گفت: در بین ما برای تو فرزندی نیست، ما پدران خود را سیراب میکنیم. گفتم: شما کیستید؟ گفتند: اطفالی که در زمان حیات پدر و مادر از دنیا رفتهایم.[28]
امام محمد باقر(ع) در این رابطه فرمودند:
«مَنْ قَدَّمَ اَوْلاداً یحْتَسِبُهُمْ عِنْدَ اللهِ حَجَبُوهُ مِنَ النّارِ بِاذْنِ اللهِ عَزَّوجلَّ»[29]؛
هرکس فرزندانی از او فوت شود و داغ مصیبت آنان را به حساب خدا و خواست او بگذارد و صبر و بردباری پیشه کند، آن فرزندان به اذن خداوند بین او و آتش حجاب شوند.
نیز امام صادق(ع) در کلام ارزشمندی میفرماید:
«وَلَدٌ واحِدٌ یقَدِّمُهُ الرَّجُلُ افْضَلُ مِنْ سَبْعینَ وَلَداً یبْقُونَ بَعْدَهُ یدْرِکونَ الْقائِمَ»[30]؛
فرزندی که انسان به داغش دچار شود، فضیلتش از هفتاد فرزند که بعد از خود بگذارد و همه آنان امام عصر# را درک کنند، بیشتر است.
رسول الله(ع) در این رابطه فرمودند:
«بَخٍ بَخٍ، خَمْسٌ ما اثْقَلَهُنَّ فِی الْمیزانِ: لَا اِلهَ الَّا اللهُ وَ سُبْحَانَ اللهِ وَ الْحَمْدُلِلّهِ وَ اللهُ اکبَرُ وَالْوَلَدُ الصّالِحُ، یتَوَفَّی لِلْمَرْءِ الْمُسْلِمِ فَیحْتَسِبُهُ»[31]؛
به به!! پنج حقیقت در ترازوی عمل چه سنگین است: لا اِلهَ الَّا اللَّهُ، سُبْحَانَ اللَّهِ، الْحَمْدُلِلّهِ، اللّهُ اکبَرُ و داغ فرزند شایسته که به حساب حق گذارده شود.
2- 1. بیماری
یکی دیگر از آزمایشهای پروردگار عالمیان برای شکیبایان بیماری است.
امیرمؤمنان علی(ع) میفرماید:
«الْمَریضُ فی سِجْنِ اللهِ مالَمْ یشْک الی عُوّادِهِ تُمْحی سَیئاتُهُ وَ ایما مُؤْمِنِ ماتَ مَریضاً ماتَ شَهیداً وَ کلُّ مُؤْمِنٍ شَهیدٌ وَ کلُّ مُؤْمِنَةٍ حَوْراءُ وَ ای میتَةٍ ماتَ بِها الْمُؤْمِنُ فَهُوَ شَهیدٌ وَ تَلا قَوْلَ اللهِ جَلَّ ذِکرُهُ»:[32] { وَ الَّذینَ آمَنُوا بِاللهِ وَ رُسُلِهِ اولئِک هُمُ الصِّدِّیقُونَ وَ الشُّهَداءُ عِنْدَ رَبِّهِمْ }[33]؛
بیمار در زندان خدا است و تا زمانی که از بیماری خود نزد عیادتکنندگانش شکایت نکند، سیئاتش محو میشود و هر مؤمنی در بیماری بمیرد، شهید است و تمام مؤمنان شهیدند و تمام زنان مؤمنه حورا هستند. به هر مرگی مؤمن بمیرد، شهید است. سپس حضرت آیة شریفه را تلاوت فرمودند: و کسانی که ایمان به خدا و رسولان(ع) آوردند، اینان صدیقان و شهداء نزد پروردگارشان هستند.
لازم به ذکر است که صرف وقوع بیماری در جسم انسان، نمیتواند دلیل بر عقوبت الهی باشد؛ همانطور که وفور نعمت نیز نمیتواند نشانه لطف الهی به آدمی تلقی شود. بنابراین بهطور مطلق، نه بیماری نشانه عقوبت و مجازات خداوند است و نه سلامتی نشانهٔ لطف خداوند خواهد بود. ما باید باور کنیم و بپذیریم که بلا همیشه به معنای عقوبت نیست. ازاینرو است که رسول ختمیمرتبت(ص) فرمودند:
«گاه است خداوند میخواهد بنده را به درجهای رساند که با عمل هرگز به آن نمیرسد، مگر اینکه جسم او به بلایی مبتلا شود؛ پس خدا او را مبتلا میگرداند، تا به آن مرتبه برسد».[34]
در روایت ارزشمند دیگری پیامبر خاتم(ص) خطاب به امّت خویش فرمودند: «خداوند تعالی فرمود هرگاه یکی از بندگان خود را به مرضی مبتلا سازم، پس او صبر کند و شکایت خود را به عیادتکنندگان نکند، بدل میسازم گوشت او را به گوشتی بهتر از آنکه داشت و خون او را به خونی بهتر از آنکه از برای او بود. پس اگر او را شفا دادم، درحالی شفا یافته که هیچ گناهی از برای او نباشد و اگر او را میراندم، وی را به سوی رحمت خود میبرم».[35]
بنابر روایات، امام حسین(ع) همراه پدربزرگوار خود امیرمؤمنان علی(ع) در مسجد شجره مُحرم شدند و به سوی حجّ حرکت کردند. در طی راه حضرت سیدالشهداء(ع) به شدت بیمار شدند؛ بهطوری که ادامه راه برای ایشان ممکن نبود. از نظر فقهی دستور این است که اگر کسی مُحرم شود و به جهت برخی شرایط نتواند به سایر اعمال حج بپردازد، باید قربانی کرده و از احرام بیرون بیاید.
به همین خاطر امیرمؤمنان علی(ع) برای امام حسین(ع) قربانی کردند و حضرت سیدالشهداء(ع) به جهت کسالت به سوی مدینه بازگشت.[36]
برمبنای آنچه گذشت، میتوان نتیجه گرفت اگرچه بیماری و ضرر و زیان به جان آدمی یکی از ابتلائات الهی شمرده میشود، ولی این امر بهطور مطلق به معنای عقوبت و مجازات از سوی پروردگار عالمیان نبوده، بلکه در موارد متعددی سبب رشد و تعالی معنوی انسان خواهد شد.
3- 1. فقر
فقر و تهیدستی امتحانی از امتحانات الهی برای شکیبایان است. آنگونه که خداوند متعال در قرآن کریم از صبر و شکیبایی صابران در برابر فقر و تنگدستی یاد میکند:{ وَالصَّابِرِینَ فِی الْبَأْساءِ وَ الضَّرَّاءِ } [37]؛ در اینکه وسعت رزق وتنگی آن امتحان و آزمایشی از جانب خداوند است، مولای متقیان، امیرمؤمنان(ع) میفرماید:
«وَقَدَّرَ الأَرْزاقَ فَکثَّرَها وَقَلَّلَها وَقَسَّمَها عَلَی الضِّیقِ وَالسَّعَةِ فَعَدَلَ فِیهَا لِیبْتَلِی مَن أَرادَ بِمَیسُورِها وَمَعْسُورِها وَلِیخْتَبِرَ بِذلِک الشُّکرَ وَالصَّبْرَ مِن غَنِیها وَفَقِیرِها»[38]؛
و روزی مردم را مقدّر فرمود و آن را برای برخی فراوان و برای بعضی دیگر اندک قرار داد و ارزاق را بر پایه تنگی و وسعت قسمت کرد و در این تقسیمبندی عدالت به خرج داد، تا هرکس را بخواهد با فراوانی رزق و کمی و تنگی آن آزمایش کند و به این وسیله ثروتمندان و تنگدستان را از جهت شکر نعمت و تحمل سختی در مجرای امتحان قرار دهد.
همچنین امیرالمؤمنین علی(ع) در باب صبر و شکیبایی بر مصیبت فقر خطاب به کمیل میفرماید:
«یا کمَیل! لاتَرَ النّاسَ اقْتارَک وَاصْبِرْ عَلَیه احْتِساباً بِعِزٍّ وَتَسَتُّرٍ»[39]؛
ای کمیل! نیازمندیات را به مردم نشان مده و با سرافرازی و پنهان نمودن آن بر آن شکیبا باش.
کلام حکمتآمیز لقمان حکیم به فرزندش دراینباره قابل تأمل و تعمق است. آنگاه که فرمود:
«اعْلَمْ أَی بُنَی إِنّی قَدْ ذُقْتُ الصَّبْرَ وَ أَنْواعَ المُرِّ فَلَمْ أَرَ أَمَرَّ مِنَ الْفَقْرِ فَإِنِ افْتَقَرْتَ یوْماً فَاجْعَلْ فَقْرَک بَینَک وَ بَینَ اللهِ»[40]؛
بدان ای فرزندم که من صبر و نیز انواع تلخیها را چشیدم، اما تلختر از فقر ندیدم. پس اگر روزی فقیر شوی، نیازت را میان خود و پروردگارت نگهدار و از ناداریت با مردم سخن مگوی، که نزد آنان خوار و بیمقدار میشوی.
عطار نیشابوری در الهینامه نقل میکند که رابعة عدویه یک هفته دائماً به نماز و روزه مشغول بود و هیچ طعام نخورد. آنگونه که از فرط گرسنگی اعضایش درهم فشرده بود. تا اینکه زنی مستوره برایش کاسهای غذا آورد. از قضا رابعه به طلب چراغ رفت و گربه کاسه طعام را به زمین ریخت. خواست با آب افطار کند، چراغ خاموش شد و در تاریکی کوزه آب از دستش به زمین افتاد و شکست. در این هنگام رابعه با حالت سرگشتگی و پریشانحالیِ بسیار گفت: خداوندا! از من چه میخواهی؟ خداوند خطاب به او فرمود: ای رابعه! اگر تو بخواهی از ماه تا ماهی را به تو میبخشم؛ اما اندوه عشق چندین ساله را از دلت بیرون میکنم.[41]
ز دل آهـی بــرآورد آن جـگـرســوز کـه گفتـی گشت عالم آتـش افـروز
بـه صـد سـرگشتگی میگفت الـهی از این بیچارهٔ مسکیـن چـه خـواهی
فـکـنـدی در پـریشــانـی مـرا تــو بـه خـون در چـند گـردانی مـرا تـو
خطاب آمد که گر این لحظه خواهی بـه تـو بـخشـم از مـه تا به مـاهی
ولـی انـدوه چنـدیـن سالهٔ خـویـش ز دل بیـرون بریمـت ایـن بینـدیش
کـه انـدوه مـن و دنـیـای مـحتـال نیاید راست در یک دل به صد سـال
گـرت انـدوه مـا بـایــد هـمـیشــه مــدامـت تـرک دنـیـا بــاد پیـشه
تو را هست این یک روی آن نیست کـه انـدوه الـهـی رایـگـان نـیست
مولوی نیز در باب ابتلاء به فقر و تنگدستی میگوید:
صـبر کن بـا فقر و بگذر ایـن ملال زانـکـه در فـقـر است عِزّ ذُوالجَلال (مولوی)
4- 1. صبر بر مصایب از سوی دشمنان
گاهی مصایب و بلایا نتیجه دشمنی و کینهتوزی بیگانگان و اجانب است. در کتاب التصفیه چنین آمده است:
«و دیگر گونه صبر آن است که بر مکاره و رنجها که از دشمنان و بیگانگان به دل و تن وی رسد، چنانکه به انبیاء و اولیاء(ع) رسانیدهاند و میرسانند و حقتعالی جمله را به صبر میفرمود که { اصْبِروُا وَ صابِروُا و رابِطوُا }؛ نوح را(ع) بسیار رنج از امّت برسید و هر روز بسیار وی را بزدندی و بر عقابین کشیدندی، وی را به صبر میفرمود و زکریا(ع) را در میان درخت به دو نیم پاره میکردند و جبرئیل آمد که حقتعالی میگوید هیچ جزع و اعتراض و انکار در دل میار، که چنین تقدیر کردهایم. به صبر این بار بکش، تا نام تو از جریدهٔ رسالت محو نکنیم و خلیل و کلیم و مسیح و دیگر رسل(ع) را همچنین میداشت و سید عالم(ص) را که خاتم انبیاء(ع) و خلاصه طینت و حاصل بشریت و مخصوص به حضرت ربوبیت بود، چندان رنج دشمنان بر وی نهاد از دندان شکستن و ملامتها و طعنها و زدن و شب و روز قصد جان او کردن، حال آنکه از حضرت عزّت همیشه این وصیت میرسید: { وَ اصْبرِ لِحُکمِْ رَبِّک فَإِنَّک بِأَعْینِنَا }[42]؛ زینهار ای محمد! اعتراض مکن، که این جمله بلاها نتایج حکم ماست و محک امتحان تو؛ صبرکن و صبر از هنر و قوّت و شجاعت خود مبین؛ از فضل و عطای ما دان: { وَ ماصَبْرُکَ اِلاّ بِاللهِ وَ لاتَحْزَنْ عَلَیهِمْ وَ لاتَکُ فی ضَیقٍ مِمّا یمْکرُونَ }[43]؛ چون آدمی در بلاها و جفاهای اغیار صبر کند، حقتعالی کفایت کار او بکند که: { أَلَیسَ اللهُ بِکافٍ عَبْدَه }[44].»
مولوی معتقد است پیامبر اکرم(ص) بر اثر صبر وشکیبایی توانست به آسمانها عروج کرده و در عرش الهی حق را ملاقات نماید.
چـون قـلاووزی صـبرت پــر شـــود جان به اوج عـرش و کرسی بر شود
مصطفی بین که چو صبرش شد بـُراق بـرکشــانـیـدش بـه بـالای طـباق (مولوی)
میبدی در باب دعوت رسول اکرم (ص) به صبر در برابر مصایب و بلاهای دشمنان اینچنین نگاشته است :
«آنگه تسلیت مصطفی(ص) را و آرام دل وی را گفت: { فَإِنْ کذَّبُوک فَقَدْ کذِّبَ رُسُلٌ مِنْ قَبْلِک }[45]؛ یا محمد! اگر تو را دروغزن گرفتند، دل تنگ مکن؛ که پیش از تو بسا پیغامبران را دروغ زن گرفتند. جای دیگر گفت: { وَ لَقَدْ کذِّبَتْ رُسُلٌ مِنْ قَبْلِک فَصَبَرُوا عَلی ما کذِّبُوا وَ أُوذُوا حَتَّی أَتاهُمْ نَصْـرُنا }[46]؛ یعنی چنانکه ایشان صبر کردند، تو نیز صبر کن، تا نصرت ما در رسد».[47]
این صبر و تقوا از حقایق ایمان است و از مهمترین کارهایی است که حقتعالی فرمود:[48] { وَ اصْبرِ عَلی مَا أَصَابَک إِنَّ ذَالِک مِنْ عَزْمِ الْأُمُور }[49].
این دعوت خداوند صبّار به پیامبر مهر و رحمت(ص) است که فرمود:
{ وَ اصْبِرْ عَلی ما یقُولُونَ وَ اهْجُرْهُمْ هَجْراً جَمِیلاً }[50]؛
و بر گفتار [و آزار] مشرکان شکیبا باش و از آنان به شیوهای پسندیده دوری کن.
5- 1 . صبر بر جفای خلق
یکی از مواضع شکیبایی، صبر و بردباری در قبال جفا و جهالت برخی مردمان نادان است. غزالی در احیاء علوم الدین، صبر بر اذّیت و آزار مردمان را صبر پیامبران(ع) میداند و مینویسد: «صبر در مقابل اذّیت و آزار مردمان، از بالاترین مراتب صبر است؛ زیرا انگیزهٔ دین و انگیزهٔ غضب و شهوت همه با هم در این نوع صبر همکاری میکنند». سپس میگوید: «ایمان مرد را ایمان نمیدانیم، هرگاه بر اذیت مردمان صبر نکرده باشد».[51]
در بوستان سعدی حکایات و داستانهایی وجود دارد، که قهرمانان آن شکیبایانی هستند؛ که مورد طعنه و سرزنش و ملامت عیبجویان گستاخ و مردمآزار قرار گفتهاند. اما آن مردان حق در نهایت تواضع و فروتنی با آنان رفتار میکنند. در بینش سعدی، مردان حق همیشه هدف تیرهای بلا از جمله اذّیت و آزار افراد نادان و جاهل قرار میگیرند. به اعتقاد سعدی، این قانونی دایمی است، که در این عالم حکمفرما بوده و خواهد بود:
کـســان مـرد راه خــدا بودهانــد کـه برجـاس[52] تـیر بـلا بــودهانـد
زبون بـاش تــا پـوستیـنت درنـد کـه صاحبدلان بار شـوخان برنـد
گر از خـاک مـردان سـبـویی کنند به سنگش ملامتکنـان بـشکننـد (سعدی)
انبیاء و اولیاء و ائمه وعرفا(ع) همواره به راهیان طریق حق توصیه میکنند که با افراد جاهل و نادان باید با حسن خلق و مدارا رفتار کرده و سخنان ناروا و باطل و اذیت و آزار آنان را تحمل نمایید. آنان با استناد به آیات قرآن، برخورد ترحّمآمیز با معاندان و منکران جاهل را دستور خدا و قرآن میدانند و میگویند: که هرچه معاند جاهلتر باشد، با حلم و صبر بیشتری باید با او رفتار کرد!
«و صحبت با جهـّال به صبر جمیل و حسن خلق و مدارا و تحمـل و به چشم رحمت به ایشان نظر کردن و نعمت خدای را بر خود دیدن، که تو را قایم مقام ایشان نکرد و اگر از ایشان چیزی صادر شود که مکروه طبع تو آید، از ایشان تحمّل کنی و جواب نگوی؛ الّا به سخنی که انبیاء(ع) در جواب قوم خود گفتهاند، که انبیاء(ع) را به ضلالت و سفاهت و جهالت نسبت کردند و انبیاء(ع) این مقدار جواب زیادت نگفتند: { یا قَوْمٍ لَیسَ بی سَفاهَةٌ وَلکنَّی رَسُولٌ مِنْ رَبِّالْعالَمینَ }؛{ وَ اِذا خاطَبَهُمُالْجاهِلُونَ قالُوا سَلامَاً }؛ { سَلامٌ عَلَیکمْ لانَبْتَغِیالْجاهِلینَ }. هرکه را که جهل او قویتر است، احتمال خطا از او اولیتر باشد و قال الله تعالی: { قُلْ لِلَّذینَ آمَنُوا یغْفِرُوا لِلَّذینَ لایرْجُونَ اَیامَ اللهِ } و قال الله تعالی: { وَ اِنْ تَصْبِرُوا وَ تَتَّقُوا فَاِنَّ ذالِک مِنْ عَزْمِالْاُمُورِ }[53].
مصایب دنیوی و توبه
یکی از مهمترین علل مصیبتهای وارد بر انسان در دنیا، معاصی و گناهان او است. حکایت ذیل شاهد این مطلب است:
«در روایت نقل شده که مردی از صحابه، زنی از آشنایان را دید و با وی گفتوگو کرده و سپس او را ترک نمود و همچنانکه آن زن به راه خود میرفت، این مرد به او مینگریست، تا اینکه ناگهان سرش به دیواری خورده و رویش خراشیده شد. پس صحابی نزد پیامبرخدا(ص) آمد و ماجرا را به عرض رسانید. آن حضرت در جواب فرمود: «هرگاه خداوند خیر بندهای را بخواهد، در مجازات گناهش در دنیا تعجیل میکند».[54]
همچنین امیرمؤمنان علی(ع) فرموده است:«آیا شما را خبر ندهم به امیدوارکنندهترین آیهای که در کتاب خداوند است؟» گفتند: آری، سپس حضرت این آیه را قرائت فرمودند: { وَ ما أَصابَکمْ مِنْ مُصِیبَةٍ فَبِما کسَبَتْ أَیدِیکمْ وَ یعْفُوا عَنْ کثِیرٍ }[55]؛ بنابراین مصیبتها در دنیا به سبب ارتکاب گناه است و هرگاه خداوند در دنیا مرتکب گناه را کیفر کند، گرامیتر از آن است که در آخرت دوباره او را مجازات فرماید.[56]
با وجود این مکارهای که بر اثر گناه و معصیت به انسان هجوم میآورد، بدون شک گرهاش با توبه و انابه و توجه به حضرت حق قابل گشوده شدن است. همانگونه که خداوند سبحان در قرآن میفرماید:
{ قُلْ یا عِبادِی الَّذینَ أسْرَفُوا عَلی أنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللهِ إنَّ اللهَ یغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمیعاً إنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحیمُ }[57]؛
بگو ای بندگان من که [با ارتکاب گناه] بر خود زیادهروی کردید! از رحمت خدا نومید نشوید، یقیناً خدا همه گناهان را میآمرزد. زیرا او بسیار آمرزنده و مهربان است.
در حقیقت برخی از بلاهایی که به سوی انسان میآید، در اثر ستم به نفس خود و یا به دیگران است. گاهی این پاکسازی روح و روان نیاز به تحول دارد؛ بهگونهای که باید زمینه دگرگونی در نفس و دل فراهم شود، تا انسان موفق به توبه شود.
{ فَمَن تَابَ مِن بَعْدِ ظُلْمِهِ وَأَصْلَحَ فَإِنَّ اللهَ یتُوبُ عَلَیهِ إِنَّ اللهَ غَفُورٌ رَّحِیمٌ }[58]؛
پسکسی که بعد از ستم کردنش توبه کند و [مفاسد خود را] اصلاح نماید، یقیناً خدا توبهاش را میپذیرد. زیرا خدا بسیار آمرزنده و مهربان است. بنابراین حقیقت توبه مستمر و درک اینکه روح و روان را از لوس گناهان وآلودگی ها رها کنیم، یک امر ضروری است.
به همین دلیل پیامبر خدا(ص) فرموده است:
«گاه دلم را غباری میگیرد؛ تا جایی که در شبانهروز هفتاد مرتبه از خدا آمرزش میطلبم[59] و خداوند آن حضرت را گرامی داشته است به آیه:
{ لِیغْفِرَ لَک اللهُ مَا تَقَدَّمَ مِن ذَنبِک وَ مَا تَأَخَّرَ }[60]؛
تا خدا [با این پیروزی آشکار] آنچه را [به وسیله دشمنان از توطئهها و موانع و مشکلات در راه پیشرفت دعوتت به اسلام] در گذشته پیش آمده و آینده پیش خواهد آمد، از میان بردارد.
به تعبیری تا خداوند گناهان قبل و بعد تو را ببخشاید. باید گفت وقتی پیامبر خدا(ص) چنین حالی داشته باشد، دیگران چه حالی خواهند داشت؟!»[61] به این جهت امیدواری به توفیق توبه هم انگیزهای برای توبه کردن است.
-
صبر بر طاعت
خداوند متعال در آیات متعددی پیامبر خاتم(ص) و مؤمنین را در برابر سختیهای عبادت به صبر و شکیبایی دعوت میکند. آنچنانکه فرمود:
{ وَالَّذِینَ صَبَرُواْ ابْتِغَاء وَجْهِ رَبِّهِمْ وَأَقَامُواْ الصَّلاَةَ وَأَنفَقُواْ مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ سِرًّا وَعَلاَنِیةً وَیدْرَؤُونَ بِالْحَسَنَةِ السَّیئَةَ أُوْلَئِک لَهُمْ عُقْبَی الدَّارِ }[62]؛
و برای به دست آوردن خشنودی پروردگارشان [در برابر گناهان و انجام وظایف و حوادث] شکیبایی ورزیدند و نماز را بر پا داشتند و بخشی از آنچه را روزی آنان کردیم، در نهان و آشکار انفاق نمودند و همواره با نیکیِ [عبادت] زشتی و پلیدی [گناه] را دفع میکنند [و با خوبیهای خود نسبت به مردم، بدیهای آنان را نسبت به خود برطرف مینمایند]. اینانند که فرجام نیک آن سرای، ویژه آنان است.
همچنین حقتعالی در آیة نورانی دیگری فرموده است:
{ یاأَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا قُوا أَنفُسَکمْ وَأَهْلِیکمْ نَاراً }[63]؛
علامه مجلسی معتقد است: { قُوا } یعنی خودتان و خانوادهتان را از آتش حفظ و نگهداری و جلوگیری کنید. اول خودتان را به صبر بر طاعت خدا و صبر بر معصیت و دوری از شهوات و سپس خانوادهتان را امر نمایید.[64]
میبدی چنین مینگارد: «صبر کن بر عبادتش؛ دلیل است بر آنکه عبادت سخت و خستهکننده است و ملالآور و مؤمن به صبر بر آن امر شده است. زیرا صبر مقرون به سختی و ناخوشایند است».[65] در احادیث متعدد نیز از این نوع صبر با عنوان «صَبْرٌ عَلَی مَا تَکرَهُ»، یعنی صبر برآنچه ناخوشایند خواهد بود، یاد شده است.[66]
بـه رنج صبر تن در ده زمانی پـی آسـایـش جـان جاودانی (مولوی)
از مفاد برخی آیات قرآن و روایات اسلامی میتوان دریافت که چه بسا صبر بر طاعات و واجبات الهی، مقدمهای برای صبر بر معاصی و گناهان نیز باشد. بهطورمثال از نماز به عنوان عامل بازدارنده از گناه یاد شده است.[67] در نتیجه اگر انسان بر طاعت و بندگی خداوند مداومت ورزد و شکیبا باشد، میتواند خود را از انجام بسیاری از گناهان و معاصی مصون بدارد.[68] بر همین مبنا، در بسیاری از کتابهای لغتشناسی همچون تاج العروس، معنای عصیان «خِلَافُ الطَّاعَةِ»[69] و در قاموس قرآن «نافرمانی و خروج از طاعت» درنظر گرفته شده است.[70] راغب نیز آن را به معنای خروج از طاعت میداند.[71]
ملامحسن فیض کاشانی در باب کیفیت صبر بر طاعت چنین میفرماید: «اما طاعت پس صبر بر آن کردن دشوار است، از برای آنکه نفس بِالطَّبع از بندگی نفرت میدارد و ربوبیّت را میخواهد. بعضی از عبادات مکروه طبع است از راه کاهلی مثل نماز و بعضی مکروه است به سبب بخل، مانند زکات و بعضی به هر دو سبب مکروه است، مثل حج و جهاد. پس صبر بر طاعت کردن صبری است بر سختیها».[72]
و فرمود: «چون روز قیامت شود، طایفهای از مردم برخیزند و حلقه بر در بهشت زنند. به ایشان گفته شود که شما کیستید؟ گویند: ما اهل صبریم. خطاب رسد که بر چه صبر کردید؟ گویند صبر میکردیم بر طاعت خدا و کناره میگرفتیم از معصیت خدا. پس حق سبحانه و تعالی فرماید: راست گفتند، ایشان را داخل بهشت کنید».[73]
در کتاب تذکرةالاولیاء آمده است: «هرکه ملازمت کند بر درگاه مولی، بعد از ملازمت چه بود، جز در گشادن؟ و هرکه صبر کند به خدای، بعد از صبر چه بود؛ جز وصول به حق».[74]
در حدیثی از امام صادق(ع) آمده است:
«إِذَا أَحَبَّ اللهُ عَبْداً أَلْهَمَهُ الطَّاعَةَ وَ أَلْزَمَهُ الْقَنَاعَةَ وَ فَقَّهَهُ فِی الدِّینِ وَ قَوَّاهُ بِالْیقِینِ فَاکتَفَی بِالْکفَافِ وَ اکتَسَی بِالْعَفَافِ»[75]؛
چون خداوند بندهای را دوست بدارد، شوق عبادت در دل او میافکند و قناعت را پیشه او میسازد و او را به فهم بصیرانه دین موفق میدارد و به دل او با یقین نیرو میبخشد و چنین انسانی به کفاف بسنده میکند و در جامه عفاف میخرامد.
صبر و شکیبایی سیدالساجدین(ع) بر طاعات
روزی جابربنعبداللّه انصاری به امام سجاد(ع) عرض کرد: ای پسر رسول خدا! آیا نمیدانید که خدا بهشت را برای شما و دوستداران شما آفرید و آتش را برای بدخواهان و دشمنانتان؟ پس این همه تلاش که خود را بر آن وامیدارید، برای چیست؟! حضرت فرمود: ای صحابی رسول خدا(ص)! آیا نمیدانی که خدا تبعات گذشته و آینده را بر نیاکان من بخشود، ولی پیامبر(ص) سختکوشی را در راه طاعت و بندگی خدا هرگز کنار ننهاد و همچنان حضرت حق را عبادت میکرد- پدر و مادرم فدایش باد- وقتی که به ایشان گفتند: مگر نه آنکه خدا در کتاب خود فرمود: تبعات گذشته و آیندهات را بخشوده است؛ در جواب فرمود: «أفَلا أکونُ عَبْداً شَکوراً»؟[76] آیا بندهای شاکر و سپاسگزار نباشم؟!
امام صادق(ع) نیز ضمن روایتی فرمود:
«کانَ أبِی یصَلِّی فِی جَوْفِ اللَّیلِ، فَیسْجُدُ السَّجْدَةَ فَیطِیلُ حَتّی نَقُولَ: إنَّه رَاقِدٌ»[77]؛
پدرم در دل شب نماز میگزارد و چنان سجده را طولانی میکرد که ما گفتیم به خواب رفته است.
این همان حالاتی است که بر اهلبیت(ع) در مقام فنای فی اللّه دست میداد؛ بهگونهای که ایشان نوعی تجرّد از این جسم و دنیای خاکی پیدا میکردند و اتصال روح مقدسشان در آن حالات به روح اللّه، شدیدتر از اتصال شعاع آفتاب به آفتاب بوده است.[78]
روزی امام محمد باقر(ع) به محضر پدر بزرگوارشان امام سجاد(ع) مشرّف شدند و ایشان را غرق در مناجات با خداوند یافتند، درحالیکه صورت مبارک ایشان از شبزندهداری زرد شده، دیدگانش از گریه به سرخی نشسته، پیشانیاش پینه بسته و دو ساق پایش از کثرت ایستادن در نماز ورم کرده بود. امام محمد باقر(ع) میفرماید: پدرم پس از لحظاتی متوجّه ورود من و حال منقلب و اشک چشمانم شد. پس روی به جانب من کرده و فرمود: چه کسی میتواند مانند علیبنابیطالب(ع) عبادت کند؟![79]
در بیان عظمت صبر بر طاعت همین بس که قرآنکریم در بیان جایگاه صابران بر طاعت چنین میفرماید:
{ وَ مَنْ یطِعِ اللهَ وَ الرَّسُولَ فَأُولئِک مَعَ الَّذِینَ أَنْعَمَ اللهُ عَلَیهِمْ مِنَ النَّبِیینَ وَ الصِّدِّیقِینَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصَّالِحِینَ وَ حَسُنَ أُولئِک رَفِیقاً }[80]؛
وکسانی که از خدا و پیامبر اطاعت کنند، در زمره کسانی از پیامبران و صدیقان و شهیدان و شایستگان خواهند بود، که خدا به آنان نعمت [ایمان، اخلاق و عمل صالح] داده و اینان نیکو رفیقانی هستند.
صبر کردن جان تسبیحات تست صـبر کـن کآنست تسبیح درست
هـیـچ تسـبیـحی نـدارد آن درج صبـرکـن الـصبـر مفتـاح الفـرج
بخش دوم این مقاله را در لینک زیر ببینید:
پی نوشت ها:
[1]. الکافی: 2/ 91، حدیث 15؛ بحارالأنوار: 79/ 139، باب 18، حدیث 23؛ الدرالمنثور: 1/ 159.
[2]. کنزالعمال: 3/275، حدیث 6522 .
[3]. الخصال: 1/ 231، حدیث74؛ بحارالأنوار: 69/ 89، باب 98، حدیث1.
[4]. نهج البلاغه: نامه 53؛ تحف العقول: 142؛ بحارالأنوار: 74/ 259، باب10، حدیث1.
[5]. تحف العقول: 200؛ بحارالأنوار: 68/ 95، باب 62، حدیث 59.
[6]. إقبال الأعمال: 708.
[7]. غرر الحکم:70، حدیث 993. در حدیث مشابهی از امام باقر(ع) چنین نقل شده است: «لَمّا حَضَرَتْ عَلِی بْنَ الْحُسَینِ الْوَفاةُ ضَمَّنِی إلی صَدْرِهِ وَ قالَ: یا بُنَی، اوصیک بِما أوْصانی بِهِ أبی حینَ حَضَرَتْهُ الْوَفاةُ وَ بِما ذَکرَ أنَّ أباهُ أوْصاهُ بِهِ: یا بُنَی، إصْبِرْ عَلَی الْحَقِّ وَ إنْ کانَ مُرّاً». زمانی که حضرت علی بن الحسین(ع) را وقت وفات رسید، مرا به سینه گرفت و فرمود: پسرم، تو را به آنچه که پدرم حضرت سیدالشهداء(ع) به وقت رسیدن شهادت وصیت کرد، سفارش میکنم و بدانچه یادآور شد که پدرش به او وصیت کرده و آن این است: فرزندم بر آنچه حق است، صبرکن؛ گرچه تلخ باشد. (الکافی: 2/ 91، حدیث 13؛ وسائل الشیعه: 15/ 237، باب 19، حدیث 20370).
[8]. الکافی: 2/ 454، حدیث4؛ وسائل الشیعه: 15/237، باب 19، حدیث 20372.
[9]. الکافی: 2/ 89، حدیث 7؛ بحارالأنوار: 68/ 72، باب62، حدیث 4.
[10]. غررالحکم: 155، حدیث 2907.
[11]. الکافی: 2/ 92، حدیث17؛ وسائل الشیعه: 3/ 255، باب 76، حدیث3560.
[12]. الکافی: 2/ 89، حدیث 6؛ وسائل الشیعه: 3/ 257، باب 76، حدیث3566.
[13]. بحارالأنوار: 79 /138، باب 18، ذیل حدیث22؛ مسکن الفؤاد:43.
[14]. زمر(39): 10.
[15]. محجة البیضاء: 7/ 127؛ احیاء العلوم: 4/ 63.
[16]. محجة البیضاء: 7/ 107؛ احیاء العلوم: 4/ 54.
[17]. صحیفه سجادیه: دعای 22.
[18]. ترجمه صحیفه کامله سجادیه: 194-198.
[19]. بحارالأنوار: 90 /371، باب 24، حدیث10؛ «عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ(ع) قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) : إِنَّ اللَّهَ لَیتَعَهَّدُ عَبْدَهُ الْمُؤْمِنَ بِأَنْوَاعِ الْبَلَاءِ کمَا یتَعَهَّدُ أَهْلَ الْبَیتِ سَیدُهُمْ بِطُرَفِ الطَّعَامِ ثُمَّ قَالَ وَ یقُولُ اللَّهُ جَلَّ جَلَالُهُ وَ عِزَّتِی وَ جَلَالِی وَ عَظَمَتِی وَ بَهَائِی إِنِّی لَأَحْمِی وَلِیی أَنْ أُعْطِیهُ فِی دَارِ الدُّنْیا شَیئاً یشْغَلُهُ عَنْ ذِکرِی حَتَّی یدْعُوَنِی فَأَسْمَعَ صَوْتَهُ وَ إِنِّی لَأُعْطِی الْکافِرَ مُنْیتَهُ حَتَّی لَا یدْعُوَنِی فَأَسْمَعَ صَوْتَهُ بُغْضاً لَهُ».
[20]. نهج البلاغه: خطبه234.
[21]. الکافی: 2/ 61، حدیث 7؛ بحارالأنوار: 69/ 331، باب 119، حدیث 14.
[22]. بحارالأنوار: 79/ 142، باب 18، حدیث26؛ مسکن الفؤاد: 84 .
[23]. محجة البیضاء: 7/ 232؛ احیاء العلوم: 4/ 114.
[24]. کشف الأسرار: 1/ 423.
[25]. الأمالی«صدوق»: 66، حدیث 1؛ مستدرک الوسائل: 2/ 401، باب 60، حدیث 2303.
[26]. بیت الحمد، خانه ای در بهشت و مخصوص پدر و مادری است که مصیبت دیدگان مرگ فرزند هستند.
[27]. الکافی: 3/219، حدیث4؛ بحارالأنوار: 79/ 119، باب 17، ذیل حدیث 11؛ مسکن الفؤاد: 29.
[28]. احیاء العلوم: 2/ 35.
[29]. ثواب الأعمال: 196؛ بحارالأنوار: 79/ 114، باب 17، حدیث 2.
[30]. بحارالأنوار: 79/ 116، باب 17، حدیث 7؛ وسائل الشیعه: 3/ 246، باب 72، حدیث3530.
[31]. مسکن الفؤاد: 21؛ بحارالأنوار: 79/ 117، باب 17، حدیث 9.
[32]. بحارالأنوار: 78/ 211، باب 2، ذیل حدیث 29؛ مستدرک الوسائل: 2/ 69، باب 3، حدیث 1437.
[33]. حدید(57): 19.
[34]. احیاء العلوم: 4/ 114؛ محجة البیضاء: 7/ 231.
[35]. مصباح الشریعه: 503.
[36]. الکافی:4/ 369، حدیث3؛ دعائم الإسلام: 1/335؛ بحارالأنوار: 96/330، باب60، حدیث3؛ وسائل الشیعه: 13/178، باب1، حدیث 17523؛ «عَنْ مُعَاوِیةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِیعَبْدِاللَّهِ(ع) قَالَ سَمِعْتُهُ یقُولُ: فَإِنَّ الْحُسَینَبْنَعَلِی(ع) خَرَجَ مُعْتَمِراً فَمَرِضَ فِی الطَّرِیقِ فَبَلَغَ عَلِیاً(ع) ذَلِک وَ هُوَ فِی الْمَدِینَةِ فَخَرَجَ فِی طَلَبِهِ فَأَدْرَکهُ بِالسُّقْیا وَ هُوَ مَرِیضٌ بِهَا فَقَالَ یا بُنَی مَا تَشْتَکی فَقَالَ أَشْتَکی رَأْسِی فَدَعَا عَلِی(ع) بِبَدَنَةٍ فَنَحَرَهَا وَ حَلَقَ رَأْسَهُ وَ رَدَّهُ إِلَی الْمَدِینَةِ فَلَمَّا بَرَأَ مِنْ وَجَعِهِ اعْتَمَرَ. . . ».
[37]. بقره(2): 156؛ «و در تنگدستی و تهیدستی و رنج و بیماری و هنگام جنگ شکیبایند».
[38]. نهج البلاغه: خطبه 91.
[39]. تحف العقول: 173.
[40]. بحارالأنوار: 69/ 53، باب 94، حدیث 84؛ کنز الفوائد: 2/ 66 .
[41]. الهی نامه: 180.
[42]. طور(52): 48.
[43]. نحل(16): 127.
[44]. التصفیه: 73-74؛ زمر(39): 36. آیا خدا برای بندهاش [در همه امور] کافی نیست؟
[45]. آلعمران(3): 184.
[46]. انعام(6): 34.
[47]. کشف الأسرار: 2/ 366.
[48]. کشف الأسرار: 2/ 374.
[49]. لقمان(31): 17- 19.
[50]. مزمل(73): 10.
[51]. احیاء العلوم: 4/ 106.
[52]. برجاس: نشانه، تیر و آن چیزی که در زمین می کوبند و هدف تیرها قرار میگیرد.
[53]. أوراد الاحباب: 112-113.
.[54] مسند احمد: 4/87؛ کنز العمال: 3/755، حدیث 8664؛ المحجة البیضاء: 7/ 233؛ تفسیر مجمع البیان: 5/224؛ امامصادق(ع) نیز میفرماید: «اذا ارادَ اللَّهُ بِعَبْدٍ خَیراً عَجَّلَ عُقُوْبَتَهُ فِی الدُّنْیا وَ اذا اراد بِعَبْدٍ سُوءاً امْسَک عَلَیهِ ذُنُوبَهُ حَتَّی یوافِی بِها یوْمَ الْقِیامَةِ». هرگاه خداوند خیر بندهای را بخواهد، در دنیا به مجازات او شتاب میورزد و هرگاه شرّ بندهای را بخواهد، گناهانش را برای او نگاه میدارد، تا روز قیامت در برابر آن کیفر کامل ببیند. (الخصال: 1/20، حدیث70؛ بحارالأنوار: 78/ 177، باب 1، حدیث 18).
[55]. شوری(42): 3. [وحی سنّت دیرینهٔ حق برای هدایت انسان ها است،] این گونه خداوندِ توانای شکست ناپذیر حکیم به سوی تو و پیامبرانی که پیش از تو بودند، وحی می کند.
[56]. راه روشن: 7/ 291.
[57]. زمر(39): 53.
[58]. مائده(5): 39.
[59]. بحارالأنوار: 60/ 183، باب 3؛ مستدرک الوسائل: 5/ 375، باب 40، حدیث 6131.
[60]. فتح(48): 2.
[61]. محجة البیضاء: 7/ 17.
[62]. رعد(13):22.
[63]. تحریم(66): 6.
[64]. الکافی: 2/ 211، حدیث 1؛ المحاسن: 1/231، باب 18، حدیث 180؛ بحارالأنوار: 71/ 86، باب 2، حدیث 102.
[65]. کشف الاسرار: 6/ 76.
[66]. وسائل الشیعه: 15/ 238؛ شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید: 18/ 189.
[67]. عنکبوت(29): 45.
[68]. «لَایصِلُ المَخلُوقُ اِلیالْمَخْلوقِ اِلّا بِالسَّیر اِلیهِ وَ لَایصِل ُالمَخْلوقُ اِلیالْخَالِقِ اِلّا بِالصَّبرِ عَلیه وَ صَبْرُ عَلیه بِقَتْلِالنَّفْسِ وَالْهَویَ». (اسرارالتوحید: 1/ 240).
[69]. تاج العروس: 19/ 682.
[70]. قاموس قرآن: 11-12.
[71]. المفردات: 570.
[72]. ترجمه الحقائق فی محاسن الاخلاق: 295؛ معراج السعاده: 818؛ مناهج أنوار المعرفه: 2/ 509.
[73]. الکافی: 2/ 75، حدیث 4؛ بحارالانوار: 71/ 392، باب 28، حدیث 14؛ وسائل الشیعه: 15/ 236، باب 19، حدیث 20368.
[74]. تذکرةالأولیاء: 563.
[75]. بحارالأنوار: 100/ 26، باب 2، حدیث 34؛ مستدرک الوسائل: 13/ 36، باب 11، حدیث 14671.
[76]. الأمالی«طوسی»: 636، حدیث 1314؛ بحارالأنوار: 46/ 60، باب 5، حدیث 18.
[77]. قرب الإسناد: 5/ حدیث 15؛ بحارالأنوار: 84/ 197، باب 12، حدیث4.
[78]. «وَ إِنَّ رُوحَ الْمُؤْمِنِ لَأَشَدُّ اتِّصَالاً بِرَوْحِ اللّهِ مِنْ شُعاعِ الشَّمْسِ بِها»؛ الکافی: 2/ 166، حدیث 4؛ بحارالأنوار:71/268، باب16، حدیث 8 .
[79]. المناقب، ابن شهرآشوب: 4/ 149؛ کشف الغمه: 2/ 85؛ بحارالأنوار: 46/ 74، باب 5، حدیث 65.
[80]. نساء(4): 69.
ادامه دارد. . .
منبع: کتاب گوهر شکیبایی، استاد حسین انصاریان