از رسول خدا(ص) درباره حق پدر و مادر بر فرزندان سوال شد، در جواب فرمود: «هُما جَنّتک و نارُک؛ پدر و مادر بهشت و جهنم تو هستند.»[1] نوع رفتار با پدر و مادر در سرنوشت انسان نقش تعیین کنندهای دارد. خوش رفتاری با آنها سعادت دنیا و آخرت و بدرفتاری با آنها شقاوت دنیا و آخرت را به دنبال دارد. رضایت خداوند در گرو رضایت پدر و مادر و خشم و غضب الهی در گرو ناراحتی و غضب آنهاست. بدرفتاری با پدر و مادر برکت را از مال میبرد، عمر را کوتاه و زندگی را بر انسان سخت میگرداند؛[2] یکی از این سختی هایی که دچارش میشود، بداخلاقی فرزندان است؛ هرگونه که با پدر و مادر رفتار کنیم، فرزندان نیز همانگونه با ما رفتار خواهند کرد.
عدهای در توجیه رفتار بد خود با پدر و مادرشان میگویند: آنها در حق ما ظلم کردند، با ما رفتار مناسبی نداشتند، با همسرم تندی کردند، ما هم با آنها تندی کردیم، اگر درست عمل میکردند، ما هم احترامشان را نگه میداشتیم. به این افراد باید گفت: احترام به پدر و مادر یک وظیفه اخلاقی و شرعی است و مشروط به رفتار خوب آنها نیست. اگر آنها اشتباهی را مرتکب شدند، شما حق نداری با آنها مقابله به مثل کنی. اشتباه آنها توجیهگر رفتار اشتباه تو نباید باشد. اگر رفتارشان خیلی خوب و بیعیب بود و تو هم احترامشان را حفظ کردی، در این حالت خیلی هنر نکردی. هنر به این است که متوجه باشی که آن ها در اشتباهند، ولی حرمتشان را حفظ کنی.
برخی از فرزندان همیشه به فکر اصلاح رفتار پدر و مادرند. ریشه اختلافات خود را با پدر و مادر در اختلاف نظر خودشان میدانند. خود را صاحب نظر میدانند و در اندیشه تغییر آنها هستند. به این افراد باید گفت: گفتگوی توأم با احترام با پدر و مادر برای رفع اختلاف نظرها خیلی خوب و لازم است، اما اگر هم نظر نشدید، از اهرم فشار استفاده نکنید، قهر، تندی و گستاخی را انتخاب نکنید. این شما هستید که باید خود را با آنها تنظیم کنید. شما باید انعطافپذیری در رفتار داشته باشید و کوتاه بیایید. آنها عمریست که با رفتار و فکر خود، خو گرفتهاند و عادت کرده اند؛ اگر با گفتگو اختلاف برطرف نشد، شما باید کوتاه بیایید و نظر آنها را تمکین کنند، چه بسا شما در اشتباه هستید.
هر چقدر سن پدر و مادر به پیری نزدیکتر میشود، توجه، محبت و احترام نسبت به آنها می بایست بیشتر شود. سالخوردگی عوارضی را به دنبال دارد؛ انواع بیماریها به سراغ آنها میآید، دلنازک میشوند، گاهی مثل بچهها کمطاقت میشوند، لذا نیاز به محبت بیشتری دارند.
{ إِمَّا یَبْلُغَنَّ عِنْدَکَ الْکِبَـرَ أَحَدُهُمَا أَوْ کِلاَهُمَا فَلاَ تَقُلْ لَهـُمَا أُفٍّ وَ لاَ تَنْهَرْهُمَا وَ قُلْ لَهـُمَا قَوْلاً کَرِیماً }[3]
اگر نیاز مالی دارند، با حفظ شأن آنها کمکشان کنیم، البته محبت را خلاصه در کمک مالی نکنیم؛ آنها بیشتر از پول، به احترام نیاز دارند. دوست دارند مرتب نزدشان برویم. کنارشان بنشینیم و با آنها همدردی کنیم. مبادا مادر شب تا صبح از درد سینه سرفه کند و کسی نباشد برای او شربت و دارو تهیه کند، آن وقت ما با دوستان و رفیقان تفریح کنیم و خوش بگذرانیم و از حال او بیخبر باشیم. شکم دوستان را پر کردن مردانگی نیست، بلکه رسیدگی به پدر و مادر سالخورده مردانگی و مروت است.
امام رضا(ع) میفرماید: «به پدر و مادر خود نیکی کنید اگرچه مشرک باشند.»[4] در حق پدر و مادر کافر و مشرک باید نیکی کرد و احترامشان را حفظ کرد، حال نسبت به پدر و مادر ما که مسلمان هستند و به خدا و پیامبر(ص) و معاد اعتقاد دارند، تا چهاندازه باید محبت کرد. هر اندازه رفتارشان نامناسب باشد و با آنها اختلاف نظر داشته باشیم، کافر و مشرک که نیستند. حال آنکه اگر مشرک بودند، احترامشان واجب بود. زمانیکه خداوند به حضرت موسی(ع) و برادرش هارون دستور داد به نزد فرعون روند، به آنها سفارش کرد با او به نرمی سخن بگویند. [5] یکی از دلایل این سفارشِ نرم سخن گفتن این بود که حضرت موسی× در حدود پانزده سال در کاخ فرعون پرورش یافت و به نوعی حق پدری به گردن او داشت. حال آنکه پدر و مادر ما که فرعون و کافر نیستند. محبت امیرالمؤمنین(ع) در قلبهایشان است، اهل نماز و روزه هستند. برای بزرگ کردن ما چه سختیهایی را تحمل کردند. خصوصاً که در روایات درباره نیکی نسبت به مادر تأکید بیشتری شده است؛ حداقل سه دلیل برای این تأکید میتوان مطرح کرد: اول اینکه مادر زحمات بیشتری را تحمل کرد، دوم اینکه احساس نیاز به محبت در مادران بیشتر است و دلیل سوم اینکه اغلب مادران قدرت دفاع کمتری دارند و بیشتر مورد بیمهری و بدرفتاری قرار میگیرند. امام صادق(ع) فرمود: «مردی نزد رسول خدا(ص) آمد و گفت: یا رسول الله! به چه کسی نیکی کنم؟ حضرت فرمود: نسبت به مادرت. مرد گفت: دیگر چه کسی؟ فرمود: نسبت به مادرت. مرد گفت: دیگر چه کسی؟ فرمود: نسبت به مادرت. مرد پرسید؟ دیگر چه کسی؟ رسول خدا(ص) فرمود: نسبت به پدرت.[6]
پی نوشت
----------------------------------------------------------------
[1] . میزان الحکمه، حدیث 6745.
[2] . بحارالانوار: 71/ 71؛ الوافی، باب اصناف عقوبات الذنوب و تفسیرها، 173.
[3] . الإسراء (17): 23؛ « هرگاه یکی از آنان یا دو نفرشان در کنارت به پیری رسند [چنانچه تو را به ستوه آورند] به آنان اُف مگوی و بر آنان [بانگ مزن و] پرخاش مکن، و به آنان سخنی نرم و شایسته [و بزرگوارانه]بگو.»
[4] . بحارالانوار: 71/72، باب2، حدیث52.
[5] . { فَقُولا لَهُ قَوْلاً لَیِّناً لَعَلَّهُ یَتَذَکَّرُ أَوْ یَخْشی}؛ طه (20): 44؛ «پس با گفتاری نرم به او بگویید، امید است که هوشیار شود و [آیین حق را بپذیرد] یا بترسد [و از سرکشی باز ایستد].»
[6] . میزان الحکمه: حدیث6756؛ الکافی: 2/159، حدیث 9.
برگرفته از کتاب حسنات و سیئات نوشته استاد حسین انصاریان