هجرت در روایات پیامبر (ص) و اهل بیت‏ (ع)

وَ مَنْ یُهاجِرْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ یَجِدْ فِی الْأَرْضِ مُراغَماً کَثِیراً وَ سَعَةً وَ مَنْ یَخْرُجْ مِنْ بَیْتِهِ مُهاجِراً إِلَى اللَّهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ یُدْرِکْهُ الْمَوْتُ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ وَ کانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِیماً:

هجرت در روایات پیامبر (ص) و اهل بیت‏ (ع)

تفسیر آیه 100 سوره نساء

وَ مَنْ یُهاجِرْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ یَجِدْ فِی الْأَرْضِ مُراغَماً کَثِیراً وَ سَعَةً وَ مَنْ یَخْرُجْ مِنْ بَیْتِهِ مُهاجِراً إِلَى اللَّهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ یُدْرِکْهُ الْمَوْتُ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ وَ کانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِیماً:

و هر کس در راه خدا هجرت کند، اقامت گاه هاى فراوان و فراخى معیشت خواهد یافت. و کسى که از خانه خود به قصد مهاجرت به سوى خدا و پیامبرش بیرون رود، سپس مرگ او را دریابد، مسلماً پاداشش بر خداست؛ و خدا همواره بسیار آمرزنده و مهربان است.

شرح و توضیح‌

آیه شریفه مسئله هجرت را که محدود به زمان و مکان نیست و به طور دائم‌ تکلیفى بر عهده مسلمانان است مطرح میکند، هجرتى که از واجبات مسلّم اسلامى است، و تارک آن در صورتى که عذر موجهى نداشته باشد اهل دوزخ است.

آیه میگوید على رغم مشکلات و موانع و مضیقههائى که اهل کفر و شرک براى اهل ایمان ایجاد میکنند گروهى از مؤمنان قدرت مالى، فکرى، و بدنى براى هجرت دارند، و میتوانند به این تکلیف عظیم الهى که در موارد خاص حافظ ارزشهاى ایمانى و انسانى است عمل کنند.

مناطق و شهرها و کشورهائى وجود دارد و در آینده وجود خواهد داشت که اکثریت مردم آنها مشرک و کافر، و دولتهاى حاکم بر آن مناطق علاوه بر این مشرک و کافرند با همدستى ملت خود به شدت با اسلام و مسلمانان دشمنى دارند، و با تحمیل فرهنگ شیطانى، و راه و رسم بیبندوبارى، و اشاعه انواع مفاسد و گناهان و ایجاد مضیقههاى سنگین میخواهند راه آراسته بودن به ارزشها را چنان که به روى ملت خود بستهاند، به روى اهل ایمان ببندند، اهل ایمان که قدرت ترک آن مناطق را دارند، و میتوانند از دار الکفر به دار الایمان مهاجرت کنند، باید بدانند با لطف و یارى حق چون به مهاجرت اقدام نمایند، سرزمینهاى وسیعى را خواهند یافت که میتوانند در آنها مسکن گزینند و به دور از شر و فساد کافران و مشرکان به زندگى آرامى دست یابند و در همه امور مادى و معنوى به گشایش برسند، آرى هجرت در راه خدا ثمره شیرینیاش رهائى از موانع و مشکلات دستپخت کافران و مشرکان، و نجات از تنگناهاى مادى و معنوى و رسیدن به توسعه در همه امور زندگى، و از همه مهمتر پدید آمدن میدان توفیق براى تکمیل ارزشهاى اعتقادى و عملى، و رساندن پیام دین‌ به دیگران، و تبلیغ معارف الهیه، و تحصیل آگاهى نسبت به امور دینیه و حلال و حرام خدا، و فقه اسلامى است.

اگر وظیفه مسلمانى هجرت است، باید به هجرت اقدام نماید، و از احتمالات منفى مثل این که اگر هجرت کنم رشته زندگیام میگسلد، یا دچار سرگردانى میشوم، یا به مضیقهها و مشکلاتى از سوى دشمنان دچار میگردم به شدت بپرهیزد، و براى آبادى دنیا و آخرتش در راه هجرت، براى خدا قدم بگذارد، که خداوند به او رد این آیه شریفه وعده مکانهاى فراوان و مناسب و توسعه در همه امور زندگى داده است، وعدهاى که هرگز تخلّفى به آن راه ندارد.

مهاجر مطیع‌

در روایتى آمده: زمانى که رسول خدا آیات پرهیزدهنده از ترک هجرت را براى مسلمانان مکه فرستاد، جندب بن ضمره از طایفه بنى لیث در حالى که عمر خود را در کهنسالى میگذرانید و تاب و توان سوارى بر مرکب را نداشت، به فرزندانش گفت: شما مرا یارى داده بر تخت روانى به سوى مدینه حرکت دهید، زیرا من با توجه به این آیات از مستضعفین نیستم، من راه را میدانم و ثروت و دارائیام به اندازهاى هست که مرا به مدینه و دورتر از آن برساند، به خدا سوگند من همین امشب را هم در مکه نمیمانم!

فرزندانش او را بر تخت روانى قرار داده، به سوى مدینه حرکت کردند، چون به منطقه تنعیم که محلى نزدیک به مکه است رسید، خود را مشرف به مرگ دید، دست راستش را روى دست چپ گذارد، سپس گفت: خدا یا این دستم از تو و آن دستم از پیامبر فرستادهات، من با تو بیعت میکنم بر همان امورى که پیامبرت با تو بیعت کرد، این بگفت با حالتى خوش از دنیا رفت، چو خبر این حادثه به‌ اصحاب پیامبر رسید گفتند: اگر در مدینه مرده بود پاداشش کامل و تمام بود، و مشرکان در حالى که خنده مسخره میکردند گفتند: آنچه که درخواست داشت به آن نرسید، پس خدا در پاسخ هر دو طایفه این آیه شریفه را نازل کرد، به همین خاطر به این معنا بزرگان اشاره کرده گفتند:

مؤمن چون قصد طاعتى کند، سپس عذر موجهى او را از اجراى طاعت باز دارد، و به اتمام آن موفق نگردد.

خداوند ثواب کامل و پاداش تمام به او عنایت میفرماید. «1»

باید این حقیقت را دانست که: «مضمون این آیات همه وقت و همه جا دربار مسلمانان جارى است. گرچه سبب نزول این آیات اوضاع و احوالى بود که مسلمانان در عهد رسول اسلام از هنگام هجرت به مدینه تا فتح مکه داشتند، آن روز دو سرزمین وجود داشت: یکى سرزمین اسلام که مدینه و حومه آن بود، شهرى که گروهى مسلمان در آنجا زندگى میکردند که در دین خود و عمل به آن و تبلیغ و رساندنش به دیگران آزادى داشتند و عدهاى هم مشرک و کسان دیگر ساکن مدینه بودند که به واسطه پیمان میانى خود و مسلمانان و امثال آن کارى به مسلمانان نداشتند، و مزاحم آنان نبودند.

دیگرى سرزمین شرک که مکه و حومه آن بود، این شهر زیر سلطه مشرکین بود، اینان هر آئین بتپرستى و فرهنگ شیطانى ثابتقدم بودند و در مسئله اسلام و پرستش حق و اجراى فرمانهاى خدا و پیامبر مزاحم مسلمانان بودند، تا جائى که آنان را به شدت شکنجه میکردند و فریب میدادند تا از دینشان دست بردارند!

 

این آیات با ملاک کلى که دارد همیشه حاکم بر مسلمین است، به این ترتیب که مسلمان موظف است، یا در محلى اقامت کند که بتواند معالم دین را بیاموزد، و شعائر دین را اقامه کند و به احکام دین عمل نماید، و یا اگر در سرزمینى است که نه علم به معارف دین و نه راهى براى عمل کردن به احکام دین وجود دارد، باید و الزاماً از آنجا هجرت نماید. «2»

هجرت در روایات پیامبر و اهل بیت‌

از رسول خدا روایت شده:

«البحر هجرتان: هجر الحاضر، و هجر البادى، فهجر البادى ان یجیب اذا دعى و یطیع اذا امر، و هجر الحاضر اعظمها بلى و افضلها اجراً:» «3»

هجرت بر دو گونه است: هجرت آبادینشین و هجرت بیاباننشین، هجرت بیاباننشین به این است که هر گاه فرا خوانده شود، اجابت کند، و هر گاه فرمان داده شود اطاعت نماید، و هجرت آبادینشین مشقت و زحمتش بیشتر ولى پاداشش برتر است.

و نیز آن حضرت فرمود:

«افضل الاسلام ان یسلم المسلمون من لسانک و یدک، و افضل الهجر ان تهجر ماکره ربک:» «4»

برترین اسلام دین است که همه مسلمانان از زبان و دستت در امان باشند، و برترین هجرت این است که از آنچه پروردگارت خوش ندارد دور شوى.

از حضرت هنگامى که پرسیدند کدام ایمان برتر است؛ فرمود هجرت.

«قیل و ما الهجر؟ قال ان تهجر السوء قیل: فاى الهجر افضل قال: الجهاد:» «5»

گفتند هجرت چیست؟ فرمود: این که از گناهان و بدیها دور شوى، گفتند: نهایتاً کدام هجرت برتر است فرمود جهاد.

و نیز آن جناب فرمود:

«من فر بدینه من ارض الى ارض و ان کان شبراً من الارض استوجب الجن و کان رفیق ابراهیم و محمد:» «6»

هر کس براى حفظ دین خود از سرزمینى به سرزمین دیگر گرچه به اندازه یک وجب زمین باشد بگریزد، سزاوار بهشت استف و در آنجا همدم ابراهیم و محمد (ص) خواهد بود.

از حضرت باقر العلوم (ع) درباره قول خدا: یا عِبادِیَ الَّذِینَ آمَنُوا إِنَّ أَرْضِی‌ روایت شده که:

«لا تطیعوا اهل الفسق من الملوک، فان خفتم ان یفتنوکم على دینکم فان ارضى واسع وهو یقول: فیم کنتم؟ قالوا کنا مستضعفین فى الارض فقال: الم تکن ارض الله واسع فتها جروا فیها:» «7»

از زمامداران و حکومتهاى فاسق اطاعت ننمائید، و اگر ترس داشتید که شما را از دینتان خارج کنند، بدانید که زمین من فراخ است، و اوست که به اقامتکنندگان در زمین کفر که سبب نابودى ارزشهاى آنها شد میگوید: در چه وضعى بودید؟ گویند ما در زمین مستضعف بودیم، پس میفرماید: مگر زمین خدا وسعت نداشت تا در آن مهاجرت کنید.

مهاجرت به سوى رهبر الهى مسلک‌

بحار از کتاب خرائج روایت میکند که حضرت صادق (ع) فرمود: رسول خدا در برخى از سفرهایش با اصحاب میرفتند، پس روى به آنان کرد و فرمود: از این وادیها براى شما کسى نمایان میشود که سه روز است ابلیس به او دست نیافته، چون مقدارى راه پیمودند ناگاه عربى ظاهر شد که بر شترى سوار بود در حالى که پوستش بر استخوانش خشکیده بود، و چشمهایش به گودى حدقه فرو رفته، و لبهایش از خوردن گیاه بیابان به سبزى میل داشت، چون به قافله مدینه رسید درباره رسول اکرم پرسید تا خدمت آن حضرت شرفیاب شود، چون پیامبر را به او نشان دادند به حضرت عرضه داشت، مرا به اسلام هدایت کن، حضرت به او فرمود: بگو:

«اشهد ان لا اله الا الله و ان محمداً رسول الله»

عرب شهادتین را به زبان جارى ساخت، حضرت به او فرمود که باید به لوازم اسلام یعنى نماز پنج وقت و روزه ماه رمضان ملزّم شوى عرضه داشت ملزّم به انجام این اعمال میشوم حضرت فرمودند: باید حج بیت الله را به جاى آورى و زکات بپردازى و غسل کنى، عرب گفت همه را عمل میکنم، چون قدرى از این برخورد گذشت حضرت عرب را در میان قافله خود ندید، توقف فرمود و کسى را براى تفحص از حال عرب فرستاد، جمعى براى به دست آوردن وضع عرب به عقب آمدند، دیدند دست شتر اعرابى به سوراخى فرو شده و شکسته و عرب از بالاى شتر به شدت به زمین آمده و گردنش آسیب سختى دیده و از دنیا رفته است! به حضرت خبر دادند، پیامبر به محلّ درگذشت عرب آمد و دستور داد خیمهاى برپا کنند، عرب را در میان خیمه غسل دادند، حضرت پس از غسل او به دست مبارکش بر بدن عرب کفن پوشانید، آنان که بیرون خیمه بودند از حضرت‌ حرکتى شدید شنیدند، چون از خیمه بیرون آمدند، دیدند عرق بر جبین مبارکش نشسته، به اصحاب فرمودند: این عرب از دنیا رفت در حالى که گرسنه بود و ایمان آورد، و ایمانش به گناه ظلم آلوده نشد، حور العین از محصولات و ثمرات بهشت به او دادند و هر یک به من میگفتند: یا رسول الله مرا به زوجیت او درآور. با توجه به ارزش چنین هجرتى است که امام صادق* میفرماید:

از مصادیق آیه‌ وَ مَنْ یَخْرُجْ مِنْ بَیْتِهِ مُهاجِراً إِلَى اللَّهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ یُدْرِکْهُ الْمَوْتُ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ، کسى است که در سفر براى شناخت رهبر از دنیا برود. «8»

هجرت معنوى‌

در متن روایات نقل شده در باب هجرت، پارهاى از روایات هجرت را هجرت معنوى و درونى و هجرت از پلیدى شمردند، در این زمینه کشف الاسرار میبدى میگوید:

خداى جهانیان، و حافظ همگان، و داناى مهربان در این آیت نشان رحمت از خود میدهد، و لطف خویش به بندگان مینمایاند، و مؤمنان را به هجرت دعوت میکند و مهاجران را میستاید.

مهاجران سه گروهاند: گروهى بخاطر دنیا هجرت میکنند، تا تجارت در پیش گیرند، یا طلب معیشتى کنند، هر چند این کار در شرع مباح است ولى عاقبتش ناپیداست، که به کجا رسد و سر به چه امرى باز نهد، و حاصل آن چه شود؟ که مصطفى (ص) فرمود:

«حبّ الدنیا رأس کل خطیئ.»

این مهاجر پیوسته در رنج و سختى و مشقت و مضیقه است، احتمال گرفتار شدن به دزدان بخاطر ثروتش به او میرود، و چه بسا طمع به مال او را از آخرت دور کند، چنان که خداى متعال میفرماید:

تُرِیدُونَ عَرَضَ الدُّنْیا وَ اللَّهُ یُرِیدُ الْآخِرَةَ: «9»

گروهى زاهداناند که هجرت ایشان محض آخرت است، و روش اینان بر اساس معنویت میباشد، در منازل طاعات سفر کنند. و مراحل عبادات به قدم همت بپیمایند، گاه حج کنند، گاه به جهاد روند، گاه به سوى زیارت گام بردارند، گاه به نماز آیند و گاهى روزه دارند، و گاه مستغرق ذکر شوند، رسول خدا درباره اینان فرمود:

«سیروا سبق المفردون قالوا یا رسول الله و ما المفردون؟ قال: المهتدون الذین یهتدون بذکر الله، یضع الذکر عنهم اثقالهم فیأتون یوم القیام خفافاً:»

با مسابقه یگانهها حرکت کنید، گفتند: اى رسول خدا یگانهها کیانند، فرمود: راهیافتگان، آنان که به کمک یاد خدا راه یافتهاند، یاد خدا بارهاى سنگین را از دوش جان آنان به زمین گذارد، و روز قیامت سبک بار وارد شوند.

خداوند در حق ایشان فرموده:

وَ مَنْ أَرادَ الْآخِرَةَ وَ سَعى‌ لَها سَعْیَها وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولئِکَ کانَ سَعْیُهُمْ مَشْکُوراً: «10»

کسانى که در طلب آخرتاند و براى به دست آوردن آن بکوشند در حالى که مؤمن باشند، کوشش آنان با پاداش روبرو خواهد شد.

گروه دیگر عارفاناند که هجرت ایشان براى مولاست، وهجرتشان در نهادشان‌ باشد، در پردههاى نفس هجرت کنند تا به قلب رسند، آنگاه در منازل قلب هجرت کنند تا به جان رسند، و آنگاه در پردههاى جان هجرت کنند تا به وصال جانان رسند.

گفتم کجات جویم اى ماده دستان‌

گفتا قرارگاه من است جان دوستان‌

مردى به عارفى گفت چرا هجرت نکنى و به سفر بیرون نشوى تا دیگران را فائده دهى، گفت: دوستم مقیم است کنار او هستم و به دیدارش مشغول، پس راهى به پرداختن به دیگرى ندارم، آن مرد گفت چون آب راکد ماند بگذرد، عارف پاسخ داد دریا باش تا هرگز نگندى. «11»

 

پی نوشت ها:

______________________________
(1)- روح الیبان ج 2 ص 329- مجمع البیان ج 3 ص 171.

(2)- المیزان ج 5 ص 88.

(3)- کنز العمال 46265.

(4)- کنز العمال 46265.

(5)- کنز العمال 17.

(6)- مجمع البیان ج 3 ص 153.

(7)- تفسیر قمى ج 2 ص 151.

(8)- اصول کافى ج 1 ص 378.

(9)- انفال: 67.

(10)- اسرا: 19.

(11)- کشف الاسرار ج 2 ص 662.

 

مطالب فوق برگرفته شده از

 کتاب:تفسیر حکیم ، ج9،

نوشتهاستاد حسین انصاریان

 

 



قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان