اسلام در بعد تشریع احکام از جامعیت کاملی برخوردار است،که در هیچ یک ازشرایع باقی مانده و نیز تشریعات وضعی،چنین جامعیت و گستردگی به چشم نمی خورد.
اسلام-همان گونه که اشارت رفت-در سه بعد عبادات،معاملات و انتظامات،دیدگاه های مشخصی دارد و در تمامی جوانب این سه بعد به طور گسترده نظرات خود را ارائه داده،بشریت را برای رسیدن به سعادت حیات(مادی و معنوی)به پیروی از خود فرا خوانده است.
عبادات اسلام،انسان را به پاکی و صفای درون وا می دارد،او را از آلایش هاپاکیزه نگاه می دارد،روح را آرامش می بخشد و رابطه انسان را با ملکوت اعلامستحکم می سازد و این خود موجب تقویت روح انسان و پاکی و صفای او است.باتامل در اوراد و اذکار نماز و خلوص و توجه قلب به ساحت قدس الهی،و نیزمقاومت درونی که از روزه حاصل می گردد،هم چنین با دقت در دیگر ادعیه وعبادات واجب و مستحب،به ویژه به لحاظ انجام دادن آن ها در اماکن مقدسه،تمامی این ها حاکی از یک برنامه حساب شده برای پاک سازی و طهارت درون انسان و رشد و تکامل او است.
واژه «تزکیه »با ترکیب های مختلف در قرآن فراوان آمده است و هدف از تشریع،به ویژه قسمت عبادات را مشخص می سازد و نشان می دهد که هدف عبادات همان پاکی و صفای درون است.
در سوره «شمس »می خوانیم: قد افلح من زکاها (1) ،به یقین رستگار است کسی که درون خود را پاکیزه نماید».و هدف بعثت را همین «تزکیه »خوانده: یتلو علیهم آیاتک و یعلمهم الکتاب و الحکمة و یزکیهم (2).پیامبری که نشانه ها و آیات الهی را بر مردم برمی شمرد و تلاوت می کند،شریعت و احکام الهی را به آنان می آموزد.به آنان بینش می دهد و آنان را پاکیزه می گرداند.
انسان در درون خود احساس می کند که بر فراز هستی،نیروی برتری هست که تمامی هستی ها را فرا گرفته و خود را ذره ای کوچک می بیند که بر روی امواج متلاطم هستی شناور است،آن نیروی برتر و قدرت مند است که او و دیگران ذرات هستی را نگاه داشته،به علاوه همین عجز و ناتوایی او را به سوی کمال و توانایی مطلق رانده،توجه درونی او را به سوی کمال مطلق معطوف داشته است.از این رو ازدرون خود می کوشد تا این میل و رغبت و عشق به کمال مطلق را در صورت کلمات و الفاظ(ادعیه و اذکار)ابراز دارد،همین است که عبارات سرشار از محبت وسپاس،از درون او می جوشد و سیل آسا سرازیر می گردد و اگر قصوری در خوداحساس کرده درخواست گذشت و آمرزش می نماید.این چیزی است که انسان ازروزی که خود را شناخته با آن خو گرفته و هم واره سرشت وجود او با آن هم رازبوده است.
عبادت ها و نیایش ها-به شکل های گوناگون-صورت های تجسد یافته ابرازعواطف درونی او است که بر ملا می سازد.هر دین و آیینی به شکلی،قسمتی ازنمایش های نیایش جوشان انسانی را سر لوحه عملی خود قرار داده است.
در آیین های کهن هندوئی و زرتشتی نمونه هایی از این گونه نمایش های عبادی نیایشی وجود داشته است،گونه هایی نیز از نیایش میان جهودان و ترسایان رواج داشته و دارد.اما به نظر می رسد که شکل های موسوم آمیخته با بسیاری از خرافات و بدعت های ناروا گردیده است.
این گونه ناهنجاری ها در تعلیمات دینی کم کم وسعت یافت و حجیم تر گردید تاآغاز قرن هفتم میلاد که پیامبر اسلام شریعتی پاک و منزه بر بشریت آن روز عرضه داشت.در این آیین عبادات و ادعیه و اذکار حاکی از توحیدی ناب و معنویتی پاک بود.معنویتی که درون ها را به کلی از آلایش ها و تیرگی ها پاکیزه ساخته به آفاقی تابناک هدایت می نمود و انسان ها که تشنه چنین آب زلال و گوارایی بودند،گمشده خود را در شریعت اسلام یافتند و از جان و دل آن را پذیرفتند.
بر پایه تعالیم قرآن کریم،دین نیامده که بر مردم دشواری تکلیف را تحمیل کند،بلکه آمده تا آنان را از بار سنگین تیرگی درون رهایی بخشد.
ما یرید الله لیجعل علیکم من حرج و لکن یرید لیطهرکم و لیتم نعمته علیکم و لعلکم تشکرون (3) ،خداوند نمی خواهد بر شما تنگ بگیرد،بلکه می خواهد شما را پاک ونعمت خود را بر شما کامل نماید،باشد تا سپاس گذار باشید».
هو الذی بعث فی الامیین رسولا منهم یتلو علیهم آیاته و یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمة و ان کانوا من قبل لفی ضلال مبین (4) ، او[خداوند]از میان مردم جاهل پیامبری از خودشان برگزید،تا آیات او را بر آنان بخواند و آنان را پاک سازد و کتاب[شریعت حق]را به آنان بیاموزد،و بینش حکمت را در دل آنان بیافروزد،گرچه پیش از این درگم راهی آشکاری به سر می بردند».
این آیه به سه مطلب اساسی اشاره دارد:
1- تزکیه،پاک سازی درون و آراسته نمودن شخصیت والای انسانیت که در پس پرده کالبد جسمانی او نهفته است.
2- تعلیم کتاب،یعنی شریعت که حاوی نبشته های تکلیفی و تشریعی است.
3- آموزش حکمت،یعنی بینش درونی که مایه آراسته شدن رفتار و کردار انسان می باشد و همین بینش درونی غایة الغایات است که آدمی را به اوج کرامت انسانی می رساند.
یؤتی الحکمة من یشاء و من یؤت الحکمة فقد اوتی خیرا کثیرا و ما یذکر الا اولواالالباب (5) ،خداوند هر که را بخواهد[شایسته دید]، بینش حکمت را به او ارزانی می دارد و هر که این بینش را دریافت نمود،هر آینه بر انباشته ای از ارزش ها دست یافته،که به این حقیقت جز صاحبان خرد پی نمی برند».
عبادات در اسلام به گونه پاک و خرد پسند و موافق فطرت اصیل انسانی عرضه شده است.در این عبادات نه فقط نیایش شایسته پروردگار و تقرب او به درگاه الهی لحاظ شده،بلکه پاک سازی درون و پالایش نفس نیز مورد عنایت واقع شده،بر آینداین دو گرایش موجب تعادل در ابعاد وجود انسان است.
مخلصین له الدین حنفاء و یقیموا الصلاة (6) ،بندگان خالص خدا در پیش گاه حضرت حق با درونی پاک و آراسته و از هر گونه آلایشی پیراسته،به نیایش بر می خیزند».
ان الصلاة تنهی عن الفحشاء و المنکر و لذکر الله اکبر (7) ،نماز،آدمی را از ناهنجاری درکردار و رفتار باز می دارد و از آن بالاتر،یاد خدا را در دل ها زنده نگه می دارد».
حافظوا علی الصلوات و الصلاة الوسطی و قوموا لله قانتین (8) ،بر نمازها و[به ویژه]نمازمیانه[نیم روزی]مواظبت کنید-که درب رحمت الهی بر روی شما گشوده است-ودر پیش گاه خداوند با حالت خضوع و خشوع بایستید».
و استعینوا بالصبر و الصلاة و انها لکبیرة الا علی الخاشعین (9) ،از خو گرفتن به مقاومت ونیایش به درگاه ربوبیت کمک بگیرید-تا شما را هم واره زنده دل و نشاط افزا نگاه دارد-همانا نیایش پاک و به دور از آلایش باری سنگین است،جز بر کسانی که لذت خشوع و خضوع در پیش گاه الهی را دریافته اند».
و اقم الصلاة طرفی النهار و زلفا من اللیل،ان الحسنات یذهبن السیئات.ذلک ذکری للذاکرین (10) ،در دو طرف روز[با مداد و واپسین] و پاسی از شب،نماز را به پا دار،که زیبایی ها زشتی ها را از میان بر می دارد.و این یاد آوری است برای کسانی که یاد خداباشند».
البته این از ویژگی های عبادت در اسلام است که نخست درون و سپس برون راپاکیزه می گرداند.پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله در این باره می فرماید:«هر گاه در جلوی خانه های شما آبی روان باشد و پیوسته روزی پنج بار در آن آب شستشو کنید،آیا دیگر چرکی و آلودگی بر بدن شما باقی می ماند؟»
فرمود:«نمازهای پنج گانه همانند همان آب جاری است که هرگاه بنده خالص خدا نمازی به جا آورد،آلودگی های حاصله بر طرف می شود» (11).
امام صادق علیه السلام می فرماید:«اگر مردم با همان تذکر نخستین به خود واگذارمی شدند و شریعت به دست آنان سپرده می شد، بدون یاد گیری مجدد که به وسیله پیامبران پی در پی انجام می گرفت،هر آینه بر همان حالت نخستین هم راه باآلودگی ها باقی می ماندند و همین بود که شرایع پیشین فرسوده و از میان رفت.لذاخداوند خواست تا شریعت وی به دست فراموشی سپرده نشود، پیامبر اسلام رابر انگیخت و نمازهای پنج گانه را واجب نمود،تا روزانه پنج بار یاد او کنند و نام او رابه بزرگی ببرند،تا دین و شریعت هیچ گاه به دست فراموشی سپرده نشود» (12).برای توضیح بیش تر به آیات(76-63)سوره فرقان رجوع کنید.
از عبادات که بگذریم،ابواب معاملات و در کنار آن احکام انتظامی اسلام،آن اندازه گسترده و فراگیر است که مایه حیرت دین پژوهان گردیده است.اصولاشریعتی به این گستردگی که تمامی ابعاد حیات جامعه را زیر دیدگاه خود قرار داده باشد و در هر یک نظر داده باشد،همانند شریعت اسلام در دست نیست.یگانه دین الهی زنده جهان،اسلام است و بس.
ان الدین عند الله الاسلام... (13) ،اسلام تنها شریعتی است که نزد خدا پذیرفته شده...»
و من یبتغ غیر الاسلام دینا فلن یقبل منه و هو فی الآخرة من الخاسرین (14) ،و هر که جزاسلام آئینی بجوید،هرگز از او پذیرفته نمی شود و در نهایت زیان برده است ».
شرح و بسط این مقال از حوصله بحث حاضر بیرون است،گوشه هایی از آن در«التمهید»(ج 6،ص 340-262)ارائه شده است.
پی نوشتها:
1- شمس 91:9.
2- بقره 2:129.
3- مائده 5:6.
4- جمعه 62:2.
5- بقره 2:269.
6- بینه 98:5.
7- عنکبوت 29:45.
8- بقره 2:238.
9- بقره 2:45.
10- هود 11:114.
11- وسایل،ج 4،ص 12(مؤسسة آل البیت)شماره 3.
12- همان،ص 9،رقم 8.
13- آل عمران 3:19.
14- آل عمران 3:85.