یاران امام (ع) از برگزیده ترین افرادی بودند که خانواده و دوستان خود را رها ساختند و در رکاب امام (ع) جانبازی و فداکاری کردند و چون قهرمانانی شجاع به جهاد پرداختند، و برای شرکت در میدان کارزار، گوی سبقت را از یکدیگر ربودند.آنان خطاب به پیشوای خود گفتند: ما به یاری تو آمده ایم، تا جان خود را فدا کنیم و سعی و تلاش ما این است که در راه حفظ جان تو بکوشیم و از شر دشمن تو را در امان داریم.
نه تنها آنان مرگ را به چیزی نمی گرفتند، بلکه از این درجه و مقامی که در پرتو یاری امام (ع) نصیب آنان گشت علائم شادی و سرور در چهره آنها نمایان می شد.
آنگاه که امام (ع) به آنان گفت: شما آزاد هستید و می توانید مرا ترک کنید و از میدان نبرد دور شوید.آنان از این امر خودداری و به خدا سوگند یاد کردند و گفتند: ما هرگز تو را رها نمی سازیم و این سرزمین را ترک نمی کنیم.آیا درست است که ما شما را تنها گذاریم در حالی که دشمن تو را در محاصره قرار داده است.ما در ایفای حق و یاری تو به درگاه خداوندی چه عذری خواهیم داشت؟
یکی از آنها می گفت: به خدا قسم، من هرگز تو را ترک نخواهم کرد.من به مبارزه و نبرد با دشمنان تو تا آنجا ادامه می دهم که نیزه ام در سینه آنان بشکند، و با شمشیر خود آنقدر زخم به بدنشان وارد سازم که تیغ آن از دسته جدا گردد، و چنانچه سلاحی در دست نداشته باشم با پرتاب سنگ بر دشمن می تازم.و از تو جدا نخواهم شد، تا آنگاه که در رکاب تو جان به جان آفرین تسلیم کنم.
یکی دیگر می گفت: چنانچه می دانستم که در راه تو کشته شده و بار دیگر زنده می شوم و در حالی که زنده هستم، بدنم را با آتش می سوزانند و هفتاد بار این امر را درباره من انجام می دهند، در این صورت باز هم دست از تو بر نخواهم داشت.
دیگری می گفت: به خدا سوگند، من دوست دارم در راه تو کشته شوم و دوباره زنده گردم و این امر تا هزار مرتبه تکرار شود، و خداوند به این وسیله تو و خاندان تو را از شر دشمن محفوظ بدارد.
یکی دیگر از یاران امام (ع) رو کرد به آن حضرت و گفت: چنانچه من بخواهم زنده بمانم و از تو جدا شوم.چه بهتر در حالی که زنده هستم طعمه حیوانات درنده گردم.
بدین ترتیب یاران امام حسین (ع) در راه پیشوای خود از هرگونه فداکاری و جانبازی دریغ نکردند.آنان هرگز به خود اجازه ندادند در حالی که زنده هستند کمترین آسیبی به آن حضرت برسد، و تاب جدایی از او را نداشتند و یکپارچه خود را سپر بلا ساختند و تا آنجا هدف تیر و نیزه قرار گرفتند، تا جان خود را فدا کردند.
در روز عاشورا آنچنان با شجاعت و دلیری به نبرد پرداختند که تاریخ هرگز تا کنون به خاطر ندارد.و در حالی که تعداد سواران آنان از سی و دو نفر بیشتر نمی شد به لشگر بی شمار دشمن تاختند و قهرمانانه جنگیدند.