ماهان شبکه ایرانیان

۸ نکته درباره انتخابات ۸ تیر / قالیباف علیه قالیباف / مرحله دوم در انتظار مربع بازیگران

دولت رئیسی با رکود کمترین مشارکت در انتخابات ریاست جمهوری، (۴۸ درصد) بر سر کار آمد و با برگزاری انتخاباتی با رکورد جدیدی در کمترین مشارکت (۴۰ درصد)‌ به پایان می رسد.

عصرایران ؛ رضا غبیشاوی - انتخابات ریاست جمهوری زودهنگام  در 8 تیر ماه برگزار شد. پزشکیان و جلیلی به ترتیب بیشترین رای را کسب کردند و به مرحله دوم راه یافتند زیرا هیچ کدام نتوانستند اکثریت مطلق (نصف آرا به علاوه یک رای)‌ را به دست بیاورند. پزشکیان کاندیدای اصلاح طلبان بود و جلیلی هم به عنوان کاندیدای اصولگرا ظاهر شد. دو کاندیدای اصولگرا،‌ زاکانی و قاضی زاده هاشمی انصراف دادند و دو کاندیدای دیگر اصولگرا یعنی قالیباف و پورمحمدی هم در رتبه های بعدی قرار گرفتند. درباره این این انتخابات می توان گفت:

1- رکورد 40 درصدی

مشارکت در این انتخابات 40% اعلام شد. کمترین آمار مشارکت در همه دوره های انتخابات ریاست جمهوری ایران.  

این آمار، تکرار مشارکت 40 درصدی انتخابات قبلی (مجلس / اسفند 1402)‌ است. یعنی مشارکت در دو انتخابات اسفند 1402 و تیر 1403 مشابه بود. با این تفاوت که نسبت مشارکت در تهران در دومی بیشتر بود.

دولت رئیسی خود با رکود کمترین نسبت مشارکت در انتخابات ریاست جمهوری تا آن زمان، (48 درصد) بر سر کار آمد و با برگزاری انتخاباتی با رکورد جدیدی در کمترین مشارکت (40 درصد)‌ به پایان می رسد. کافی است بدانیم میزان مشارکت انتخابات ریاست جمهوری 1403 یعنی 40 درصد، نصف مشارکت انتخابات دوم خرداد (80 درصد) و کمتر از نصف مشارکت در انتخابات 88(85 درصد) است.

انتخابات

در فاصله 27 سال،‌ دوم خرداد 1376،‌ تعداد 29 میلیون رای به صندوق ریخته شد و در 8 تیر1403،‌ تعداد 24.5 میلیون رای. در دوم خرداد کاندیدای پیروز (محمد خاتمی)، بیش از ‌20 میلیون رای کسب کرد و در 8 تیر،  رای دو کاندیدای راه یافته به مرحله دوم (پزشکیان + جلیلی)،‌ باهم به 20 میلیون نمی رسد.

روند نزولی مشارکت از انتخابات مجلس در سال 98(42%) شروع شد. در انتخابات ریاست جمهوری سال 1400 (98 %)‌ و مجلس 1402 (40 %)‌ ادامه یافت و در انتخابات ریاست جمهوری 8 تیر به 40 % مشارکت رسید. این یعنی ما با روند کاهش مشارکت (تحریم/ قهر‌) انتخابات روبه رو هستیم. روندی که از سال 98 شروع شد و تاکنون به صورت کاهشی ادامه دارد. درباره دلایل آن می توان به 4 مورد اشاره کرد:

اول: تردید یا ناامیدی نسبت به اختیارات، قدرت و نقش آفرینی رئیس جمهوری: رئیس جمهوری در ایران عالی ترین مقام بعد از رهبری و مقام اول اجرایی کشور است. با این حال،‌ اختیارات او از همه رؤسای جمهوری اجرایی در سراسر جهان، کمتر است. براساس قانون اساسی و دیگر قوانین، اختیارات کلیدی و حساس به طور کامل در اختیار رئیس جمهوری و دولت نیست.

دوم: اعتقادی وجود دارد به اینکه نیروهای قدرتمندی وجود دارند که می توانند مانع از اجرای برنامه های رئیس جمهوری و دولت شوند. از نگاه منتقدان، هر دو مورد درباره دوره ریاست جمهوری سیدمحمد خاتمی و حسن روحانی و حتی محمود احمدی نژاد قابل مشاهده است. 

سوم: افزایش جمعیت و نسبت جمعیتی جامعه نسل جدید (نسل زد - افراد متولد بعد  سال 2000 میلادی / 1378 شمسی) که بخش زیادی از آنها رویه مستمر موجود را ادامه نمی دهند. از دوگانه اصلاح طلب / اصولگرا و بد و بدتر عبور کرده اند و در حالت قهر و تحریم یا بی خیالتی در برابر انتخابات هستند. رویه موجود، ورود به عرصه انتخابات،‌ مقایسه نسبی کاندیداها و انتخاب کاندیدای برتر نسبی میان کاندیداهاست.

چهارم: نظارت استصوابی شورای نگهبان و محدودیت های تایید کاندیداهای انتخابات. قانون اساسی برای کاندیداهای انتخابات ریاست جمهوری ویژگی های کیفی تعیین کرده و این ویژگی ها براساس نظر اعضای شورای نگهبان بررسی می شود.

کافی است بررسی کنیم در همه انتخابات ها با مشارکت بالا در تاریخ ایران چه سرنوشتی برای رئیس جمهوری منتخب رخ داد؟ سرنوشت سیدمحمد خاتمی که در انتخابات دوم خرداد با 80 درصد مشارکت انتخاب شد چه شد؟ سرنوشت انتخابات سال 88 با 85 درصد مشارکت و دو رقیب اصلی یعنی محمود احمدی نژاد و میرحسین موسوی چه شد؟ سرنوشت حسن روحانی رئیس جمهوری منتخب مشارکت 72 و 73 درصدی در سال های 92 و 96 چه شد؟

راه حل چیست؟ 

- تغییر در قانون اساسی برای افزایش اختیارات ریاست جمهوری که به سطح همه رؤسای جمهوری اجرایی (مثل ترکیه و فرانسه و سوریه ) ارتقا یابد یا اینکه با احیای سمت نخست وزیری (‌به مانند قانون اساسی قبل از اصلاح  سال 68)‌ نخست وزیر جدید اختیارات کاملی به مانند همه نخست وزیران اجرایی در جمهوری های جهان داشته باشیم. شبیه ایتالیا و عراق و لبنان و پاکستان و هند .

- حذف نظارت استصوابی در شورای نگهبان، کمی سازی و تعیین سازوکار شفاف و قابل اندازه گیری برای تعیین صلاحیت ها  و جداسازی وظایف اجرایی و نظارتی برای انتخابات ریاست جمهوری.

2- رای نده ها

60 درصد در این انتخابات شرکت نکردند. صدای تحریم کنندگان در انتخابات باید شنیده شود و خواسته های آنان باید پاسخ داده شود. در غیراین صورت روند کاهشی مشارکت ادامه خواهد یافت و در دوره های بعدی نیز گام به گام مشارکت کمتر و کمتر خواهد شد. حال توپ در زمین حاکمیت است تا صدای تحریم کنندگان را بشنود. با این حال تاکنون در خبرهای صداوسیما حتی از اشاره به خبر مشارکت 40 درصدی و غیبت 60 درصدی خودداری کرده اند. چه رسد به اینکه به تحلیل و بررسی و ریشه یابی این موضوع پرداخته شود.

3 - مربع مرحله دوم

در انتخابات مرحله دوم،‌ مربع چهارضلعی نقش آفرین است. حامیان پزشکیان ( حدود 10.5 میلیون رای) - حامیان جلیلی ( حدود 9.5 میلیون رای)‌- رای دهندگان به قالیباف (حدود 3.5 میلیون رای) و افرادی که رای نمی دهند. اگر افرادی که رای نمی دهند بر موضع خود اصرار داشته باشند و همچنان رای ندهند در این صورت شانس جلیلی بیشتر می شود.

احتمال اینکه نسبت عدم مشارکت افزایش یابد وجود دارد. زیرا اولا همیشه در مرحله دوم نسبت به مرحله اول،‌ تعداد شرکت کنندگان کمتر می شود. ثانیا تغییر نظر رای نده ها به سختی ممکن است. در مرحله دوم، تعداد رای دهندگان به جلیلی، ثابت می ماند اما احتمال کاهش یا افزایش رای پزشکیان وجود دارد.

پیش بینی می شود اکثریت رای قالیباف (3.5 میلیون رای) به سمت سبد پزشکیان برود. مهمترین متغیر در مرحله دوم‌، نسبت و تعداد رای نده ها هستند.

4- اصولگرایی

اصولگرایی بر پایه سلبیات و تخریب غیرمنطقی - غیراخلاقی طرف مقابل است. اصولگرایان ابتدا اصلاح طلبان را با همین ابزار تخریب کردند و به آنها آسیب زدند. با این حال وقتی می توان جناح دیگر را با این ابزار، شکست داد و از صحنه خارج کرد چرا از همین ابزار علیه رقبای درون جناحی استفاده نکرد؟ در این انتخابات هم قالیباف بیش از هر چیز قربانی رقابت درون جناحی و رقابت به سبک اصولگرایی شد.

جلیلی

پزشکیان

در یک طرف، قالیباف با سابقه کار بیش از 30 سال در سمت های بالای نظامی و غیرنظامی ‌و در طرف مقابل، سعید جلیلی بدون کارنامه اجرایی قرار دارد. در این وضعیت قطعات تخریب طرف اول راحت تر از طرف دوم است. تمام کارنامه مسوولیت سطح بالای سعید جلیلی مربوط به دوره 86 تا 92 است که دبیر شورای عالی امنیت ملی بود و در این سمت هم مسوولیت مذاکرات هسته ای را برعهده داشت.

در این دوره برای اولین بار با انتقال پرونده هسته ای ایران از آژانس به شورای امنیت سازمان ملل متحد، تحریم های این شورا علیه ایران تصویب شد. پرونده هسته ای ایران همچنان در شورای امنیت سازمان ملل متحد است و تحریم های این شورا علیه ایران، لغو نشده اند. مردم و کشور هم اکنون نیز درگیر این تحریم ها و تبعات آن هستند.

5- قالیباف

قالیباف برای چهارمین بار در این انتخابات شرکت کرد و ناکام ماند. این پایانی است بر رویای ریاست جمهوری محمد باقر قالیباف. شکست سنگین قالیباف از پدیده های این انتخابات بود. اینکه قالیباف با وجود حضور حدود 25 ساله در سیاست اما نتوانست تصور واقعی از موقعیت خود در این انتخابات داشته باشد و پیش بینی کند. اینکه تنها چند ماه بعد از برگزاری انتخابات مجلس و ثبت ناکامی در این انتخابات، تنها چند روز بعد از کسب ریاست مجلس و حضور در هیات سه نفره برگزاری انتخابات ریاست جمهوری زودهنگام، خود را کاندیدای این انتخابات کند همه و همه نشانه هایی از یک بازی بر پایه اشتباه است که این چنین به پایان رسید.

مشخص نیست کسی که از حضور خودش در انتخابات، تصویر واقعی ندارد چگونه می تواند برای کشوری به مساحت ایران با 85 میلیون جمعیت تصویر واقعی را متصور شود؟

هیچ کس مثل قالیباف به قالیباف ضربه نزده است. او از اولین کاندیداتوری اش در سال 84 تا چهارمین کاندیداتوری در سال 1403 ، سیر نزولی را طی کرده است. بزرگترین و مهمترین چالش قالیباف در بی ثباتی هویت سیاسی اوست. آیا او قرار بود نمایندگی طبقه متوسط را داشته باشد یا اصولگرایان یا افراط گرایان اصولگرا؟ قالیباف 84، تلاش می کرد نماینده طبقه متوسط و توسعه گرا باشد اما قالیباف در انتخابات ریاست جمهوری 92 و 96 و  1403 تلاش کرد خود را کاندیدای تمام و عیار اصولگرایان مطرح کند.

کافی است تبلیغات قالیباف در  84 و92 و 96 و 1403 مقایسه کنیم. از عکس های خلبانی و پیراهن آستین کوتاه و کت و شلوار سفید و صورت اصلاح کرده و حلقه در انگشت و شعارهای حمایت از توسعه و طبقه متوسط تا تصویری که قالیباف در انتخابات های بعدی از خود ترسیم کرد  نشان می دهد  هیچ کدام از این تصاویر، نهادینه نیستند. کافی است ظاهر قالیباف و شعارهای او را در همه این سال ها مقایسه کنیم.

قالیباف

قالیباف برای 4 سال در مجلس سابق، ‌رئیس بود و در این مدت 3 قانون مهم علیه زنان و اینترنت و هسته ای تصویب شد. قانون شاخدار حجاب زنان محصول تیم قالیباف بود. قانون محدودیت اینترنت (طرح صیانت)‌ در مسیر تصویب قرار گرفت بدون اینکه قالیباف انتقاد جدی به آن مطرح کرد. قالیباف در همه سال های اخیر هیچ انتقادی علیه فیلتر اینترنت نداشت  اما ناگهان دو روز مانده به جمعه انتخابات ،‌ناگهان رفع فیلتر اینترنت را وعده می دهد.

قالیباف در همه سال های اخیر هیچ‌گاه به صراحت و جدی با گشت حجاب و فیلترینگ مخالفت نکرد.  قانون سوم هم قانون راهبردی هسته ای است که عملا احیای برجام را برای دولت روحانی غیرممکن می کرد و با این اقدام، مانع از احیای برجام شد.

قالیباف همچنین درباره اتهامات فساد مالی و ادعاهای جنجالی علیه عملکرد خود و خانواده اش شفاف سازی نکرد و توضیح  قانع کننده ای نداشت. رای دهندگان اگر اصلاح طلب باشند به کاندیدای اصلاح طلبان یعنی پزشکیان رای می دهند. اگر عضو طبقه متوسط باشند این عملکرد و سابقه قالیباف دافعه ایجاد می کرد. اگر اصولگرا هم باشند به کسی رای می دهد که اصولگرایی او بر پایه سلبیات،‌ قوی تر باشد و آن کسی نیست جز جلیلی.

قالیباف اگر می خواست از جلیلی انتقاد کند خودزنی بود و برخلاف رویه اصولگرایی. در نتیجه او دیگر مورد حمایت جامعه اصولگرایان قرار نخواهد گرفت. قالیباف اگر بخواهد از پزشکیان انتقاد کند در این صورت در کنار جلیلی قرار می گیرد و در مقایسه میان این دو، جلیلی به معیارهای سلبی اصولگرایی ایرانی نزدیک تر است. 

6- علیه بدیهیات

روز جمعه آینده (15 تیر ) مرحله دوم انتخابات ریاست جمهوری برگزار می شود. در این انتخابات،‌ انتخاب میان دو کاندیدا نیست بلکه انتخاب میان دو جریان ، دو جهان بینی و دو گرایش است. دو گرایشی که کاملا باهم تضاد دارند و در مقابل یکدیگر هستند.

 بحث بر سر پیروزی این یا آن کاندیدا نیست. در این انتخابات، اولویت، انتخاب یک کاندیدا نیست بلکه اولویت، جلوگیری از قدرت یابی یک گرایش افراطی است. این گرایش افراطی در صورتی که قدرت یابد از همه ابزارهای  در اختیار دولت و حکومت علیه شرایط عادی زندگی و بدیهیات زیست نرمال استفاده خواهد کرد. 

7- دو قطبی

در انتخابات 8 تیر دو قطبی اصلاح طلب و اصولگرا شکل گرفت. با این حال این دو قطبی نتوانست مشارکت را به بیش از 50 درصد بکشاند بلکه رکورد 40 درصدی کمترین مشارکت در انتخابات ریاست جمهوری ثبت شد. در این دو قطبی، پزشکیان و جلیلی در دو سو قطب بندی قرار گرفتند. در نتیجه طبیعی است که بیشتر رای را این دو قطب یعنی پزشکیان و جلیلی کسب کنند. پزشکیان تنها چهره اصلاح طلب و مورد حمایت همه احزاب و چهره های اصلاح طلب بود. بین جلیلی و قالیباف هم جلیلی وزن اصولگرایی بیشتری دارد. اصولگرایی در ایران بر پایه ویژگی های سلبی است و نه ایجابی. از این نگاه، وزن جلیلی بیش از قالیباف بود. 

این اشتباه بزرگ قالیباف بود که متوجه این قطب بندی نشد. در فضای دو قطبی اکثریت افراد یا اصولگرا هستند یا اصلاح طلب و کاندیدای هر جناح هم مشخص است. کاندیداهایی که در فاصله دو قطب باقی می مانند موفقیتی در انتظارشان نیست.

انتخابات

8- دولت، کاندیدا ندارد؟

دولت رئیسی اعلام کرد در این انتخابات کاندیدایی ندارد اما وضعیت کنونی خلاف آن را نشان می دهد. منصوری معاون اجرایی رئیس جمهوری، رئیس ستاد جلیلی است.

معاون رئیس جمهوری و رئیس بنیاد شهید، (قاضی زاده هاشمی) کاندیدای انصرافی و پوششی از جلیلی حمایت می کند. شهردار پایتخت (زاکانی)‌ دیگر کاندیدای پوششی و انصرافی از جلیلی حمایت می کند. رئیس شورای اطلاع رسانی دولت، سخنگوی دولت و معاون وزیر خارجه نیز به صورت علنی از یک کاندیدای انتخابات در مرحله دوم "جلیلی" اعلام حمایت کردند.

 

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان