قلب بیمار قلبی است که محل تردید، دودلی و عدم اعتقاد باشد. این حالت به تدریج بر انسان عارض می شود تا به وقتی می رسد که راه برای بازگشت او امکان پذیر نیست و قلب از فطرت دور شده و نمی تواند غلط را تشخیص دهد. قرآن دربارة این گونه افراد می فرماید: و آنان را که آیات ما را دروغ انگاشتند، از راهی که خود نمی دانند، به تدریج خوارشان می سازیم. خواری و ذلت امری ناگهانی و دفعی نیست که در پی انجام یکی دو گناه و یا بیشتر به دست آید، ولی وقتی خواری و ذلّت محقق شد، قلب بیمار می شود و قدرت تشخیص را از دست می دهد و نمی تواند بد را از غلط تشخیص دهد. چنین شخصی به هدایت و آرامش فکر نمی کند تا دچار اشتباه شود و شیطان او را به هر مقصدی که دلش بخواهد می برد.
قرآن می فرماید: آری کسانی که کسب گناه کنند و آثار گناه سراسر وجودشان را بپوشاند، آن ها اهل آتش هستند و جاودانه در آن خواهند بود.
خداوند می فرماید: افرادی که کار وکسبشان گناه باشد و آثارش بر تمام وجود آن ها مستولی شود، اهل آتش و جاودانه در آن خواهند بود. افرادی را که به حکم انسانیّت و غیر معصوم بودن، گاهی مرتکب خطا می شوند شامل نمی شود. پس این گونه افراد می توانند فطرتی آگاه وقلب سلیمی داشته باشند و ممکن است توفیق توبه را بیابند. پس تشخیص حق و باطل و الهام قلبی آن ها معمولاً با خطا رو به رو نمی شود. قرآن می فرماید: و هر کس از یاد من (خدا) روی گردان شود، زندگی سخت و تنگی خواهد داشت. و روز قیامت ، او را نابینا محشور می کنیم!. مقصود آیه کسی است که از یاد خدا روگردان شود، نه کسی که گاهی دچار خطا می شود. حتی انسان هایی که در غفلت و گناه بودند، اگر دچار حادثه ای شوند که آن ها را به مصیبت های سنگینی دچار کند، برای رهایی از آن ناخود آگاه و به طور فطری به نیرویی خارج از عالم طبیعت متوسل می شوند. این نشانة ارتباط فطریافراد بشر با خالق هستی است.البته انسان هایی که از کسوت انسانی خارج شده اند چون فرعون، نمرود و ... از این قاعده مستثنی هستند، چون فطرتی ندارند که زنگار ببندد و قلبی ندارند که تاریم و تیره شود. ایشان غرق در آرامش کاذب هستند و فکر می کنند همیشه در دنیاخواهند بود . حتی چون فرعون ادّعای خدایی می کنند: و ساحران را جمع کرد و مردم را دعوت نمود و گفت: من پروردگار برتر شما هستم.
قلبی که زنگار بسته و از فطرت دور شده، ممکن است در تشخیص حق و باطل دچار خطا شود. پس برای گریز از چنین وضعی می بایست از عواملی که قلب را به سختی و قسوت می کشاند پرهیز کند. وقتی قلبی رئوف و مهربان شد، می توان به الهامات قلبی اش مطمئن شود. قرآن از سختی و قوست قلب یاد کرده و صاحبان چنین قلب هایی را از رحمت خدا دور داشته است: سپس دل های شما بعد از این واقعه سخت شد، هم چون سنگ یا سخت تر.
در اینجا تفاوت قلب سلیم با قلب سقیم و مریض روشن می شود.
هر کس دارای قلب سلیم است، به آرامشی می رسد که برایش معنا و مفهوم دارد. آرامشی که خداوند می فرماید: کسانی که ایمان آورده و دل هایشان به یاد خدا آرامش می گیرد، که البته با یاد خدا دل ها آرامش پیدا می کند. انسانی با ایمان به آرامشی می رسد که موجب ترس از خدا می شود :
مؤمنان تنها کسانی هستند که هرگاه نام خدا برده شود، دل هایشان ترسان می شود و هنگامی که آیات او بر آن ها خوانده می شود. ایمانشان فزون تر می شود و تنها بر پروردگارشان توکّل دارند.
ترس از خدا، ترس از اعمال زشت خویش است که باعث می شود خدا از نزول رحمت وخیر خودداری کند. بنابراین هر وقت دل آدمی به یاد خدا بیفتد، اولین اثری که از خود نشان می دهد، این است که متوجّه گناهان خود گشته و آن چنان متأثر می شود که عکس العملش در جوارح لرزة اندام می باشد.
دومین اثرش این است که متوجه پروردگارش می شود که هدف نهایی فطرت او است و در نتیجه به یاد خدا دلش آرامش می یابد.
نیتجه: آرامش کاذب دوام نداشته، بر عکس به نوعی سردرگمی تبدیل می شود، ولی شخصی که دارای آرامش صادق و حقیقی می شود، نشانیه هایی خواهد داشت. مثلاً نسبت به امور تعبدی و عبادی مشتاق تر میشود و از گناهان و معاصی دوری می جوید. اگر مرتکب گناهی شود، با سرزنش خود سعی در جبران آن می کند. در مقابل حوادث و مصیبت ها صابر است و نسبت به خلق خدا مهربان می باشد و سعی در بر آوردن حوائج آن ها می کند و هر لحظه از تعلّقش به دنیا فاصله می گیرد و زندگی در دنیا را جدّی به حساب نمی آورد. این ها همه ره آورد الهام صادق است.
منبع : پاسخگو