توحید در استعانت
انسان موحد همواره بر آن است که جلوههای توحید را در لفظ و مفهوم محدود ننماید بلکه همهی شئون اعتقادی، اخلاقی و عملی خود را رنگ توحیدی ببخشد اگر انسان امروز به بن بست رسیده است دلیلش همان استعانت از قدرتهای خیالی است که مانند سراب، انسانی را که تشنهی حقیقت است به یأس و ناامیدی سوق میدهد و روزبه روز او را مأیوستر میکند چنانکه درقرآن آمده است: «وَمَا ظَلَمْنَاهُمْ وَلَکِنْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ فَمَا أَغْنَتْ عَنْهُمْ آلِهَتُهُمُ الَّتِی یدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ شَیءٍ لَمَّا جَاءَ أَمْرُ رَبِّکَ وَمَا زَادُوهُمْ غَیرَ تَتْبِیبٍ» (هود/101)
ما به آنها ستم نکردیم؛ بلکه آنها خودشان بر خویشتن ستم روا داشتند! و هنگامی که فرمان مجازات الهی فرا رسید، معبودانی را که غیر از خدا میخواندند، آنها را یاری نکردند؛ و جز بر هلاکت آنان نیفزودند!
یکی از اموری که انسان را از این سرخوردگی نجات میبخشد شناخت حقیقت استعانت و رسیدن به مرتبهی توحید در استعانت است که منشأ آثار مثبت و سازندهای در روح انسان و در زندگی فردی و اجتماعی او میباشد. توحید در استعانت که تمامی امور انسان را دربر میگیرد، جایی برای غیر خدا باقی نمیگذارد. چرا که غیر خدا نمیتواند معین و یاور باشد. اگر کسی هم بتواند معین و مددرسان باشد باز هم از خداوند سرچشمه گرفته است. که آن هم عین توحید است. در واقع توحید در استعانت همان دست یافتن به تکیه گاه محکمی است که فنا و نابودی در آن راه ندارد و در او نشانی از ضعف و نقص نیست و این همان به همه چیز رسیدن و به همه چیز راه یافتن است.
توحید از مادهی وحدت به معنای انفراد در ذات و صفت و فعل است. (مصطفوی،13، 1360، ص48) توحید از «وحد» به معنای انفراد است. واحد در حقیقت چیزی است که هیچ جزیی برای او نیست. (راغب،857) توحید در استعانت یعنی اینکه فقط از خداوند متعال استعانت طلبیده شود. (ایاک نستعین) زیرا او مستعان حقیقی و واقعی است و غیر او همه نیازمند و فقیرند. او غنی و بینیاز است. این حصر استعانت، حجت توحید افعالی است یعنی اینکه انسان برای انجام عبادت نیز باید از خداوند طلب استعانت نماید تا خداوند به او توفیق بر عبادت بهتر را عطا نماید. قبلا بیان شد که فقط خداوند مستعان واقعی است و دیگران هم اگر میتوانند به انسانهای دیگر یاری رسانند صرفاً به خاطر توانایی و قدرتی است که خداوند به آنان عطا کرده و هیچ کدام در این یاری رسانی مستقل نیستند بلکه وابسته به فیض خداوند متعال هستند. و این استعانت از غیر هیچ تنافی با توحید در استعانت ندارد زیرا همانطور که بیان شد انسان قدرت و نیروی خود را در مددرسانی مستقل از خداوند نمیدانند که بگوئیم این استعانت از غیر منافاتی با توحید در استعانت داشته باشد. با توجه به نیازمندی مطلق انسان به خداوند متعال میتوان گفت که استعانت از خداوند برای انسان اولاً که لازم و ضروری است و ثانیاً اینکه برای انسان کمال محسوب میشود. متعلق استعانت شامل همهی شئون خداوند است و اینکه هر چیزی که از انسان صادر میشود همه به خداوند متعال بازمیگردد و پاسخی که از خداوند به فرد استعانت کننده برمیگردد همه از فیض خداوند متعال است. (جوادی- آملی، استعانت به صبر و نماز، 1388 ش334، ص11)
در استعانت از خداوند متعال، بر انسان واجب است که در هر کسب وکاری فقط از اویاری بطلبد و اگر خداوند به انسان حسن تدبیر و خودرأیی داده است به این معنی نیست که انسان را از خداوند بینیاز کند. استعانت به این معنا، مترادف با توکل به خداست. این همان کمال توحید و عبادت خالص خداوند است هرکس با خداوند باشد بنده خاضع و خداترس است. (مراغی،1، ص34-35)
حصر استعانت در استعانت از خداوند
حصر استعانت در خداوند یعنی اینکه فقط از او طلب کمک شود. حصر استعانت از خدای سبحان همانند حصر عبادت در آیه «إِیاکَ نَعْبُدُ» تخصیص ناپذیر است زیرا هر چه برای رفع نیاز مورد استفاده قرار میگیرد همه از شئون فاعلیت خداوند متعال است. (جوادی آملی، تسنیم،1، ص442) آیه میفرماید:
«إِیا کَ نَعْبُدُ وَ إِیاکَ نَسْتَعِینُ» (پروردگارا!) تنها تو را میپرستیم؛ و تنها از تو یاری میجوییم.
ایاک نستعین یعنی استمداد و استعانت طلبیدن از خداوند برای توفیق یافتن بر عبادت بیشتر و بهتر است که به نحو احسن و خالصتر انجام گیرد. (خوئی، 1384، ص665)
«ایاک نعبد» دلیل توحید در عبادت است و «ایاک نستعین» دلیل توحید افعالی است خداوند بهرهی مؤمن را در این آیه قرارداده است تا اگر انسان معرفتی را بدست آورد به خودش مغرور نشود و بفهمد که اگر توفیق و قدرت و توانایی و یاری خداوند نبود هیچ کاری از او ساخته نبود و خودش هم آفریده نمیشد تا چه رسد به این که بتواند کاری انجام دهد. «ایاک» بر دو فعل «نعبد» و «نستعین» مقدم شده است و این نشانگر انحصار است به این معنا که خدایا تنها تو را میپرستم و تنها از او استعانت میطلبم. تکرار مفعول برای تخصیص استعانت به معین حقیقی و واقعی است.
ایاک نستعین بیان این حقیقت است که خدایا توفیق و یاری بر پرستش و بندگیات را تنها از تو میخواهم. توفیق به معنای فراهم کردن اسباب چیزی است که در پیدایش به آنها نیاز هست. از این رو نمیتوان گفت کسی که دیگری را در کاری یاری میرساند به او توفیق داده است چرا که او توانسته است فقط یک یا تنها قسمتی از کار فراهم کند. و فراهم کردن همهی اسباب و مقدمات از حیطهی قدرت انسانها خارج است و فقط در انحصار خداوند قرار گرفته است. به همین دلیل تنها خداوند متعال است که باید از او توفیق خواست. (ترجمه مجمع البیان،1، ص70-71)
عدم منافات استعانت از غیر خدا با توحید در استعانت
انسان موحد همانگونه که جز خدا را نمیپرستد در زندگی دنیوی و اخروی خود نیز نباید جز خداوند متعال یاری بطلبد از این رو است که خداوند توحید در استعانت را به توحید در عبادت عطف میکند و مسلمانان را فرمان میدهد که در نمازهای 5 گانهی خود «ایاک نعبد و ایاک نستعین» را بر زبان آورند. این حصر استعانت در خداوند ایجاب میکند که انسان از غیر خداوند مدد نجوید و خود را معین و مددکار کسی هم نپندارد زیرا تنها او مستعان است. خداوند میفرماید: «وَجَاءُوا عَلَى قَمِیصِهِ بِدَمٍ کَذِبٍ قَالَ بَلْ سَوَّلَتْ لَکُمْ أَنْفُسُکُمْ أَمْرًا فَصَبْرٌ جَمِیلٌ وَاللَّهُ الْمُسْتَعَانُ عَلَى مَا تَصِفُونَ» (یوسف/18) و پیراهن او را با خونی دروغین (آغشته ساخته، نزد پدر آوردند؛ گفت: «هوسهای نفسانی شما این کار را برایتان آراسته! من صبر جمیل (و شکیبائی خالی از ناسپاسی) خواهم داشت؛ و در برابر آنچه میگویید، از خداوند یاری میطلبم!» آیات استعانت از یک سو انسان را بر این، امر میکند که جز از خداوند استعانت نجویند. و از سوی دیگر برخی آیات قرآن دستور به این دادهاند که یکدیگر را یاری و مدد رسانید و دستور به استعانت از وسایل را مىدهند. «وَاسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاةِ وَإِنَّهَا لَکَبِیرَةٌ إِلَّا عَلَى الْخَاشِعِینَ» (بقره/45)
از صبر و نماز یاری جوئید؛ (و با استقامت و مهار هوسهای درونی و توجه به پروردگار، نیرو بگیرید؛) و این کار، جز برای خاشعان، گران است. «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاةِ إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِینَ» (بقره/153)
ای افرادی که ایمان آوردهاید! از صبر (و استقامت) و نماز کمک بگیرید! (زیرا خداوند با صابران است. ممکن است این توهم پیش آید که هم مددجویی و مستعین شدن جایز است و هم مددکاری و مستعان بودن. به عبارت دیگر انسان هم میتواند مستعین باشد و هم میتواند مستعان باشد. آیه میفرماید: «وَتَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَى...» (مائده/2) و (همواره) در راه نیکی و پرهیزگاری با هم تعاون کنید! سوالی که مطرح میشود این است که آیا این حصر استعانت در خداوند، با استعانت از غیر تنافی دارد؟
پاسخی که به این سؤال داده میشود منفی است. با توجه به توحید افعالی، همهی کارهای نیک نیکوکاران از آن خداوند است و همهی فاعلها از درجات و شئون فاعلیت او سرچشمه میگیرند. خداوند متعال همانطور که غذا و آب را آفرید و به آنان خاصیت سیر و سیراب کردن را داد، انسان مددکار را نیز آفرید و به او توان کمکرسانی و گرهگشایی از مشکلات مردم را داد در حقیقت این انسان نشانهی خداوند است و کارهای او همه از خداوند سرچشمه میگیرد و همانطور که گفتیم هیچ معینی در استعانت، مستقل نیست و کسی که توفیق کارهای خود را دارد باز هم باید خود را نشانی از ذات الهی بداند. از آنجا که جهان را خداوند اداره میکند این استعانت از غیر، هیچ منافاتی با حصر استعانت در خداوند متعال ندارد بنابراین دیگر نمیتوانیم این سخن را بگوئیم که آیهی «ایاک نستعین» در مورد عبادت است و آیهی «تعانوا علی البّر و التقوی» در مورد مسائل اجتماعی است. (جوادی آملی، تسنیم،1،ص444-445)
در اصل استعانت و استمداد، علمای تعلیم و تربیت و علمای اخلاقی معتقدند که انسان باید اعتماد به خود داشته باشد، اعتماد به غیر و استعانت از آنها، انسان را موجودی ضعیف و متکی به دیگران به بار میآورد بر خلاف اعتماد به نفس که نیروی انسان را نیرومند میکند. طبق این اصل باید به خود متکی بود و نه غیر، اعم از اینکه آن غیر خدا باشد یا غیرخدا. به همین دلیل علمای امروز توکل را که اعتماد به خداوند است و موجب سلب اعتماد از خود است نفی میکنند. این چگونه قابل حل است؟ پاسخی که میدهیم این است که اینگونه نیست که هرگونه استعانت از غیر خداوند و اعتماد به غیر قبیح باشد بلکه خداوند انسان را موجودی نیازمند به غیر خلق کرده است. یعنی جامعهی انسانها اینگونه است که هر کسی به دیگری محتاج است. در اسلام امر به تعاون و همکاری شده است و آیه قرآن آن را تصریح میکند.
«وَتَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَى وَلَا تَعَاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ...» (مائده/2)
(همواره) در راه نیکی و پرهیزگاری با هم تعاون کنید! و (هرگز در راه گناه و تعدی همکاری ننمایید!
این آیه نمایانگر این حقیقت است که اگر استعانت از غیر، در هیچ موردی جایز نبود خداوند امر به تعاون نمیکرد. آیه میرساند که شما به یکدیگر محتاج هستید و لذا بایستی یکدیگر را یاری کنید.
جملهی «ایاک نستعین» نمیگوید که انسانها نباید از دیگران استعانت بجویند بلکه این را میرساند که اعتماد نهایی انسان باید به خداوند متعال باشد و آنچه از آنها استعانت میجوید به عنوان وسیله بداند. و بداند که حتی خودش، نیرو و قوامش همه وسائلی هستند که خداوند آفریده و در اختیار شما قرار داده است. گاهی انسان در دنیا به وسایلی اعتماد کرده ولی به مرور زمان میبیند که آن وسایل به جای آنکه آنان را یاری رساند هیچ کمکی به او نمیکند در حالی که اگر انسان به خداوند تکیه میکرد میدید که او بهترین یاور و مددرسان در رسیدن به اهدافش است. (مطهری، ص107-108)
هرجا که خداوند کمک خواستن از غیر را جایز بداند و ما هم این کار را انجام دهیم مانند این است که از خداوند استعانت کردهایم اطاعت از کسانی که او واجب کرده، اطاعت از خود خداوند است. استعانت از غیر چون خدا فرمان داده است استعانت از اوست و خداوند جهان را خلق کرده است و اسباب مسببات را نیز خودش خلق کرده است و ارتباطی هم بین اسباب و مسببات قرارداده است و به انسانها دستور داده که برای رسیدن به مسببات، اسباب را به کارگیرند. این استعانت از اسباب همان استعانت از خداوند است. خداوند میفرماید: «وَیسْأَلُونَکَ عَنْ ذِی الْقَرْنَینِ قُلْ سَأَتْلُو عَلَیکُمْ مِنْهُ ذِکْرًا» (کهف/83) و از تو (ای رسول) سؤال از ذوالقرنین میکنند، پاسخ ده که من به زودی حکایتی از او بر شما خواهم خواند. «إِنَّا مَکَّنَّا لَهُ فِی الْأَرْضِ وَآتَینَاهُ مِنْ کُلِّ شَیءٍ سَبَبًا» (کهف/84) ما او را در زمین تمکن و قدرت بخشیدیم و از هر چیزی رشتهای به دست اودادیم. «فَأَتْبَعَ سَبَبًا» (کهف/85) او هم رشتهای را پی گرفت.
در این آیات آمده است که: ای پیامبر (صلی الله علیه و آله) از تو دربارهی ذوالقرنین میپرسند بگو گوشهای از سرنوشت او برایتان بازگو میکنم ما به او در زمین قدرت و اختیار حکومت دادیم و وسایل هر چیزی را در اختیار او قراردادیم او هم سبب را پیگیری کرد و از وسایل خداوند استفاده نمود. توحید در استعانت با دلایل عقلی و نقلی اثبات میشود از جمله دلایل عقلی میتوان به صفات خداوند متعال اشاره کرد، صفاتی چون علم ، قدرت، ربوبیت، بینیازی، و رحمت و... است که این صفات میرساند که خداوند متعال تنها مستعان حقیقی است و باید فقط او را مستعان دانست و از دلایل نقلی نیز با میتوان به آیات و روایاتی که اشاره شد استناد نمود.
جلوههای گوناگون استعانت از خدا
استعانت و توسل از دیگران به شکلهای گوناگون بروز و ظهور میکند که از آن جمله میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- دعا:
دعا بیانگر حقیقت استعانت است که از آن جمله میتوان به آیات زیر اشاره کرد:«وَمَا تَنْقِمُ مِنَّا إِلَّا أَنْ آمَنَّا بِآیاتِ رَبِّنَا لَمَّا جَاءَتْنَا رَبَّنَا أَفْرِغْ عَلَینَا صَبْرًا وَتَوَفَّنَا مُسْلِمِینَ» (اعراف/126) انتقام تو از ما، تنها بخاطر این است که ما به آیات پروردگار خویش هنگامی که به سراغ ما آمد ایمان آوردیم. بار الها! صبر و استقامت بر ما فرو ریز! (و آخرین درجه شکیبائی را به ما مرحمت فرما!) و ما را مسلمان بمیران! «وَلَقَدْ نَادَانَا نُوحٌ فَلَنِعْمَ الْمُجِیبُونَ» (صافات/75) و نوح، ما را خواند (و ما دعای او را اجابت کردیم)؛ و چه خوب اجابت کنندهای هستیم! بنابراین میتوان گفت که یکی از راههای استعانت از خداوند متعال دعا و ندا کردن است.
- استعاذه:
یکی دیگر از اموری که میتواند بیانگراستعانت باشد، استعاذه است. استعاذه از مادهی «عوذ» به معنای پناه بردن و تکیه دادن به چیزی در برابرشری که با آن مواجه است به کار برده میشود. (راغب،594) استعاذه درخواست یاری برای دفع شر است و تنها از خداوند طلب میشود به بیان دیگراستعاذه همان حقیقت استعانت است با این تفاوت که استعانت طلب خیر است و استعاذه برای دفع شرور به کار میرود. چنانکه در قرآن به پیامبر (صلی الله علیه و آله) امر میشود که از ذات الهی در مورد شیطان استعاذه بجویند. «فَإِذَا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ» (نحل/98) هنگامی که قرآن میخوانی، از شر شیطان مطرود، به خدا پناه بر! یا از زبان حضرت موسی (علیه السلام) نقل میشود که از این که در زمره جاهلان قرار گیرد به خداوند متعال پناه برد. «وَإِذْ قَالَ مُوسَى لِقَوْمِهِ إِنَّ اللَّهَ یأْمُرُکُمْ أَنْ تَذْبَحُوا بَقَرَةً قَالُوا أَتَتَّخِذُنَا هُزُوًا قَالَ أَعُوذُ بِاللَّهِ أَنْ أَکُونَ مِنَ الْجَاهِلِینَ» (بقره/67) و (به یادآورید) هنگامی را که موسی به قوم خود گفت: «خداوند به شما دستور میدهد ماده گاوی را ذبح کنید (و قطعهای از بدن آن را به مقتولی که قاتل او شناخته نشده بزنید، تا زنده شود و قاتل خویش را معرفی کند؛ و غوغا خاموش گردد.)» گفتند: «آیا ما را مسخره میکنی؟» (موسی) گفت: «به خدا پناه میبرم از اینکه از جاهلان با شما!»
- استغاثه:
یکی دیگر از اموری که میتواند بیانگر استعانت باشد استغاثه است. استغاثه از ریشهی «غوث» یعنی درخواست نصرت و فریادرسی است. «غوث» در اصل نجات دادن از ابتلاء و محنت و قرار دادن شخص در پناه خود است. «غوث» استمداد در حال شدت و محنت است. (زکریا، ص400) آیه به جنگ بدر اشاره میکند میفرماید: «إِذْ تَسْتَغِیثُونَ رَبَّکُمْ فَاسْتَجَابَ لَکُمْ أَنِّی مُمِدُّکُمْ بِأَلْفٍ مِنَ الْمَلَائِکَةِ مُرْدِفِینَ» (انفال/9) (به خاطر بیاورید) زمانی را (که از شدت ناراحتی در میدان بدر) از پروردگارتان کمک می خواستید؛ و او خواسته شما را پذیرفت (و گفت): من شما را با یکهزار از فرشتگان، که پشت سرهم فرود میآیند، یاری میکنم.
مجاهدان جنگ بدر آن هنگام که به درگاه خداوند استغاثه کردند خداوند با امدادهای غیبی آنان را کمک کرد و در روایات هم این تعابیرآمده است. «یا مغیث من استغاثه»ای فریادرس استغاثه کنندگان . (مجلسی،94، ص388)
مغیث از اسمای خداوند است کسی که به خداوند متعال استغاثه میکند خداوند هم به او پاسخ میدهد. از مجموع آیات و روایات میتوان فهمید که باید از خداوند استعانت جست و به او استغاثه کرد.
آثار و نتایج استعانت از خدا
یاری طلبی از خداوند و استمداد از او پرستش او و بریدن از همهی علل و اسباب ظاهری و رو به درگاه خداوند آوردن است. این استعانت از خداوند متعال آثار و نتایجی را نصیب فرد مستعین میکند که به نمونههایی ازآن اشاره میشود:
- اجابت و پاسخگویی
یکی از آثاری که استعانت از خداوند دارد اجابت و پاسخگویی خداوند به فرد مستعین است. قرآن کریم از قول خداوند میفرماید: هرگاه بندگان، نیاز خود را به سوی خداوند بینیاز ببرند، بدون شک پاسخی دریافت خواهند نمود.
«وَإِذَا سَأَلَکَ عِبَادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ فَلْیسْتَجِیبُوا لِی وَلْیؤْمِنُوا بِی لَعَلَّهُمْ یرْشُدُونَ» (بقره/186) و هنگامی که بندگان من، از تو درباره من سؤال کنند، (بگو)! من نزدیکم! دعای دعا کننده را، به هنگامی که مرا میخواند، پاسخ میگویم باید دعوت مرا بپذیرند، و به من ایمان بیاورند، تا راه یابند (و به مقصد برسند)! «ادعونی استجب لکم... » (غافر/60) مرا بخوانید تا شما را اجابت کنم. علاوه برآیات، روایات نیز خداوند را یاور هر مستعینی معرفی کرده و پاسخ و اجابت را حتمی دانستهاند. یکی از اسمای الهی مستعین و مستغیث است.
«یا عون کل مستعین» ای یاور هر استعانت کننده. (مجلسی،51، ص304) «یا معین من استغاثه و یا مغیث من استغاثه» ای یاور و فریادرس استغاثه کنندگان. (همان،94، ص 388)
- برخورداری از امداد غیبی
آیات بسیاری در قرآن وجود دارد که بیانگر این واقعیت است که خداوند برای اجابت و پاسخگویی آماده است و درخواست کنندگان را از سختیها نجات میدهد در جریان جنگ بدر، خداوند استغاثه مجاهدان را با فرستادن هزاران فرشته اجابت کرد. «إِذْ تَسْتَغِیثُونَ رَبَّکُمْ فَاسْتَجَابَ لَکُمْ أَنِّی مُمِدُّکُمْ بِأَلْفٍ مِنَ الْمَلَائِکَةِ مُرْدِفِینَ» (انفال/9)
(به خاطر بیاورید) زمانی را (که از شدت ناراحتی در میدان بدر) از پروردگارتان کمک میخواستید؛ و او خواسته شما را پذیرفت (و گفت): من شما را با یکهزار از فرشتگان، که پشت سرهم فرود میآیند، یاری میکنم.
- وراثت زمین یا حاکمیت
حاکمیت مؤمنان بر روی زمین در گرو استعانت آنان از خداوند و صبر ایشان در طریق ایمان است که از داستان حضرت موسی (علیه السلام) بدست میآید. آیه میفرماید: «قَالَ مُوسَى لِقَوْمِهِ اسْتَعِینُوا بِاللَّهِ وَاصْبِرُوا إِنَّ الْأَرْضَ لِلَّهِ یورِثُهَا مَنْ یشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِینَ» (اعراف/128) موسی به قوم خود گفت: «از خدا یاری جویید، و استقامت پیشه کنید، که زمین از آن خداست، و آن را به هرکس از بندگانش که بخواهد، واگذار میکند؛ و سرانجام (نیک) برای پرهیزکاران است!»
در آن هنگام که فرعون در سرکوبی بنی اسرائیل مصمم شد حضرت موسی (علیه السلام) قوم خود را بر قیام و شورش علیه فرعون برانگیخت و آنان را به استمداد و استعانت از خداوند در رسیدن به هدفشان که همان رهایی از اسارت و بندگی فرعون بود توصیه کرد. و آنان را به استعانت از صبر در برابر شدائدی که فرعون برای آنها در نظرگرفته بود سفارش کرد. آری، صبر در برابر شدائد و سختیها مایهی نجات و فرج است . حضرت موسی (علیه السلام) در آخر کلام خود به یارانش نوید میدهد که خداوند صاحب ملک و سلطنت است و سنت او اینگونه است که حسن عاقبت را به کسانی از بندگان خود که از او بترسند اختصاص داده است میفرماید: ای بنی اسرائیل اگر تقوای الهی پیشه گیرید و از خداوند استعانت بجوئید و در راه او در سختیها صبر کنید خداوند این سرزمین را که امروز در دست فرعونیان است به دست شما میسپارد و در آخر آیه آمده است که عاقبت از آن پرهیزکاران است و سنت خداوند همیشه بر این طریق بوده است. (موسوی همدانی،8، ص287-288) از این آیه بدست میآید که نتیجهی استعانت از خداوند و صبر در برابر شدائد، وراثت زمین است.
- هدایت
با تمسک به ریسمان محکم الهی و استعانت از او میتوان هدایت به سوی صراط مستقیم را بدست آورد.
«وَکَیفَ تَکْفُرُونَ وَأَنْتُمْ تُتْلَى عَلَیکُمْ آیاتُ اللَّهِ وَفِیکُمْ رَسُولُهُ وَمَنْ یعْتَصِمْ بِاللَّهِ فَقَدْ هُدِی إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِیمٍ» (آل عمران/101) و چگونه ممکن است شما کافر شوید، با اینکه (در دامان وحی قرار گرفتهاید، و) آیات خدا بر شما خوانده میشود، و پیامبر او در میان شماست؟! (بنابراین، به خدا تمسک جویید!) و هرکس به خدا تمسک جوید، به راهی راست، هدایت شده است. خداوند در این آیه با تعجب به مؤمنان میگوید: شما چگونه به خداوند کفر ورزیدید؟علت این تعجب این است که میفرماید زیرا در بین شما قرآن و پیامبران الهی وجود داشتند. برای نجات از وسوسههای دشمن و دور شده از پلیدیها، و هدایت شدن به راه مستقیم، به آیات الهی متوسل شوید. هر کس به خداوند تمسک جوید خداوند هم او را هدایت میکند. (مکارم شیرازی،3، ص24)
- پیروزی
استعانت و یاری خواستن از خداوند زمینهی پیروزی بر دشمن کافر در میدان جنگ است. آیه قرآن میفرماید:
«وَلَمَّا بَرَزُوا لِجَالُوتَ وَجُنُودِهِ قَالُوا رَبَّنَا أَفْرِغْ عَلَینَا صَبْرًا وَثَبِّتْ أَقْدَامَنَا وَانْصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْکَافِرِینَ فَهَزَمُوهُمْ بِإِذْنِ اللَّهِ وَقَتَلَ دَاوُودُ جَالُوتَ...» (بقره،250) و هنگامی که در برابر (جالوت) و سپاهیان او قرارگرفتند گفتند: «پروردگارا! پیمانه شکیبایی و استقامت را بر ما بریز! و قدمهای ما را ثابت بدار! و ما را بر جمعیت کافران، پیروز بگردان! سپس به فرمان خدا، آنها سپاه دشمن را به هزیمت واداشتند. و داوود (نوجوان نیرومند و شجاعی که در لشکر طالوت بود) جالوت را کشت. رمز موفقیت و کسب قرب الهی، قرار گرفتن در مشکلات و آزمونهای سخت الهی است و این امتحان به عنوان یکی از سنتهای الهی بر امت اسلام و امتهای پیشین بوده است و شدت سختیها و مشکلات به حدی بود که طاقت مؤمنان تمام شده و از خداوند طلب یاری میکردند که در همان حین امدادها و یاری خداوند به سوی آنان نازل میشد. (همان،2، ص102)
- عفت و عصمت
کمک خواستن از خداوند، سبب مصون ماندن از انحرافات جنسی و حفظ عفت و پاکدامنی است. در داستان حضرت یوسف (علیه السلام) آمده هنگامی که زلیخا نکوهش دیگران را دید زنان را جمع کرد تا حضرت یوسف (علیه السلام) را به آنان نشان دهد جلسهای را تشکیل داد و حضرت به میان جمع آمد و از حیرت، زنان دست خود را بریدند و زلیخا گفت: اگرخواستهی من را برآورده نکند دستور میدهم که او را زندانی کنند. حضرت به خداوند استغاثه کرد و فرمود: پروردگارا، زندان برای من بهتر است از آن چیزی که من را به آن میخوانند و اگر نیرنگ آنها را از من دور نکنی من به آنها متمایل میشوم و از جاهلان خواهم شد. خداوند هم استغاثه او را قبول و دعایش را مستجاب کرد و نیرنگ آنان را به خودشان برگرداند و با این استعانت حضرت عفت و پاکدامنی خود را حفظ کرد. آیه میفرماید:
«فَاسْتَجَابَ لَهُ رَبُّهُ فَصَرَفَ عَنْهُ کَیدَهُنَّ إِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ» (یوسف/34) پروردگارش دعای او را اجابت کرد؛ و مکر آنان را از او بگردانید؛ چرا که او شنوا و داناست!
- نجات از قتل (رهایی بنی اسرائیل از کشته شدن)
فرزندان بنی اسرائیل بیرحمانه بوسیله فرعونیان کشته میشدند و آنها از خداوند برای نجات از قتل، طلب استعانت و عرض استمداد میکردند. فرعون تصمیم گرفت که فرزندان پسر بنی اسراییل، که متولد میشوند را به قتل برساند. مردم از این قضیه نگران بودند حضرت موسی (علیه السلام) به آنان فرمود: از خداوند یاری بجویید و صبر پیشه کنید که خداوند زمین را میراث بندگان خود قرارداده است و آنان زمین را به ارث میبرند. سیاق آیات اشاره دارد که خداوند فرعونیان را گرفتار قحطی و تنگی معاش و آفت بر زراعت و کشت آنان مبتلا کرد.
آیه مى فرماید: «وَقَالَ الْمَلَأُ مِنْ قَوْمِ فِرْعَوْنَ أَتَذَرُ مُوسَى وَقَوْمَهُ لِیفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ وَیذَرَکَ وَآلِهَتَکَ قَالَ سَنُقَتِّلُ أَبْنَاءَهُمْ وَنَسْتَحْیی نِسَاءَهُمْ وَإِنَّا فَوْقَهُمْ قَاهِرُونَ» (اعراف/127)
و اشراف قوم فرعون (به او) گفتند: «آیا موسی و قومش را رها میکنی که در زمین فساد کنند، و تو و خدایانت را رها سازد؟!» گفت: «بزودی پسرانشان را میکشیم، و دخترانشان را زنده نگه میداریم (تا به ما خدمت کنند)؛ و ما برآنها کاملا مسلطیم!» «قَالَ مُوسَى لِقَوْمِهِ اسْتَعِینُوا بِاللَّهِ وَاصْبِرُوا إِنَّ الْأَرْضَ لِلَّهِ یورِثُهَا مَنْ یشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِینَ» (اعراف/128) موسی به قوم خود گفت: «از خدا یاری جویید، و استقامت پیشه کنید، که زمین از آن خداست، و آن را به هرکس از بندگانش که بخواهد، واگذار میکند؛ و سرانجام (نیک) برای پرهیزکاران است!»
هنگامی که نوح نجات خویش و خاندانش را از ستم و آزار قوم خود از خداوند خواستار شد خداوند بهترین پاسخ را به او داد و او را از سختی بزرگی نجات بخشید خداوند در آیه زیر میفرماید: «وَنَجَّینَاهُ وَأَهْلَهُ مِنَ الْکَرْبِ الْعَظِیمِ وَجَعَلْنَا ذُرِّیتَهُ هُمُ الْبَاقِینَ» (صافات/76-77) و او و خاندانش را از اندوه بزرگ رهایی بخشیدیم. و فرزندانش را همان بازماندگان (روی زمین) قراردادیم.
- امان یافتن از عذاب الهی
انسانهای مؤمن دراثر حسن انجام وظیفه، مستحق الطاف و دستگیریهای خاصی از جانب خداوند میگردند که به آن امداد غیبی میگویند. این امدادها گاه به صورت فراهم شدن شرایط موفقیت و گاه به صورت الهام و هدایت تحقق میپذیرد. پیامبران الهی نیز به عنوان مصداق کامل ایمان، غالباً نیروهای انسانی و مادی اندکی را در میدان مبارزه در اختیار داشتند لذا خداوند آنان را با نیروهای غیبی کمک میکرد و راه را برای آنان هموار میساخت. (سبحانی، منشور جاوید، 1383، ج10، ص425) هم چنان که در مورد حضرت نوح آمده است که:
«وَنُوحًا إِذْ نَادَى مِنْ قَبْلُ فَاسْتَجَبْنَا لَهُ فَنَجَّینَاهُ وَأَهْلَهُ مِنَ الْکَرْبِ الْعَظِیمِ» (انبیا/76) و (یاد کن حکایت) نوح را که پیش از این (خدا را به یاری خود) خواند، ما هم او را پاسخ دادیم و او و اهل بیتش (و گرویدگانش) را از اندوه و بلای سخت (طوفان) نجات دادیم. «وَنَصَرْنَاهُ مِنَ الْقَوْمِ الَّذِینَ کَذَّبُوا بِآیاتِنَا إِنَّهُمْ کَانُوا قَوْمَ سَوْءٍ فَأَغْرَقْنَاهُمْ أَجْمَعِینَ» (انبیا/77)
و او را بر دفع آن قومی که آیات ما را تکذیب کردند نصرت دادیم، که آن قوم بسیار بدکار (و کافر) بودند و ما همه آنها را یکسر (به طوفان) غرق کردیم. هنگامی که حضرت نوح (علیه السلام) به خاطر کفرورزی و سرپیچی قومش دچار اندوه و ناراحتی شدیدی گردید دست نیاز و یاری به سوی خداوند دراز کرد در پی این استغاثه، امداد الهی شامل حال او گردید و با قدرت لایزال الهی، تمامی کافران روی زمین به واسطهی عذاب الهی از بین رفتند. (صادقی تهرانی، 1365، ج19، ص 336)
- رفع گرفتاری
با توجه به آیات قرآن، استغاثه به پروردگار عامل مهمی برای رفع سختیها و مشقت انسانها به حساب میآید خداوند در این آیه به پیامبر (صلی الله علیه و آله) میفرماید: «قُلْ مَنْ ینَجِّیکُمْ مِنْ ظُلُمَاتِ الْبَرِّ وَالْبَحْرِ تَدْعُونَهُ تَضَرُّعًا وَخُفْیةً لَئِنْ أَنْجَانَا مِنْ هَذِهِ لَنَکُونَنَّ مِنَ الشَّاکِرِینَ قُلِ اللَّهُ ینَجِّیکُمْ مِنْهَا وَمِنْ کُلِّ کَرْبٍ ثُمَّ أَنْتُمْ تُشْرِکُونَ» (انعام/ 63-64)
بگو آن کیست که شما را از تاریکیهای بیابان و دریا نجات میدهد گاهی که او را به تضرع و زاری و از باطن قلب میخوانید که اگر ما را از این مهلکه نجات داد پیوسته شکرگزار او خواهیم بود؟ بگو: خداست که شما را از آن تاریکیها نجات میدهد و از هر اندوهی میرهاند، باز هم به او شرک میآورید.
«أَمَّنْ یجِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَیکْشِفُ السُّوءَ وَیجْعَلُکُمْ خُلَفَاءَ الْأَرْضِ أَإِلَهٌ مَعَ اللَّهِ قَلِیلًا مَا تَذَکَّرُونَ» (نمل/62)
یا کسی که دعای مضطر را اجابت میکند و گرفتاری را برطرف میسازد، و شما را خلفای زمین قرار میدهد؛ آیا معبودی با خداست؟! کمتر متذکر میشوید! زمانی که برای انسان گرفتاری پیش میآید و تلاشهای او و دوستانش برای رفع آن نتیجه بخش نمیشود، در این هنگام به طور حقیقی از اسباب و عوامل ظاهری ناامید گشته و با تمام وجود خداوند را یاری میطلبند از آنجا که این استغاثه و دعا از عمق دل و با درماندگی حقیقی صورت میگیرد در پی آن، نجات و گرفتاری از جانب خداوند تبارک برای او حاصل میشود. (طباطبایی،15، ص381)
آثار و نتایج استعانت از غیرخدا
همانطور که استعانت از خداوند دارای آثار و نتایجی است استعانت از غیر خدا نیز آثار و نتایجی دارد از جمله:
- عدم اجابت و یاری
خداوند در آیه زیر میفرماید: کسانی که غیر او را میخوانند آنها نمیتوانند یاریشان کنند آنها حتی توان یاری خود را هم ندارند چه رسد به اینکه بخواهند به دیگران مدد رسانند. خداوند میفرماید: «وَالَّذِینَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ لَا یسْتَطِیعُونَ نَصْرَکُمْ وَلَا أَنْفُسَهُمْ ینْصُرُونَ» (اعراف/197) و آنهایی را که جز او میخوانید، نمیتوانند یاریتان کنند، و نه (حتی) خودشان را یاری دهند؛
- هلاکت و نابودی
خداوند درقرآن میفرماید استمداد از غیرخدا به جز خسارت و تباهی چیزی را به همراه ندارد.
«وَمَا ظَلَمْنَاهُمْ وَلَکِنْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ فَمَا أَغْنَتْ عَنْهُمْ آلِهَتُهُمُ الَّتِی یدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ شَیءٍ لَمَّا جَاءَ أَمْرُ رَبِّکَ وَمَا زَادُوهُمْ غَیرَ تَتْبِیبٍ» (هود/101) ما به آنها ستم نکردیم؛ بلکه آنها خودشان بر خویشتن ستم روا داشتند! و هنگامی که فرمان مجازات الهی فرا رسید، معبودانی را که غیر از خدا میخواندند، آنها را یاری نکردند؛ و جز بر هلاکت آنان نیفزودند!
- عقوبت
جزای کسی که از غیر خداوند استعانت میجوید عقوبت الهی است و خداوند دربارهی مشرکان در آن هنگام که استعانت میجویند و فریادرسی را میطلبند میفرماید: پاسخ استعانت از آنان، عذاب الهی است.
«وَقُلِ الْحَقُّ مِنْ رَبِّکُمْ فَمَنْ شَاءَ فَلْیؤْمِنْ وَمَنْ شَاءَ فَلْیکْفُرْ إِنَّا أَعْتَدْنَا لِلظَّالِمِینَ نَارًا أَحَاطَ بِهِمْ سُرَادِقُهَا وَإِنْ یسْتَغِیثُوا یغَاثُوا بِمَاءٍ کَالْمُهْلِ یشْوِی الْوُجُوهَ بِئْسَ الشَّرَابُ وَسَاءَتْ مُرْتَفَقًا» (کهف/29) بگو: «این حق است از سوی پروردگارتان! هرکس میخواهد ایمان بیاورد (و این حقیقت را پذیرا شود)، و هر کس میخواهد کافرگردد!» ما برای ستمگران آتشی آماده کردیم که سراپردهاش آنان را از هر سو احاطه کرده است! و اگر تقاضای آب کنند، آبی برای آنان میآورند که همچون فلز گداخته صورتها را بریان میکند! چه بد نوشیدنی، و چه بد محل اجتماعی است!
در جریان داستان حضرت یوسف (علیه السلام) چنین نقل شده که حضرت یوسف (علیه السلام) هنگامی که از عزیز مصر درخواست آزادی کرد جبرئیل بر او نازل شد و چنین گفت: چه کسی تو را زیباترین خلق زمانت قرار داده است و چه کسی تو را محبوب پدر کرد؟ فرمود: «انت یا رب» جبرئیل در پاسخ گفت: «وجعل لک عقوبة فی استعانتک بغیره فلبث فی السجن بضع سنین». (مجلسی،91، ص19) خداوند به لحاظ توجهی که به غیر کردی بر تو عقوبتی قرار داد و آن طولانیتر شدن مدت زندان است.
- از دست دادن منزلت در پیشگاه خداوند
کسی که غیر از خداوند متعال را تکیهگاه خویش قرار داد ارزش و منزلتش را نزد خداوند از دست میدهد. خداوند میفرماید کافران را به دوستی نگیرید چرا دوستی مومنان را رها کرده به دنبال دوستی کافران میروید آنها دشمنان خداوند و رسول (صلی الله علیه و آله) و مومنین هستند. اگر کسی با آنها دوستی کند خداوند او را رها کرده و چنین شخصی نزد خداوند متعال ارزش و منزلتی ندارد .آیه زیر اشاره به این موضوع دارد:
«لَا یتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْکَافِرِینَ أَوْلِیاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِینَ وَمَنْ یفْعَلْ ذَلِکَ فَلَیسَ مِنَ اللَّهِ فِی شَیءٍ...» (آل عمران/28)
نباید اهل ایمان، مؤمنان را واگذاشته و از کافران دوست گزینند، و هر که چنین کند رابطه او با خدا مقطوع است مگر برای در حذر بودن از شرّ آنها (تقیه کنند). و خدا شما را از (عقاب) خود میترساند و بازگشت همه به سوی خدا خواهد بود.
- ذلت و خواری
یکی از آثار و نتایج استعانت از غیر خداوند ذلت و خواری است زیرا عزت تنها از آن خداوند است باید آن را از خداوند طلب کند و غیر او هم اگر عزتی دارند خداوند به آنها عطا کرده است. حال اگر کسی از درگاه الهی استعانت بجوید خداوند او را یاری کرده و به او عزت میدهد. زیرا تمامی عزتها به دست خداست و برای غیر عزتی باقی میماند. خداوند میفرماید: «مَنْ کَانَ یرِیدُ الْعِزَّةَ فَلِلَّهِ الْعِزَّةُ جَمِیعًا إِلَیهِ یصْعَدُ الْکَلِمُ الطَّیبُ وَالْعَمَلُ الصَّالِحُ یرْفَعُهُ وَالَّذِینَ یمْکُرُونَ السَّیئَاتِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِیدٌ وَمَکْرُ أُولَئِکَ هُوَ یبُورُ» (فاطر/10) کسی که خواهان عزت است (باید از خدا بخواهد چرا که) تمام عزت برای خداست؛ سخنان پاکیزه به سوی او صعود میکند، و عمل صالح را بالا میبرد؛ و آنها که نقشههای بد میکشند، عذاب سختی برای آنهاست و مکر (و تلاش افسادگرانه)
آنان نابود میشود (و به جایی نمیرسد)!
نتیجهگیری
استعانت یعنی طلب کمک و یاری ازکسی یا چیزی برای رسیدن به مقصود است. استعانت زمانی به کار میرود که قدرت فرد برای انجام آن کار کافی نباشد بنابراین از دیگران کمک میگیرد تا اینکه به مقصود و هدف خود برسد. حال این استعانت انواعی دارد: استعانت حلال و مباح، استعانت حرام. استعانت حلال یاری گرفتن از خداوند و افراد و وسایلی که خداوند متعال اذن به کمک و یاری از آنها را داده است. زمانی که از این وسایل، با این اعتقاد استفاده شود که آنها مستقل از خداوند نبوده و هر نیرو و قدرتی که دارند به حول و قوه الهی است این استعانت مجاز و قرآن هم به آن امر کرده است. چنین استعانتی حلال و مباح است. خداوند در آیه زیر امر به استعانت از وسایل کرده است:
«وَ ابتَغُوا إِلَیهِ الوَسیلَه» خداوند میفرماید به سوی من از وسایل استعانت جویید. اما زمانی که از دیگران برای انجام کار حرام، کمک بخواهیم این استعانت حرام است. خداوند در آیه زیر میفرماید: از یکدیگر برای کار گناه و تعدی استعانت نجویید. «وَ لا تَعاوَنُوا عَلَى الإِثمِ وَ العُدوانِ» یعنی این یاری کردن مجاز نیست و حرام است.
دلیل اینکه باید از وسایل استعانت جست خود آیه قرآن است که میفرماید: «و ابتغوا الیه الوسیله» برای تقرب به درگاه الهی از وسایل استفاده نمایید. انسان به دلیل ضعف و ناتوانی که دارد نمیتواند به تنهایی به هدف برسد بنابرابر نیاز است که از وسایلی استعانت بجوید و از طرف دیگر از آنجایی که انسان موجود اجتماعی است و نیازهایی هم دارد به تنهایی و بدون کمک گرفتن از دیگری نمیتواند این نیازها را برآورده کند. بنابراین احتیاج به تعامل با دیگران دارد تا بتواند در زندگی موفق باشد گذشته از این موارد خداوند امر به این استعانت از وسایل کرده است .و این وسایل واسطه بین خداوند و انسانها هستند و باعث تقرب انسان به خداوند میشوند. و راه رسیدن به هدف، که همان خداوند متعال است را برای او آسان و هموار میکنند. این وسایل میتواند صبر نماز قرآن، مؤمنان، بهشتیان و... باشد. توحید در استعانت یعنی اینکه فقط باید از خداوند متعال یاری جست. طبق آیه 5 حمد استعانت از دیگران روا نیست و استعانت منحصر در خداوند است اینکه استعانت منحصر در خداوند است سخنی است درست ولی در عین حال آیاتی وجود دارد که میفرماید: همدیگر را یاری کنید «تَعاوَنُوا عَلَی البِرِّ وَ التَّقوی» اینها چگونه قابل حل هستند؟ میگوییم استعانت منحصر در خداوند است طبق آیه 5 سوره حمد، این حصر استعانت هیچ منافاتی با استعانت از غیر خداوند ندارد. با توجه به توحید افعالی همه کارهای نیک افراد نیکوکار به خداوند متعال برمیگردد. زیرا تمام افعالی که هر فاعلی انجام میدهد از ذات باریتعالی سرچشمه میگیرد. و انسان هیچ نیرویی از خود ندارد همه قدرتی که دارند از رحمت بیانتهای الهی است. و اگر خداوند امر به استعانت از دیگری کرده و ما ازآنان یاری میطلبیم با این اعتقاد است که آنان مستقل از خداوند متعال نیستند. و هر یاری که میتوانند به دیگران برسانند از خداوند متعال گرفتهاند. از جانب خودشان نیست و اگر خداوند لحظهای عنایت خود را از آنان بگیرد یارای کمک رسانی به دیگران را ندارند.
به وسیله ادله عقلی و نقلی میشود توحید در استعانت را اثبات کرد. ادله عقلی از طریق صفات مستعان و ادله نقلی نیز با آیات و روایات قابل اثبات است. استعانت از خداوند متعال دارای آثار و نتایجی است که اگر انسان از خداوند طلب کمک و یاری کند به آنها پاسخ میدهد از جمله این نتایج اجابت و پاسخگویی، هدایت، امداد غیبی، وراثت زمین، پیروزی صبر عفت و... است یعنی اگر شخصی خداوند متعال را بخواند و چیزی را از او مسألت نماید بدون شک خداوند به سؤال او پاسخ میدهد. زیرا خود خداوند میفرماید: «ادعونی استجب لکم» مرا بخوانید تا شما را اجابت کنم. در مقابل، استعانت طلبی از غیر خدا هم آثار و نتایجی دارد اگر کسی از غیر خداوند کمک بخواهد نتیجهای که بدست میآورد چیزی جز ضرر و زیان او نخواهد بود. از جمله این نتایج: عدم اجابت و یاری هلاکت و نابودی، عقوبت، ذلت و خواری و . . است. همه این موارد، نتیجه این است که انسان از خداوند که مستعان حقیقی است روی برگردانده و به غیر او توجه کرده است که این توجه چیزی جز زیان و ضرر برای فرد مستعین ندارد. حال باید دید در چه اموری باید از خداوند استعانت جست؟ استعانت از باریتعالی فقط منحصر به عبادت او نیست بلکه باید در همه امور از خداوند که مستعان حقیقی است استعانت جست و قید خاصی برای استعانت از خداوند وجود ندارد.
منابع تحقیق :
1- قرآن کریم، ترجمه الهی قمشهای.
2- ابن حنبل، احمد، مسند احمدبن حنبل، بیچا، دارصادر بیروت، بیتا.
3- ابوالفتوح رازی، حسین بن علی، روض الجنان و روح الجنان فی تفسیرالقرآن، بیچا، بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی، مشهد، 1408ق.
4- جوادی آملی، عبدالله، تسنیم، چاپ چهارم، اسرا، قم، 1383ش.
5- خویی، ابوالقاسم، البیان فی تفسیر القرآن، بیچا، دارالثقلین، قم، 1384ش.
6- راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات، بیچا، دارالعلم الدارالشامی، بیروت،1412ق.
7- زکریا، احمد بن فارسی، معجم مقایبیس اللغه، عبدالسلام محمد هارون، بیچا، مکتب الاعلام الاسلامی، قم، 1404ق.
8- سبحانی، جعفر، منشور جاوید، چاپ اول، موسسه امام صادق، قم، 1383ش.
9- سبحانی، جعفر، وهابیت مبانی فکری وکارنامه عملی، چاپ هفتم، موسسه امام صادق (علیه السلام)، قم، 1433ق.
10- صادقی تهرانی، محمد، الفرقان فی التفسیر القرآن بالقرآن، چاپ دوم، انتشارات فرهنگ اسلامی، قم، 1365ش.
11- طباطبایی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، بیچا، دفتر انتشارات اسلامی جامعهی مدرسین حوزه علمیه، قم، 1417ق.
12- طبری، ابو جعفر محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیر القرآن، چاپ اول، دارالمعرفه، بیروت،1412ق.
13- طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، احمد حسینی اشکوری، بیچا، مرتضوی، تهران، 1375ش.
14- فضل الله، محمد حسین، من وحی القرآن، بیچا، دارالملاک للطباعه و النشر بیروت، 1914ق.
15- قرائتی، محسن، تفسیر نور، چاپ یازدهم، انتشارات فراهانی، تهران، 1360ش.
16- کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، چاپ دوم، دارالکتب الاسلامیه، تهران،1363.
17- مترجمان، ترجمه مجمع البیان، بیچا، انتشارات فراهانی، تهران، 1360ش.
18- مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار جمعی از محققان، چاپ پنجم، داراحیاء التراث العربی، بیروت، 1403ق.
19- مراغی، احمد بن مصطفی، تفسیرالمراغی، بیچا، دار احیاء التراث العربی، بیروت، بیتا.
20- مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، بیچا، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، تهران، 1360ش.
21- مطهری، مرتضی، آشنایی با قرآن (2)، بیچا، صدرا، تهران،1387ش.
22- مکارم شیرازی، ناصر نمونه، چاپ ششم، ، دارالکتب الاسلامیة، تهران، 1374ش.
23- موسوی همدانی، محمد باقر ترجمه تفسیر المیزان، بیچا، دفتر انتشارات اسلامی جامعهی مدرسین حوزه علمیه، قم، 1374ش.
منبع مقاله :
مؤسسه فصلنامه قرآنی کوثر، (1394) ، فصلنامه قرآنی کوثر، اصفهان، فرزانه، شماره 53