بخش اول ملاقات سه شخصیت آمریکایی (1)
علاوه بر دیدار و مذاکره نمایندگان رسمی دولت فرانسه، با امام خمینی، شخصیتهای سیاسی، علمی، و مذهبی از کشورهای مختلف در پاریس با امام دیدار و مذاکراتی داشته اند که چند مورد از آنها به شرح زیر است:
رمزی کلارک، دادستان کل اسبق آمریکا و ریچارد فالک، استاد دانشگاه پرینستون در ایالت نیوجرسی و رئیس بخش مطالعات خارجی آن، همچنین دان لوئی نماینده سازمانهای مذهبی آمریکا در اوایل ژانویه 1979 برای بررسی وضع ایران از نزدیک، به تهران سفر کردند.هر سه نفر، از رهبران جنبش مخالف با جنگ ویتنام و شرکت فعال آمریکا در جنگ بودند.اینان پس از بازدید از تهران، در راه بازگشت در پاریس توقف کردند و روز 26 ژانویه 1979 با امام خمینی دیدار و مذاکره نمودند.گفتنی است که دیدار این سه تن آمریکایی با امام، مصادف بود با زمانی که سید جلال الدین تهرانی، رئیس شورای نیابت سلطنت به پاریس آمده و استعفای خود را تسلیم امام کرده بود.متن زیر مشروح مذاکرات کلارک و فالک با امام خمینی می باشد که به وسیله دکتر ابراهیم یزدی ترجمه شده است:
«فالک: انقلاب ایران قابل پیش بینی نبوده است، طی قرنها، سیاست و مبارزات سیاسی و مذهب به طور زیبایی، با هم مخلوط شده اند.آیا به نظر آیت الله این امر چگونه در سیاست خارجی ایران با سایر کشورهای جهان منعکس می شود.نقش مقاوم شیعه در برابر ظلم، امید بزرگی را در دلها زنده کرده است.اما می خواهیم بدانیم وقتی شیعه به قدرت برسد چگونه عمل خواهد کرد.
امام: تشیع همانطور که مظهر مقاومت بوده است در تمام اعصار، از صدر اسلام، تشیع مظهر مقاومت و دفاع از حق بوده است، اما هرگز اهل ظلم و ستم نبوده است، حکومتهایی که بر اساس مذهب تشیع پیش آمده و ثبت شده در تاریخ، همانطور که ظلم را تحمل نمی کرده اند، تحمیل ظلم را هم نمی کنند.اگر حکومتی با قانون اسلام پیش بیاید و مذهب تشیع آن را پیش ببرد، بنا بر آن است که همین رویه را پیش ببرد.هیچ انسانی را بر اساس مسلک مذهبی تحت فشار و سلب آزادی قرار ندهد.تمامی انسانها در مذهب تشیع آزادند.مستقل هستند.و بر حسب تشیع با تمامی ملتها و دولتهایی که با حکومت تشیع خوشرفتاری و احترام متقابل کنند، اگر مذهب تشیع بر جایی غلبه کند آن گونه عمل می کند که حکومتهای آنها هرگز چنین رفتاری ندارند.از آن عدالت غافلند. تاریخ نشان می دهد که وقتی اسلام جایی را فتح کرده است مردم آنچنان به اسلام رو کرده اند و به دولتهای قبلی خود پشت کرده اند، نظیر ایران که با آغوش باز به اسلام و تشیع روی آوردند.احکام اسلام روی عدالت است.زندگی حکام با پایین ترین افراد، یک طور بوده است.رئیس مذهب ما که حکومتش وسیع بود، چندین مقابل ایران، حجاز و مصر و ایران و همه آنها تحت سیطره او بود، زندگی اش از همه افراد ملت پایین تر بود.عدالت را بالاتر از هر کس که تصور شود، اجرا می کرد.در محکمه اگر ادعایی علیه او بود حاضر می شد، در محکمه می نشست.حکم خلاف (قاضی) را قبول می کرد.تشیع در عین مقاومت، عادل است.و عدالت یعنی نه ظلم بکن و نه زیر بار ظلم برو.برنامه تشیع را امام ما در این دو کلمه خلاصه کرد: نه تحمل ظلم بکن و نه ظالم باش.برنامه کلی تشیع و اسلام همین است...همین است.تشیع از قرآن است.
فالک: سئوال کوتاه - در مشاهدات ما درباره جنبش حاضر در ایران، امری که نگران آن هستیم، درجه تحمل، در برابر غیر مذهبی های چپی در ایران تحت دولت اسلامی است.ما متوجه شدیم که در ایران در بین دانشجویان و سایرین، که زندگی آنها در اسلام و جمهوری اسلامی مشکل است، ترس و نگرانی وجود دارد.چه اطمینانهایی نسبت به این نگرانیها وجود دارد؟
امام: اصل گرایش اینها به مکتبهای انحرافی به علت عدم اطلاع از اسلام است.خیال می کنند اسلام طرفدار...هیئت حاکمه، سرمایه داران، کارخانه داران است اگر اینها مطلع باشند که اسلام یک وضع تعدیلی دارد و همه چیز را بر اساس عدالت حل می کند. از نظر آزادی عقاید، بنا بر آن است، اشخاص منحرف همیشه حرفهای خود را می زده اند.اگر آنها از اصل اسلام خبردار شده باشند این حرفها را نمی زنند.اینها اگر به همه مسائل آشنا شوند اختلافات از بین می رود.در عین حال، ما از اظهار عقیده جلوگیری نکرده و نمی کنیم.لکن از کارهایی که منحرفین گاهی می کنند، می خواهند شلوغ کاری کنند.الآن نهضتی در ایران برپاست که برای قطع ظلم است تا رژیم فاسد را از بین ببرند.در این بین عده معدودی به خرابکاری مشغولند.تبلیغ سوء می کنند و نظر دارند که این رژیم را حفظ کنند یا رژیم اسلامی پیش نیاید.یا انحراف دارند و توجه به مسائل ندارند و یا با توجه به مسائل اغراض فاسد دارند.ما آزادی به همه مسالک و عقاید می دهیم.لکن اگر بخواهند شورش کنند و مسیر ملت را تغییر دهند دست ظالم را نگه دارند مجاز نخواهند بود.هر ملتی حق دارد منافع ملی و مذهب خود را حفظ کند از تعدیات آنها.اگر تعدی نکنند ما تعدی نمی کنیم.
فالک: سئوالی درباره امپریالیسم فرهنگی: اسلام توجه و تکیه زیادی روی ارزشهای فرهنگی و اساسی داده است.در این 50- 60 سال حکومت پهلوی امپریالیسم فرهنگی شدید بوده است که منجر به بهم خوردن ارزشهای اسلامی - ایرانی شده است و جای آن را ارزشهای غربی گرفته است.آیا آیت الله چه قدمهایی برای ترمیم این خرابیهای اجتماعی و فرهنگی بر خواهند داشت.
امام: همین مسائل موجب مخالفت ما با شاه شد.شما یک جنبه را در نظر می گیرید.اما جنبه های زیادی دارد.در این 50 سال تنها فرهنگ ما را به عقب نبرده، سالهای طولانی مردم را به عقب بردند.اقتصاد ما را به عقب بردند.ایران یک کشور فقیری شده است. ایران مخازن زیادی دارد، اما این مخازن غارت شده است.نفت رفته است و پایگاه برای آمریکا درست شده است.نیروهای انسانی ما را به عقب راندند.به طوری که اگر بخواهیم اصلاح کنیم برنامه طولانی لازم دارد.ارتش ما را فاسد تربیت کردند، یعنی رؤسای ارتش در طبقات بالا.آنها به تبع افکار فاسد پدر و پسر، افکار فاسد دارند.ارتش ما را انگل تربیت کرده اند [اصلاحات] محتاج به یک برنامه های طولانی است.لکن ما از باب اینکه تمامی ملت ما به پا خواسته است و یک مطلب را می خواهد: آزادی، استقلال، حکومت اسلامی، امید آن را داریم که با کمک همه اقشار که اظهار همکاری می کنند این فرهنگ را از حالت انگلی و استعماری درآوریم و به یک فرهنگ استقلالی بدل سازیم، و به کمک همه اقشار اصلاح کنیم.و مخازنمان را نگذاریم هدر برود و عاقلانه بفروشیم و عاقلانه صرف ملت، چه فرهنگ، چه سایر جاهای مورد نیاز بکنیم.در این 50 سال چه بلاهایی بر سر ما آوردند.ما مواجه با یک مملکت آشفته هستیم که از همه جهات درهم ریخته است.با کمک افراد ملت که اتفاقا تمامی اقشار هم با ما موافقند، قیام کنیم و ما سالهای طولانی البته این آشفتگیها را ترمیم کنیم.یک فرهنگ مستقل اسلامی، یک ارتش مستقل، یک اقتصاد سالم، یک زراعت که به کلی از بین رفته است، نیاز به سالها کار دارد تا برگردد به اول.مصیبت های زیادی داریم، و بیشتر آنها از این ابرقدرتها.از دست آنهاست.انشاء الله خودمان را از قید آنها آزاد خواهیم کرد، تا به استقلال در تمام اقشاربرسیم.
فالک: خیلی متشکرم.سه امید و آرزو داریم:
اول: انتقال قدرت به دولت جدید، سریع و با آرامش و بدون شلوغی انجام گیرد.
دوم) وعده های عدالت برای همه مردم تحقق یابد.
سوم) مردم ایران و مردم آمریکا به هم عشق بورزند.تفاهم کنند، احترام بگذارند.
و ما می خواهیم به هر شکلی که ممکن است به شما کمک کنیم که این سه امید و آرزو تحقق یابند.
امام: ما هم امیدواریم.آرزوی اول که کلیدش در دست اجانب است به واسطه فهم آنها، که دست از فشار و تهدید گذشته، دست از تحریکات و تهدیدات بردارند و اگر به ما مهلت بدهند خواهید دید که ملت ایران تحت اسلام و با آرامش و بدون تشنج قدرت را به دست خواهند گرفت.و قدرتی که به دست می آید صرف در تحقق عدالت خواهد شد.اگر این قدرتمندهایی که در راس ملتها واقع می شوند کنار بروند یا اصلاح بشوند تفاهم با ملتها آسان خواهد بود.اما تا زمانی که آنها هستند تفاهم معلوم نیست بشود.
ملاقات ریچارد کاتم با امام
ریچارد کاتم، استاد علوم سیاسی دانشگاه پیترزبورگ در ایالت پنسیلوانیاست و صاحب تالیفات در مسائل ایران می باشد.وی که عازم سفر به ایران بود، بر سر راه خود در پاریس توقف کرده تا با امام دیداری داشته باشد.
در ملاقات کاتم با امام، ابتدا وی به کار گذشته خود درباره ایران و کتابهایی که نوشته است اشاره کرد و گفت که برای تکمیل مطالعات خود درباره انقلاب ایران عازم تهران است، و مایل است قبل از سفر به ایران، از نظرات امام مطلع گردد.او ضمنا گفت که در کتاب «ناسیونالیزم در ایران » وی اهمیت تاریخی نقش علمای اسلام را در حرکت مردمی علیه امتیاز توتون و تنباکو و مشروطیت نشان داده است، و خاطرنشان کرده است که نه علمای اسلام از این قدرت خود باخبر بودند نه دربار قاجار و شاه و نه انگلیس ها.اما بعد از قیام تنباکو و لغو امتیاز و عقب نشینی ناصر الدین شاه، همه متوجه این قدرت و ظرفیت عظیم شدند.کاتم همچنین درباره سفرهای گذشته اش به ایران و مطالعاتی که کرده بود توضیحاتی داد.بعد از صحبتهای کاتم، امام خطاب به او چنین گفتند:
«اوضاع ایران در این 15 ساله، خصوصا از یک سال قبل به این طرف بسیار تغییر کرده است.همچنین که شما متوجه شده اید که علما و دولتها از قدرت ملی بی خبر بوده اند ما هم، و همین طور علمای عصر ما و هم شاه و هم دولت شاه از قدرت ملی - اسلامی موجود به کلی بی خبر بوده اند و نمی دانستیم همچون قدرتی ممکن است که نهضت کند و نهضتی که در تمام اقشار گسترش پیدا کند.یعنی نفوذی از قصبات دوردست تا مرکز، و در نیروهای آدمی از جوانها تا پیرها، حتی بچه ها، زنان، دختران، این طور گسترش داشتن هیچ در تخیل ماها نمی آمد.شاید گمان می کردیم این قدرت شاه که هم نظامی است و هم ابرقدرتها، آمریکا، شوروی و چین دنبال آن هستند، و دست دارند.در ذهن ما نبود که تزلزلی در قدرت به وجود آوریم.دیدیم که در یک سال اخیر چنین تزلزلی آمد که پایه های قدرتش یکی بعد از دیگری ریخته است.همه چیز را از دست داده است.و با تمام پشتیبانی هایی که خصوصا کارتر از او کرده است، اثری این پشتیبانیها در ملت نگذاشته است، اعتنا نکرده است، نه به حکومت نظامی، نه به دولت نظامی شاه و نه هراسی دارد از تهدیدات کارتر و امثال او.
یک مطلبی است که در تمام تاریخ ایران سابقه ای نداشته است چنین قیام و نهضتی، و این به نظر ما می آید که یک نظر الهی، قدرتی مافوق طبیعت در این قضیه و راهنمای این امر [است] .خوب است که حالا بروید ایران را ببینید که اولا خیانتهای بالفعل شده را، هر روز در بسیاری از جاهای تهران و ایران کشتار هست، بدون هیچ بهانه ای، همین امروز در تشییع جنازه ای که خود دستگاه اجازه داده بود (2) یک افسر...دستور حمله داد در حالی که تظاهراتی نبود در یک میدان شهر آدمکشی شروع شد و بسیاری را کشته و زخمی کردند، باز یک تشییع جنازه دیگری که ممکن است به دنبال آن دیگری بیاید.خیلی خوب است که شما مطالعه دارید، و سوابق را دارید، بروید مطالعه کنید، که آیا سوابقی دارد که در ایران، یا در سایر نقاط دنیا.کسی که مدعی و سلطان آنجاست که آیا این آدم اشرار را دعوت به چاپیدن مردم کند؟ پول بدهد به آنها، مزدور تهیه کند، و این مردم بی پناه را بریزند، و در پناه چماق، در پناه اشرار یک شاه ادامه زندگی دهد، و همان نکاتی که بایدنظم را حفظ کنند، که خودش برود و این اشرار را مزد بدهد و اجیر کند و بیاورد بازارهای مردم را بشکنند و غارت کنند مساجد ما را، هیچ مشابهی می توانید بیابید در دنیا مثل ایران که وضع اینطوری است، قوایی که قدرت را در دست گرفته اند.کما اینکه نمی توانید ملتی را بیابید که با دست خالی در برابر توپ و تانک مقاومت کنند.آنها بکشند و اینها ضد شاه تظاهر کنند.باید بروید نظاره کنید ما هم از دور مثل شما نظاره می کنیم.در هر صورت مطالعات شما ارزنده است.بعد از مطالعه یک کتاب قطور باید نوشت.غمنامه طولانی است.باید در مطالعاتی که می کنید یادداشتهایی بکنید از وضع رئیس جمهوری آمریکا و پشتیبانی از یک نفر که هیچ حقوق بشر ملاحظه نمی کند و بر ضد حقوق بشر رفتار می کند، و هیچ یک از ملت ما او را نمی خواهد.اعلام می کنند، هم روحانیون، بازاری، همه اقشار مردم، احدی او را نمی خواهد. کارتر او را پشتیبانی می کند.این برای ملت آمریکا ضرر دارد.کارتر می رود.اما میزان، ملت آمریکاست، ما می خواهیم تمام بشر زندگی در صلح کند.و ما با ملت حسن ظن داشته باشیم.کارهای کارتر ملت ما را به بدبینی به ملت آمریکا می کشد.شما باید چاره ای بیندیشید.تنبهی به دولت بدهید.کسی که هیچ پایه ای ندارد، ایران را چاپیده است، در همان خود آمریکا، در وزارت خارجه آمریکا اسناد آن هست این گونه پشتیبانی می کنند.» بعد از سخنان امام کاتم پاسخ داد:
«مسائل و نکات عبارتند از اینکه، عقیده عمومی بر این است که اگر شاه برود، کودتا بعد از کودتا خواهد شد.در اینجا دو نظریه عمده وجود دارد.یکی نظریه برژینسکی است که حمایت و تایید ژنرال براون وزیر دفاع آمریکا و سناتور جاکسون را دارد.این اشخاص فکر می کنند که شوروی عامل تمامی این مسائل است.نه آنکه شورویها در اینجا با شما ارتباط دارند، نه، بلکه شورویها هم می خواهند که حرکت اسلامی در ایران پیروز شود، چرا که برای روسها کودتای نظامی ارتشیان از پیروزی حرکت اسلامی قابل تحمل تر نخواهد بود.یک کودتا نظیر افغانستان به حمایت روسها محتمل می باشد.نظریه دوم، متعلق است به سایر مقامات دولتی آمریکا و از جمله سیا، که به دو دلیل آنها ایران را خوب می شناسند و وضعیت را احساس می کنند.نظر ژنرال ترنر، رئیس سیا، خلاف نظر برژینسکی است.آنها اعتقاد دارند که جنبش [ایران] اصیل است، نه وابسته به روسها.اما معتقدند که جنبش انسجام ندارد و استمراری در کارش نیست.نهادهای تقویتی ندارد لذا جنبش ناپدید خواهد شد و اگر خواست موفق شود و بر کار بیاید کودتا خواهد شد.
این تصور، یعنی عدم انسجام جنبش نادرست است و روسها هم برنده نخواهند شد.
گروه سومی هم معتقدند، و خیلی مهم است، که آمریکا باید اجازه تقویت و موفقیت را به جنبش بدهد که [نظام] عوض بشود. طرفداران این نظریه در اقلیت هستند.» پس از بیانات کاتم امام اظهار نظر کردند که:
«نظریه آخرین صائب است.ما از ایران، سرتاسر ایران، اطلاع داریم.و شما هم حالا که به ایران می روید در سرتاسر ایران، مطالعه کنید.در تظاهرات و در خواسته های این تظاهرات که اظهار می شوند، شعارها و مطالبی که به صورت شعارهای ملی درآمده است و در تمامی ایران در هر کجا، شعارها شبیه به هم و مطالب همه یک مطلب است.حکومت اسلامی را می خواهند، بنابراین اگر در بین این جمعیتها چند نفر یا عده ای طرفداری شوروی یا کمونیست باشند، درصدی از ملت هستند که در بین ملت تحلیل می روند. ملتی که اسلام را می خواهد معقول نیست که طرفداری شوروی باشد و معقول نیست که شوروی در آن دست داشته باشد.شوروی از ندای اسلام برای قفقاز می ترسد و شوروی می ترسد که این ندای اسلام را تقویت کند و می دانید که در این ندای اسلامی هر کودتایی که در آن بشود و هر مطلبی که ضد اسلامی باشد بدون نتیجه می ماند و عقیم می ماند.بنابراین نظریه دست شوروی بی پایه و باطل است و اساس ندارد.
اما نظریه دوم، که مسئله عمق ندارد، و امری ظاهری و صوری است که مثل حباب می ریزد، از این است که توجهی به اساس مطلب ندارند.خیال می کنند، مطلب یک روزه سیاسی یا نظیر سیاستی است که هر روز به یک جور و صورت بیابد، نمی دانند که اساس آن اسلام است و عمق اسلام واضحتر از آن است که ما بیان کنیم.عقیده است، عقیده همین است و اسلام یک مذهبی است که نمی توان بدان گفت که مثل حباب می ریزد.مطلبی که آنها گفته اند اساس ندارد.آنچه اساس دارد، نظریه سوم است.و نهضتی عمیق و اساس دار، بدون دخالت هیچ قدرتی، و متکی به خود ملت است.و لازم است که آمریکا هم توجه به این معنا کند و ست بردارد از پشتیبانیهای خود، و باید بدانند که پشتیبانی اثری ندارد و ضرر خواهد داشت.من گمان می کنم اگر شما بروید ایران و اوضاع را از نزدیک مشاهده کنید، نظریه شما هم نظریه گروه سوم اقلیت خواهد شد.» سپس کاتم اظهار داشت:
«آیا شما از قدرت خودتان و محبوبیت خودتان مطلع هستید؟ در کتاب خودم تحلیل کرده ام که مصدق از وسعت قدرت و محبوبیت خود مطلع نبود.و چون نبود، خودش را کم و آمریکا را خیلی قوی تصور کرد و باعث کودتا شد.اما من درباره شما از طریق مصاحبه هایتان متوجه شده ام که معتقدید قدرت آمریکا خیلی زیاد نیست که همه پیشامدها متکی به آمریکا باشد.اما در ایران، بسیاری، قدرت آمریکا را خیلی بزرگ می کنند.این [آگاهی شما] خیلی به شما قدرت می دهد.» درباره این اظهار نظر کاتم، امام توضیح دادند که:
«فرق بین مصدق و این زمان، ما بین نهضت دکتر و این نهضت این است که آن نهضت سیاسی بود و مردم ما هم با جنبه سیاسی وارد شده بودند، وارد نهضت و بعضی اشتباهات هم بود که آن اشتباهات منجر به شکست شد.لکن این نهضت، نهضت مذهبی - اسلامی است.و پیش ما، قدرت اسلام فوق قدرتهای مادی ابرقدرتهاست.می بینید که این قدرت است که مشت را در مقابل تانک و مسلسل قرار داده است.و پیرزنها را به خیابانها کشانیده است.و بچه های کوچک را به تکاپو وا داشته است.این قدرت مذهب و معنویت است.اتکاء ما به خداوند و به معنویت است و هیچ قدرتی در عالم نمی تواند در مقابلش بیایستد.همانطور که ملتی که به چنین قدرتی متکی است در برابر تمام قدرتها می ایستد.
اما اسطوره قدرتها، در مردمی که مدتها زیر شکنجه بوده است، اسطوره ها درست می شود.آن چیزهایی که هست چند برابر جلوه می کند، و ما می خواهیم با قدرت الهی این اسطوره ها را بشکنیم.و ملتی که تاکنون در زیر شکنجه شاه و پدر شاه بوده اند از زیر شکنجه بیرون بیاوریم و به قدرتها هم نشان بدهیم که اگر ملتی چیزی را نخواهد نمی توان با سرنیزه به او تحمیل کرد.این سرنیزه یک نظامی نیست که آن را بشکنند، قدرت معنوی است و قدرت نظامی، قدرت قیام ندارد.» در اینجا کاتم آخرین سئوال خود را مطرح کرد:
«سئوال آخر من درباره شخصیت سید جمال الدین اسد آبادی است.آیا شما او راشخصیت برجسته ای می دانید؟»
امام پاسخ دادند:
«جمال الدین مرد لایقی بوده است.لکن نقاط ضعفی هم داشته است.و چون پایگاه ملی و مذهبی در بین مردم نداشته، از آن جهت زحمات او با همه کوششها به نتیجه نرسید، و دلیل بر اینکه پایگاه مذهبی نداشته است، اینکه شاه وقت او را گرفت و با وضع فجیع تبعید کرد.عکس العملی نشان داده نشد.و زحمات او چون این پایگاه را فاقد بود، به نتیجه نرسید.»
پس از ختم مذاکرات، امام مجددا کاتم را تشویق کرد که مطالعات خود را در مورد جنبش اسلامی ایران ادامه دهد و حقایق را منتشر سازد.کاتم از امام خداحافظی کرد.
بخش دوم دیدار و مذاکره حسنین هیکل با امام خمینی
هیکل نویسنده و متفکر نامدار عرب، از نزدیکترین یاران جمال عبد الناصر، رئیس جمهوری فقید مصر بود.هیکل به عنوان سردبیر روزنامه کثیر الانتشار «الاهرام » بیان کننده سیاست و خط مشی رژیم ناصر، به شمار می رفت.تحلیلهای سیاسی هیکل، در الاهرام، بیشترین خواننده را در دنیای عرب داشت.وی، از هواخواهان نهضت ملی ایران بود و پس از کودتای مرداد 1332 کتابی تحت عنوان ایران بر قله آتشفشان نوشت.
هیکل هنگام اقامت آیت الله خمینی در فرانسه، در روز 2 دی ماه 1357 (23 دسامبر 1978) در نوفل لوشاتو، با امام دیدار و مذاکره کرد.متن این مذاکرات، که جنبه مصاحبه نداشت، با حضور دکتر یزدی، به عنوان معرف و مترجم، بدین شرح است:
«هیکل: حرکت اسلامی را در مقایسه با زمان پیامبر چگونه می بینید؟
امام: حرکت کنونی ایران نمونه ای است از حرکت صدر اسلام، که در یک مدت کوتاهی تاثیری بسیار عمیق و طولانی بر جای خواهد گذاشت.
هیکل: با وجود روحیه یاس و ناامیدی که در مردم ملاحظه می شد، گسترش این حرکت جدید از چه چیزی ناشی می شود؟
امام: این یاس در عموم کشورهای اسلامی بود، برای اینکه تبلیغات غربی و تبلیغات اجنبی به قدری شدید شده بود که تمامی اهالی ممالک اسلامی را تحت سیطره آنها برده بود و از این جهت احتمال نجات در مردم اصلا وجود نداشت.حالا با این حرکت و نهضتی که پیدا شد، احتمال آن است که سایر ممالک هم متصل و ملحق بشوند نه تنها احتمال بلکه نزدیک به اطمینان است که مسلمین از این سیطره نجات یابند و از خداوند نجات و تحقق آمال مسلمین را آرزو دارم.
هیکل: آیا پیش بینی می کنید که حرکت اسلامی ایران استمرار پیدا کند و به سایر کشورها نیز سرایت نماید؟
امام: استمرار این جنبش از ناحیه مسلمانان ایران قطعا خواهد بود.اما ایران محتاج به کسانی است که از خارج کمک کنند.کمک تبلیغاتی کنند، نویسندگان بزرگ ادای دین کنند.در چنین مشکلاتی به واسطه قلمهای توانای خود مسائل را مطرح به مردم خود و به سایر مردم جهان برسانند، و این از موجبات تقویت روحی مردم ایران خواهد بود تا آنها هم در استمرار خود ثابت قدم بشوند.
هیکل: من در سالهای 1950 و 1951 در اوج مبارزات مردم، علیه انگلیسیها در ایران بودم.اولین کتاب خود را درباره ایران نوشتم (3) ، نظر شما در مورد تفاوت مبارزات در آن سالها و مبارزات کنونی چیست؟ و چرا امپریالیسم جنبش را در آن سالها شکست داد؟
امام: نظر من این است که جنبش فعلی خیلی عمیقتر است تا جنبش زمان مرحوم دکتر مصدق.جنبش در آن وقت صرفا سیاسی بود و الآن در جنبش جنبه دینی غلبه دارد.در مملکت ایران مردم همه مسلمان هستند.اقشار زیادی از سیاست بی خبرند.اما به دین علاقه دارند.تمام دهات، که خوب است بروید و ببینید، همین شعارهای شهر را می دهند و درخواستهای آنان را دارند.تمام مردم از کوچک، طفل دبستانی تا پیرمرد در حال نزع یک صدا همین مطلب را می گویند.این درخواستها و شعارها به طوری ملی شده است که کسی نمی تواند مناقشه کند.این جنبش دارای یک معنای اسلامی - سیاسی است، و جنبش گذشته فقط سیاسی بود. جنبش کنونی عمقش بیشتر و امید به پیروزی اش بیشتر است.امید که این نهضت را نتوانند خاموش سازند.
هیکل: ما هم امیدواریم که این جنبش پیروز شود.من واقعا از اینکه شما به من فرصت چنین بحثی را داده اید مفتخرم اما همه ما از خود می پرسیم که آیا این جنبش به اهداف خود می رسد؟ بسیاری از ما نگرانیم که این جنبش ممکن است به اهداف خود نرسد. دشمنان ما نسبت به گذشته خیلی ورزیده تر هستند.مسئله تنها شاه نیست.ایران یک کشور بزرگ صادر کننده نفت است.ایران پلیس منطقه و محافظ منافع امپریالیستهاست.عضو یک پیمان نظامی است.در آن موقع که من در ایران بودم عوامل رهبری سیاسی در جنبش بودند و عوامل رهبری مذهبی هم بودند.الآن سرتاسر رهبری جنبش، اسلامی است.در آن زمان رهبری سیاسی و مذهبی از هم جدا بودند (که مقصود کاشانی و مصدق است) اما حالا این رهبری (سیاسی - دینی) واحد است و یک رهبری وجود دارد.اما دشمنان نیز الآن متحدند.تمامی منطقه را زیر نفوذ خود دارند.حالا که این جنبش در ایران رخ داده است دنیای غرب غافلگیر شده است.چند سال قبل من شاه را در ایران ملاقات کردم.همه تصور می کردند که اوضاع تثبیت شده است. سئوال این است که چرا این وضع اتفاق افتاد؟ چگونه اتفاق افتاد، و این توسعه عظیم جنبش از کجا ناشی می شود؟
امام: این قدرت ناشی از اسلام است.در زمان کاشانی - مصدق اصل سیاست بود.جنبه های سیاسی جنبش قوی بود.در زمان کاشانی، هم به وی نوشتم و هم گفتم که باید جنبه های دینی را توجه کنید.نتوانستند و یا نخواستند.ایشان به جای تقویت جنبه های دینی و به جای آنکه جهات دینی را به جهات سیاسی غلبه بدهند خودشان سیاسی شدند.رئیس مجلس شدند که اشتباه بود.من گفتم که باید برای دین کار کنند نه آنکه سیاسی بشوند.اما حالا جنبش در همه جهات دینی است، اسلامی است.
سیاست هم داخل آن است.اسلام دین سیاسی است.سیاست در بطن این جنبش است.خوب است حالا هم سری به ایران بزنید و ببینید از نزدیک که امروز چیست و آن روز چه بود.مشکلات زیاد است.ابرقدرتها هستند، و همه نگرانیها را از جنبش ما دارند.اما کاری نمی توانند بکنند مگر بخواهند به زور نیرو پیاده کنند.ما ضعیف هستیم و از نظر نظامی نمی توانیم با آنها مقابله کنیم و گرنه آنها با دست دولتها، با کودتای نظامی، با دولت نظامی و غیره، حتی با کودتای نظامی و از بین بردن خود شاه هم نمی توانند موفق بشوند.عمق جنبش به حدی است که این مسائل حل شده است.دولت نظامی و حکومت نظامی حل شده است.مردم اعتنائی ندارند.امروز مردم برای اسلام فریاد می زنند.آن روز برای نفت بود فرق است وقتی که مردم برای منفعت جنبش می کنند یا برای خدا، جنبش در آن روز مادی بود و جنبش امروز معنوی است لذا کاملا شبیه صدر اسلام است و ما به موفقیت آن امیدوار هستیم.
نه اینکه نگرانی نداریم.البته در چنین مبارزه ای نگرانیهایی هست همه مراکز سیاسی دنیا به ایران توجه دارند.می خواهند جنبش ایران را خرد کنند.نه اینکه ندانیم و نگران نباشیم.اما ما احراز تکلیف شرعی کرده ایم.احراز امر الهی داریم.این همان منطق صدر اسلام است همان منطق است که اگر کشته شویم به بهشت می رویم.اگر بکشیم به بهشت می رویم اگر شکست بخوریم به بهشت می رویم.اگر شکست بدهیم به بهشت می رویم.لذا از شکست نمی ترسیم.لذا ما ترسی نداریم.قضیه ما سیاسی صرف نیست.ما با منطق اسلام پیش می رویم، از شکست ترس نداریم.
رسول اکرم (ص) هم در بعضی غزوات شکست خورد.ما با شمشیر خدا به جنگ می رویم ترس نداریم.نهضت ادامه خواهد یافت. هیکل: چگونه این وضع اتفاق افتاد.ناظرینی که به ایران نگاه می کنند و اوضاع ایران را بررسی می کرده اند نمی توانند این حرکت عظیم را باور کنند.این اولین نمونه در تاریخ است.خصوصا تنها نمونه ای است که از راه دور جنبش، رهبری و کنترل می شود. عظمت این جنبش از کجا ناشی می شود؟
امام: جزیره ثبات و آرامش ایران همراه با اختناق بود.هر اختناقی انفجاری را به وجود می آورد.اختناق همگانی به دنبالش انفجار همگانی است.مردم از هر جهت در فشار بودند.همه انتظار خروج از این فشار را داشتند.و همه امیدشان رفتن شاه شده بود.اگر متوجه و مطلع باشید و به یاد بیاورید در زمان رضاخان بعد از آن همه فشارها، وقتی نیروهای متفقین از سه طرف به ایران حمله کردند و ایران را اشغال کردند تمام زندگی مردم، همه چیز مردم در خطر افتاد.اما چون رضاشاه رفت، همه خوشحال بودند.چرا که فشار و اختناق باعث یک رنج بزرگی شده بود که برای رهایی از آن رنج بزرگ رنجهای دیگر را تحمل می کردند.این حالت اختناق و رنج عمومی در زمان این شاه بیشتر شد.جهات متعدده ای پیش آمد که مردم به شدت در رنج بودند.سازمانیها (ساواکیها) و سایر مراکز و عمال دولتی چنان با مردم رفتار کردند که برای همه یک عقده شد.و این عقده عمومی شد.به طوری که همه منتظر یک نیشتر بودند که این عقده را شکافد و همه بیرون بریزند.این عقده را روحانیت بیرون ریخت.من زبان مردم را می فهمم و نهادهای جامعه را می شناسم با زبان مردم صحبت می کنم.و از نهان آنها سخن می گویم.تمام نقاط ضعف پنجاه ساله را که حاضر در قضایا بوده ام انگشت می گذارم، مطلع بودم، ناظر بودم.همه مردم در حال انفجار بودند.همه منتظر بودند.این حالت استبدادی انفجار را به فعلیت رساند.قیام روحانیت باعث انفجار شد.
هیکل: گفته اند که احتمال نمی رود آمریکاییها در ایران دخالت نظامی کنند، اگر ارتش نتواند با مردم مقابله کند و آنها منافع خود را در خطر قطعی ببینند آیا احتمال دخالت نظامی نمی دهید؟
امام: اینها (آمریکاییها) از هجومهای سابقی که در ایران شده است تجربه آموخته اند.می دانند که با حمله نظامی ممکن است پیش ببرند اما بقا و دوام ندارد.در مملکتی که تمامی ملت مخالفند مهاجم ممکن است پیش ببرد اما نمی تواند باقی بماند.تمامی ملت آنها را از بین می برند.آنها کارشناس دارند اوضاع را بررسی کرده و می کنند، و این قضایا را می دانند...این کار را نمی کنند، اگر بکنند کاملا شکست خواهند خورد.
هیکل: از اینکه وقت شما را گرفته ام پوزش می طلبم.هر وقت مایل بودید که بحث پایان یابد بفرمایید.
امام: دو مطلب است که باید به شما تذکر بدهم.
نکته اول: در این نهضت، که یک نهضت اسلامی است یک ملت مظلوم در برابر این جبارها که می خواهند همه ملت را از بین ببرند قیام کرده است.چه شد که علمای الازهر با ملت مخالفت و با شاه موافقت کردند؟ با علمائی که با زور و جور موافقت کردند علیه مظلومین چه می شود کرد؟
نکته دوم: از شما که یک نویسنده توانایی هستید می خواهم که اگر می توانید بروید ایران را ببینید.این مظالم را بررسی کنید.از تمامی طبقات سیاسی، بازاری، رعایا، ارتشیها خصوصا افسران در درجات پایین و جوان، ادارات دولتی، کارمندان دولت، هر کس که می خواهید انتخاب کنید و از آنها سئوال کنید وضع چه بود و چه شد و وضع اکنون چطور است؟ بعد که مطلب به دست آمد کتابی، مثل سفر قبلی خودتان درباره ایران، بنویسید و منتشر کنید.که امر پشتیبانی از ملت ایران و ادای دین شما می باشد.
هیکل: من شاه را در سال 1975 ملاقات کردم.بحث زیاد و شدید و تندی با او داشتم.وقتی به او گفتم که سئوال زیادی از شما دارم او نیز گفت سئوالات زیادی از شما دارم.او می دانست که دوست عبد الناصر بودم و راجع به عبد الناصر سئوالات زیادی از من کرد. شاه وقتی از خودش و انقلاب شاه و ملت و آرزوهایش صحبت می کرد به او گفتم چرا هر کجا می روید با مخالفت جدی جوانان کشور روبرو هستید و با مخالفت و نفی رژیم شاه روبرو می شوید؟ جوانان آینده مملکت هستند آنها چرا با شما مخالفند؟
من احتیاج ندارم بروم ایران تا بدانم وضع چگونه است.من اوضاع را می دانم.من دوست نزدیک عبد الناصر بودم و با رژیم شاه مخالفت داشتیم.
اما درباره علما، این اولین جنبش در اسلام است که علنا ضد رژیم قیام کرده است.آنچه که جنبش را مهم کرده است همین است که اولین حرکت ضد دولت است.
علمای الازهر متاسفانه کاملا مطیع اوامر دولتند.از زمان عثمانیها چنین بوده است بلکه از ابتدای خلافت چنین بوده است.دولت همه چیز را کنترل می کند.به همین دلیل است که برخی از کمونیستها می گویند و به ما حمله می کنند که مذهب وسیله و ابزار دولت برای اجرای اغراض وی می باشد.
امام: یکی از خصوصیات مذهب شیعه همین است که در هیچ عصری از اعصار تابع دولت نبوده است و در برابر دولتها ایستاده است. بزرگان خود را به کشتن داده است.چنین مذهبی است که می تواند معرف اسلام باشد و اسلام را ارائه دهد، و در برابر سایر تزهای کمونیستها، عرض اندام کند و نشان بدهد که دین افیون جامعه نیست و علما تابع دولتها نیستند.
هیکل: قبول می کنم که این حرکت، حرکتی است مذهبی.برنامه شما بعد از رفتن شاه چیست؟ این برنامه باید یک برنامه سیاسی باشد.انتقال از یک حرکت خالص مذهبی به یک حالت سیاسی و یا سیاسی - مذهبی، چگونه انجام پذیر است؟
امام: مذهب ما یک مذهب سیاسی است.علمای مذهب از سیاست اطلاع دارند.در مملکت ما قحط الرجال نیست.رجال دانشمند مسلمان مدیر در همه رشته ها داریم.بعد از رفتن شاه، یک دسته دزد می رود و یک دسته امین و کاردان به جایشان خواهند نشست.
هیکل: یک سئوال، شاید کمی شخصی دارم که مطرح کنم، چه شخصیت یا شخصیتهایی در تاریخ اسلامی یا غیر اسلامی، غیر از رسول اکرم (ص) و امام علی (ع) شما را تحت تاثیر قرار داده است و روی شما مؤثر بوده است و چه کتابهایی، بجز قرآن در شما اثر گذاشته است؟
امام: من نمی توانم به این سئوال الآن جواب بدهم.احتیاج به تامل دارد.کتابهای زیادی ما داریم شاید بتوان گفت در فلسفه ملاصدرا، از کتب اخبار - کافی، از فقه - جواهر.علوم اسلامی ما خیلی غنی هستند، خیلی کتب داریم نمی توانم برای شما احصاء کنم.» با توجه به اینکه صحبت ها در هر دو طرف می بایستی به فارسی و انگلیسی برگردان می شد، مدت این مصاحبه طولانی گردید و با اشاره امام به هیکل خاطرنشان ساختم که بحث را تمام کند.لذا بعد از یک تعارفات متداول جلسه خاتمه پذیرفت و امام در حق مردم مصر دعا کردند. (4)
بخش سوم دیدار و مذاکره یکی از وزیران کابینه ضیاء الحق
پیشنهاد وساطت بین امام و شاه
متن زیر مشروح مذاکرات یکی از وزیران کابینه ضیاء الحق با امام در پاریس می باشد.متاسفانه نام آن وزیر و تاریخ این مذاکرات در یادداشتهای اصلی نیامده است.
همان طور که امام در ضمن مذاکرات هم اشاره کرده اند مسئله وساطت بین شاه و امام، قبلا هم از طرف سلطان حسن پادشاه مراکش و حسین پادشاه اردن مطرح شده بود.متن مذاکرات به قرار زیر است:
«وزیر: این کمال افتخار برای ماست که اینجا باشیم.علامه ترابی که از شاگردان آیت الله بوده است مشوق ما برای این سفر بوده اند. همه ما نگران اوضاع ایران هستیم.اول بار در قرن اخیر پاکستان مسئله تاسیس جمهوری اسلامی را عنوان کرد.در پاکستان حکومت بر اساس قوانین اسلامی است، سیستم اسلامی است.ما در پاکستان، خصوصا شیعه، خیلی نگران هستیم.اگر چه روابط شیعه و سنی ها خوب است اما کافی نیست.ما منتظر تغییرات ایران و پیشرفت انقلاب و تاثیرات آن بر روابط سنی ها و شیعه هستیم.
امام: من امیدوارم که این نهضت اسلامی ایران که مشخصا اسلامی است و برای تحقق اهداف اسلام است که آن اهداف انسانی کامل است پیروز شویم، و آنچه آمال ما بوده است که اسلام و احکام آن که ضامن استقلال و آزادی مسلمین است اجرا شوند. امیدوارم این پیروزی حاصل شود.این مسلمین همان طور که اسلام دستور داده است با هم متحد شوند و با هم ید واحده باشند تا آمال و آرزوها حاصل شوند.و احکام اسلام در همه جای عالم اجرا شوند.از خداوند تعالی توفیق همه مسلمین را خواستارم.
وزیر: من، قبل از آمدنم به ژنرال ضیاء تلفن زدم و به او اطلاع دادم که برای دیدار آیت الله می آیم.او بهترین پیغامهای خود را داده است.وی گفت که پاکستان و ایران برای سالهای زیاد دوست هم بوده اند.از همان آغاز تاسیس پاکستان این دوستی شروع شده است. ما در پاکستان مسائل ایران را، یک امر داخلی ایران می دانیم.اما هر چیزی که ما قادر به انجام آن باشیم و آیت الله آرزو کند و بخواهند که کمک کنیم آماده انجام آن هستیم.
امام: نهضتی که در ایران است، یک نهضت انسانی است که همان نهضت اسلامی است.نهضتی اسلامی - انسانی است.هر انسانی، هر مسلمی اگر مطلع شود از اوضاع ایران، با ایرانیها که در تحت فشار سالهای طولانی بوده اند و به واسطه عمال اجانب تمام حیثیت ملی خودشان را و مخازن زیرزمینی خودشان را و نیروهای انسانی خود را از دست داده اند، کمک می کند.ما البته از رئیس جمهور پاکستان که توجه به این معنا دارند، تشکر می کنیم و انتظار آن را داریم که در این نهضت به ما کمک تبلیغاتی بکنند. همان طوری که دولتهای بزرگ به شاه کمک می کنند کمکهای تبلیغاتی و کمکهای دیگر و آنها اسباب این شده اند که این شخص تاکنون باقی مانده است و گرنه در بین ملت هیچ پایگاهی ندارد و ساعتی نمی تواند در ایران زندگی کند.ما متوقع هستیم انسانها و بالاتر از آنها مسلمانها به این نهضت کمک کنند و این ملت مظلوم را با کمک خودشان از زیر بار ظلم بیرون بیاورند.کمکهای تبلیغاتی را همه این دولتها و ملتها می توانند بکنند.مع الاسف دولتها تاکنون یا توجه به این مسائل ما نکرده اند یا آنها که استفاده جو بوده اند با توجه به مظالمی که واقع می شوند از شاه پشتیبانی کرده اند.هیچ یک از آنها از یک ملت ضعیف که دارد خرد می شود اظهار [پشتیبانی] نکرده اند.
شما اول مردمی هستید که پشتیبانی خود را به ما عرضه داشته اید و ما از شما توقع این را داریم که در رادیو و مطبوعات و مصاحبات خودتان کمک خودتان را اعلام کنید.
وزیر: می دانید که پاکستان ملتی فقیر است و در یک مرحله حساس از تاریخ خود قرار دارد.ما مشکلات داخلی خود را داریم.ما همچنین به قدرتهای زیادی متکی هستیم.بخصوص درباره کمکهای اقتصادی برای ادامه حیات خودمان متکی به قدرتها هستیم. در یک مجموعه ملتهایی قرار داریم که روابط و جریانات دیپلماسی خاصی است که باید دولتهای مستقل تعقیب کنند.اگر چه عواطف ما با ملت ایران است ولی ما قادر نیستیم که در مسائل داخلی ایران دخالت کنیم.اما اگر آیت الله حس می کنند که ما به نحوی می توانیم کمک کنیم که بین دو طرف وساطت شود حاضریم این را انجام دهیم.
امام: قضیه شاه طوری نیست که قابل وساطت باشد.شاه با تمام قوا در طول سی و چند سال ملت ایران را هم چپاول کرده است و هم جنایات فوق العاده وارد کرده است.امروز ملت ایران با بیداری و هوشیاری به پا خاسته است.و حقوق اولیه بشر را که آزادی و استقلال است طلب می کند و شاه هیچ پایگاهی در ایران ندارد و هیچ قابل مصالحه نیست اعمالی که این شخص کرده است و یا جنایاتی را که این آدم کرده است به ایران، نمی توانیم در یک جلسه و یا دو جلسه بیان کنیم.باید خود شما به وسیله سفارتخانه های خودتان که دارید استفسار کنید از قضایای ایران، که بدون شک بفهمید ملت یک حق مشروع را مطالبه می کند و شاه شروعیت خود را از دست داده است و به نظر من از اول سلطه او و پدرش مشروع نبوده است در ایران.من از خدای بزرگ می خواهم که دولت مسلم پاکستان که ملت مسلم پاکستان به آمال انسانی و اسلامی خود برسد و راه استقلال و آزادی را بیابد و همان طور که ملت ایران برای به دست آوردن آن قیام کرده اند، ملت آنجا هم به دست آورد آنچه می خواهد.
وزیر: اطلاعات ما حاکی است که در وضعیت کنونی ایران هزاران و صدها هزار از مردم ایران زحمات طاقت فرسایی را تحمل می کنند.اینها تمامی برادران شیعه ما هستند.به موجب آمار و اخبار، زندگی عادی مردم از دهات و شهرها برهم خورده است. فقدان غذا، توقف وسایل حمل و نقل، زندگی را به تمام معنا متوقف ساخته است.این آگاهی و احساس است که برادران شیعه را وادار می کند که قد علم کنند و یک راه حلی را بررسی کرده و ارائه دهند.
من عضو کابینه هستم.اطلاعاتی در دسترس ما هست که اگر اجازه بدهید بیان کنم.
بین آمریکا و روسیه یک تفاهمی شده است و روسیه (در ایران) دخالت در اوضاع نخواهد کرد.لذا جنگ با قدرت آمریکا آسان نخواهد بود.ممکن است قدم به قدم جلو رفت، که از طریق آن، یک همکاری مختصری با دولت، در این مرحله، به منظور آشنا شدن مردم با اداره مملکت و مشکلات به عمل آید به طوری که زندگی عادی مردم بر هم نخورد و مردم که از گرسنگی می میرند از این فاجعه نجات یابند.
امام: اما اینکه وسایل زندگی مردم مختل شده است، این شاه است که همه را مختل کرده است.نفت مستخرج و ذخیره شده برای مدتی داریم به موجب اطلاعات موثق.اما شاه نمی گذارد که نفت ما به خود ما برسد.مقداری نفت هم که خارج می شود برای مصارف داخلی، به اسرائیل، می گویند داده شده است.انبارهای گندم را بعد از نیمه شب مامورین دولت می برند برای ذخیره که مردم را به زحمت بیندازند.و مسایل دیگر را هم خود آنها اسباب این هستند که سختی پیش بیاورند.اما ملت ما تمامی این سختیها را تحمل می کند تا به اهداف خود برسد.اما تفاهم او با دولت (آمریکا و انگلیس) برای دخالت در امور داخلی ما، این سابقه هم دارد. و دخالت اگر مقصود نظامی است چنین تفاهمی ممکن نیست حاصل شود.اگر جور دیگری است، آمریکا همه گونه دخالتها کرده است.ما می خواهیم دست او را قطع کنیم.این قیام یک قیام اسلامی است.اگر زحمت ببینیم، شکست ببینیم برای خدا و اسلام است و ما مامور خواهیم بود، ما همان منطق مسلمین صدر اسلام را که اگر در جنگ با کفار کشته شویم به بهشت می رویم و اگر بکشیم به بهشت می رویم، همان منطق را داریم.شاه ناگوارتر است از دخالت دیگران در ما.دیگران اگر با زور و اسلحه دخالت کنند نمی توانند در ایران ادامه بدهند.چنانچه در تاریخ تجربه شده است بین ملتهای مهاجم.ملت زیر بار هیچ مصالحه ای با شاه نمی رود. آنقدر جنایات دیده است که نه راضی به دخالت اجانب باشد نه به بودن شاه.
وزیر: من منظورم دخالت نظامی نیست.روشن شود.به موجب اخبار ما، شاه به هیچ قیمتی حاضر به عقب نشینی نیست.ارتش پشتیبان شاه خواهد ماند و ادامه خواهد داد.روشن است و ما می دانیم که فشار بر مردم زیاد است.به موجب اطلاعات ما شاه آماده است که در این مرحله شرایطی را بپذیرد.بنابراین اگر بشود یک راهی را به صورتی برای همکاری (پیدا کرد) و با اهداف زودرس در ذهن شاید در یک مرحله طولانی تری به اهداف برسید.اما با کشتار کمتر و فشار کمتر بر مردم.ما معتقدیم که شاه آماده است که تفاهمی بکند.
امام: شما شاه را به اندازه من نمی شناسید.من او را بزرگ کرده ام.خوب او را می شناسم.او برای اول بار نیست که واسطه درست کرده است.واسطه ای درست کرده است که حتی قوای نظامی را به تو می دهم.تمامی دولت را به شما تسلیم می کنم و (من - یعنی شاه) سلطان باشم و دخالتی در امور نکنم.اما من او را خوب می شناسم، شما او را نمی شناسید.او حیله کرده است می خواهد ما و شما را اغفال کند.می خواهد با وساطت شما به زندگی جنایت بار خود ادامه دهد و این قیامی که اسلامی است و در ایران برپا شده است متوقف کند و با تمام قوا به جنگ اسلام و مسلمین برخیزد.او به قلدری و جنایت کاری عادت کرده است از بچگی.نظیر افیونی شده است که نمی تواند آن را از دست بدهد.شما توجه کنید به این معنا که وساطت از کسی که به قولش اعتماد نیست و فقط برای اغفال است نکنید، و معذوریم که وساطت شما را در این موضوع قبول کنیم.ملت ایران نمی تواند شاه را قبول کند وساطت توسط اشخاصی نظیر ملک حسین و ملک حسن و حالا هم شماها جز برای تحکیم قدرت خودش و ادامه خیانتها و جنایات بر ملت نیست.و برای مامسئولیت الهی است اگر با او یک مسالمت و همراهی کنیم.ما اگر بنا باشد شکست بخوریم با دست خودمان خودمان را شکست نخواهیم داد، اگر با نظامی و زور باشد، با دست خودمان ما به این خیانتکاری اجازه ادامه ندهیم!
وزیر: من توسط شاه فرستاده نشده ام که وساطت کنم وقتی که به او (قصد سفرم را) گفتم و اجازه گرفتم که به دیدار شما بیایم، ژنرال ضیاء این پیشنهاد را مطرح کرد.وضعیت ایران روی شیعیان پاکستان، هم اثر می گذارد.ما اقلیتی هستیم.وضعیت ایران شیعیان را ضعیف می کند.این افکار است که مرا وادار کرده است بیایم و ضمن ادای احترام، تبادل نظر کنیم.من آنچه را آیت الله گفتند می بینم و احساس او را می بینم.من گناهکار تنها کاری که می توانم بکنم دعاست.به هر حال امشب ساعت یک می روم به ژنو بعد دو روز در لندن با فامیلم.بعد برگشت به پاکستان.اگر آیت الله در این فاصله مطلبی به نظرشان رسید و اگر کاری هست که از دستمان بر می آید اطلاع دهند چه شخصا و چه دولتمان رسما در خدمت شما حاضریم.
امام: از حسن نیت شما متشکرم.لکن این نکته که قیام ما شیعه پاکستان را تضعیف می کند خلاف اطلاعات ما از اقشار شیعه نشین است.در همه اقشار شیعه نشین جنبشی پیدا شده است که ما امیدواریم آن جنبش موجب آن بشود از گرفتاریهایی که ملتها تاکنون داشته اند بیرون بروند.بلکه قضیه، قضیه شیعه نیست.قضیه مسلمین است.ما از جاهای مختلف که ممالک اسلامی بوده است مطلع هستیم.به ما اطلاع داده اند که قیام ایران یک بیداری در جاهای دیگر در ملت عرب، در جاهای دیگر به واسطه این قیام یک بیداری پیدا شده است که امید است که اگر به نتیجه برسد سایر اقشار هم به مقاصد انسانی خودشان برسند.
و من از خدای تبارک و تعالی توفیق خدمت می خواهم.و توفیق شما و دیگران را در خدمت به اسلام و ملت اسلام خواستارم.
وزیر: خیلی متشکرم و مفتخرم که به حضورتان رسیدم.وضعیت شیعیان در پاکستان به دلیل پول زیادی که سعودی خرج می کند خوب نیست.دعای من آن است که ایران قویتر از گذشته بشود و این قدرت وضعیت شیعه را در پاکستان تشویق و تقویت کند.من می دانم نهضت ایران اسلامی است.اما در پاکستان ما اقلیت هستیم و انقلاب ایران روی ما تاثیر زیادی می گذارد.
امام: ما امیدواریم که وضعیت ایران به یک نحوی بشود که تقویت بنماید سایر شیعیان را در اقطار دیگر و ما هم از شما امید دعا داریم.به ما دعا کنید که در این نهضت موفق بشویم.
دیدار و مذاکره راسل کر، عضو مجلس عوام انگلیس با امام خمینی
«راسل کر» نماینده پارلمان انگلیس (مجلس عوام) و عضو حزب کارگران کشور بود، با بسیاری از ایرانیان مقیم انگلیس و نیز دانشجویان ایرانی آشنایی داشته و دارد.راسل کرد، در دوران رژیم شاه، در چند مورد به حمایت از مبارزین داخل ایران برخاست و بارها، در مورد نقض حقوق بشر در ایران و نیز فشار و شکنجه زندانیان سیاسی اعتراضات گسترده ای به عمل آورد.وی در اواسط نوامبر توسط کمال خرازی معرفی شد و برای دیدار و گفتگو با امام به نوفل لوشاتو آمد.
متن زیر خلاصه گفتگوی راسل کر و امام خمینی است که به وسیله دکتر یزدی یادداشت شده است:
«راسل کر: در آمریکا و انگلیس تبلیغات زیادی می شود که اگر خمینی در ایران پیروز شود، مملکت را 500 سال به عقب خواهد برد. می گویند حرکت شما ارتجاعی و قدیمی است.برنامه ضد مدرن کردن ایران توسط شاه است.به نظر ما مهم است که جنبه های مترقی جنبش اسلامی معرفی شود.
من فرصت و امکان برای این معرفی را دارم، و آن را برای کمک به آینده ایران انجام می دهم.
امام: اینها که شنیده اید، در مطبوعات تماما تبلیغات شاه است.مبالغ زیادی برای آن خرج شده است برای حفظ شاه، خوب شما ملاحظه کنید فریاد مردم چیست؟ مردم ارتجاعی هستند؟ آیا فریاد استقلال طلبی و آزادیخواهی ارتجاعی است یا ادعای شاه.
حکومت اسلامی مساوی است با پیشگرایی و تمدن و ترقی، نه مخالف برای آن است.در زیر سلطه شاه مملکت رو به تنزل و ارتجاع است.جوانهای ما و فرهنگ ما را عقب نگه داشته است و نمی گذارند تحصیلات را تمام کنند.دانشگاههای ما ارتجاعی و وابسته هستند.نظام حاکم وابسته است به غیر و وابستگی ارتجاع است.اقتصاد ما شکست خورده به غیر وابسته است، ارتجاعی است.ما صنعت نداریم، مونتاژ است، نه روبه ترقی.ملت مستقل، مملکت مستقل، اقتصاد مستقل را ما می خواهیم، اما شاه مانع است.ما و ملت علیه شاه قیام کرده است برای آنکه او مملکت را ارتجاعی کرده است نه ما.ما ارتجاعی هستیم؟ شاه مرتجع است.الحال احکام قرون وسطایی را در مملکت ما اجرا می کنند.
راسل کر: وضع حقوق بشر در آینده ایران چگونه خواهد بود؟ برای ساواک چه فکری کرده اید؟ امام: ساواک، خیر لازم نیست.فشار نخواهد بود.ساواک جز ظلم و تعدی و فشار بر ملت نداشته، در حکومت اسلامی نخواهد بود.حکومت اسلامی مبنی بر حقوق بشر و ملاحظه آن است.هیچ سازمانی و حکومتی به اندازه اسلام ملاحظه حقوق بشر را نکرده است.
آزادی و دموکراسی به تمام معنا در حکومت اسلامی است.شخص اول حکومت اسلامی با آخرین فرد مساوی است در امور.
راسل کر: دشمنان شما، ادعا می کنند که حقوق زنان در حکومت اسلامی از بین می رود: حقوق کنونی که زنان در زمان شاه به دست آورده اند در آینده از بین می رود.من خودم البته باور ندارم.شما چه نظری دارید؟
امام: زنها در حکومت اسلامی آزادند.حقوق آنها، مثل حقوق مردها.اسلام زن را از قید اسارت مردها بیرون آورد و آنها را همردیف مردها قرار داده است.تبلیغاتی که علیه ما می شود برای انحراف مردم است.اسلام همه حقوق و امور بشر را تضمین کرده است.الآن از فشار حکومت در ایران، آزادی نه برای مرد است و نه برای زن.در اسلام برای همه هست.
راسل کر: آزادی شیعه چه مفهومی دارد؟ یکی از آیت الله ها در قم، برادر شما به یکی از اعضای گروه ما در مورد ارزشهای آزاد انسان، یک جواب بسیار روحانی داد، خیلی جذاب.
امام: یکی از مبانی اختصاصی شیعه، مبارزه با ظلم و دولتهای ظالم است.دیکتاتوری از اول پیدایش و بروز آن، شیعه علیه آن زور و ستم مبارزه کرده اند.کشته دادند، فداکاری کردند.و مذهب شیعه با خون خود آزادی بشر را تضمین کرده است.در سایر مذاهب، مذهبی مثل شیعه نیست که قیام علیه باطل بنماید، این از خصوصیت بارز شیعه است.
راسل کر: آیا راه حل دیگری جز شاه می بینید؟
امام: هیچ امیدی نیست ولو با اصلاح شاه.نه ملت و نه اسلام اجازه نمی دهد جرایم رژیم شاه خیلی است.
راسل کر: ماهیت رابطه شما با جبهه ملی چیست؟ اخیرا شما با آنها ملاقات داشته اید؟
امام: ما با جبهه هیچ رابطه ای نداریم.فقط سنجابی آمد و ما مسائل خودمان را به ایشان، نه به عنوان جبهه، گفتیم و ایشان هم پذیرفتند.
راسل کر: تعجب می کنم، آنها در اکثر موارد شما را رهبر می دانند.رهبر مذهبی و سیاسی.چرا این قدر فاصله وجود دارد؟ امام: قضیه فاصله نیست.مرا ملت به رهبری پذیرفته است.من رهبر جبهه نیستم.رهبر مذهبی، که مبنای مذهب بر سیاست است ایرانیها پذیرفته اند، و لذا آنها به شما پیش خود گفته اند.
راسل کر: رل شما دوگانه است.رهبر شیعه و رهبر سیاسی، مبارزه علیه شاه و فاشیستها و نظامیها.اما باید شما در میان همه طبقات دوستانی داشته باشید، دارای مناطق نفوذ هستید.اینها اشخاص مهمی هستند.باید به آنها قدرت داد.چرا نباید روابط نزدیکتری داشته باشید با سنجابی و فروهر که همه در یک جهت با شما حرکت می کنند.
امام: ما با تمامی اهالی ایران روابط مساوی داریم برای هیچ رهبر سیاسی و مذهبی اتصال به یک جبهه خاص درست نیست.با تمام ملت رابطه را برقرار می سازیم.رابطه خاص مخالف مصالح است.
راسل کر: شما به دوستان سیاسی خوبی احتیاج دارید.و در یک جنگ بسیار سختی به این گونه افراد احتیاج دارید.
امام: البته ما به همه افراد سیاسی احتیاج داریم، نیاز داریم.با یک گروه خاصی رابطه نداریم.همه ایران یک دست است و همه با هم می خواهند انجام بدهند و چون امت می خواهد.همه داخل آن هستند.و با همراهی همه پیش می روند.
راسل کر: برنامه آینده برای مملکت چیست؟ آیا یک برنامه سوسیالیستی است؟
امام: خیر، نه رنگ سوسیالیستی و نه کمونیستی.برنامه مستقل مبنی بر عدالت، دموکراسی و قانون اساسی آن هم قانون اساسی خاص خودش...
راسل کر: سوسیالیسم به معنای ما مکتب عمومی است.
امام: قوانین اسلام اگر عملی شود حاصل آن عدالت اجتماعی است بدون آنکه مفاسد سایر سیستمها را داشته باشد.
راسل کر: درباره دولت انگلیس چه نظری دارید؟
امام: نظریات ما، بدبختیهای شرق عمدتا و ایران خصوصا، از این سه دولت آمریکا، انگلیس و شوروی است، و اینها هستند که رضاخان و محمد رضا را بر ما مسلط کردند.و ما می خواهیم از زیر سلطه آنها بیرون بیاییم.
ملت قیام کرده است برای خروج از سلطه.چیزی را که یک ملت خواست عملی خواهد کرد.
راسل کر: ارتباط شما با آفریقای جنوبی و نفت ایران در دنیای سوم چگونه خواهد بود.
امام: علی رغم سیاستهای گذشته در رژیم شاه.
راسل کر: اگر پیروز بشوید روابط شما با انگلیس چگونه خواهد بود؟
امام: ما جنگی با ملت انگلیس نداشته و نداریم.این دولتهای متعدی هستند، اگر با حسن نیت و احترام با ما رفتار کنند، ما هم همین قسم با آنها رفتار خواهیم کرد.»
پی نوشت ها:
1. از یادداشتهای دکتر ابراهیم یزدی.
2. منظور تشییع جنازه دکتر نجات اللهی است که طی آن ارتش به مردم حمله کرد و موجب کشتار جدیدی شد.
3. ایران، بر قله آتشفشان.
4. از یادداشتهای دکتر ابراهیم یزدی.