ماهان شبکه ایرانیان

صبر در روایات‏

منابع مقاله: کتاب : تفسیر و شرح صحیفه سجادیه جلد ششم نوشته: حضرت آیت الله حسین انصاریان   از حضرت صادق علیه السلام روایت شده: الصَّبْرُ رَأْسُ الإْیمانِ

 

منابع مقاله:

کتاب : تفسیر و شرح صحیفه سجادیه جلد ششم

نوشته: حضرت آیت الله حسین انصاریان

 

از حضرت صادق علیه السلام روایت شده:

الصَّبْرُ رَأْسُ الإْیمانِ. «1»

صبر و شکیبایى سرِ ایمان است.

و نیز فرمود:

الصَّبْرُ مِنَ الإْیمانِ بِمَنْزِلَةِ الرَّأْسِ مِنَ الْجَسَدِ، فَإذا ذَهَبَ الرَّأْسُ ذَهَبَ الْجَسَدُ، کَذلِکَ إذا ذَهَبَ الصَّبْرُ ذَهَبَ الإْیمانُ. «2»

صبر نسبت به ایمان به منزله سر است نسبت به بدن، پس چون سر برود تن هم مى رود، همچنین وقتى صبر رفت ایمان هم رفته است.

حضرت باقر علیه السلام فرموده است:

الصَّبْرُ صَبْرانِ: صَبْرٌ عَلَى الْبَلاءِ حَسَنٌ جَمیلٌ، أفْضَلُ الصَّبْرَیْنِ الْوَرَعُ عَنِ الْمَحارِمِ. «3»

صبر، بر دو نوع صبر است: صبر بر بلا، که نیکو و زیباست و بهترین دو صبر، ورع از محرّمات است.

امام صادق علیه السلام در روایتى طولانى و مهم به حفص بن غیاث فرمود:

اى حفص! هر کس صبر کند، اندکى صبر کرده (زیرا زمان اقامت انسان در دنیا بسیار کم است) و هر که جزع و بیتابى کند، اندکى بیتابى کند.

سپس فرمود: اى حفص! در کار و برنامه ات صبر پیشه کن؛ زیرا خداوند محمّد صلى الله علیه و آله را مبعوث کرد و او را به صبر و نرمش دستور داد و فرمود:

وَ اصْبِرْ عَلَى مَا یَقُولُونَ وَ اهْجُرْهُمْ هَجْرًا جَمِیلًا* وَ ذَرْنِى وَ الْمُکَذّبِینَ أُوْلِى النَّعْمَةِ وَ مَهّلْهُمْ قَلِیلًا» «4»

و بر گفتار [و آزار] مشرکان شکیبا باش و از آنان به شیوه اى پسندیده دورى کن،* و مرا با تکذیب کنندگان توانگر و نازپرورده واگذار و آنان را اندکى مهلت ده.

وَ لَاتَسْتَوِى الْحَسَنَةُ وَ لَاالسَّیّئَةُ ادْفَعْ بِالَّتِى هِىَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِى بَیْنَکَ وَ بَیْنَهُ عَدَ وَةٌ کَأَنَّهُ وَلِىٌّ حَمِیمٌ* وَ مَا یُلَقَّیهَآ إِلَّا الَّذِینَ صَبَرُواْ وَ مَا یُلَقَّیهَآ إِلَّا ذُو حَظّ عَظِیمٍ» «5»

نیکى و بدى یکسان نیست. [بدى را] با بهترین شیوه دفع کن؛ [با این برخورد متین و نیک ] ناگاه کسى که میان تو و او دشمنى است [چنان شود] که گویى دوستى نزدیک و صمیمى است.* این بهترین شیوه را جز کسانى که [در زمینه خودسازى و تزکیه ] پایدارى کردند، نمى یابند، و جز کسانى که بهره بزرگى [از ایمان و تقوا] دارند به آن نمى رسند.

پس رسول خدا صلى الله علیه و آله در برابر آنهمه شداید و مصایب صبر کرد تا به او تهمت هاى بزرگى زدند: ساحر، مجنون، کذّاب. از آن پس سینه او تنگ شد و دلتنگى عجیبى به خاطر بدبختى مردم براى او آمد، خداوند عزّ و جلّ فرمود:

وَ لَقَدْ نَعْلَمُ أَنَّکَ یَضِیقُ صَدْرُکَ بِمَا یَقُولُونَ* فَسَبّحْ بِحَمْدِ رَبّکَ وَ کُن مّنَ السجِدِینَ» «6»

ما مى دانیم که تو از آنچه [مشرکان ] مى گویند، دلتنگ مى شوى.* پس [براى دفع دلتنگى ] پروردگارت را همراه با سپاس و ستایش تسبیح گوى و از سجده کنان باش.

باز هم با کمال وقاحت او را تکذیب نموده و متّهم کردند، چنانکه از آن وضع غمناک شد، خداى عزّ و جلّ اینچنین او را دلدارى داد:

قَدْ نَعْلَمُ إِنَّهُ لَیَحْزُنُکَ الَّذِى یَقُولُونَ فَإِنَّهُمْ لَایُکَذّبُونَکَ وَلکِنَّ الظلِمِینَ بَایتِ اللَّهِ یَجْحَدُونَ* وَلَقَدْ کُذّبَتْ رُسُلٌ مّن قَبْلِکَ فَصَبَرُواْ عَلَى مَا کُذّبُواْ وَأُوذُواْ حَتَّى أَتهُمْ نَصْرُنَا وَلَا مُبَدّلَ لِکَلِمتِ اللَّهِ وَلَقَدْ جَآءَکَ مِن نَّبَإِىْ الْمُرْسَلِینَ» «7»

آنچه را کافران و مشرکان [بر ضد قرآن و تو] مى گویند مى دانیم که تو را غمگین مى کند. پس آنان تو را تکذیب نمى کنند، بلکه ستمکاران آیات خدا را تکذیب مى نمایند.* مسلماً پیش از تو رسولانى تکذیب شدند [و مورد آزار قرار گرفتند] و بر تکذیب و آزارى که دیدند، شکیبایى ورزیدند تا یارى ما به آنان رسید، [تو نیز شکیبایى کن تا یارى ما به تو برسد. این سنّت خداست،] و سنّت هاى خدا را تغییر دهنده اى نیست. و قطعاً بخشى از سرگذشت پیامبران [در آیاتى که پیش از این نازل شده ] به تو رسیده است.

اى حفص! پیامبر خود را به صبر و شکیبایى گرفت و آنان جنایت را از حد گذراندند، خدا را به زبان آوردند و او را تکذیب کردند، پیامبر فرمود: من بر خودم و خاندانم و آبرویم صبر کردم و بر معبود خود صبر نتوانم.

خداى عزّ و جلّ این آیت بر او فرستاد:

وَ لَقَدْ خَلَقْنَا السَّموَ تِ وَالْأَرْضَ وَ مَا بَیْنَهُمَا فِى سِتَّةِ أَیَّامٍ وَ مَا مَسَّنَا مِن لُّغُوبٍ* فَاصْبِرْ عَلَى مَا یَقُولُونَ» «8»

همانا ما آسمان ها و زمین و آنچه را میان آنهاست در شش روز آفریدیم، و هیچ رنج و درماندگى به ما نرسید.* پس [بر آزار مشرکان ] شکیبا باش.

پیامبر در هر حال صبر کرد تا مژده عترت که پس از او امامان هدایتند به او داده شد و آنها را هم خداوند متعال توصیف به صبر کرد:

وَ جَعَلْنا مِنْهُمْ أئِمَّةً یَهْدُونَ بِأمْرِنا لَمّا صَبَرُوا وَ کانُوا بِآیاتِنا یُوقِنونَ» «9»

و برخى از آنان را چون [در برابر مشکلات، سختى ها و حادثه هاى تلخ و شیرین ] صبر کردند و همواره به آیات ما یقین داشتند، پیشوایانى قرار دادیم که به فرمان ما [مردم را] هدایت مى کردند.

پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود:

صبر از ایمان چون سر براى بدن است. «10» خداوند عزّ و جلّ از او قدردانى کرد و این آیه را براى او فرستاد:

وَأَوْرَثْنَا الْقَوْمَ الَّذِینَ کَانُواْ یُسْتَضْعَفُونَ مَشرِقَ الأْرْضِ وَمَغرِبَهَا الَّتِى برَکْنَا فِیهَا وَتَمَّتْ کَلِمَتُ رَبّکَ الْحُسْنَى عَلَى بَنِى إِسْرَ ءِیلَ بِمَا صَبَرُواْ وَ دَمَّرْنَا مَا کَانَ یَصْنَعُ فِرْعَوْنُ وَقَوْمُهُ وَمَا کَانُواْ یَعْرِشُونَ» «11»

و به آن گروهى که همواره ناتوان و زبونشان شمرده بودند، نواحى شرقى و غربى آن سرزمین را که در آن [از جهت فراوانى نعمت، ارزانى و حاصل خیزى ] برکت قرار داده بودیم، بخشیدیم؛ و وعده نیکوتر و زیباتر پروردگارت بر بنى اسرائیل به [پاداش ] صبرى که [بر سختى ها و بلاها] کردند تحقّق یافت، و آنچه را که همواره فرعون وفرعونیان [از کاخ و قصرهاى مجلّل ] و سایه بان هاى خوش نشین مى افراشتند، نابود کردیم.

رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود: این مژده و انتقام است. و خداى عزّ و جلّ براى او نبرد با مشرکان را مباح کرد و این آیه را فرستاد:

فَإِذَا انسَلَخَ الأْشْهُرُ الْحُرُمُ فَاقْتُلُواْ الْمُشْرِکِینَ حَیْثُ وَجَدتُّمُوهُمْ وَخُذُوهُمْ وَاحْصُرُوهُمْ وَاقْعُدُواْ لَهُمْ کُلَّ مَرْصَدٍ فَإِن تَابُواْ وَأَقَامُواْ الصَّلَوةَ وَ ءَاتَوُاْ الزَّکَوةَ فَخَلُّواْ سَبِیلَهُمْ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِیمٌ» «12»

پس هنگامى که ماه هاى حرام سپرى شود، مشرکان را هر جا یافتید، بکشید و به اسیرى بگیرید و محاصره کنید و در هر کمین گاهى به کمین آنان بنشینید؛ ولى اگر توبه کردند و نماز را بر پا داشتند و زکات پرداختند، پس آزادشان گذارید؛ زیرا خدا بسیار آمرزنده و مهربان است.

وَاقْتُلُوهُمْ حَیْثُ ثَقِفْتُمُوهُمْ وَأَخْرِجُوهُم مّنْ حَیْثُ أَخْرَجُوکُمْ وَ الْفِتْنَةُ أَشَدُّ مِنَ الْقَتْلِ» «13»

و آنان را [که از شرک و کفر و هیچ ستمى بازنمى ایستند] هر کجا یافتید، به قتل برسانید و از جایى که شما را بیرون کردند بیرونشان کنید و فتنه [که شرک، بت پرستى، بیرون کردن مردم از خانه و کاشانه و وطنشان باشد] از قتل وکشتار بدتر است.

خداوند آنها را به دست رسول خدا صلى الله علیه و آله و دوستانش کشت و ثواب صبرش را براى او مقرّر داشت با آنچه در آخرت برایش ذخیره کرد. هر که صبر کند و تقرّب به خدا جوید، از دنیا نرود تا خدا دیده او را درباره دشمنانش روشن کند، با آنچه در آخرت براى او ذخیره کند. «14» از حضرت صادق علیه السلام روایت شده:

إذا کانَ یَوْمُ الْقِیامَةِ یَقُومُ عُنُقٌ مِنَ النّاسِ فَیَأْتُونَ بابَ الْجَنَّةِ فَیُقالُ: مَنْ أنْتُمْ؟ فَیَقُولُونَ: نَحْنُ أهْلُ الصَّبْرِ، فَیُقالُ لَهُمْ: عَلى ما صَبَرْتُمْ؟ فَیَقُولُونَ:

کُنّا نَصبِرُ عَلى طاعَةِ اللَّهِ، وَ نَصْبِرُ عَنْ مَعاصِى اللَّهِ. فَیَقُولُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ:

صَدَقُوا، أدْخِلُوهُمُ الْجَنَّةَ. وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ: «15»

إنَّما یُوفَّى الصّابِرُونَ أجْرَهُمْ بِغَیْرِ حِسابٍ» «16»

چون روز قیامت شود گروهى از مردم برخیزند و به سوى درِ بهشت روند، به آنان گفته شود: کیستید؟ پاسخ دهند: اهل صبر، سؤال شود: بر چه صبر کردید؟

جواب دهند: بر انجام طاعت حق و دورى از معصیت خدا. پس پروردگار مى فرماید: راست گفتند، آنان را وارد بهشت نمایید. و این است قول خداى عزّ و جلّ «همانا کامل داده مى شود اجر صابران بدون حساب.»

حضرت مولا على بن ابى طالب علیه السلام فرمود:

الصَّبْرُ صَبْرانِ: صَبْرٌ عِنْدَ المُصیبَةِ حَسَنٌ جَمیلٌ، وَ أحْسَنُ مِنْ ذلِکَ الصَّبْرُ عِنْدَما حَرَّمَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَیْکَ. وَ الذّکْرُ ذِکْرانِ: ذِکْرُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عِنْدَ الْمُصیبَةِ، وَ أفْضَلُ مِنْ ذلِکَ ذِکْرُاللَّهِ عَنْدَما حَرَّمَ اللَّهُ عَلَیْکَ فَیَکُونُ حاجِزاً. «17»

صبر دو نوع صبر است: صبر در مصیبت که خوب و پسندیده است و بهتر از آن صبرى است که در برابر آنچه خداوند حرام کرده به خرج دهى تا از ارتکاب گناه در امان بمانى.

و یاد دو نوع یاد است: یاد خدا در وقت مصیبت و برتر از آن یاد خداست در برابر آنچه خدا بر تو حرام کرده تا آن یاد مانع تو از کار حرام شود.

حضرت باقر علیه السلام مى فرماید:

لَمّا حَضَرَتْ عَلِىَّ بْنَ الْحُسَیْنِ الْوَفاةُ ضَمَّنِى إلى صَدْرِهِ وَ قالَ: یا بُنَىَّ، اوصیکَ بِما أوْصانى بِهِ أبى حینَ حَضَرَتْهُ الْوَفاةُ وَ بِما ذَکَرَ أنَّ أباهُ أوْصاهُ بِهِ: یا بُنَىَّ، إصْبِرْ عَلَى الْحَقِّ وَ إنْ کانَ مُرّاً. «18»

زمانى که حضرت علىّ بن الحسین را وقت وفات رسید مرا به سینه گرفت و فرمود: پسرم، تو را به آنچه که پدرم حضرت سیّدالشهداء به وقت رسیدن شهادت وصیت کرد سفارش مى کنم و بدانچه یادآور شد که پدرش به او وصیت کرده و آن این است: فرزندم بر آنچه حقّ است صبر کن گرچه تلخ باشد.

امام صادق علیه السلام مى فرماید:

إنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أنْعَمَ عَلى قَوْمٍ فَلَمْ یَشْکُرُوا فَصارَتْ عَلَیْهِمْ وَبالًا، وَ ابْتَلى قَوْماً بِالْمَصائِبِ فَصَبَرُوا فَصارَتْ عَلَیْهِمْ نِعْمَةً. «19»

خداوند عزّو جلّ بر مردمى نعمت داد پس شکر نکردند، براى آنان وبال شد و مردمى را گرفتار کرد پس صبر نمودند، براى آنان نعمت شد.

و نیز فرمود:

مَنِ ابْتُلِىَ مِنَ الْمُؤْمِنینَ بِبَلاءٍ فَصَبَرَ عَلَیْهِ کانَ لَهُ مِثْلُ أجْرِ ألْفِ شَهیدٍ. «20»

هر مؤمنى که گرفتار شود و بر آن گرفتارى صبر کند، براى او مانند اجر هزار شهید است.

و نیز فرمود:

اصْبِرُوا عَلَى الدُّنْیا فَإنَّما هِىَ ساعَةٌ، فَإنَّ ما مَضى مِنْهُ لا تَجِدُ لَهُ ألَماً وَ لا سُرُوراً، وَ ما لَمْ یَجِى ءْ فَلا تَدْرى ما هُوَ، وَ إنَّما هِىَ ساعَتُکَ الَّتى أنْتَ فیها، فَاصْبِرْ فیها عَلَى طاعَةِ اللَّهِ، وَاصْبِرْ فیها عَنْ مَعْصِیَةِ اللَّهِ. «21»

در این مدّت زمانى که در دنیا هستید بر حوادث و بلاها و طوفان ها و پیشامدهایش صبر کنید که دنیا ساعتى بیش نیست؛ زیرا از گذشته آن الم و رنج و درد و سرور و خوشحالى نمى یابى، چون گذشته و رابطه اى اکنون با آن ندارى، نیامده را هم از آن بى خبرى، این تویى و ساعتى که در آن به سر مى برى، در این ساعت بر انجام طاعات و ترک محرّمات صبر کن.

فقیه بزرگ، شیخ مفید، نقل مى کند:

أتى رَجُلٌ أبا عَبْدِاللَّهِ علیه السلام فَقالَ لَهُ: یَابْنَ رَسُولِ اللَّهِ، أوْصِنى، فَقالَ: لایَفْقِدُکَ اللَّهُ حَیْثُ أمَرَکَ، وَ لا یَراکَ حَیْثُ نَهاکَ. قالَ: زِدْنى، قالَ: لا أجِدُ. «22»

مردى به محضر مبارک حضرت صادق علیه السلام آمد و عرضه داشت: مرا سفارش فرما. امام علیه السلام فرمود: خداوند تو را تارک عبادت و آلوده به گناه نبیند.

عرضه داشت بیشتر بفرمایید، فرمود: غیر از این نیست.

امام صادق علیه السلام مى فرماید:

امیرالمؤمنین علیه السلام به مسجد درآمد، ناگاه مردى را غمناک و سر به گریبان دید، به او فرمود: در چه حالى؟ چه خبر است؟ تو را چه مى شود؟ عرضه داشت: پدر و مادر و برادرم مرده اند، مى ترسم، زهره ترک شوم!

حضرت به او فرمود: بر تو باد به تقوا و صبر، تا فرداى قیامت با این دو سرمایه به محضر حق شرفیاب شوى.

صبر در امور چون سر است از تن، چون سر از تن جدا گردد تن فاسد شود و چون در کارها صبر نباشد همه کارها فاسد گردد. «23» امیرالمؤمنین علیه السلام از رسول خدا صلى الله علیه و آله روایت مى کند:

الصَّبْرُ ثَلاثَةٌ: صَبْرٌ عِنْدَ الْمُصیبَةِ، وَ صَبْرٌ عَلى الطّاعَةِ، وَ صَبْرٌ عَنِ الْمَعْصِیَةِ. فَمَنْ صَبَرَ عَلَى الْمُصیبَةِ حَتّى یَرُدَّها بِحُسْنِ عَزائِها کَتَبَ اللَّهُ لَهُ ثَلاثَمِائَةِ دَرَجَةٍ، ما بَیْنَ الدَّرَجَةِ إلَى الدَّرَجَةِ کَما بَیْنَ السَّماءِ إلَى الأْرْضِ. وَ مَنْ صَبَرَ عَلَى الطّاعَةِ کَتَبَ اللَّهُ لَهُ سِتَّمِائَةِ دَرَجَةٍ ما بَیْنَ الدَّرَجَةِ إلَى الدَّرَجَةِ کَما بَیْنَ تُخُومِ الأْرْضِ إلَى الْعَرْشِ. وَ مَنْ صَبَرَ عَنِ الْمَعْصِیَةِ کَتَبَ اللَّهُ لَهُ تِسْعَمِائَةِ دَرَجَةٍ، ما بَیْنَ الدَّرَجَةِ إلَى الدَّرَجَةِ کَما بَیْنَ تَخُومِ الأْرْضِ إلى مُنْتَهَى الْعَرْشِ. «24»

صبر سه صبر است: صبر بر مصیبت و صبر بر طاعت و صبر از گناه. هر که در مصیبت صبر کند تا آن را به تسلّى خوبى جواب گوید خداوند برایش سیصد درجه نویسد که میان هر درجه تا درجه دیگر به مانند میان آسمان است تا زمین. و هر که بر طاعت صبر کند، خداوند برایش ششصد درجه نویسد که میان درجه اى تا درجه دیگر از عمق زمین است تا عرش. و هر که بر معصیت صبر کند، خدا برایش نهصد درجه نویسد که میان هر درجه تا درجه دیگر از عمق زمین تا پایان عرش باشد.

 

کلام خواجه نصیرالدین طوسى درباره صبر

خواجه نصیرالدین طوسى در باب صبر مى فرماید:

«صبر، خوددارى از جزع به هنگام رنج و درد و حادثه و بلاست. دارنده این واقعیّت از امنیّت باطن برخوردار است و زبان شکایت از حضرت حق در حضور خلق ندارد و اعضاى او چون چشم و زبان و دست و پا از حرکات غیر عادى مصون است.» «25»

 

روایاتى دیگر در باب صبر

امام صادق علیه السلام مى فرماید:

آزاد، آزاد است در تمام حالاتش، اگر رنج و مشقّت و درد به او برسد بر آن صابر است و اگر مصایب کوبنده سنگین بر او حمله ور شوند دچار شکست نمى شود. او در اسارت و در چنگال دشمن و به وقت افتادن در بند بردگى دیگران آزاد است. به آزادى یوسف صدّیق امین، بندگى عزیز مصر و اسارت و قهر و غلبه دشمن و تاریکى چاه و آنچه به او رسید ضرر نزد. خداوند بزرگ از پى صبر یوسف بر او منّت نهاد تا جایى که جبّار سرکش مصر بنده او شد پس از آن که کوس مالکیت بر یوسف را مى نواخت، خداوند او را به پیامبرى انتخاب کرد و به سبب او بر امّتى رحمت آورد. اینچنین است استقامت و صبر که خیر و خوبى از پى دارد. اى شیعیان ما! صبر کنید و خویش را براى تحمّل صبر آماده نمایید تا به اجر و ثواب حضرت حق برسید. «26» حضرت مولى الموحدین علیه السلام فرمود:

ثَلاثٌ بِهِنَّ یَکْمُلُ الْمُسْلِمُ: التَّفَقُّهُ فِى الدّینِ، وَ التَّقْدیرُ فِى الْمَعیشَةِ، وَ الصَّبْرُ عَلَى النَّوائِبِ. «27»

سه چیز است که مسلمان به آن کامل مى شود: دین شناسى، اندازه نگاه داشتن در معیشت، صبر بر ناراحتى ها.

امیرالمؤمنین علیه السلام در وصیّت خود به محمد حنفیّه فرمود:

إیّاکَ وَ الْعُجْبَ، وَ سُوءَ الْخُلْقِ، وَ قِلَّةَ الصَّبْرِ، فَإنَّهُ لا یَسْتَقیمُ لَکَ عَلى هذِهِ الْخِصالِ الثَّلاثِ صاحِبٌ، وَ لایَزالُ لَکَ عَلَیْها مِنَ النّاسِ مُجانِبٌ. «28»

از خودبینى و بداخلاقى و کم صبرى بپرهیز، به حقیقت که با این سه خصلت مصاحب و یارى براى تو نخواهد ماند و به طور دائم مردم از تو کناره گیر خواهند بود.

حضرت زین العابدین علیه السلام فرمود:

أخَذَوا النّاسُ ثَلاثَةً مِنْ ثَلاثَةٍ: أخَذُوا الصَّبْرَ عَنْ أیُّوبَ علیه السلام، وَ الشُّکْرَ عَنْ نُوحٍ علیه السلام، وَ الْحَسَدَ عَنْ بَنى یَعْقُوبَ علیه السلام. «29»

مردم سه چیز را از سه نفر گرفتند: صبر را از ایّوب، شکر را از نوح و حسد را از فرزندان یعقوب.

امیرالمؤمنین علیه السلام از رسول خدا صلى الله علیه و آله روایت مى کند:

عَلامَةُ الصّابِرِ فى ثَلاثٍ: أوَّلُها أنْ لا یَکْسَلَ، وَ الثّانِیَةُ أنْ لا یَضْجَرَ، وَ الثّالِثَةُ أن لایَشْکُوَ مِنْ رَبِّهِ عَزَّ وَ جَلَّ، لِأَنَّهُ إذا کَسِلَ فَقَدْ ضَیَّعَ الْحَقَّ، وَ إذا ضَجِرَ لَمْ یُؤَدِّ الشُّکْرَ، وَ إذا شَکا مِنْ رَبِّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَقَدْ عَصاهُ. «30»

نشانه صابر در سه چیز است: اول: کسل و سست و بیحال نمى شود.

دوم: دلتنگ و بى قرار نمى گردد. سوم: از خداى خود شکایت نمى کند؛ زیرا اگر کسل شود حق را (که ادامه راه براى رسیدن به سعادت دنیا و آخرت است) ضایع مى کند و اگر دلتنگ گردد به شکر بر نمى خیزد و اگر از حضرت محبوب شکایت کند به راه عصیان رفته است.

امام صادق علیه السلام از امیرالمؤمنین علیه السلام روایت مى فرماید:

ثَلاثٌ مِنْ أبْوابِ الْبِرِّ: سَخاءُ النَّفْسِ، وَ طیبُ الْکَلامِ، والصَّبْرُ عَلَى الأْذى. «31»

سه چیز از موارد نیکى است: سخاوت، پاکیزگى سخن و صبر بر آزار مردم.

جابربن عبداللَّه انصارى از امیرالمؤمنین علیه السلام نقل مى کند:

مِنْ کُنُوزِ الجَنَّةِ الْبَرُّ، وَ اخْفاءُ الْعَمَلِ، وَ الصَّبْرُ عَلَى الرَّزایا، وَ کِتْمانُ الْمَصائِبِ. «32»

نیکى و پنهان داشتن عمل براى دورى از ریا و صبر بر ناراحتى ها و کتمان مصیبت ها از گنج هاى بهشت است.

امام صادق علیه السلام مى فرماید خداوند به داود خطاب کرد:

همنشینت در بهشت خلاده دختر أوس است، نزد او برو و این خبر را به او برسان و به جنّت بشارتش ده و او را آگاه کن که قرین تو در آخرت است.

داود در خانه او آمد و در کوبید، خلاده بیرون شد، داود فرمود: خلاده دختر اوسى؟ عرضه داشت آن که تو او را مى طلبى من نیستم. داود دوباره پرسید، گفت:

چرا خبر حق را در اختیارش گذاشت، خلاده گفت: شاید دیگرى باشد که با من تشابه اسمى دارد، داود گفت: به من دروغ گفته نشده و من هم دروغ نگفته ام، تو همانى.

خلاده گفت: به خدا قسم دروغ نمى گویم، واللَّه در خودم آنچه را گفتى نمى یابم.

داود فرمود: از باطنت به من خبر ده، عرضه داشت: دردى به من نمى رسد به هر صورت که باشد و مرضى عارضم نمى گردد و گرسنگى به من هجوم نمى آورد مگر این که صبر مى کنم و رفعش را از او نمى خواهم تا خود حضرت او، مشکلم را آسان نماید، من بر آنچه مى گذرد خدا را شکر و سپاس مى گویم. داود فرمود: به همین خاطر به آن مقام رسیده اى.

آنگاه حضرت صادق علیه السلام فرمود: به خدا قسم این است دینى که خداوند براى بندگان شایسته خود پسندیده است. «33»

 

پی نوشت ها:

 

______________________________
(1)- الکافى: 2/ 87، حدیث 1؛ وسائل الشیعة: 3/ 257، باب 76، حدیث 3568.

(2)- الکافى: 2/ 87، حدیث 2؛ وسائل الشیعة: 3/ 258، باب 76، حدیث 3573.

(3)- الکافى: 2/ 91، حدیث 14؛ وسائل الشیعة: 15/ 237، باب 19، حدیث 20371.

(4)- مزّمّل (73): 10- 11.

(5)- فصّلت (41): 34- 35.

(6)- حجر (15): 97- 98.

(7)- أنعام (6): 33- 34.

(8)- ق (50): 38- 39.

(9)- سجده (32): 24.

(10)- الکافى: 2/ 87، حدیث 2؛ بحار الأنوار: 18/ 183، باب 1، حدیث 13.

(11)- اعراف (7): 137.

(12)- توبه (9): 5.

(13)- بقره (2): 191.

(14)- الکافى: 2/ 88، حدیث 3؛ وسائل الشیعة: 5/ 261، باب 25، حدیث 20454.

(15)- وسائل الشیعة: 15/ 236، باب 19، حدیث 20368؛ الکافى: 2/ 75، حدیث 4.

(16)- زمر (39): 10.

(17)- الکافى: 2/ 90، حدیث 11؛ وسائل الشیعة: 15/ 237، باب 19، حدیث 20369.

(18)- وسائل الشیعة: 15/ 237، باب 19، حدیث 20370؛ الکافى: 2/ 91، حدیث 13.

(19)- الکافى: 2/ 92، حدیث 18؛ وسائل الشیعة: 3/ 259، باب 76، حدیث 3577.

(20)- الکافى: 2/ 92، حدیث 17؛ وسائل الشیعة: 3/ 255، باب 76، حدیث 3560.

(21)- وسائل الشیعة: 15/ 237، باب 19، حدیث 20372؛ الکافى: 2/ 454، حدیث 4.

(22)- وسائل الشیعة: 15/ 239، باب 19، حدیث 20381؛ المستطرفات: 650؛ الحکایات، شیخ مفید: 95.

(23)- الکافى: 2/ 90، حدیث 9؛ بحار الأنوار: 42/ 188، باب 125، حدیث 6.

(24)- الکافى: 2/ 91، حدیث 15؛ بحار الأنوار: 79/ 139، باب 18، حدیث 23.

(25)- بحار الأنوار: 68/ 68؛ نهج السعادة: 7/ 283؛ مستدرک سفینة البحار: 6/ 150.

(26)- وسائل الشیعة: 3/ 257، باب 76، حدیث 3566؛ الکافى: 2/ 89، حدیث 6.

(27)- بحار الأنوار: 68/ 85، باب 62، حدیث 31؛ الخصال: 1/ 124، حدیث 120.

(28)- مستدرک الوسائل: 1/ 136، باب 21، حدیث 194؛ الخصال: 1/ 147، حدیث 178.

(29)- بحار الأنوار: 68/ 86، باب 62، حدیث 34؛ عیون أخبار الرضا علیه السلام: 2/ 45، باب 31، حدیث 164.

(30)- بحار الأنوار: 68/ 86، باب 62، حدیث 35؛ وسائل الشیعة: 16/ 23، باب 66، حدیث 20862.

(31)- بحار الأنوار: 68/ 89، باب 62، حدیث 41؛ مستدرک الوسائل: 8/ 421، باب 71، حدیث 9863.

(32)- بحار الأنوار: 68/ 95، باب 62، حدیث 59؛ تحف العقول: 200.

(33)- بحار الأنوار: 68/ 97، باب 62، حدیث 64؛ مشکاة الانوار: 23.

 

 

 



قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان