ماهان شبکه ایرانیان

خطبه زینب کبرى در جلو دروازه کوفه

زینب کبرى دخـتـر امـیر مؤ منان جلو دروازه کوفه مشاهده کرد جمعیت انبوهى به گمان خود براى تـمـاشاى اسراى خـارجى آمـده اند، لذا براى ارشاد مـردم و مـعـرفـى حسین و اهل بیت پیغمبر و یادآورى آنان از حکومت عدل على علیه السلام در کوفه و مفتضح ساختن ابن زیاد و امـیرش یزید بن مـعـاویه به سخـنرانى پـرداخـت و قبل از شروع به سخنرانى فرمود: ساکت شوید

خطبه زینب کبرى در جلو دروازه کوفه

زینب کبرى دخـتـر امـیر مؤ منان جلو دروازه کوفه مشاهده کرد جمعیت انبوهى به گمان خود براى تـمـاشاى اسراى خـارجى آمـده اند، لذا براى ارشاد مـردم و مـعـرفـى حسین و اهل بیت پیغمبر و یادآورى آنان از حکومت عدل على علیه السلام در کوفه و مفتضح ساختن ابن زیاد و امـیرش یزید بن مـعـاویه به سخـنرانى پـرداخـت و قبل از شروع به سخنرانى فرمود: ساکت شوید.
تـاءثـیر این صدا و تصرف ولایتى زینب آنچنان اثرى گذاشت که نفس در سینه ها حبس شد و زنگ شتران از صدا افتاد.
اهل کوفـه با صداى دلنشین على علیه السلام آشنائى داشتند و لذا وقتى فرمود ساکت شوید مردم کوفه صداى امیرالمؤ منین علیه السلام را شنیدند.
آرى این صداى عـلى عـلیه السلام بود که از حلقوم دخترش زینب خارج مى شد راوى مى گـوید: بخـدا قـسم زنى با چـنین حیا ندیدم که مـثـل زینب سخـن گـوید مثل اینکه سخن از زبان امیرالمؤ منین خارج مى شود.
وقـتـى سکوت کامل حکم فرما شد، زینب سلام اللّه علیها این چنین آغاز سخن فرمود:الحمد للّه و الصّلوه عـلى ابى مـحمـد و آله الطّیبین الاخـیار، امـا بعـد یا اهل الکوفـه یا اهل الخـتل و الغدر اتبکون؟ فلا رقاءت الدمعه و لا هلات الرّنّه انّما مثلکم کمـثـل التـى نقـضت غـزلها مـن بعـد قـوّه انکاثـا تـتـّخـدون ایمـانکم دخـلا بینکم الا و هل فـیکم الا الصّلف و النّطف و الصدر و الشنف و ملق الاماء و غمز الاعداء او کمرعى على دمـنه او کفـضّه على ملحوده، الا ساء ما قدّمت لکم انفسکم ان سخط اللّه علیکم و فى العذاب انتم خالدون.
((زینب کبرى پـس از حمـد خدا بر پدر خود درود مى فرستد تا مردم را توجه دهد به اینکه ایشان فرزندان پیامبرند.
خـدا را سپـاس مى گویم و به پدرم محمد و برگزیدگان و پاکان از دودمانش ‍ درود مى فرستم و بعد اى مردم کوفه؛ اى نیرنگ بازان و بیوفایان، بر ما مى گریید؟!
هرگز اشکتان خشک نشود و ناله تان آرام نگردد که شما مانند آن زنى هستید که رشته هاى خـود را پـس از تـابیدن پـنبه مى کرد، شما هم ایمانتان را وسیله زندگى و مکر و فریب قـرار داده اید و ارزشى برایش قـائل نیستـید (مگر نه این است که بخاطر دنیا اطراف کسانى را مـى گـیرید که شخصیتى ندارند) و مانند کنیزان تملق گو از آنها تعریف و تمجید بى مورد مى کنید و به کسانى (که به نفع دنیا و آخرت شما هستید چون با منافع مـادیتـان تـضاد دارند) نسبت ناروا مى دهید، در شما جز خودخواهى و دروغ و دشمنى بیجا و پستى و خوارى و تهمت و افتراء وجود ندارد و یا مانند گیاهى هستید که در مزبله مى روید (که ظاهرى فـریبنده و باطنى مسموم دارد) و یا مانند نقره اى که بر تابوت مردگان مزین شده درخشندگى کنید ولى در داخل آن تعفن و مردار است.
(مـگـر سبزه اى که در نجاسات روئیده و عصاره پلیدیها را مکیده قابلیت چه را دارد؟ و یا نقـره اى که بر قـبر مـردگـان نقـش شده قـدر و جلال و شاءن و کمـال مـرده را مـى افـزاید؟ و از بدیهایش مى کاهد و بر نیکى هایش ‍ مى افزاید؟ هرگز.)
آگـاه باشید که بد توشه اى پیش فرستادید (یا بد سابقه اى براى خود ساختید) که خشم خدا را بر خود خریدید و براى همیشه در عذاب الهى جاى گرفتید.
اتـبکون و تـنتـحبون ؟ اى والله فابکوا کثیرا و اضحکوا قلیلا، فلقد ذهبتم بعارها و شنارها و لن تـرحضوها بغـسل بعـدها ابدا، و انّى تـرحضون قـتـل سلیل خـاتـم النّبّوه و مـعـدن الرّساله و سید شباب اهل الجنّه و ملاء ذخیرتکم و مفزع نازلتکم و منار حجتکم و مدره سنّتکم ، الا ساء ما تزرون و بعدا لکم و سحقا، فلقد خاب السّعى و تبت الایدى و خسرت الصّفقه و بؤ تم بغضب من اللّه و ضربت علیکم الدلّه و المسکنه .
((آیا گـریه و شیون مـى کنید؟ آرى بخدا قسم زیاد بگریید و کم بخندید که عار و ننگـى در زندگـى مرتکب شدید که همه ننگهاى روزگار و جوامع بشرى را پوشانید و هرگـز نمـى تـوانید آنرا بشوئید، آخر چگونه مى توانید عار و ننگ کشتن پسر پیغمبر خاتم، و معدن رسالت و سید جوانان اهل بهشت را بزدائید شما کسى را کشتید که پناه بى پـناهان و طبیب دردمندان و گنجینه دین و دانش و نور هدایت انسانها به سوى حق و پیشواى امـت و حجت پـروردگـار بود. به وسیله او به راه راست هدایت مى شدید و در سایه همت بلندش از قزع و جزع حوادث و سختى ها تسکین مى یافتید و به نور ولایت او از گمراهى و ضلالت نجات پیدا مى کردید.
آگاه باشید که گناه زشت و ناپسندى را مرتکب شدید که از رحمت خدا دور باشید سعى و کوشش شما بى فایده ماند، و دستهاى شما از درگاه خدا قطع شد، و در معامله تان زیان کردید، و به حسرت و ندامت گرفتار و خشم غضب الهى دامنگیرتان شد و ذلت و مسکنت گریبانگیرتان گردید.))
ویلکم یا اهل الکوفـه؛ اتـدرون اى کبد لرسول اللّه فریتم و اى دم له سفکتم و اى کریمه له ابرزتم و اىّ حرمه له انتهکتم؟!
و لقد جئتم بها صلعاء عنقاء فقماء خرقاء شوهاء کطلاع الارض و ملاء السماء.
افـعـجتـم ان قـطرت اسماء دما و لعذاب الاخره اءخزى و اءنتم لا تبصرون، فلا یستخفّنکم المهل فانّه لا یحفزه البدار و لا یخاف فوت الثار و ان ربّکم لبالمرصاد.
((واى بر شمـا اى اهل کوفـه آیا مـى دانید چـه جگـرى از رسول خـدا بریدید و چه خونهائى بر زمین ریختید و چه پرده نشینان بزرگوارى را از پرده بیرون افکندید.
هتـک حرمـتـش نمودید و اهل بیتش را به اسیرى کشاندید، از آنچه که بر ما وارد نمودید از کشتـن ذرارى پـیغـمـبر و آتـش زدن خـیام و غـارت امـوال و اسیرى زنان و اطفـال آنچـنان فـضیع و فجیع بوده که جا دارد آسمانها شکافته و زمین پاره پاره شود کوهها از هم متلاشى گردند.
شمـا کار شرم آور و احمقانه و بسیار زشتى مرتکب شدید که قباحت و زشتى آن از وسعت زمین و آسمان بیشتر است، آیا تعجب کردید که آسمان خون بارید بلکه عذاب آخرت خوار کننده تـر است ولى شمـا چشم بصیرت ندارید، پس از مهلتى که خدا به شما داده است مـوضوع را کوچک نشمارید و خوش دل نباشید که او در مکافات شتاب نمى کند زیرا بیم ندارد از اینکه فرصت از دست برود بدرستى که پروردگار شما پیوسته در کمین است.))
چـون زینب سلام اللّه عـلیها سخـنان خود را به پایان رسانید امام سجاد علیه السلام فرمود: عمه جان آرام باش. انت بحمد الله عالمه غیر معلّمه و فهیمه غیر مفّهمه.
راوى گـفـت: مـردم را دیدم که در بهت فرو رفته اند و انگشت حسرت به دندان مى گزند در کنارم پـیرمـردى را دیدم که اشک چـشمش از محاسنش ‍ جارى است، دستها را به طرف آسمـان بلند کرده مـى گـوید:بابى انتـم و امـّى کهو لکم خـیر الکهول و شبابکم خـیر اشّباب و نسلکم لا یبور و لا یخزى ابدا.پدر و مادرم به قـربانتـان که پـیرانتـان بهتـرین پـیران و جوانانتـان بهتـرین جوانان و نسل شما هرگز خوار و زبون نمى شوند.))(1)

 


نویسنده:آیت الله محمد على عالمى

پی نوشت:


1-مـقتل مقرم 384- حیاه الحسین 3/335- بحار 45/108- معالى السبطین ص 60 و 61- لهوف ص 146.

 


منبع : کتاب آنچه در کربلا گذشت ((از مدینه تا کربلا))
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان