اعمال انسان از لحظات بعد از مرگ یعنی در مراحل ابتدایی عالم برزخ تمثّل مییابد و صاحب عمل با چشم برزخی آن را میبیند و تا قیام قیامت با او خواهد بود. پاکان از مشاهده کارهای خویش مسرور و شادمانند و ناپاکان متألّم و ناراحت.
چنانچه بارها ملاحظه نمودید زندگی برزخی با مردن شروع میشود و قبر همان برزخ انسان است و در عالم برزخ یا شب اوّل قبر حوادث متعدّدی اتّفاق میافتد که به برخی از آنها اشاره میشود:
1 ـ سؤال قبر:
وقتی انسان وارد عالم قبر و برزخ میشود دو فرشته به سراغ او میآیند و از اصول عقاید یعنی از توحید، نبوت، امامت او و این که از چه پیشوایانی پیروی میکرده و از چگونگی مصرف کردن عمر در راهها و کارهای مختلف و طریق کسب اموال و مصرف آنها میپرسند.
افراد با ایمان در کمال اطمینان پاسخ میدهند. از طرف خدا ندا میرسد که بنده من راست گفته در قبرش فرش بهشتی بگسترانید، دری از بهشت به قبرش بگشایید و از جامههای بهشتی در برش نمایید تا قیام قیامت شود و نزد ما بیاید و آن چه نزد ما مهیا گردیده، به مراتب برای او بهتر است.
همین سؤالات از کفّار و افراد بیایمان میشود و پاسخ ناصحیح میگویند، خطاب میرسد بنده من به دروغ و خلاف واقع سخن گفت در قبرش فرشی از آتش بگسترانید، لباسی از جامههای آتشین در برش نمایید و دری از آتش به رویش بگشایید تا قیامت بر پا گردد و نزد ما بیاید و آن چه برای او نزد ما است از اینها بدتر است[1].
از روایات بسیاری بر میآید که سؤال قبر برای همه مردم نیست بلکه به دو گروه اختصاص دارد گروه اول کسانی هستند که از ایمان خالص برخوردارند و گروه دوّم آنانند که دارای کفر خالصند[2].
امّا بعضی از بزرگان عقیده دارند که قول حق، مفاد روایاتی است که همه انسانها را مشمول سؤال و جواب میداند گرچه شدّت و ضعف دارد، برخی کمتر و بعضی بیشتر مورد سؤال قرار میگیرند[3].
2 ـ فشار و عذاب قبر:
در مورد فشار و عذاب قبر به طور مستقل مطالبی را اشاره کردیم. آن چه در این جا بیان میکنیم این است که مقصود از فشار قبر این نیست که دیوارههای قبری که در گورستان حفر شده به هم نزدیک میشوند و جسد میت را در مضیقه قرار میدهند بلکه مقصود فشار نامرئی و غیر محسوسی است که در قبر برزخی، بر روح و جسد برزخی متوفّی وارد میآید و او را به شدّت ناراحت و معذّب میسازد.
3 ـ تجسّم اعمال:
از آیات قرآن[4] و روایات[5] برمی آید که اعمال خوب درست کاران و کارهای بد بدکاران به گونهای که بر ما مجهول است در عالم برزخ و قیامت مجسّم میگردند و همه انسانها اعمال روا و ناروایی را که در دنیا انجام دادهاند خواه کوچک باشد و خواه بزرگ در مقابل خویش حاضر مییابند و از نزدیک مشاهده میکنند و این خود یکی از پیچیدهترین و مشکلترین امور در عالم بعد از مرگ است.
اعمال انسان از لحظات بعد از مرگ یعنی در مراحل ابتدایی عالم برزخ تمثّل مییابد و صاحب عمل با چشم برزخی آن را میبیند و تا قیام قیامت با او خواهد بود. پاکان از مشاهده کارهای خویش مسرور و شادمانند و ناپاکان متألّم و ناراحت.
پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآله فرمودند:
«... فاذا اُخْرِجُوا مِن قُبورهِم خَرَجَ مَعَ کلِّ انسان عَمَلُه الّذی کانَ عَمِلَهُ فی دار الدّنیا لاَِنَّ عَمَلَ کلِّ انسان کصَحْبِهِ فی قَبْرِهِ»[6].
«موقعی که مردم از قبرها بیرون کشیده میشوند با هر انسان اعمالی که در دنیا انجام داده است از قبر خارج میگردد چرا که عمل هر فرد در قبرش با او همنشین و مصاحب بوده است».
4 ـ حضور معصومین علیهمالسلام:
وقتی مؤمن بمیرد پیامبر خدا صلیاللهعلیهوآله و حضرت علی و فاطمه و امام حسن و امام حسین علیهمالسلام همراه با ملائکه مقرّب میآیند اگر مؤمن توانست جواب نکیر و منکر را بدهد آنها به نفع او شهادت میدهند و اگر نتوانست و زبانش بند آمد پیامبر خدا صلیاللهعلیهوآله به امر خدا شهادت میدهد که این مؤمن زبانش از ترس بند آمده والاّ به آن چه شما میپرسید معتقد است و حضرت علی و فاطمه وامام حسن و امام حسین علیهمالسلام نیز فرمایش حضرت رسول صلیاللهعلیهوآله را تأیید میکنند[7].
در پایان ذکر این نکته را لازم میدانیم که بسیاری از حوادث عالم بعد از مرگ که در روایات و آیات آمده از دیدگاه مادّی و محاسبه ظاهری برای ما قابل حل نیست. اگر افراد حدّ خویش را بشناسند و فهم نارسای خویش را معیار درک تمام حقایق قرار ندهند و چیزی را که نمیدانند انکار نکنند گرفتار کفر و الحاد نمیشوند و خود را دچار عذاب الهی نمیسازند.
«عن ابی عبداللّه علیهالسلام قال: لَوْ أنَّ العِبادَ اذا جَهِلوا وَقَفُوا وَلَمْ یجْحَدوا لَمْ یکفُرُوا»[8].
«امام صادق علیهالسلام فرمودند: اگر بندگان خدا در مقابل آن چه نمیدانند توقّف کنند و انکارش ننمایند، به کفر و بیدینی مبتلا نمیشوند».
[1] همان : 6/235 ، حدیث 52 .
[2] تفسیر موضوع قران کریم معاد در قرآن : 4/214 .
[3] آل عمران 3 : 30 .
[4] بحار الانوار : 6/230 ، حدیث 35 .
[5] بحار الانوار: 6/230 ، حدیث 35 .
[6] بحار الانوار : 6/229 ، باب 7 ، حدیث 32 .
[7] الکافی : 2/120 ، باب الکفر ، حدیث 31 ؛ وسائل الشیعة : 1/32 ، حدیث 47 .
[8] نورالثقلین : 5/140 .